گنجینه معارف

منابع قدرت روحانیت شیعه در ایران

اتخاذ راهبرد کسب مستقیم قدرت با سلاح دیانت توسط روحانیت شیعه، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تحولی بنیادین در ایران به شمار می آید . مقاله حاضر پاسخ به این سؤال که چرا از بین اقشار مختلف اجتماعی ایران، روحانیان حاکمیت را به دست گرفتند، را در «منابع قدرت آنان » جست وجو می کند . بر این اساس پس از ارائه تعریف و تاریخچه روحانیت و مناسبات آن با دولت در ایران معاصر مؤلفه های زیر را، منابع قدرت این نهاد تلقی کرده و مورد بررسی قرار داده است: مکتب و ایدئولوژی، سازمان و تشکیلات، نهاد مرجعیت و ولایت فقیه، استقلال مالی، اخلاقی و علمی، شخصیت کاریزماتیک علما، مردمی بودن، مهدویت، مرجعیت قرآن و سنت و ظرفیت تفسیر پذیری آنها، اجتهاد، الگوی کربلا.

منبع : فصلنامه علوم سیاسی، شماره 20 , قنبری، آیت تعداد بازدید : 9163     تاریخ درج : 1387/11/27    

مقدمه

زایش و استقرار یک نظام تئوکراتیک اسلامی از درون جامعه ای با رژیم سکولار و تکیه روحانیان بر سریر قدرت طی سال های پایانی قرن بیستم در ایران، تعجب بسیاری از ناظران را برانگیخت . پرسش های فراوانی در اذهان اندیشمندان و جامعه شناسان سیاسی نقش بست چون این نوع حکومت از مختصات دوره پیش مدرن شمرده می شد . اندیشمندان در پی پاسخ این مساله برآمدند که چگونه در شرایطی که دین و حاملان آن غریبه های عصر جدید محسوب می شدند و پارادایم سکولار، مذهب زدایی، پایان ایدئولوژی و فرامدرن حاکمیت داشت، چنین چیزی ممکن گردید؟! در این نظام دو قطبی که انتظار می رفت روشنفکران سوسیالیست یا لیبرال دموکرات های سکولار حاکمیت را به دست گیرند، چگونه و طی چه فرآیند تاریخی، پروسه یا پروژه «معنویت گرایی سیاسی » احیا گردید و تئوکرات ها یا به تعبیر دقیق تر تئو - دموکرات های شیعه به رهبری روحانیت، دولت را تسخیر کردند و مردم سالاری دینی خاص خود را بنا نهادند؟!

در کنار این پرسش ها، نکته مهم دیگری که تعجب ناظران آگاه را برمی انگیخت مقتضیات مبانی نظری اندیشه سیاسی شیعه بود; بدین معنا که بر اساس دکترین امامت در شیعه و تاکید آن بر «نصب» ، «نص» ، «عصمت» و «عدالت حاکم» هر حکومت فاقد این ویژگی ها، غیر مشروع، غصبی و جائرانه است و از آن جا که در عصر غیبت کبرا، حکومت عدل و عصمت تنها با ظهور امام مهدی (عج) تحقق می یابد، روحانیان شیعه به مقتضای شرایط، یا می بایست استراتژی «تحریم» را در پیش گرفته، همواره اپوزیسیون نظام های حاکم باشند و یا با اتخاذ استراتژی «صبر مقدس» از سیاست، کناره گیری کنند . این دکترین در نهایت، روحانیان را با توجه به ضرورت ها و مصلحت ها به همکاری با «سلطان یا حاکم عادل» و حمایت از یک «نظام یا سلطنت شریعت پناه » سوق می داد . بنابراین اتخاذ «استراتژی کسب مستقیم قدرت» و «فتح قله سیاست با سلاح دیانت » به دنبال انقلاب اسلامی، حاکی از تحول مهمی بود که ریشه در تحولات جامعه شناختی ایران و مناسبات دین و دولت در تاریخ معاصر از یک سو و تحول گفتمان های اندیشه سیاسی شیعه از سوی دیگر داشت.

به هر روی، حاکمیت تئودموکرات های شیعه به رهبری روحانیت در وضعیت فعلی، معلول سنت و گذشته سیاسی جامعه ایران است; در حالی که اقشار مختلف اجتماعی نظیر روشنفکران، بازاریان و کارگران و احزاب و سازمان های وابسته به جریان های مختلف فکری - سیاسی همچون مارکسیسم، ناسیونالیسم و جریان های ترکیبی (اسلام و مارکسیسم، مارکسیسم و ملی گرایی، اسلام و ملی گرایی)، تلاش زیادی برای کسب قدرت و براندازی نظام شاهنشاهی انجام دادند ولی موفق نشدند . این مقاله با تاکید بر این اصل که کسب قدرت بدون داشتن قدرت ممکن نیست، و با فرض گرفتن این نکته که روحانیت شیعه در بین اقشار مختلف اجتماعی در ایران قدرتمندترین گروه جامعه بوده است، متغیر اصلی در حاکمیت آنان را در منابع عظیم، متعدد و متنوع قدرتی می بیند که نسبت به دیگر طبقات اجتماعی، از آن برخوردار بودند . بنابراین پرسش اصلی مقاله چنین مطرح می شود: منابع قدرت روحانیت شیعه در ایران که به اتکای آن حاکمیت را در دست گرفت کدامند؟

روحانیت شیعه

روحانیت شیعه از منظر جامعه شناختی، به طبقه یا گروه رسمی مبلغ، مروج و مفسر مذهب تشیع که به صورت زنده و مداوم، نقش محول خود را در جامعه ایفا می کند، اطلاق می گردد . آنان با توجه به تحصیل در حوزه های علمیه به عنوان «کارمندان اسلام » ، حفظ اسلام در همه ابعادش را وظیفه خود می دانند. (1) شایان ذکر است هرچند اصطلاح «روحانی » در مقابل «جسمانی » - که منسوب به مسیحیت و ریشه در حواریون و هفتاد مبلغ منصوب حضرت عیسی علیه السلام دارد - (2) از غرب و در عصر مشروطه وارد فرهنگ ایران شده، (3) اما بین این دو اصطلاح در اسلام و مسیحیت تفاوت بنیادین وجود دارد; در اسلام روحانیت وظایف سیاسی و معنوی را توامان بر عهده دارد; اما در مسیحیت محدود به قلمرو معنوی است . همچنین در فرهنگ سیاسی ایران، واژه «روحانی» با واژه های عالم، معمم، اهل علم، آخوند، مبلغ، روضه خوان، ملا، طلبه، فقیه و مانند آن مترادف است . در خصوص منشا پیدایش طبقه علما در جهان اسلام، برخلاف دیدگاهی که معتقد است در اسلام ذاتی طبقه روحانی نداشتیم و آن را پدیده ای نوظهور در تاریخ ایران می داند که سلسله مراتب و عناوین آن تحت تاثیر هیرارشی کلیسای کاتولیک و زمینه های اجتماعی و اقتدارگرایی در ایران به وجود آمده است، (4) باید گفت پیدایش طبقه روحانیت در اسلام همزاد آن بوده است . پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله به عنوان اولین و عالی ترین رجل دینی، ضمن این که خود به ایفای نقش روحانی در ابعاد معنوی و سیاسی می پرداخت، برخی از اصحاب مانند مصعب بن عمیر و معاذ بن جبل را نیز مامور تبلیغ عقاید و احکام اسلامی می کرد . (5) یک دلیل اساسی مبنی بر این که در «اسلام ذاتی» طبقه یا گروهی به نام «فقها» یا روحانیت هست و آن محصول «اسلام تاریخی » نیست، این دستور صریح قرآن کریم است که از هر «فرقه ای» ، «طایفه ای» برای «تفقه در دین » کوچ کنند تا پس از کسب تخصص در دین، کارویژه های «انذار» و «تحذیر» قوم خود را در بازگشت به میان آنها ایفا کنند: «و ما کان المؤمنون لینفروا کافة فلو لا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون» . 2 توجه به شرایط صدور این فرمان یعنی وقعیت حساس و اضطراری جنگ و جهاد از یک سو و شمول آن «من کل فرقة » از سوی دیگر، بیانگر ضرورت و اهمیت پیدایش این طایفه یا طبقه، هنگام ظهور اسلام است. علاوه بر توصیه های قرآنی و دستور پیامبرصلی الله علیه وآله، دلایل زیر نیز از جمله عوامل پیدایش، تقویت و ماندگاری روحانیت در اسلام است:

1. ضرورت تعلیم تازه مسلمانان که بر اساس نص آیه دوم سوره نصر، فوج فوج به دین خدا می گرویدند;

2 . نیاز به دفاع فرهنگی از شریعت اسلام به دلیل هم مرزی با ادیان دیگر;

3 . نیاز به دفاع فرهنگی در مقابل فرهنگ ها و تمدن های سابقه دار نظیر ایران و روم;

4 . ضرورت بیان احکام و عقاید اسلامی در خصوص حوادث و موضوعات جدیدی که در آیات قرآنی و روایات ماثور نیامده است; (6)

5 . ضرورت رساندن احکام و عقاید اسلامی به کسانی که در مناطق دور از مرکز وحی ساکن بودند .

به دنبال شکاف سیاسی - مذهبی که پس از رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله در دنیای اسلام حادث شد، عالمان دینی نیز به تبع آن منشعب شدند . در شاخه اهل سنت، این سلسله پس از پیامبر و صحابه، در «تابعان » و «تابعان تابعان » و سپس ائمه چهارگانه و پیروان روحانی آنها تداوم یافت و در شاخه تشیع، پس از پیامبر در امامان شیعه علیهم السلام، شاگردان آنها، نواب خاص امام مهدی علیه السلام در عصر غیبت صغرا و فقها در عصر غیبت کبرا استمرار یافت . در تشیع با شروع غیبت کبرا، به دلیل عدم دسترسی به امام معصوم و نایبان خاص و ضرورت پاسخ گویی به نیازهای دینی مردم و مسائل نوپیدا، نقش و اهمیت روحانیان روزافزون شد و عالمانی چون شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی و ابن ادریس در راس طبقه علما، طلایه دار تداوم حرکت روحانیت شدند . در ادامه، روی کار آمدن صفویه در قرن دهم هجری (907 ه/ . 1501 م) نقطه عطف بزرگی بود . روحانیان شیعه که تا این زمان در درون حاکمیت های سنی به عنوان یک اقلیت درصدد «حفظ هویت مذهبی » و «کسب امنیت اجتماعی » بودند، با رسمی شدن مذهب تشیع در ایران موقعیت ممتازی یافتند . در این مقطع، بسیاری از علمای شیعه از سوریه، عراق، لبنان و بحرین برای کمک به دولت شیعه، به ایران مهاجرت نموده و گروه روحانیت را تقویت و برجسته کردند . به دنبال این تحول، روحانیت شیعه در ایران، علاوه بر کارویژه های «ترویج تشیع » و «مقابله با تصوف و رابطه مرید و مرادی » ، می بایست مناسبات خود با دولت و سلاطین حاکم را نیز تنظیم می کرد .

مناسبات روحانیت و دولت در ایران معاصر

با نگاهی جامعه شناختی می توان گفت روحانیت شیعه، لااقل از دوره صفویه، از جمله نیروهای مقتدر اجتماعی و یکی از ارکان مهم جامعه مدنی به شمار می آمده است . آنان همچون نیروها و گروه های دیگر اجتماعی، در تعامل با قدرت سیاسی علاوه بر ایفای نقش معنوی خود، عهده دار نقش سیاسی نیز بوده اند که کارکردهایی همچون مشارکت و نفوذ در ارکان دولت، انزوا و انفعال سیاسی، اپوزیسیون داخلی، رهبری قیام ها و انقلاب های اجتماعی را می توان برشمرد . با روی کار آمدن صفویه و رسمی شدن مذهب تشیع، مناسبات دین و دولت در ایران تحول بنیادین یافت و روحانیان شیعه خود را شریک قدرت سیاسی حاکم یافته و در یک قدمی قدرت و در کنار پادشاهان و امرا قرار گرفتند . با سقوط صفویه، روحانیان موقعیت طلایی خود را از دست دادند و پیوندشان با دولت گسست . اقدامات افغان های سنی مذهب و نادر شاه، آنها را دچار مشکلات اساسی کرد تا جایی که بسیاری از علما مجبور به ترک ایران شدند . تلاش های دولت زند و تمایل آنها برای نزدیکی به روحانیت نیز به دلیل ضعف حکومت و نابسامانی های ناشی از جنگ قدرت بین قبایل، موقعیت روحانیان در عصر صفوی را احیا نکرد; از این رو همچنان از صحنه قدرت به دور ماندند .

در چنین شرایطی، پیروزی ایل قاجار و اهتمام آنها به مذهب شیعه، با توجه به نیاز دولت جدید به کسب مشروعیت از طرف روحانیت، هرچند در ابتدا دین و دولت را به هم نزدیک کرد و علما به ویژه در عصر فتحعلی شاه به ارکان قدرت نزدیک شدند، اما با شکست ایران در جنگ های سیزده ساله با روسیه، به دلیل این که هر یک از این دو نهاد اقتدار، دیگری را مسؤول شکست معرفی می کرد، واگرایی روحانیت از دولت آغاز شد . این واگرایی در عصری ناصری شتاب گرفت، به گونه ای که روحانیت در راس مخالفان داخلی، رهبری قیام تنباکو را در دست گرفت . سیر این تحول در دوره مظفرالدین شاه به تضاد کامل دین و دولت انجامید و روحانیان انقلاب مشروطه را در کنار روشنفکران سکولار به پیروزی رساندند . پس از این تحول اساسی یعنی نفی سلطنت مطلقه و بنیان گذاری سلطنت مشروطه، انتظار می رفت تا علما به ارکان قدرت نزدیک تر شوند، اما تحولات و نابسامانی های پس از مشروطه نتیجه عکس داد و سیر دوری روحانیت از قدرت تا آن جا شدت گرفت که موجب سرخوردگی و یاس بسیاری از روحانیان از دخالت در سیاست گردید .

در عصر پهلوی، رضاخان پس از استفاده ابزاری از اسلام جهت تثبیت قدرت خود، مبارزه شدیدی را علیه روحانیت سامان داد . رضاشاه نه تنها روحانی زدایی به ارث رسیده از گذشته در بخش های فرهنگی و قضایی دولت را در پیش گرفت، بلکه سیاست نابودی کیان روحانیت به عنوان یک قشر اجتماعی را اتخاذ کرد . مشابه همین سیاست در عصر محمدرضا پهلوی تداوم یافت و سکولاریزم پارادایم حاکم بر جامعه شد . در چنین شرایطی، روحانیت از قدرت سیاسی حاکم فرسنگ ها فاصله گرفت; اما با ظهور شخصیت عظیم و استثنایی امام خمینی (ره) در میان روحانیت، نقطه عطفی در سیر این تحول ایجاد شد و از سال 1341 روند آن معکوس گردید .

امام خمینی (ره) که علاوه بر اقتدار کاریزماتیک شخصی، از اقتدار کاریزماتیک نهادی نیز برخوردار بود، ابتدا با یک «انقلاب علمی (7) پارادایم سکولار حاکم بر جامعه را در هم شکست و با کمک روحانیان انقلابی پارادایم جایگزین 4 خود را تحت عنوان «آمیختگی دین و سیاست » جا انداخت . او با رد هر گونه دوآلیسم مذهب و سیاست در اسلام، شرایط در حوزه های علمیه و اجتماع مؤمنان و مسلمانان را به گونه ای متحول ساخت که نه تنها خوف ورود به سیاست در برخی از روحانیان و مقدسان ریخته شد، بلکه در پارادایم جدید ورود به سیاست یک «تکلیف » محسوب گردید . بر این اساس، با وجود این که روحانیت شیعه تا این زمان درصدد به دست گیری قدرت نبود، استراتژی کسب مستقیم قدرت را در دستور کار خود قرار داد .

با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی، در مناسبات دین و دولت در ایران معاصر، تحولی بسیار عظیم پدید آمد . این دگرگونی موقعیتی برتر و فراتر از عصر صفوی در اختیار علما گذاشت; بدین معنا که اگر در آن دوره، روحانیان در کنار حاکمان و امرا قرار داشتند، اینک خود حاکم و امیر شدند . به دنبال این امر، با توجه به این که در کنار روحانیت، اقشار دیگری همچون روشنفکران و کارگران نیز در پی کسب قدرت بودند . این نکته حائز اهمیت است که چرا روحانیان بر سریر قدرت نشستند . بی شک پاسخ این پرسش در «میزان قدرت روحانیت » نهفته بود، زیرا به تعبیر نیکولو ماکیاولی «پیروزی قدرتمندترین اشخاص، واقعیت اساسی تاریخ بشری است » . (8)بر این اساس، روحانیت شیعه در ایران به عنوان «قدرتمندترین گروه اجتماعی در کشور» صاحب منابع بزرگی از قدرت بود که سایر طبقات جامعه فاقد آن بودند . در ادامه به بیان این منابع می پردازیم .

منابع قدرت

1 . ایدئولوژی و مکتب: مکتب و ایدئولوژی روحانیت یک دنیای کامل و بی نقص را برای آنان الگو قرار می داد . این ایدئولوژی که به طور دایم و مستمر توسط روحانیان از منابع اصلی بازتولید و ترویج می شد، نقش فرهنگ و «ایدئولوژی مسلط » - و نه سلطه - را در جامعه پیدا کرده و به متدینان می فهماند که امور جامعه می تواند بسیار بهتر از آنچه هست باشد . این ایدئولوژی به خوبی انگیزه و محرک لازم را برای مبارزه کردن، جانبازی و فداکاری و در صورت لزوم جنگ و جهاد در اختیار آنان می گذاشت . بر اساس مبانی نظری شیعه، در کنار توحید، نبوت و معاد، دو اصل عدالت و امامت نیز جزء اصول دین است . اصل توحید روحانیت انقلابی را به بالاترین قدرت هستی یعنی خداوند متصل می کرد و در آنان نیرویی قوی برای ایستادگی در مقابل قدرت های ظالم دنیوی پدید می آورد; همچنین آنان را به حکومت الله یا تئوکراسی در زمین رهنمون می شد و برای استقرار آن در زمین، در آنها احساس تکلیف ایجاد می کرد . نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله، نوع حکومت زمینی مورد نظر آنها را که همان دولت دینی مدینة النبی بود، روشن می ساخت . بر اساس اصل معاد، روحانیان انقلابی، پشتگرمی لازم را برای تحمل سختی های این جهانی به امید پاداش در آخرت به دست می آورند . این اصل نه تنها آنها را از وابستگی به قدرت های دنیوی و دستگاه ظلم و ستم باز می داشت، بلکه در آنان تکلیفی برای مقابله با ظلم و ستم دستگاه استبداد ایجاد می کرد و عدالت خواهی آنان باعث می شد تا توده ها و اقشار زیر ستم، در زیر پرچم آنان گرد آیند . الگو قرار دادن اصل «امامت » که رهبری همزمان دنیوی و روحانی است، در عصر غیبت کبرا منجر به احیای «مرجع اعلا» یا «مرجع عام » نظیر شیخ انصاری، میرزای شیرازی و امام خمینی گردید و قدرت فراوانی به روحانیت شیعه بخشید .

تاکید بر اجتهاد و عقل گرایی، این ایدئولوژی را متناسب با مقتضیات زمان و مکان پیش می برد و از آن جا که هر نظام ایدئولوژیک باید در حد کافی انعطاف داشته باشد تا برای بقای خود بر تهدیدات چیره شود، این مکتب ظرفیت لازم را برای حفظ هوادارانش در همه شرایط پیش آمده دارا بود . جنگ، صلح، زندان، شکنجه، تبعید و یا هر شرایطی که برای روحانیان پیش می آمد از قبل توجیه لازم برای آن با الگوگیری از امامان شیعه، وجود داشت . در واقع ایدئولوژی شیعه به عنوان یک نظام عقیدتی - چنانچه ادوارد شیلز 5 در مورد مفهوم و کارکرد ایدئولوژی بیان می کند - با توجه به ویژگی های زیر، روحانیت انقلابی را پرقدرت و شکست ناپذیر کرده بود: صراحت ترکیب مفاهیم; یکپارچگی درونی مفاهیم اساسی با یکدیگر و با اصولی که از آنها استنتاج می شود; درجه استواری دکترین ها; دامنه اجماع نظر مورد درخواست پیروان; گستره ای که انتظار می رود رفتارها، گویای اعتقادات باشند; درجه حساسیت در برابر عقاید بیگانگان; عمق دلبستگی احساسی پیروان; قدرت همراهی با یک جنبش اجتماعی یا سازمان مشارکتی . (9) همچنین طرح حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) نیز آنان را تا پایان تاریخ سرزنده و فعال نگه می داشت .

2 . داشتن سازمان و تشکیلات: روحانیان در مقایسه با سایر گروه های سیاسی و نیروهای اجتماعی در ایران، مناسب ترین سازمان را در اختیار داشتند . سازمان و تشکیلات هم وسیله کسب قدرت است و هم وسیله اجرای آن . هیچ نیرو و طبقه اجتماعی نمی تواند قدرت را تصاحب کند، مگر آن که صاحب سازمان باشد، روحانیان از دیرباز دارای سازمان نسبتا استوار و سلسله مراتبی بودند . (10) البته برخی از نویسندگان با نفی نظام سلسله مراتبی در اسلام وجود این امر در تشیع را استثنایی و متاثر از سنت های مذهبی قدیم ایرانی می دانند . (11) تشکیلات روحانیت شیعه همچنین از یک ساختار دومنظوره و منعطف برخوردار بود و می توانست به تناسب شرایط در انطباق با محیط سیاسی، کارکرد دوگانه ای را ارائه کند . در شرایط سخت سیاسی و سرکوب، سازمان مذکور عمدتا بر کارویژه ای مذهبی تاکید می کرد و حتی در اوضاع بسیار سخت، توسل به تقیه را به هنگام خطر فروپاشی جامعه، مجاز می شمرد . همچنین هر گاه «احکام اولیه » مصالح جامعه را به خطر اندازد، به «احکام ثانویه » متوسل می شد (12) و در شرایطی هم که زمینه مساعد بود به مثابه یک حزب سیاسی تمام عیار کارکرد سیاسی خود را به نمایش می گذاشت . این ویژگی در کنار سایر خصوصیات نظیر استقلال مالی، باعث گردید که روحانیت همواره به عنوان یک نهاد اقتدار مشروع در جامعه در کنار قدرت سیاسی حاضر بوده و به رقابت با ولت برای جذب و وفاداری پیروان بپردازد . (13) بر این اساس، می توان یک ساختار و اقتدار دوگانه و به عبارت بهتر «حاکمیت دوگانه رسمی و غیر رسمی » را در جامعه شاهد بود . روحانیت که «حاکمیت غیر رسمی » را همچون یک «دولت غیر رسمی » و «سایه » در بخش های مهمی از جامعه اعمال می کرد مدام در چالش با حاکمیت رسمی به سر می برد . تئوکرات های هوادار روحانیت، جریان های اصلی و مهمی در کشور بودند که در یک فرآیند تاریخی با نیروهای دولتی در عصر صفویه متحد شدند، سپس در دوره فترت پس از سقوط صفویه به خود مشغول گردیدند . در عصر قاجار خود را تجدید سازمان نمودند و در انقلاب مشروطه در کنار روشنفکران، در مقابل استبداد ایستادند . آنان علی رغم خطرات بنیادین در عصر پهلوی خود را حفظ کرده و با ظهور امام خمینی (ره)، نیرویی فوق العاده یافتند و در نهایت «دولت بالقوه » خود را به «دولت بالفعل » تبدیل کردند . در حالی که دولت رسمی در کشور ارکان و تشکیلات خاص خود را داشت . دولت غیر رسمی روحانیت نیز تقریبا همه ارکان یک دولت را در حد ساده تری دارا بود؛

3 . نهاد مرجعیت: مرجعیت تقلید شیعه پس از آن که در قرن نوزدهم از صورت پراکنده و ساختار محلی و منطقه ای قبلی خود با پیروزی مکتب اصولی و تلاش علما به شکل نهادی متمرکز درآمد، یکی از مهم ترین منابع اقتدار روحانیت شیعه بوده است . به دنبال مقبولیت یافتن این فکر که مجتهد «اعلم » سزاوار آن است که مورد تقلید همه شیعیان قرار گیرد، (14) تمرکز معنوی و مادی پس از آن، اقتدار مراجع تقلید را بر توده های مسلمان تثبیت نمود و یک نوع تشکیلات سلسله مراتبی بین آنان و مردم ایجاد کرد . همان گونه که در ابتدای رساله های عملیه مراجع آمده است، در فروع دین مسلمان باید به یکی از اشکال عقلانی اجتهاد، احتیاط و تقلید عمل نماید . از آن جا که اکثر توده های شیعه، توانایی تحصیل مرتبه اجتهاد را ندارند و رسیدن به مرتبه احتیاط لازمه مشغول شدن به دروس حوزوی به طور اساسی است، در نتیجه اکثریت مردم به عنوان مقلد و پیرو باقی می مانند . این امر خود باعث می گردد تا این اکثریت، اقتدار مراجع را بپذیرند . نهادینه شدن این موضوع با توجه به تاکید بر تقلید از مجتهد «زنده » ، دستگاه مرجعیت را به طور فعال و زنده نگه می دارد و حلقه های واسط یعنی ملاها، مبلغان و خطیبان، مردم را با ترویج احکام شرعی و پذیرش وجوهات و فرستادن آن به مرجع دینی به دستگاه مرجعیت متصل می کنند . (15) این امر باعث می شود که مراجع تا عمق گستره کشور در بین توده های شیعه چه مردم عادی و یا کارکنان دولت اعم از نظامی و غیر نظامی، نفوذ داشته باشند . یک مقایسه با جریان تقلید در دنیای اهل سنت که رهبران آنها زنده نیستند، اهمیت موضوع را کاملا روشن می کند . در جریان انقلاب اسلامی، مهم ترین عامل قدرتمندی که نه تنها ابزارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، بلکه اساسی ترین ابزار قدرت رژیم پهلوی یعنی ابزار نظامی آن را از کار انداخت و بی اثر کرد، مرجعیت تقلید امام خمینی رحمه الله بود . عمق تاثیر عامل مرجعیت در بین نیروهای مسلح رژیم پهلوی تا بدان حد بود که بسیاری از پرسنل آن، به طور شفاهی، کتبی و در عمل براساس دستور امام خمینی اقدام می کردند . آنان اعلام می داشتند که مقلد آیة الله خمینی بوده و نمی توانند برخلاف دستور مرجع تقلید عمل کنند . تمرد از دستور فرماندهان بالا و فرار از خدمت نظامی، تحت تاثیر قدرت مرجعیت شیعه، در جریان انقلاب اسلامی ایران، کارآیی ابزار نظامی را به عنوان آخرین عامل حفظ قدرت به طور کلی از بین برد و رژیم خلع سلاح گردید . به طوری که فرماندهان و مسئولان رده بالای رژیم پهلوی در جلسات محرمانه به این امر اعتراف کرده بودند . (16) نکته دیگر در این خصوص، تکثر مرجع در دستگاه مرجعیت شیعه از یک سو و وجود «مرجع اعلا یا عام » از سوی دیگر است . از آن جا که در شرایط خاصی مانند صدور احکام حکومتی یا سیاسی، مقلدان سایر مراجع و حتی خود آنها از مرجع اعلا پیروی می کنند، این امر موجب می گردد تا همه قدرت های پراکنده، تمرکز یافته و اقتدار روحانیت را دوچندان کند . نمونه این امر را می توان در جنبش تنباکو و انقلاب اسلامی دید . امری که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تحت عنوان «ولایت فقیه » به شکل رسمی تجلی کرده و نقش قدرتمند آن در حوادث پس از انقلاب به ویژه جنگ تحمیلی کاملا روشن است . شایان ذکر است که توسعه رسانه ها و سهولت ارتباطات از قرن نوزدهم به بعد در ایران مانند تلگراف و تلفن، پست و دستگاه های انتشاراتی و نظایر آن در تقویت قدرت مرجعیت شیعه و آسان سازی مناسبات و ارتباطات مردمی آن نقش مهمی داشته است . (17) محمدحسین مظفر در کتاب تاریخ شیعه با اشاره به این بعد می نویسد: در ایام حکومت قاجاری ها مطابع و چاپخانه های چاپ سنگی پدید آمد و از رهگذر آن بسیاری از کتب فقهی و دینی و سایر فنون علم انتشار یافت و نفوذ روحانیت تمام بلاد ایران و سرزمین این مملکت اعم از شهر و کوه و دشت و بیابان را زیر پوشش داشت . (18)

نکته مهم دیگر، پذیرش اقتدار مراجع از سوی حکام است . از آن جا که پادشاهان نیز فاقد ویژگی «اجتهاد» و «احتیاط » بودند، آنها نیز به عنوان یک شیعه ناچار به تقلید از مراجع بودند و حتی اگر شخصا به آن اعتقادی نداشتند، اجبار اجتماعی آنها را وادار به پذیرش این امر و در نتیجه اقتدار علما می کرد . ویلم فلور در این باره می نویسد: تقلید اساس ادعای قانونی بودن و مشروعیت علما بود، چون پادشاهان مجتهد نبودند ناچار مقلد مجتهدی شده، از تصمیماتش پشتیبانی می کردند، زیرا مجتهد تنها قدرتی بود که می توانست مظهر و ترجمان مقاصد امام غایب یعنی حضرت مهدی علیه السلام تلقی شود . بنابراین تا زمان ظهور مهدی علیه السلام همه مقام های دنیوی ناگزیرند با مجتهدان مشورت کرده و از آنان تمکین و اطاعت کنند . قدرت دنیوی صرفا مصلحت آمیز تلقی می شد . سلاطین که مایل نبودند به گونه ماموران اجرای اوامر مجتهدان درآیند، از علما دور شدند و مردم که دعوی افضلیت و تقدم علما را بر حکام به حق می شمردند، علما را به عنوان پیشوایان خود برگزیدند . (19)

4 . استقلال مالی: چهارمین منبع قدرت روحانیت شیعه، استقلال مالی آنها بوده است . اوقاف، نذورات، خمس و زکات از مهم ترین منابع مالی روحانیت شیعه محسوب می گردد (20) که برخلاف روحانیت اهل سنت، آنان را از وابستگی به دولت نجات داده و بر استقلال آنها در برابر قدرت سیاسی می افزود . در این راستا علاوه بر وجوهات توده های شیعه، نقش بازاریان مسلمان اساسی بوده است . البته تلاش حاکمان برای کسب مشروعیت از علما از طریق اعطای کمک های مالی، پول، زمین و هدایا نیز در تقویت استقلال اقتصادی آنها مؤثر بوده است . در کنار استقلال مالی، می بایست از «استقلال اخلاقی » به دلیل تاکید بر اصول اخلاقی و تهذیب نفس که بسیاری از روحانیان را از وابستگی به قدرت دنیوی دور می کند و نیز «استقلال علمی » به این معنا که در تضاد با نظریه «قدرت - دانش » میشل فوکو و برخلاف علوم دانشگاهی، علوم حوزوی وابسته به دولت نبوده، هزینه رشد آن را مؤمنان می پردازند، نام برد . همچنین برخورداری از نوعی «استقلال قلمرویی » به این معنا - آن گونه که لمبتون و فلور یادآور می شوند - که چون پیشوایان شیعه عمدتا در عراق عرب و در خارج از قلمرو دولت ایران می زیستند و می توانستند درباره هر موضوع مستقلا تصمیم بگیرند، بر قدرت استقلال آنان می افزود . (21)

 

5 . شخصیت کاریزماتیک مراجع: بسیاری از روحانیان علاوه بر کاریزمای نهادی 6 ، از کاریزمای شخصی 7 نیز برخوردار بودند . این ویژگی که خود ناشی از تقوا، قداست معنوی، طهارت روح، عالم بودن، نخبگی و به خصوص نیابت از امام زمان علیه السلام است، موجب شده تا مردم عادی با نگاه موجوداتی برتر به آنها بنگرند، آنان را مقدس و صاحب کرامت دانسته و ویژگی های رفتاری خاصی مانند تبرک جستن، دست بوسی، صلوات فرستادن در هنگام روبه رو شدن با آنها از خود نشان دهند . اکرام و احترام توده های شیعه به علما و رفتار خاصی که در قبال آنان دارند تا بدان جاست که برخی از علمای سنی از آن به نوعی بت پرستی یاد می کنند . (22)

6 . مردمی بودن: هنری مانسون در این باره ضمن مقایسه اقتدار مردمی روحانیت شیعه با روحانیت اهل سنت می نویسد: این حقیقت که اقتدار روحانیت شیعه بزرگ تر از همطرازان آن در دنیای اهل سنت است، به نقطه مهم دیگری مرتبط است که آن شکاف بزرگ تر، بین «مذهب رسمی » (Orthodoxeyreligion) و «مذهب مردمی » (Popularreligion) در بین سنیان است تا شیعیان . (23) ارنست گلنر 8 نیز تقابل بین این دو نوع اسلام را به تقابل پروتستانتیزم و کاتولیک رومی تشبیه می کند . (24) به نظر مانسون اگر علمای سنی از «مذهب عامیانه » به اندازه زیادی فاصله دارند، علمای شیعه بخشی از آن محسوب می شوند . (25)

7 . اعتقاد به مهدویت: «دولة المهدی » آن آرمان شهر شیعه است که به آینده نظر دارد و برخلاف دیدگاه برتران بدیع که معتقد است آرمان شهر اسلامی در مقایسه با آرمان شهر غربی به آینده نظر ندارد، بلکه به الگویی نظر دارد که از پیش وجود داشته و همه از آن باخبرند، بنابراین سیاست دیگر حوزه ابداع نیست، (26) این مساله در مورد شیعه صادق نیست; چنانچه منگول بیات می نویسد: «انتظار بخشی از ایدئولوژی آینده نگر است که در برابر سنت گرایی گذشته نگر قرار دارد» . (27) اندیشه حکومت جهانی حضرت مهدی علیه السلام در دیدگاه شیعه که در واقع «نظریه پایان تاریخ » آن محسوب می شود فرا روایت 9 شیعه از تاریخ است . بر این اساس; فرجام تاریخ، که عصر طلایی حکومت عدالت و قسط و نابودی ظلم و جور است، از آن اسلام و شیعیان است و دولت فاضله پایان تاریخ، برخلاف دیدگاه هایی که آن را متعلق به «کمونیزم » و یا «لیبرال دموکراسی » می دانند، یک تئوکراسی مهدوی است . این امر که، همیشه دولت کریمه و ایده آل شیعه را پیش چشم روحانیت آشکار می کند، همواره یک قدرت مقایسه به آنان بخشیده است، تا وضع موجود 10 را با نمونه آرمانی 11 و مطلوب حکومت خود مقایسه کنند و چنانچه دکتر شریعتی معتقد است، بر اساس آن مذهب اعتراضی بر ضد نابسامانی های حکومت ها به راه انداخته و توده های معترض را با توجه به شعار عدالت خواهی بسیج نمایند . بر اساس این عقیده، بخشی از فقهای بزرگ به عنوان نایبان امام زمان و طلاب حوزه های علمیه به عنوان سربازان آن حضرت، در خود تکلیفی برای زمینه سازی حکومت مهدوی می بینند .

8 . مرجعیت قرآن و سنت و ظرفیت تفسیرپذیری آنها: بهره برداری هرمنوتیکی روحانیان از قرآن و سنت و به ویژه قرآن به عنوان متن بااقتداری که در مرکز ایدئولوژی اسلامی قرار دارد، ظرفیت انقلابی گسترده ای در اختیار آنان قرار می داد . (28) آنان در سخنرانی های خود با تفسیر روزآمد آیات و روایات، همچنین استفاده از نمادهای اسلامی نظیر شهادت، امام حسین علیه السلام، کربلا، عاشورا، پیامبر، امام، عدالت و مفاهیم مقابل آن مانند ظلم، فساد، یزید و ... و بیان قول، فعل و تقریر معصومان، بر افکار عمومی جامعه تاثیر می گذاشتند و در واقع با ارائه «استراتژی های زبانی » 12 خود که بیانگر «جهان گفتمانی » 13 و گرایش های مذهبی سیاسی آنان بود، فرهنگ سیاسی جامعه را دچار تحول اساسی نموده، هویت سازی می کردند . (29) علاوه بر اینها توان ارتباط با عوام و خواص، اجتهاد، عاطفی گری شیعه و استفاده از عنصر شهادت طلبی و الگوی کربلا - همچنان که مایکل فیشر به درستی در بررسی اش آن را بسیار مهم شمرده - را می توان از جمله منابع قدرت روحانیان محسوب کرد; الگویی که در ایام محرم قوی ترین نیروی ملی و بسیج اجتماعی را در اختیار روحانیت قرار می دهد; به شکلی که به تعبیر رابرت واتسون، تمام ملت به سوی یک سوگواری با احساسات شدید و یا Hysterical تا آن درجه سوق داده می شوند که باور کردن آن برای کسانی که شاهد آن نبوده اند بسیار مشکل است . (30) همچنین دارا بودن توانایی های لازم در حوزه تعلیم و تربیت و نهاد آموزش و فرهنگ و نهاد قضایی، قدرت بیان و به لسان قوم سخن گفتن و اصولی مانند تقیه، امر به معروف و نهی از منکر، موعظه و نصیحت و توان «از مشروعیت اندازی » گروه های سیاسی یا عقیدتی منحرف، قدرت تکفیر و تفسیق یا تفسید به عنوان یک سلاح نیرومند که دست کم موجب محرومیت از حقوق اجتماعی می شد از عوامل قدرت روحانیت به حساب می آیند، برای مثال این ابزار قدرت در مورد برخی از علمای منحرف و روشنفکرانی چون آخوندزاده، میرزا حسن رشدیه، تقی زاده و کسروی به کار رفت . (31) نتیجه این که روحانیت شیعه در ایران برخلاف سایر اقشار اجتماعی، از منابع قدرت عظیم، متعدد و متنوعی برخوردار بودند که با بهره گیری از آنها موفق به بسیج سیاسی مردم در جریان انقلاب اسلامی ایران گردیده و پیشتاز مبارزات انقلابی شدند و سرانجام نظام حاکم را مستاصل کرده، خود قدرت را به دست گرفتند .

پی نوشت ها

1 . امام خمینی، نقش روحانیت در اسلام (قم: دارالفکر، بی تا) ص 5 و 35 .

2. Microsoft Encarta Encyclopedia 2000, Clergy.

3 . علی شریعتی، مجموعه آثار: 4 (تشیع علوی و تشیع صفوی) - (تهران: تشیع، 1359) ص 196; مرتضی مطهری، خاتمیت (قم: صدرا، 1370) ص 106 - 108 .

4 . سیدهاشم آغاجری، «پروژه پروتستانیسم و دکتر شریعتی » ، سخنرانی در خانه معلمان شهر همدان در 29/3/1381 و در دانشکده علوم پزشکی اهواز در 1/4/1381 .

5 . مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران (قم: انتشارات اسلامی، چاپ هشتم، 1357) ص 477 .

6 . مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی، تاملی در نظام آموزشی حوزه (قم: مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی، 1375) ص 92 - 93 .

7 . در مورد انقلاب های علمی، ر . ک به: تامس کوهن، ساختار انقلاب های علمی، ترجمه احمد آرام (تهران: سروش، 1369).

8 . ژان ژاک شوالیه، آثار بزرگ سیاسی; از ماکیاولی تا هیتلر، ترجمه لیلا سازگار (تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1363) ص 16 - 19 .

9 . شاهرخ اخوی، «ایدئولوژی و انقلاب ایران » کتاب انقلاب ایران: ایدئولوژی و نمادپردازی، گردآورنده: باری روزن، ترجمه سیاوش مدیری (تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران: 1379) ص 18 .

10 . علیرضا ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی - اجتماعی ایران (تهران: سمت، 1379) ج 1، ص 130 - 131 .

11 . برتران بدیع، فرهنگ و سیاست، ترجمه احمد نقیب زاده (تهران: دادگستر، 1376) ص 106 - 107 .

12 . شاهرخ اخوی، پیشین، ص 16 .

13. S.A. Arjomand, The Turban for the crown. (New York, oxford university press, 1988)P.75.

14 . حمید عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی (تهران: خوارزمی، 1362) ص 279 .

15 . سید هدایت جلیلی، «نهاد مرجعیت و قدرت سیاسی » ، روزنامه ایران (اول آذر 1377) ص 10; حامد الگار، نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت، دین و دولت در ایران، ترجمه ابوالقاسم سری (تهران: توس، 1359) ص 13 - 17 و 25 - 28 و 30 - 31 .

16 . ر . ک: عباس قره باغی، اعترافات ژنرال (تهران: نشر نی، چاپ دهم، 1368) ص 71 و 103 - 113 و 203 .

17 . سید هدایت جلیلی، پیشین .

18 . محمدحسین مظفر، تاریخ شیعه، ترجمه سید محمدباقر حجتی (قم: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1368) ص 313 .

19 . ویلم فلور، جستارهایی از تاریخ اجتماعی ایران در عصر قاجار، ترجمه ابوالقاسم سری (تهران: توس، 1365) ج 2، ص 23 .

20 . علیرضا ازغندی، پیشین; حامد الگار، پیشین، ص 21 - 25 .

21 . ویلم فلور، پیشین، ص 23 .

22. Henry Munson, JR, Islam & revolution in the middleeast (New heaven and london: yale university press, 1988) P.34.

23. Ibid, p. 35.

24. Ibid.

25. Ibid.

26 . برتران بدیع، پیشین، ص 98 .

27 . منگول بیات، «اسلام شیعی به عنوان ایدئولوژی کارکردی در ایران » ، کتاب انقلاب ایران: ایدئولوژی و نمادپردازی، گردآورنده: باری روزن، ترجمه سیاوش مدیری، ص 69 .

28. See hamid Dabashi, theology of discontent (Newyork: Newyork University Press, 1993) P.503.

29. See Marry Ann brocket, a burkean analysis of the use of Islamic symbolsin the Rhetoric of Ruhollah musavi Khomeini: dissertation (for PH.D, kent state university) p.   133-137.

30. P.G. Watson. a History of Persia from the begining of the nineteenth century to the 

year 1858, (London: Smoth, Elder and Co cornhill, 1866) p.23.

عA DF éئ êpWh یOd ق lغCéی×CیF ذ¥¾شF EDأµC qC oDVDآ éئ oک¥N فëC ق éی×CیF kClGOvC DF oDVDآ kClGOvC ُwëDأ× éغکط@غ êCp@F

:إ . o . kکFPخقk l¨ pF Dطدµ qC یhpF یغCpiv êDçذ¥¾pv qC یاë ,PvC éخقlخCِشµ oDیOhC ok ,وlz lیèz ضشwخC éیدµفیwd ضD×C

عD×q فیwd عCکµ éF ییطh ضD×C ق عD×q lërë عCکµ éF وDz rیغ ی×شvC EشأغC عDëpV ok . 350 - 349 £ ,فی،یJ ,oDثخC l@×D@d 

. PzCk Dçقpیغ XیwF ok یëCrv éF pیRDN éwëDأ× فëC ق lغlzی× ¼یدGN

. 29 - 28 £ ,فی،یJ ,oDثخC l×Dd . 31

:DçیآoقDJ

. ی×شvC MDأیأeN ôlا،çقtJ یطدµ MDیç ک©µ (1

. 122 éëA (9) éFکN (2

3. Scientificrevolution

4. Paradigmshift

5. E.A. Shils

6. The institutionalcharisma

7. The personalcharisma

8. E. Gellner

9. metanarrative

10. statusquo

11. Idealtype

12. Languagestrategy

14. Universeofdiscourse

کلمات کلیدی
اسلام  |  شیعه  |  قدرت  |  روحانی  |  روحانیت  |  روحانیت شیعه  |  منابع قدرت روحانیت شیعه  |  قدرت روحانیت شیعه در ایران  |  روحانیت شیعه در ایران  | 
لینک کوتاه :