گنجینه معارف

ماه پر خیر و برکت رمضان

ماه رمضان ماه الهی، ماه رحمت، دعا و نیایش است. ماه توبه و انابه است ماه بندگی و ارتباط با معبود است.

منبع : سخنرانی آیت الله مظاهری تعداد بازدید : 3597     تاریخ درج : 1394/03/27    

رمضان ماه پر برکت

درباره ماه مبارک رمضان و درباره ی هدف از روزه، نتیجه روزه از نظر قرآن با شما صحبت می کنم. اولًا باید توجه داشته باشیم که ماه مبارک رمضان، ماه پر از خیر و برکت است و به اندازه ای خیر دارد، به اندازه ای برکت دارد که پیغمبر اکرم می فرمود: «شقی ترین آن افراد آن کسی که ماه مبارک رمضان بگذرد اما این سعادتمند نشده باشد، آفریده نشده باشد.»

نفس و خواب روزه دار عبادت

اگر کسی ماه مبارک رمضان بر او گذشت اما نتوانست دنیا و آخرت را برای خود تامین کند، نتوانست بهشت را برای خود بخرد، پیغمبر اکرم می فرماید شقی ترین مردم این فرد است. ماه مبارک رمضان نفس هایش عبادت است، خوابش عبادت است. شما در غیر ماه مبارک رمضان اگر بخوابید اگر نماز بخونید، صدقه بدید در نامه عملتون نوشته می شود اما در ماه مبارک رمضان ولو خواب برید، نفس بکشید، پروردگار عالم در نامه ی عملتون ثواب می نویسد، نفس های روزه دار را، بوی دهن روزه دار ملائکه دوست دارند، نظیرعطری که ما دوست داریم ملائکه دوست دارند. نفس روزه دار را، بوی دهن روزه دار را.

ثواب قرائت قرآن

عبادت چندین هزار برابر است. یک آیه از قرآن خوندن ثواب یک ختم قرآن را دارد، یعنی شما یک سوره «قل هو الله» بخونید پنج آیه است. پروردگار عالم پنج ختم قرآن در نامه ی عمل شما می نویسد. شما دو رکعت نماز بخونید اقلًا شصت برابر، هفتاد برابر، تا برسد به هفتصد برابرثواب دارد و بالاخره ماه مبارک رمضان پر از رحمت، پر از نعمت، پر از پاداش و پر از سعادت است. مائیم که باید توجه داشته باشیم، مائیم که باید از این ماه مبارک رمضان استفاده کنیم، مائیم که باید از شب های اون، از روزهای اون استفاده کنیم.

رمضان ماه خودسازی

من از همه ی شما آقایان، خانم ها تقاضا دارم در این ماه یه مقداری رو به خدا بروید. یازده ماه رو به دنیا و به جایی نمی رسیم. یازده ماه رو به این برنامه های رادیو، تلویزیون، روزنامه ها، کتاب هایی که استفاده معنوی ندارد، گعده هایی که برای ما هست، یعنی نشستن در جلسه، یک ساعت، دو ساعت، سه ساعت، صحبت های متفرقه، بیاییم که یک ماه دست از این جلسه ها برداریم، دست از این نگاه کردن به فیلم ها برداریم، دست از این روش و فش رفتن به دنیا برداریم، یک ماه رو به خدا، یک ماه سرو کار داشتن با منبر و محراب، یک ماه سر و کار داشتن با منبر و محراب، یک ماه سر و کار داشتن با مفاتیح محدث قمی این کارخانه ی آدم سازی، یک ماه سر و کار داشتن با قرآن، یک ماه سر و کار داشتن با دعا، راز و نیاز با خدا، توبه خجالت از اون یازده ماه پیش خدا. بیاییم یک ماه رو به خدا، حتماً روز عید عیدی خواهیم گرفت. اگر نتوانستیم آدمیت را از پروردگار عالم عیدی بگیریم لا اقل می توانیم هدیه ی بالایی ازپروردگار عالم بگیریم، اون هدیه چیست؟ روح خدا ترسی در عمق جان ما و این هدیه از خدا هدیه ی بالائیست. علاوه بر این که روز عید از خدا عیدی بگیریم، آمرزش گناهان، تامین آتیه برای خودمون، برای اولادمون، عاقبت به خیری برای اولادمون و بالاخره بهشت انشاء الله.

روزه واقعی

بیایید این یک ماهه را باخدا باشیم من از همه ی شما تقاضا دارم زبان شا روزه باشد، نه فقط روزها، شب ها هم زبان شما روزه باشد، چشم شما در یک ماه روزه باشد. همه ی اعضا و جوارح شما در یک ماه روزه باشد. حتی برسد به اونجا انشاء الله که در دهه ی شما هم روزه باشد، فکری در دل نباشد جز آخرت و اگر کسی راستی بتواند این طورکه می گویم روزه بگیرد. روز عید عیدی می گیرد. تامین آتیه برای خود و اولادش، عاقبت به خیری برای خود و اولادش و پدر و مادرش، بهشت برای خود و اطرافیانش، روح خدا ترسی در عمق جان او یک نیروی کنترل کننده برای همیشگی و از این عیدی ها که فراوان می شود گرفت.

پاداش روزه داری

از همه اینها بالاتر انسان متوجه می تواند خود خدا را پاداش ماه رمضان باشد برای او، یعنی حکومت خدا بردل. ما یه روایتی داریم این روایت را دو جور معنا کرده اند. اهل حدیث معنا کرده اند: «الصُوِمُ لی و انا اجزی بِه» روزه مال منه، منم پاداش می دهم. یعنی روز عید پاداش عاقبت به خیری می دهم، روز عید اون نیروی کنترل کننده رو می دهم. روز عید آمرزش و آمرزیدن برای خودش، آمرزش خودش، و پدر و مادر می دهم، و بلاخره روز عید سعادت دنیا و آخرت می دهم، این یه معنا. اما اهل بیت این روایت را جور دیگری خوندند:

الصُوِمُ لی و انا اجزی بِه: روزمال من، پاداشش خود من. این پاداش خود من یعنی چه؟ یعنی مقام لقاء یعنی انسان روز عید برسد به اونجا که که صاحب خانه بیاد در خانه. روز عید برسد به اونجا که در دل دیگه تاریکی دل نداشته باشد، دل روشن باشد. به چی روشن باشد؟ به نور خدا. روز عید برسد به اونجا که اگر می بیند دیدن او خدا گونه باشد، اگر حرف می زند حرف او خدا گونه باشد، اگر کار می کند کار او خدا گونه باشد، و بلاخره گفتاراو، کردار او، رفتار او از خدا سرچشمه بگیرد. وقتی خدا آمد در دل دیگر نور خدا هر ظلمتی را، هر تاریکی را می برد. دیگه صاحب خانه که آمد یه زندگی منهای غم و غصه، یک زندگی منهای دلهره، یک زندگی منهای نگرانی برای انسان پیدا می شود. اونکه خدا را دارد دیگه قطعاً غم ندارد، اونکه خدا را دارد دیگه حتماً ترس، واهمه ندارد، اونکه خدا را دارد پشتوانه ی او در زندگی خداست دیگه صد در صد سکونت، وقار، امید، رجاء، طمانینه، یک زندگی منهای غم و غصه، یک زندگی منهای تاریکی.

زندگی نورانی و روشن

الآن ببین زندگی ما تاریک است، همه ی ما که اینجا نشستیم کم و بیش زندگی مان تاریک است. همه ی ما در حالی که شما عزیزان آدم های خوبی هستید، آدم های نمازی، سرو کار با خدا، سر و کار با مسجد خدا، سرو کار با منبر خدا و بلاخره آدم های مقدسی هستید اما زندگی ما تاریک است، زندگی ما توام با نگرانی و اضطراب خاطر است و قرآن می فرماید: اگر می خوای یک زندگی که تاریکی نداشته باشد، اگر می خواهی یک زندگی که در اون وحشت نباشد، ترس نباشد باید خدا بیاید در دل. «الا بِذِکرِ الله تَطمَئنُ القُلوب» این آیه شریفه خیلی کوچک است اما خیلی پر معناست. معناش اینجور می شه که: انسان هیچ چیزی نمی تواند اطمینان به تو بده، هیچ چیزی نمی تواند رفع نگرانی در زندگی تو بکند، هیچ چیزی نمی تواند تاریکی ها رو از زندگی تو رفع بکند جز خدا. «الا بِذِکرِ الله تَطمئنُ القُلوب». «الا انَ اولیاءَ الله لا خُوفٌ عَلَیهِم و لا هُم یحزَنون.» باز این جمله هم خیلی رساست. معناش این جورمی شه که: آنان که دوست خدا هستند، آنان که خدا را دوست دارند. خدا اینها را دوست دارد، یعنی اون کسانی که خدا در دل آنها حکومت دارد این ها یک زندگی منهای غم و غصه، یک زندگی منهای نگرانی دارند. اینها از گذشته غم و غصه ندارند، از آینده نگرانی، دلهره، اضطراب خاطر ندارند یه عالم اطمینان، خوشا به حال اینها. زندگی خوش، زندگی روشن، زندگی منهای غم و غصه این نیست که انسان قصر داشته باشد، امکانات داشته باشد، ریاست داشته باشد، پول فراوان داشته باشد، شوهر خوب، زن خوب، بچه های خوب داشته باشد.

رمضان، نور الهی در خانه ها

قرآن چیز دیگری می فرماید: نه، زندگی سالم چیز دیگری می خواهد. چه بسیار ما قصر هایی را دیدیم که زن و شوهر در اون قصر، یک سلول، یک زندان،. چه بسیار سفره های رنگارنگ ما دیدیم که اون سفره های رنگارنگ ما دیدیم که اون سفره های رنگارنگ برای اون کسانی که می خورند جز غم خوردن، غصه خوردن، یعنی سفره ی تلخ. برای اینکه در اون سفره خدا نیست، برای اینکه دراون خانه خدا نیست. یه آیه ای در قرآنه، من از همه مخصوصاً جوان ها تقاضا دارم این آیه همیشه در نظرشون باشد می فرماید: «وَمَن یجعَلَ الله لَهُ نوراً فَمالَهُ مِن نور» اگر نور خدا نباشد دیگه هیچ چیز نمی تونه زندگی انسان را روشن کند. «وَ مَن یجعل الله لَهُ نوراً فَمالَهُ مِن نور» اگر نورخدا درسفره ی انسان، اگر نور خدا در خانه ی انسان، اگر نور خدا در زندگی انسان باشد روشن است و الا تاریک است تاریک، و الا وحشتناک است، وحشتناک. زندگی نور خدا می خواهد. این نور خدا را به انسان می دهد؟ ماه مبارک رمضان، گرفتن روزه ی خوب، نمازخوب، رابطه با خدای عالی، سر و کار داشتن با نور خدا یعنی قرآن، سر و کار داشتن با اون کارخانه ی آدم سازیعنی مفاتیح محدث قمی و بلاخره سر و کار داشتن با خدا. ماه مبارک رمضان نور به زندگی می دهد.

 منبر و محراب

من تقاضا دارم از شما آقایان، از شما خانم ها، اگر محبت به بچه هاتون دارید که دارید، اگر تامین آتیه برای بچه هاتون می خواین که حتماً می خواهید باید این بچه های شما سر و کار با منبر و محراب داشته باشند و الا زندگی اونها تاریک است تاریک. زندگی اونها دلهره است دلهره. اون جوانهایی که سر و کار با منبر و محراب نداشته باشد حتماً نمی تواند یک جوان متدینی باشد، نمی شود. اون جوانی که سر و کار با منبر و محراب نداشته باشد شیطان انسی، شیطان جنی او را می برد، چه بردنی! کی نمی تواند شیطان انسی و شیطان جنی او را ببرد، اونکه سرو کار با منبر و محراب داشته باشد.

یه روایتی از پیغمبر اکرم، این روایت را بخونم بعد آیه مربوط به روزه رو بخونم. پیغمبر اکرم رو منبر می فرماید که: سَیاتِی زَمانٌ عَلی امَتی یفرُونَ مِنَ العُلَماء کما یفِرُ الغَنَمُ عَنِ الذِئب.

یه وقتی بیاد مسجد ها خلوت شود، یه وقتی بیاد اطراف علما خلوت شود، نمازها خلوت شوند، پای منبرها خلوت باشد و مردم فرار از مسجد کنند، فرار از منبر و محراب کنند نظیر گوسفندی که از گرگ فرار می کند. یعنی هجوم می آورد رو به سینما حتی در ماه مبارک رمضان. حاضر است در گوشه ی کوچه ها بنشیند یا فوتبال بازی کند اما موقع نماز مسجد نرود، اما سر و کار با روحانیت، سر و کار با منبر و محراب نداشته باشد. اصلًا منزجر از مسجد.

انس با مسجد

جوان ها نرید در فکر این که ما چه کنیم جوان ها را بکشانیم به مسجد، بعد برید توی تجمل ها، کم برید در اینکه اگر در مسجد فوتبال بازی بشه، جوان ها میان تو مسجد، نه بابا، این راه اشتباهه چیز دیگر می خواد، اهمیت دادن پدر و مادر و بلاخره رفتن این جوان کمتر تا عادت بشود. پدر و مادر اهمیت به این کار بدن، اینها را می خواد، بلاخره پیغمبر اکرم می فرمودند: یه وقتی آدم از مسجد و محراب، از محراب، از منبر فرار می کنن. مسجد ها خلوت می شود، پای منبرها خلوت می شود، مسجد می شه مال پیرمردها، پیرزن ها، نماز جماعت می شه مال بی سوادها و بلاخره منبر می شه مال افراد عادی. فرمودند: خب وقتی چنین شد چه می شود؟ ابتَلی هُمُ الله بثَلاثَة اشیاءِ. سه تا درد بی درمان خدا به اون جامعه می ده. درد بی درمان اولش اینه: تُرفَعُ البَرَکةُ مِن اموالِهِم، تُرفَعُ البَرَکةُ مِن اعمارِهِم. مال اینا دیگه مبارک نیست، عمر اینها دیگه برکت ندارد. یعنی هشتاد سال عمر می کنه وقتی که مُرد چی برد، هیچی، چی گذاشت، هیچی، چه کرد، چه فایده ای برای اجتماع داشت؟ هیچی. این عمر نیست. عمر کی عمره؟ عمر علامه ی مجلسی. عمر کی عمره؟ عمر حضرت امام رضوان الله علیه عمر کی عمره؟ اون کسیکه بمیرد و توانسته باشد برای اجتماعش کاری انجام بده، یه باقیات الصالحات برای اجتماع گذاشته باشد، و الا صد سال در این دنیا بمانی، بعد که رفتی چی؟ هیچی. این بی برکتی است، همه ی مالم همینه. حالا خیلی بتواند زن و بچه اش رو در رفاه بگذاره، این پول با برکت نیست، پول با برکت چیه؟ پول حکیم و ساختن این مسجد. پول با برکت کیه؟ اینکه بتواند ده تا غرب را، دختر را به شوهر، پسر را به زن برساند. ما اگر یه مقدار فکر کنیم همه ی حرفهای من را می پسندید. کسی نیست که حرف های من را نپسندد.

عمر با برکت

حالا انسان تمام این دنیا مالش باشه، تمام زندگی رفاهی هم مالش باشد، خب حالا چی؟ این که پول با برکت نشد، پول با برکت یعنی اون پولی که مفید باشد برای اجتماعش، مفید باشد برای آبروش. بعضی اوقات پول به اندازه ای بی برکته که وصال به زن و بچه اش هم نمی دهد، حاضر نیست زن و بچه اش هم از اون پول استفاده کنند. مثل سنگی که روی هم می گذارد پول هم روی هم می گذارد اما خویشانش گرسنه اند، خویشانش در به درند. بلاخره پیغمبر اکرم فرمود: یه وقتی میاد عمر مردم بی برکته، مال مردم بی برکته، چه وقت؟ اون وقتی که سر و کار با منبر و محراب ندارن. بدتر از این فرمود که: ابتَلی هُمُ اللهِ بثَلَاثَةِ اشیاء. تُرفَعُ البَرَکةُ مِن اموالِهِم، مِن اعمارِهِم، سَلَطَ الله عَلَیهِم مِن لا رَحمَ لَهُ و لا عِلمَ لَهُ و لا حِلمَ لَهُ خدا مسلط می کند بر اون جامعه یه کسی که نه رحم دارد، نه علم دارد، نه حلم دارد. یه وقتی من این روایت را معنا می کردم می گفتم این دو تا معنا داره یه معناش اینکه امریکا بر سر ملتی مسلط شود دیدی این دو سه روزه، این جنایتکار، این خیانتکار، این بدتر از هر میکروبی به سر عراق چه آورد؟ نه رحم دارد، نه علم دارد، نه حلم دارد، نه شعور دارد، شعور سیاسی هم ندارد، و الا کسیکه شعور سیاسی داشته باشد این کار را می کرد که دو سه روز قبل با عراق کرد. شعور سیاسی هم ندارد. یه درنده، یک قلدر، یه قلدری که فرقش با اون شیره، با اون پلنگه دینه، اون علم ندارد، دین پلنگ با علمه می تونه بمب بسازد نیم تن بریزد روی سر بچه ی بی گناه، بچه بی گناه بکشد. این چی شد. این چه درنده ای شد. سَلَطَ الله عَلَیهِم مَن لا رَحم لَهُ و لا عِلمُ لهُ و لا عِلم لَهُ و لا حِلمُ لَهُ ، می گفتن این چک ها که برسر همه مسلط شده، چک بازی. ببین چه مصیبتی برای بازار درست کرده. چک امروز باید پاس بشه، این نه علم داره، هر چه داد بزند بابا ندارم امروز، نه حلم داره، نه رحم داره و کی این چک رو الآن نداره، حتی این گاری چیه چک داره. این اداریه، خانم، خانم دسته چکش تو جیبشه و مرتب چک می کشه، چک می کشه، این چه بازی ایه! دنیا می دونی چیه؟ وقتی سر و کار با خدا نباشد، مسلط می شود بر انسان چکی که نه علم داره، نه حلم داره، نه رحم داره، یه بدبختی اقتصادی، یه سقوط اقتصادی، حالا اینا گذشته است، آنکه نمی گذرد.

گنج محبت اهل بیت علیهم السلام

یعنی اون جوانی که سرو کار با منبر و محراب ندارد تشییع خود را نمی تواند حفظ کند یه وقت نگاه می کنه پدر و مادر می بینه تشیعش رفت. پسرش دیگه تشیع ندارد، رسیده به اونجا که محبت امیرالمومنین علیه السلام و حضرت زهرا (س) رو دیگه ندارد کارش رسیده به اونجا که حضرت زهرا را هم زیر سوال می برد. علم داره تو روزنامه اسم حضرت زهرا را میاره زیر سوال می بره، عصمت حضرت زهرا را زیر سوال می بره، اینها از کجا سرچشمه می گیره؟ اگه سرو کار با من عمامه به سر داشت کارش به اینجا می رسید؟! می خواد دینشو از اروپا بیاره، می خواد تقدس های تشیع را از فرانسه بگیرد، از دانشگاه لندن بگیره. از نشستن دور هم و گفتن مزخرف، از این می گیره می دونی به کجا می رسه؟ الان در روزنامه های ماه که از پول شما ملت درست می شود می نشینند اول سمینار درست می کنند بعد در روزنامه ها می نویسند که قوانین هزار و چهارصد سال قبل الان با جامعه ی مدنی سازگار نیست، ما یا باید اون قوانین هزار وچهارصد سال قبل را داشته باشیم یا جامعه ی مدنی. وضع جوان های ما به اینجا رسیده. یعنی قرآن شده قانون وحشی. هی نویسندها، هی نویسنده می نویسد اینا برای بادیه نشین هاست نه برای جامعه ی مدنی. کی می نویسد؟ کسی که باباش پای منبر و محراب بزرگ شده کسی که مادرش با اسم یا علی (ع) اینو بزرگش کرده. اما وقتی که سر و کار با منبر و محراب نبود کار به اینجا می رسه. آقا، خانم چاره ای نیست اگر دین می خواهید سر و کار داشتن با منبر و محراب، چاره ای ندارید اگر تشیع می خواهید سر و کار داشتن با روحانیت، سر و کار داشتن با منبر و محراب است.

عبادت در ماه رمضان

اون چیزی که می خواستم درباره اش صحبت کنم اینه که: بیایید ماه مبارک رمضان روزه خوب بگیریم، بیایید بچه های ما روزه خوب بگیرند. در این ماه مبارک رمضان سرو کار با مسجد، سر و کار با محراب، با منبر زیاد داشته باشیم. آقا، خانم، من هیچ فراموش نمی کنم بچه طلبه ای بودم در مسجد سید اصفهان، وقتی نماز می شد این جمعیت به اون فراوانی، این جمعیت تا غروب پای منبر بود و بلاخره این منبری، اون منبری، اون منبری، هفت، هشت تا منبری در مسجد سید منبرمی رفتند. این ها کم شده ما هم دینمون کم شده. ما سر و کار با منبر و محرابمون کم شده دیگه خواه ناخواه بازار ما بی برکت شده. بازار چرا این قدر بی برکت است؟ چون بازاری پنجاه سال قبل غیر از آن بود، چون بازاری سرو کار با منبر و محراب داشت، بچه هاش هم آدم های خوبی از آب در می آمدند. اگر می خواهید اولاد صالح پیدا کنید باید سرو کار با منبرو محراب داشته باشید مخصوصاً ماه مبارک رمضان و چیزی که قرآن درباره اش پا فشاری داره این است که اگر یک ماه رابطه با خدا محکم باشد. اگریک ماه روزه ی خوب بگیرید لَعَلَکم تَتَقون یعنی خدا می خواهد روح خدا ترسی در عمق جان شما بود دیگه یک آدم مقدسی، دیگه یه آدم کنترل شده ای و بیایید در این ماه مبارک رمضان برای خودتون برای بچه هاتون نیروی کننده تهیه کنید و قرآن می فرماید: روزه این روح کنترل کننده را به تو می دهد. یا ایها الَذینَ آمنوا کتِبَ عَلَیکم الصِیامُ کما کتِبَ عَلَی الَذینَ مِن قَبلِکم لَعَلَکم تَتَقون یعنی خدا می خواهد روح خدا ترسی در عمق جان شما حکفرما باشد، کنترل شده باشید دراین دنیا روزه را براتون واجب کرده است، فرموده است روزه بگیرید. چه خوب است روز عید انسان از خدا عیدی بگیرد، نیروی کنترل کننده یعنی روح خدا ترسی. دیگر در خانه اش خدا را حاضر و ناظر بداند، در بازارش خدا را حاضر و ناظر بداند، در اداره اش خدا را حاضر و ناظر بداند، لذا درک بکند، هضم بکند همه جا محضر خداست و ما در محضر خداییم. اگر این حالت رو می خوایین اگه این نه دانستن ها دانستن را می دانید، یابیدن، یافتن، اگه می خواهید بیایید همه جا محضر خداست. بیایید ما در محضر خداییم قرآن می فرماید: روزه ی ماه مبارک رمضان به شما این حالت را عنایت می کند.

کلمات کلیدی
نیایش  |  روزه  |  رمضان  |  عبادت و دعا  | 
لینک کوتاه :  
نویسنده : سهیل تاریخ : 1394/03/27

جالب بود واقعا باید اماده شویم تا خدا ما را مهمان خویش قبول کند. دعا کنید که بتوانم روزه خاص بگیرم

نویسنده : عباسی تاریخ : 1394/03/27

السلام علیک یا شهرالله ای ماه حوب خدا