گنجینه معارف

سریه عبد الله بن عتیک

منبع : فروغ ابدیت ج2 , سیحانی، جعفر , 159 , , , تعداد بازدید : 2351     تاریخ درج : 1385/08/13    

هنوز سال پنجم هجرت پایان نیافته بود،که غائله «احزاب »و شورش «بنی قریظه »درهم شکست. تمام مدینه و حوالی آن،در اختیار مسلمانان قرار گرفت.پایه های حکومت جوان اسلام محکم تر گردید،و آرامش نسبی در قلمرو حکومت اسلام حکمفرما شد.ولی این آرامش یک آرامش موقتی بود.رهبر عالیقدر مسلمانان باید مراقب حال دشمنان باشد،و هر گونه توطئه بر ضد اسلام را با نیروهایی که در اختیار دارد،در نطفه خفه سازد.

آرامش محیط به او اجازه داد،که برخی از آتش افروزان جنگ احزاب را که از تیررس مسلمانان پس از کوچ احزاب خارج شده بودند،سرکوب کند.«حیی بن اخطب »،که یکی از آتش افروزان احزاب بود،در جنگ بنی قریظه کشته شد.ولی همدست او«سلام بن ابی الحقیق »در خیبر به سر می برد.به طور مسلم،این عنصر خطرناک هرگز آرام نمی نشست تا بار دیگر احزاب را بر ضداسلام بشوراند.بخصوص،که عرب بت پرست برای نبرد با اسلام آماده بود و اگر هزینه جنگ تامین می شد باز اوضاع احزاب تجدید می گشت.

روی این محاسبات،پیامبر دلاوران خزرج (1) را مامور کرد که این عنصر جسور کینه توز را از میان بردارند،مشروط بر اینکه متعرض احدی از فرزندان و همسران او نشوند.دلاوران خزرج شبانه وارد خیبر شدند،و درب خانه هائی را که در اطراف خانه «سلام »بود از بیرون بستند که اگر سر و صدائی پیش وی آمد،همسایه ها نتوانند،از خانه ها بیرون بریزند.سپس از پله ها به طرف طبقه بالا که سلام در آنجا زندگی می کرد رفتند.در منزل را زدند،همسرش بیرون آمد،و گفت کیستید؟گفتند:جمعی از عرب هستیم برای خرید غله آمده ایم (2).وی بدون تحقیق در را باز کرد،و آنان را به اطاق «سلام »که تازه به رختخواب خود رفته بود،هدایت کرد.آنها برای جلوگیری از هرگونه سر و صدا فورا وارد اطاق شده،در را بستند و به طور دسته جمعی به حیات یک عنصر خطرناک و فتنه انگیز که مدتها آسایش را از مسلمانان سلب کرده بود،خاتمه دادند.سپس از پله ها پائین آمده،در خارج قلعه در مدخل آب پنهان شدند.

سر و صدای همسر«سلام »،همسایگان را بیدار کرد.همگی چراغ به دست،دلاوران خزرج را تعقیب کردند.ولی هر چه گشتند،اثری از آنها ندیدند،سپس به خانه های خود بازگشتند. جرات مسلمانان به قدری بود،که یکی از آنها داوطلب شد،که به صورت ناشناس به میان آنان برود و از نتیجه کار خود مطلع شوند،زیرا تصور می کردند که او هنوز زنده است.

او هنگامی وارد جرگه آنها گردید که یهودان دور«سلام »را گرفته بودند و همسر او جریان را تعریف می کرد.ناگهان همسرش نگاهی به صورت «سلام »کرد و گفت:به خدای یهود سوگند،جان سپرد. (3) ،سپس وی بازگشت و همرزمان خود را از جریان مطلع ساخت.همگی در تاریکی شب از پناهگاه خود بیرون آمدند و رهسپار مدینه شدند و پیامبر را از سرگذشت خود آگاه ساختند. (4)

پی نوشت ها:

1. همانطوری که قبلا هم بیان شد انصار مدینه از دو تیره اوس و خزرج تشکیل می شد و ایندو طایفه همیشه رقیب همدیگر محسوب می شدند، بعد از مسلمان شدن ایندو طایفه، همین رقابت در لباس دیگری جلوه کرد، قبیله اوس بعد از جنگ بدر توانسته بود کعب بن اشرف (از یهودیان سرشناس و دشمنان سرسخت پیامبر) را به قتل برسانند. خزرجیان بعد از این در صدد بودند که از رقیب خود در کسب شرف عقب نمانند و شخصی را در حد کعب، به قتل برسانند و لذا برای کشتن سلام بن ابی الحقیق داوطلب شدند.

2. ناس من العرب نلتمس المیرة:«میرة »جمع «میر»به خواربار ذخیره شده گفته می شود.

3. فات و اله یهود:به خدای یهود سوگند،او درگذشت.

4. «سیره ابن هشام »،ج 2/274-275.

کلمات کلیدی
مسلمانان  |  اسلام  |  مدینه  |  احزاب  |  آرامش  |  خزرج  | 
لینک کوتاه :