گنجینه معارف

بازنمایی جایگاه «امنیت انسانی» در سیره حکومتی امام علی (ع) بر مبنای فرامین حکومتی

امروزه مقوله «امنیت انسانی» مورد توجه سازمان ها و مجامع بین المللی بوده و مصوبات فراوانی در این خصوص وجود دارد. گرچه تاکنون تعریف جامع و مورد اتفاقی از امنیت انسانی ارائه نشده است، ولی همه صاحب نظران متفق اند که موضوع «امنیت انسانی»، در ارتباط میان حکومت ها و مردم بوده و حداقل دو پدیده «رهایی از ترس» و «رهایی از احتیاج» را شامل می شود. بر اساس آموزه های دین اسلام، انسان خلیفه خداوند در زمین بوده و از کرامت ذاتی برخوردار است. علاوه بر قرآن، در سیره نظری و عملی نبی مکرم اسلام (ص) و علی (ع) و سایر امامان همام (ع) به شان و جایگاه والای انسان به ویژه تامین امنیت او توجه شده است. با وجود آثار و پژوهش­های متعدد و گوناگون در خصوص جایگاه انسان در نزد پیشوایان دین، تاکنون در موضوع «امنیت انسانی» پژوهشی صورت نگرفته است. از این رو در مقاله حاضر با هدف تبیین جایگاه «امنیت انسانی» در نزد حضرت علی (ع)، به بررسی این مقوله در سیره حکومتی (سه بعد توزیعی، رویه ای و مراوده ای) ایشان پرداخته شده است. اساسی ترین ماخذ در این زمینه نامه های امام (ع) به کارگزاران و ماموران حکومتی است که در نهج­البلاغه و دیگر کتب تاریخی آمده است. برای دستیابی به این هدف، از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بهره گرفته­ شده است. یافته پژوهش نشان می­دهد که در فرامین حکومتی حضرت، تامین «امنیت انسانی» زیرساخت و اساس هر نوع فعالیت پایدار حکومت است که موجب جلب اعتماد عمومی خواهد شد.

منبع : «پژوهشنامه نهج البلاغه» پاییز 1395 - شماره 15 , محمد حسن الهی زاده , دانشیار گروه تاریخ دانشگاه بیرجند تعداد بازدید : 644     تاریخ درج : 1398/02/17    

 مقدمه

در زندگی بشر مقولۀ امنیت از جایگاه اساسی برخوردار است و تاریخ بشر آکنده از تلاش های او برای بدست آوردن یا حفظ آن است. امنیت مقوله ای است که در ابعاد مختلف (خصوصی، عمومی، ظاهری، باطنی و...) حیات بشری مورد توجه و نیاز بوده است. امروزه با عنایت به پیشرفت و توسعۀ دانش بشری، مقولۀ امنیت نیز توسعه و تنوع یافته و در ابعاد گوناگون مطمح نظر قرار گرفته است. «امنیت انسانی» یکی از آن ابعاد است که مقالۀ حاضر در صدد بازنمایی جایگاه آن در سیرة حکومتی علی (ع) برآمده است.

١-١. بیان مسئله

مطابق آموزه های دین اسلام ، انسان نسبت به سایر موجودات هستی ممتاز است. در قرآن کریم از او به عنوان خلیفۀ خداوند یاد شده و برخوردار از کرامت ذاتی معرفی شده است. علاوه بر قرآن، در سنت و سیرة نظری و عملی نبی مکرم اسلام (ص) و امامان همام (ع) نیز، انسان جایگاه متعالی داشته و حفظ جایگاه و شأن او به همگان توصیه شده است. یکی از وجوهی که مربوط به این موجود والامقام است امنیت او به معنای عام است که «امنیت انسانی» به معنای خاص را نیز شامل میشود. امروزه «امنیت انسانی» از مباحث حائز اهمیت بوده و نه تنها مورد توجه سازمان ها و مجامع بین المللی است، بلکه مصوبات بین المللی و جهانی فراوانی که دولت ها را ملزم به رعایت آن میکند، وجود دارد. گرچه تاکنون تعریف جامع و مورد اتفاقی از امنیت انسانی ارائه نشده است، ولی همه صاحب نظران در دو مسئله اتفاق نظر دارند. یکی اینکه موضوع «امنیت انسانی»، ارتباط به رابطه میان حکومت ها و مردم دارد و دوم اینکه حداقل دو پدیده «رهایی از ترس» و «رهایی از احتیاج» را شامل میشود؛ یعنی حکومت به گونه ای عمل کند که مردم از روی ترس و نیاز با حکومت در ارتباط نباشند. تنها امام از امامان شیعه که در رأس حکومت قرار گرفت و به مدت چهار سال و نه ماه (٣٥-٤٠ هجری) بر جامعه اسلامی حکومت کرد و خوشبختانه امروزه مجموعه ای از بیانات و مکتوبات ایشان در اختیار محققان

و پژوهشگران است، حضرت علی (ع) میباشد. از این رو سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که:

- مقولۀ «امنیت انسانی» در سیرة حکومتی ایشان چه وضعیتی داشته است ؟

سؤالات فرعی:

- جایگاه «امنیت انسانی» در فرامین حکومتی حضرت چگونه است؟

- راهکارهای تحقق «امنیت انسانی» از دیدگاه حضرت چگونه است؟

١-٢. پیشینه پژوهش

با توجه به جدید بودن بحث «امنیت انسانی» و نیز معنای خاص اصطلاحی آن، در کتب و آثار متقدمان اعم از تاریخ نگارانه نظیر «وقعة الصفین» نصر بن مزاحم، «الجمل» مفید، «الغارات» ثقفی کوفی، «الفتوح» ابن اعثم و... یا آثار عالمان شیعی نظیر «الإرشاد» مفید، «کشف الغمة» اربلی، «إعلام الوری» طبرسی و... یا شروح نهج البلاغه به ویژه «شرح نهج البلاغه» ابن ابی الحدید که به همراه بیان مطالب تاریخی است و سایر آثاری از این قبیل که به نوعی به بیان و بررسی زندگانی و حکومت امام (ع) پرداخته اند حتی به صورت جزیی و موردی مقولۀ «امنیت انسانی» مورد بحث قرار نگرفته است. در آثار پژوهشی مربوط به سیره و زندگانی حضرت نیز با وجود حجم انبوه آثار در قالب کتاب و مقاله و نرم افزار به صورت مستقل به «امنیت انسانی» توجه نشده است. در آثار متعدد استاد دلشاد تهرانی، «دانشنامه علوی» استاد ری شهری و دیگر آثار متعلق به سایر پژوهشگران که به صورت موضوعی و با اسلوب علمی حیات سیاسی حضرت و نهج البلاغه را مورد کندوکاو قرار داده اند، بعضا امنیت انسانی را به معنای عام مدنظر قرار داده و به اختصار مباحثی را مطرح کرده اند و هیچ کدام به مقولۀ «امنیت انسانی» نپرداخته اند. مقاله ای نیز با عنوان «مطالعۀ تطبیقی قواعد بنیادین حقوق بشردوستانه در نهج البلاغه» و گزارش قواعد عرفی حقوق بین المللی بشردوستانه»" اثر ستار عزیزی در فصلنامه پژوهشنامه نهج البلاغه به چاپ رسیده که به کلیاتی در خصوص مصوبات بین المللی اشاره کرده است. البته، کتاب «مختصات حکومت حق مدار» اثر دکتر پورعزت از جمله آثار پژوهشی است که از لحاظ روش برای پژوهش حاضر مفید بوده و در نحوۀ چینش مطالب، راهگشای نویسنده بوده است.

١-٣. ضرورت و اهمیت پژوهش

تبیین ظرفیت بالای کیفی و کمی آموزه های اسلامی در خصوص مسائل اجتماعی و سیاسی به ویژه انسان و امنیت او، اهمیت بحث «امنیت انسانی» در جهان امروز، ضرورت آشنایی جامعه علمی با جایگاه امنیت انسانی و نگاه مترقیانۀ امام علی (ع) به انسان و امنیت او و سرانجام ارائۀ نمونه های عملی و کاربردی از دوران حکومت امام علی (ع) تحقیق و بررسی در این باره را ضرورت میبخشد.

٢. بحث

٢-١. مفهوم شناسی «امنیت انسانی»

امروزه واژة « امنیت» در کاربرد عام به معنای رهایی از مخاطرات مختلف است. این واژه با عبارات زیر تعریف شده است: «شرایطی که در آن [یک موجود] در معرض خطر نبوده یا از خطر محافظت شود؛ ایمنی؛ رهایی از غم و غصه و تشویش و اضطراب؛ نبود خطر یا احساس ایمنی و دوری از آن» (کینگ و موری، 783: 1383).

در باب اینکه هدف امنیت در جوامع چیست و اولویت با امنیت حکومت است یا امنیت مردم، دو نوع دیدگاه وجود دارد. دیدگاه های دولت محور و دیدگاه های مردم محور. در دیدگاه های دولت محور امنیت، هدف مرجع امنیت، دولت است اما در رهیافت های انسان محور، مردم هدف مرجع امنیت هستند. مقولۀ امنیت انسانی از نوع دوم است و به عبارتی، دیدگاه دولت محور را به چالش میطلبد و معتقد است، امنیت انسانی هدف است و دولت، ابزار تحقق و تأمین آن میباشد (کر، ١٣٨٧: ٦٠٦). بر اساس این دیدگاه، لازمه امنیت این است که بقا، رفاه و کرامت فرد هدف غایی باشد و حکومت، سازمان های سیاسی و دموکراتیک و بازار در جایگاه دوم و وسیله ای برای نیل به این هدف غایی در نظر گرفته شود (تاج بخش، ١٣٨٨: ٥٢). در این دیدگاه، این ایده مورد تأکید قرار میگیرد که در مطالعات امنیتی، انسان ها باید مقدم بر دولت ها باشند و در کنار تهدیدات نظامی، تهدیدات غیرنظامی نیز دیده شوند (کینگ و موری، ١٣٨٣: ٧٧٩).

در خصوص تعریف امنیت انسانی باید گفت، امنیت انسانی بر حمایت از افراد متمرکز بوده و بر دو پایۀ «رهایی از نیاز» و «رهایی از ترس» استوار شده است. گزارش کمیسیون امنیت انسانی سازمان ملل بر این عقیده است که تأمین امنیت انسانی به معنای حمایت از آزادی های اساسی و حمایت از کسانی است که در معرض خطر و در شرایط نابسامان قرار دارند. بر این اساس امنیت انسانی انواع گونه گون آزادی را به یکدیگر مرتبط میسازد و پیوند میزند: رهایی از نیاز، رهایی از ترس و آزادی برای اقدام بنا به خواست و سود خویش (یزدان فام، ١٣٨٨: ٦). برخی علاوه بر رهایی از نیازمندی و رهایی از ترس، زندگی سربلند (پرکرامت) افراد را نیز در مفهوم امنیت انسانی گنجانده اند (تاج بخش، ١٣٨٨: ٥٠).

امروزه امنیت انسانی از لحاظ معنایی دو حوزه را دربر میگیرد: حوزۀاول، ایمنی و سلامت از تهدیدات مزمن و دیرینه ای چون گرسنگی، بیماری و سرکوب و حوزۀدوم ، در امان بودن از برهم خوردن ناگهانی الگوهای روزمره زندگی اعم از اینکه در خانه ، محل کار یا جوامع باشد. بر این اساس میتوان گفت تأمین امنیت انسانی مستلزم اتخاذ رهیافتی هفت بعدی است که امنیت اقتصادی، غذایی، بهداشتی، زیست محیطی، شخصی، اجتماعی و سیاسی را مورد توجه قرار دهد (کر، ١٣٨٧: ٦٠٢؛ کینگ و موری، 779: 1383).

در خصوص گسترۀ مفهومی امنیت انسانی، بین صاحب نظران اختلاف نظر وجود دارد. آنان در مورد نوع تهدیداتی که باید اولویت داده شود و امنیتی گردد، اتفاق نظر ندارند. از این رو، قائلین به امنیت انسانی را میتوان به دو نحلۀ فکری محدودنگر (مضیق) و گسترده نگر (موسع) تقسیم کرد (کر، ١٣٨٧: ٦٠٦).

تعریف قائلین به مکتب محدودنگر، از امنیت انسانی عبارت است از: «حفاظت افراد و اجتماعات از جنگ و دیگر اشکال خشونت» (کر، ١٣٨٧: ٦٠٦) یا رهایی افراد از خشونت و ترس (یزدان فام ، ١٣٨٨: ٦). در نگاه مکاتب موسع، امنیت انسانی معنایی فراتر از دل نگرانی از تهدید و خشونت دارد و منحصر در آزادی از ترس و هراس نیست، بلکه، آزادی از احتیاج نیز میباشد (کر، ١٣٨٧: ٦٠٧) به معنای موسع، مفهوم امنیت انسانی، امنیت غذایی، برخورداری از حمایت کافی، رهایی از فقر و رهایی از تهدید نسبت به شأن انسانی را شامل میشود. به عبارتی آنها بیش از اینکه در تعارض با یکدیگر باشند، مکمل همدیگر هستند (یزدان فام ، ١٣٨٨: ٦).

در حال حاضر سه مکتب در زمینۀ امنیت انسانی وجود دارند: مکتب اول (رئالیست ها و نو رئالیست ها) امنیت انسانی را فاقد انضباط تحلیلی می دانند، بلکه معتقدند امنیت انسانی یک برنامه سیاسی است. از این رو امنیت انسانی را الگویی قابل پذیرش که ارزش مطالعه داشته باشد نمیدانند. مکتب دوم این مفهوم را می پذیرد ولی بر تحدید آن به مفهومی متمرکز بر رهایی از ترس و عوامل زنده نگه دارندة خشونت تأکید میکند. مکتب سوم تعریف گسترده تری را مدنظر دارد. در این مکتب رهایی از ترس، رهایی از نیازمندی و رهایی از بیحرمتی از اصول امنیت انسانی قلمداد شده است (تاج بخش ، ١٣٨٨: ٤٩).

دربارۀ اهمیت امنیت میتوان گفت رابطۀ بین امنیت حکومت و امنیت افراد رابطه ای مکمل و وابسته است و تقویت هر یک به تقویت دیگری منجر میشود. بدون وجود امنیت انسانی، امنیت حکومت هم دست نیافتنی است و بالعکس. از آنجا که تمرکز مفهوم امنیت انسانی بر رفاه و کرامت افراد است، تهدیدهایی که در این مقوله گنجانده میشوند مجموعه ای از خطرات مختلف و رابطه بین آنها را شامل میشود. خطراتی که امنیت انسانی را تهدید میکنند، میتوانند عینی و ملموس باشند؛ مثل درآمد ناکافی، بیکاری فصلی، عدم دسترسی آسان به خدمات بهداشتی و آموزشی مناسب و غیره و یا ذهنی مانند عدم توانایی در کنترل سرنوشت خویش، بیحرمتی، ترس از جنایت و خشونت و غیره. این تهدیدات میتوانند مستقیم بوده و به صورت هدفدار سازمان دهی شده باشند؛ مثل شکنجه نظام مند، یا غیرمستقیم بوده که یا حاصل اهمال کاری هستند یا دلیل ساختاری دارند مثل سرمایه گذاری ناکافی در بخش های کلیدی اجتماعی و اقتصادی همچون بهداشت و آموزش (تاج بخش، ١٣٨٨: ٥١).

٢-٢. جایگاه انسان در نظر علی (ع)

در خصوص ماهیت انسان در منابع اسلامی با سه اصطلاح: طبع، غریزه و فطرت مواجه هستیم؛ طبع متعلق به سرشت و وجه نباتی انسان است، غریزه متعلق به بعد حیوانی انسان است و فطرت متوجه بعد انسانی و حقیقی انسان است. انسان ها در نمو و رشد با نباتات مشابه اند و در غرایز با حیوانات شریک اند. قوانین طبیعی و غریزی در نباتات و حیوانات تقریبا اجباری و تخلف ناپذیر است. یک درخت نمیتواند از رشد بازایستد و تقسیم کار بین زنبورهای عسل نیز اختیاری نیست؛ اما قانون طبیعی در بشر از منشأ دیگری سرچشمه میگیرد که بالاتر از سطح حیوانی اوست. منشأیی که در زبان دین از آن به فطرت تعبیر شده است. قائل شدن به فطرت میتواند نوع نگاه ما به انسان را عمیق تر کند. به هر میزان که انسان از طبایع و غرایزی که زمینۀ حقوق طبیعی مشترک او با سایر موجودات خلقت است فاصله میگیرد به همان میزان بر قدرت استقلال و آزادی او از قوانین طبیعی افزوده میشود. خداوند متعال واژۀفطرت را برای بیان رابطه انسان و خود به کار برده است . بر اساس آموزه های دین اسلام آنچه به انسان کرامت ذاتی میدهد و او را از سایر موجودات ممتاز میکند، همان فطرت اوست. کرامت ذاتی انسان از بدو تولد با اوست، لکن او با انتخاب های خود این کرامت را حفظ میکند یا از دست میدهد (نمودار ١).

نمودار ١: وجود انسانی    (فطرت  - غریزه  -  طبع ) [به pdf نگاه شود]

جایگاه انسان در سیرة سیاسی علی (ع) تابعی از کرامت انسانی در قاموس اوست. به عبارت دقیق تر چون انسان نزد علی (ع) کرامت دارد، برای او حقوقی بر گردن خود به عنوان حاکم قائل است.

علی (ع) معتقد است که حاکم ملزم به رعایت برابری، حفظ عزت نفس انسانی و تکریم و احترام به شخصیت انسان (علیخانی، ١٣٧٧: ٢١٩) در برخورد با مردم است . در نزد ایشان تمامی ابنای بشر در خلقت مساوی اند و به عبارت دقیق تر یا برادر دینی اند و یا همتای انسانی (نامه /٥٣). در نزد ایشان، مناعت طبع و عزت نفس انسانی، از گوهرهای ارزشمند وجود انسان به شمار میرود. در قاموس حضرت، انسان ها نباید تحقیر شوند؛ نباید در جهالت و بی خبری بمانند؛ نباید بر آنها فخر فروخته شود و با ادبیات ارباب و رعیتی با آنان رفتار شود (نامه /٥٣). حضرت در انتقاد از نحوة استقبال مردم انبار در مسیر صفین فرمود: «به خدا که امیران شما از این کار سودی نبردند؛ و شما در دنیایتان خود را بدان به رنج می افکنید و در آخرتتان بدبخت میشوید و...» (حکمت /٣٧) زیرا با کرامت انسان، ناسازگار است.

تکریم و احترام به شخصیت انسان و حفظ حرمت انسانی، جایگاه خاصی در سیاست گذاری های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حضرت علی (ع) داشت. ایشان حفظ حرمت انسانی را بر همه چیز مقدم میداشت و حتی حاضر به پرداخت بهای آن در عرصه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بود. به عبارت بهتر، حفظ حرمت و شخصیت انسانی، از برنامه های راهبردی امام علی (ع) در سیاست و حکومتش به شمار میرود و پایبندی به اصول انسانی و اخلاقی، در جزء جزء سیره و رفتار امام (ع) موج میزند. با این اوصاف میتوان گفت رابطۀ علی (ع) با مردم حول این محورها دور می زند. علاوه بر این، نکتۀ مهم زیر را نیز باید مدنظر داشت که علی (ع) به عنوان حاکم اسلامی، رابطۀ خود با افراد تحت حکومت را در یک مجموعۀ سه بعدی میبیند. در نظر حضرت (ع) نوع رابطۀ حاکم با مردم با در نظر گرفتن دو نوع رابطۀ دیگر قابل تعریف است اول رابطۀ حاکم با خدا و دوم رابطۀ حاکم با خود (منطقی، ١٣٨٧: ٥٣٩) (نمودار ٢).

/

نمودار ٢: روابط حاکم   (خدا   -   حاکم   -  مردم   -  خود) [به pdf نگاه شود]

 

دستورات حضرت در خصوص ارتباط با مردم بر دو محور اصول ایجابی (مثبت) و اصول سلبی (منفی) قابل دسته بندی است (جاوید، ١٣٨٧: ٥١٦-٥١٨). فلسفه مدیریت در نزد علی (ع) بر اساس سعادتمند کردن مردم استوار است و نه سرکوب آنان و سخت گیری بر ایشان (بیضون، ١٣٧٩: ١٦٥). همچنین مدیریت در دیدگاه ایشان مبتنی بر اصل برقراری مساوات و برابری در توزیع ثروت میان مردم است (همان: ١٦٦).  در نزد علی (ع) در این دنیا زندگی بدون کرامت و شرافت انسانی نه فقط زندگی نیست ، بلکه حتی از زندگی حیوانی هم پست تر است، زیرا بدیهی است که انسان فاقد کرامت و شرافت به جهت داشتن نیروها و استعدادهای متنوع میتواند اقدام به تخریب و نابودی کرامت و شرافت همه انسان ها نماید و برای اشباع خودخواهیهایش همه انسان ها را به خاک و خون کشد (مجیدی، ١٣٨٦: ١٥١).

در ادامه با عنایت به تعاریف و مبانی تصوری فوق به بررسی جایگاه امنیت انسانی در سیرة حکومتی علی (ع) میپردازیم. ناگفته پیداست با توجه به اینکه مباحث امنیت انسانی از مسائل جدید در جامعه بشری بوده، بحث و گفت وگو از این مباحث نسبتا پیچیده و گسترده در دوره ای بیش از چهارده قرن پیش که شکل حکومت ها بسیط و ساده بوده و این تفکیک ها و دسته بندیهای امروزی در عرصه رابطه میان حکومت ها و مردم وجود نداشته است، از یک طرف امری دشوار است و هنوز در سطح کشف مبنا و شرح معنا قرار دارد و از سوی دیگر گویای ظرفیت بالا و استعداد مفهوم آفرینی آموزه های اسلامی است .

٢-٣. امنیت انسانی در سیرة حکومتی امام علی (ع)

از منظر دین اسلام، حقوق بشر، حقوق پایه و بنیادینی است که هر انسان از آن حیث که انسان است ، فارغ از رنگ و نژاد و زبان و ملیت و جغرافیا و اوضاع و احوال متغیر اجتماعی یا میزان قابلیت و صلاحیت ممتاز و فردی و نیز هر عنوان عارضی دیگری، از خداوند دریافت کرده است (باقرزاده، ١٣٨٧: ٤٥٨). مواردی نظیر حق حیات ، حق داشتن آزادی، حق مالکیت فردی، حق داشتن امنیت، حق برخورداری از عدالت و برابری از حقوق بنیادینی است که در نهج البلاغه به آن پرداخته شده است . در قاموس حضرت و با توجه به جایگاه انسان در جهان بینی ایشان، رابطه حاکم و مردم نه بر اساس ترس است و نه بر اساس نیاز بلکه بر اساس حق است. حضرت از اینکه مردمان از او بترسند یا تملقش کنند بیزار است، چون ترس و تملق یا برای دفع ضرری است یا جلب منفعتی، که در هر دو صورت با کرامت انسانی همخوانی نداشته و زمینه ساز بیایمانی میشود. حضرت چاپلوسی نزد حاکمان را ناپسند دانسته و خود را از آن بر حذر میداند: «از پست ترین حالات زمامداران در نزد صالحان این است که گمان برند، آن ها دوست دار ستایش اند و کشورداری آنان بر کبر و خودپسندی استوار باشد و خوش ندارم در خاطر شما بگذرد که من ستایش را دوست دارم و خواهان شنیدن آن میباشم» و در همین خطبه فرمود: «و لا تکلموني کما تکلم به الجبابرة...» (خطبه /٢١٦). «با من، آن‏سان که با جباران و ستمگران سخن میگویند، سخن مگویید.»

مردم از نگاه امام همچون فرزندان معنوی حاکم اند که بر او لازم است بسان پدر و مادر نسبت به آنان تفقد و مهربانی ورزد: «... ثم تفقد من امورهم ما یتفقد الوالدان من ولدهما» (همان). چنان که والدین از فرزندان خود تفقد و سرکشی میکنند تو نیز نسبت به رعیت خود چنین باش.

حاکم باید بال رحمت و مهر خود را بر ایشان بگسترد و میان ایشان حتی در نگاه کردن تبعیض قائل نشود (همان).

در نزد حضرت مردم چنان محترم هستند که زمام دار حق ندارد به خاطر تلاش و کوششی که برای اداره شئون آنان انجام میدهد بر ایشان منت نهد: «و ایاک و المن علی رعیتک باحسانک او التزید فیما کان من فعلک...» (همان) و کارگزاران باید همواره در خدمت مردم بوده و پاسخ گوی نیازهای آنان باشند و خود را در میان حجاب ها پنهان نسازند؛ تنها پیام رسان آنان به مردم ، زبانشان و تنها حاجبشان چهره شان باشد (همان).

حضرت یکی از مهم ترین اهداف و مأموریت حکومت اسلامی را تأمین امنیت شهروندان و مقابله با عوامل تهدید، تعرض به جان، مال، آبرو و ناموس آنان میداند و میفرماید «پروردگارا، تو میدانی که مطالبه و اقدام ما برای بدست آوردن حکومت، نه برای تلاش و رقابت در میدان سلطه گری بوده و نه برای خواستن زیادتی از مال دنیا، بلکه می خواستیم نشانه های حق و دین تو را به جایگاه خویش بازگردانیم و در سرزمین - های تو اصلاح را ظاهر کنیم، باشد که بندگان ستمدیده امن و امان یابند و آن کیفرها و احکام تو که از اجرا بازایستاده به جریان بیفتد» (خطبه /١٣١). «به وسیله زمامدار، حق ضعیف از قوی گرفته میشود تا نیکوکار راحت شود و مردم از شر تبهکاران در امان باشند» (خطبه /٤٠).

یکی از صاحب نظران، ویژگیهای حکومت علوی را بر اساس مجموعه فرمان ها و عهدنامه ها و دستورالعمل های آمده در نهج البلاغه چنین برشمرده است:

١- خود را به واقع خدمتگزار مردم دانستن .

٢- هدف وجودی خود را -در مسؤولیتی که دارد - برای مردم دیدن.

٣- مدارا کردن با مردم و ملایمت نمودن در برخورد با ایشان.

٤- به کار گرفتن بهترین کلمات و زیباترین عبارات در برخورد با مردم .

٥- داشتن روحیۀ استقبال در خدمتگزاری.

٦- انجام دادن امور و کارهای مردم با خوش اخلاقی و میل و علاقه.

٧- پذیرا بودن در شنیدن انتقاد و نصیحت مردم و استقبال از امربه معروف و نهی از منکر ایشان .

٨- پرهیز از هرگونه رفتار غیرانسانی و خلاف کرامت و عزت و حرمت مردم .

٩- پرحوصله بودن و بردبار بودن در برخورد با تقاضاها و نیازها و خواسته های مردم.

١٠- پرهیز از حبس کارهای مردم .

١١ - پرهیز از تأخیر در انجام دادن امور مردم.

١٢- خوش رویی و گشاده رویی در برخورد با مردم.

١٣- پرهیز از هرگونه تبعیض در انجام دادن امور و کارهای مردم.

١٤ - رعایت دقیق حقوق ارباب رجوع.

١٥- پاسداری از عدالت و رعایت آن در رفتار با مردم و انجام دادن کارهای ایشان و به تأخیر نینداختن آنچه باید انجام شود.

١٦- رعایت مساوات در آنچه باید پاس داشته شود.

١٧- پیروی از قانون در رفتار با مردم و پرهیز از هرگونه خلاف و خلافکاری.

١٨- پیگیری کارهای مردم در جهت انجام گرفتن خواسته های حق آنان .

١٩ - برخورد صادقانه با مردم و پرهیز از هرگونه فریب کاری، پنهان کاری و دروغ گویی (دلشاد تهرانی، ١٣٧٩:

. (484-483

در این پژوهش، امنیت انسانی در نهج البلاغه در سه حوزه بررسی شده است: امنیت انسانی در توزیع قدرت و ثروت، امنیت انسانی در رویه حکومتی و امنیت انسانی در مراوده . هر سه نوع امنیت در نهج البلاغه بر محور حق قابل تعریف است (نمودار ٣). واژة حق در دیدگاه امام علی (ع)، با مجموعه متنوعی از معانی مرتبط است؛ نظیر سزا، تکلیف ، حقیقت ، واقعیت و تعهد. در این دیدگاه، حق تفسیر نسبی نمیپذیرد اما به طور نسبی تحقق مییابد. حق مفهومی ثابت دارد ولی به سبب سیر استعلایی انسان به سوی شناخت حق ، به تدریج قابل اصلاح است. تفسیر و تبیین و تأویل حق بر عهده حجت بر حق است، اما انسان محدود میتواند در مسیری یادگیرنده ، تکاملی و استعلایی به حقیقت آن نزدیک شود. حق در حکومت امام علی (ع) همان حکم خدا و سنت نبی (ص) است (پورعزت، ١٣٨٧: ٢١). در گفتمان حق محور حکومتی امام (ع) سزاوار نیست که در عرصۀمالی آدمی اسیر فقر ایمان ستیز مالی گردد و در گرداب استضعاف فرو رود و نیز شایسته نیست که آن چنان به اقتصاد خویش بپردازد که از آخرت درماند و به این جهان فانی اکتفا نماید و بر همین اساس، سزاوار نیست که انسان در وضعیت ترس ایمان ستیز گرفتار آید و در باتلاق استضعاف باقی بماند و دیگر مردمان را بر سرنوشت خویش حاکم بیابد و نیز شایسته نیست که بر دیگران سلطه جوید و خود را حاکم بر سرنوشت دیگران معرفی نماید (همان: ٤٥ و ٦١).

نمودار ٣: حوزه های عملکرد حکومت حق محور [به pdf نگاه شود]

به منظور دقت بیشتر و نیز جلوگیری از اطناب کلام، نامه های ٥ (خطاب به اشعث بن قیس کندی والی آذربایجان)، ١٨ (خطاب به عبدالله بن عباس والی بصره)، ٢٥ (خطاب به مأموران مالیات)، ٢٧ (خطاب به محمد بن ابی بکر فرماندار مصر)، ٤٥ (خطاب به عثمان بن حنیف فرماندار بصره)، ٤٦ (خطاب به یکی از فرمانداران)، ٥١ (نامه به کارگزاران بیت المال) و ٥٣ (خطاب به مالک اشتر نخعی) نهج البلاغه را که مستقیما به امنیت انسانی پرداخته اند در سه حوزه فوق (توزیعی، رویه ای و مراوده ای) مورد بررسی قرار گرفته است.

در مقاله حاضر، سعی بر آن بود که نقل مستقیمی از بیانات و نوشته های حضرت، جز در مواقع ضروری نیاید، اما زیبایی و رسایی بیان ایشان مانع از این شد و چه بسا این مسأله، کار را بر خوانندگان محترم آسان نماید.

٢-٣-١. امنیت انسانی در توزیع قدرت و ثروت

حضرت به عنوان حاکم، در توزیع قدرت و ثروت «امنیت انسانی» را مدنظر قرار داده است و در نامه هایی که به کارگزاران خود نوشته است این مهم را یادآوری نموده است.

٢-٣-١-١. توجه به سلامت وجدانی و اخلاقی کارگزاران

ایشان در نامه به مالک اشتر (حاکم مصر) ویژگیهایی که کارگزاران و مأموران حکومتی مالک باید داشته باشند را چنین برمی شمارد: 1-باتجربه باشند؛ 2- باحیا باشند؛ 3- از خاندان های اصیل و شریف باشند؛ 4- پرهیزگار و خداترس باشند؛ 5- خوش سابقه در مسلمانی باشند.

حضرت سبب این پیشنهاد را رعایت امنیت انسانی افراد جامعه عنوان میکند و میفرماید «زیرا اخلاق آنان گرامی تر و آبرویشان محفوظ تر و طمع ورزیشان کم تر و آینده نگری آنان بیشتر است» ( نامه /٥٣)؛ یعنی هدف از دارا بودن این ویژگیها فراهم شدن آرامش و آسایش مردم است که به نوعی امنیت انسانی آنان محسوب میشود.

٢-٣-١-٢. یادآوری وظایف حکومتی به کارگزاران

حضرت به کارگزارانی که تخلف کرده اند یا بیم آن میرود که تخلف کنند امانت بودن حکومت را یادآور میشود و رعایت حقوق مردم را گوشزد میکند. در نامه ٥ نهج البلاغه خطاب به اشعث بن قیس حاکم آذربایجان می نویسد: «حکومتی که در دست توست شکار و طعمه نیست که به چنگت افتاده باشد، بلکه امانتی است بر گردن تو و باید به فرمان آن کس که فرادست توست، حق آن امانت را پاس داری و نگاهبان آن باشی. تو را نرسد که به استبداد و دلخواه خود در میان مردم رفتار کنی» (نامه /٥).

٢-٣-١-٣. مکفی بودن حقوق کارگزاران

حضرت در خصوص توزیع ثروت به مالک پیشنهاد میکند به کارگزاران حقوق مکفی پرداخت کند و معتقد است کارگزاران با داشتن حقوق کافی در اصلاح خود بیشتر میکوشند و به بیت المال (اموال عمومی) دست درازی نمیکنند: «پس روزی کارکنان و کارمندانت را فراخ دار که فراخی روزی، نیرویشان دهد تا در پی اصلاح خود برآیند و بی نیازی شان بوَد تا دست به مالی که در اختیار دارند نگشایند و حجتی بوَد بر آنان اگر فرمانت را نپذیرفتند یا در امانتت خیانت ورزیدند» (نامه /٥٣).

٢-٣-١-٤. اختصاص بخشی از درآمدهای عمومی به طبقات پایین و محروم

در خصوص تأمین امنیت انسانی در نحوۀ توزیع ثروت، حاکم را موظف به سرپرستی امور «طبقات پایین و محروم» جامعه میداند. حضرت در نامه به مالک اشتر توجه خاص به زمین گیران، نیازمندان، گرفتاران و دردمندان را لازم میشمارد و به مالک توصیه میکند از بیت المال بخش خاصی را به این گروه اختصاص دهد: «سپس خدا را! خدا را! در خصوص طبقات پایین و محروم جامعه که هیچ چاره ای ندارند، از زمین گیران، نیازمندان، گرفتاران، دردمندان، همانا در این طبقۀ محروم، گروهی خویشتن داری نموده و گروهی به گدایی دست نیاز برمیدارند، پس برای خدا پاسدار حقی باش که خداوند برای این طبقه معین فرموده است، بخشی از بیت المال و بخشی از غله های زمین های غنیمتی اسلام را در هر شهری به طبقات پایین اختصاص ده ، زیرا برای دورترین مسلمانان همانند نزدیک ترینشان سهمی مساوی وجود دارد و تو مسئول رعایت آن میباشی» (نامه /٥٣).

٢-٣-٢. امنیت انسانی در رویه
٢-٣-٢-١. برخورد مهربانانه، منصفانه و خویشتن دارانه با مردم

حضرت اصل و پایۀ مدیریت سیاسی خود را بر آرامش و امنیت جامعه استوار نموده است. حضرت معتقد است که حاکم باید فاصله ای بین خود و مردم ایجاد نکند و با آنان مهربانانه برخورد کند. در این خصوص به مالک مینویسد: «مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش . مبادا هرگز، چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی» (نامه /٥٣).

ایشان در نامه ٥١ خطاب به کارگزاران بیت المال، امنیت انسانی را مدنظر قرار داده و آنان را به رعایت انصاف با مردم سفارش کرده و از آنان میخواهد به عنوان نمایندگان ملت و مأموران حکومت در برآوردن نیازهای مردم شکیبایی پیشه کنند و از سخت گیری و خشونت و دست اندازی به اموال مردم خودداری نمایند:  «در روابط خود با مردم انصاف داشته باشید و در برآوردن نیازهایشان شکیبا باشید؛ همانا خزانه داران مردم و نمایندگان ملت و سفیران پیشوایان هستید هرگز کسی را از نیازمندی او باز ندارید و از خواسته های مشروعش محروم نسازید و برای گرفتن مالیات از مردم ، لباس های تابستانی و یا زمستانی و مرکب سواری و بردۀ کاری او را نفروشید و برای گرفتن درهمی، کسی را با تازیانه نزنید و به مال کسی دست اندازی نکنید؛ جز اسب یا اسلحه ای که برای تجاوز به مسلمانان به کار گرفته میشود» (نامه /٥١).

درباره نحوۀ برخورد با تخلف ها یا سرپیچی های مردم، کارگزاران را به خویشتن داری و آسان گیری و بخشش و رعایت حال مردم دعوت میکند: «اگر گناهی از آنان سر میزند، یا علت هایی بر آنان عارض میشود، یا خواسته و ناخواسته، اشتباهی مرتکب میگردند، آنان را ببخشای و بر آنان آسان گیر» (نامه /٥٣).

در ادامه مواردی را برمیشمارد که زمینه ساز امنیت انسانی است و لازم است حاکم رعایت نماید:

١- پشیمان نبودن از بخشش.

٢- شاد نبودن از کیفر کردن.

٣- عدم تصمیم گیری به هنگام خشم.

٤- عدم خودبزرگ بینی.

٥- رعایت انصاف با همگان و در همه حال.

٦- تفاوت گذاشتن بین نیکوکار و بدکار و پاداش دادنشان بر اساس عملشان (همان).

حضرت جلب اعتماد مردم را در «نیکوکاری به مردم و تخفیف مالیات و عدم اجبار مردم به کاری که دوست ندارند»، میداند و توصیه مینماید «در این راه آنقدر بکوش تا به وفاداری رعیت، خوش بین شوی» (همان).  حضرت عوامل اصلی موفقیت و خرسندی حاکمان را «برقراری عدل در شهرها و آشکار شدن محبت مردم نسبت به والی و خیرخواهی نسبت به آنان» میداند و تأکید مینماید در این صورت مردم «با رغبت و شوق پیرامون والی را گرفته و حکومت بار سنگینی را بر دوش رعیت نگذاشته باشد و طولانی شدن مدت زمامداری بر ملت ناگوار نباشد» (همان).

٢-٣-٢-٢. جلوگیری از خودخواهی و زیاده طلبی خویشان حاکم

حضرت در خصوص برخورد با خویشان و نزدیکان توصیه های مهمی دارد که در راستای تحقق امنیت انسانی است : «همانا زمامداران را خواص و نزدیکانی است که خودخواه و چپاولگرند و در معاملات انصاف ندارند، ریشه ستمکاریشان را با بریدن اسباب آن بخُشکان و به هیچکدام از اطرافیان و خویشاوندانت زمین را واگذار مکن و به گونه ای با آنان رفتار کن که قراردادی به سودشان منعقد نگردد که به مردم زیان رساند، مانند آبیاری مزارع، یا زراعت مشترک، که هزینه های آن را بر دیگران تحمیل کنند» (همان).

٢-٣-٢-٣. برقراری فضای صمیمانه توأم با درک متقابل بین حاکم و مردم

حضرت بر این باور است که فاصله و دوری بین حاکم و مردم نباید وجود داشته باشد و فضای صمیمانه با درک متقابل میانشان برقرار باشد. «هرگاه رعیت بر تو بدگمان گردد، افشاگری نموده عذر خویش را آشکارا در میان بگذار و با این کار از بدگمانی نجاتشان ده، که این کار ریاضتی برای خودسازی تو و مهربانی کردن نسبت به رعیت است و این پوزش تو آنان را به حق وامیدارد» (همان).

در ادامه چهار امر مهم را به والی گوشزد مینماید «مبادا هرگز! با خدمت هایی که انجام دادی بر مردم منت گذاری، یا آنچه را انجام داده ای بزرگ بشماری، یا مردم را وعده ای داده، سپس خلف وعده نمایی...  مبادا هرگز! در آنچه که با مردم مساوی هستی امتیازی خواهی» (همان).

٢-٣-٢-٤. رسیدگی دقیق و سریع به درخواست های مردم به ویژه سالمندان و فرودستان

مسئولیت پذیری کارگزاران و انجام وظیفه نسبت به مردم همواره مورد توجه علی (ع) بوده و آنان را به رعایت آن توصیه مینماید. در این خصوص رعایت حال مردم و طبقات فرودست به ویژه فقرا، ایتام، مساکین و سالمندان را مورد تأکید قرار میدهد و انتظار دارد برای رسیدگی به امور این گروه، اشخاص لایق و مؤمن و متواضع را برگزینند و همواره شخصا امور آنان را پیگیری نمایند: «مبادا سرمستی حکومت تو را از رسیدگی به آنان بازدارد، که هرگز انجام کارهای فراوان و مهم عذری برای ترک مسؤولیت های کوچک تر نخواهد بود، همواره در فکر مشکلات آنان باش و از آنان روی برمگردان، به ویژه امور کسانی را از آنان بیشتر رسیدگی کن که از کوچکی به چشم نمیآیند و دیگران آنان را کوچک میشمارند و کمتر به تو دسترسی دارند، برای این گروه، از افراد مورد اطمینان خود که خداترس و فروتنند، انتخاب کن تا پیرامونشان تحقیق و مسائل آنان را به تو گزارش کنند. سپس در رفع مشکلاتشان به گونه ای عمل کن که در پیشگاه خدا عذری داشته باشی، زیرا این گروه در میان رعیت بیشتر از دیگران به عدالت نیازمندند و حق آنان را به گونه ای بپرداز که در نزد خدا معذور باشی، از یتیمان خردسال و پیران سالخورده که راه چاره ای ندارند؛ و دست نیاز برنمیدارند، پیوسته دل جویی کن که مسؤولیتی سنگین بر دوش زمامداران است. اگرچه حق ، تمامش سنگین است اما خدا آن را بر مردمی آسان میکند که آخرت میطلبند، نفس را به شکیبایی وا می دارند و به وعده های پروردگار اطمینان دارند» (همان).

در ادامه، شخص مالک را به رسیدگی و دقت و سرعت در انجام کارهای مردم ترغیب میکند «بخشی از کارها به گونه ای است که خود باید انجام دهی، مانند پاسخ دادن به کارگزاران دولتی، در آنجا که منشیان تو از پاسخ دادن به آنها درمانده اند و دیگر، برآوردن نیاز مردم در همان روزی که به تو عرضه می دارند و یارانت در رفع نیاز آنان ناتوانند، کار هر روز را در همان روز انجام ده ، زیرا هر روزی، کاری مخصوص به خود دارد» (همان).

٢-٣-٢-٥. رعایت امنیت روانی و حقوقی مردم در اخذ مالیات

حضرت در نامه به عبدالله بن عباس والی بصره رعایت امنیت روانی مردم را در نظر گرفته و برخورد نیک، توأم با مهربانی و صمیمیت نسبت به مردم را به او توصیه مینماید: «با مردم آن دیار به نیکی رفتار کن و گِره وحشت را از دل های آنان بگشای» (نامه /١٨). نامه ٢٥ نهج البلاغه نمونۀ بارز توجه علی (ع) به امنیت روانی و حقوقی مردم تحت حکومتش است . در این نامه که خطاب به مأموران مالیات (زکات) است، نهایت دقت در رعایت امنیت و حقوق مردم در نحوۀ جمع آوری اموال متعلق به حکومت بیان شده است . در این فرمان ضمن رعایت حقوق مردم، حقوق حکومت نیز لحاظ شده است: «با ترس از خدایی که یکتاست و همتایی ندارد حرکت کن. در سر راه، هیچ مسلمانی را نترسان ، یا با زور از زمین او نگذر و افزون تر از حقوق الهی از او مگیر. هرگاه به آبادی رسیدی، در کنار آب فرود آی و وارد خانه کسی مشو، سپس با آرامش و وقار به سوی آنان حرکت کن تا در میانشان قرار گیری، به آنها سلام کن و در سلام و تعارف و مهربانی کوتاهی نکن. سپس می گویی: «ای بندگان خدا، مرا ولیّ خدا و جانشین او به سوی شما فرستاده تا حق خدا را که در اموال شماست تحویل گیرم، آیا در اموال شما حقی است که به نماینده او بپردازید» اگر کسی گفت: نه دیگر به او مراجعه نکن و اگر کسی پاسخ داد: آری، همراهش برو، بدون آن که او را بترسانی، یا تهدید کنی، یا به کار مشکلی وادار سازی، هر چه از طلا و نقره به تو رساند بردار و اگر دارای گوسفند یا شتر بود، بدون اجازه اش داخل مشو، که اکثر اموال از آن اوست. آنگاه که داخل شدی، مانند اشخاص سلطه گر و سخت گیر رفتار نکن. حیوانی را رم مده و هراسان مکن و دامدار را مرنجان، حیوانات را به دو دسته تقسیم کن و صاحبش را اجازه ده که خود انتخاب کند. پس از انتخاب، اعتراض نکن. سپس باقی مانده را به دو دسته تقسیم کن و صاحبش را اجازه ده که خود انتخاب کند و بر انتخاب او خرده مگیر. به همین گونه رفتار کن تا باقی مانده، حق خداوند باشد. اگر دامدار از این تقسیم و انتخاب پشیمان است و از تو درخواست گزینش دوباره دارد، همراهی کن، پس حیوانات را در هم کن و به دو دسته تقسیم نما، همانند آغاز کار تا حق خدا را از آن برگیری» (نامه /٢٥).

٢-٣-٢-٦. هماهنگی سطح رفاه حاکم با مردم عادی

حضرت همواره سطح رفاه و آسایش خود را در حد زندگی مردم عادی و طبقات فرودست نگه میداشت. در نامه ای، از عمل عثمان بن حنیف که در جلسه مهمانی پرهزینه ای شرکت کرده بود به شدت انتقاد کرد و او را مورد بازخواست قرار داد. ایشان در این نامه به نحوۀ زندگی خود اشاره کرده و انتظار دارد که حاکمان در این زمینه از او الگو بگیرند: «اگر بخواهم، به عسل مصفا و مغز گندم و جامه های ابریشمین دست می یابم؛ ولی هیهات که هوای نفس بر من غلبه یابد و آزمندی، مرا به گزینش طعام ها بکشاند و حال آنکه در حجاز یا در یمامه بینوایی باشد که به یافتن قرص نانی امید ندارد و هرگز مزه سیری را نچشیده باشد؛ یا شب هنگام با شکم انباشته از غذا سر بر بالین نهم و در اطراف من شکم هایی گرسنه و جگرهایی تشنه باشند... . آیا به همین رضایت دهم که مرا امیرالمؤمنین خوانند و در تلخی های روزگار با مردم شریک نگردم» (نامه /٤٥). این رویکرد امنیت انسانی را به ارمغان میآورد.

٢-٣-٣. امنیت انسانی در مراوده

بخشی از فرامین حضرت در حوزۀ امنیت انسانی به مراودات حاکمان با مردم برمیگردد.

٢-٣-٣-١. توجه به عموم مردم در مراوده نه خواص

امام به مالک توصیه میکند در مراوده با مردم عموم را مدنظر قرار دهد نه خواص را و خواست عموم را بر خواست خواص ترجیح دهد. ایشان طی مقایسه ای بین عموم مردم و خواص جامعه، ثمرات توجه حاکم به درخواست های عموم را یادآور میشود. «همانا خشم عمومی مردم خشنودی خواص را از بین میبرد، اما خشم خواص را خشنودی همگان بی اثر میکند. خواص جامعه همواره بار سنگینی را بر حکومت تحمیل میکنند زیرا در روزگار سختی یاریشان کمتر و در اجرای عدالت از همه ناراضیتر و در خواسته هایشان پافشارتر و در عطا و بخشش ها کم سپاس تر و به هنگام منع خواسته ها دیر عذر پذیرتر و در برابر مشکلات کم استقامت تر میباشند. در صورتی که ستون های استوار دین و اجتماعات پرشور مسلمین و نیروهای ذخیره دفاعی، عموم مردم می باشند، پس به آنها گرایش داشته و اشتیاق تو با آنان باشد» (نامه /٥٣).

٢-٣-٣-٢. دوری گزیدن از افراد سخن چین و عیب جو

حضرت توصیه میکند افراد عیب جو و سخن چین که ذهن والی را نسبت به امور و مردم کژ میکنند و با کارهای خود نهایتا امنیت انسانی جامعه را به خطر میاندازند، از پیرامون خود دور کرده و در پذیرش سخنان آنان تأمل و درنگ نماید. حضرت در این خصوص، دستورالعملی به مالک میدهد «آنان که عیب‏جوترند از خود دور کن، زیرا مردم عیوبی دارند که والی در پنهان داشتن آن از همه سزاوارتر است، پس مبادا آنچه بر تو پنهان است آشکار گردانی و آنچه که هویداست بپوشانی... پس چندان که میتوانی زشتی ها را بپوشان... ، در تصدیق سخن چین شتاب مکن، زیرا سخن چین گرچه در لباس اندرز دهنده ظاهر میشود اما خیانت کار است» (همان).

٢-٣-٣-٣. مراوده با انسان های راستگو، پرهیزگار و دانشمند

امام او را به مراوده با انسان های راستگو، پرهیزکار و دانشمندان و حکیمان ترغیب میکند و این کار را مایۀ آبادانی و اصلاح شهرها و برقراری نظم و قانون که بستر و مقدمه امنیت محسوب میشود میداند. «تا میتوانی با پرهیزگاران و راستگویان بپیوند، ... با دانشمندان، فراوان گفتگو کن و با حکیمان فراوان بحث کن، که مایه آبادانی و اصلاح شهرها و برقراری نظم و قانونی است که در گذشته نیز وجود داشت» (همان).

٢-٣-٣-٤. تدارک زمانی معین جهت دیدار صمیمانه و مستقیم با مردم

حضرت در تقسیم اوقات حاکم به مالک توصیه مینماید «بخشی از وقت خود را به کسانی اختصاص ده که به تو نیاز دارند تا شخصا به امور آنان رسیدگی نمایی و در مجلس عمومی با آنان بنشین» در ادامه به صمیمانه بودن این دیدار و راحتی ارباب رجوع اشاره میکند «سربازان و یاران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور کن تا سخنگوی آنان بدون اضطراب در سخن گفتن با تو گفتگو کند، من از رسول خدا (ص) بارها شنیدم که می فرمود: «ملتی که حق ناتوانان را از زورمندان ، بی اضطراب و بهانه ای بازنستاند، رستگار نخواهد شد.» و از او میخواهد که در برخورد با آن ها سعه صدر و بزرگواری پیشه نماید «پس درشتی و سخنان ناهموار آنان را بر خود هموار کن و تنگ خویی و خودبزرگ بینی را از خود دور ساز...»، از او میخواهد، این دیدار را با احترام و بزرگداشت مراجعان پایان دهد «آنچه به مردم میبخشی بر تو گوارا باشد و اگر چیزی را از کسی بازمیداری با مهربانی و پوزش خواهی همراه باشد» (همان).

٢-٣-٣-٥. مراوده مستمر با مردم

حضرت، نهان شدن حاکم از مردم را برای مدتی طولانی، یک آسیب دانسته و به ضرر شخص حاکم و جامعه میداند و معتقد است سبب بدبینی مردم نسبت به حاکم و ناامیدی آن ها از او میگردد: «هیچ گاه خود را فراوان از مردم پنهان مدار، که پنهان بودن والیان، نمونه ای از تنگ خویی و کم اطلاعی در امور جامعه میباشد. نهان شدن از رعیت، زمامداران را از دانستن آنچه بر آنان پوشیده است باز میدارد، پس کار بزرگ، اندک و کار اندک بزرگ جلوه میکند، زیبا زشت و زشت زیبا مینماید و باطل به لباس حق درآید، همانا زمامدار، آنچه را که مردم از او پوشیده دارند نمیداند و حق را نیز نشانه ای نباشد تا با آن راست از دروغ شناخته شود و تو به هر حال یکی از آن دو نفر میباشی؛ یا خود را برای جانبازی در راه حق آماده کردی پس نسبت به حق واجبی که باید بپردازی یا کار نیکی که باید انجام دهی ترسی نداری، پس چرا خود را پنهان میداری؟ و یا مردی بخیل و تنگ نظری، پس مردم چون تو را بنگرند مأیوس شده از درخواست کردن بازمانند. با اینکه بسیاری از نیازمندیهای مردم رنجی برای تو نخواهد داشت، که شکایت از ستم دارند یا خواستار عدالتند، یا در خرید و فروش خواهان انصافند» (همان).

٢-٣-٣-٦. رعایت احترام و گشاده رویی در مراوده با مردم

حضرت در نامه های ٢٧ و ٤٦، خطاب به یکی از فرمانداران در خصوص نحوۀ مراوده با مردم عطوفت، گشاده رویی و فروتنی را در تمامی حالات توصیه مینماید: «پر و بال عطوفت را بر رعیت بگستر، با مردم گشاده روی و فروتن باش و در نگاه و اشارۀ چشم، در سلام کردن و اشاره کردن با همگان یکسان باش تا زورمندان در ستم تو طمع نکنند و ناتوانان از عدالت تو مأیوس نگردند (نامه /٢٧ و ٤٦).

٣. نتیجه گیری

١- در حکومت علی (ع)، مردم هدف امنیت هستند نه دولت. به عبارت دقیق تر در دولت حق محور علی (ع) همه امور بر محور حق میچرخد؛ حق حاکم بر مردم و حق مردم بر حاکم. حق همان امانت الهی است که همگان باید آن را رعایت کنند. از مهم ترین حقوقی که بر اساس این قاموس بر عهده حکومت است، رعایت حق «امنیت انسانی» مردم است. اصول مهمه «امنیت انسانی» یعنی آزادی از ترس و آزادی از احتیاج در جایجای سیرة سیاسی علی (ع) به چشم میخورد. در این میان آنچه بیش از پیش بر نویسنده روشن گردید این است که سیاستگذاری علی (ع) در مدیریت جامعه بر اساس اولویت داشتن جامعه بر حکومت است .

توفیق حکومت بر اساس میزان رضایت مندی مردم سنجیده میشود. حکومت باید خود را خدمتگزار مردم بداند و تمامی اقشار به ویژه طبقات پایین را تحت پوشش امنیتی خود قرار دهد. از منظر علی (ع) حکومت نهادی است که به منظور تسهیل در امور جاری زندگی مردم ایجاد شده و رسالت اصلی آن ایجاد زمینه های بروز شکوفایی و تعالی و رشد جامعه است . در این دیدگاه یکی از ابزارها و بسترهایی که این هدف را محقق میکند امنیت و آرامش جامعه است که برقراری آن بر عهده حکومت به عنوان بازوی قدرتمند و امنیت بخش نظام است .

٢- «امنیت انسانی» در فرامین حکومتی حضرت در سه حوزة توزیع قدرت و ثروت، رویه و مراوده، حالت محوری داشته است و میتوان گفت یکی از اهداف اساسی که در این فرامین دنبال میشود تأمین «امنیت انسانی» است زیرا که به باور حضرت تأمین «امنیت انسانی» زیرساخت و پایۀ هر فعالیت پایدار حکومت است و تا اعتماد و اطمینان مردم نسبت به حکومت به وجود نیاید سیاست گذاریهای حکومت به موفقیت نخواهد انجامید.

٣- اجرای دقیق احکام و فرامین دین اسلام در سه حوزۀ توزیع و رویه و مراوده، ناظر دانستن خداوند در تمامی امور و تلاش کارگزاران و مأموران در جهت جلب رضایت او و رعایت انصاف و عدالت نسبت به مردم در هر حالت، از مهم ترین راهکارهایی است که امام (ع) در فرامین حکومتی جهت تحقق «امنیت انسانی» ارائه مینماید.

منابع

-- نهج البلاغه. (١٣٨٥). گردآوری: سید محمد رضی. ترجمه : محمد دشتی. چاپ دوم، قم: گلستان ادب.

-- باقرزاده، محمدرضا. (١٣٨٧). «حقوق بنیادین بشر در عهدنامه مالک اشتر». مجموعه مقالات همایش مالک اشتر نخعی. ٤٥٧-٥٠٥. قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.

-- بیضون، ابراهیم . (١٣٧٩). رفتارشناسی امام علی در آیینه تاریخ. ترجمه علی اصغر محمدی سیجانی.

تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

-- تاج بخش، شهربانو. (١٣٨٨). «امنیت انسانی: نگاهی به گذشته پیش از نگاه به آینده». مجموعه مقالات همایش بین المللی امنیت انسانی در غرب آسیا: دیدگاه ها و نقدها. ویراسته محمدرضا مجیدی و احمد خامسان. ١٩-٥٤. تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی.

-- کر، پائولین. (١٣٨٧). «امنیت انسانی». فصلنامه مطالعات راهبردی. سال یازدهم، شماره سوم، ٦٠١-٦٢٦.

-- پورعزت، علی اصغر. (١٣٨٧). مختصات حکومت حق مدار. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.

-- جاوید، محمدجواد. (١٣٨٧). «از حق و عدالت تا انصاف با رعیت؛ تأملی بر حقوق شهروندی در عهدنامه مالک اشتر». مجموعه مقالات همایش مالک اشتر نخعی. ٥٠٧-٥٣٢. قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.

-- دلشاد تهرانی، مصطفی. (١٣٧٩). دولت آفتاب. تهران: دریا.

-- عزیزی، ستار. (١٣٩٢). «مطالعۀ تطبیقی قواعد بنیادین حقوق بشردوستانه در «نهج البلاغه» و «گزارش قواعد عرفی حقوق بین المللی بشردوستانه». فصلنامه پژوهشنامه نهج البلاغه. سال اول، شماره اول، ٨٥-٩٥.

-- علیخانی، علیاکبر. (١٣٧٧). «کرامت انسانی در سیرةی سیاسی امام علی (ع)». فرهنگ . شماره ٢٧ و ٢٨:

. 228-215

-- کینگ، گری و موری، کریستوفر. (١٣٨٣). «بازاندیشی در امنیت انسانی»، ترجمه مرتضی بحرانی، فصلنامه مطالعات راهبردی، شماره ١، ٢٥ -٢٦.

-- مجیدی، اصغر. (١٣٨٦). حقوق مردم در گفتار و سیرة امیرمؤمنان علی (ع). قم: مشهور.

-- منطقی، محسن. (١٣٨٧). «مدیریت ارتباطات در فرمان مالک اشتر». مجموعه مقالات همایش مالک اشتر نخعی. ٥٣٣-٥٦١. قم : موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.

-- یزدان فام، محمود. (١٣٨٨). «دولت های شکننده و امنیت انسانی». فصلنامه مطالعات راهبردی. شماره

چهارم، ٥-٣٦.

 

کلمات کلیدی
قدرت  |  رویه  |  امنیت انسانی  |  امام علی (ع)  |  مراوده  | 
لینک کوتاه :