گنجینه معارف

واکاوی سبک زندگی علمی حضرت زینب (س) با رویکردی به قرآن و حدیث

آیات تطهیر، مباهله، مودت، تبلیغ و... به نوعی جلوه گر تقدیر خداوند از اهل بیت (ع) است. زندگی علمی حضرت زینب (س) زاویه ای است که نیاز به واکاوی و تحلیل دقیق تری دارد؛ زیرا دربارة این خاندان گفته شده: «إن هؤلاء ورثوا العلم و الفصاحۀ زقوا العلم زا». حضرت زینب (س) علاوه بر علم لدنی، تمام شرایط یک راوی موثق را در حد کمال داراست. بدین لحاظ، به او (س) عالمه گفته اند. همچنین علم پیشگویی حوادث را نیز دارا میباشد، چنان که کیفیت شهادت خود را پیشگویی کرد. صفت دیگر ایشان (ع) عقیله است که ابن عباس به او داده است. همچنین مفسری بیبدلیل است؛ زیرا خطبه های آن حضرت (س) آکنده از آیات قرآنی است.

منبع : سراج منیر(دانشگاه علامه طباطبایی)، بهار 1393 - شماره 14 , مروتی، سهراب / منصورزاده، زهرا , دانشیار دانشگاه ایلام / دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث، دانشگاه ایلام تعداد بازدید : 3132     تاریخ درج : 1396/11/03    

مقدمه

جایگاه اهل بیت (ع) در قرآن با آیاتی که در شأن این خانواده نازل شده، به خوبی نمایان است.

از جملۀ این آیات میتوان آیۀ تطهیر، آیۀ مباهله، آیۀ مودت، سورة هل أتی، آیۀ تبلیغ و آیۀ ﴿إنما ولیکم الله...﴾ را نام برد که همه به نوعی تجلی گر تقدیر خداوند از آنهاست و در تجلیل از مقامات علمی ایشان سخنانی آمده که جایگاه والای علمی ایشان را اثبات میکند. از این خاندان مقدس، شخصیتی ممتاز و فرهیخته ظهور میکند که دربارة حیات درخشان این بانو تاکنون ده ها کتاب و مقاله نگارش یافته است و تاریخ نگاران شیعه و سنی از دیدگاه خویش به زندگانی و قهرمانی این بانوی بزرگ نگریسته و آن را مورد تحلیل و تجلیل قرار داده اند. اما در بررسی زندگی ایشان اغلب به نقش آفرینی بیبدیل او در کربلا پرداخته شده است و در توجه به سایر ابعاد شخصیتی او مانند «زندگی علمی این بانوی فرهیخته» به اشاراتی گذرا بسنده شده است و سبک زندگی علمی ایشان زاویه ای بودکه نیاز به واکاوی و تحلیل دقیق تری داشت. زینب کبری(س)، عقیلۀ بنیهاشم، سومین فرزند حضرت امیرالمؤمنین، علی بن أبیطالب و حضرت فاطمۀ زهرا، علیهماالسلام، است که در روز پنجم جمادیالأول سال پنجم یا ششم هجری، در مدینۀ طیبه دیده به جهان گشود و پیامبر خدا (ص) نام «زینب» را برای وی برگزید که این نام به وسیلۀ جبرئیل از طرف خداوند به او عرضه شد (ر.ک؛ صفری، بیتا، ج ٢: ١ و غروی، ١٣٧٥: ١٩٣). اگرچه آن حضرت مدت بسیار کمی سعادت همنشینی با جد بزرگوار و مادر ارجمندش را داشت، اما شکل گیری شخصیت او از همان زمان آغاز شد و از انوار تابناک آن دو معصوم، درس هایی کسب کرد و در موقعیت های مختلف خصوصا در مکتب کربلا آنها را پیاده ساخت. او وارث خاندانی بود که یزید، سرسخت ترین و پست ترین دشمن اهل بیت (علیهم السلام)، دربارة آنها میگفت: «إن هؤلاء ورثوا العلم و الفصاحۀ و زقوا العلم زقا» (مقرم، بیتا: ٣٧١ و حاج حسن، بیتا: ١٤١). در برخی از روایات، «زقوا العلم زقا» (امین، بیتا: ١٧٩ و قرشی، بیتا: ١٣٢). اینان خاندانی هستند که فصاحت و دانش را (از پیامبر (ص)) به ارث برده اند و آن را همراه شیرخوارگی از پستان مادر میمکند. از میان بانوان فرهیختۀ اهل بیت (ع) حضرت زینب (س) را انتخاب کردیم و به بررسی سیرة علمی ایشان پرداختیم، چراکه ایشان همچون مادر بزرگوار خود، حضرت زهرا (س)، بانوی فرهیخته ای بود که جامعه عرصه را بر او و خاندانش بسی تنگ نمود و متقابلا ایشان همچون مادر خود با علم و درایت خود، به نقش آفرینی و ایفای نقشی ماندگار در عالم هستی پرداختند.

حضرت زینب (س) هفت معصوم را درک کرده بود و کلام و کردار آنها در او متجلی شده بود.

کلام یک معصوم دارای ویژگیهایی است که با کلام یک فرد معمولی (ولو آن فرد به نسبت افراد دیگر، فردی متعالی محسوب شود،) بسیار متفاوت است. برخی ویژگیهای کلامی آنها را میتوان شکر نعمت در ابتدای کلام، شهادت به توحید الهی، تذکر برخی از تکالیف، از جمله امر به معروف و نهی از منکر، حلال و حرام و...، تبعیت از امام بر حق، موقعیت شناسی: راحت، بیان فلسفۀ برخی احکام، افشاگری ظالمان، مناعت و مظلومیت برشمرد که برخی علل این ویژگیها را میتوان عصمت الهی، علم لدنی، وراثت، تعالی روح و فکر، پشتیبانی الهی و... دانست.

این مقاله بر آن است تا با تکیه به قراینی در زندگی ایشان، مقام و جایگاه علمی حضرت را واکاوی کند که توصیف حضرت به «عالمۀ غیر معلمۀ و فهمۀ غیر مفهمه» از جانب امام معصوم، حضرت زین العابدین (ع)، بر چه اساسی بود؟ چرا امام حسین (ع) اسرار امامت و نیابت ولایت معصوم را به ایشان واگذار فرمود؟ آیا حضرت زینب (س) ازعلم لدنی که خاص انبیاء و امامان معصوم است، بهره مند بود؟ جایگاه علمی و آموزشی ایشان در جامعه چگونه بود؟ و نیز چرا دشمن در توصیف زینب و خاندانش، به علم آنها تکیه میکند؟

جایگاه علمی حضرت زینب (س)

برای حضرت زینب (س) القاب علمی گوناگونی ذکر نموده اند که عبارتند از: «عالمۀ غیر معلمۀ: دانای نیاموخته»، «فهمۀ غیر مفهمۀ: فهمیده بیآموزگار»، «نائبۀ الزهراء: جانشین حضرت زهرا، سلام الله علیها»، «عقیلۀ النساء: خردمند بانوان»، «سیدة العقائل: بانوی بانوان خردمند»، «سلالۀ الولایۀ: فشرده، خلاصه و چکیدة ولایت»، «ولیدة الفصاحۀ: زادة شیواسخنی»، «عقیلۀ خدر الرسالۀ: خردمند پرده نشینان رسالت»، «بلیغۀ: سخنور رسا»، «فصیحۀ: سخنور»، «صدیقۀ الصغری: راستگوی کوچک (در مقابل صدیقه کبری سلام الله علیها)»، «الموثقۀ: بانوی مورد اطمینان»، «عقیلۀ الطالبین: بانوی خردمند از خاندان حضرت ابوطالب (و در بین طالبیان)»، «الفاضلۀ: بانوی بافضیلت»، «الکاملۀ: بانوی تام و کامل»، «عقلیۀ الوحی: بانوی خردمند وحی»، «عقیلۀالنبوة: بانوی خردمند پیامبری»، «ربیعۀ الفضل: پیش زادة فضیلت و برتری»، «عقلیۀ القریش: بانوی خردمند قریش»، «سلیلۀ الزهراء: چکیده و خلاصۀ حضرت زهرا، سلام الله علیها»، «آیۀ من آیات الله: نشانی از نشانه های خداوند» (ر.ک؛ رسولی، بیتا: ١٣؛ بحرانی اصفهانی، ١٤٠٩ ق.، ج ١١: ٩٤٨ و اصفهانی، بیتا: ١٣٧). این جستار بر آن است تا با تکیه بر پنج ویژگی علمی ایشان (عالمه، معلمه، عقیله، محدثه، مفسره) که در میان این القاب جامع تر است و نمود آنها در زندگی ایشان بیشتر، به بررسی مقام و جایگاه علمی آن حضرت بپردازد.

الف) عالمه

علم و دانش شریف ترین حالات ارج آفرین انسان میباشد، چراکه اگر جز علم ملاک دیگری معیار برتری انسان بود، خداوند بلافاصله پس از گفتار دربارة آفرینش عالم و آدم از این حالات و ملاکها سخن به میان میآورد، آنجا که در مقام علم میفرماید: ﴿علم الإنسان ما لم یعلم: و به انسان آنچه را نمیدانست یاد داد﴾ (العلق /٥) و در مقام علماء نیز میفرماید: ﴿...یرفع الله الذین آمنوا منکم والذین أوتوا العلم درجات...:...خداوند کسانی را که ایمان آورده اند و کسانی را که علم به آنان داده شده، درجات عظیمی میبخشد...﴾ (المجادله /١١). از نظر علامه، مؤمنین در این آیه به دو دستۀ عالم و غیرعالم تقسیم میشوند و در مقابل هر یک درجه ای که به مؤمنان داده میشود، درجاتی به مؤمنان صاحب علم عنایت میکند (ر.ک؛ موسوی همدانی، ١٣٧٤، ج ١٩: ٣٧٩). در تفاسیر روایی غالبا مصداق علما را اهل بیت پیامبر(ص) دانسته اند که از جانب خدای متعال به آنان علومی افاضه شده است و اینک در دو عنوان، به بررسی علومی میپردازیم که خداوند به عالمۀ آل علی(ع) عنایت فرموده است:

١) علم لدنی

علمی که در ذات شخص آفریده شده است و او از کسی فرا نگرفته (رهبری،١٣٩٠: ٢٤٤)، علم حقیقت و علم عارفان و صدیقان است (ر.ک؛ میبدی، ١٣٧١، ج ٣: ٣٤١). لذا علم لدنی برتر از علم اکتسابی است، چون از طرف خداوند به صورت مستقیم به برخی انسان ها داده میشود که شرایط آن را طبق آیۀ ﴿...واتقوا الله ویعلمکم الله...﴾ (البقره /٢٨٢) تقوا، تزکیه و تهذیب نفس است تا افاضات الهی حاصل شود. همچنین است آیۀ ﴿...وعلمناه من لدنا علما: و از نزد خود به او (خضر) علم آموختیم ﴾ (الکهف / ٦٥) که حاکی از افاضۀ بیواسطۀ اینگونه علوم است. لذا علم خاتم الأنبیاء و خاندانش، از جمله زینب کبری (س) از جنس همان علمی است که به حضرت خضر (ع) افاضه شد و کلام معصوم، حضرت امام سجاد(ع) سند و مؤید این امر است: «عمتی أنت بحمدالله عالمۀ غیر معلمۀ و فهمۀ غیر مفهمۀ: عمه جان! تو عالمه ای هستی بدون اینکه معلم داشته باشی و فهمیده ای هستی بی آنکه کسی مطالب را به تو فهمانده باشد» (حسون، ١٣٧٩: ٤٣٧؛ رسولی، بیتا: ١٥ و مجلسی، ١٤٠٣ق.: ٦٤). امام حسن، علیه السلام، هم خواهر خود را چنین خطاب فرموده است:

«خواهرم! حقا که تو از درخت نبوت و معدن رسالت هستی» (محمدی اشتهاردی، ١٣٧٩: ٧٤). لذا به استناد این سخنان و اوصاف علمی حضرت، میتوان ایشان را بارزترین مصداق برای آیات و احادیثی دانست که در شأن علما بیان شده اند.

پیامبر(ص) فرمودند: «عالمان وارثان پیغمبرانند» (عاملی، ١٤٠٩ق.، ج ٢٧: ٧٩؛ نوری، ١٤٠٨ق.، ج ١٧: ٢٩٩ و قمی، ١٤١٤ق.، ج ٦: ٣٤٤). زینب (س) وارث علم و حکمت نبوی و فصاحت علوی بود (همانگونه که قبلا در ویژگیهای کلامی اهل بیت (ع) ذکر شد،) آنان فلسفۀ احکام را میدانستند و کلام آنان سرشار از حکمت بود که بعضا آنها را برای افراد تبیین میکردند.

گاهی از علم به حکمت تعبیر میشود؛ مانند آیۀ ﴿...ومن یؤت الحکمۀ فقد أوتی خیرا کثیرا...: و به هر کس دانش داده شود، خیر فراوانی داده شده است...﴾ (البقره /٢٦٩). خداوند از علم به حکمت تعبیر فرموده است (طبرسی، ١٣٧٧، ج ١: ١٤٧ و طوسی، بیتا، ج ٢: ٣٤٩) و حکمت را سرشار از عظمت و خیر و برکت معرفی نموده است؛ زیرا که عالم و دانشمند، استوارتر از جاهل میاندیشد و گفتار و رفتار او با متانت و استحکام توأم است. در حدیث دیگری از نخستین عالم و معلم، پیامبر اکرم (ص)، در تکریم مقام علما آمده است: «نزدیکترین مردم به مقام و مرتبت نبوت، دانشمندان و مجاهدان راه حق هستند» (حسینی علوی، بیتا: ٤٦؛ حکیم، بیتا: ٧؛ آملی،١٣٨١: ١٢ و العاملی، ١٤٠٩ق.: ٨٥). حال آنکه زینب کبری (س) هم سلالۀ نبوت بود و هم در سخن معصوم به اهل علم بودن (عالمۀ غیر معلمه) و فرهیختگی ستوده شده است. به علاوه، ایشان در زمرة مجاهدان مذکور در حدیث شریف نبوی هم قرار می گیرند؛ زیرا با جان و مال و فرزندانش در راه خدا به دفاع از ولایت پرداخت. در تأیید قرآنی، جایگاه والای ایشان در امر جهاد آیۀ زیر مورد استناد است:

﴿الذین آمنوا وهاجروا وجاهدوا فی سبیل الله بأموالهم وأنفسهم أعظم درجۀ عند الله...:

آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد نمودند، مقام ایشان نزد خدا برتر است...﴾ (التوبه /٢٠).جهاد، به کار بستن نهایت درجۀ قدرت و طاقت است (ر.ک؛ موسوی همدانی، ١٣٧٤، ج ١٦: ١٥٢). معمولا اولین معنایی که از جهاد در ذهن متبادر میشود، مبارزه در میادین جنگ است، اما این یکی از جنبه های جهاد است و گاهی جهاد به گونه ای است که نیازی به کشیدن شمشیر و جنگیدن نیست.

با توجه به اینکه حضور زنان مسلمان هنگام جنگ و در صحنه های جهادی شکلی متفاوت و در خور شأن یک زن دارد، اسوه های جهادی زنان در صدر اسلام، همچون حضرت زهرا (س) در دفاع از ولایت و پاسداری از سنت های راستین نبوی در مقابل بدعت ها و انحراف ها از طریق احتجاج و خطبه های کوبنده و نهایتا اظهار نارضایتی و بیزاری (از برخی افراد) در راستای تحقق اهداف راستین دین خود مبارزه نمودند. زینب کبری(س) هم به تبع از مادر خود به ادامۀ مبارزه و جهاد در این راه پرداختند.

علامه أسد حیدر ویژگی جهادی زینب کبری (س) را اینگونه بیان میکند: «زینب دختر علی (علیهماالسلام) با ثبات قلب در میدان جهاد ظهور میکند... او نقش جهادی خود را قهرمانانه ایفا نمود... او برای رضای خدا و جهاد در راه او، مصایب و سختیها را تحمل کرد» (بحرانی اصفهانی، ١٤٠٩ق.، ج ١١: ٩٥١). همچنین آیت الله سید أبوالقاسم خوئی (ره) جهاد حضرت را اینگونه وصف میکند: «به درستی که او شریک برادرش، حسین (ع)، در دفاع از اسلام و جهاد در راه خداست....».

(خویی، ١٤١٣ق.، ج ٢٤: ٢١٩). تجسم جهاد در سیرهای زینبی، به استناد تاریخ و روایات ترک مال و رفاه در زندگی، تقدیم فرزندان، ولایت مداری و... است که او را همسنگر حسین (ع) و شریک او در راه عقیده و جهاد او کرده بود. لذا شکل مبارزات جهادی زنان اهل بیت (ع) به گونه ای بود که با عفت و شخصیت آنان هیچ گونه منافاتی نداشته است.

٢) علم بلایا و منایا

یعنی علم پیشگویی حوادث و خبر داشتن از وقایع آینده و تاریخ و کیفیت شهادت خود و دیگران (محدثی، بیتا: ٥). نظر به اینکه نایب امام معصوم باید فردی فقیه و خبره باشد، زینب عالمه (س) تنها زنی بود که در مقطعی از زمان نایب ولایت و مدافع به حق آن بود. ایشان همچون اصحاب خاص پیامبر (ص)، سلمان، ابوذر و برخی از یاران حضرت علی (ع)، مانند میثم تمار و رشید هجری، علم آگاهی از حوادث آینده (علم بلایا و منایا) را داشت که آن را از پدر بزرگوار خود فراگرفته بود (مامقانی، بیتا، ج ١: ٢٥٣ و محلاتی، ١٣٨٠، ج ٣: ٥٧). همچنین در دوران خلافت امام علی (ع) ایشان در متن جریان های سیاسی و اجتماعی جامعه قرار داشت (بشیری، ١٣٨٥: ٣٩) و پس از شهادت مادر، جانشین و حامل رسالت وی شدند. او شاهد خیانت معاویه به امام حسن (ع) و خیانت دنیاپرستان به ایشان بود. پس از حسین (ع) هم پرچمدار مرجعیت امت اسلام شد و باید امام و امامت را از گزند این فاجعه حفظ میکرد.

زینب (س) از جانب امام حسین (ع) نیابت خاص داشت و مردم در احکام حلال و حرام به او مراجعه میکردند. این وصایت تا بهبودی امام زین العابدین (ع) از بیماری ادامه داشت (میانجی، ١٣٨٤: ٥). در اثبات الوصیه آمده که حسین (ع) به خواهرش زینب وصیت کرد و در زمان امام چهارم (ع)، علوم آل محمد(ص) برای پرده پوشی بر امام چهارم و حفظ جان او از زبان زینب (س)، دختر علی، نشر میشد (مسعودی، ١٣٨٤: ٢٧٢؛ قمی، بیتا، ج ١: ٣١٦ و بهشتی١٣٦٨: ٥١). این شواهد حاکی از جایگاه و ظرفیت علمی ایشان در دریافت علوم شریعت، نشر و پاسداری از آنهاست.

مرجعیت فکری و فتاوی حضرت زینب (س) در برطرف کردن نیازهای شرعی و علمی مردم آنقدر مورد توجه مردم قرار گرفته بود که از این محبوبیت تهدیدی جدی احساس شده بود و عمرو بن سعید (فرماندار مدینه) آن حضرت را تبعید کرد (القطیفی، ١٤١٢ق.، ج ١: ٤٦٦؛ شهرستانی، ١٤١٦ق.، ج ٦: ١؛ حسنی، بیتا: ١٦؛ محسن زاده، ١٣٨٨: ٧١ و عباسی غریب، ١٣٧٢: ١٥٤). او در نامۀ خود به یزید، خطر وجود حضرت را اینگونه گزارش داد: «همانا وجود زینب میان اهل مدینه محرک افکار است و او زنی بافصاحت، خردمند و تیزهوش است. او و همراهانش برای خونخواهی حسین تصمیم به شورش دارند» (شهرستانی، ١٤١٦: ٧). شکوه علمی حضرت کمر دشمن را به لرزه درآورده بود و از آن احساس خطر میکرد. ایشان همانند مادرش، فاطمه (س)، جز در ضرورت از خانه خارج نمیشد، اما دورادور چشم بیدار جامعۀ خویش بود و تأثیر عمیق سخنانش را از رسوایی دستگاه اموی، پشیمانی مردم، حتی یزید و حرکات شورشی علیه امویان را میتوان دریافت.

نمونۀ دیگر نبوغ آن عالمه، جمله ای است که در پاسخ ابن زیاد فرمودند. زمانی آن حقیر به حضرت (س) گفت: «کار خدا را با برادر و خاندانت چگونه دیدی؟!» فرمود: « چیزی جز زیبایی ندیدم» (حسینی موسوی، ١٤١٨ق.، ج ٢: ٣٦٣ و جزایری، ١٤٢٧ق.، ج ١: ٢٤٣). این جمله را سالیان است که اهل علم و ادب در تفسیر و تحقیق آن میکوشند که افق نگاه حضرت در چه حد بود که از آن قتل گاه خونین زیباییش را درک کرد؟! این بصیرت در برداشت از حوادث، تجلی تحقق وعده ای است که خداوند در کلام خود داده است: ﴿یا أیها الذین آمنوا إن تتقوا الله یجعل لکم فرقانا...: ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، برای شما وسیله ای جهت جدا ساختن حق از باطل قرارمیدهد...﴾ (الأنفال /٢٩). چنین برداشتی از این فاجعۀ دلخراش آن هم از طرف یک زن که وجودی لطیف و سرشار از مهر و عطوفت دارد، واکنشی شگفت و تأمل برانگیز است. بر این اساس، در واکاوی اینگونه رفتارها در سیرة ایشان میتوان به زیرمجموعه ای از آگاهی رسید؛ دانشی خاص برای انبیاء، ائمۀ اطهار و اولیاءالله است که آن بانوی خردمند و عالمه هم از آن بهره مند بود.

ب) عقیله

لقب عقیلۀ بنیهاشم را صاحب نام ترین راویان صدر اسلام، ابن عباس به او داد (بحرانی اصفهانی، بیتا: ١٩٥). بنیهاشم در میان اقوام، برجسته و دارای مقامی والا بودند و از حضرت زینب (س) احادیثی را نقل میکردند؛ از جمله ابن عباس، دانش آموختۀ مکتب علوی که به القاب علمی بسیار والا همچون حبرالأمۀ،ترجمان القرآن، شیخ المفسرین و... ملقب بود، از ایشان حدیث نقل میکرد.

حضرت خطبۀ فدکیه را برای ابن عباس نقل فرمود. پس ابن عباس در مقام ایشان گفت : «حدثتنا عقیلتنا: بانوی خردمند ما گفت...» (شریف القرشی، بیتا: ٦؛ قزوینی، ١٤٠٩ق.: ٢ و بهشتی ١٣٦٨: ٥١). عقیله یعنی بانوی گرامی و مخدره (ر.ک؛ مصطفی، بیتا، ج ٢: ٦١٧). از این رو، فرزندان آن حضرت را بنیعقیله میگفتند (ر.ک؛ عزیزی، بیتا: ٨). نبوغ علمی آن بانو از کودکی شگفت آور بود، به ویژه در مسایل اعتقادی. روزی حضرت علی (ع) زینب (س) را بر زانوی خود نشانده بود. به او فرمود: بگو یک. زینب هم گفت یک. پدر فرمود: بگو دو. زینب ساکت شد. علی (ع) به او فرمود: دخترم سخن بگو. زینب گفت : زبانی که به گفتن یک گردش کرده، چگونه دو بگوید؟! امام از پاسخ حکیمانه و عالمانۀ دخترش بسیار مسرور گشت و او را بوسید (ر.ک؛ حسینی علوی، بیتا: ٣؛ الحائری، ١٣٨٥، ج ٢: ٢٣٢ و محمدی اشتهاردی، ١٣٧٩: ٣٥). نیشابوری در رسالۀ علویۀ خود آورده است که زینب (س) در فصاحت و بلاغت و نیز زهد و عبادت همچون پدرش علی مرتضی و مادرش زهرا، علیهماالسلام بود (بحرانی اصفهانی، ١٤٠٩، ج ١١: ٩٥١).

اما مدیریت بحران کربلا، از جانب امام معصوم (علیه السلام) به حضرت زینب (س) واگذار شد.

ایشان هم در اطاعت از امام خود فرمودند: «ای برادر! آسوده خاطر باش. مرا آنگونه که میپسندی، خواهی یافت» (نشریۀ الکفیل، ١٤٣٤ق.: ٧ و حسنی، بیتا: ٧). این پاسخ در واقع، اوج توانایی و کفایت ایشان برای ادارة این جریان را میرساند. اساس مسئولیت او در دو محور قرار میگرفت: یکی آغاز جنگی نرم علیه امویان، و دیگری حفاظت از حضرت سجاد (ع) و اسیران بود که سخنان آن حضرت موجب هجومی دیگر علیه آنان نشود. این مسئولیت بسیار سنگین تدبیری والا اقتضاء میکرد. همچنین نیاز اساسی در مدیریت این شکل از جنگ و جهاد، موقعیت شناسی بود که حضرت زینب (س) در آن شرایط گاه با کلام خود و گاه سوز دل و گریه هایش که پشیمانی و خجلت آنان را در پی داشت، به دفاع از ولایت برخاست.

زینب دست پروردة دامان مادرش، زهرا (س)، بود که خطبۀ طولانی او در مسجد مدینه، میزان علم آن حضرت در پاسخگویی به پرسش های زنان (ر.ک؛ موسوی الکعبی، بیتا: ٢٦ و مجلسی، ١٤٠٣ق.، ج ٢: ٣)، تبادل افکار با علی (ع) (ر.ک؛ سلمانپور، ١٣٨٠: ٨٦) و از مصحف او (مصحف فاطمه) میتوان جایگاه علمی او را در فضای متشنج و بیمار آن جامعه دریافت. قبل از حادثۀ عاشورا در تاریخ برای حضرت زینب (س) هیچ سخنرانی در اجتماع مردان ثبت نشده است. اما شرایط اقتضا میکرد که به سخنرانی در جمع نامحرمان و دستگاه های فاسد اموی به افشاگری آنان بپردازد. حتی زمانی که امام سجاد (ع) میتوانست به افشاگری خاندان اموی برخیزد، زینب (س) این مسئولیت را بر عهده گرفت، چراکه جان حضرت سجاد (ع) در خطر بود.

بشیر بن خزیمه اسدی نقل کرده که «فصیح تر از او ندیدم. گویی از زبان امیرالمؤمنین بود که سخن میگفت. پس اشاره کرد به مردم که ساکت شوند. پس نفس ها در سینه حبس شد. آنگاه خطبۀ بلیغ خود را بیان فرمود» (طوسی، ١٤١٤ق.: ٩٢ و شیخ مفید، ١٤١٣ق.: ٢٠٧). نورالدین جزایری در خصائص الزینبیه در مورد حضرت چنین نوشته است: «منطق او همانند منطق پدرش است» (عزیزی، بیتا، ج ٢: ١٦). علی (ع) در توصیف خود فرموده است: «همانا پروردگارم به من قلبی آگاه و دانا و زبانی سخنگو بخشده است» (آمدی، ١٣٦٦: ٦٣ و سیوطی، ١٣٧١: ١٤٢). لذا اخلاق زینبی خلقیات علوی و فاطمی را در علم، منطق، فصاحت، شجاعت و... را برای دیگران و دشمنان متجلی نمود، به گونه ای که یزید پس از عجز در برابر وی، او را «سجاعه» خواند. این تعبیر نشان از عجز دشمن و مدعیان فصاحت در سخنوری در مقابل کلام غرای ایشان دارد؛ کلامی که حق و حقیقت را درگوش یزیدیان فریاد میزد؛ کلامی که با کلام خداوند آمیخته شده بود و هزاران سؤال از یزید و مردم فریب خوردة آن جامعه داشت.

ج) محدثه

نام حضرت زینب (س) در کتب رجالی شیعه (ر.ک؛ ابن بابویه، ١٤١٣ق.، ج ٣: ٥٦٧؛ الموسوی الخویی، ١٤١٣ق.، ج ٢٤: ١٣٥ و مامقانی، بیتا، ج ١: ٢٧)، من لا یحضره الفقیه، وسائل الشیعه (حر العاملی، ١٤٠٩ق.، ج ١: ٢٢) و بحارالأنوار و...آمده است. در باب شخصیت روایی حضرت زینب (س) علمای بزرگی از جمله آیۀالله خوئی، سید نورالدین جزایری، ابوالفرج اصفهانی و... سخن گفته اند. او در خردسالی راوی خطبۀ مادرش بود و روایات او هیچ شبهه ای در اعتبار نداشت، چراکه او عالمۀ غیر معلمه بود و تمام شرایط یک راوی موثق را در حد کمال، بلکه فراتر از آن در خود داشت.

حضرت زینب (س) را صحابۀ پیامبر دانسته اند. او از پدر، مادر و برادران بزرگوارش حسن و حسین (علیهم السلام)، أم هانی، عبدالله بن جعفر (ر.ک؛ عزیزی، بیتا: ١٢)، همسران پیامبر (ص) (ر.ک؛ ابن سعد، ١٣٧٧، ج ٨: ٤٦١)، أم ایمن (ر.ک؛ ابن قولویۀ قمی، ١٣٨٥: ٥٦٧) و أسماء بنت عمیس (ر.ک؛ رحمانی همدانی، ١٣٧٨: ٧٩ و غروی، ١٣٧٥: ١٩٨) به نقل حدیث پرداخته است.

همچنین از حضرت زینب (س) هم افرادی به نقل حدیث پرداخته اند که از جملۀ آنها میتوان امام زین العابدین (ع) (ر.ک؛ صدوق، ١٤٢٥ق.: ٥٦٧)، فاطمه بنت حسین بن علی بن أبیطالب (ع) (ر.ک؛ صادقی اردستانی،١٣٧٢: ١٠٠ و بحرانی، ١٤٠٩ق.، ج ٢١: ٣٤٥)، عبدالله بن عباس (ر.ک؛ اصفهانی،١٣٨٠: ٩١)، زید بن علی بن الحسین (مجلسی، ١٤٠٣ق.، ج ٢٩: ٢٣٩)، احمد بن محمد بن جابر (ر.ک؛ صدوق، ١٤٢٥ق.: ٣٢٠)، عطاء بن سائب، محمد بن عمرو، عباد عامری، جابر بن عبدالله انصاری را نام برد (ر.ک؛ غروی،١٣٧٥:١٩٨ و صادقی اردستانی١٣٧٢: ١٠٠). برخی از این احادیث، حدیث»الجار ثم الدار» (صادقی اردستانی، ١٣٧٣: ١)، نزول مائده بر مادرش حضرت زهرا (س) (ر.ک؛ ابن طاووس، ١٣٩٩: ٤ و طوسی،١٤١٤ق.: ٨٧٩)، حدیث أم ایمن (ر.ک؛ صادقی اردستانی،١٣٧٣: ١ و ابن قولویۀ قمی،١٣٨٥: ٥٧١٥٦٦)، حدیث فاطمیات (بحرانی، ١٤٠٩: ٣٤٥) و... هستند.

ابن سعد در الطبقات الکبری، زینب (س) را جزء راویانی ذکر میکند که از همسران پیامبر و دیگران (و آنها از پیامبر (ص)) حدیث نقل کرده اند (ابن سعد، ١٣٧٧، ج ٨: ٤٦١). مرحوم طبرسی در أعلام الوری بر این قول تأکید میکند و میگوید: «او از مادرش فاطمه (س) حدیث نقل میکرده است» (طبرسی، بیتا: ٢٩٤). علامه مامقانی او را از «محدثات» شمرده است و دربارة آن علیا مخدره نوشته است: «صدوق او را در مشیخه نام برده است... و ابن اثیر در أسدالغابه او را از صحابه دانسته است...زینب! زینب کیست؟! تو چه میدانی که زینب کیست؟ او عقیلۀ بنی هاشم است که در صفات ستوده، برترین است و کسی جز مادرش بر او برتری ندارد تا جایی که اگر او را صدیقۀ صغری بخوانیم، حق گفته ایم» (عسقلانی، بیتا، ج ٣: ٥٠٠ و مامقانی، بیتا، ج ٣: ٧٩). ابن اثیر نام زینب (س) را در زمرة اصحاب رسول خدا(ص) ذکر کرده است و دربارة او میگوید: «زینب زنی عاقل، خردمند، و با منطق قوی بود... و سخن او با یزید در تاریخ مشهور و مذکور است و این سخنان دلیل بر عقل و قوت قلب اوست» (ابن اثیر جزری، بیتا، ج ٥: ٣٠٠).

بر این اساس، حضرت زینب را میتوان یکی از ناقلان و حافظان میراث حدیثی شیعه دانست که اعتبار و سندیت روایاتی که ایشان در سلسلۀ سند آنها قرار گرفته، محرز و مایۀ اطمینان محدثان و محققان حدیثی است؛ زیرا سخن صحابه به جهت تعلیم و تربیت یافتن او نزد پیامبر، اعتبار حدیثی مسند و منقول از پیامبر را دارد. جایگاه والای حدیثی و روایی ایشان نزد رجالیون آنگونه بود که به جز زنان اهل بیت (ع) به ندرت بانویی در چنین جایگاه حدیثی قرار میگیرد. شاهد ما در این باره کتب رجالی است که ایشان را در اعتبار، پس از حضرت فاطمه (س) قرار میدهد.

ه) معلمه

خانۀ حضرت زینب (س) و مکتب او، مهبط وحی بود. تدریس او هم بر عهدة خمسۀ طیبه بود (استادانی که مقام عصمت و طهارت آنها را قرآن تأیید کرده است)؛ زیرا که او در شرایط بسیار سختی قرار خواهد گرفت و آزموده خواهد شد. با رحلت جانسوز مادر و جد بزرگوارش، باید همدم پدر میشد و جای خالی مادرش را برای خواهر و برادرانش پر میکرد. پس از مادر، پدر که بزرگترین پشتگرمی بود، از پیش زینب میرود. بعد از پدر باید غم برادر بزرگترش را به جان میخرید و در آخر هم مهم ترین و جانکاه ترین مسئولیت حضرت (س)، با سفر برادر و امام خود آغاز میشد.

آنجا بود که زینب (س) باید تمام آموخته هایی را که خمسۀ طیبه در وجود او نهادینه کرده بودند، در مکتب عاشورا به نسل های بعد تعلیم میداد. ایشان در زندگی، علم خود را محصور نمیکرد، لذا میتوان ایشان را یکی از افراد معنی به این حدیث از جد بزرگوارشان دانست. ایشان میفرمایند: «زندگی افراد عالم و دانشمند بر روی پهنۀ زمین همانند وجود ستارگان در آسمان هاست که انسان به مدد درخشش آنها در خشکی و دریا، در دل شب و تاریکیها راه خود را بازمییابد...» (العاملی، ١٤٠٩ق.: ٨٥ و المتقی الهندی، ١٤٠٩ق.، ج ١٠: ١٥١). وی معارف و معالم خود را نه تنها برای زنان، بلکه برای برخی مردان هم شرح و تبیین میکرد. فضای حاکم بر آن ایام به گونه ای بود که درس خواندن و فعالیت بیرون از منزل برای زنان و دختران امری غیرمعمول بود و در فضای مردسالار و متعصب آن روز آموزش و آشنایی با خط و نوشتن را جایز نمیدانستند. لذا ایشان حصار عقاید و تعصبات پوچ را شکسته و یکه تاز میدان علم و دانایی و دفاع از آن شد. در مقام معلمی زینب (س) زبان قاصر است، چراکه تمام ابعاد شخصیتی او، چه در عمل و چه در فکر و روح همگی الگویی تام، اولا برای انسانیت و ثانیا برای مسلمان بودن است. او اجازه نداد کربلا فقط صحنه ای از یک حادثۀ غم انگیز باقی بماند.

او معلم صبر و بردباری، شجاعت، تقوا و عبادت، ولایت مداری، زهد، عفت و پاکدامنی، و صفات برجسته و متعالی دیگری است که نام بردن آنها در این مقال نمیگنجد.

د) مفسره

روایات زیادی ناظر به مقام علمی اهل بیت (ع) در باب قرآن است؛ از جمله روایاتی که خبر میدهند از اینکه اهل بیت (ع) عالم به تفسیر و تأویل قرآن هستند. علم آسمان ها و زمین را از آن استخراج میکنند. اصلا اهل قرآن هستند و اگر بخواهند دربارة فاتحۀالکتاب تفسیر بنویسند، باید آن را بار هفتاد شتر کنند. همانگونه که در ینابیع الموده آمده است که ابن عباس میفرماید: «من نزد امیر مؤمنان تفسیر میآموختم. حضرت به من فرمود: ای پسر عباس! اگر من آنچه را که در هفت آیۀ سورة حمد است، از «ب» بسم الله تا «و لا الضالین»، برای شما بگویم و شما هم گفته های من را بنویسید و بعد از اینکه من پایان آن را اعلام کنم، هفتاد شتر جوان را باید بیاورند تا این نوشته ها را بار کنید» (القندروزی، ١٤٢٢ق.، ج ١: ٢٠٥). اینکه اهل بیت عالم به قرآن، از آغاز تا به انجام هستند، نشان آن است که آنان راسخون در علم اند (ر.ک؛ مجلسی، ١٤٠٣ق.، ج ٢٣: ١٩٧). لذا تربیت در محیط وحیانی و رشد یافتن در محضر پیامبر و معصومین، علیهم السلام، که جامع ترین افراد در تفسیر و تأویل اند، حضرت زینب (س) را مفسری بیبدیل ساخت.

خداوند مقام علمی آنان را اینگونه بیان فرموده است : ﴿...وما یعلم تأویله إلا الله والراسخون فی العلم...: تفسیر و تأویل آن را جز خدا و راسخان در علم نمیدانند...﴾ (آل عمران /٧). راسخون، اهل بیت پیغمبرند (ر.ک؛ عروسی حویزی، ١٤١٥ق.، ج ١: ٣١٦، بحرانی، ١٤١٦ ق.، ج ١: ٥٩٧ و حسینی شاه عبدالعظیمی،١٣٦٣، ج ٢: ١٩).

زینب کبری فرزند و دانش آموختۀ مکتب چنین مفسری بود. لذا با این اوصاف میتوان دریافت که از قرآن کریم و تفسیر آن، چه میزان علم نزد زینب کبری(س) بود: ﴿بل هو آیات بینات فی صدور الذین أوتوا العلم...: بلکه این آیات روشنی است که در سینۀ دانشوران جای دارد...﴾ (العنکبوت /٤٩). لذا تأمل در سخنان حضرت زینب (س)، همان مفسری که خاندانش به عدل قرآن تعبیر شده اند، پیوند عمیق کلام ایشان با آیات قرآنی را به خوبی مینمایاند.

اقتباس مکرر از آیات الهی و تطبیق آن بر اوضاع کوفیان در خطبه ها و سخنان، خود قرینه ای دیگر در علم ایشان به تفسیر، تأویل و تطبیق آیات قرآنی است و تقریبا در تمام تفاسیر، مصداق آیۀ فوق، حضرت محمد و اهل بیت ایشان (علیهم السلام) به طور خاص، و عالمانی که به ایشان اقتدا میکنند، به طور عام، معنا شده اند (ر.ک؛ طبرسی، ١٣٧٢، ج ٨: ٤٥١؛ مغنیه، بیتا، ج ١: ٥٢٧؛ مدرسی، ١٤١٩ق.، ج ٩: ٤٧١ و عروسی حویزی، ١٤١٥ق.، ج ٤: ١٦٦).

سید نورالدین جزایری هم در خصائص الزینبیه، جایگاه علمی و فعالیت های آموزشی ایشان در جامعه را اینگونه توصیف میکند: «روزگاری که امیرالمؤمنین (ع) در کوفه بود، زینب (س) در خانه اش مجلسی داشت که برای زنان قرآن را تفسیر و معنا میکرد. روزی «کهیعص» را تفسیر مینمود که امیرالمؤمنین (ع) به خانۀ او آمد و فرمود: ای نور و روشنی دو چشمان! شنیدم برای زنان «کهیعص» را تفسیر مینمایی. زینب (س) گفت : آری. امیرالمؤمنین (ع) فرمود: این رمز و نشانه ای است برای مصیبت و اندوهی که به شما عترت و فرزندان رسول خدا (ص) روی میآورد. پس از آن مصایب و اندوه ها را شرح داد» (مکارم شیرازی، ١٣٦١، ج ١٣: ٧؛ عروسی حویزی، ١٤١٥ق.، ج ٣: ٣١٩ و جزایری،١٣٧٩: ٦٠).

لذا هر کس بنا به ظرفیت خود از اسرار و تأویل آیات قرآن آگاه میگردد و آنان که علم ایشان از علم بیپایان پروردگار سرچشمه میگیرد، طبعا به همۀ اسرار و تأویل های قرآن آشنا هستند.

امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: «من فهم القرآن فسر جمل العلم: هر کس قرآن را بفهمد، همۀ علوم را جملگی تفسیر میکند» (فیض کاشانی، ١٤١٦ق.، ج ١: ٣٦). با توجه به این سخن، تسلط حضرت زینب (س) بر علوم دیگر، علاوه بر علم به فهم و تفسیر قرآن اثبات میشود.

در روایتی دیگر آمده است : «حضرت زینب (س) در محضر دو برادر خود، حسنین (ع)، نشسته بود و آنها دربارة گفتار رسول خدا (ص) با هم گفت وگو میکردند. زینب (س) عرض کرد: شنیدم میگفتید رسول خدا (ص) فرمود: بعضی از امور حلال آشکار است و بعضی حرام آشکار، ولی بعضی شبهه ناک است که بسیاری از مردم حکم آن را تشخیص نمیدهند... آنگاه زینب (س) چنین شرح داد: هر کس از امور مشتبه پرهیز کند، دین و آبرویش را از انحراف حفظ میکند و هر کس که مرتکب امور شبهه ناک شد، پایش به سوی حرام میلغزد؛ مانند چوپانی که گوسفندانش را در نزدیک پرتگاهی عبور میدهد، قطعا احتمال سقوط آن گوسفندان از آن پرتگاه بسیار است. بدان که هر چیزی پرتگاهی دارد. اموری را که خداوند حرام کرده، همان پرتگاه هستند. ارتکاب امور شبهه ناک، نزدیک به آن پرتگاه خواهد بود که موجب سقوط خواهند شد. در هر انسانی عضوی وجود دارد که اگر صالح شود، موجب صالح شدن سایر اعضاست و اگر فاسد شود، باعث فاسد شدن سایر اعضا میگردد. آن عضو، قلب است. ای برادرانم! (حسن و حسین) آیا از پیامبر (ص) که به تأدیب الهی ادب شده، شنیده اید که فرمود: خداوند مرا تأدیب نمود و نیکو ادب کرد؟!» (مجلسی، ١٤٠٣ق.، ج ١٦: ٢١٠ و ج ٦٨: ٣٨٢ و محمدی ریشهری،١٣٦٧، ج ١: ٧٨). حلال آن است که خداوند آن را حلال نموده، قرآن آن را بیان کرده است و پیامبر (ص) آن را توضیح داده است ؛ مانند: حلال بودن خرید و فروش، اقامۀ نماز در وقت خود، ادای زکات، انجام روزة ماه رمضان و حج برای مستطیع، ترک دروغ، نفاق و خیانت و نیز مانند امر به معروف و نهی از منکر. به این ترتیب، عبارتی را که از جد بزرگوار خود شنیده بود، به خوبی برای برادران خود تفسیر و تحلیل کرد (ر.ک؛ عزیزی، بیتا: ٢؛ میرزایی، ١٣٨٦: ٢٢٣ و محمدی اشتهاردی، ١٣٧٩: ٧٦٧٤). جدول زیر سخنان حضرت (س) (در کوفه و شام) و میزان تطبیق آنها با آیات قرآنی را نشان میدهد (برای مطالعۀ خطبه به صورت کامل، ر.ک؛ مدرسی، محمدتقی. (١٤١٦ق.). الصدیقۀ زینب شقیقۀ الحسین (ع). تهران: بینا. صفحۀ٢٠):

واکاوی سبک زندگی علمی حضرت زینب.PNG

در مقام تفسیری حضرت زینب (س) شاهد ما خطبه های ایشان است که آکنده از آیات الهی میباشد و به خوبی بر شرایط و افراد تطبیق داده شده اند. این همان فرقانی است که خداوند آن را به بندگان خود وعده داده، همان بصیرتی که به کنه حوادث راه مییابد. تفقه در این آیات برداشت صحیح از کلام الهی را به دنبال خواهد داشت. پیوندی که میان کلام حضرت زینب (س) و کلام الهی در جدول فوق نشان داده شد، شاهد مثالی برای سخن امام صادق (ع) است که فرمودند:

«کسی که قرآن را در جوانی قرائت کند، قرآن با گوشت و خون او آمیخته میشود» (صدوق، ١٣٦٤: ١٠٠). بدون شک در قرآن نیروی معنوی عظیمی هست که در نفس انسان تأثیر شگرف بر جای میگذارد و این نیرو باعث تیزی احساس و صیقل روح انسان میشود و ادراک، تفکر و بصیرت او را جلا میبخشد. نمونۀ بارز این این تأثیرپذیری را در واکاوی زندگی سلالۀ مفسران قرآن حضرت زینب (س) در مقام مفسر آیات الهی میتوان دریافت.

نتیجه گیری

از آنچه گذشت چنین بدست میآید که رسالت دینی، علمی و عملی حضرت زینب (س) در نهضت برادر و امام خود که از لابه لای نگاره های ارزشمند تاریخ در وصف حال او بوده، اوج تعالی روح انسانی را میآموزد و زیربنایی از علم و معرفت دارد. او در مقام حامل علم پیامبر و امانت دار شریعت برای عموم جهانیان و مصداق بارز وعده های خداوند شده بود که (اگر نسبت ایشان با خاندان وحی مد نظر نباشد)، تقوا، خدامحوری و تفقه در دین موجب افاضات الهی، از جمله «علم لدنی» به ایشان شد. به علاوه، سلوک حضرت در خودسازی، ایده و آموزه های بدیع برای حضور زنان مسلمان در مجامع علمی و سیاسی و عرصه های دیگر است؛ سیرة علمی ایشان که در قالب پنج ویژگی علمی در این مقال مورد تحلیل و بررسی واقع شد، همچنین پیوند کلامی عمیقی که سخنان وی با آیات قرآن داشت، همه و همه زیربنای القاب بسیار معروف و متعالی ایشان در صبر، مسئولیت پذیری، افشاگری و ظلم ستیزی، ایثار، تسلیم و رضا قرارگرفت. زینب کبری (س) در لباس اسارت، مبلغ دانای دین و آیین جدش رسول خدا (ص) بود. این مقاله در واقع، روایت گر جهاد علمی یکی از اسوه های عالمان و مبارزان الهی است که با تبلیغ عقیده و جهاد در راه آن، عزت مداری و عالمانه زیستن را حتی برای مادی گرایان و بیخردان، فاسدان وقت همچون مزدوران اموی تبیین میکند. اما متأسفانه جامعۀ زینب (س) بیماری بود که حتی لیاقت علاج را از خود دریغ کرده بود.

منابع و مآخذ

قرآن کریم.

آمدی، عبدالواحد. (١٣٦٦). غررالحکم و درر الکلم. قم: دفتر تبلیغ اسلامی.

آملی، شمس الدین محمد بن محمود. (١٣٨١). نفائس الفنون فی عرائس العیون. تهران: اسلامیه.

ابن قولویۀ قمی، جعفر بن محمد. (١٣٨٥). کامل الزیارات. ترجمۀ امیر وکیلیان. بیجا: دفتر انتشارات اسلامی.

ابن اثیر جزری، علی بن محمد. (بیتا). أسد الغابۀ فی معرفۀ الصحابه. تحقیق خلیل مأمون شیحا. بیروت: دارالمعرفه.

ابن بابویۀ قمی، محمد بن علی. (١٤١٣ق.). من لایحضره الفقیه. تحقیق علیاکبر غفاری. قم : دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعۀ مدرسین حوزة علمیۀ قم.

ابن سعد، محمد. (١٣٧٧ق.). الطبقات الکبری. بیروت: دار الصادر.

ابن طاووس، علی بن موسی. (١٣٩٩). الطرائف فی معرفۀ مذاهب الطوائف. قم: مطبعۀ الخیام.

ابوالفرج اصفهانی، علی بن الحسین. (١٣٨٠). مقاتل الطالبین. ترجمۀ سید هاشم رسولی محلاتی. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

اصفهانی، محمدحسین. (بیتا). الأنوار القدسیه. تصحیح علی نهاوندی. بیجا: مؤسسۀ المعارف الإسلامیه.

امین، محسن. (بیتا). لواعج الأشجان فی مقتل الحسین، علیه السلام. تحقیق حسن امین. بیروت: دار الأمیر.

الحائری، محمدمهدی. (١٣٨٥). شجرة الطوبی. الطبعۀ الخامسۀ. نجف: المکتبۀ الحیدریه.

القندروزی الحنفی، سلیمان بن ابراهیم. ینابیع المودة لذوی القربی. تحقیق سید علی جمال أشرف الحسینی. الطبعۀ الثانیۀ. قم: دار الأسوة للطباعه و النشر.

المتقی الهندی، علی بن حسام الدین. (١٤٠٩ق.). کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال. بیروت: مؤسسه الرساله.

العاملی، زین الدین بن علی (الشهید الثانی). (١٤٠٩ق.). منیۀ المرید فی أدب المفید و المستفید. تحقیق رضا مختاری. الطبعۀ الأولی. بیجا.

الموسوی الخوئی، ابوالقاسم (١٤١٣ق.). معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة. الطبعۀ الخامسۀ. بیجا.

بحرانی اصفهانی، عبدالله. (١٤٠٩ق.). عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال. قم: مدرسۀ الإمام المهدی.

بحرانی، سید هاشم. (١٤١٦ق.). البرهان فی تفسیر القرآن. تهران: بنیاد بعثت.

بشیری، اعظم. (١٣٨٥). سیمای زینب در آیینۀ تاریخ. بیجا: نشر هاجر.

بهشتی، احمد. (١٣٦٨). زنان نامدار در قرآن و حدیث. تهران: سازمان تبلیغات اسلامی.

جزایری، نعمت الله. (١٤٢٧ق.). ریاض الأبرار فی مناقب ائمۀ الأطهار. بیروت: مؤسسۀ التاریخ العربی.

حاج حسن، حسین. (بیتا). الإمام السجاد؛ جهاد و أمجاد. بیروت: دار المرتضی.

حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن أحمد. (١٣٦٣). تفسیر اثنی عشری. تهران: میقات.

حسنی، هاشم معروف. (بیتا). من وحی الثورة الحسینیه. بیروت: دارالقلم.

حسینی موسوی، محمد بن أبیطالب. (١٤١٨ق.). تسلیۀ المجالس و زینۀ المجالس. تحقیق کریم فارس حسون. قم: مؤسسۀ المعارف الإسلامیه.

حسینی علوی، محمد بن علی. (بیتا). غرر البهاء الضوی و درر الجمال البدیع البهی. مصر: مؤلف.

حسون، محمد. (١٣٧٩). أعلام النساء المؤمنات. تهران: اسوه.

حکیم، محمدباقر. (بیتا). الوحدة الإسلامیه من منظور الثقلین. قم: مرکز الطباعۀ و النشر لمجمع العالمی لأهل البیت (ع).

حر العاملی، محمد بن الحسن. (١٤٠٩ق.). وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه. الطبعۀ الأولی. بیجا: مؤسسۀ آل البیت (ع) لإحیاء التراث.

رحمانی همدانی، احمد. (١٣٧٨). فاطمۀ الزهراء، بهجۀ قلب المصطفی (ص). تهران: منیر.

رسولی، هاشم. (بیتا). زینب، عقیلۀ بنیهاشم. تهران: مشعر.

رضویزاده، سید نورالدین. (١٣٨٤). «بررسی تأثیر رسانه ها بر تمایل به تغییر سبک زندگی روستایی». علوم اجتماعی. ش ٣١.

رهبری، حسن. (١٣٩٠). «علم پیامبر و امام در تفسیر«من وحی القرآن»». نشریۀ پژوهش های قرآنی. سال هفدهم. شمارة ٦٦٦٥.

سلمان پور، محمدجواد. (١٣٨٠). علی، قرآن ناطق. تهران: نشر عابد.

سیوطی، عبدالرحمن. (١٣٧١). تاریخ الخلفاء. تحقیق محمد محیالدین عبدالحمید. مصر: مطبعۀ الساده.

شریف قرشی، باقر. (بیتا). السیدة زینب، رائدة الجهاد فی الإسلام. بینا.

شهرستانی، الح. (١٤١٦ق.). تاریخ النیاحۀ علی الإمام الشهید الحسین بن علی (ع). تحقیق نبیل رضا علوان. قم: دار الهجره.

شیخ مفید، محمد بن محمد. (١٤١٣ق.). أمالی. قم: انتشارات کنگرة جهانی شیخ مفید.

صادقی اردستانی، احمد. (١٣٧٣). زنان دانشمند و راوی شیعه. قم : بینا.

صدوق، ابن بابویۀ قمی. (١٤٢٥ق.). علل الشرایع. مقدمۀ محمدصادق بحرالعلوم. قم: دارالکتاب الإسلامی.

صدوق، ابن بابویه محمد بن علی. (١٣٦٤). ثواب الأعمال و عقاب الأعمال. مقدمۀ محمدمهدی خرسان. قم: منشورات رضی.

صفری، حلیمه. (بیتا). الگوهای رفتاری حضرت فاطمه (س). نرم افزار مکتبۀ الشامله.

طبرسی، فضل بن حسن. (بیتا). أعلام الوری بأعلام الهدی. بیجا: مؤسسۀ آل البیت (ع) لإحیاء التراث.

----------- (١٣٧٢). مجمع البیان فی تفسیر القرآن. تهران: انتشارات ناصرخسرو.

----------- جوامع الجامع. تهران: انتشارات دانشگاه تهران و حوزة علمیۀ قم.

طوسی، محمد بن الحسن. (١٣٧٥). الإستبصار فی ما اختلف من الأخبار. ج ٢. نجف: بینا.

----------- (بیتا). التبیان فی تفسیر القرآن. بیروت: دار إحیاء التراث العربی.

---------- (١٤١٤ق.). أمالی. قم: انتشارات دارالثقافه.

عباسی غریب، محمدعلی. (١٣٧٢). زینب، علیهاالسلام، و شخصیت تاریخی او. چاپ دوم. تهران: خوشه.

عسقلانی، ابن حجر. (بیتا). الإصابۀ فی معرفۀ الصحابه. بیجا: الوراق.

عروسی الحویزی، ابن جمعه. (١٤١٥ق.). تفسیر نور الثقلین. قم: اسماعیلیان.

عزیزی، عباس. (بیتا). ٢٠٠ داستان از فضائل، مصایب و کرامات حضرت زینب (س). المکتبۀ الشامله.

غروی نائینی، نهله. (١٣٧٥). محدثات شیعه. چاپ اول. تهران: دانشگاه تهران.

فیض کاشانی، مولی محسن. (١٤١٦ق.). تفسیر الصافی. ج ١. تهران: الصدر.

قزوینی، محمدکاظم. (١٤٠٩ق.). زینب الکبری من المهد إلی اللحد. قم: بینا.

قرشی، باقرشریف. (بیتا). حیاة الإمام زین العابدین، علیه السلام، دراسۀ و تحلیل. بیروت : دارالأضواء.

قطیفی، فرج آل عمران. (١٤١٢ق.). وفات السیدة زینب (س) من مجموعۀ وفیات الأئمه. الطبعۀ الأولی. بیروت : دارالبلاغۀ للطباعۀ و النشر و التوضیع.

قمی، عباس. (١٤١٤ق.). سفینۀ البحار. چاپ اول. قم: اسوه.

-------------- (بیتا). النفس المهموم. قم: المکتبۀ الحیدریه.

مامقانی، عبدالله. (بیتا). تنقیح المقال. تحقیق محمدرضا مامقانی. مؤسسۀ آل البیت (ع) لإحیاء التراث.

مجلسی، محمدباقر. (١٤٠٣ق.). بحارالأنوار؛ الجامعۀ لدرر أخبار أئمۀ الأطهار. ج ١٦، ٢٣و ٢٩. بیروت : مؤسسۀ الوفاء.

محسن زاده، محمدعلی. (١٣٨٨). سر نینوا؛ زینب کبری(س). تهران: مشعر.

محدثی، جواد. (بیتا). آشنایی با اسوه ها؛ حبیب بن مظاهر. قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزة علمیۀ قم.

محمدی اشتهاردی، محمد. (١٣٧٩). حضرت زینب؛ فروغ تابان کوثر. چاپ سوم. تهران: برهان.

محمدی ریشهری، محمد. (١٣٦٧). میزان الحکمه. طبعۀ الثانیه. مکتب الأعلام الإسلامی.

مسعودی، علی بن حسین. (١٣٨٤). إثبات الوصیۀ للإمام علی بن أبی طالب. قم: انصاریان.

مدرسی، محمدتقی. (١٤١٩ق.). من هدی القرآن. تهران : دار محبی الحسین.

مکارم شیرازی، ناصر و دیگران. (١٣٦١). تفسیر نمونه. تهران: دارالکتب الإسلامیه.

مصطفی، ابراهیم، أحمد الزیات، حامد عبدالقادر و محمد النجار. (بیتا). المعجم الوسیط. ج ٢. نشر دارالدعوه.

مغنیه، محمد جواد. (بیتا). تفسیر المبین. قم: بنیاد بعثت.

مقرم، عبدالرزاق. (بیتا). مقتل الحسین، علیه السلام. بیروت: مؤسسۀ الخرسان للمطبوعات.

میانجی، ابراهیم. (١٣٨٤). اشک های سوزان؛ العیون العبری فی مقتل سیدالشهداء. شرحی جامع بر مقتل سید الشهداء(ع). چاپ اول. تهران : بینا.

موسوی الکعبی، علی. (بیتا). سیدة النساء، فاطمۀ الزهراء. بیجا: مرکز الرسالۀ. نرم افزار مکتبۀ الشامله.

موسوی همدانی، محمدباقر. (١٣٧٤). ترجمۀ تفسیر المیزان. قم: انتشارات اسلامی جامعۀ مدرسین حوزة علمیۀ قم.

میبدی، رشیدالدین. (١٣٧١). کشف الأسرار و عدة الأبرار. تهران: امیرکبیر.

میرزایی، علیاکبر. (١٣٦٨). نهج الفصاحه؛ کلمات قصار رسول اعظم (ص). چاپ ششم. قم: چاف.

نشریۀ الکفیل. (١٤٣٤ق.). أسبوعیۀ ثقافیه. السنۀ الثامنه. نجف: دار الضیاء للطباعه.

نوری، حسین. (١٤٠٨ق.). مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل. قم: مؤسسۀ آل البیت (ع).

 

کلمات کلیدی
قرآن  |  حدیث  |  سبک زندگی  |  حضرت زینب(س)  |  زندگی علمی  | 
لینک کوتاه :