گنجینه معارف

تاریخچه بست و بست نشینی در مشهد مقدس

به گونه ای که در حال حاضر فقط از این سنت قدیم تنها نام «بست » به یادگار مانده و به بخشی از بنای حرم مطهر حضرت رضاعلیه السلام اطلاق می گردد که در چهار قسمت غرب و شرق و جنوب غربی و شمال اماکن متبرکه قرار دارد و دو بست شرقی و غربی به همان بستهای قدیم گفته می شود که بازسازی شده است. بست های قدیم مشهد، اکنون به صورت بازسازی شده در دو قسمت شرقی و غربی صحن عتیق، یادگار این مکانهای مذهبی کهن به شمار می آیند که در گذشته به عنوان مهمترین بست های مذهبی کشور از جایگاهی خاص برخوردار بوده اند و بست نشینی در مشهد نیز همچون دیگر مشاهد مشرفه اما با قدمت و وسعت و اهمیت بیشتر وجود داشته است و محدوده حرم امام رضاعلیه السلام، به عنوان مکانی مقدس و امن، علاوه بر آن که مکان اعتکاف و شفاطلبی بیماران و گناهکاران بوده است، محل تظلم و دادخواهی و عفوطلبی و یا پناهندگی از شر و ظلم جباران و حکام ستمگر نیز به شمار می آمده است. پیدایش فضایی شبیه محوطه ای که هم اکنون در دو سمت شرق و غرب صحن انقلاب وجود دارد همراه با مرمت و بازسازی محوطه بست های بالا و پایین خیابان در اواخر عهد قاجاریه صورت گرفت و ابتدا در سمت شرق صحن عتیق و در حد فاصل ایوان شرقی (نقاره خانه) و پایین خیابان دیواری آجری با چند دهنه ورودی احداث شد و بدین ترتیب حریم حرم مطهر از بدنه شهر مجزا گردید و یک رشته زنجیر نیز به علامت بست به دروازه بزرگ وسط آویخته شد.

چکیده ماشینی


منبع : فصلنامه مشکوة، شماره 60 , قصابیان، محمد رضا تعداد بازدید : 8131     تاریخ درج : 1388/08/04    

گروه جغرافیای ممالک اسلامی

پیشینه بست نشینی

اصطلاح «بست نشینی » که امروزه مفهوم تاریخی خود را از دست داده است و به محلهایی خاص در اماکن متبرکه مشهد مقدس اطلاق می گردد، در گذشته به معنی پناه جستن و متحصن شدن در مامن مورد احترام همگان گفته می شد و بست اصطلاحا به معنی مکان مقدس و امن بود.

«این سنت در دیگر نقاط جهان و از دیرباز در میان پیروان ادیان گوناگون و ملل مختلف رایج بوده است و وجود اصطلاح «قدس » در زبان عبری و «حرم » و «حرام » در عربی به همین معنی می باشد و ممنوعیت صید در ایام حج، در واقع سنتی زنده و دیرپا و نوعی از رعایت حرمت بست و حرم است. (1)

علی رغم نامشخص بودن زمان پیدایش این پدیده اجتماعی بست نشینی در جهان پیشینه ای طولانی دارد و براساس مستندات تاریخی این سنت در ایران نیز از گذشته های دور وجود داشته است، اما در قالب و شیوه خاص، در عهد صفویه رونق یافته و با این عنوان در دوران قاجاریه با روشنی بیشتری ملاحظه می گردد.

درباره چگونگی پیدایش بست نشینی و انگیزه های اولیه آن، برخی بر این نظرند که این رسم از دورانهای بسیار دور تاریخ و در اثر گرایش انسان به پرستش ایجاد شده است; چرا که انسان در همه اعصار همواره خدایانی را می جسته است تا مورد پرستش قرار دهد و آنان را حامی خود بداند و در هنگام ابتلا به بلایا و بروز گرفتاری و بیماری به آنان توسل جوید و طلب نجات کند. لذا با پیدایش ادیان آسمانی، همه پیامبران و رهبران دینی و حتی افراد و اشیای منتسب به آنان در نزد جوامع مقدس و محترم شناخته شدند و پس از آن که در پرتو پیشرفت علم و دانش، شناخت منطقی و علمی بشر عمق و گسترش یافت و عوامل و علل رویدادها کشف گردید، ترس و نگرانی انسان از پدیده های طبیعی رو به کاهش گذاشت و خرافه پرستی تضعیف شد و با تصفیه اذهان، گرایشهای یگانه پرستی در مسیری یگانه و درست به جریان افتاد و همه مقدس ات مذهب از جمله متولیان دین و رهبران و رهروان، مقدس و محترم شمرده شدند و پس از وفات نیز قبرهای آنان یادگاری مقدس شد که مردم با توسل به آنان و طلب شفاعت از خداوند خواستار دفع گرفتاریها و دردها می شدند و بدین ترتیب مقبره ها و مزارها و سایر مکانهای مقدس، محل اعتکاف بیماران و التجای گناهکاران شد که به منظور شفاخواهی و یا دادخواهی و گاهی به جهت حق طلبی و اعتراض و نظایر آن در این مکانها متحصن می شدند و یا به اصطلاح بست می نشستند. (2) پیشینه بست نشینی در ایران مؤید آن است که بقعه و بارگاه ائمه اطهارعلیهم السلام و امامزادگان، و برخی عالمان و اماکن منسوب به آنان و نیز مساجد و تکایا و بناهای متبرکه و خانقاههای مشایخ، همواره مورد احترام مردم بود و گاه به نشانه مصونیت و تشخیص مرز و محدوده بست، زنجیری نیز بر آستانه مدخل ورودی آن آویخته می شد.

به شهادت تاریخ، بست نشینی که وسیله ای بود برای استشفا و طلب شفاعت و رهایی از آتش قهر الهی، بتدریج و بنا به نیاز جامعه در برخی از دورانها، دامنه آن از امور اخروی و معنوی به مسایل اجتماعی تسری یافت، به گونه ای که پناه جستن در این مکان های مقدس گاه به جهت احقاق حق و تقاضای حمایت در برابر شر و ظلم حاکمان و قدرتمندان بود که مرجعی قانونی برای پاسخگویی آن وجود نداشت یا بدان امیدی نبود.

به شهادت تاریخ، حرمت این مکانهای مقدس تا بدان حد بوده است که سلاطین و حکام به سبب عقیده و باور قلبی، و یا از سر اجبار و به تاسی از باور عمومی جامعه به رعایت این سنت و حفظ و احترام حریم این گونه مکانهای مقدس و امن پایبند بوده اند. (3)

بنابراین بدون شک بست ها در دوران حکومتهای سلطه طلب مکانهایی بوده است که بی گناهان به جهت محفوظ ماندن از خشم جباران و فرمانهای ظالمانه آنان بدانها پناه می برده اند، و طلب یاری و بخشش می کرده اند.

البته باید یادآوری کرد که دامنه و قلمرو مکانهای موردنظر برای تحصن و پناه جویی به سرای بزرگان قوم و حریم مراجع بزرگ و اشخاص صاحب نفوذ دیگر نیز کشیده شد.

بدین ترتیب در دورانهای بعد بست نشینی به صورت حرکتی اجتماعی تکرار شد و مورد قبول عام و خاص قرار گرفت تا آنجا که شکل سنتی نافذ به خود گرفت.

اگر چه بست نشینی در ایران، بیشتر در دوران اسلامی معمول بوده است، اما به استناد برخی منابع این رسم دارای قدمت بیشتری است.

کریستین سن می نویسد:

«روایات دیگری در دست داریم که هر چند افسانه آمیز است لکن از این حیث که انعکاسی از روایات قدیم راجع به دالت خسرو انوشیروان به شمار می رود، کاشف حقیقتی تواند بود. در سیاستنامه نظام الملک مسطور است که کسری زنجیر جرسی را به قصر خود متصل نمود تا هر کسی که ظلمی بر او وارد آمده باشد. زنجیر را بکشد و توجه شاه را به خود معطوف کند (4)

اصطلاح بست نشینی در فرهنگهای لغت به معنی حریم امن که انسان در پناه آن از تعرض مصون می ماند آمده است و در لغت نامه دهخدا با معانی مختلفی. همچون پناه جستن مردی به مرقد امام زاده، و یا پناهگاهی که مردم در آن متحصن می شوند و نیز محوطه ای که اگر مقصری وارد شود حکومت به او دست نمی یابد نوشته شده است و مکانهای بست نشینی بقاع متبرکه و مشاهد مشرفه مکه معظمه و روضه رسول خداصلی الله علیه وآله، مزارات امامزادگان، جزء مکانهایی به شمار آمده است که ضابطین و عمال و حکام حکومت عادتا به آن تعرض نتوانند کرد و از آن جا بیرون نتوانند آورد. (5)

ترکیب بست نشینی در دائرة المعارف تشیع به معنی حرم و مامن و قرق و در اصطلاح به معنی مکان واجب الاحترامی آمده است که اگر متهم و مجرمی بدان پناه برد از مجازات و تعقیب مصون است و اگر جنایتی کرده باشد با پرداخت فدیه از قصاص معاف می شود. (6)

در فرهنگ آنندراج آمده است که بر دور مزارات حضرات به فاصله یک کروه Koruh] واحد مسافت معادل ثلث فرسنگ] کمابیش از جهت منع درآمدن دواب چوب بست کنند و بر گنهکاری یا دادخواهی که در آن بست درآید کسی مزاحم حال او نمی تواند شد و خدمه مزارات مقدس ه به حمایت دادخواه فراهم آمده داد او را از بیدادگر ستانند و به جای چوب بست زنجیربست هم کنند. (7)

در فرهنگ نفیسی، بست، پناهگاه و جایی که مردم به آن پناه آورند و متحصن شوند معنی شده است. (8) و مؤلف مجمل التواریخ گلستانه، در تعریف بست می نویسد: امکنه مقدس و بقاع متبرکه، چون مکه یا روضه رسول و مقبره امامان و امامزادگان و... محل پناه گناهکاران است تا از تعقیب مصون بمانند. (9)

در فرهنگ نظام، «بست » در اصطلاح محوطه ای معنی شده است که در آن حکومت به مقصران پناهنده دست نمی یابد و مؤلف لفظ مذکور را ماخوذ از بستن دانسته است. که دربست، شخص بست نشین محفوظ و راه مخالفان بر او بسته می شود.

درباره تاریخ بست نشینی در دوران اسلامی در منابع مختلف آمده است که از صدر اسلام این پدیده وجود داشته و رسول اکرم صلی الله علیه وآله پس از فتح مکه، خانه کعبه و اطراف آن را بست قرار دادند و در دوران بعد نیز مصونیت در جوار مکانهای مقدس اسلامی به عنوان یکی از سنتها در میان مسلمانان رایج و مورد احترام بوده است. این سنت در ایران اسلامی نیز معمول شده است. چنان که تیمور گورکانی در806 ه. ق. مزار شیخ صفی الدین اردبیلی را بست اعلام کرد. (10)

مستندات تاریخی حاکی از آن است که پیدایش و گسترش این سنت در پاسخ به نیاز جامعه و در واقع نشانه ای از تمایل جامعه برای اجتناب از واکنشها و تنشهای شدید اجتماعی و ایجاد جو صلح و آرامش و دوری از اضطراب و درگیری های اجتماعی بوده است. (11)

در عهد صفویه بست نشینی به دلیل رشد شعایر مذهبی از رونق بیشتری برخوردار شد; به طوری که اگر گنهکاری موفق می شد که در کاخ پادشاهی بست بنشیند، به نوشته نصرالله فلسفی حتی شاه نیز حق اخراج او را نداشت. (12)

فدت کاتف، بازرگان روسی که در دوران شاه عباس صفوی از ایران دیدن کرده است، منظور از بست نشینی را پناه بردن دزدان و دیگران به مقابر بزرگان صفوی در اردبیل می داند و می نویسد که این عمل نوعی حمایت در برابر مجازات خطاکاران است. (13)

به قول شاردن فرانسوی، در عهد صفویه دروازه عالی قاپو در اصفهان بست به شمار می آمده است و در دوران قاجار دو محل دیگر یعنی تلگرافخانه ها و سفارتخانه ها نیز به مکانهای بست نشینی افزوده گردیده است. در واقع در آن زمان دو نوع بست نشینی مذهبی و غیرمذهبی وجود داشته است. بستهای عمده مذهبی عبارت بوده اند از: حرم مطهر امام رضاعلیه السلام، حرم حضرت معصومه علیهاالسلام، حرم حضرت عبدالعظیم، مزار شاه چراغ، مسجد شاه تهران، برخی از تکیه ها و خانه تعدادی از علمای معتبر از جمله امام جمعه تهران.

تاریخچه بست نشینی حاکی از آن است که علی رغم اهمیت و قداست بست و بست نشینی، گاهی بست شکسته می شد. از جمله نوشته اند که امیرکبیر، سالار را که در خراسان سر به شورش برداشته بود و پس از شکست از حسام السلطنه با یارانش در حرم حضرت رضاعلیه السلام بست نشسته بود از بست بیرون کشید و به مجازات رسانید و یا این که عمال ناصرالدین شاه سید جمال الدین اسدآبادی را از بست حرم عبدالعظیم خارج کرده و به دیار عثمانی تبعید نمودند و یا به نوشته ادوارد پولاک حاج میرزا آقاسی کلیه بستها را تعطیل کرد. (14)

با این حال سنت بست نشینی همچنان پایدار ماند و بویژه در انقلاب مشروطیت اهمیت چشمگیری یافت و در مهاجرت صغری و کبرای آزادیخواهان و پس از آن به گونه ای دیگر و بیشتر با عنوان تحصن تا سالهای سال این سنت همچنان برجای ماند. (15)

در اوایل دوره پهلوی نیز این رسم وجود داشت و جوانان شهری و روستایی برای گریز از خدمت نظام وظیفه (که به تازگی برقرار و اجباری شده بود) در بازار و قهوه خانه های مجاور حرم عبدالعظیم به حالت بست و تحصن قرار می گرفتند. (16)

بست و بست نشینی بتدریج موقعیت و کارکرد خویش را از دست داد. به گونه ای که در حال حاضر فقط از این سنت قدیم تنها نام «بست » به یادگار مانده و به بخشی از بنای حرم مطهر حضرت رضاعلیه السلام اطلاق می گردد که در چهار قسمت غرب و شرق و جنوب غربی و شمال اماکن متبرکه قرار دارد و دو بست شرقی و غربی به همان بستهای قدیم گفته می شود که بازسازی شده است.

در سفرنامه ها، بویژه سفرنامه های جهانگردان غربی اطلاعات زیادی درباره بست نشینی به چشم می خورد. که گاه با تحسین و احترام و یا تعجب از آن یاد کرده اند و گاه به دلیل عدم اطلاع به ذکر مطالبی قابل تامل پرداخته اند.

ادوارد پولاک می نویسد: امامزاده شاهزاده عبدالعظیم نزدیک تهران و بقعه امام رضاعلیه السلام واقع در مشهد، دو موضعی است که شخصا دیدار کرده ام. وی درباره بست های مشهد مقدس مطلب را چنین ادامه می دهد.

«... سراسر مشهد برای کسانی که از نظر دزدی، اختلاس و حتی ضربه منجر به مرگ تحت تعقیب اند بست محسوب می شود و پناهندگان در اینجا خود مهاجرنشینی را تشکیل داده اند و بدون هیچ رادع و مانعی به کسب و کار مشغولند و حتی کسی نمی تواند آنها را به استرداد مال مسروقه وادارد. اما آدمکشان سرشناس و خیانتکاران و وطن فروشان یعنی کسانی که شاه به ثروت آنان چشمداشت دارد، فقط در صحن می توانند پناه بجویند. ولی هر گاه در نقطه ای دورتر مثلا در داخل حوزه دیده شوند فقط به فرمان (متولی باشی) می توان آنها را دستگیر و خارج کرد نه به دستور دولت، و در داخل بقعه هیچ کسی را نمی توان دستگیر کرد. حداکثر کاری که می توان کرد این است که متولی باشی مانع از رساندن مواد غذایی به فرد جنایتکار گردد تا جایی که گرسنگی او را ناگزیر به خارج شدن از آن مکان مقدس کند. مع هذا بست چنان مورد احترام خاص مردم است که با وجود نهی متولی باشی باز مردم متدین یافت می شوند که پنهان به این پناهنده غذا برسانند. عفو گرفتن برای پناهندگان یا بازخریدن کیفر آنان کاری است که در نظر مردم صواب دارد...» (17)

کلنل ییت می نویسد:

«... بست نشستن در حرم مطهر حضرت رضا که حریم آن باید محترم دانسته شده و شکسته نشود یکی از طرق فرار از دست عواقب خیانت و دزدی است و همواره تعداد زیادی از افراد که کارهای خلاف از آنها سر می زند برای فرار از مجازات این کار را می کنند (18)

این نویسنده می افزاید: «کسی که بست می نشیند دیگر از هر گزندی مصون است و می تواند آن قدر در آنجا بماند که به نتیجه مطلوبی در مورد جوابگویی طرف های خود برسد. حتی شاه نمی تواند کسی را که به حرم پناهنده شده است از آن جا بیرون بیاورد. او در پناه نفوذ و قدرت روحانیون قرار می گیرد و از اذیت و آزار مصون می ماند. و اضافه می نماید: این امر در مورد قاتلان و کسانی که دستشان به خون آلوده است صدق نمی کند موردی را به خاطر دارم که قاتل به حرم امام رضاعلیه السلام پناهنده شد و در آن جا بست نشست اما پس از این که انجام قتل به دست وی محرز گردید. روحانیون وی را لایق ماندن در آن مکان مقدس ندانسته و او را بیرون راندند و او بلافاصله در نزدیکی دروازه آستانه دستگیر شد و به امر حاکم به قتل رسید...» (19)

بارنز، عضو انجمن سلطنتی بریتانیا و مامور عالی رتبه کمپانی هند شرقی که در فاصله سالهای (1833-1831 م) از ایران دیدار نموده است می نویسد: «بست یعنی جایی که در آن هیچ مجرمی قابل تعقیب نیست. (20) او در توصیف مشهد به مساله بست اشاره می کند و می نویسد که در فاصله صد یاردی حرم (مطهر) زنجیری در عرض خیابانها کشیده شده که بازار و بخشهای ثروتمند شهر را در میان می گیرد و حیوانات و احشام را از مکان مقدس دور نگه می دارد. و اضافه می نماید که زایری که به زیارت می آید باید ابتدا از بازار عبور کند از زنجیر بگذرد تا وارد بست شود (21)

کلود انه که در یادداشتهای خود تحت عنوان خاطرات کلود انه که در آغاز مشروطیت منتشر ساخته است در مورد بست می نویسد:

«... محله آرامگاه را بست یعنی پناهگاه می نامند و گرداگرد آن را زنجیر کشی کرده اند و عده ای نگهبان شبانه روز از آن مراقبت می کنند و کسی جز همکیشان شیعی مذهب خود را بدان راه نمی دهند.. (22) »

اعتمادالسلطنه نیز بستهای مشهد را توصیف می کند و وضعیت دو بست قدیمی مشهد در عهد قاجار را چنین ارائه می دهد:

«.. بست بالاخیابان و پایین خیابان، به عرض 22 ذرع و امتداد 90 ذرع که نهر بزرگ چشمه گیلاس (گلسپ) از وسط آن می گذرد. و رفتن حیوانات به آنجا ممنوع است جایی است که در قدیم مقصران در آنجا بست می نشستند. (23)

خانیکوف اماکن متبرکه را محله مقدس می داند و در توصیف جایگاه محترم و مقدس حرم مطهر و بست می نویسد:

«.. محله مقدس نوعی حکومت در حکومت است. این محله سازمان اداری و پلیس و دادگاههای ویژه خود را دارد. به طوری که حیطه نفوذ ماموران دولتی در پای حصار این منطقه قطع می شود، حتی افراد مجرم، دزد و یا قاتل، پس از راه یافتن به این مکان مقدس دیگر هیچ ترسی از تعقیب قانونی ندارند (24)

بست و بست نشینی در مشهد

اصطلاح بست اکنون به مکانهای خاصی در اماکن متبرکه حرم امام رضاعلیه السلام اطلاق می شود و شامل مکانی محدود بین صحن ها و ابنیه حرم ثامن الائمه علیه السلام است که محدوده دایره مانند حریم حرم را از طریق چهار محوطه مستطیل شکل محصور بین دو نیم شعاع فرضی از چهار سمت شمال و غرب و شرق و جنوب غربی با روضه منوره و بناهای پیرامون آن در مرکز اماکن متبرکه مرتبط می سازد و در حکم محل انشعاب راهها و مسیر ورود و خروج بخش های مختلف مجموعه حرم رضوی است. و تعداد زیادی از مدخلهای ورودی صحن ها، و ساختمانهای اداری و خدماتی و تاسیساتی و مهمانسرا، دارالشفا، موزه و کتابخانه و دیگر بناها در بدنه این بست های چهارگانه واقع شده اند.

بست های قدیم مشهد، اکنون به صورت بازسازی شده در دو قسمت شرقی و غربی صحن عتیق، یادگار این مکانهای مذهبی کهن به شمار می آیند که در گذشته به عنوان مهمترین بست های مذهبی کشور از جایگاهی خاص برخوردار بوده اند و بست نشینی در مشهد نیز همچون دیگر مشاهد مشرفه اما با قدمت و وسعت و اهمیت بیشتر وجود داشته است و محدوده حرم امام رضاعلیه السلام، به عنوان مکانی مقدس و امن، علاوه بر آن که مکان اعتکاف و شفاطلبی بیماران و گناهکاران بوده است، محل تظلم و دادخواهی و عفوطلبی و یا پناهندگی از شر و ظلم جباران و حکام ستمگر نیز به شمار می آمده است.

قداست حریم رضوی باعث می شد که فرد پناهنده تا زمان حضور در محدوده بست از تعرض عمال حکومتی، ضابطین و شاکیان و مدعیان خصوصی درامان باشد، و عوامل دولت نیز به احترام حرم مقدس امام رضاعلیه السلام از جلب و توقیف، و مدعیان از تعرض به نامبرده اجتناب می ورزیدند و بدین وسیله شخص متحصن از حمایتهای مادی و معنوی روحانیون و صاحب منصبان و مسؤولان وقت آستان قدس که به واسطه انتساب به دستگاه شریف رضوی از احترام و نفوذی خاص برخوردار بودند، بهره می گرفتند. (25)

گاهی نیز بست نشینی مستمسکی بود برای فرار از مجازات که در این صورت با دخالت مسؤولان آستان قدس مساله فیصله می یافت و از شخص مجرم بازجویی به عمل می آمد و سپس همراه با پرنده به محاکم قضایی ارجاع می گردید. (26)

این که از چه زمانی دقیقا بست نشینی در اطراف حرم مطهر آغاز گردیده دقیقا مشخص نیست اما سابقه آشکارتر و مشخص تر بست نشینی به عهد صفویه بازمی گردد که شهر مشهد بیشتر مورد توجه قرار داشت و در اثر اقدامات عمرانی بویژه احداث خیابانهایی در غرب و شرق صحن عتیق و جاری شدن نهر چشمه گیلاس از وسط خیابان مزبور احتمالا دو محوطه متصل به صحن در دو سوی شرق و غرب این مکان مقدس به وجود آمد که از مکانهای دیگر برای بست نشینی مناسب تر بود. و از این دوران به بعد این دو محوطه مهمترین مکانهای بست نشینی گردید.

در عهد قاجاریه که اماکن متبرکه در مرکز شهر قرار داشت هماهنگ با بافت قدیم مدخلهای ورودی حریم رضوی، بویژه دو محوطه موجود در غرب و شرق صحن عتیق، که پر ترددترین مسیر ورود و خروج زایران و مجاوران محسوب می شد، اهمیت خویش را به عنوان مکانهای مهم بست نشینی حفظ کرد. اما مناطق دیگر در محدوده حرم نیز اعم از صحن و رواقها و حتی تعدادی از منازل و دکانهای محلات مرکزی مشهد قدیم که متصل به ابنیه متبرکه بودند، همچنان به عنوان محدوده مقدس و امن مورد احترام و محل بست نشینی باقی ماند.

قداست بست ها باعث شده بود تا مردم و حکام وقت احترامی خاص برای این مکانها قایل باشند. به طوری که ورود مامورین دولتی با لباس رسمی و سلاح و نیز ورود غیرمسلمانان به این مناطق ممنوع بود و مرز بست در آن قسمت از خیابان که متصل به محدوده حرم می شد، معمولا با یک رشته زنجیر آویخته در درگاهها یا نصب و استقرار حایلی از چوب، فلز و غیره مشخص و مجزا می گردید.

پیدایش فضایی شبیه محوطه ای که هم اکنون در دو سمت شرق و غرب صحن انقلاب وجود دارد همراه با مرمت و بازسازی محوطه بست های بالا و پایین خیابان در اواخر عهد قاجاریه صورت گرفت و ابتدا در سمت شرق صحن عتیق و در حد فاصل ایوان شرقی (نقاره خانه) و پایین خیابان دیواری آجری با چند دهنه ورودی احداث شد و بدین ترتیب حریم حرم مطهر از بدنه شهر مجزا گردید و یک رشته زنجیر نیز به علامت بست به دروازه بزرگ وسط آویخته شد. و مکان جدید به بست سفلی، یا بست پایین خیابان معروف گردید که بعدها به اختصار بست پایین نامیده شد.

با اقتباس از بست پایین خیابان، در ضلع غربی صحن عتیق نیز دیواری آجری با چند دهنه و تقریبا با همان ارتفاع و مشخصات ظاهری ساخته شد، و بست بالاخیابان یا بست علیا نامیده شد.

در مورد وجه تسمیه دو بست قدیمی مشهد، بنا به مستندات تاریخی می توان احتمال داد که واقع بودن بست غربی در بالاسر مبارک و بست شرقی در پایین پا، دلیل نامیده شدن این مکانها بوده است. قول دیگری نیز در این زمینه وجود دارد و علت نامگذاری این مکانها را بالا و پایین بودن نهری دانسته اند که از وسط صحن عتیق به طرف قلعه خیابان جاری بوده است. (27)

نمای ظاهری بست ها که در آغاز آجری و بدون هیچ گونه تزیین بوده است در اواخر عهد احمدشاه قاجار، دوران نیابت تولیت ظهیرالاسلام تجدید بنا گردید و مزین به کاشیکاری شد و در سال 1329 شمسی یعنی دوران نیابت تولیت محمود بدر بر روی قسمت پوشیده شده نهر در صحن بالا و پایین، باغچه هایی احداث گردید. فاصله میان دو بست 357 متر بود و در نقطه مقابل پنجره فولادی که محاذی ضریح است نصف می گردید. (28)

بنابراین تا بازسازی های اخیر در اماکن متبرکه دو بست قدیم وجود داشته که همان بستهای بالا و پایین خیابان نامیده می شد و از دو سمت شرق و غرب صحن عتیق، حریم رضوی را به بدنه قدیمی شهر متصل می ساخت. (29)

در سال 1341 شمسی یعنی دوران نیابت تولیت سید جلال الدین تهرانی که ساختمان بنا کهنه و فرسوده شده بود در اجرای طرحی جدید بنای بست ها برچیده شد و با همان ساختار قبلی اما در سبکی بدیع بازسازی گردید و تزئیناتی بر روی بدنه بنا صورت گرفت.

در گسترش و بازسازی و مرمت های بعد از پیروزی انقلاب نیز دو بست دیگر یکی در ضلعهای جنوب غربی، جنب مسجد گوهرشاد و مقابل بازاربزرگ سابق و دیگری در ضلع شمالی صحن عتیق، مقابل خیابان طبرسی ایجاد گردید، و دیوارهای آجری و دهنه های ورودی مدخل بست ها که در سالهای آخر عهد پهلوی برچیده شده بود با ایجاد پایه ها و نصب درهای آهنی بزرگ نرده ای مشخص گردید و با کاشیکاری مزین شد. در تغییرات اخیر و همزمان با احداث دو بست جدید درهای بزرگ و پایه ها برداشته شد و کف و ازاره بست ها با سنگ مرمر پوشش یافت و دیوارها و سردر و سقف و ایوانها کاشیکاری شد و با باغچه هایی برجسته با آبنماهای سنگی و تیرهای برق بسیار زیبا تزیین یافت. بدین ترتیب چهار بست در محدوده اماکن متبرکه ایجاد شد و به نام چهار تن از دانشمندان و علمای برجسته اسلام نامگذاری گردید. مشخصات بستهای چهارگانه به شرح زیر است:

بست سفلی (بست پایین خیابان)

اکنون بست شیخ حر عاملی نامگذاری شده است و به قولی نخستین بست احداث شده در اماکن متبرکه می باشد. این بست شامل محوطه ای بود که از محل تقاطع فلکه تا ایوان و سردر شرقی صحن عتیق (انقلاب) ادامه داشت. طول داخل بست 30/115 متر و عرض 90/29 متر بود و کف صحن که از زیر آن در وسط نهر خیابان عبور می کرد آسفالت شده و در وسط با گلکاری زینت یافته بود و سمت جنوب و بخشی از ضلع شمالی بست مغازه هایی وجود داشت. در بخشی دیگر از ضلع شمالی، ساختمان مدرسه دینی قدیم خیرات خان قرار گرفته بود.

بنای سردر و ایوانهای ورودی بست در بازسازی های سال 43-1342 شمسی برچیده شد و به صورت جدید و نظیر بنای ورودی بست علیا ساخته شد. که پنج دهنه به طول 30 متر و قطر 125 سانتی متر و 70/8 متر ارتفاع داشت. کف و ازاره بنا کاشیکاری گردید و با کتیبه هایی مرقوم به آیات قرآنی مزین شد.

بست شیخ حر عاملی واقع در شرق صحن عتیق، از غرب به صحن انقلاب و از شرق از طریق ورودیهای بزرگی که با فاصله در مقابل بست قرار دارد. به خیابان نواب صفوی (پایین خیابان سابق) مرتبط است. و 115 متر طول و29 متر عرض دارد.

از ضلع جنوبی، از طریق راهرو و ایوانی بزرگ با صحن آزادی ارتباط دارد. ساختمان دارالشفای امام در بخشی از شرق بست واقع شده که ورودی آن در حریم خیابان اطراف حریم اماکن متبرکه و در جنب سر در بیرونی ایوان شرقی صحن آزادی قرار گرفته است. در ضلع شمالی بست، و در حد فاصل ایوان شرقی صحن عتیق و مدخل بست، به ترتیب دفاتر رفاه زایران، دفتر گمشدگان، و ورودیهای دستشویی مردانه و با فاصله در اصلی و در دو طرف آن درهای فرعی زایرسرای آستان قدس رضوی واقع شده است و در قسمت انتهایی ضلع شمالی ساختمان مدرسه خیرات خان قرار دارد که اکنون به صورت بخشی از ساختمان دانشگاه علوم اسلامی رضوی درآمده است.

کف و ازاره بست با سنگ مرمر پوشیده شده و دیوارها در قسمت بالای ازاره در سر در ایوانها و پنجره ها و زیر سقف و پیشانی ایوانها با کاشیکاری معرق ممتاز و کتیبه های مرقم به آیات قرآنی مزین است و در وسط بست در دو سمت باغچه های برجسته از سنگ مرمر احداث شده و با نرده های آهنی مستحکم و تیرهای برق میانی تزیین شده است. در حد فاصل طولی بین دو باغچه و در مقابل ورودی صحن آزادی، آب نمایی برجسته از سنگ ساخته شده است که با فواره های کوچک مزین است.

بست علیا (بست بالاخیابان)

بست بالا خیابان شامل سر در بزرگ چند دهنه، اندکی پس از احداث بست پایین خیابان، احداث شد و در عهد قاجاریه و دوران نیابت تولیت ظهیرالدوله تجدید بنا گردید و با کاشیهای مرغوب زینت یافت. این بست که بست شیخ طوسی نامگذاری شده است، در سال 1329 شمسی در عهد نیابت تولیت بدر همزمان با تعمیر و مرمت بست پایین و پوشیده شدن روی نهر وسط خیابان در محدوده بست، دیوارها و سر در و کف بازسازی شد.

در سال 1341 شمسی و در دوران نیابت تولیت سید جلال الدین تهرانی طرح جدیدی به اجرا درآمد و بنای بست از بنیان برچیده شد و در سالهای 1344-1342 در دوران نیابت تولیت سپهبد عزیزی بنای سر در بست با همان ساختار قبلی و به سبک جدید بازسازی گردید و تزییناتی در آن انجام شد و دیواری در مدخل بست در پنج دهنه به طول 20 متر و قطر 135 سانتی متر و ارتفاع 70/8 متر بنا شد به طوری که دهانه وسط بزرگتر و دارای یک سر در بود و دو دهانه طرفینی در جنب درگاه بزرگ و دو دهانه کوچکتر در اطراف آنها ساخته شد و روی آن با مقرنس بندی و کتیبه کاری که مرقم به اسمای الهی شده بود زینت یافت.

کتیبه ای به طول 4 متر و عرض 75 سانتی متر بر آن منبت گردیده بود و در لچک زیر کتیبه سیمرغی منقوش بود و اطراف آن با طرحهای اسلیمی و گلهای بزرگ شاه عباسی مزین گردیده بود و روی پایه ها با طرح ترنج بندی و دو لچک بزرگ در طرفین سر در با زمینه قهوه ای به سبک زینت کاری عهد صفوی آراسته گردید. و پایه های بنا با سنگ مرمر و قسمتهای دیگر دیوارها با کاشی معرق و کتیبه هایی به خط محمدحسن رضوان تزیین گردید و زیر طاق و سر در با نقشهای گره همراه با ده شمسه منبت به سوره های قرآنی زینت یافت. (30)

طول بست بالا86 متر و عرض آن 30 متر بود و کف آن اسفالت گردید. در وسط بست و روی قسمت پوشیده نهر باغچه ای طراحی و گلکاری احداث گردید و در سمت شمال و جنوب بست مغازه ها و دکانها، و بازارچه ای بود که ملک آن متعلق به آستان قدس بود و در محل آشپزخانه سابق خدام و مهمانخانه زواری آستانه قرار داشت و قسمت فوقانی مغازه ها در ضلع شمالی بست مهمانخانه ای ساخته شده بود که جزء مستغلات آستانه و در اجاره بود.

قسمتهای مختلف بست علیا در دورانهای مختلف بالا مرمت و بازسازی شده است از جمله در تعریض میدان فلکه سر درها و دیوار بست در آخرین سالهای قبل از پیروزی انقلاب برچیده شد و در بازسازیهای پس از پیروزی انقلاب پایه هایی احداث شد و درهای بزرگ بر آنها نصب گردید و بست بالا که از سطح صحن کهنه بالاتر بود با آن همسطح شد و کف آن با سنگ و کاشی زینت یافت و بناهای جدیدی در اطراف آن احداث گردید. سر در و داخل و بدنه ایوان و اطراف درهای ورودی، و طاق نما با کاشیکاری معرق بسیار مرغوب و ممتاز تزیین گردید و همانند بست شیخ حر عاملی با باغچه ای در دو قسمت مجهز به نرده های آهنی و تیرهای برق میانی و دو آبنمای برجسته در وسط و انتهای بست زینت یافت.

در حال حاضر بست شیخ طوسی پس از آخرین بازسازی ها، شکل جدیدی یافته است و سر در و دیوار با دهنه های ورودی بست وجود ندارد و این محوطه با86 متر طول و 30 متر عرض از شرق به صحن انقلاب و از غرب با فاصله از طریق ورودیهای بزرگ جدیدالاحداث به خیابان آیت الله شیرازی متصل است و در ضلع جنوبی با یک سر در بزرگ و دو درگاه طرفینی با راهروهایی به صحن جمهوری راه دارد. در ضلع شمالی آن به ترتیب از شرق به غرب ساختمان و ورودی اصلی کتابخانه مرکزی، و نمایشگاه دایمی کتاب و با مقداری فاصله ورودیهای ساختمان دستشویی قرار گرفته است.

بست شیخ بهائی

این بست از بناهای جدید آستان قدس رضوی است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در جنوب غربی اماکن متبرکه و جنوب رواق دارالولایه و بین صحن قدس و جمهوری احداث گردیده است. (31) 75/31 متر طول و129 متر عرض دارد و از شمال از طریق در وسط ایوان بزرگ و دو درگاه داخل ایوانهای کوچکتر طرفینی با راهرو به رواق دارالولایه، و مدرسه دودر پریزاد و با یک ممر به مسجد گوهرشاد و نیز آسایشگاه خدام و بخش روشنایی حرم مطهر راه دارد. از جنوب متصل به صحن جدید و در دست ساختمان جامع رضوی خواهد بود و از ضلع شرقی با یک سر در به ایوان غربی مسجد گوهرشاد مرتبط است و با یک راهرو به شبستانها و صحن مسجد گوهرشاد و با یک در بزرگ از طریق ایوان غربی به صحن قدس متصل می شود و در ضلع غربی با یک هشتی به رواق دارالرحمه و با یک راهرو دیگر به صحن جمهوری راه دارد و ساختمان جدید کتابخانه مسجد گوهرشاد نیز در بخش میانی ضلع غربی بست واقع شده و در قسمت انتهایی ضلع غربی ساختمان، اداره فرش آستان قدس قرار گرفته است.

این بست نیز همچون بستهای دیگر دارای تزئینات است و کف و ازاره آن با سنگ مرمر مرغوب پوشش یافته و در وسط آن باغچه برجسته سنگ کاری و نرده کشی شده متناسب با سازه بستهای دیگر است و با تیرهای برق میانی و آبنماهای سنگی زیبا در مدخل و انتهای بست مزین است. دیوارها و پیشانی سر در و داخل و بدنه ایوانها با کاشیکاری و کتیبه نویسی تزیین یافته است.

بست شیخ طبرسی

این بست نیز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ساخته شده و محدوده آن در تعریض فلکه و تخریب سالهای پیش از پیروزی انقلاب تا حدی مشخص بود.

این محوطه از جنوب و از طریق در داخل ایوان به صحن انقلاب متصل است و از شمال با فاصله و از طریق ورودیهای بزرگ جدیدالاحداث به خیابان طبرسی راه دارد. دارای 5/86 متر طول و 24 متر عرض می باشد. در ضلع غربی آن ساختمان جدید کتابخانه مرکزی قرار دارد و از ضلع شرقی با ساختمان دانشگاه علوم اسلامی رضوی مرتبط است.

گلدسته طلایی بالای ایوان عباسی، زینت بخش بست شیخ طبرسی و زیباییهای موجود از کاشیکاری، کتیبه نویسی، و پوشش سنگ مرمر در ازاره بست و کف بنا و باغچه برجسته مجهز به نرده های آهنی و تیرهای برق میانی و آب نمای سنگی جلب توجه می کند.

چهار بست یاد شده در حال حاضر بسیار پر رفت و آمد است و به دلیل قدمت و زیبایی و نوع معماری اسلامی از اماکن مهم حریم رضوی است.

با احداث سر درها و ورودیهای مقابل بست ها، حریم روضه رضوی از بدنه شهر در عین اتصال، مجزاست; به گونه ای که زایر و مجاور پس از ورود خود را در محیطی آرام و معنوی و به دور از غوغا و شلوغی شهر می یابد و آمادگیهای لازم به منظور تشرف و کسب فیض معنوی فراهم می گردد. دو بست دیگر نیز در غرب و شرق صحن جامع رضوی در دست احداث است که پس از ایجاد تعداد بست های قدیم و جدید، اماکن متبرکه به شش بست افزایش خواهد یافت.

هر چند بست نشینی دیگر امروزه منسوخ شده است و حتی در جوار حرم حضرت رضاعلیه السلام نیز معمول نیست اما واژه «بست » و اصطلاح «بست نشینی » در ادبیات تاریخی مشهدالرضا و دائرة المعارف آستان قدس رضوی همچنان به یادگار باقی خواهد ماند.

پی نوشت ها و مآخذ

1- دایرة المعارف تشیع، جلد3، تهران، بنیاد خیریه و فرهنگی شط، ص 227، ذیل ماده «بست ».

2- دکتر عباس خالصی، تاریخچه بست و بست نشینی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1358، ص 11 تا 14.

3- همان، ص 14.

4- آرتور کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران، دنیای کتاب، 1370، ص 499.

5- لغت نامه دهخدا، ذیل ماده «بست ».

6- دائرة المعارف تشیع، ج 3، ص 227، ذیل ماده «بست ».

7- فرهنگ آنندراج، ج اول، ص 711.

8- فرهنگ نفیسی، ناظم الاطباء، ج اول، ص 599.

9- مجمل التواریخ گلستانه، ص 332.

10- دائرة المعارف تشیع، ج 3، ص 227، ذیل ماده «بست ».

11- همان منبع.

12- همان منبع.

13- کاتف، فدت آفاس یویچ: سفرنامه، ترجمه محمدصادق همایونفر، تهران،1356، ص 49 و 50.

فدت کاتف بازرگان روسی است که شرح مشاهدات خود را در ایران در سالهای (1624-1623) میلادی به رشته تحریر درآورده است. همان منبع، ص پ، سرآغاز.

14- پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه پولاک، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران، خوارزمی، 1361، ص 324.

یاکوب ادوارد پولاک سیاح غربی که در فاصله سالهای (1851-1860) در ایران می زیسته و از سال 1855 طبیب مخصوص شاه بوده است و در سال 1882 بار دیگر به ایران سفر کرده و به مطالعه و تحقیق در منطقه الوند پرداخته است و بعدها کتاب ایران را نوشت که در 1865 در دو جلد به چاپ رسید.

15- تاریخچه بست و بست نشینی، صص 160 تا163.

16- دائرة المعارف تشیع، ذیل ماده بست، ج 3، ص 227 و 228.

17- سفرنامه پولاک، ص 324 و 325.

18- کلنل ییت، سفرنامه خراسان و سیستان، ترجمه قدرت الله روشنی زعفرانلو: مهرداد رهبری، تهران، انتشارات یزدان، 1365، ص 307.

کلنل ییت، کنسول بریتانیا در عهد قاجاریه در مشهد بوده است.

19- همان منبع، ص 308.

20- بارنز، آلکس، سفرنامه بارنز، ترجمه حسن سلطانی فر، مشهد، انتشارات آستان قدس،1366، ص 59 و 60.

ستوان آلکس بارنز، عضو انجمن سلطنتی بریتانیا و مامور عالی رتبه کمپانی هند شرقی که در طی سالهای 1831-1833 به ایران سفر کرده است. پیشگفتار مترجم.

21- همان منبع، ص 60.

22- کلودانه، اوراق ایران، ترجمه ایرج پروشانی، تهران، انتشارات معین، 1368، ص 160.

کلودانه نام مستعار ژان شوپفر جهانگرد، نویسنده و روزنامه نگار فرانسوی است که در نخستین دهه قرن بیستم و مقارن انقلاب مشروطیت سه بار از راه روسیه به ایران سفر کرد و مشاهدات خود را در دو کتاب و یک رساله به تحریر کشید که اوراق ایرانی یکی از آن دو کتاب است.

23- اعتماد السلطنه، مطلع الشمس، ج 2، ص 238.

24- خانیکوف، نیکولای ولادیمیروویچ، سفرنامه خانیکوف، ترجمه دکتر اقدس یغمایی - ابوالقاسم بیگناه، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، 1375، ص 111.

25- احتشام کاویانی، شمس الشموس، ص 254.

26- عزیزالله عطاردی، تاریخ آستان قدس، تهران، انتشارات عطارد، تهران، 1371، صص 283 تا 285.

27- همان منبع، ج اول، صص 283 و 284.

28- شمس الشموس، ص 255.

29- محمدرضا قصابیان، تاریخ مشهد، مشهد، انتشارات انصار،1377، ص 247 و 248.

30- علی مؤتمن، تاریخ آستان قدس، تهران، شرکت افست، ص 156.

31- انقلاب اسلامی و آستان قدس رضوی، مشهد، آستان قدس رضوی، 1364، ص 55 نام قبلی این بست در قبل از احداث، به دلیل آن که در سمت قبله قرار داشته است بست قبله بوده است که گویا در نامگذاری بعدی متناسب با نسبتهای سه گانه دیگر به نام یکی از دانشمندان بزرگ اسلامی تغییر نام داده است. همان منبع، ص 55.

کلمات کلیدی
مشهد  |  خیابان  |  آستان قدس رضوی  |  صحن  |  بست‌نشینی  |  بست‌نشینی در مشهد مقدس  |  اماکن  |  متبرکه  |  صحن عتیق  | 
لینک کوتاه :