گنجینه معارف

سیره سیاسی امام صادق علیه السلام

نباید تصور شود که فعالیت سیاسی امام منحصر در مبارزه مستقیم و قیام مسلحانه بوده باشد تا گفته شود چون امام قیام نکرد و به مبارزه مستقیم با امویان و عباسیان برنخواست پس حضرت کار سیاسی را کنار گذاشته بودند و تنها به کار علمی فرهنگی صرف مشغول بودند هر چند همین فعالیت های علمی فکری امام بزرگترین مبارزه ریشه ای با مخالفان ولایت اهل بیت و شیعیان بود. در عین حال که امام صادق متعرض امر حکومت و خلافت نشد ولی همه می دانند که امام صادق با خلفا کنار هم نیامد مبارزه مخفی می کرد نوعی جنگ سرد در میان بود.

تعداد بازدید : 1499     تاریخ درج : 1396/04/27    

از آنجا که عمده فعالیت امام صادق علیه السلام علمی و در عرصه فرهنگ و دانش و تربیت شاگردان در علوم مختلف بوده است بهمین خاطر فقه شیعه به فقه امام جعفر صادق و مذهب شیعه به مذهب جعفری شهرت یافته است؛ شاید این شبهه در اذهان خطور کند که امام صادق علیه السلام با سیاست میانه خوبی نداشتند و از دخالت در امور حکومتی دوری می کردند.و لذا با وجود زمینه های آن و درخواست سیاستمداران بزرگ از ایشان نه خود اقدام به تشکیل حکومت کردند و نه از قیامهای در حال شکل گیری در آن برهه حساس از تاریخ حمایت علنی کردند.

هر چند این دیدگاه موافق نظر سطحی به زندگانی حضرت صادق است و همان چیزی است که در اذهان عموم مردم می باشد اما این تمام واقعیت نیست. «برخلاف تصور عمومی حرکت امام صادق علیه السلام تنها در زمینه های علمی (با تمام وسعت و گستردگی آن) خلاصه نمی شد، بلکه امام فعالیت سیاسی نیز داشت، ولی این بُعد حرکت امام بر بسیاری از گویندگان و نویسندگان پوشیده مانده است.»[1]

رفتار حضرت از طرفی منفعلانه است بدین معنی که ایشان در برابر حاکمان جور زمان خویش کوتاه آمده و متعرض آنها نمی شدند.از طرفی دیگر در برخی گزارشات امام علیه السلام برخورد جدی تند و جسورانه و کاملا تهاجمی با خلفای جور همچون منصور داشتند.

فعالیت های امام صادق علیه السلام در عرصه سیاست

یکی از بزرگترین دلایل فعالیت سیاسی امام صادق علیه السلام تهدیدهای مکرر دستگاه حکومتی است. «شهادت امام جعفر بن محمد علیهماالسلام پس از گذشت دوازده سال از حکومت سیاه منصور عباسی رخ داد و طی این مدت با اینکه امام دور از عراق مرکز حکومت در مدینه می زیست؛ مع ذلک از دست او امان و راحتی نداشت... ابوالقاسم علی بن طاووس طاب ثراه در کناب شریف مهج الدعوات چنین می نویسد: منصور در دوران حکومتش هفت بار امام صادق علیه السلام را نزد خود احضار کرده است گاهی در مدینه و در ربذه به هنگام عزیمت حج و دیگر بار در کوفه و بغداد و در همه این جریانات تصمیم بر قتل امام علیه السلام داشته است.[2]

الف. اعزام نماینده به منظور تبلیغ امامت:

امام نمایندگانی به مناطق مختلف می فرستاد. ازآن جمله شخصی از اهل کوفه به نمایندگی از طرف امام به خراسان رفت و مردم را به ولایت او دعوت کرد. جمعی پاسخ مثبت دادند و اطاعت کردند و گروهی سرباز زدند و منکر شدند و دسته ای به عنوان احتیاط و پرهیز از فتنه دست نگه داشتند... در این قضیه، فرستاده ی امام، اهل کوفه و منطقه ی مأموریت خراسان بوده، در حالی که امام در مدینه اقامت داشته است و این وسعت حوزه فعالیت سیاسی امام را نشان می دهد.[3]

ب. منع همکاری یاران و شیعیان با حکومت جور

ج. برخورد لفظی با منصور عباسی

نمونه های این برخوردهای امام در مقابل منصور عباسی درجواب پرسش بعدی آمده است.

سئوالی دیگر مطرح است و آن اینکه سیره امام صادق در مسائل سیاسی روز انفعالی بوده است یا تهاجمی؟ برای جواب این پرسش که در ابتدا مشکل به نظر می رسد باید به رفتار امام در برخورد با حاکمان زمان نگاهی همه جانبه داشت.

برخورد به ظاهر منفعلانه سیاسی امام

رفتار حضرت از طرفی منفعلانه است بدین معنی که ایشان در یرابر حاکمان جور زمان خویش کوتاه آمده و متعرض آنها نمی شدند. برفرض هم تأییدشان نمی کردند با آنها مخالفت هم نمی نمودند و لااقل سکوت اختیار می کردند. در برخی گزارشات تاریخی نمونه هایی از این نوع برخورد منفعلانه از حضرت به چشم می خورد. در جایی که منصور عباسی امام را بازخواست کرده و متهم به اقدام برعلیه حکومتش می کند که امام این مطلب را رد می کنند. استاد شهید مطهری در این زمینه می گوید:« به طور کلی این مطلب روشن است که امام صادق از نظر تصدی امر حکومت و خلافت خیلی حالت کناره گیری به خود گرفت و هیچ گونه اقدامی که نشانه ای از تمایل امام باشد به این که زعامت را در دست گیرد وجود نداشت. این به چه علت بوده و چه جهتی در کار بوده است؟ البته در این جهت شک نیست که اگر فرض کنیم که زمینه، زمینه مساعدی برای امام بود که اگر اقدام می کرد حکومت را در دست می گرفت اما می بایست اقدام می کرد». [4]

هر چند همین فعالیت های علمی فکری امام بزرگترین مبارزه ریشه ای با مخالفان ولایت اهل بیت و شیعیان بود. « در عین حال (که) امام صادق متعرض امر حکومت و خلافت نشد ولی همه می دانند که امام صادق با خلفا کنار هم نیامد مبارزه مخفی می کرد نوعی جنگ سرد در میان بود

برخورد تهاجمی سیاسی امام صادق علیه السلام

از طرفی دیگر در برخی گزارشات امام علیه السلام برخورد جدی تند و جسورانه و کاملا تهاجمی با خلفای جور همچون منصور داشتند. «امام یاران خود را از نزدیکی و همکاری با دربار خلافت باز می داشت. روزی یکی از یاران امام رسید: برخی از ما شیعیان گاهی دچار تنگدستی و سختی معیشت می گردد و به او پیشنهاد می شود که یرای اینها (بنی عباس) خانه بسازد، نهر بکند؛ این کار از نظر شما چگونه است؟ امام فرمود: «من دوست ندارم که یرای آنها گرهی بزنم یا در مشکی را ببندم، هرچند در برابر آن پول بسیاری بدهند؛ زیرا کسانی که به ستمگران کمک کنند در روز قیامت در سراپرده ای از آتش قرار داده می شوند تا خدا میان بندگان حکم کند.»

امام شیعیان را از ارجاع مرافعه به قضات دستگاه بنی عباس نهی می کرد و احکام صادر شده از محکمه آنها را شرعا لازم الإجرا نمی شمرد. امام به فقیهان و محدثان هشدار می داد که به دستگاه حکومت وابسته نشوند و می فرمود: «فقیهان امنای پیامبرانند، اگر دیدید به سلاطین روی آوردند به آنان بدگمان شوید و اطمینان نداشته باشید.» [5] امام از رفت و آمد به دربار منصور جز در مواردی سرباز می زد و به همین سبب هم از طرف منصور مورد اعتراض قرار می گرفت. چنانچه روزی به آن حضرت گفت: چرا مانند دیگران به دیدار او نمی رود؟ امام در جواب فرمود: «لیس لنا ما نخاف من أجله و لا عندک من أمر الأخره...ما کاری نکردیم که به جهت آن از تو بترسیم و از امر آخرت پیش تو چیزی نیست که به آن امیدوار باشیم و این مقام تو در واقع نعمتی نیست که آن را به تو تبریک بگوییم و تو آن را مصیبتی برای خود نمی دانی که تو را دلداری بدهیم پس پیش تو چکار داریم؟ » بدینگونه بود که امام نارضایتی خود را نسبت به حکومت او ابراز می داشت چنانچه با توصیه های سیاسی به افراد مانند: ایّاک و مجالسة الملوک. بر تو باد که از همنشینی پادشاهان دوری کنی. یاران خود را نیز ار همنشینی سلاطین برحذر می داشت. و نیز می فرمود: کفارة عمل السلطان. الاحسان إلی الاخوان. کفاره همکاری با سلطان نیکی به برادران است. آن حضرت عالمانی را که به دربار شاهان رفت و آمد داشتند از این کار بیم داده و می فرمود: الفقاء أمناء الرسل... فقیهان امنای پیامبرانند اگر فقیهی را ببینید که پیش سلاطین رفت و آمد دارد او را متهم کنید. روزی منصور از آن حضرت پرسید:یا أباعبدالله! لم خلق الله تعالی الذباب؟ فقال: «لُیُذِلّ به الجَبَابِرَةَ». ای اباعبدالله خدا پشه را یرای چه آفریده است؟ فرمود: «برای این که دماغ زورگویان را به خاک بمالد.»[6]

 از اینها گذشته چنین نباید تصور شود که فعالیت سیاسی امام منحصر در مبارزه مستقیم و قیام مسلحانه بوده باشد تا گفته شود چون امام قیام نکرد و به مبارزه مستقیم با امویان و عباسیان برنخواست پس حضرت کار سیاسی را کنار گذاشته بودند و تنها به کار علمی فرهنگی صرف مشغول بودند هر چند همین فعالیت های علمی فکری امام بزرگترین مبارزه ریشه ای با مخالفان ولایت اهل بیت و شیعیان بود. «در عین حال(که) امام صادق متعرض امر حکومت و خلافت نشد ولی همه می دانند که امام صادق با خلفا کنار هم نیامد مبارزه مخفی می کرد نوعی جنگ سرد در میان بود معایب و مثالب و مظالم خلفا همه به وسیله امام صادق در دنیا پخش شد و لهذا منصور تعبیر عجیبی درباره ایشان دارد. می گوید: هذا الشجی معترض فی الحلق... جعفربن محمد مثل یک استخوان است در گلوی من نه می توانم بیرونش بیاورم و نه می توانم فرویش ببرم؛نه می توانم یک مدرکی از او به دست آوردم کلکش را بکنم و نه می توانم تحملش کنم چون واقعا اطلاع دارم که این مکتب بی طرفی که او انتخاب کرده علیه ما هستند.[7]

اما در پایان جواب این پرسش که علل این برخوردهای سیاسی متناقض با حکومت جور از طرف امام معصوم چه بوده است؟ باید در مقاله ای مجزا بررسی شود.

پی نوشت ها

[1] سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص۳۷۷، موسسه امام صادق علیه السلام قم،تابستان۸۰

[2] صفحاتی از زندگانی امام جعفر صادق علیه السلام، علامه مظفر، ترجمه سید ابراهیم سیدعلوی،انتشارات قلم، چاپ اول، ص۱۶۷

[3] سیره پیشوایان، ص ۳۷۸

[4] سیری در سیره ائمه اطهار علیهم السلام ،مرتضی مطهری،ص۱۲۴، انتشارات صدرا، چاپ بیست و چهارم

[5] سیره پیشوایان، ص ۳۹۹

[6] حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان، ص۳۶۹،انتشارات انصاریان قم چاپ دهم ۸۶

[7] سیری در سیره ائمه اطهار علیهم السلام ،مرتضی مطهری،صص۱۳۹ و ۱۴۰

کلمات کلیدی
امامت  |  خلافت عباسی  |  اندیشه سیاسی اسلام  |  منصور دوانیقی  |  امام صادق (ع)  |  قیام سیاسی  | 
لینک کوتاه :