گنجینه معارف

فضای مجازی، شبکه های اجتماعی و حاکمیت

فضای مجازی، بستری تعامل گرا برای جامعه ای مجازی است که مـهم ترین رخـداد آن، شـکل گیری شبکه های اجتماعی است. جهان شبکه ای، حاصل اجتماع و ارتباط هزاران شبکه اجتماعی در این فضای مجازی اسـت. در این ارتباطات، همه در کنار هم حاضرند و از یکدیگر مطلع اند؛ بدون اینکه همدیگر را ببینند یـا بشناسند. فضای مجازی، مـوجب هـم افزایی قدرت اجتماع شده و در ذات خود می تواند جمهوریت را در مقابل حاکمیت قرار دهد. این محیط مجازی، مبتنی بر دموکراسی تام و اداره مردمی است و نشان داده که مدیریت کامل و جامع را برنمی تابد. عمده مخاطرات فضای مجازی را بـاید در پیدایش شبکه های اجتماعی جست وجو کرد و بیشترین توان را در نظارت، هدایت و کنترل این قدرت نرم هزینه کرد. برای داشتن فضای مجازی پاک، لازم است فرصت ها و تهدید های این فضا را شناخت و متناسب با آن، راهبردهایی را طراحی نمود. بـه نـظر ما، بایسته های جامعه اسلامی را می توان به جوامع مجازی سرایت داد و ایجاد فضای مجازی پاک را ممکن شمرد. یکی از شاخصه های قدرت در فضای مجازی، شبکه های اجتماعی است که روش های متعددی توسط کارشناسان برای مهار و کـنترل ایـن قدرت نرم پیشنهاد شده است. مباحثِ مطرح شده، مبتنی بر دریافت های تجربی و مطالعات مرتبط در طول دو دهه آشنایی با فضای مجازی و ابعاد آن است. به نظر نگارنده، ورود حاکمیت به فضای مجازی، ایـجاد بـسیج سایبری، تأسیس شبکه های بدیل ، تولید اطلاعات و محتوا و در نهایت، کنترل و نظارت، می تواند فضای مجازی همساز با هنجارهای دینی و فرهنگی جامعه ما را به عنوان فضای مجازی پاک ترسیم کند.

منبع : ره آورد نور، شماره 56 , شهریاری، حمید تعداد بازدید : 3457     تاریخ درج : 1397/06/10    

درآمد

اصـطلاح «شـبکه های اجـتماعی»، برای نخستین بار در دهه 1960 میلادی مطرح شد و از آن پس، به سرعت به اصطلاحی کلیدی در مطالعات سایر علوم بدل گشت. در مباحث نظری، شبکه اجتماعی، به ایـن صـورت تـعریف می شود که مجموعه ای از نهادهای اجتماعی شامل مردم و سـازمان ها کـه به واسطه روابط معنادار اجتماعی به هم متصل می شوند و نیازها، ارزش ها و علایق خود را با هم به اشتراک می گذارند. این شـبکه ها در گـذشته بـه صورت سنّتی بر انواع ارتباطات و دوستی ها در پارادایم (الگوواره ای) چهره به چهره و مـبتنی بر همزیستی هایی بومی و قومی متمرکز بود. اما شبکه های اجتماعی امروز بر جامعه مجازی آنلاین و ارتباطات ملی و فراملی و در بـستری جـهانی مـتمرکز است. شبکه های اجتماعی مجازی، پایگاه یا مجموعه پایگاه هایی هستند که امـکانی فـراهم می آورند تا کاربران بتوانند علاقه مندی ها، افکار و فعالیت های خود را با دیگران به اشتراک بگذارند تا دیگران هـم در ایـن فـعالیت ها با آنان سهیم شوند. یک شبکه اجتماعی مجازی، مجموعه ای از سرویس های مبتی بـر وب اسـت کـه این امکان را برای اشخاص فراهم می آورد تا ویژگی های عمومی یا خصوصی برای خود ایـجاد کـنند، یـا با دیگر اعضای شبکه ارتباط برقرار نمایند، منابع خود را با آنها به اشتراک گـذارند و از مـیان دیگر اعضا برای خود دوستانی جدید پیدا کنند. شبکه های اجتماعی، محل گردهمایی صـدها مـیلیون کـاربر فضای مجازی است که بدون توجه به مرز، زبان، جنس و فرهنگ، به تعامل و تـبادل اطـلاعات می پردازند. در واقع، شبکه های اجتماعی برای افزایش و تقویت تعاملات اجتماعی در فضای مجازی طراحی شـده اند. امـروزه، اصـطلاح «شبکه اجتماعی مجازی » در همه فرهنگ ها وارد شده و تعاریف و ویژگی های متعددی برای آن برشمرده اند.

طی چند سال اخـیر، رشـد فناوری های نوین در حوزه های اطلاع رسانی و همگرایی رسانه ای در شرایط اجتماعی گوناگون، برون دادهای متفاوتی داشـته اسـت کـه پدیده شبکه های اجتماعی، یکی از این دستاوردهاست. اکنون این شبکه ها، سکان دار اقیانوس پرتلاطم فضای مجازی اند؛ شـبکه هایی مـردمی کـه مبتنی بر فناوری های نوین فعالیت داشته و با اجتماع گرایی مجازی نقش اساسی را در مـعادلات رسـانه ای جهان بازی می کنند. این فناوری، علاوه بر قابلیت شبکه سازی مجازی، امکان استفاده از فرصت های مختلف در محیط ایـنترنت را هـمچون: جست وجو، خواندن و به اشتراک گذاری اخبار، بارگذاری عکس و فیلم، یادداشت نویسی و عضویت در گروه های مختلف و بـرپایی تـجمعات سیاسی را فراهم کرده است. شبکه های اجتماعی مـجازی، بـسته بـه ساخت های اجتماعی مختلف جامعه شکل می گیرد.

ویـژگی شـبکه اجتماعی مجازی

شبکه های اجتماعی مجازی، گروه های کوچک سنّتی دو یا چند نفره را به مـدد فـناوری های نوین به هم متصل کـرده و گـروه های اجتماعی بـزرگ تـشکیل داده اسـت. این شبکه ها از طریق یک یا چـند نـوع از وابستگی ها به هم متصل اند و در بستر یک جامعه اطلاعاتی پیچیده، با کارکردی مـنحصربه فرد یـک شبکه همگرای تأثیر گذار را به وجود آوردهـ اند؛ اما موفقیت و محبوبیت روزافـزون آنـها، به دلیل داشتن رنگ و بـوی اجـتماعی و کاملاً مردمی است. در این فرایند، جامعه ای شبکه ای تولید شده و ارتباطات جوامع در قالب شـبکه های اجـتماعی برقرار می شود. در این ارتباطات، خـواسته یـا نـاخواسته همه دست در دسـت یـکدیگر می گذارند و در کنار هم حـاضر شـده و از علایق یکدیگر مطلع اند . گفت وگو در جامعه مجازی شبکه ای بین مردم، به صورت کاملاً غیر سنّتی صـورت مـی گیرد؛ بدون اینکه یکدیگر را به صورت فـیزیکی بـبینند، بشناسند یـا دوسـت بـاشند و با هم فامیل و هـمشهری باشند.

به مدد فناوری های ارتباطاتی، شبکه های اجتماعی مجازی، خودبه خود موجب هم افزایی قدرت اجتماع شده و در جـهان امـروز، رأس هرم قدرت حاکمیتی را در هر جامعه ای تـهدید مـی کند. در جـوامع شـبکه ای، آحـاد جامعه به هم پیوسته، قـدرت واحـدی تحت عنوان «قدرت شبکه ای» به وجود آورده اند. این قدرت، فراتر از اتحاد مردم در جوامع سنّتی است و از ویـژگی ها و تـوانمندی های جـامعه اطلاعاتی و شبکه ای برخوردار است.

آینده فضای مـجازی و شـبکه های اجـتماعی

قـدرت شـبکه های اجـتماعی مجازی در موضوعات سیاسی و اجتماعی، آن چنان اوج خواهد گرفت که ممکن است قدرت حاکمیت را از دست حاکمان خارج نماید و جامعه را به سمت و سویی که خود می خواهد، هدایت کند. در این صـورت، حاکمیت به شکل صوری حکومت می کند؛ اما حکومت واقعی، در دست شبکه های اجتماعی است. مشارکت تعداد بسیاری از افراد ناشناس با کمک شبکه های اجتماعی و شبکه های پیام رسان در فرآیند سیاست گذار ی ها و اداره افکار عمومی جامعه، بـه ویژه در انـتخابات و همه پرسی های سرنوشت ساز، در آینده نزدیک، فضای مجازی را به عامل تغییر نظام های سیاسی و اجتماعی تبدیل خواهد کرد؛ عاملی که قدرت های حاکم را خورد کرده و تعاریف و حدّ و مرزهای حاکمیتی را در می نوردد؛ هشداری که هـمه کـارشناسان فضای مجازی آن را به دولتمردان در همه کشورها داده و سیطره و نفوذ و تأثیر گذاری این فضای جادویی را گوشزد کرده اند.

طبق آمار ارائه شده، اکنون چهار هزار سرویس دهنده شبکه اجـتماعی فـعال است که تنها دو شبکه آن، یـک مـیلیون کاربر دارد. این مطلب، به آن معناست که وقتی شخصی یک پیام کوتاه در این شبکه قرار می دهد، به سرعت میان یک میلیون نفر منتشر شده و بـازتاب مـی یابد. این سرعت و فراگیری، در هـیچ رسـانه ای امکان ندارد؛ یعنی ممکن است در مقابل حاکمیت، یک تصمیم شبکه ای اتخاذ شود که موجب هیجان و رویدادی اجتماعی یا موجی فراگیر و غیر قابل کنترل شود؛ مانند برخی تشییع جنازه های اخیر که بـدون اطـلاع رسانی حاکمیتی، ده ها هزار نفر در آن حاضر شدند. ازاین رو، گفته می شود شبکه های اجتماعی مجازی، می تواند موجب تضعیف یا متلاشی شدن قدرت متمرکز شود. با این رویکرد، به طور طبیعی، صاحبان قدرت در مقابل ایـن شـبکه های اجتماعی واکـنش نشان می دهند.

شبکه اجتماعی مجازی در ذات خود، جمهوریت را در مقابل حاکمیت قرار داده است. در جامعه شبکه ای، دموکراسی سنّتی نیز بـه چالش کشیده شده است؛ یعنی اگر رئیس جمهور انتخاب شود و حـکومت مـردم سالاری نـیز برقرار باشد، در عین حال، شبکه های اجتماعی آن قدر قدرتمند شده اند که می توانند تصمیم و نظری غیر نظر رئیس جـمهور و حـاکمیت بگیرند؛ مانند موجی که برای نخریدن خودروِ صفرکیلومتر در کشورمان بر پا شد و برخی ورشـکسته شـدند.

شـبکه های اجتماعی، مبتنی بر دموکراسی تام و اداره مردمی است و با وجود تمام پیشنهادها و راهکارهای در حال تجربه، غـیر قابل مدیریت کامل و جامع است؛ زیرا بنای شبکه های اجتماعی، نقض مدیریت حاکمان و بی توجهی بـه تصمیم های حاکمیتی و دستوری اسـت. حـاکمیت نمی تواند قدرت خود را به صورت سنّتی در اجتماع شبکه ای اعمال نماید.

شبکه های اجتماعی، واقعیت های جامعه و ماجراهای زیر پوست شهر را برملا می سازد و حقایقی را که به صورت معمول غیر قابل کشف است، افشا می سازد. لایـه هایی پنهان از اجتماع، در شبکه های اجتماعی ظاهر می شود که حاکمیت از آنها بی اطلاع است و یا به سختی می تواند آن را کشف نماید.

برخی کارشناسان، معتقدند که ظهور کشورهای جدید سایبری با منافع و علایق مشترک، در راه است. پیش بینی ها بـرای آیـنده فضای مجازی این گونه است که می تواند کشورها را در عین اینکه از نظر سرزمینی و جغرافیایی، متحد و یکپارچه هستند، در فضای مجازی تجزیه کرده و شهروندان آن با حضور در فضای مجازی، تابعیت کشوری مجازی و نوپدید را دریـافت کـنند و از حمایت ها و همراهی های اتباع و افکار عمومی و حاکمان آن کشور به صورت مجازی برخوردار شوند. این فرض، عدم توانایی کنترل بسیاری از موجودیت های نوپدید در فضای مجازی توسط دولت ها را گوشزد می کند. روند صعودی نـفوذ سـیاسی و تأثیر گذاری اجتماعی فضای مجازی بر میان توده مردم، کاهش یا افزایش محبوبیت و مقبولیت نمایندگان منتخب مردم و پست های سیاسی را به دنبال خواهد داشت؛ زیرا افراد اندکی بر اساس دیدگاه ها و اغـراض خـود مـی توانند افکار عمومی جامعه را بر ضـد یـا بـه نفع مدیران یا منتخبان جامعه تحریک کنند.

شبکه های اجتماعی مجازی، مدیریت گریزند

ذات و ماهیت شبکه های اجتماعی، مدیریت گریز است. این شبکه ها، بر مـبنای تـکثر افـراد و جمهوریت بنا شده است؛ یعنی افراد بر اسـاس قـدرت و اراده آزاد خود می توانند در این شبکه ها حضور داشته باشند. پس، این شبکه ها بر مبنا و تفکر لیبرالی و پارادایمی دموکراتیک بنا شده اسـت. ازایـن روست کـه وقتی قدرت ها و توانایی ها تجمیع می شود، یک شبکه قدرتمند و توانمند شـکل می گیرد و می تواند حکومت ها و مدیریت های فوقانی، اعم از جهانی و بین المللی یا کشوری و ملی را تحت فشار و تأثیر قرار دهد.

امروزه، نـمونه شـبکه اجـتماعی در سطح بین المللی، گروه داعش است که با حضور در فضای مجازی و ایـجاد شـبکه های اجتماعی با عناوین متعدد و متنوع با فراخوان از ملت ها، گروها و نحله های مختلف برای تجمع در منطقه ای خاص، شـروع بـه عـضوگیری کرد و توانست افرادی را از سراسر جهان جمع نماید و با ادعای تشکیل حکومت، جـنگ افروزی و خـون ریزی بـسیاری را در منطقه ای نسبتاً وسیع و حساس از جهان برپا کند و همچنان نیز پس از چند سال، هنوز مـشغول عـضوگیری و تـرویج افکار انحرافی خود در سطح جهانی و در مقیاسی بین المللی است.

قدرت این شبکه ها را در سطح کشوری و مـلی و حـکومت های منطقه ای نیز می توان مشاهده کرد؛ مانند کشورهای آمریکا، الجزایر، مصر و ترکیه. در این مـوارد، آحـاد مـردم خواسته های خود را در شبکه اجتماعی به اشتراک می گذارند. بعد با همگرایی و هم افزایی افراد که خـاصیت جـوامع شبکه ای است، به قدرت می رسند و قدرت خود را در عرصه جامعه به ظهور می رسانند و بـر حـاکمیت اعـمال قدرت می کنند.

شبکه های اجتماعی مجازی و مواجهه با حاکمیت

زنگ خطر حکومت ها وقتی به صدا در مـی آید کـه پیام رسان ها و کانال های شبکه های اجتماعی، در بستر سرویس های خارجی شکل بگیرند و در سِروِرهای خارجی مـیزبانی شـوند. در ایـن صورت، کنترل و نظارت بر هیجانات اجتماعی و رصد جریان های سیاسی، از دسترس خودی ها خارج می شود و بیگانگان بـا تـحلیل مـحتواها زمام افکار عمومی را به دست می گیرند. متأسفانه، اکنون شبکه های پیام رسانِ خارجی، بدون هـیچ مـشکلی در داخل کشور فعالیت می کنند و نظارتی بر آنها وجود ندارد. به جرئت باید گفت، چیزی نخواهد گذشت کـه مـدیریت اجتماعی کشور در دست این شبکه ها قرار می گیرد؛ یعنی اکنون داده های کشور در خـارج از کـشور، در حال ذخیره سازی است و چنین چیزی، به مـعنای نـقض حـاکمیت ملی است. برای هیچ نظامی پذیرفتنی نـیست کـه اطلاعات یک کشور در خارج ذخیره شود و بر روی آن تحلیل صورت گیرد و بازخوردهای آن کاملاً در اخـتیار بـیگانه و مورد سوء استفاده آنان بـاشد.

در تـغییرات سیاسی جـامعه امـروزی، شـبکه های اجتماعی مجازی، دو نقش اساسی را برعهده دارنـد؛ از یـک سو، فرهنگ سیاسی عامه را تحت تأثیر قرار می دهند و از سوی دیگر، با تـأثیر گذاری بـر خواص، جامعه نخبگانی را با خود هـمراه می سازند. ازاین رو، تولید کننده امـواجی اجـتماعی هستند که ممکن است حـاکمیت جـامعه را در تنگنای اخذ تصمیمات حیاتی قرار دهند. این فشار می تواند میزان انطباق و همراهی سـیاست مداران را بـا واقعیات جامعه به چالش کـشد و شـجاعت تـحول را برای تداوم حـیات دولتـ ها تحت تأثیر قرار دهـد. بـه طور طبیعی، اوّلین مواجهه با شبکه های اجتماعی، به عنوان یک قدرت دموکراتیک (مردم سالارانه) و بـرخاسته از بـدنه جامعه، مرکزیت قدرت است که هـمان قـدرت متمرکز یـا حـاکمیت جـامعه می باشد؛ یعنی اوّلین و مـهم ترین نقطه ای که در اجتماع تحت تأثیر قدرت شبکه های اجتماعی قرار می گیرد، قدرت متمرکز یا حاکمیت اجـتماع اسـت که در صورت تقابل، به چالش کـشیده مـی شود. در ایـن مـواجهه، تـفاوتی وجود ندارد کـه قـدرت متمرکز، دینی باشد یا غیر دینی. نمونه قدرت متمرکز دینی که توسط یک شبکه اجتماعی سنّتی بـه چـالش کـشیده شد، حاکمیت امام حسن(ع) در جامعه دینی آنـ روز اسـت؛ چـنان که شـبکه اجـتماعی شـکل گرفته در زمان امام(ع) که آحاد مردم بودند، با امام(ع) همراهی نکردند و پشت حضرت را خالی کردند و در نتیجه، نظام حاکمیتی مورد نظر امام(ع) نیز شکل نگرفت.

نمونه تقابل شبکه های اجـتماعی مجازی با حاکمیت در جامعه غیر دینی، رنگین پوستان و سیاه پوستان آمریکا بودند که با قدرت شبکه های اجتماعی تجمع کردند و خواسته های نژادی خود را در متن جامعه به ظهور رساندند و توانستند بر حاکمیت آمریکا تأثیر بـگذارند. بـنابراین، تفاوت نمی کند که حاکمیت ظالم باشد یا عادل. در هر صورت، این شبکه ها در اشکال سنّتی یا مدرن، می توانند خواسته های خود را بر حاکمیت تحمیل کنند.

در جامعه شبکه ای، شبکه های اجتماعی مجازی و سـایر رسـانه ها چنان با یکدیگر پیوند خورده اند که امکان اعمال حاکمیت بر جامعه، تنها با رسانه های مکتوب یا دیداری و شنیداری یک سویه و بدون لحاظِ قدرت نـرم شـبکه های اجتماعی مجازی، بسیار مشکل بـه نـظر می رسد. برخی معتقدند در صورتی که دولت ها بتوانند مفاهیم جدید امنیتی را با توجه به فضای مجازی و شبکه های اجتماعی برای خود بازتعریف کنند، دیگر مجبور نـیستند لشـکرهای عظیم نظامی خویش را تـقویت نـمایند. شبکه های اجتماعی مجازی، به عنوان یک قدرت نرم، زمینه قدرت یابی افراد در برابر سازمان ها و دولت ها را افزایش می دهد. در تعریف قدرت نرم باید گفت که این قدرت، توانایی شکل دهی به افکار عمومی را داراسـت؛ بـه عبارت دیگر، جنس قدرت نرم، از نوع اقناع و بر اساس گزاره هایی درست یا نادرست و جهت دهی افکار عمومی است و جنس قدرت سخت، از مقوله اجبارکردن است. فناوری ارتباط جمعی در فضای مجازی، به گـونه ای شـکل یافته اسـت که تصورهایی ذهنی و غیرواقعی را به دنیا مخابره می کنند. آنها دیگر به انتقال واقعیـت فکر نمی کـنند؛ بلکه واقـعـیت هـا را آن طور که می خواهند، می سازند. هدف رسانه های مجازی در استفاده از قدرت نـرم، مـانند رسـانه های سنّتی، در ابتدا مدیریت افکار عمومی نیست؛ بلکه به ایجاد موج و سپس موج سواری در هیجانات اجتماعی می اندیشند و خود را بـا تـحولات اجتماعی سازگار نشان می دهند. حکومت ها و حاکمانی که توانایی آینده نگری و ارائه راهکارهایی مناسب را در مواجهه بـا ایـن فـضا در عرصه های گوناگون جامعه نداشته و شجاعت ترک رویه های کهنه را از خود نشان ندهند، جامعه را به آستانه خـیزش های اجتماعی سوق می دهند.

فرصت سازی فضای مجازی و شبکه های اجتماعی

باوجود همه هشدارها برای جـامعه شبکه ای و فضای مجازی و تـهدیدها و خـطرهایی که برای حکومت ها شمرده می شود، فرصت ها و ویژگی هایی نیز برای این محیط بیان می شود که نویدبخش جامعه ای نوین و رشد و تکاملی تازه در حیات بشری است؛ از جمله: افزاش مشارکت سیاسی به معنای مشارکت تـعداد بسیاری از افراد با کمک فناوری های ارتباطاتی در فرآیند سیاست گذاری ها، کاهش فاصله بین حکومت و مردم، مطالبه شفافیت بیشتر از مقامات رسمی و حکومتی توسط مردم، رشد قدرت شهروندان در تصمیمات اجتماعی، افزایش درخواست نظام دموکراسی مـستقیم و مـشارکت هرچه بیشتر مردم در امور حکومتی، آغاز تغییر شکل و ساختار حکومت ها و تأسیس نظام های مدیریتی تازه و بدیع ، توسعه شرکت های خصوصی، گروه ها و انجمن های فرامرزی و حتی افراد برجسته جهانی در نظام سیاسی کشورها.

روش های مـهار شـبکه های اجتماعی در راستای فضای مجازی پاک

در سطح جهانی، صاحبان قدرت و حاکمان و والیان جامعه برای مهار قدرت شبکه های اجتماعی و هدایت آن در جهت مصالح جامعه، روش هایی اتخاذ کرده اند. آنها در این شبکه های اجتماعی نفوذ کـرده، سـعی دارند با مدیریت آن، قدرت متمرکز خود را از طریق همین ابزار و شبکه ها اعمال کنند. بنابراین، روش های مهار شبکه های اجتماعی مجازی در راستای فضای مجازی پاک به این شرح است:

روش اوّل: ایجاد شبکه های اجتماعی بـومی

بـرخی حـاکمیت ها با ورود به فضای مجازی، شـبکه های اجـتماعی را در اخـتیار گرفته اند؛ مثلاً چین یا برزیل به جای اینکه اجازه دهند فیس بوک یا دیگران در آن کشورها شبکه های مجازی اجتماعی ایجاد نمایند و افکار عـمومی ایـن کـشورها را مدیریت کنند، خود با ایجاد بستر های لازم برای شـبکه های اجـتماعی اقدام نموده، شبکه های اجتماعی بومی ایجاد کرده اند و به خارجی ها اجازه راه اندازی شبکه های مجازی اجتماعی را نداده اند و یا توانسته اند فعالیت شـبکه های غـیر ملی را مـحدود سازند که به طور طبیعی، شبکه های اجتماعی غیربومی و بیگانه، وقـتی با این موانع و محدودیت ها روبه رو می شوند، از سرمایه گذاری در این کشورها منصرف می گردند. به این ترتیب، وقتی مدیریت شبکه های اجـتماعی یـک جـامعه، در اختیار حاکمیت آن جامعه قرار گیرد، از قدرت مهارگسیخته آن کاسته می شود.

روش دوم: تـشکیل بـسیج سایبری

راه دیگر اینکه ارتش یا بسیج سایبری ایجاد شود؛ یعنی همان طور که افراد عـادی مـی توانند در کـنار هم قرار گرفته و شبکه ای قدرتمند تشکیل دهند و حاکمیت را تهدید کنند، حاکمیت هـم بـا ایـجاد شبکه های مجازی متشکل از سربازان خود، در شبکه نفوذ کرده، با تعامل با افراد شبکه و تـولید اطـلاعات و مـحتوا، ضمن ارتباط گیری و خط دهی فکری بر اساس مصالح حاکمیت، به تعامل و در صورت نیاز به تـقابل بـرخیزد. در این روش، سربازان سایبری با شناسایی نقاط و گره های قدرت زا و انرژی های قدرتمند اجتماعیِ شـکل گرفته در فـضای مـجازی، با مهارت و هم پنداری، نسبت به گشودن گره ها و انحلال گروه های مولّدِ قدرت و خنثاسازی بمب های اجـتماعی و انـفصال شبکه های معارض اقدام می کنند. به این ترتیب، وقتی حاکمیت توانست سربازان خود را در شـبکه مـستقر و فـضای مجازی را مدیریت کند، هر زمان که لازم دید، می تواند پیوندهای شبکه ای را از هم منفصل کرده، قدرت و هـیجانات شـبکه را مهار نماید. این تجربه، در چین انجام شده و برخی کشورها نیز با الگـوگیری در حـال پیـاده سازی آن هستند.

روش سوم: ایجاد شبکه های اجتماعیِ بدیل

در برخی از موارد و جوامع، شبکه های اجتماعی دارای شبکه های قدرتمند بدیل هـستند؛ یـعنی وقـتی یک شبکه اجتماعی در مقابل قدرت متمرکز یا حاکم قرار می گیرد، شبکه دیـگری مـتشکل از طرف دارن حاکمیت نیز شکل می گیرد که با شبکه معارض هماوردی می کند و از حاکمیت و قدرت متمرکز جامعه دفـاع مـی نماید و یا در شبکه مقابل نفوذ نموده، در آن اخلال و تقابل فکری یا فنی ایجاد مـی کند. نـمونه بارز این مورد، در کودتای اخیر کشور تـرکیه مـشاهده شـد؛ یعنی بلافاصله پس از کودتا یک شبکه اجتماعی در تـرکیه ایـجاد شد که از حاکمیت دفاع کردند و علیه کودتاچیان وارد عرصه شدند و همین کار، باعث شـد کـه کودتا شکست بخورد.

روش چهارم: تـولید اطـلاعات غنی و مـستند

روش دیـگری کـه حاکمیت می تواند در مقابل قدرت شبکه های اجـتماعی اتـخاذ کند، تولید اطلاعات غنی و مستند است که گروه ها و آحاد مردم در شبکه بـتوانند بـه آنها اعتماد کرده و استناد دهند. شـبکه های اجتماعی خودجوش، فاقد امـکان تـولید اطلاعات منسجم و متقن است. تـولید مـحتوا در شبکه های اجتماعی، معمولاً پراکنده و بسیاری از آنها غیر مستند است؛ مگر اینکه یک گروه مـتمرکز در شـبکه شکل بگیرد که بسیار نـادر اسـت؛ زیـرا مردم عادی و آحـاد و افـراد جامعه که سلول های تـشکیل دهنده ایـن شبکه ها هستند، نه اطلاعات مستندی در اختیار دارند و نه وقت کافی برای ایجاد اطلاعات مـتمرکز و مـتقن؛ بلکه محتوایی که در این شبکه ها ردوبـدل مـی شود، بیشتر بـرآمده از شـنیده ها و گـفته هاست و یا اینکه پیشنهادهای سـاده و خام را مبادله می کنند. در صورتی که حاکمیت بتواند گروه های تولید اطلاعات سازماندهی شده و جهت یافته را در شبکه های اجتماعی مـستقر سـازد، این اطلاعات خودبه خود به دلیل مـاهیت شـبکه های مـجازی بـه گـردش در آمده و دست به دست مـنتقل مـی شود و می تواند بسیاری از گزاره های هیجان انگیر اجتماعی را کنترل نماید.

راه دیگر در مدیریت شبکه های اجتماعی به وسیله محتوا، ایجاد هـسته های تـولید اطـلاعات و محتوا به صورت فصلی و متناسب با مـوج های بـرخاسته در شـبکه هاست کـه ایـن روشـ ها، بیشتر در ایام انتخابات به کار گرفته می شود. در این روش ها، صاحبان قدرت متمرکز، همان نامزدهای انتخابات هستند که هرکدام به فراخور توانمندی خود، می تواند شبکه اجتماعی را مدیریت کند. بـدیهی است، کامیابی و موفقیت هر نامزد، به تولید اطلاعات بیشتر، جذاب تر و مردم پسندتر وابسته است. در این روش، قدرت اطلاعات در جهت دهی افکار عمومی به خوبی مشاهده می شود.

روش پنجم: برخورد سلبی با شبکه های اجتماعی

روش دیگری بـرای کـنترل شبکه های اجتماعی، برخورد سلبی است که معمولاً کشورهایی که فاقد فناوری ها یا اطلاعات و محتواهای لازم هستند، از این روش استفاده می کنند؛ یعنی همه شبکه ها را بسته و تعطیل می کنند و به هیچ شبکه داخلی یـا خـارجی اجازه فعالیت نمی دهند؛ مثل کره شمالی که چنین سیاستی اتخاذ کرده است.

سخن پایانی

این پنج راه، برای کنترل شبکه های اجتماعی به نظر مـی رسد و مـمکن است راه های دیگری نیز وجـود داشـته باشد؛ البته احتمال دارد که برخی از این روش ها، با جمهوریت و یا حاکمیت که یکی قدرت غیر متمرکز و دیگری قدرت متمرکز است، در تعارض باشند؛ اما آنچه مـسلّم اسـت، کنترل و رصد شبکه های اجـتماعی بـر اساس مصالح هر اجتماع و نظام است.

کلمات کلیدی
حاکمیت  |  محتوا  |  شبکه های اجتماعی  |  فضای مجازی  | 
لینک کوتاه :