گنجینه معارف

تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر کشور مصر

هم زمان با وقوع انقلاب اسلامی ایران، بیداری اسلامی وارد مرحله ای شد که مردم مسلمان کشورهای اسلامی را به تحرکی در برابر استبداد داخلی و سلطه خارجی واداشت. بیداری اسلامی که در مصر هم زمان با تهاجم همه جانبه غرب در جهان اسلام و عصر استعمار شروع شده بود، توسط کسانی چون حسن البنا و سیدقطب در مصر، ابعاد گسترده تری یافت، هم نتوانست وارد زندگی همه توده های مسلمان شود و طرحی نو دراندازد. گفتمان بیداری اسلامی برای نخستین بار توسط امام خمینی(ره) و در نهضت اسلامی مردم ایران، به «عمل سیاسی» تبدیل شد. و آن را وارد حوزه عمل همه توده های مسلمان کرد و توانست در مدتی بسیار کم دستاوردهای کلانی برای جامعه اسلامی و جامعه بشری به بار آورد. نخستین و مهم ترین دست آورد آن بود که گفتمان بیداری اسلامی از یک خرده گفتمان تبدیل به گفتمان مسلط شد. در این میان، ملت مسلمان مصر نیز همچون بسیاری از کشورهای اسلامی، تحت تأثیر پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با نیرویی تازه وارد میدان مبارزه شدند. مقاله حاضر در پی آن است تا با بررسی تحولات سال های نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در مصر، آغاز موجی جدید از اسلام خواهی ملت مصر را تحت تأثیر نهضت امام خمینی(ره) نشان دهد.

منبع : فرهنگ پژوهش » تابستان 1393 - شماره 18 , قاسمی، راضیه , کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم(ع) تعداد بازدید : 1888     تاریخ درج : 1397/11/08    

مقدمه

با وقوع پیروزی انقلاب اسلامی ایران در اواخر دهه هفتاد و آغاز دهه هشتاد میلادی، شرایط برای بازخیزی مجدد انقلابی های مسلمان برای مبارزه با رژیم های فاسد مهیاتر شد. انقلاب اسلامی ایران در کشورهای منطقه بازتاب های گسترده ای داشت و موجب خیزش جنبش های اسلامی شد. این مسأله که کشورهای منطقه از آن تحت عنوان «صدور انقلاب اسلامی » نام بردند، روابط ایران را تقریبا با تمام کشورهای منطقه تیره کرد و موجب صف آرایی آن ها در مقابل ایران شد. سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران یعنی از ابتدای دهه هشتاد را باید یکی از حساس ترین مراحل تجدید حیات قیام ملت های مسلمان علیه رژیم های مستبد و خودکامه دانست که در این بین تأثیرپذیری ملت مسلمان مصر جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است. رسوخ و سلطه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی غرب در میان کشورهای اسلامی، مانع از آن نبوده که ملت های مسلمان هویت خود را به طور کامل حفظ کنند. انقلاب اسلامی ایران راه رسیدن به گمشده ای را که سالیانی دراز اذهان انقلابی ها در سرتاسر ممالک اسلامی را به خود معطوف داشته بود، نشان داد و به این ترتیب الگویی از حکومت اسلامی را در جهان عینیت بخشید.

نقش انقلاب اسلامی در ظهور بیداری اسلامی

جمهوری اسلامی ایران بعنوان کشوری آزاد و مستقل و به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک همواره در تحولات بین المللی تاثیرگذار بوده است. در این مقاطع خصوصا در عصر پهلوی، دولت بیشتر از بیرون (مدل آتاتورک در ترکیه) الگو می گرفت. به همین جهت تاثیرگذاری در این دوره تاریخی محدود به منطقه و بخصوص کشورهای اسلامی بود.

نهضت امام خمینی(ره) اوج گرایش اصول گرایی اسلامی است که دیگر جنبش های اسلامی در سراسر جهان تحت تأثیر موفقیت ایشان در تأسیس جمهوری اسلامی توانا شدند. تفکر و طرح امام خمینی(ره) در واقع تلفیقی از هویت و توسعه بود. در حالی که رهبران پیشین جنبش بیداری اسلامی چون سیدجمال به دنبال توسعه و تجدد بودند و برخی هم به صورت کم رنگ بر هویت تأکید می کردند. امام خمینی(ره) همان گونه که به دنبال احیای هویت اسلامی بودند، توسعه نیز در گفتمان وی از جایگاه ویژه ای برخوردار بود، توسعه ای که در چارچوب هویت اسلامی تعریف می شد. نظریة سیاسی امام منحصراً در قالب و شکل اسلامی مطرح می شد و همین امر موقعیت و ویژگی ممتازی به امام خمینی(ره) در جنبش اسلام گرایی در جهان اسلام می دهد (بابی سعید، 1379، ص 105).

انقلاب اسلامی ایران، به رهبری امام خمینی(ره)، در تولد و تحرک بسیاری از جنبش های اسلامی در جهان اسلام نقش داشته است. افول قوم گرایی، ناسیونالیسم، لائیسیسم، راه را برای حضور قدرتمندانة اسلام گرایی در منطقه مهیا کرد و انقلاب اسلامی و اندیشه های امام خمینی(ره) هم تأثیر فراوانی در این روند گذاشت. در میان رهبران بیداری اسلامی در جهان عرب، اندیشه های سیدقطب تا حدی به اندیشه های امام نزدیک بود. «آیت الله خمینی و سیدقطب هر دو راه حل نهایی مسائل را، در راهی می دیدند که برای فهم اسلام داشتند. هر دو جهان را به صورت تقابل ما و آن ها در نظر می گرفتند. آیت الله خمینی دو قطب این تقابل را مستضعف و مستکبر می نامید و سیدقطب آن دو را جاهلیت و اسلام؛ هر دو آن دسته از بخش های جهان که نظام اسلامی بر آن حاکم نیست  و در این جا ما می توانیم آن بخش هایی را نیز که رفتار دینی بر آن ها حاکم نیست به آن دسته اضافه کنیم  قلمرو جاهلیت و استکبار دانسته اند. » در نظر اندیشمندانی چون امام و سیدقطب، اسلام هم دین است و هم دولت و ارزش ها و الگوهای رفتاری غرب نمی تواند با ارزش های اسلامی سازگار باشد (بابی سعید، 1379، ص109).

مصر قلب تپنده کشورهای عربی

مصر به عنوان مهد فرهنگ، هنر و دین دنیای اهل سنت، در حرکت های استقلال طلبانه، همیشه جزو اولین ها بوده و نخبگان و اندیشمندان مصری از جمله اولین پیشگامان استقلال طلبی در کشورهای عربی، چه در زمان ترک و چه در زمان تسلط انگلیسی ها برای این کشور بودند.

از میان اندیشمندان مصری، سیدقطب اندیشمند مشهوری است که در همان زمان که حکومت های ایران و ترکیه به دنباله روی از غرب، کشور را به سمت مدرنیته می برند، تمامی جوامع موجود را جاهلی می داند و جوامع اروپایی را اوج جاهلیت مدرن تلقی می کند و اینجا است که تفاوت اساسی و تعیین کنندة اندیشة وی با پیشگامان اسلام گرایی که برتری و پیشرفت تمدن اروپایی را پذیرفته بودند، خود را نشان می دهد. سیدقطب به تعریف دوبارة واژه های «توسعه» و «توسعه نیافتگی» و معرفی معیار های جدید برای پیشرفت و ترقی پرداخت. قطب تأکید می کرد که جامعة توسعه یافته جامعه ای نیست که در نقطة اوج تولید مادی است، بلکه جامعه ای توسعه یافته است که تفوق اخلاقی از خود نشان دهد. جامعه ای که از نظر علم و فناوری در اوج است، ولی در اخلاقیات در حضیض، آن جامعه عقب مانده است، در حالی که جامعه ای که در اخلاقیات در ردة بالا است ولی از نظر علم و تولید مادی در پایین، آن جامعه پیشرفته است (موثقی، 1379، ص 274).

مصر هم زمان با انقلاب اسلامی ایران

اما اندیشه اسلام گرایان و تحولات اسلام گرایی در مصر با وقوع انقلاب اسلامی پررنگ تر شده و اتفاقات داخلی نیز به آن دامن می زد. مصر که از اواخر دهه 1970 اصول قدیمی امنیت ملی خود، یعنی مقابله با اسرائیل و غرب را کنار گذاشته بود، تحت رهبری سادات مظهر ثبات و منافع غرب شده بود. سادات و مبارک هر دو انقلاب ایران را تهدیدی برای امنیت ملی مصر تلقی می کردند. انقلاب ایران تمام دولت های محافظه کار، ضعیف، ناپایدار و فاسد عرب را تهدید می کرد. بنیادگرایی انقلاب اسلامی ایران که موجب تشویق بنیادگرایان اسلامی مصر شده بود، نگرانی این کشور را دو چندان کرده بود. این مسائل ایران و مصر را رو در روی یکدیگر قرار داد به طوری که در کمتر از 3 ماه بعد از پیروزی انقلاب، ایران روابط سیاسی خود را با مصر و اسرائیل قطع کرد. قطع روابط ایران با مصر، اسرائیل و آمریکا یک عقب گرد استراتژیک بزرگ برای آمریکا بود. مصر در آن زمان نتوانست نقش عمده ای در قبال ایران به دلایل زیر ایفا کند:

1- مصر با امضای معاهده صلح با اسرائیل در جهان عرب منزوی شده بود. دولت های عرب هرچند از بازتاب های انقلاب ایران نگران و هراسان بودند، اما نمی توانستند به مصر نزدیک شوند و خواستار حمایت آن گردند.

2- با منزوی شدن مصر، عراق نقش رهبری کشورهای عرب را بر عهده گرفته بود. عراق در حمله به مصر، به دلیل خیانت آن کشور به اعراب نقش مهمی را ایفا کرد.

3- مصر مشغول ایجاد تغییرات اساسی در ساختار نیروها و تجهیزات نظامی خود از سیستم های روسی به سیستم های غربی بود و در نتیجه قادر به حمایت نظامی از کشورهای عرب نبود (هاشم، 1373، ص277).

اما کانون ترس رسمی در مصر، گروه های مذهبی به ویژه اسلامی، چه سری و چه علنی بود. زیرا انقلاب اسلامی ایران با محتوای اسلامی اش به رغم داشتن فاصله زیاد با محتوای فکری این گروه ها، محرک تازه ای برای اینان بوده و به طور قابل ملاحظه ای این برداشت در مصر احساس می شد. این گروه ها در دو مسأله با هم توافق داشتند. موضع شان در قبال کمپ دیوید و موضع شان در قبال انقلاب ایران که آن ها انقلاب امام خمینی(ره) در ایران را با انگیزه های اسلامی تأیید می کنند و با موضع انورسادات در مورد انقلاب ایران و استقبال وی از شاه ایران مخالف بودند. اما چگونگی این مخالفت در نگاه گرو ه ها متفاوت است. اخوان المسلمین تأکید می کردند که جوانان مسلمان، آشوب طلب و جنجال برانگیز نیستند و قصد سرنگونی رژیم و روی کار آوردن رژیمی دیگر را ندارند. در حالی که گروه های سری مانند «التکفیر و الهجره» به رهبری «شکری مصطفی»- که به اتهام شرکت در قتل دکتر ذهبی وزیر اوقاف مصر اعدام شد - و گروه «جندالله » و گروه «الجهاد» عقیده خود را درباره لزوم مقابله با رژیم و جنگیدن با آن به استناد آیه شریفه «واعدوا لهم مااستطعتم من قوه» پنهان نمی کردند (شفیعی، 1389).

عوامل تأثیرگذار در روابط تیره مصر با ایران پس از انقلاب

انورسادات از انقلاب اسلامی ایران صرفا به جهت رفتن شاه ناراحت نبود بلکه وی به اهمیت انقلاب و اثرات دراز مدت آن در جهان عرب کاملا واقف بود. ناراحت کننده تر برای سادات این بود که انقلاب اسلامی در ایران، فلسطینی ها به ویژه یاسر عرفات را از دایره تنگی که او در طول پنج سال گذشته کوشیده بود آن ها را در محصور نگه دارد و از این راه مجبورشان کند که در برنامه صلح با اسرئیل با او مماشات کنند، بیرون آورده است (منتظمی، 1358، ص 29). به عقیده یاسر عرفات، انقلاب اسلامی ایران می توانست بهترین نمونه برای سقوط رژیم مصر باشد. هم چنین برخی از دیپلمات های غربی بر این عقیده بودند که کشورهای عربی صاحب نفت، تاکنون به این علت در کنار مصر بوده اند که تصور می کرده اند که سادات در قاهره سیاستی را اعمال می کند که موجبات خنثی کردن فعالیت روی کار آمدن یک دولت کمونیستی در این کشور خواهد بود ولی بروز انقلاب اسلامی ایران و سقوط شاه و خروج از آن کشور نفت خیز ثابت کرد که متحد شدن مسلمانان با یکدیگر قادر است در بسط نفوذ کمونیسم در خاورمیانه جلوگیری به عمل آورد. این مهم بود که اعراب به این موضوع معتقد شده بودند که انقلاب ایران و سقوط شاه رهنمودی است برای مردم مصر در سقوط رژیم انورسادات (منتظمی، 1358، ص 49).

سیاست مصر در قبال جنگ ایران و عراق

اما در جنگ عراق با ایران، سادات به علت اختلافاتی که با عراق داشت، تجاوز این کشور را به ایران محکوم کرد و عراق را «متجاوز» اعلام کرد، کاری که سازمان ملل در اواخر جنگ تحت فشار ایران و شرایط جدید بین المللی به آن مبادرت نمود. اما با کشته شدن سادات و انتخاب حسنی مبارک به ریاست جمهوری، وی در خصومت با ایران تا آنجا پیش رفت که با تمام توان در کنار عراق قرار گرفت (جعفری ولدانی، 1387، ص43). به همین دلیل در مصر نیز گروه جماعت الاسلامیه که بعدها توسط رژیم جماعت الجهاد نامیده شد فعالیت خود را آغاز کرد و هر چند که موفق به ساقط کردن رژیم حاکم نشد اما توانست انورسادات را که عامل اجرای معاهده کمپ دیوید و صلح با صهیونیست ها بود به هلاکت برساند. این ترور یکی از دو پیروزی عمده اسلام گرایان در به زیر کشیدن دو عنصر وابسته به غرب یعنی شاه در ایران و سادات در مصر بود؛ هرچند که در ماهیت بسیار متفاوت هستند (توکلی، 1388، ص20).

اوضاع مصر پس از پیمان کمپ دیوید

بعد از امضای پیمان صلح اسرائیل و مصر، بعضی از محافل یک شورش عمومی را اجتناب ناپذیر می دانستند. در رأس مخالفان نهادهای مذهبی قرار داشتند که در دو مورد با دولت سر آشتی ناپذیری داشتند:

 رد قطعی پیمان آمریکایی کمپ دیوید

 حمایت بی قید و شرط از انقلاب اسلامی ایران (منتظمی، 1358، ص22).

 اخوان المسلمین که عمر تلمسانی سخنگوی آن ها بود معتقد به برانداختن سادات با توسل به عملیات براندازی نبود. این سازمان به پیروی از روش حامی خود عربستان سعودی معتقد بود که باید رژیم سادات را تضعیف کرد ولی برانداختن آن را جایز نمی دانست. اما سازمان های متعصب دیگر مخفی نمی کردنند که قصد برانداختن رژیم سادات را دارند از جمله این سازمان ها باید نام سازمان «التکفیر و الهجره» را ذکر کرد که شکری مصطفی بنیان گذار آن در حمله مسلحانه به دانشکده نظامی هلیوپلیس دست داشت. همچنین «جندالله» و «جهاد» و بسیاری از سازمان های دیگر از زمان پیروزی «امام خمینی» در ایران بر شدت فعالیت خود افزودند. این سازمان ها با جلب حمایت بخش وسیعی از خرده بورژوازی مصر و دهقانان و محافل دانشگاهی پیشرفت های جدی داشتند. آن ها همچنین توانستند کنترل اتحادیه دانشجویان مصر را به دست خود گیرند، این جریان های تندرو فعالیت اجتماعی شدیدی علیه سادات داشتند (منتظمی، 1358، ص24).

شرایط مشابه حکومت مصر و حکومت پهلوی

بررسی اوضاع مصر نشان می دهد که دولت های حاکم بر مصر و رژیم پهلوی در ایران در چند بحران مشابه دست و پا می زدند که آن ها را وادار می کرد برای جلوگیری از نابودی خویش به سرکوب ملت هایشان بپردازند. این بحران ها عبارت بودند از: 1- بحران هویت؛ 2- بحران مشروعیت؛ 3- بحران اخلاقی؛ 4- بحران اقتصادی (منتظمی، 1358، ص25)

سادات بی توجه به اعتقادات و اندیشه های ملت مسلمان مصر، نظامی کاملا مغایر با قوانین اسلام بنیاد گذاشت و حتی با تبلیغ بازگشت به گذشته خود را فرعون مصر نامید. او زنانی را که چادر بر سر داشتند، به خیمه های متحرک تشبیه می کرد و ریش مردان مسلمان را به استهزاء می گرفت. سادات در نهایت کار را به جایی رساند که اولین امضای معاهده صلح با صهیونیست ها را با قلم خود صورت بخشید؛ هرچند فتوای هیئت بزرگ علمای الازهر عاقد قرارداد صلح با اسرائیل را کافر اعلام کرده بود. انعقاد صلح کمپ دیوید توسط انورسادات و خارج کردن مصر از مجامع عربی- اسلامی چنان بحران مشروعیتی را برای رژیم این کشور رقم زد که به انزوای گسترده مصر در میان کشورهای عرب و مسلمان منجر شد و علاوه بر آن عوارض روانی شدیدی را نیز در داخل مصر به وجود آورد. در آن اوضاع و احوال سادات برای حفظ رژیم دقیقاً پس از سفر به آمریکا با استفاده از قانون تحفظ بسیاری از رجال سیاسی، علما، نویسندگان و مبارزان را به طور دسته جمعی دستگیر و زندانی کرد. سقوط شاه در ایران این بحث را بر سر زبان ها انداخته بود که سادات شاه دوم است و این جمله چنان عصبانیت وی را برمی انگیخت که آشکارا آن را تکذیب می کرد. سادات به رغم مخلفت مردم با وی، در جریان جرح و تعدیل قانون اساسی سال 1980 خود را به سمت رئیس جمهور مادام العمر مصر منصوب کرد و حفظ موقعیت خود را تا هنگام مرگ تضمین کرده بود. سیاست درهای باز (الانفتاح) در اواخر دهه هفتاد از معضلات اقتصادی مصر بود که در سایه اشتباهات سادات به وقوع پیوست. در راستای این سیاست بود که در سال 1975، تدوین برنامه های اقتصادی مصر، مستقیماً به دیوید راکفلر - سرمایه دار معروف صهیونیست- واگذار شد. وی به عنوان طراح سیاست اقتصادی «الانفتاح» فرمولی را در سه ضلع ارائه کرد، به این شرح: هم پیمانی پول غربی، کار مصری و تکنولوژی آمریکایی. بدین ترتیب شرکت های غربی و آمریکایی جهت سرمایه گذاری در مصر تشویق شدند. به تدریج بحران اقتصادی در مصر، بازار سیاه عظیمی در زمینه قاچاق ارز پدید آمد و ارزش پول به طور بی سابقه ا ی سقوط کرد (همان، ص27).

تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر تحولات داخلی مصر

در هر حال با انقلاب ایران زمین در زیر پای سادات به لرزه افتاده و ماموران وی به شدت مراقب حرکات محرکان و وقوع اتفاقات و فعالیت های سیاسی در سطح کشور بودند. با این حال هر روز حادثه جدیدی رخ می داد و خشونت و انتقام طبقات مردم علیه سادات افزوده می شد. خانم زینب الغزالی رئیس سازمان زنان مسلمان قاهره- که در زمان ناصر به جرم فعالیت های اسلامی به 25 سال زندان با اعمال شاقه محکوم شد- با به ثمر رسیدن انقلاب شکوهمند ایران، پیام تبریک آمیزی برای رهبر انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی(ره) فرستاد، لکن ماموران مخابرات مصر از مخابره آن خودداری کردند، تا پس از مدتی این پیام توسط یکی از دانشجویان به ایران فرستاده شد و به حضور امام تقدیم شد (همان، ص42).

در یک چنین اوضاع متشنجی، سادات با وحشت از گروه های مذهبی در اوایل ماه مارس 1979 نطق تندی ایراد کرد و ضمن آن اعلام داشت: «دین از سیاست و سیاست از دین جداست و هر که می خواهد فعالیت مذهبی داشته باشد به مسجد برود و هر کس می خواهد فعالیت سیاسی کند به حزب برود. » این سخنان جاهلانه سادات موجی از خشم و نفرت برانگیخت. به دنبال نطق سادات تظاهرات ضد ساداتی آغاز گشت. در روز 6 مارس 1979 در محوطه دانشگاه قاهره تظاهرات شدیدی برپا شد. تظاهرکنندگان که تعدادشان به 7 هزار نفر بالغ می گشت با دادن شعارهایی انقلاب ایران را تأیید نموده و رژیم سادات را مورد سرزنش قرار دادند. سپس رئیس و معاون دانشکده حقوق و شیخ «عبدالوهاب فائد» رئیس دانشکده معارف اسلامی در مدینه منوره و گروهی از استادان و مربیان به دانشجویان پیوستند. در این هنگام «شیخ صلاح ابواسماعیل» نماینده مجلس شورای ملی برای جمعیت سخنران کرد. او ضمن سخنانش، خطاب به تظاهرکنندگان گفت: «ما حرف هایی که نتوانستیم زیر قبه مجلس شورا بگوییم در این جا بیان می کنیم. » سپس به گفته نادرست و غیرمنطقی سادات در مورد جدایی دین از سیاست اشاره کرد و ضمن انتقاد از آن اظهار داشت: «هر کس این عقیده را داشته باشد یا کافر است یا جاهل، یا احمق است یا مزدور، که در همه حال کافر خواهد بود و مستوجب هلاکت » (همان، ص44).

با آن که مجازات حبس ابد برای تظاهرات در سال 1979 به تصویب مجلس مصر رسیده بود، در روز 7 مارس 1979 دانشجویان دانشکده فنی در یک اجتماع 2 هزار نفری به خیابان ها ریخته و ضمن طرفداری از انقلاب اسلامی ایران علیه سادات شعار دادند. بنا به اعلامیه اتحادیه دانشجویان اسلامی روز جمعه 15 مارس 1979 در تمام مساجد پس از اقامه نماز جمعه، دو رکعت نماز عزا برای شهدای ایران گذارده شد (همان، ص47).

در روز 18 مارس حزب تجمع ترقی خواه که یک حزب چپ گراست اما جناح مذهبی آن بسیار قوی است، طی یک اعلامیه مخفی ضمن طرفداری از انقلاب اسلامی ایران و محکوم ساختن گفتگوهای خائنانه مصر و اسرائیل، شدیداً به سادات حمله کرده و اعلام کرد: مردم به زودی از سادات و حکومتش انتقام خواهند گرفت.

به دنبال تظاهرات قاهره در روزهای بعد تظاهرات مشابهی در شهرهای اسکندریه و منصوره، طنطا و حلوان علیه ادعای واهی سادات مبنی بر جدایی دین از سیاست و صلح مصر و اسرائیل برپا شد (همان، ص49).

انجمن اسلامی دانشگاه قاهره ضمن تأیید انقلاب اسلامی ایران، نشریه های را تحت عنوان «درس هایی از انقلاب ایران» منتشر ساخت که فرازهایی از این اعلامیه چنین است: «قل اللهم مالک الملک تؤتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء و تعز من تشاء و تذل من تشاء بیدک الخیر انک علی کل شیء قدیر؛ بگو ای پیامبر بار خدایا ای مالم ملک هستی تو هر که را خواهی ملک بخشی و از هر که خواهی بگیری و به هر که خواهی عزت و اقتدار بخشی و هر که را خواهی خوار گردانی. هر خیر و نیکویی به دست توست و تنها تو بر هر چیز توانایی» (همان، ص50).

انقلاب ملت ایران به قدری سریع و فوق العاده به وقوع پیوست که پشت استعمار غرب و شرق را به لرزه درآورد و کلیه پیش بینی ها و تصورات محافل دیپلماتیک و سیاسی روز را بر هم زد و جهانیان را بر آن داشت تا حوادث و اخبار ایران را لحظه به لحظه دنبال نمایند. این انقلاب ویژه و بی نظیر نیاز به کاوش های وسیعی دارد تا جهان اسلامی هشیاری خود را بازیافته و ارتباط با دین را استوارتر سازد، و دیگر بار رهبری و زمامداری ملت ها را در پرتو تمدن و فرهنگ اسلامی به دست گیرد «کنتم خیر امه اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و یأمنون بالله» (همان، ص54).

ژوئن 1981 مصر شاهد یکی از بزرگ ترین بحران های داخلی و فتنه های فرقه ای بود که بر سر ساخت یک کلیسا در منطقه مسلمان نشین شروع شد و به طرز بسیار مشکوکی با دخالت عوامل دولتی، گستره این درگیری بالا گرفت. بعد از آن که مردان و زنان زیادی در این فاجعه قتل عام شدند، اموال بسیاری به غارت رفته و یا در آتش سوخت؛ رژیم با غنیمت شمردن فرصت، گروه های اسلامی را مورد حمله قرار داد و آن ها به این جنایات متهم کرد. این اقدام هماهنگ و سازمان یافته برای برهم زدن وحدت میان گروه های اسلامی، به دستگیری گسترده مخالفان دولت تبدیل شد که تعدادشان به 1635 نفر می رسید که گروه های مختلفی از دانشجویان، روزنامه نگاران گرفته تا سیاستمداران، روشنفکران و رهبران دینی را شامل می شدند (همان، ص52).

عمر تلمسانی رهبر اخوان المسلمین، دکتر حلمی الجزار رهبر انجمن های اسلامی وابسته به اخوان المسلمین در دانشگاه ها، شیخ احمد محلاوی امام جمعه مسجد ابراهیم اسکندریه و محمدحسنین هیکل سیاستمدار و روزنامه نگار معروف و تعدادی دیگر طی این دستگیری ها به زندان افتادند و علاوه بر آن سعی شد تا ایران و شوروی را به عنوان عوامل تحریک کنننده در جریانات داخلی مصر معرفی کنند. سادات در این زمان از این که بین او و شاه ایران مقایسه ای صورت گیرد، به شدت حساس بود و از طرح این مسائل تنفر داشت. سادات در مقابل انتقادات شیخ احمد محلاوی از زندگی مترفانه او و همسر جیهان سادات، وی را مورد هجوم قرار داد و گفت: «مردی که این سخنان را علیه ما رواج داده، هم اکنون مانند سگی در زندان اسیر است. » سادات گروه های اسلامی را به شدت تحقیر کرد و حجاب دختران مسلمان را به خیمه ای متحرک تشبیه کرد و ریش داشتن مسلمانان مبارز را به سخره گرفت. دیپلماسی سادات و کارگزاران رژیم وی بر این استوار بود که با وابسته نشان دادن گروه های اسلامی به کشورهای خارجی مانند ایران، زمینه کاملا آماده ای را بری سرکوب وحشیانه آنان به دست آورد (توکلی، 1388، ص80). در همین زمان کمال حسن علی وزیر خارجه وقت مصر و پطرس غالی وزیر مشاور در امور خارجی، طی سخنانی به طور هم زمان، جمهوری اسلامی ایران را عامل اصلی حوادث فرقه ای و کشمکش های مذهبی در مصر معرفی کردند و نیت جمهوری اسلامی ایران را از این اقدامات، متزلزل ساختن حکومت سادات عنوان کردند (روزنامه جمهوری، 20/7/1360).

اسلام گرایان مصر و قتل انور سادات

در روز ششم اکتبر سال 1981، انور سادات به مناسبت هشتمین سالگرد جنگ اکتبر علیه اسرائیل، در حالی که یک یونیفورم تشریفاتی به تن داشت، از نیروهای نظامی خود که مقابل جایگاه رژه می رفتند، سان می دید. اهمیت یادبود این جنگ برای سادات هم چون اهمیت ملی شدن کانال سوئز برای ناصر بود. به همین علت نیز سازمان جماعت اسلامی آن روز سمبولیک را برای دست زدن به یک اقدام جدی علیه حکومت مصر و تلاش برای سرنگونی حکومت سادات انتخاب کرد و به تماشایی ترین شکل ممکن، اعدام انقلابی سادات را به اجرا درآورد. در حین رژه نیروها ناگهان یک کامیون نظامی متوقف شد و چهار مرد مسلح به مسلسل های اتوماتیک از آن بیرون پریدند. مردان مسلح با شتاب به سوی جایگاه ویژه شلیک کردند و سادات را در میان وحشت و اضطراب غیرقابل وصفی به هلاکت رساندند. پس از آن بود که این جمله خالد اسلامبولی در میان ملت مصر مشهور شد: «من خالد اسلامبولی هستم. من فرعون مصر را کشته ام و از مرگ باکی ندارم. » اقدام وی از دو جهت قابل توجه بود: اول آن که جنبش های اسلامی مصر پس از دو دهه رویارویی نافرجام با رژیم حاکم و تحمل اعدام ها و فشارهای ظالمانه توانست ضربه ای مهلک بر رژیم وارد سازد و پیروزی چشم گیری را کسب کند. ولی دومین مسأله آن بود که از لحظه ترور سادات به بعد، آنچنان دستگیری ها و سرکوب مسلمانان انقلابی شدت گرفت که باعث کنترل جدی حرکات و برقراری حکومت وحشت و سپس شکست طرح انقلاب اسلامی در آن سرزمین شد (توکلی، 1388، ص75).

رهبران جماعت اسلامی با شناختی دقیق و عمیق از چگونگی شرایط داخلی حاکم بر مصر، شرایط دنیای اسلام و جامعه بین المللی که با پیروزی انقلاب اسلامی ایران دگرگون شده بود و همچنین شناخت ضعف های آشکار مبارزان پیشین مانند حسن البناء، سیدقطب و عبدالقادر عوده به تفکر و چاره جویی پرداختند. آنها می دانستند که تنها حکومت اسلامی با استقرار خود می تواند به عنوان یک مرکز قوی مطرح باشد و شکست رهبرانی که نتوانسته اند اندیشه های اصلاحی خود را پیاده کنند، فقط به خاطر عدم توفیق آنان در پیاده کردن یک حکومت اسلامی در کشور بوده است. تشکیل حکومت اسلامی به عنوان اولین قدم در راه ایجاد مرکزیت و اصلاح خطاها و انحرافات، یک ضرورت قطعی به نظر می رسید. آنها ریشه خطای سیاسی و انحراف در مکتب اهل تسنن را، این چنین دیده بودند که حکامی بی کفایت و دارای فساد سیاسی و اخلاقی به راحتی مورد قبول عامه مردم واقع می شوند و این میسر نمی شود جز به این دلیل که تقریباً تمامی مردم به طور اتوماتیک با آنها بیعت می کنند.

ستوان احمد شوقی اسلامبولی که به خاطر اجرای عملیات قهرمانانه خویش در اعدام انقلابی انورسادات، به عنوان یکی از الگوهای اسلام گرایان در دهه 80 مشهور شد، به همراه سه تن دیگر از دوستان هم رزمش پس از انجام این اقدام حماسی به شهادت رسیدند. با الحاق سازمان الجهاد به رهبری محمدسالم الرحال به جماعت اسلامی، رهبران تصمیم گرفتند که برنامه ریزی برای قیام را آغاز کنند. اعتقاد رهبری جماعت اسلامی بر این نکته استوار بود که با هم درکوبیدن رأس هرم قدرت در مصر و تصرف پایگاه های عمده سیاسی و نظامی، نیروی انقلابی مردم در مصر خواهد شد، یعنی به طور طبیعی جمعیت به راه خواهند افتاد و در نهایت زمینه تشکیل نظام اسلامی شکل خواهد گرفت. جریانات و شرایط داخلی آن زمان مصر به گونه ای بود که چنین باوری را به خوبی قابل هضم می کرد، با توجه به اینکه اشتهار سادات به ابتذال سیاسی و اخلاقی در داخل مصر و یا در عرصه های بین المللی، کمترین مقبولیتی را برای وی باقی نگذاشته بود. امضای قرارداد ننگین کمپ دیوید و صلح با اسرائیل غاصب و همچنین سفر به سرزمین های اشغالی و سخنرانی در کنشت (مجلس نمایندگان اسرائیل) موجب انزجار مسلمانان از وی و انزوای کامل مصر از سازمان اسلامی و اتحادیه عرب شده بود. علاوه بر آن تحمیل حقارت و ذلت به مردم مصر در اثر شکست های متعدد سیاسی و نظامی از سوی اسرائیلی ها از یک سوی و خودخواهی تفرعنی و آلوده دستگاه حاکمه، شرایطی را پدید آورده بود که به خوبی می شد دریافت سادات آخرین روزهای عمر سیاسی اش را می گذراند. در این میان نقش ضدطاغوت و هدایت کننده انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک الگو به هیچ وجه قابل انکار نبود. عبود الزمر که نقش اصلی و طراحی عملیات را به عهده داشت بعدها به تأثیرات مهم الگوپذیری از انقلاب اسلامی ایران تأکید کرده بود. در همان زمان، آمریکا و اسرائیل نیز به این نتیجه رسیده بودند که سادات، هنرپیشه سابق سینما و تئاتر مصر، در این پست سیاست به خوبی نقش خود را ایفا کرده است و حضور چنین عنصر سرسپرده ای در کنار سرزمین های اشغالی ممکن است مردم را وادار به تلافی جهت برقراری حکومت اسلامی نماید. همین تصورات موجب شد تا سران غرب کم کم به فکر حذف تدریجی سادات از صحنه سیاسی بیفتند و اندیشه روی کار آوردن چهره ای مقبول تر را به خود راه دهند. استقبال آمریکایی ها از حسنی مبارک در سفر به واشنگتن در تابستان سال 1981 نیز این واقعیت را که عمر سیاسی سادات پایان پذیرفته است. تقویت نمود و بی جهت نبود که بسیاری از ناظران سیاسی پس از قتل سادات رسماً اعلام کردند که این اقدام با توطئه آمریکا صورت پذیرفته و علت آن هم فرو نشاندن خشم مسلمانان و جلوگیری از تحریک مردم مصر برای ایجاد یک قیام اسلامی است. رهبران جماعت اسلامی و از جمله عبودالزمر پیش بینی کرده بودند که اگر سادات و رهبران رژیم نابود شوند، نیروی نهفته مردم انقلابی رها و آزاد خواهند شد و با توجه به گرایش شدید مردم به اسلام و تنفر عمومی آنان از سادات، موجبات بروز انقلاب اسلامی پدیدار می شود؛ خصوصاً اگر آنان از راه رادیو و تلویزیون به وقوع انقلاب اسلامی در کشور پی ببرند. اندیشه اعدام انقلابی سادات در سازمان، امری کاملا پذیرفته شده بود، به خصوص آنکه مفتی جماعت، شیخ عمر عبدالرحمن نیز حکم به کافر بودن وی و مهدورالدم بودنش داده بود (هیکل، 1360، ص 373). رهبران جماعت معتقد بودند که ضربه افراد انقلابی به جایگاه و هلاکت سادات می تواند عده زیادی را از ترس و اسارت برهاند و چنین وضعی تقریبا مشابه انقلاب ایران علیه شاه خواهد بود. قرار بود پس از ترور سادات، برنامه هایی برای عملیات اشغال مراکز حساس و سقوط حکومت انجام شود و وزارت دفاع، ستاد کل ارتش، وزارت کشور، سازمان امنیت و رادیو و تلویزیون را تسخیر نماید. اعلامیه ای که برای پخش در رادیو آماده شده بود، آغاز انقلاب اسلامی را در مصر اعلام می کرد. و این ها همه الهام گرفته از انقلاب اسلامی ایران بود. در همان زمان که خالد و یارانش، مشغول انجام مسئولیت های خود برای اعدام انقلابی سادات بودند، در شب ششم اکتبر حادثه ای بسیار مهم و سری به وقوع پیوست و آن دستگیری 180 تن از اعضای نظامی و افسران وابسته به سازمان بود که قرار گذاشته بودند پس از ترور سادات، اهداف قیام را عملی کنند. در آن هنگام رژیم مصر برای آن که آوازه فعالیت های انقلابی این کشور در سراسر جهان انعکاس نیابد، جریان را کاملا سری نگه داشت. این اقدام نیروهای امنیتی موجب عقیم ماندن برنامه های قیام پس از ترور شد. در این شرایط، آشفتگی جدی بر سازمان حکم فرما بود. عملیات ترور سادات، ساعت صفر نام گرفته بود و رهبران جماعت نیز چنین می اندیشیدند که اگر اقدامات خالد و یارانش عملی شود و با موفقیت صورت پذیرد، به طور حتم آنان به شهادت می رسند و به این ترتیب اسرار سازمان محفوظ می ماند. به علاوه آنان معتقد بودند که اگر سادات و جمعی دیگر از مسئولان رژیم مصر به هلاکت برسند، احتمالا قیام عمومی فراگیر شده و زمینه های انقلاب شکل می گیرد به همین دلیل از ادامه عملیات مورد نظر حتی پس از دستگیری این تعداد از اعضای اصلی خشنود بودند. در جریان این حمله مسلحانه، سادات به همراه هفت تن دیگر به قتل رسیدند و بیست و هشت تن دیگر مجروح شدند. آمریکایی ها که به دلیل حمایت همه جانبه از رژیم اسرائیل بسیاری از مسائل را در مصر پیش بینی می کردند، قبل از ترور سادات، حسنی مبارک را به عنوان یک جانشین مناسب برگزیده بودند. زیرا وی بهترین کسی بود که می توانست ادامه دهنده راه سادات در صلح با اسرائیل باشد. به حکومت رسیدن حسنی مبارک در مصر پیامدهای منفی بسیاری را برای جنبش اسلامی در پی داشت. او برای کسب وجهه بیشتر نزد دولت های غربی، سیاست درهای باز را گسترش داد و مبارزه علیه گروه های مسلمان را شدت بخشید (توکلی، 1388، ص 83).

نتیجه گیری

بیداری اسلامی بعنوان یک پدیده متاثر از نهضت فکری جمهوری اسلامی در عصر امروز در قالب یک جنبش اجتماعی و سازمانی رخ نموده است. این جریان در عرصه منازعات سیاسی و امنیتی علاوه بر اینکه موجودیت و نفوذ خود را به اثبات رسانیده است می رود تا به قدرت بلامنازع نقش آفرین در سطح جهانی تبدیل شود. این حرکت اما، هیچ گاه به آسانی صورت نگرفت، بلکه گفتمان های مزاحم و رقیب، همواره در پی تنگ کردن عرصه برای آن بوده اند. گفتمان بیداری که به وسیله حضرت امام خمینی(ره) مطرح شده بود، یک جریان مقطعی نبود، بلکه یک حرکت تاریخی بود که در طول تاریخ ادامه خواهد داشت. مصر که با داشتن اندیشمندانی چون حسن البناء و سیدقطب، روزگاری مهد بیداری سلامی بود، پس از سال ها رکود، با جرقه وقوع انقلاب اسلامی ایران، بار دیگر به خود آمد و تحولاتی را در جامعه خود رقم زد. مصر به عنوان کشوری عربی از انقلاب اسلامی ایران تأثیر زیادی پذیرفت. همان طور که ذکر شد جنبش های اسلامی در مصر با قوت بیشتری به فعالیت پرداختند و با توجه به فضای به وجود آمده حاصل از امضای قرارداد کمپ دیوید توسط انورسادات، مخالفت ها علیه حکومت وی به شدت تشدید یافت. اما در کنار این تأثیرات آشکاری که انقلاب ایران بر روحیه اسلام خواهی و عزت طلبی مسلمانان جهان و من جمله مسلمانان مصر گذاشته بود، بررسی رفتار دولت مصر نیز نشان می دهد که هم چون دیگر دولت های وابسته و دست نشانده غرب در خاورمیانه، به طور محسوسی از انقلاب ایران هراس داشت و درصدد مقابله با آن برمی آمد. هر چند به ثمر نشستن تلاش اسلام گرایان مصری، به علت حکومت مستبد سادات و مبارک میسر نشد اما آتشی خفته در زیر خاکستر بود که با گذشت چند دهه از پیروزی انقلاب، دوباره سر برآورد و حکومت طاغوتی مبارک را سرنگون کرد.

فهرست منابع

کتاب

بابی سعید (1379)، هراس بنیادین، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.

توکلی، یعقوب (1388)، اسلام گرایی در مصر، تهران: سوره مهر.

جعفری، ولدانی اصغر (1387)، ایران و مصر، چالش ها و فرصت ها، تهران: نشر مرز فکر.

منتظمی، علی (1358)، پیاوردهای انقلاب اسلامی ایران در مصر، تهران: طلوع آزادی.

هیکل، حسنین (بی تا)، پاییز خشم، ترجمه محمد کاظم موسایی، تهران: نشر اطلاعات.

نشریات

حسین زاده، حسین (1389)، «نقش جمهوری اسلامی در بیداری جهان اسلام و اتحاد مسلمین»، بشری، ش85-

موثقی، احمد (1379)، «دو رهیافت متفاوت، در جریان بازگشت به اسلام در جهان عرب »، فصلنامه علوم سیاسی، ش12-

هاشم، احمد (1373)، مجموعه مقالات پنجمین کنفرانس سمینار خلیج فارس، امنیت ملی مصر و ایران و خلیج فارس، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی.

روزنامه اطلاعات، 20/7/1360.

منابع اینترنتی

http://drshafie.blogfa.com

 

کلمات کلیدی
مصر  |  انقلاب اسلامی ایران  |  بیداری اسلامی  |  امام خمینی  |  اخوان المسلمین  | 
لینک کوتاه :