گنجینه معارف

انقلاب های اینترنتی یا اشغال فضای مجازی

الگوهای شبکه های اجتماعی شامل تعدادی کنش گر مرکزی است. مرکزیت آن ها در فضای مجازی متاثر از میزان بالای فعالیت، دانش و برخی باز نمودهای دیگر است که برای دیگر کنش گران جاذبه دارد. این مرکزیت ها به عنوان رهبران فضای شبکه توسط کنش گران پذیرفته می شوند البته این فضا ها فاقد رهبری واحدند. رهبران همانند دیگر ویژگی های فضای مجازی، به شدت سیّال و در حال رقابت و تغییرپذیری هستند.

منبع : ماهنامه فرهنگ پویا-29 تعداد بازدید : 1184     تاریخ درج : 1397/06/05    

هر چند فرایند تصمیم سازی در فضای شبکه ای- توده ای را مترادف مفهوم دمکراسی واقعی تعریف می کنند ولی به تحقیق، الگوهای شبکه های اجتماعی شامل تعدادی کنش گر مرکزی است.

اشاره

6 ژوئن2010 - وبلاگ نویسی به نام خالدسعید به دست ماموران پلیس مصر در یک کافی نت در اسکندریه کشته می شود. وائل غنیم که از مدیران مصری شرکت گوگل و ساکن دوبی بود، گروه فیس بوکی «ما همه خالد سعیدیم» را راه اندازی کرد.

17 دسامبر2010 - تونس: محمد بوعزیزی خود را به آتش می کشد؛

14 ژانویه 2011 - تونس: سقوط بن علی؛

23 ژانویه 2011 - یمن: اعتراض های جدید علیه صالح؛

25 ژانویه2011 - مصر: نخستین روز اشغال میدان التحریر؛

26 ژانویه 2011 - مصر: مقام های مصری توئیتر و فیس بوک را مسدود کردند؛

28 ژانویه 2011 - مصر: دستور تعطیلی سرویس های اینترنت و موبایل صادر شد؛

31 ژانویه 2011 - مصر: راهپیمایی میلیونی؛

2 فوریه 2011 - آمریکا: گروه ادباسترز که در ونکوور مستقر است، سرمقاله ای به قلم کونوماتسو منتشر می کند که در آن برای برگزاری اعتراض هایی همانند اعتراض های خاورمیانه فراخوان داده می شود؛

11 فوریه 2011 - مصر: سقوط مبارک؛

14 فوریه 2011 - بحرین: نخستین اعتراض مهم علیه آل خلیفه؛

17 فوریه 2011 - لیبی: اعتراض ها علیه قذافی آغاز می شود.

نگاهی به فراخوانی در اینترنت و شکل گیری جنبش های اجتماعی

انقلاب های اینترنتی یا اشغال فضای مجازی

ایسلند؛

هر انقلابی تاریخ تولد و قهرمان شورشی خودش را دارد. در 11 اکتبر 2008 هوردور تورفاسون خواننده با گیتارش در جلوی ساختمان آلتینگ(پارلمان ایسلند) در ریکیاویک نشست و خود را از بنکسترها (بانکدار تبهکار) و سیاستمداران نوکرشان فریاد زد. تعداد اندکی از مردم به او پیوستند. سپس یکی از افراد، این صحنه را ضبط و در اینترنت بارگذاری کرد. در طول چند روز، صدها و سپس هزاران تن اعتراض خود را در میدان تاریخی استرولور نمایش دادند. این اعتراض ها تا مدتی شنبه ها ادامه داشت و 20 ژانویه 2009 هزاران نفر با کوبیدن بر ظروف آشپزخانه در مقابل پارلمان گرد آمدند. خواسته های آن ها استعفای دولت، برگزاری انتخابات جدید و تدوین قانون اساسی جدید بود. این جنبش با بحران مالی ناشی از فساد سه بانک اصلی ایسلند و سیاستمدران ایسلندی حامی بانک ها آغاز شده بود. در23 ژانویه 2009 انتخابات زودرس پارلمان اعلام شد، و دو حزب اصلی محافظه کار برای همیشه کنار رفتند. دولت جدید به خواسته مردم برای تغییر قانون اساسی تن داد و قانون اساسی جدید به وسیله مجلس شورای قانون اساسی در فضای فیس بوک و توئیتر و دیگر شبکه های اجتماعی 16000پیشنهاد آنلاین و آفلاین دریافت کرد و لایحه نهایی قانون اساسی با همکاری جمعی تهیه شد. برخی ناظران، این قانون اساسی را ویکی قانون خوانده اند. ایسلندی ها علیه ننگ سرمایه داری مالی احتکاری که معیشت مردم را نابود کرده بود، شورش کردند ولی این خشم ناشی از این بود که نهادهای دمکراتیک کشورشان در خدمت سرآمدان مالی و انحصاری بود. نقش اینترنت در بسیج عمومی این جنبش در ایسلند حیاتی بوده است. 94 درصد ایسلندی ها به اینترنت متصلند و دوسوم آن ها کاربران فیس بوک هستند.[1]

تونس

فقط چند ساعت پس از خودکشی بوعزیزی در اعتراض به تحقیر ناشی از مصادره مکرر بساط میوه فروشی او توسط پلیس، صدها جوان که تجربه تحقیرهای مشابهی توسط پلیس داشتند، اعتراضی را در محل خودسوزی بوعزیزی، مقابل ساختمان دولتی آغاز کردند. پسرعموی محمد بوعزیزی فیلمی از این اعتراض تهیه کرد و در اینترنت گذاشت. دیگر خودکشی های نمادین و اعتراض گسترده شد. پخش ویدئو های اعتراض و خشونت پلیس در اینترنت همراه بود با فراخوان های کنش در خیابان ها و میدان های سراسر کشور. اتصال بین ارتباطات آزاد در فیس بوک، یوتیوب و توئیتر با اشغال فضای شهری یک فضای عمومی دورگه ایجاد کرد. توسط این فضای دورگه صدها اتومبیل به هم پیوستند و کاروان همبستگی تشکیل دادند. 22ژانویه2011 قافله الحریه که از سیدی بوزید آغاز شده بود، به میدان کسبه در تونس رسید. اعضای این کاروان خواستار برچیده شدن بازماندگان رژیم بن علی بودند و توانستند محل وزارتخانه را اشغال کنند. آن جا چادرهایی زدند و یک فروم یا هم اندیش گاه دائمی راه اندازی کردند. بحث های پرشوری انجام می شد که تا پاسی از شب ادامه داشت و ویدئوهای آن ضبط و در اینترنت پخش می شد. بارها به واسطه خشونت پلیس از محل رانده شدند ولی بازگشتند. آن ها از کنترل سیاست و اقتصاد کشورشان توسط خاندان طرابلسی که در واقع خانواده همسر دوم بن علی بود و معاملات کثیف آن ها در ویکی لیکس منتشر شده بود خشمگین بودند. آن ها از نقش اسلام در فراهم کردن یک راهنمای اخلاقی علیه فساد و سوءاستفاده بحث می کردند.[2] تونس دارای نظام نظارتی غول پیکری است، تا آن جا که تعداد کارمندان وزارت داخله آن، برابر با یک درصد جمعیت تونس است. حکومت بن علی حمایت همه جانبه قدرت های بزرگ غربی را به همراه داشت و پیش از این توانسته بود جنبش هایی را سرکوب کند؛ مثل منازعات کارگران(2009) که ده ها کشته و زخمی داشت.

تونس دارای درصد بالای بیکاری بخصوص جوانان تحصیل کرده بیکار

تونس بالاترین نرخ نفوذ اینترنت و تلفن همراه در جهان عرب را به خود اختصاص داده است. در نوامبر 2010، 67 درصد جمعیت شهری به تلفن همراه دسترسی داشتند و 37 درصد به اینترنت متصل بودند در اوایل سال2011، 20درصد کاربران اینترنت عضو فیس بوک بودند که این درصد 2برابر مراکش،3برابر مصر، 5برابر الجزایر و 20برابر یمن است. از آن جا که رابطه ای مستقیم بین سن جوانی، تحصیلات بالاتر و کاربرد اینترنت وجود دارد، فارغ التحصیلان دانشگاهی بیکار که در واقع کنش گران اصلی انقلاب بودند، کاربران غاالب اینترنت هم بودند و از این وسیله ارتباطی برای گسترش جنبش ماهرانه استفاده می کردند. استقلال ارتباطی فراهم شده در اینترنت؛ پخش ویروسی ویدئوها، پیام ها و سرودهایی را امکان پذیر می کرد که خشم را برمی انگیختند و امیدبخش بودند. برای مثال، آهنگ "رئیس البلاد" که در شبکه های اجتماعی با استقبال زیادی همرا بود، آهنگی بود که توسط یک رپر به نام الجنرال تولید شد؛ و با دستگیری اش توسط رژیم باعث تحریک معترضان و گسترش اعتراض ها شد.[3] کاستلز(2012) سه عنصر را معرفی می کند؛ تلاقی آن ها کلید فهم این است که چرا تونس آغازگر سلسله جنبش هایی اجتماعی شبکه ای شده است که در کشورهای عربی و بعدها در آمریکا و اروپا شاهدش هستیم. این عناصر عبارتند از: وجود گروهی فعال از فارغ التحصیلان دانشگاهی بیکار که شورش ها را رهبری کردند؛ وجود فرهنگ فعالیت سایبری نیرومندی که از سال 2001 و فعالیت برخی وبلاگ نویسان آغاز شد؛ نرخ نسبتا بالای گسترش اینترنت شامل اتصالات خانگی، مدارس و کافی نت ها.

یمن:

 هاشم الصوفی یک انقلابی یمنی در صفحه فیس بوکش مردم را در اعتراض به رژیم صالح به روبروی دانشگاه صنعا دعوت کرد. البته ساختار جنبش یمن بسیار متفاوت از دیگر جنبش ها بوده است. داشتن رهبری یکی از ویژگی های انقلاب یمن است.

مصر:

اسما محفوظ دختر محجبه و دانشجوی 26 ساله مصری که از بنیانگذاران جوانان 6 آوریل بود، خبر خودکشی ها (6مورد متاثر از خودکشی های انقلاب تونس)ی صورت گرفته در اعتراض به افزایش قیمت مواد غذایی را به اطلاع جوانان مصری رساند. او در 18 ژانویه ضمن معرفی نام خود یک وی لاگ(video blog ) در صفحه فیس بوکش گذاشت و گفت: «چهار مصری خود را در آتش سوزاندند... مردم خجالت بکشید؛ من که یک دخترم اعلام می کنم به میدان التحریر خواهم رفت تا تنها بایستم و پرچمم را در دست نگه دارم. این ویدئو را گذاشته ام تا پیامی ساده به شما بدهم: ما قصد داریم در 25 ژانویه به میدان تحریر برویم. .. به خیابان ها بریزید، پیامک بفرستید، در اینترنت بنویسید، مردم را آگاه کنید.» شخص دیگری این وی لاگ را در یوتیوب گذاشت و بدین ترتیب به گونه ای ویروسی بین هزاران نفر پخش شد. این پیام در سراسر خاورمیانه به عنوان وی لاگی که به برانگیختن شعله انقلاب کمک کرده شناخته می شود. گروه 6 آوریل که بعد از حوادث خون بار اعتراض کارگران در مصر تشکیل شد، برای این فراخوان به طور فعال مشارکت داشتند. آن ها قبلا برای قتل یک وبلاگ نویس توسط پلیس هم جنبشی را در فضای مجازی آغاز کرده بودند. این فراخوان شبکه های اجتماعی؛ دوستان، خانواده و هم محله ای ها را به هم متصل کرد و در 25 ژانویه ده ها هزار نفر میدان التحریر را به عنوان فضای شهری رؤیت پذیر اشغال کردند. روزهای بعد از اشغال، افراد بسیار بیش تری به جمع معترضان پیوستند؛ بخصوص درصد بالایی از زنان با فرزندانشان حضور یافتند. درخواست معترضان استعفای مبارک و پایان حکومت وی بود. خشونت پلیس با معترضان در 28ژانویه آتش انقلاب را شعله ورتر کرد و باعث اشغال وزارتخانه و دیگر مراکز دولتی شد. جمعه ها معنای خاصی نزد معترضان داشت؛ هم نماز جمعه بود هم روز تعطیل. و این روز به نام های مختلف، زمان برگزاری تجمع های بزرگ شد.[4] تردیدی نیست که فضای اصلی مقاومت در اینترنت شکل گرفت بخصوص برای کشوری مثل مصر با پلیسی که به سرعت و وحشیانه اعتراض ها را سرکوب می کرد. ولی شبکه های اجتماعی دیگر آفلاین مثل مساجد در نفوذ جنبش در اقشار و محله های فقیر مؤثر بودند. شبکه الجزیره نقش مهمی در ارتباط برقرار کردن به زبان عربی با جمعیت مصر و مخاطبان عرب زبان و رساندن پیام معترضان داشت. رژیم مبارک، دسترسی به اینترنت و تلفن همراه را در کل کشور قطع کرد. کارکنان ISP به حفره ساز ها یا روترهایISP که حاوی همه آدرس های آی پی بود، دسترسی یافتند و همه آدرس ها را حذف کردند. ولی این انقلاب هرگز فاقد ارتباط نشد. وقتی شبکه الجزیره که گزارش دهی جنبش از طریق تلفن ها و خبرنگاران شهروندی را انجام می داد، با قطع اتصال ماهواره ای مواجه شد، برخی شبکه های ماهواره ای دیگر فرکانس های خود را به او پیشنهاد دادند. افزون بر این، دیگر وسائل ارتباطی مثل دستگاه های فکس، رادیوی موج کوتاه و ارتباط های دایل آپ و هات اسپات ها به کمک معترضان آمدند. اینترنات های مصری با استفاده از شبکه هایی مثل هات اسپات شیلد توانستند به پروکسی ها دسترسی داشته باشند. شرکت NDF فرانسوی اتصال به اینترنت را از طریق اتصال تلفنی به یک شماره در پاریس به معترضان ارائه کرد. مهندسان شرکت گوگل و توئیتر برنامه ای موسوم به صحبت کن توئیت شوی طراحی کردند که پیام صوتی گذاشته شده در پیام گیر صوتی قابل دسترسی با تلفن زمینی را به توئیت تبدیل می کرد. روش های متفاوت زیادی برای دورزدن قطعی اینترنت ارائه شده بود. وبلاگ "من علا" تعداد زیادی از این روش ها را ارائه کرده بود. اما رژیم نتوانست قطعی اینترنت را به دلائل زیادی ادامه دهد، و در 1 فوریه دسترسی به اینترنت را آزاد کرد.[5]

اسپانیا:

بحران یورو در اسپانیا به اوج خود رسیده است. نرخ بیکاری جوانان47 درصد. دولت سوسیالیست برای باقی ماندن در عضویت منطقه یورو، زیر فشار آلمان و صندوق پول، بسیاری از خدمات خود را به شدت کاهش داده است. در فوریه 2011 شبکه هایی از شهروندان که برخی در راه مبارزه برای اینترنت آزاد یا جنبش عدالت جهانی فعالیت می کردند، یک گروه فیس بوکی به نام «پلت فرم هماهنگی گروه های هوادار بسیج شهروندی» تشکیل دادند. این ایده با مشاهده تجربه ایسلند علیه تبانی بانکداران و دولت شکل گرفت. این پلت فرم به سرعت به یک گروه فیس بوکی بحث و کنش با نام «دموکراسیا رئال یا» تبدیل شد. این گروه با یک فرم، یک وبلاگ و لیست ایمیل مبتنی بود بر یک شبکه نامتمرکز با گروه های مستقل در شهرهای مختلف. برخی از این گروها همدیگر را در فضای واقعی هم ملاقات و بحث می کردند. از نظر آن ها احزاب سیاسی اصلی در خدمت بانکداران بودند. آن ها با پیروی از تجربه کشورهای عربی تصمیم گرفتند برای کنش در خیابان فراخوان عمومی بدهند. بدین ترتیب در 2 مارس فراخوان دادند تا در 15 مه اعتراض خود را به خیابان ها با این شعار نمایش دهند: «دموکراسی واقعی اکنون! خیابان ها را اشغال کنید. ما کالایی در دستان سیاستمداران و بانکداران نیستیم.» هیچ یک از احزاب و اتحادیه ها از این فراخوان حمایت نکردند. ولی در فیس بوک، توئیتر و توئنتی پخش شد. و هزاران نفر در این تاریخ در شهرهای مختلف به خیابان ها ریختند. تا چند روز این تظاهرات ادامه داشت. پس از پایان تظاهرات مادرید، تعدادی از معترضان به میدان پوئر تا دل سؤل که نمادین ترین میدان شهر بود رفتند و شب را برای بحث درباره معنای واقعی دمکراسی آن جا ماندند و شب بعد هزاران نفر از مردم در میدان کاتولینا گرد آمدند و به شکل ویروسی و توئیت شده به بقیه مردم هم سرایت کرد و به این ترتیب آکامپادها یا کمپ ها به وجود آمدند. 100 شهر اسپانیا از این الگو پیروی کردند و به 800شهر از سراسر جهان سرایت کرد.[6]

آمریکا:

با آغاز بحران مالی میلیون ها نفر خانه هایشان را از دست دادند؛ خانه هایی که با یک عمر تلاش به دست آورده بودند. همچنین میلیون ها شغل از دست رفت ولی بانک ها به وسیله دولت حمایت شدند و از منابع مالیات دهندگان، به پول هایشان رسیدند. خشم ناشی از این روابط سیاست و پول، مردم را آماده کرده بود. بسیاری از فعالان جنبش های علیه بی عدالتی و یا فعالان جنبش ویسکانسین برای جنبشی جدید آماده بودند. برخی از آن ها در فراخوان اسپانیایی ها با شعار «اتحاد برای تغییر جهانی» در 15 اکتبر 2011 شرکت کردند و برخی به اسپانیا سفر کردند و در مجمع ها و کمپ ها حضور داشتند. سپس نوبت جرقه فرارسید. ادباسترز یک مجله نقد فرهنگی در کانادا در 13 ژوئیه 2011 فراخوان زیر را در وبلاگش منتشر کرد: #occupywallstreet آیا برای یک لحظه تحریری آماده اید؟ در 17 سپتامبر به منهتن جنوبی سرازیر شوید.. .. و یکی از میدان های دارای اهمیت نمادین منحصر به فرد را تسخیر می کنیم. .. وقت آن رسیده که تاکتیک های جدیدمان را علیه بزرگ ترین فاسدکننده دموکراسی مان به کار بریم: وال استریت غموره مالی آمریکا. ...ما می خواهیم باراک اوباما کمسیونی در ریاست جمهوری منصوب کند که هدف آن پایان دادن به نفوذ پول بر نمایندگان ما در واشنگتن باشد. تاریخ انتخاب نمادین 17 سپتامبر بود؛ روز امضای قانون اساسی آمریکا. علاوه بر گروه ادباسترز، شبکه ها و گروه های دیگری نیز در شکل گیری جنبش اشغال وال استریت نقش داشتند. برای نمونه، Ampedstatus شبکه ای از فعالانی بود که حول یک وب سایت گردآمده بودند. این شبکه مدتی پیرامون بحران مالی گفتگو می کردند و تحلیل هایی می گذاشتند. در 15 فوریه این وب سایت جمله ای گذاشت: «وقت آن است که 99 درصد آمریکایی ها خود را بسیج کنند و فعالانه برای اصلاحات سیاسی معقول تلاش کنند.» این سایت مورد تهاجم سایبری قرار گرفت ولی به کمک گروه هکرهای موسوم به ناشناس کارشان را از سر گرفتند و برای فراخوان اشغال وال استریت تلاش کردند. ائتلاف A99 برای اشغال فراخوان ناموفقی در 14ژوئن دادند. ولی با همراهی گروه ادباسترز در 17 سپتامبر موفق به حضور 1000 نفر شدند و در وال استریت، تظاهرات و پارک زاکوتی را اشغال کردند. بعد از این تظاهرات چندین تظاهرات دیگر در نیویورک شکل گرفت و تصاویر خشونت پلیس که در یوتیوب منتشر می شد معترضان را بیش تر بسیج می کرد. بسیاری از شخصیت های فرهنگی و روشن فکری و برخی اتحادیه ها از این جنبش حمایت و در مجامع عمومی جنبش سخنرانی کردند. از میان 482 شهر ایالت کالیفرنیا 143 شهر در فیس بوک گروه اشغال داشتند. انتشار سریع آتش اشغال در دشت آمریکا پر از معناست. این جنبش با همه صداها و لهجه هایی که در یک جامعه به شدت متنوع و چند فرهنگی حضور دارند بیان شد. یکی از ویژگی های منحصر به فرد این جنبش در فضای اینترنت، استفاده گسترده از شبکه تامبلر بود که یک میکروبلاگر است و افراد توانایی نوشتن روایت زندگی روزانه خود را دارند؛ این باعث نوعی تکثر در خواسته ها و اصالت دادن به بعد چندفرهنگی و چندروایتی جنبش می شود. این ویژگی با بافت چندفرهنگی و تکثر جامعه آمریکا و ویژگی جهان شمول بودن جنبش در دنیای سرمایه داری هماهنگی دارد. گفته می شود که این جنبش اگر چه بی رهبر بود ولی یک باره از غیب ظاهر نشد. آن ها از فعالان سیاسی و اجتماعی بودند که قبلا در جنبش های دیگر مشارکت داشتند و یا در شبکه های کنش گرایی اینترنتی حاضر بوده اند و ویدئو می فرستاده و یا در فرم ها فعالانه شرکت می کرده اند.[7] این جنبش در اینترنت زاده شد، در اینترنت گسترش یافت و در اینترنت حضورش را حفظ کرد ولی شکل مادی این جنبش همان اشغال فضای عمومی بود. بنابراین، این جنبش هم بنا به نظر کاستلز، شکل نوینی از فضا را اختراع کرد که ترکیبی بود از یک فضای مکان ها در یک سرزمین مشخص و یک فضای جریان ها واقع در اینترنت. همچنین شکل نوینی از زمان مبتنی بر جاودانگی را ایجاد کرد که بدون تعیین هیچ گونه مهلتی، اشغال را به پرانتزی از زندگی روزانه تبدیل کرده بود. این جنبش، ویژگی های خاص دیگری دارد: شبکه ای شده، بدون رهبر بودن و تلاش برای تداوم این ویژگی(هرگاه کسی یا گروهی در نظر داشت رهبری را به دست بگیرد به وسیله اعضا این سلطه از بین می رفت)، تجربه دمکراسی مستقیم در عمل (ایجاد قوانین خاصی در بحث ها و گرفتن اجماع برای تعیین نوع موضع و ادامه اشغال به طوری که همه آرمان های دمکراسی مستقیم در آن رعایت شود) بدون خواسته بودن(به این معنا که فرایند همان پیام است. همین که هر یک از افراد در صفحه تامبلر خود روایت زندگی خود و مشکلات و خواسته های خویش را بنویسند نشان از وسعت نامحدود خواسته ها و نداشتن یک یا چند خواسته محدود دارد)، بی خشونت بودن در مقابل خشونت پلیس. درباره اشغال وال استریت، سارا کربن(کربن، 2012) مدعی است که گروه ادباسترز با معرفی خود در حکم ابزاری برای جنبش "وال استریت را اشغال کن" سعی دارد قلمرو امکانات جنبش را کنترل کند و بدین ترتیب آن را کاهش دهد.[8] در واقع وی به وجود نوعی رهبری در این جنبش معتقد است.

کوبا:

در رابطه با کشور کوبا به دلیل درگیری های ایدئولوژیکی که بین این کشور با ایالات متحده و کشور های غربی وجود دارد، مشاهده می شود که شبکه های نوین اجتماعی به ابزاری برای دخالت کشور های بلوک غرب در این کشور بدل گردیده است. برای نمونه دولت آمریکا برای دامن زدن به ناآرامی و تشویق مخالفان در کوبا یک شبکه اجتماعی طراحی و راه اندازی کرده بود که در فاصله سال های 2009 تا 2012 فعال بوده و تعداد مشترکان آن به 40 هزار نفر رسیده بود. دولت آمریکا برای پنهان کردن این اقدام خود از چندین شرکت پوشش و واسطه استفاده کرده تا ظاهرا ارتباطی بین این شبکه اجتماعی با دولت ردیابی نشود. بودجه این طرح از طریق اداره کمک به سازمان توسعه بین المللی آمریکا پرداخت می شد که معمولاً به عنوان نهادی برای کمک به پروژه های بشردوستانه در سطح جهان شناخته می شود. هدف این طرح، ایجاد یک شبکه ارسال پیامک مثل شبکه توئیتر بود که مردم و بخصوص ناراضیان در کوبا با استفاده از آن بتوانند از کنترل شدید دولت کوبا بر شبکه اینترنت بگریزند. این شبکه ارسال پیامک که «زون زونئو» نام داشت، اصطلاحا «توئیتر کوبایی» نام گرفته بود که در اصطلاحات محاوره ای در کوبا "صدای مرغ مگس خوار" معنا می دهد. رسانه ای شدن این بحث سبب بروز اعتراض های متعددی شد و نقش رسانه های نوین را آشکارتر کرد.[9]

اوکراین:

روزنامه کیف پست افشا کرده که اولین راهپیمایی اعتراضی در کیف که در نهایت به بحران فعلی انجامید، از طریق فراخوان یک روزنامه نگار در فیس بوک کلید زده شد. فراخوانی که این روزنامه نگار در صفحه فیس بوکش گذاشته بود، طی چند ساعت بیش از 10 هزار بازدیدکننده داشت. سپس صفحات خاص اعتراض به دولت اوکراین به عناوین مختلف در فیس بوک ایجاد شدند و به ساماندهی اعتراض ها و تبادل اخبار پرداختند که هر یک تا 300 هزار بازدیدکننده نیز دارند. سفیر آمریکا در اوکراین، نقش مهمی در تشدید شورش ها با استفاده از شبکه های اجتماعی بر عهده دارد. او به طور مرتب اخبار و عکس های اعتراض ها را در صفحات توئیتر و فیس بوک خود به اشتراک می گذارد. نقش شبکه های اجتماعی در ایجاد ناآرامی های اجتماعی اوکراین به حدی است که برخی کارشناسان، وضع اوکراین را «انقلاب فیس بوکی و توئیتری» نامیده اند. با این حال، افشای یک مکالمه تلفنی میان ویکتوریا نولاند معاون وزیر خارجه آمریکا با سفیر این کشور در اوکراین در یوتیوب، با صراحت بیش تری از نقش آمریکا در شورش های اوکراین پرده برداشت. همچنین در این گزارش آمده است که شیوه جمع آوری کمک ها به صورتی است که نقش کمک های مالی سرویس های جاسوسی به شورشیان پنهان می شود.[10]

ایران:

در ناآرامی های سال 88 ایران قبل از ادعای دروغ تقلب در انتخابات، اقلیت های سیاسی خاصی که از قبل در کمپین های فمنیستی و اپوزیسیونی فعالیت داشتند، به طور هدف مند و با یک تشکیلات سازماندهی شده در شبکه های اجتماعی مجازی کار خود را آغاز کرده بودند ولی با ادعای تقلب توسط دو نامزد این انتخابات این گروه های معارض کارشان را فعالانه تر و در ابعاد وسیع تر آغاز کردند. در ایران علیرغم دیگر کشورها گروه های تروریست اولین خشونت ها را علیه پلیس و نیروهای مردمی بسیج شروع کردند و بعدها توسط معترضین این خشونت ها ادامه یافت. این اعتراض با دخالت مستقیم دولت آمریکا و برخی کشورهای غربی در هدایت معترضان همراه بود. در ایران آن چه در شبکه های مجازی توسط معترضان منتشر می شد و با حمایت شبکه های ماهواره ای به شدت گسترش می یافت، پس از اندکی دروغ بودن آن آشکار می شد؛ از جمله قتل های ادعایی، با فاصله کوتاهی توسط مقتولان رد می شد...به واقع در ایران نسبت به رای اکثریت مردم در انتخابات اعتراض داشتند و از همین رو، وقتی اکثریت مردم در 9 دی 88 به خیابان ها آمدند کشور آرام شد.  ما در این مقاله از کتاب پربار شبکه های خشم و امید کاستلز در شناخت جنبش های تونس، مصر، ایسلند، اسپانیا و اشغال وال استریت بهره زیادی بردیم ولی این کتاب دارای اشکالات محتوایی فراوانی است. آقای کاستلز اگرچه یکی از بی همتا ترین منابع در خصوص جنبش های نوین بر بستر شبکه های اجتماعی مجازی را تدوین کرده است ولی به حوادث اوکراین اشاره نمی کند که بین جنبش یا کودتا بودن آن اختلاف است، همچنین حوادث کوبا را نادیده می انگارد، از موضوع ایران و سوریه نیز با یک سویه نگری به سرعت رد می شود. در حوادث اوکراین، کوبا، ایران و سوریه نقش قدرت های غربی برای دخالت در ساختار سیاسی کشورها به وسیله شبکه های اجتماعی مجازی و رسانه های قدرت مند را نادیده می گیرد. در این کشورها مقاومت مردمی که مخالف دخالت قدرت های غربی هستند و همچنین خشونت معترضان و کودتا گران نادیده گرفته شده است. آقای کاستلز به کرات سعی کرده جنبش ها و انقلاب های عربی را سکولار معرفی کند. در جاهای مختلف کتاب، هر جا به وجود نماد ها و نشانه های اسلامی بودن انقلاب ها اشاره می کند، بلافاصله به انکار اسلام گرایی و یا بنیادگرایی اسلامی می پردازد. حتی در جایی وقتی از حمایت مردم و پیروزی راشد الغنوشی اشاره می کند، آرمان ایشان را حزب آزادی و توسعه ترکیه به رهبری اردوغان معرفی می کند و هیچ نشانه ای از بنیادگرایی اسلامی در آن نمی بیند؛ در حالی که با اندکی جستجو می توان لیست بلندی از مقالات و موضع گیری های راشدالغنوشی را ملاحظه کرد که به حرکت انقلاب اسلامی ایران و قیام امام خمینی تاکید می کند و ایران اسلامی را الگوی خود می داند. در برخی جاهای دیگر نیز سعی دارد مدل انقلاب اسلامی ایران را رد کند. هر چند آقای کاستلز یکی از علل اعتراض های مردمی در تونس و مصر را تحقیر و کسب عزت و کرامت می داند و برخی از اعتراض های گذشته را ضمیمه می کند ولی از اعتراض های مصر در سال 2009 علیه دیوار فولادین مبارک در مرز غزه غفلت می کند.[11]

مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای درباره ریشه های بیداری اسلامی در مردم منطقه می فرماید: «مردم هم آمدند توی صحنه. این، خصوصیت این قضیه است. چرا آمدند؟ آن چیزی که آن ها را کشاند، به صورت واضحی مسأله عزت و کرامت انسانی آن ها بود. در مصر، در تونس و همچنین در کشورهای دیگر، غرور مردم به دست این حاکمان ظالم جریحه دار شده بود» 01/01/1390 با مروری بر جنبش ها و حوادث ذکرشده، الگوهای خاصی را می توان ملاحظه نمود. کنش گران این جنبش ها همگی ابتدا در یک فضای مجازی خارج از دسترس دولت و ابزارهای کنترلی فعالیت و تمرین های خود را آگاهانه یا ناآگاهانه انجام داده و فعالان این جنبش ها در طول زمان حداقلی از فرهنگ خاص اینترنتی حتی برای اقلیتی جوان یا تحصیل کرده را دارا شده اند. در این مرحله در برخی کشورها از جمله ایران 2009 با طراحی دولت های قدرتمند خارجی زمینه های ایجاد شورش و براندازی با جرقه هایی(در ایران جرقه اولیه ادعای دروغ تقلب در انتخابات بوده) آغاز شده است. و در برخی کشورها همچون ایسلند یا تونس (با فاصله یک ساله از حوادث ایران) به علت ظلم، بی عدالتی و تحقیر جرقه اولیه زده می شود؛ مثلا با خشونت پلیس. با فراخوان در اینترنت اعتراض ها با اشغال یک محل نمادین در فضای واقعی ابعاد تازه ای به خود می گیرد و با گسترش در فضای مجازی و خود رسانه گری کنش گران به علاوه خشونت پلیس و محدودیت های دولتی به شکل یک شورش پردامنه و غیر قابل کنترل توسعه می یابد. هر انقلاب به طور سلسله ای از انقلاب قبل درس می گیرد، به آن استناد و به طور نمادین از آن نام می برد. در همه جنبش ها به جز ایران اشغال فضای واقعی با فرهنگ خاصی که دارای ویژگی هایی منحصر به فرد از مشارکت است، همراه است. در همه این جنبش ها این فرهنگ نسبت به جنبش قبلی از نظر زمانی متکامل تر می شود. این جنبش ها دارای فضایی دورگه شامل فضای مکان های واقعی و جریان های مجازی است. این فرهنگ مشارکت دارای ویژگی شبکه ای شدن، غیر سلسله مراتبی بودن، به طور هم زمان محلی و جهانی بودن، خود رسانه ای بودن(اضمحلال و بی اعتباری رسانه های قوی و بزرگ)، غیر حزبی بودن(اضمحلال تشکیلات حزبی و بزرگ و شناسنامه دار به دلیل رابطه با پول)، در شکل متکامل تر بدون رهبری، بدون خواسته، بی زمانی(تداوم در طول همه زمان ها) و شکل های پیچیده و متکامل برای دستیابی به دموکراسی مستقیم است که نیاز به بررسی های دامنه دار برای آینده چنین جنبش هایی دارد. همچنین توافقی که بین اکثر محققان وجود دارد، خصلت طبقاتی بودن مبارزات به خصلت فرهنگی مبارزات بدل گشته و کنش گران در پی بازیابی هویت و سبک زندگی هستند. هوارد و حسین(2012) در تحقیقات خود بعد از جنبش های عربی دریافتند که کاربرد گسترده شبکه های دیجیتالی توسط جمعیت عمدتا جوان تظاهرات کننده، تاثیر مهمی بر شدت و قدرت این جنبش ها داشته و مباحثه فعال شرکت کنندگان در رسانه های اجتماعی درباره مطالبات سیاسی اجتماعی، قبل از آغاز راهپیمایی ها شروع شده است.[12] همچنین العلاغی و کوبلر در تحقیقات خود گفته اند که اگر ما رهبری سیاسی و ائتلاف سازی را از انقلاب روسیه و اقدام مردمی را از انقلاب فرانسه یاد بگیریم انقلاب های عربی در تونس و مصر قدرت شبکه ها را به ما نشان می دهند.[13] همچنین نوعی از فعالیت زیبایی شناختی را می توان در گسترش توده وار جنبش ها شناسایی کرد که در قالب های هنری نوینی نمود دارد و در بیش تر جنبش ها قابل ملاحظه است. هرچند آقای کاستلز به نقل از خانم میثا الحسن از فعالان شبکه های مجازی در حاشیه به آن اشاره می کند ولی قابلیت پژوهش های بیش تری را دارد. و آن قدرت تصاویر و عواطف فعال شده خلّاقی است که هم بسیج کننده هستند و هم آرام بخش. محیطی از هنر و معنا ایجاد می کرد که در آن فعالان جنبش می توانستند برای ارتباط با جمعیت جوان بر این فضای سیاسی هنری تکیه کنند و تغییر فرهنگ را به مثابه ابزاری برای تغییر سیاست محقق کنند.[14]

ولی با همه این ها فضای شبکه ای شده و شبکه های توده ای قابلیت بالایی برای نفوذ قدرت های سلطه گر دارند؛ بخصوص اگر آن قدرت، توان مالی و فنی بالایی داشته باشد. قدرت های خارجی برای استثمار بیش تر کشورهای ضعیف تر به کمک عوامل داخلی با دستکاری واقعیت به آسانی می توانند با استفاده از ویژگی سرعت " که از خصیصه های زیرساخت های ارتباطی جدید است- فضای شبکه ای" توده ای را در کنترل اغراض خود در آورند. هر چند این فضای شبکه ای قادر به بازیابی واقعیت است و فریب کاری را آشکار می کند ولی سرعت اخبار و تحولات ناشی از آن بالاتر از آشکارسازی فریب کاری است و این می تواند سرنوشت جنبش ها را با توجه به هزینه های غیر قابل جبران آن مورد تردید قرار دهد. البته این به معنای کنار گذاشتن فضای شبکه ای شده نیست بلکه نیازمند سطح بالایی از آگاهی کنش گران شبکه است.

هر چند فرایند تصمیم سازی در فضای شبکه ای- توده ای را مترادف مفهوم دمکراسی واقعی تعریف می کنند ولی به تحقیق، الگوهای شبکه های اجتماعی شامل تعدادی کنش گر مرکزی است. مرکزیت آن ها در فضای مجازی متاثر از میزان بالای فعالیت، دانش و برخی باز نمودهای دیگر است که برای دیگر کنش گران جاذبه دارد. این مرکزیت ها به عنوان رهبران فضای شبکه توسط کنش گران پذیرفته می شوند البته این فضا ها فاقد رهبری واحدند. رهبران همانند دیگر ویژگی های فضای مجازی، به شدت سیّال و در حال رقابت و تغییرپذیری هستند.

همین که تعدادی کنش گر دارای میزان بالاتری از اشتراک گذاری، ارجاع و لایک باشند، کاربرد صفت رهبری قابل توجیه است. یکی از سیاست های قابل پیشنهاد برای حفاظت از دستاوردهای رهایی بخشی جنبش، داشتن رهبرانی با سطح بالایی از آگاهی و صداقت و توجه مستمر به وجود دست کاری کنندگان واقعیت است. بی گمان، شبکه های مجازی و واقعیت مجازی را با همه آسیب های ناشی از آن نمی توان نادیده گرفت. شبکه های اجتماعی مجازی، پدیده ای بسیار جدید است و حتی در خاستگاه اصلی آن در دنیای غرب هنوز به خوبی شناخته شده نیست و نظریه پردازی پیرامون آن گام های آغازین خود را برمی دارد. با تامل اندکی می توان دریافت حتی ویژگی های شبکه ای شده و توده ای آن، که نقش آگاهی های مردمی در آن پررنگ تر است با معیارهای آرمانی انقلاب اسلامی در اعتلای آگاهی های مردمی در فضای گفتگو هم خوانی بالاتری دارد در مقابل احزاب و یا رسانه های غول پیکر که متاثر از سرمایه و پول هستند. پس باید بیش تر شناخت و بیش تر شناخت.

پی نوشت ها


[1] کاستلز، مانوئل(1393)، شبکه های خشم و امید؛ جنبش های اجتماعی در عصر اینترنت، مترجم مجتبی قلی پور، تهران، نشر مرکز.

[2] همان.

[3] همان.

[4] همان.

[5] همان.

[6] همان.

[7] همان.

[8] این مقاله در نشریه مطالعات جنبش های اجتماعی، سال یازدهم، شماره های 2-3 اوت و نوامبر 2012 به چاپ رسیده است.

[9] http://www.irdc.ir/fa/content/43155/default.aspx.

[10] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/289106.

[11] http://www.afran.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=7898.

[12] Hussain.M.M and Howard.P.(2012) democracy s fourth wave? Information technology and the Fuzzycause of the Arab Spring. Unpublished paper presented to the meeting of the international studies association. San Diego.april -4.

[13] Allagui.I.and Kuebler.J.(2011).The Arab Spring and the role of ICTs. international journal of communication.vol.5.1435-42.

[14] کاستلز(1393) همان، ص 97.

کلمات کلیدی
جهان  |  انقلاب  |  اروپا  |  فضای مجازی  |  کشورهای آسیایی  | 
لینک کوتاه :