گنجینه معارف

حمایت از مقاومت در سیاست خارجی کشورهای شمال آفریقا و مولفه های موثر بر آن

سیاست خارجی هر کشوری در نظام بین الملل برآیند متغیرهایی در داخل و خارج از مرزهای آن کشور می باشد. در مورد کشورهای شمال آفریقا نیز این مهم قابل انطباق است. عمق فرهنگ ضد صهیونیستی در میان جوامع مسلمان شمال آفریقا و ریشه دار بودن فرهنگ مقاومت برخاسته از مبارزات ضد استعماری, باعث شده است توجه به مسئله فلسطین و گروه های مقاومت. یکی از مهم ترین ویژگی های این جوامع و سیاست خارجی این کشورها باشد. اگرچه تاثیر برخی مولفه هاء آنها را از این مسیر دور نموده است. سوال اصلی این است که موضع کشورهای شمال آفریقا (سودان و الجزایر) در مسئله حمایت از مقاومت و مولفه های موئر بر آن چه می باشد؟ با توجه به سوال اصلی,ء هدف این نوشتار نیز بررسی مواضع، سیاست ها و مولفه های موئر بر سیاست خارجی کشورهای شمال آفریقا در حمایت از گروه ها و محور مقاوست می باشد. در این سیاست خارجی کشورهای سودان و الجزایر به عنوان مورد بررسی خواهند شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که به رغم عمیق بودن فرهنگ ضد صهیونیستی و حمایت از گروه های مقاوست در کشورهای شمال آفریقاء به میزانی که این کشورها ضعف و وابستگی اقتصادی دارند به همان میزان. سیاست خارجی آنها در عرصه های مختلف به ویژه حمایت از محور مقاوست. متغیر است. در این مقاله تلاش می شود با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانه ای و بهره گیری از منابع الکترونیکی، سوال این مقاله پاسخ داده شود.

منبع : مجله مطالعات راهبردی جهان اسلام - زمستان 1396 - شماره 72 , قاسمی، مصطفی تعداد بازدید : 726     تاریخ درج : 1398/05/20    

مقدمه

هر چند منطقه شمال آفریقا از نظر جغرافیایی از منطقه خاورمیانه جدا افـتاده اسـت و جـزیی از قاره آفریقا به شمار می آید، اما وجود دیـن اسـلام، مسئله فلسطین و عربیت، پیوندهای نزدیکی میان این منطقه و خاورمیانه ایجاد کرده و باعث شده است از کل این مجموعه با عـنوان «خـاورمیانه و شـمال آفریقا» نام برده شود. کشورهای شمال آفریقا شامل مصر، سـودان، لیبی، تونس، الجزایر و مراکش می شود.

مسئله حمایت از محور مقاومت به ویژه گروه های مقاومت فلسطینی در برابر رژیم صهیونیستی، یکی از اسـاسی ترین مـسائل مـورد توجه جوامع این کشورها بوده است. بسیاری از این کشورها نه تـنها از گـروه های مقاومت در عرصه های سیاسی و دیپلماتیک حمایت کرده اند بلکه به صورت عملی نیز پذیرای گروه های مقاومت فلسطینی در خـاک خـود بـوده و تا حد امکان از حمایت های مالی و دفاعی از این گروه ها نیز دریغ ننموده اند. سـودان، یـکی از ایـن کشورها می باشد که تا سال 2016 همواره در این مسیر قدم برمی داشت و هزینه های زیادی نیز بـابت ایـن مـسئله پرداخت نموده است. با اینکه سودان، ظرفیت های اجتماعی و سیاسی مناسبی در حمایت از مقاومت داشته و دارد امـا مـوانع و پس رانهای نیز وجود دارد که باعث شده است تا کشوری مثل سودان از این مسیر دور شـود. در مـقابل، الجـزایر به رغم فشارهای موجود بر این کشور، همواره تلاش نموده است سیاست نسبتاً مـستقلی از کـشورهای عرب سازشگر منطقه داشته باشد و این مسئله را در سیاست های اتخاذی خود در قبال تحولات مـنطقه نـشان داده اسـت.

با توجه به پیشگام بودن جمهوری اسلامی در مسئله محور مقاومت و اهمیت توجه به کشورهایی کـه هـمواره حامی مقاومت بوده اند، بررسی سیاست خارجی کشورهای شمال آفریقا در قبال مسئله مـقاومت و مـؤلفه های مـؤثر بر استمرار یا تغییر رویکرد آنها در حمایت از گروه ها و کشورهای محور مقاومت، ضرورت و اهمیت توجه بـه ایـن مـسئله را دوچندان کرده است.

1. مفهوم شناسی مقاومت

موضوع مقاومت، جبهه و محور مقاومت، واژه هایی هـستند کـه برداشت های وسیعی می توان از آن داشت. در وهله اول، وقتی از جبهه مقاومت سخن به میان می آید، گزاره واحدی در ذهن ایـجاد نـمی شود. جبهه مقاومت می تواند سطوح مختلف کنشگری را درون خود داشته باشد. سطح اول و بـالاترین سـطح، «عضویت در جبهه مقاومت» است که کنشگری جـمهوری اسـلامی ایـران در این سطح قابل تعریف است. سطح دوم بـه «حـمایت از جبهه مقاومت» اختصاص دارد که می تواند به صورت حمایت معنوی، سیاسی یا رسانه ای باشد. سـومین سـطح، «روابط سیاسی نزدیک با جـبهه مـقاومت چه از لحـاظ حـکومتی و چـه از لحاظ جمعیتی و اجتماعی » است. سطح چـهارم، «رد مـشروعیت رژیم صهیونیستی» است. پنجمین و پایین ترین سطح کنشگری در جبهه مقاومت، «مخالفت سیاسی بـا رژیـم صهیونیستی و نداشتن رابطه با این رژیـم جعلی» است.

سطوح کـنشگری در جـبهه مقاومت

علاوه بر سطوح مـتفاوت کـنشگری در جبهه مقاومت، شاخص های جبهه مقاومت نیز باید مشخص شود؛ شاخص هایی که سبب مـی شود تـا کشورها را در زمره حامیان یا اعـضای مـحور (جـبهه) مقاومت تلقی کـنیم. در ایـن زمینه، می توان به شـاخص هایی چـون اسلام خواهی و انقلابی گری، ضداستکبار بودن، ضد صهیونیسم، ضدارتجاع بودن، دفاع از فلسطینی ها و آزادی سرزمین فلسطین، مخالفت بـا گـروه های تکفیری و دفاع از جریان هایی مانند حزب الله و. .. اشـاره کـرد. این شـاخص ها در هـر دو سـطح رسمی و حکومت ها و حوزه اجـتماعی و ملت ها قابل بررسی است. (مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور، 1395) با توجه به این شاخص ها می توان بـرخی از کـشورها همچون الجزایر را به دلیل برخورداری از سطحی از کـنش گری و داشـتن بـرخی شـاخص های مـطرح شده، در زمره حـامیان مـقاومت برشمرد. شاخص هایی که سودان نیز از آن در حوزه های اجتماعی و سیاسی برخوردار بود اما طی سال های اخیر، به دلیـل چـالش هایی کـه سودان با آن مواجه است، کمرنگ شده اسـت.

2. سـیاست خـارجی سـودان در قـبال گـروه ها و کشورهای محور مقاومت

سودان، یکی از کشورهای حامی مقاومت طی دو دهه اخیر بوده است. سودان علاوه بر حمایت از گروه های مقاومت فلسطینی، با جمهوری اسلامی ایران نیز به عـنوان مهم ترین کشور عضو محور مقاومت، رابطه داشته است، اما طی سال های اخیر ناگزیر شد تا همراهی با سیاست های عربستان را بر استمرار حمایت از گروه های مقاومت و رابطه با جمهوری اسلامی ایران ترجیح دهـد.

1ـ2. سـیاست خارجی سودان در قبال گروه های مقاومت فلسطینی

توجه به مسئله فلسطین از جمله مسائل مورد توجه در سیاست خارجی سودان به شمار می رود. این کشور از جمله کشورهای شرکت کننده در جنگ 1967 اعراب و اسرائیل بـرای شـکست اسرائیل و جلوگیری از اشغال سرزمین های فلسطینی بود. هرچند سودانِ دوران سرهنگ نمیری که با کودتای سال 1969 روی کار آمده بود، حامی قرارداد کمپ دیوید شد، امـا پس از دوران نـمیری و در دوران کودتای یک ساله سـوار الذهـب، سپس دولت احمد میرغنی و نخست وزیری صادق المهدی و سپس قدرت گیری ژنرال عمر البشیر، به عنوان مدافع آرمان فلسطین به ایفای نقش پرداخت.

برجسته ترین مواضع سیاست خارجی سـودان در قـبال مسئله فلسطین در دوران حکومت عـمرالبشیر نـمود می یابد. کودتای 15 نفر از نظامیان ارتش سودان به رهبری عمر حسن احمد البشیر در 30 ژوئن 1989 علیه دولت صادق المهدی، سیاست خارجی سودان را دگرگون کرد. فاصله گرفتن سودان از متحدان سنتی غربی در این زمان آغاز شـد و بـسیاری از کشورهای عربی از جمله مصر، لیبی، عربستان و جمهوری یمن، بی درنگ حکومت نظامیان را به عنوان دولت مشروع سودان به رسمیت شناختند.

نخستین نمود فاصله گرفتن سودان از متحدان سنتی غربی، به طور طـبیعی در روابـط سودان و رژیـم صهیونیستی آشکار شد. عمرالبشیر، سیاستمدار نظامی که خود را نزدیک به اسلام گرایان اخوانی معرفی می کرد، کشوری به نـام اسرائیل را به رسمیت نمی شناخت. البشیر در سال دوم و سوم قدرت گیری و با همکاری و حـمایت حـسن التـرابی، رهبر اخوان المسلمین سودان، سلسله کنفرانس هایی را با دعوت از رهبران جنبش های جهادی فلسطین از جمله حماس و جنبش جهاد اسلامی و مـقاومت لبـنان برگزار کرد. (Sudan - Foreign Relations, 2014)

در سند معرفی سیاست خارجی سودان که در وب سایت وزارت امور خارجه جـمهوری سـودان مـنتشر شده است، در کنار توجه به اهداف و چشم انداز سیاست خارجی سودان، بر این موضوع تأکید شـده است که سودان، قاطعانه از حل مسائل جهان عرب حمایت می کند و حل این مـسائل، تنها در چارچوب حل مـسئله فـلسطین صورت خواهد گرفت. همچنین در ادامه این سند گفته شده است در دوره ای که سودان، ریاست اتحادیه عرب را برعهده داشت، فعالانه در جهت حل مسائل داخلی کشورهای عربی از جمله اختلافات گروه های فلسطینی و همچنین لبـنانی تلاش می کرد.

مهم ترین و عمده ترین پیوند سیاسی دولت البشیر، پیوند با جنبش مقاومت اسلامی (حماس ) در نوار غزه بوده است. این پیوند، تنها براساس رویکردها و جهت گیری های حماس نسبت به مسئله فلسطین و مقاومت نبوده، بـلکه آن چـه نزدیکی و اتحاد دولت البشیر را با حماس در مقایسه با دیگر جنبش ها و احزاب فلسطینی رقم زده است فراتر از مواضع سیاسی و ریشه در گرایش های اخوانی مشترک هر دو طرف نیز داشته است. حرکت مقاومت اسلامی فلسطین (حـماس )، بـه عنوان حزب سیاسی اخوان المسلمین در فلسطین و «حزب کنگره ملی»، حزب مسلط سودان به رهبری عمر البشیر، نماینده سازمان اخوان المسلمین در سودان شناخته می شوند. (Muslih, 2017:33) به قدرت رسیدن البشیر در سال 1989، دو سال پس از تأسیس حـماس در نـوار غزه بوده است. در سال 1987، حماس به رهبری مؤسسان اولیه خود شیخ احمد یاسین، عادل عزیز الرنتیسی و محمود الزهار اعلام موجودیت کرده بود.

با وجود رویکرد اولیه البشیر به حـماس در 1989 تـا 2000، وی نـگاهی فراگیر و همه شمول به جـریان های فـلسطینی را دنـبال می کرد. (State Dept , 2016 ) این موضوع به دلیل نفوذ و جایگاه برجسته ای بود که حسن الترابی، از چهره های اخوانی سودان و رهبر معنوی دولت البشیر به مسئله فـلسطین داشـت. حـسن الترابی، به عنوان شخصی با نفوذ دولت البـشیر و از اعـضای فعال و برجسته اخوان المسلمین سودان، بیش از آن که حمایت های خود را متوجه تنها گروه های مشخصی از فلسطین نماید، سعی در حمایت از گروه های متنوعی از فـلسطینی ها داشـت. حـسن الترابی، به دنبال تبدیل سودان به مرکز یک دولت فرامرزی اسـلامی بود و با همه فعالان گروه های اسلامی اعم از تندرو و میانه رو رابطه داشت. روابط دولت البشیر با حماس در زمان قدرت التـرابی، مـحکم و قـوی بود ولی با کنار رفتن حسن الترابی، البشیر روابط خود را بیش از پیـش بـا حماس متمرکز کرد.

تا پیش از تغییر سیاست خارجی سودان نسبت به جریان های مقاومت در منطقه، جنبش جـهاد اسـلامی فـلسطین، اولویت بعدی دولت البشیر برای حمایت از جریان های مقاومت فلسطینی بود. جهاد اسلامی نـیز بـه مـانند حماس، مرکز نمایندگی و دفتر رسمی در خارطوم داشت. رهبران و اعضای جنبش جهاد اسلامی با مـقامات دولتـ البـشیر به راحتی صورت می گرفت و اعضای جهاد اسلامی بارها حمایت سودان را از مسئله فلسطین ستوده بـودند. (عـمویی، 1395 )

روابط دولت البشیر با تشکیلات خودگردان نیز در زمان پشتیبانی سودان از جریان های مقاومت حماس و جـهاد اسـلامی، گـرم و نزدیک ارزیابی می شد. اعلام حکم بازداشت عمر البشیر توسط دادگاه بین المللی لاهه، واکنش تـند هـمه گروه های فلسطینی را به همراه داشت. محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان در کمتر از یک مـاه پس از اعـلام ایـن حکم و در جریان کنفرانس سران عرب در دوحه قطر اعلام کرد: «ما باید تصمیم قاطعی را علیه حـکم دادگـاه بین المللی درباره برادرمان، عمرالبشیر، رئیس جمهور سودان اتخاذ کنیم.» (Peretz, 2009) در اثنای برگزاری اجلاس سـران اتـحادیه عـرب در دوحه قطر که ریاست آن را تشکیلات خودگردان فلسطین برعهده داشت، فلسطین پیشنهاد کرد همه اعـضای اتـحادیه عـرب در واکنش به اعلام حکم تحت تعقیب بودن رئیس جمهور سودان به صورت دسـته جـمعی از دادگاه بین المللی خارج شوند که با وجود استقبال اولیه، اما تا کنون هیچ گاه عملی نشده اسـت. (Herzberg, 2010) در مـجموع، دولت عمرالبشیر تا سال 2016، مواضع بسیار روشنی در قبال گروه های مقاومت فلسطینی داشت و در عـرصه های مـختلف از این گروه ها پشتیبانی می کرد.

با توجه جـایگاه مـحوری ایـران در حمایت از کشورها و گروه های مقاومت، حکومت سودان نـیز هـمکاری خوبی با جمهوری اسلامی در زمینه های یادشده داشت به طوری که سودان در زمره کـشورهای حـامی مقاومت به شمار می رفت. امـا از 2016، شـاهد تغییراتی در سـیاست خـارجی سـودان نسبت به جمهوری اسلامی ایران بـوده ایم. مـاهیت این تغییرات، بیانگر کاهش حمایت سودان از گروه ها و کشورهای محور مقاومت بوده اسـت.

2ـ2. تـغییر رویکرد سیاست خارجی سودان نسبت بـه گروه های مقاومت

به رغـم روابـط مستحکم و دیرینه سودان با گـروه های مـقاومت فلسطینی، نخستین نشانه های تغییر در رویکردهای سیاست خارجی سودان را می توان در جریان سفر عمرالبشیر بـه امـارات متحده عربی در اوایل سال 2015 و پس از آن دنـبال کـرد. امـارات از سرسخت ترین مخالفان جـنبش های اخـوانی به شمار می رود و سـفر عـمرالبشیر به عنوان قدیمی ترین دولت اخوانی منطقه به امارات در نگاه های نخست به عنوان تغییر تاکتیکی در رویـکردهای سـودان تعبیر شد. اعلام مواضع متناقض بـا گـذشته از سوی مـقامات سـودانی، نـشان از تغییرات جدید استراتژیک در سـیاست خارجی سودان داشت. عمر البشیر در جریان این سفر و در پاسخ به سؤالی در مورد سفر به کـشوری کـه اخوان المسلمین را یک گروه تروریستی معرفی مـی کند، گـفت: «هـر کـشوری بـرای تأمین امنیت و ثـبات خـود ممکن است اقداماتی را انجام دهد.» همزمان با سفر عمرالبشیر به امارات، ابوظبی اعلام کرد که 900 مـلیون دلاری را بـرای سـاخت دو سد در سودان سرمایه گذاری می کند. (The New Arab, 2015)

عمر البشیر کـمتر از سـه مـاه پس از سـفر بـه امـارات، سفر رسمی خود را به ریاض، پایتخت مخالف سنتی خود آغاز کرد. این سفر، شکی برای کارشناسان باقی نگذاشت که سودان در حال گذار به مراحل جدیدی در سیاست خارجی خـود می باشد. با این حال، سودان از مدت ها پیش از این سفرها و علنی کردن تغییرات در رویکردهای سیاست خارجی خود، تردیدش را در ارتباط با حمایت از جریان های مقاومت اعلام کرده بود. علی کرتی، وزیر امور خـارجه سـودان پیشتر اعلام کرده بود که کشورش مجبور است میان ایران و دولت های خلیج فارس، یکی را انتخاب کند. پس از این سخنان، دفتر فرهنگی ایران در خارطوم در سپتامبر 2014 تعطیل و گرایش سودان به فاصله گـرفتن از ایـران به عنوان اصلی ترین حامی جریان های مقاومت، آشکار شد. بلافاصله پس از تعطیلی دفتر فرهنگی ایران در خارطوم، دولت های عربی خلیج فارس، آمادگی خود را برای سرمایه گذاری در سـودان و هـمچنین رفع ممنوعیت های مبادلات بانکی اعـلام کـردند. (Sudan ’s foreign policy,2015)

اگرچه در بعد داخلی، مخالفت با رژیم صهیونیستی و به رسمیت نشناختن آن و نیز تأکید بر حقوق مردم فلسطین از گذشته در سودان انجام شده و می شود، اما سودانی ها از چند سـال قـبل، ناچار شدند تعدیل های قـابل مـلاحظه ای را در بعد خارجی (از جمله درباره فلسطین) و برای کاهش تنش بین خود و کشورهای عربی، امریکا و اروپا انجام دهند. عمر البشیر به صراحت گفت: «ما در روند صلح خاورمیانه و در موضوع فلسطین، خارج از چارچوب تصمیمات اتـحادیه عـرب عمل نخواهیم کرد.» (عمویی، 1395)

براساس اسنادی که ویکی لیکس منتشر کرده است، فاصله گیری سودان از گروه های مقاومت فلسطینی مشهود است. براساس متن یکی از اسناد، عربستان سعودی با اعلام حمایت کامل خود از سـودان در نـزاع مرزی ایـن کشور با مصر، کمک های اقتصادی و سیاسی ریاض به سودان را وعده داده و از طرف مقابل، خارطوم ضمانت هماهنگی کامل دربـاره سیاست های مربوط به گروه های مقاومت فلسطینی را به عربستان داده است. (ویکیلیکس، 1394 )

3ـ2. تـغییر رویـکرد سـودان در قبال جمهوری اسلامی ایران

مهم ترین مصداق تغییر رویکرد سیاست خارجی سودان در قبال محور مقاومت را باید در قطع روابـط آن بـا جمهوری اسلامی و همراهی کردن با نقطه مقابل محور مقاومت یعنی محور سازش بـه رهـبری عـربستان سعودی دید. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و استقرار حکومت جمهوری اسلامی، ایران سیاست خارجی خود را مستقل و خـارج از راهبردها و رویکردهای بلوک شرق و غرب، تعریف و دنبال کرد و در این راستا همکاری و مشارکت بـا حکومت های منطقه به مـنظور ایجـاد ترتیبات سیاسی و امنیتی جدید را در اولویت سیاست خارجی خود قرار داد. جمهوری اسلامی ایران در راستای حمایت از جنبش های اسلامی و حمایت از مستضعفان جهان (اصل سوم قانون اساسی )، طرفدار پیاده سازی الگوی دولت  اسلام گرا در کشورهای مستعد منطقه بـود. از این رو اعلام شناسایی و حمایت از به قدرت رسیدن حکومت اسلام گرای جبهه قومی اسلامی سودان در سال 1989 (که در ادامه به حزب کنگره ملی تغییر نام یافت) را می توان به عنوان یکی از مصادیق بارز رویکرد جـدید جـمهوری اسلامی دانست.

اتخاذ مواضع ضد اسرائیلی از سوی دولت سودان، حاکم شدن یک الگوی اسلامی در سودان و تلاش جمهوری اسلامی برای گسترش این مدل حکومتی در شمال و شرق آفریقا، در کنار شباهت نسبی موضع دو کـشور در قـبال تحولات منطقه، باعث شده بود که جمهوری اسلامی احساس همسویی بیشتری با کشور سودان داشته باشد و در معادلات سیاست خارجی خود، اولویت بالایی برای سودان قائل باشد. (Sudan - Iran Relations, 2014)

گسترش روابط دفـاعی ـ امـنیتی، سیاسی، فرهنگی و. .. ایران و سودان، موجب نگرانی برخی کشورهای عربی منطقه و رژیم صهیونیستی شد. این روابط نزدیک، بیشتر به خاطر مواضع مشترکی بود که در مواردی همچون مسئله فلسطین و نقش اشـغال گری رژیـم صـهیونیستی وجود داشت. با وجود این روابـط گـسترده، دولت سـودان با تعطیلی تمام مراکز فرهنگی ایران در خارطوم و سایر استان ها در ۱۰ شهریورماه 1393، شوک بزرگی به محافل سیاسی وارد کرد. روابط ایران و سودان به دلیل حـمایت خـارطوم از سـیاست های عربستان در سال 1394 به طور کامل قطع شد. (Sudan severs …,2016) بـرخی، دلیل اعـلامی سودان را پذیرفته و آن را نشانه خروج سودان از جبهه مقاومت و مخالفت با ایران دانستند. سودان از آن زمان تاکنون، سیاست خارجی خود را در جهت دور شـدن از مـحور مـقاومت و نزدیکی هرچه بیشتر به محور سازش و در رأس آنها عربستان سعودی تـعریف کرده است.

این اقدام سودان، سؤالاتی را در ذهن تحلیل گران پدید آورده که چه مؤلفه یا عواملی در تغییر این رویکرد سیاست خارجی سـودان نـقش اصـلی را بازی کرده است؟

4ـ2. عوامل مؤثر بر تغییر رویکرد سیاست خارجی سودان در قـبال گـروه ها و محور مقاومت

وجود فرهنگ عمیق ضد صهیونیستی در میان مردم سودان، اشتراکات ایدئولوژیک و فکری رهبران سودان بـا بـرخی از گـروه های مقاومت در فلسطین، نگاه ضد غربی مردم و بسیاری از مقامات سودانی، وجود فرهنگ تـصوف و نـزدیکی آن بـا تشیع و ضدیت با وهابیت از جمله پیش رانهای مؤثر بر حمایت سودان از گروه ها و محور مقاومت طـی دو دهـه گـذشته بوده است. به رغم این ظرفیت ها، شاهد تغییر رویکرد سودان نسبت به گروه ها و کـشورهای عـضو مقاومت در سال های اخیر می باشیم. اگرچه عواملی چون تلاش برای رهایی از بحران های موجود در ایـن کـشور از جـمله بحران دارفور، فرار از اتهام حمایت از تروریسم و عبور از شرایط آشوب زده منطقه بعد از تحولات جهان عـرب (2011) در این تـغییر رویکرد دخیل می باشند، اما عوامل اقتصادی به عنوان عوامل زیربنایی این موضوع، حـایز اهـمیت بـیشتری است.

یکی از مهم ترین چالش های سودان، چالش اقتصادی است که دولت را در تنگنا قرار داده است. جنگ های داخلی، ویـژگی های بـد آب و هوایی، پایین بودن ارزش  کالاهای تولیدی در بازار جهانی و سیاست های نادرست اقتصادی از عـمده دلایـل ضـعف اقتصاد سودان به شمار می رود. تولید ناخالص داخلی سودان بعد از جدایی جنوب، به 58 میلیارد دلار کـاهش یافـته اسـت. نیروی کار این کشور، هفت میلیون و 415 هزار نفر است. 7/21 درصد از جمعیت در سـن کـار این کشور بیکار هستند و بیش از 40 درصد از مردم آن زیر خط فقر هستند. (Factbook, 2016) از لحاظ منابع و امکانات کشاورزی نـیز سـودان در موقعیت مساعدی به لحاظ اقلیمی قرار ندارد.

سودان که 22 سال درگیر جـنگ بـا گروه های شورشی بود، پس از جداشدن جنوب سودان، حـدود 75 درصـد درآمـد نفتی خود را از دست داد و این مسئله فشار زیـادی بـر اقتصاد سودان وارد آورد. (البنک الدولی ینصح السودان، 2016) علاوه بر این، بخشی از درآمدی که سودان از طـریق دریـافت عوارض انتقال نفت جنوب از ایـن کـشور دریافت مـی کرد نـیز بـه دلیل آشوب های داخلی سودان جنوبی از دسـت رفـت.

علاوه بر مشکلات ساختاری داخلی، سودان طی دو دهه گذشته از جانب آمریکا و هـم پیمانان آن نـیز تحت فشار و انزوای سیاسی و تحریم قـرار داشته است. نزدیکی دولت البـشیر بـه جریان های ضد صهیونیستی و ضد اسـرائیلی در دهـه 1990 باعث شد تا ایالات متحده از سال 1993، دولت البشیر را در فهرست دولت های حامی تروریست قرار دهـد و از سـال 1997 نیز نخستین تحریم های بین المللی خـود را عـلیه دولت البـشیر اعمال کند. تـحولات پس از حـوادث 11 سپتامبر و حضور بن لادن در سـودان در سـال های قبل از 2000 باعث شد تا توجه و تمرکز آمریکا بر این کشور بیشتر شود و نسبت به تـحولاتی که در این کشـور اتفاق افتاد بی تفاوت نباشد. (US Sanctions, 2016)

فتنه انگیزی آمـریکا و اسـرائیل به مـدت 20 سـال بـین جنوب و شمال سودان مـوجب شد تا «توافقنامه نیفاشا» میان آنان امضا شود که براساس آن، سودان جنوبی در 2011 از سودان جدا شد. جـنوب سـودان، منطقه ای است که ثروت های مهم نـفتی را در خـود دارد. پس از امـضای تـوافق نامه صـلح جنوب، «بحران دارفـور» شـکل گرفت و آمریکا به همراه فرانسه و شمار دیگری از کشورهای غربی تلاش کردند با ادعای اقدام دولت عمر البـشیر در کشـتار دسـته جمعی برخی از گروه های درگیر در دارفور، جامعه بینالمللی را بـر ضـد دولت سـودان بـرانگیزانند. (بـررسی تـحولات، چالش ها و...، 1393: 25 -18)

سودان در مقابل این فشارها، تلاش مستمری را برای عادی سازی روابط خود با ایالات متحده دنبال کرد. این تلاش ها با هدف رفع تحریم هایی بود که ایالات متحده عـلیه این کشور اعمال کرده بود. با وجود تغییر دولت ها در آمریکا، همچنان این تحریم ها تداوم داشته است. تلاش سودان برای نزدیکی به آمریکا در جریان اعلام آمادگی سودان برای همکاری با ایـالات مـتحده، خود را در جنگ با تروریسم به خوبی نشان داد. (خبرگزاری فارس، 26/10/1395) اما این تلاش ها تا اواخر روزهای ریاست جمهوری اوباما منجر به رفع تحریم های ایالات متحده علیه سودان نشد (تابناک،1395) و اقتصاد سـودان آسـیب پذیرتر از گذشته شد.

در کنار فشارهای آمریکا و غرب، فشار کشورهای عربی و در رأس آنها عربستان به عنوان رقیب منطقه ای ایران و نماینده پیشبرد سیاست های آمریکا در جهان عرب، تـأثیر زیـادی در تغییر رویکرد سودان در سیاست خـارجی داشـت. عربستان سعودی از بازیگران مهم منطقه ای است که از نفوذ فراوانی در بسیاری از کشورهای آفریقایی برخوردار است. حجم سرمایه گذاری های کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در سودان، بیش از 50 درصـد از سـرمایه گذاری های خارجی در این کشور را تشکیل مـی دهد. حـوزه کشاورزی و معادن، مهم ترین بخش هایی است که سعودی ها در آن سرمایه گذاری کرده اند. عربستان همچنین یکی از اصلی ترین کشورهایی است که در صندوق عربی، نقش حامی سودان را ایفا کرده و از طلبکاران عمده سودان می باشد. (الخلیج یتجه إلی السودان، 2016) از دیگر دلایل اثرگذار عـربستان بـر اقتصاد سودان، وجود نیروی کار مهاجر سودان در این کشور است. (السعودیة.. سودانیون خائفون من الترحیل، 2013). عربستان سعودی علاوه بر سرمایه گذاری، سرمایه هایی را نیز در قالب مساعدت به سودان ارسال می کند که از طریق آنها بـه نـفوذ خود در ایـن کشور می افزاید زیرا این مساعدت ها باعث گسترش و تعمیق روابط سازمان ها و نهادها و عناصر کشور کمک کننده با سازمان ها و نهادهای دولتـی و غیردولتی کشور دریافت کننده می شود. عربستان در طول سالیان، از طریق سازمان های خود بـه ویژه «صـلیب سـرخ سعودی»، با به کارگیری مؤسسات و نهادهای فرهنگی و عمرانی آن کشور، هماهنگ با سفارت عربستان و آژانس های محلی مرتبط، از حـضور گـسترده ای در سودان برخوردار شده است. چنین حضوری، این توان را به سازمان ها و نهادهای سعودی دادهـ اسـت کـه بتوانند روابط عمیقی را در بخش های حکومتی و مردمی به ویژه در بخش های دینی و فرهنگی سازماندهی کنند.

عربستان و صهیونیست ها دریافـته بودند که به رغم مواضع ضد صهیونیستی و حمایت از گروه های مقاومت در کشور سودان، ظـرفیت های عملی این کشور در ایـن عـرصه، محدود و آسیب پذیر است و می تواند پایه های ارتباطی گروه های مقاومت فلسطینی و جمهوری اسلامی با سودان را تضعیف کند. عربستان با این نگاه، بدون ایجاد حساسیت و با ورود به زیرساخت ها روی رفتار داخلی و خارجی سودان تأثیرگذار بـود. آثار این اقدامات را در سال های اخیر می توان در تحرکات عربستان در سودان پیگیری کرد. مهم ترین مشکل سودان، مشکلات اقتصادی بوده است. عربستان از همان ابتدا تلاش کرد از نقاط ضعف اقتصادی سودان استفاده کند بنابراین به تدریج در قالب طـرح های مـختلف و سرمایه گذاری های محدود از جمله در حوزه کشاورزی و دام وارد سودان شد و حتی یکی از خریداران و مشتریان دائمی دام های سودان در ایام حج شد. به این ترتیب، وابستگی های اقتصادی سودان به عربستان به تدریج ایجاد شد. حجم سرمایه گذاری خارجی عـربستان در سـودان بیش از 13 میلیارد دلار است و به گفته «احمد شاور»، دبیر کل دفتر سرمایه گذاری سودان، عربستان اکنون شریک اول تجاری کشور می باشد. (اسدی، 1393)

عربستان، همسنگ با فعالیت های اقتصادی و سرمایه گذاری در سودان، نسبت به تـوسعه نـفوذ و حضور فرهنگی خود نیز اقدام کرده است. تا 10 سال پیش، تفکر سلفی وهابی و تکفیری در سودان مجال عرض اندام نمی یافت و فعالیت های آنان در جامعه سودان، نمود آشکار و علنی نداشت. اما امروزه از قِبَل حـمایت های بـی دریغ سـفارت و نهادهای عربستان توانسته است حـضور خـود را در سـطح وسیعی در فضای فرهنگی سودان تحمیل کند. عربستان به همان نسبتی که در حوزه اقتصادی سودان وارد شد، به همان نسبت در حوزه فرهنگی در سودان فـرصت ایجـاد کرد. امـروزه، حضور فرهنگی عربستان و وهابیت و تفکر تکفیری در سودان نـهادمند شـده است و مراکز متعددی در سودان توسط دلارهای عربستان تأسیس شده است. ساخت مساجد و مراکز فرهنگی و آموزشی به دست عربستان بـه ویژه در خـارطوم و تـربیت ائمه جمعه و جماعات و مبلغ و به کارگماشتن آنها در این مراکز، تطمیع افـراد رسانه ای، تسلط فکری بر بعضی مطبوعات از طریق کمک مادی به آنها و نظایر آن، نتیجه ذاتی تحرکات اقتصادی عربستان در اینـ کشـور بـوده است. لذا به رغم برخورداری جامعه سودان از ساختار های ریشه دار طرق صوفیه، امـا در طـول یک دهه اخیر، بسترها و زمینه های اولیه برای شکل گیری جبهه فرهنگی و فکری مخالف و مغایر با بافت و بنیادهای اجـتماعی و فـرهنگی جـامعه سودان فراهم شده است.

عربستان با ورود و سوار شدن بر امواج نیازمندی های اقـتصادی سـودان، هـمزمان تلاش متبحرانه ای برای کاشتن بذرهای فکری و فرهنگی و انحرافی و سرمایه گذاری قابل ملاحظه برای رشد و بـه بـار نـشاندن فعالیت ها در این عرصه داشته است. با توجه به وابستگی اقتصادی سودان به کمک های خارجی بـه ویژه کـمک های عربستان و نفوذ فرهنگی این کشور طی سال های اخیر در سودان، عربستان سعودی در مارس ۲۰۱۴، تـعاملات بـانکی خـود را با سودان قطع کرد تا ۵۰ درصد از درآمد بانکی سودان از این راه کاهش یابد. برخی کـارشناسان، ایـن اقدام ریاض را به عنوان تنبیهی علیه سودان تفسیر کردند تا آن را از ایران دور سازد. عـربستان بـا درک چـنین نقاط ضعفی در سودان، به حدی در روابط خود با این کشور موضع تندی اتخاذ کرد کـه وقـتی عمر البشیر تصمیم داشت تا برای شرکت در مراسم تحلیف دکتر روحانی بـه تـهران بـیاید، به هواپیمای او اجازه عبور از آسمان کشورش را نداد و او نتوانست در تهران حاضر شود. بعد از اینکه سودان تـحت فـشارهای عـربستان و نیازهای اقتصادی به این کشور، مراکز فرهنگی ایران در سودان را بست، ملک عـبدالله پادشـاه سعودی، دستور گسترش روابط اقتصادی عربستان را با سودان صادر کرد.

ضعف ساختاری اقتصاد سودان، وابستگی شـدید ایـن اقتصاد به کمک های مالی خارجی به ویژه عربستان و فشار تحریم های غرب و عـرب عـلیه سودان، شرایط بحرانی را برای اقتصاد سودان رقـم زد کـه دولت را مـواجه با آشوب های داخلی کرد به طوری کـه دولت البـشیر را تا مرز ورشکستگی کامل سیاسی و اقتصادی پیش برد و عمر البشیر را بیش از پیش، مـتوجه دریـافت کمک های خارجی از عربستان؛ رقیب مـنطقه ای ایـران و راس مـحور سـازش کـرد. مجموع این شرایط که همزمان بـا اعـلام نیاز عربستان سعودی به اعزام نیروی زمینی در تهاجم به یمن در آوریل 2015 بـود، سـودان را ترغیب به دریافت کمک های مالی از عـربستان سعودی در ازای اعزام نیرو بـه جـبهه تهاجم یه یمن کرد. (Guardian Africa network, 2016)

نـزدیکی بـه عربستان سعودی به همان میزان که سودان را از ایران دور کرده، شرایط برقراری رابطه سـودان را بـا رژیم صهیونیستی و غرب مهیا سـاخته اسـت زیرا آمـریکا شرط گسترش روابـط بـا سودان و برداشتن کامل تـحریم های سـودان را شناسایی رژیم صهیونیستی از طرف سودان اعلام کرده است. عربستان، حلقه واسط بین سودان بـا رژیـم صهیونیستی و آمریکا می باشد. طی روزهای آخـر ریـاست جمهوری اوباما اعـلام شـد کـه برخی از تحریم های آمریکا عـلیه سودان برداشته شده است. بلافاصله بعد از این اتفاق، مقامات سودانی از نقش عربستان برای کاهش تـحریم ها عـلیه سودان تشکر کردند. (خبرگزاری فارس، 25/10/95)

عـربستان و غـرب بـا ایـن شـیوه رفتاری با سـودان، درصـدد ارایه الگویی برای سایر کشورهای جهان اسلام و حامی مقاومت هستند؛ الگویی که نشان می دهد کشوری که حـامی گـروه های مـقاومت فلسطینی و محور مقاومت باشد، با انبوهی از فـشارهای اقـتصادی روبـه رو خـواهد شـد و بـالعکس، کشوری که از گروه های مقاومت فلسطینی فاصله گیرد یا مواضع آن در چارچوب سیاست های عربستان در منطقه باشد و از جمهوری اسلامی به عنوان رقیب منطقه ای عربستان و مهم ترین کشور محور مقاومت دور شـود، ضمن اینکه از مشوق های غرب برخوردار خواهد شد، از دلارهای کشورهای مرتجع عربی نیز بهره خواهد برد. (خبرگزاری فارس، 1/11/95 ) بر این اساس، اعلام غیررسمی امکان عادی سازی رابطه سودان و رژیم صهیونیستی هم نـشان از تـلاش سودان برای حل چالش های روابط خود با آمریکا دارد و هم متأثر از تلاش دولت البشیر برای نزدیکی به عربستان سعودی و دریافت کمک های مالی از این کشور می باشد.

3. سیاست الجزایر در قبال گروه ها و کشورهای حـوزه مـقاومت

الجزایر به عنوان یکی از مهم ترین کشورهای شمال آفریقا نیز طی چند دهه گذشته همواره حامی گروه های مقاومت فلسطینی بوده و این مسئله را در رابطه بـا جـمهوری اسلامی ایران و سیاست های منطقه ای آن بـه خـوبی نشان داده است.

1ـ3. سیاست الجزایر در قبال گروه های مقاومت فلسطینی

همان طور که اشاره شد، نگاه ضدصهیونیستی در میان جوامع شمال آفریقا از عمق بالایی برخوردار است. در این مـیان، الجـزایر از مهم ترین کشورهای منطقه اسـت کـه نگاه ضد صهیونیستی و ضد استکباری از ویژگی های برجسته مردم آن محسوب می شود. مردم الجزایر به عنوان کشوری که تاریخی طولانی در مبارزه با استعمار و اشغالگری و مقاومت در مقابل فرانسوی ها دارد، توجه ویژه ای به مسئله فـلسطین نـشان می دهند. این کشور از زمان استقلال، از حامیان اصلی فلسطینیان و مقاومت آنها در مقابل رژیم صهیونیستی بوده و از مبارزات سازمان آزادی بخش فلسطین و جنبش فتح در دهه 70 و 80 میلادی حمایت کرده است . براساس نظرسنجی هایی که مؤسسه های «پیو» یـا «دوحـه » منتشر کـرده اند، مردم الجزایر بیشترین همراهی را با مردم فلسطین دارند. (نکویی، 1395) الجزایری ها در تمام کشورهایی که مقیم هستند حتی از خـود فلسطینیان نیز توجه بیشتری به موضوع فلسطین، مقاومت فلسطین و آرمان فـلسطین نـشان داده و فـعالیت های متعددی را برای این منظور سازماندهی می کنند. هر الجزایری، جمله معروف «نحن مع فلسطین؛ ظالما او مظلوما» را بیان مـی کند؛ یـعنی الجزایر از فلسطین چه مظلوم و چه ظالم دفاع می کند و از آن کنار نخواهد کشید. (نکویی، 1395) افـکار عـمومی الجـزایر بدون اینکه توجهی به نظام سیاسی داشته باشد یا اینکه دستوری از ناحیه آن دریافت کند، نـسبت به مسئله فلسطین و مقاومت در مقابل اشغال گری موضع گیری می کند. (شراب، 2016) این حمایت مردمی بـاعث شده است دولت الجزایر نـیز بـه دنبال تقابل با افکار عمومی و مردم نباشد و در موارد متعددی نشان داده است که به موضوع مقاومت و حمایت از گروه های مقاومت اهمیت می دهد. تاریخی که دو کشور تجربه کرده اند، به تداوم روابط و پیوندی که بین جـامعه الجزایری و فلسطینیان وجود دارد، نیز کمک می کند. الجزایر به عنوان کشوری که استعمار فرانسه را تجربه کرده است، سختی های ملت فلسطین را به خوبی درک می کند.

الجزایر از زمانی که جنبش فتح تشکیل شد به آموزش نـیروهای سـازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) کمک و کمک های نظامی و تسلیحاتی خود را به این سازمان ارائه کرد. ارتش الجزایر در جنگ هایی که در فاصله زمانی 1967 تا 1973 بین اعراب و رژیم صهیونیستی درگرفت، شرکت کرد. بیشترین نمود این واقـعه، تـقابل نیروهای الجزایری با تانک های اسرائیلی در بندر ادیبه مصر در جنگ رمضان 1973 بود. براساس گزارش های نظامی و امنیتی صهیونیست ها که در سال 2005 از حالت محرمانه خارج شد، «دیوید بن الیعازر» و «موشه دایان» اعتراف کـرده بـودند که ناکامی تیپ زرهی اسرائیل در نبرد بندر ادیبه به واسطه دامی بود که نیروهای الجزایری برای آنها گذاشته بودند. در جریان این نبرد، نیروهای الجزایری یک هواپیمای مدل گالکسی امریکا و یـک جـنگنده امـریکایی را ساقط کرده و دو هواپیمای دیگر را هـدف قـرار دادنـد. (ایسر، 2016) الجزایر در دوران «هواری بومدین»، نیروهای داوطلبی را در سال 1982 به لبنان اعزام کرد تا پس از حمله صهیونیست ها به این کشور در کنار سازمان آزادیـ بخش فـلسطین بـجنگند. پس از مذاکرات اسلو (1988) با موضوع تشکیل کشور فلسطینی، الجـزایر کـشوری بود که به تشکیلات خودگردان فلسطین کمک مالی کرده و سفارت دائمی فلسطین را در الجزیره تأسیس کرد. این کشور تا کـنون، مـوضع خـود را نسبت به این مسئله در خفا و آشکار تغییر نداده است. هـمواره این جمله هواری بومدین، رئیس جمهور اسبق الجزایر که «الجزایر از فلسطین چه مظلوم و چه ظالم دفاع می کند»، مورد تـأکید دیـپلمات های الجـزایری در محافل مختلف است.

در فوریه 2016، مسابقه فوتبال دوستانه ای بین تیم های فوتبال المـپیک الجـزایر و فلسطین در ورزشگاه «5 ژوئیه» الجزیره برگزار شد که حدود 70 هزار الجزایری از آن استقبال کردند تا نشان دهند بـه مـوضوع فـلسطین و حمایت از مقاومت مردم آن اهمیت می دهند. موضوع حمایت از فلسطینیان، زمانی خود را نشان داد کـه تـیم فـوتبال فلسطین یک گل به ثمر رساند و جمعیت حاضر در ورزشگاه، یک صدا این تیم را تشویق کـردند. (الیـوم السـابع، 2016) این مسابقه فوتبال دوستانه به بهانه ای برای تظاهرات ضد اسرائیلی و حمایت از آرمان فلسطین تـبدیل شـد و بازتاب گسترده ای در رسانه های عربی یافت. (الخبر، 2016). در حالی که برخی از کشورهای عربی از ورزش برای مـیزبانی اسـرائیلی ها در اراضـی خود استاده می کنند، الجزایر برای سرمربی اسرائیلی تیم ملی غنا روادید صادر نکرد. (Time of Isreal, 2016)

در سـپتامبر 2016، وزارت آمـوزش و پرورش الجزایر به صورت سهوی یا عمدی در نقشه ای در کتاب جغرافیای سال اول متوسطه به جای واژه «فـلسطین» از واژهـ «اسـرائیل » استفاده کرد که واکنش های تند شبکه های اجتماعی را به دنبال داشت. بخشی از این انتقادها متوجه «نـوریه بـن غبریت»، وزیر آموزش و پرورش این کشور بود که از سوی برخی متهم شده بـود در جـهت عـادی سازی روابط بین الجزایر و رژیم صهیونیستی حرکت می کند. این اقدام در حالی صورت گرفت که در تمام نـقشه های دسـتگاه های دولتـی الجزایر، چیزی به نام اسرائیل به رسمیت شناخته نشده و به جای آن از واژه فلسطین اسـتفاده مـی شود. پس از واکنش های تند افکار عمومی نسبت به این موضوع، وزارت آموزش و پرورش الجزایر اعلام کرد که تمام کتاب هایی کـه بـا نقشه مورد بحث منتشر شده است از بازارها جمع آوری و از ناشر آن خواسته شده اسـت کـه آن را اصلاح کند. این وزارت خانه به این انـدازه هـم بـسنده نکرد و اعلام کرد مسئولیت اقدامی که صـورت گـرفته، متوجه ناشر این کتاب است و وزارت آموزش و پرورش در این خصوص تحقیقاتی انجام خواهد داد. (عربی، 2016) واکـنش های تـند افکار عمومی جامعه الجزایر نـسبت بـه استفاده از واژه «اسـرائیل» در نـقشه فـلسطین باعث شد احزاب، گروه ها و سازمان های سـیاسی مـختلف نیز نسبت به این موضوع واکنش نشان دهند. معارضان سیاسی الجزایری کـه در واقـع احزاب اسلام گرا هستند، خواستار برخورد بـا وزیر آموزش و پرورش و استعفای او شـدند. (هـیام، 2016)

در مجموع، الجزایر طی دهه های گـذشته، هـمچنان بر موضع گیری خود به نفع فلسطین پای بند مانده و مسئله فلسطین در باطن و وجدان مـردم الجـزایر فراموش نشده است. همچنین ایـن کـشور در شـرایط مختلف و در همه مـحافل بـین المللی، تکیه گاه محکمی برای فـلسطینیان بـوده است.

2ـ3. مواضع الجزایردر قبال گروه ها و کشورهای جبهه مقاومت در منطقه

الجزایر علاوه بر حمایت از گـروه های فـلسطینی، تلاش کرده است در رقابت های منطقه ای بـین کـشورهای محور مـقاومت و کـشورهای سـازشگر منطقه، جانب محور مـقاومت را بگیرد و به رغم فشارهای عربستان برای همراه ساختن این کشور با خود، حمایت های خود را از جـمهوری اسـلامی ایران و سیاست های آن در حوزه سوریه، یـمن و حـزب الله را نـشان داد.

ـ روابـط بـا جمهوری اسلامی ایـران

خـاطره تاریخی ایرانیان از الجزایر مربوط به پیمان مهم و تاریخی الجزایر میان ایران و عراق و مشخص شدن مسائل مـرزی و تـعیین تـکلیف مسئله اروندرود است؛ امری که با چـراغ سـبز ایـران و بـه ابـتکار الجـزایر صورت گرفت. اگرچه رابطه الجزایر با ایران از آغاز تشکیل این کشور، رابطه حسنه ای بوده و ایران از نخستین کشورهایی است که در سال ۱۳۴۱ و بلافاصله پس از استقلال الجزایر از فرانسه، آن را به رسمیت شـناخت اما این کشور در دو برهه علیه ایران مواضع خصمانه ای اتخاذ کرد که به سردی روابط انجامید. موضع گیری علیه اعمال حاکمیت ایران بر جزایر ایرانی سه گانه در خلیج فارس و حملات شدیداللحن به ایـران در اجـلاس کشورهای غیرمتعهد در سال ۱۳۵۲ به فراخواندن دیپلمات های ایرانی از این کشور منجر شد اما الجزایر در سال ۱۳۵۳ و با میانجی گری بین ایران و عراق که منجر به امضای قرارداد ۱۹۷۵ شد، به ترمیم روابط خـود بـا تهران پرداخت. پس از انقلاب اسلامی نیز با خروج ایران از مدار غرب، رابطه بهتری با ایران برقرار کرد. ایران در مسئله «صحرای غربی» از الجزایر حمایت کـرد و ایـن کشور نیز در جنگ عراق عـلیه ایـران، تا حدودی حامی ایران بود. (زینعلی، 1394)

الجزایر درست در شرایطی که بسیاری از کشورهای منطقه به عنوان عامل محرک حزب بعث عراق در تجاوز نظامی به خاک ایـران عـمل می کردند و گاهی پشتیبان آن بـودند، گـامی به جلو نهاد و درصدد بود با میانجی گری بین دو کشور به این جنگ خاتمه بخشد. این نخستین بار نبود که الجزایر به ایفای نقش میانجی گرانه به منظور حل بحران های منطقه پرداخـته بـود. پیش از این نیز در 29 دی 1359، دولت الجزایر که در آن زمان نقش حافظ منافع ایران در ایالات متحده را برعهده داشت، توانست طی یک میانجی گیری به بحران به وجود آمده ناشی از اشغال سفارت آمریکا در ایران خـاتمه دهـد و با امـضای سه سند بین دو کشور که به «بیانیه الجزایر» شهرت یافت، زمینه آزادی گروگان های سفارت آمریکا در تهران و همچنین تـأسیس دیوان داوری دعاوی ایران و آمریکا را برای حل و فصل دعاوی بین دو کشور فـراهم کـرد. (البـرز، 1394)

با این حال، این رابطه خوب و تازه شکل گرفته نزدیک به یک دهه بعد رو به وخامت گـذاشت و بـا اتهاماتی که مقامات این کشور علیه ایران و دخالت در امور داخلی الجزایر مطرح کـردند، دورهـ ای از قـطع کامل روابط دیپلماتیک بین دو کشور از ۱۳۷۱ آغاز شد. دیدار رؤسای دو کشور در سال ۱۳۷۹ و در حاشیه اجلاس هزاره در سـازمان ملل متحد، منجر به از سرگیری روابط شد. (زینعلی، 1394) بعد از برقراری مجدد روابط دو کـشور، همواره نگاه تعاملی و حـمایتی از سـیاست های یکدیگر، بین دو کشور حاکم بود. الجزایر بارها از حق ایران برای دستیابی به انرژی هسته ای صلح آمیز، دفاع و در مجامع و سازمان های بین المللی از مواضع ایران حمایت کرده است. الجزایر و ایران در طیف وسیعی از مسائل بین المللی بـا یکدیگر دارای افکار و عقاید مشترکی بودند و مذاکرات و هماهنگی های نزدیکی را در رخدادهای منطقه ای و بین المللی با یکدیگر دارند. هر دو کشور تأکید دارند که جامعه جهانی باید اصلاحاتی را در نظام سازمان ملل انجام دهد، در برابر سوءاستفاده های سـیاسی از مـوضوعات مرتبط با حقوق بشر ایستادگی کند، به ایجاد توازن میان ارکان معاهده منع تکثیر سلاح های هسته ای و فوریت ایجاد منطقه عاری از تسلیحات کشتار جمعی در خاورمیانه، مبادرت و از دخالت های خارجی در امور داخلی کـشورها و مـداخله های نظامی در این امور خودداری کند، حامی حل و فصل مناقشات داخلی و خارجی از طریق گفت وگو و راه های مسالمت آمیز باشد، از مبارزات فلسطینیان حمایت کند و خواستار یک راهبرد جهانی در راستای مبارزه با تروریسم و تـمامی اشـکال افراط گری باشد. (قاسمی، 1394)

در سطح اقتصادی نیز الجزایر و ایران، دو شریک اصلی در زمینه تولید و بازاریابی برای نفت و گاز هستند و دو عضو مهم سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) و انجمن کشورهای صادرکننده گاز محسوب مـی شوند. ایـن دو کـشور در راستای ثبات بازار نفت و حـفظ مـنافع کـشورهای تولیدکننده و صادرکننده نفت و گاز با رعایت شرایط و نیاز بازار تلاش می کنند (مرادی، 1394 ) لذا دارای اهداف مشترکی برای برقراری ثبات در قیمت نفت در بازارهای جـهانی بـوده و بـا همکاری یکدیگر در قالب سازمان اوپک تلاش می کنند ایـن هـدف را محقق کنند.

ـ بحران سوریه

در مسئله بحران سوریه، الجزایر برخلاف مواضع اکثر کشورهای عربی عمل کرد. این کشور نسبت بـه تـحولات سـوریه نیز موضع روشنی به نفع محور مقاومت اتخاذ کرد. هـر چند دولت سوریه به صورت سنتی از هم پیمانان و دوستان الجزایر تلقی می شود، حفظ این رویه در شرایط بین المللی و منطقه ای از اهمیت فـراوانی بـرخوردار اسـت. الجزایر از مشروعیت بین المللی سوریه و حل و فصل سیاسی بحران این کشور تـوسط خـود سوری ها حمایت کرد. همچنین ضمن خودداری از فراخوان سفیر خود از دمشق در نوامبر سال 2011 از حضور سفیر سوریه در الجـزایر حـمایت کـرد و اکنون دو کشور دارای روابط رسمی سیاسی در سطح سفیر هستند. «عبدالمنعم احریز»، سفیر الجـزایر در ایـران دربـاره روابط الجزیره ودمشق به ویژه طی چند سال گذشته اظهار می کند: «دو کشور الجزایر و سوریه، روابـط خـوبی دارنـد و الجزایر به شدت از طرح برهم زدن امنیت و ثبات سوریه که در نهایت به دنبال در هم شکستن مـحور مـقاومت و تأمین آتیه رژیم صهیونیستی است، متأثر و متأسف است". (مرادی، 1394)

مقامات ارشد الجزایر بـارها از مـوضع گیری اتـحادیه عرب نسبت به دولت سوریه و درخواست های آن از شورای امنیت مبنی بر دخالت علیه سوریه یا دخـالت ائتـلاف ناتو در نابودی توانمندی های کشورهای عربی انتقاد کردند. مقامات الجزایر از تأیید قطعنامه اتحادیه عـرب مـبنی بـر لغو عضویت سوریه در این اتحادیه امتناع کردند و در کنار عراق و لبنان با اعطای کرسی به مـخالفان سـوریه در اتحادیه عرب مخالفت ورزیدند. دولت الجزیره همچنین با قطع نامه مجمع عمومی سازمان مـلل مـبنی بـر محکومیت دولت سوریه مخالفت کرد. موضع گیری های اصولی الجزایر درباره سوریه با عصبانیت مخالفان سوریه و بـسیاری از کـشورهای مـنطقه مواجه شد و این کشورها الجزایر را به خروج از اصل توافق جمعی کشورهای عـربی کـه در تصمیمات سرنوشت ساز خود به آن پای بند هستند، متهم کردند.

ـ حزب الله لبنان

نبرد حزب الله در جنگ موسوم بـه 33 روزه در سـال 2006، این حزب را مایه فخر اعراب در سراسر منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا قرار داد؛ بـه گـونه ای که در آن سال، سید حسن نصرالله به عنوان مـرد سـال جـهان عرب تعیین شد. هم زمان و با افزایش مـحبوبیت بـی نظیر حزب الله و رهبرش سید حسن نصرالله در میان ملل عربی، این جایگاه رفیع با دیـد مـنفی از سوی قاطبه رهبران عربی نـگریسته مـی شد؛ تا آن جـا کـه در خـلال نبرد سال 2006، اتحادیه عرب حتی از انـتشار بـیانیه ای در راستای حمایت از لبنان و حزب الله امتناع ورزید. با این حال و به دلیل مـحبوبیت فـزاینده حزب الله در جوامع عربی، رهبران این جـوامع از موضع گیری علیه این سـازمان انـقلابی در طول سال های پس از 2006 پرهیز کردند . (حـمایت قـاطع ملل شمال آفریقا . ..، 1395 ) وابستگی ایدئولوژیک حزب الله به جمهوری اسلامی و نگرانی شیوخ خلیج فـارس از رشـد اسلام انقلابی در منطقه موجب شـد سـران عـرب در مقاطعی علیه حـزب الله بـکوشند. آغاز بحران در سوریه و مـداخله هـمزمان گروه های سلفی و تکفیری که حمایت سعودی و سایر کشورهای عربی را نیز پشت سر خویش داشـتند از یـک سو و حمایت ایران، حزب الله و برخی گـروه های اسـلامی از دولت بـشار اسـد از سـوی دیگر، متمسکی برای مـحافظه کاران خلیج فارس شد تا تحت لوای اتهام زنی های گسترده نظیر شیعی گری حزب الله و مداخله در امور سوریه به دنـبال ضـربه زنی به این جنبش انقلابی برآیند.

عـربستان سـعودی در راس کـشورهای عـربی بـرای فشارها علیه حـزب الله لبـنان بوده و می باشد. بعد از روی کارآمدن سلمان بن عبدالعزیز بر دامنه اقدامات فرقه گرایانه و منفی سعودی ها نیز افزوده شـد؛ تـا آنـجا که دولت های عربی و گاهی اسلامی با فـشارهای سـعودی و آمـریکایی ها در اقـداماتی کـم نظیر، نـام حزب الله را در لیست گروه های تروریستی قرار دادند و برای اعمال فشار بر این حزب در سطح داخلی لبنان، حمایت های مالی خود را به این کشور قطع کردند؛ امری که بیش از هـمه رژیم اسرائیل را منتفع خواهد کرد، زیرا اساس و بنیان تأسیس سازمان حزب الله برای مقابله با زیاده خواهی اسرائیل شکل گرفته است.

وزیران کشور اتحادیه عرب در دوم مارس ۲۰۱۶، متنی را به تصویب رساند که حزب الله لبـنان را مـتهم به «بی ثبات کردن برخی از کشور های عربی » و «رفتار و اعمال» تروریستی می کرد. این مقابله آشکار، نتیجه فشارهای شدید نمایندگان سلطان نشین شورای همکاری خلیج فارس بود که قبلاً نیز متنی در همین راسـتا مـنتشر کرده بودند. انتشار این خبر، اعتراض فوری شهروندان را در شبکه های اجتماعی کشورهای شمال آفریقا از جمله الجزایر به دنبال داشت. (حمایت قاطع ملل شمال آفـریقا. ..، 1395) دولت الجـزایر، نخستین دولت عربی بود که بـه سرعت، ایـن قطع نامه را مورد حمله قرار داد و بر موضعش در حمایت از مقاومت در برابر اشغالگر اسرائیلی تأکید کرد. «رمضان لعمامره »، وزیر امور خارجه الجزایر گفت که کشورش رسماً از ایـن قـطع نامه تبرّی می جوید و «حزب الله، جـنبشی سـیاسی است که براساس قوانین این کشور فعالیت می کند. الجزایر نیز در مواضعش ثابت قدم است و هرگز در امور داخلی کشورها دخالت نکرده و نمی کند.» (حمایت الجزایر و تونس از مقاومت، 1395) الجزایری ها بر این باورند که «هـواری بـومدین»، رهبر سابق الجزایر بدون استثنا با پول و سلاح از همه گروه های مقاومت فلسطین حمایت کرد، اراضی اش را به روی این گروه ها و شهدایش باز کرد، از همه جلسات مجلس ملی فلسطین (پارلمان در تبعید) میزبانی کرد و در هـمه جـنگ های عربی عـلیه اشغالگر اسرائیلی با پول و سلاح شرکت کرد. بنابراین امکان ندارد مقاومت را «تحریم» و با چسباندن صفت تروریسم به آنـ موافقت کند (حمایت الجزایر و تونس از مقاومت، 1395).

ـ بحران یمن

در پی انقلاب در کشورهای عـربی، تـحولات یـمن دو سال بعد از آغاز در سال ۱۳۹۰ یعنی در مرداد و شهریور سال ۱۳۹۳ با تسلط بر صنعا از سوی حوثی ها وارد مرحله جدیدی شـد. بـحران سیاسی در یمن و دخالت حکومت های منطقه در آن تا جایی ادامه دار شد که در ۶ فروردین ۱۳۹۴ ائتلافی از کـشورهای مـنطقه بـه رهبری عربستان تحت عنوان عملیات طوفان قاطع (عملیه عاصِفه الحزم) یمن را بمباران کردند. این عـملیات از دوم اردیبهشت با نام عملیات احیای امید (عملیه اعاده الامل ) ادامه یافت و تا کـنون هم چنان ادامه دارد.

تلاش های دولت بـوتفلیقه، آرام کـردن اوضاع در این کشور بوده است. الجزایر، درخواست سعودی ها از کشورهای عربی و اسلامی برای پیوستن به ائتلاف سعودی علیه یمن را رد کرد. یکی از مقامات الجزایر درباره علت نپیوستن به ائتلاف سعودی ها علیه یمن تـأکید کرد: «دولت الجزایر از همان ابتدای شروع بحران اعلام کرد که این بحران جز از راه سیاسی و دیپلماتیک و حضور همه گروه های یمنی در مذاکره ای جامع و ملی امکان پذیر نیست.» الجزایر از همان ابتدا گزینه نظامی برای حل بـحران یـمن را رد کرد، زیرا آن را مخالف اصول ارتش خود مبنی بر دخالت نکردن در هر گونه عملیات نظامی خارج از کشور می داند. (مرادی، 1394)

الجزایر در راستای نقش میانجی گری خود، طرحی پیشنهادی در زمینه آتش بس در یمن نـیز ارایه داد. ایـن ابتکار عمل، سه محور داشت: خروج انصارالله از صنعا (پایتخت)، بازگشت پارلمان منحل شده این کشور به کار و تضمین امنیت انصارالله و حامیان آن ها در یمن (الجزایر طرح آتش بس. ..،1394). در همین رابطه، دولت الجزایر از طـرح های جـمهوری اسلامی ایران نیز حمایت کرده است.

3ـ3. سیاست عدم همراهی با محور سازش (عربستان)

با توجه به موضع گیری های الجزایر در مسائل منطقه، عربستانی ها همواره از الجزایر گلایه مند بوده اند که از سیاست های الجزایر ایـن گونه بـرداشت مـی کنند که الجزیره درصدد شکاف در اتـحادیه عـرب در بـرابر عربستان است و تمایل ندارد با سیاست های ریاض در موضوعات مختلف منطقه ای همراه شود. سعودی ها تلاش کرده اند اختلاف های سیاسی خود را با الجزایر، حـل و فـصل و ایـن کشور را از ایران دور کنند. ریاض تلاش می کند با فـعال کـردن گفت و گو و کاستن از دفاع این کشور از ایران به الجزایر نزدیک شود، به ویژه آن که الجزایر یک کشور سنی مذهب است و انـتظار مـی رود بـا کاهش هماهنگی ها با کشورهای شیعی ایران و عراق، در اردوگاه کشورهای سـنی قرار گیرد.

به رغم تلاش مسئولان سعودی در همراه کردن الجزایر با سیاست های منطقه ای عربستان، الجزایر همواره سیاست ها و موضع گیری های سـخت گیرانه ای عـلیه عـربستان سعودی اتخاذ کرده است. الجزایر درباره مسائل منطقه و همراه نشدن بـا عـربستان و محور سازش، عنوان کرده که مواضع این کشور اساساً با توجه به میراث تاریخی از زمان انـقلاب آزادسـازی مـبنی بر دخالت نکردن در امور داخلی دیگر کشورها و با استناد به قانون اسـاسی الجـزایر صـورت می گیرد و مشارکت نیروهای مسلح این کشور را در درگیری های خارج از مرزها منع کرده است. علاوه بـر ایـن، مـقام های الجزایر از رفتارهای عربستان در سازمان اوپک گلایه داشته و آن را مسئول کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی می دانند. اقـتصاد الجـزایر به شدت به نفت وابسته است و پایین آمدن قیمت نفت را تهدیدی برای امنیت مـلی خـود مـی داند. الجزایر بارها از مواضع ریاض نسبت به کاهش قیمت نفت انتقاد و عربستان را متهم کرده اسـت کـه این سیاست را برای ضربه زدن به نظام های مخالف سیاست هایش به کار گرفته است. بـه گـفته مـنابع الجزایری، عربستان سعودی سعی کرد از «برگه نفت» برای گفت وگو با الجزایر در پرونده های دیپلماتیک استفاده کـند تـا الجزایر را با مواضع خود به ویژه در مسائل مربوط به سوریه و یمن همراه سـازد.

خـودداری عـبدالعزیز بوتفلیقه از به حضور پذیرفتن وزیر امور خارجه سعودی بیانگر این بود که الجزایر نمی خواهد مـواضع بـین المللی خـود را برای جلب رضایت عربستان تغییر دهد حتی اگر ریاض بر ادامه مـخالفت های خـود با بررسی راهکاری برای جلوگیری از سقوط بهای نفت در بازارهای بین المللی پافشاری کند. لذا تلاش های عربستان برای اسـتفاده از بـرگه نفت جهت برای تأثیر قرار دادن مواضع دیپلماتیک الجزایر بی فایده بود. بوتفلیقه در فـوریه 2015 در نـامه ای به پادشاه عربستان سعودی، خواستار بررسی مـوضوع قـیمت نـفت شده بود؛ ولی این نامه بی پاسخ ماند و هـیچ تـغییری در مواضع عربستان در نشست اوپک ایجاد نشد.

3ـ4. عوامل مؤثر بر استمرار رویکرد الجزایر در حمایت از گـروه ها و کـشورهای جبهه مقاومت

همان طور که اشـاره شـد، الجزایر در حـوزه اجـتماعی از ظـرفیت های بسیار مناسبی همچون عمیق بودن نـگاه ضـدصهیونیستی در میان مردم الجزایر، علاقه مندی نسبت به گروه های مقاومت فلسطینی و حمایت از سایر گـروه ها و کـشورهای حوزه مقاومت، وجود فرهنگ جهاد در مـیان مردمان این کشور، سـابقه مـقاومت ضد استعماری و تنفر جامعه الجـزایر از بـازگشت افراطی گری در استمرار حمایت این کشور از گروه ها و کشورهای حوزه مقاومت برای حمایت از گروه های مـقاومت بـرخوردار است. اما به نظر مـی رسد در مـقایسه بـا سودان، آنچه در ایـن مـیان نقش بارزتری در استمرار حـمایت الجـزایر از مقاومت داشته است، توانمندی های اقتصادی و تأثیر این مسئله در کاهش وابستگی به کمک های مالی و سـرمایه گذاری کـشورهای مرتجع عربی و عربستان می باشد. الجزایر، ۹۰ درصـد از درآمـدهای ارزی خود را از راه فـروش نـفت و گـاز به دست می آورد و به مـدد همین درآمد حاصل از صادرات نفت و گاز است که دولت الجزایر هر ساله، خدمات اجتماعی گران قیمتی را عرضه و بـرنامه های کـمکی به بازنشستگان را اجرا می کند و به ایـن وسـیله، وفـاداری شـهروندان را مـی خرد.

آنچه طی سـال های اخـیر میان کشورهای آفریقایی به ویژه شمال آفریقا شاهد بوده ایم، این است که به هر میزان این کـشورها از اسـتقلال اقـتصادی و بی نیازی مالی به کمک های کشورهایی چون عـربستان بـرخوردار بـودند، قـدرت چـانه زنی بـالاتری در سیاست خارجی داشته اند و کمتر تحت تأثیر سیاست ها و فشار کشورهایی مانند عربستان در تحولات منطقه قرار گرفته اند. الجزایر به دلیل استقلال نسبی اقتصادی و وابستگی تداشتن به دلارهای نفتی عربستان، تـا حدود زیادی توانسته است سیاست مستقلی را از سیاست های منطقه ای عربستان در پیش گیرد. (مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور، 1395).

در کنار این مسئله، تحولات کشورهای پیرامون الجزایر و احساس خطر جدی این کشور از نفوذ گروه های تـروریستی از خـاک لیبی، حکومت الجزیره را نگران کرده و باعث شده است تا مبارزه با ترورسیم، بخش مهمی از سیاست خارجی الجزایر را تشکیل دهد. این مسئله نیز در سال های اخیر باعث شده است تا روابـط و مـوضع گیری های الجزایر در قبال تحولات منطقه، هم راستای با مبارزه با گروه های تروریستی و عدم حمایت از کشورهای حامی تروریسم و عربستان متمرکز شود. این مسئله، نمود خـارجی خـود را در استمرار حمایت الجزایر از سیاست های مـحور مـقاومت نشان داده است.

نتیجه گیری

سیاست خارجی هر کشوری از جمله کشورهای شمال آفریقا در نظام بین الملل، برآیند متغیرهایی در داخل و خارج از مرزهای آن کشور می باشد. علاوه بر متغیرهایی خـارجی هـمچون ساخت نظام بین الملل، نـحوه تـقسیم قدرت و دیگر عواملی که در صحنه نظام جهانی، سیاست خارجی کشور ها را متأثر می سازند، عوامل داخلی نیز نقش مهمی در شکل دهی به سیاست خارجی کشورها بازی می کند. این عوامل داخلی می توانند متغیرهایی در ابـعاد اقـتصادی، اجتماعی و فرهنگی باشند که سیاست خارجی کشورها را به جهت گیری خاصی متمایل کرده و به آن شکل می دهند. به طور عمده، در میان واحدهای وابسته و توسعه نیافته نظام بین الملل، نیارهای اقتصادی باعث می شود مـتغیرهای اقـتصادی بیشترین نـقش را در شکل دهی به سیاست خارجی برعهده داشته باشند.

نقش برجسته متغیرهای اقتصادی در شکل دهی به سیاست خارجی در بیشتر کـشورهای منطقه آفریقای شمالی قابل مشاهده می باشد. در این کشورها ضعف نسبی اقـتصادی بـاعث شـده است سیاست خارجی به میزان قابل توجهی، تابعی از عوامل کلان اقتصادی به شمار رود و بیش از آن که مـسائل فـرهنگی یا ایدئولوژیک بتوانند به سیاست خارجی جهت دهند، شرایط اقتصادی هستند که بـه سـیاست خـارجی سمت و سو می دهد. این خصلت، ویژگی جدایی ناپذیرِ بسیاری از واحدهای پیرامونی و وابسته نظام بین المللی از جمله کـشورهای شمال آفریقا می باشد. از طرف دیگر، تبعیت سیاست خارجی از عوامل کلان اقتصادی سبب مـی شود سیاست خارجی حتی در یـک دوره خـاص، از ثبات کافی برخوردار نباشد و با توجه به نیازهای مقطعی، به جهت گیری های متفاوت و گاه متضاد با گذشته روی آورد. این ویژگی به دلیل نقش پررنگ متغیرهای اقتصادی و تابع بودن سیاست خارجی از متغیرهای اقتصادی در کـشورهای توسعه نیافته می باشد که امکان جهت گیری با ثبات را در یک دوره مشخص از سیاست خارجی آن ها سلب می کند. البته این مدعا به معنای نفی تأثیر عوامل اقتصادی در رویکرد سیاست خارجی واحدهای توسعه یافته یا در حـال تـوسعه نمی باشد، بلکه تعیین کنندگی قطعی شرایط اقتصادی در شکل دهی به جهت گیری سیاست خارجی را در میان واحدهای توسعه نیافته بیان می کند.

فقر اقتصادی سودان، به عنوان کشوری توسعه نیافته یا آن گونه که در چارچوب نظری والراشتاین گـفته مـی شود، کشور وابسته نظام بین الملل باعث شده است سیاست خارجی این کشور، تابعی از نیازهای اقتصادی آن باشد. رابطه تابع محوری سیاست خارجی با نیازهای اقتصادی، سیاست خارجی را متوجه منابع اقتصادی خـارجی بـرای تأمین نیازهای داخلی ساخته و این مسئله باعث شده است سیاست خارجی سودان تغییر یابد. لذا این کشور به رغم حمایت چندین ساله خود از گروه ها و محور مقاومت ناچار شد به دلیـل بـدتر شـدن وضعیت اقتصادی سودان طی سـال های اخـیر و بـرای عبور از این بحران داخلی که حتی می توانست بقای حکومت عمرالبشیر را نیز با خطراتی مواجه کند، به همراهی با سیاست های عربستان در مـنطقه و دوری از گـروه ها و کـشورهای محور مقاومت روی بیاورد. از این رو، اگرچه مؤلفه های متعددی در تـغییر سـیاست خارجی سودان نسبت به محور مقاومت دخیل بوده اند و این نوشتار نیز منکر آنها نیست، اما اقتصاد، نقش تعیین کنندگی در ایـن تـغییر را داشـته است.

در میان کشورهای شمال آفریقا، لیبی (دوران قذافی) و الجزایر نیز مـانند سایر کشورهای این منطقه از حامیان گروه های مقاومت فلسطینی و محور مقاومت بوده اند. اما به دلیل درآمدهای نفتی این کـشورها و بـینیازی آنـان به کمک های مالی عربستان، سیاست خارجی آنها کمتر تحت تأثیر مـقوله اقـتصاد قرار گرفته و حداقل در مسائل مربوط به گروه های مقاومت فلسطینی و محور مقاومت، حمایت های سیاسی و دیپلماتیک خود را از گـروه های مـقاومت و کـشورهای محور مقاومت داشته و کمترین همراهی را با کشورهای مرتجع عربی و عربستان در تحولات مـنطقه از خـود نـشان داده اند، هرچند در پیشانی کار عمل نکرده اند.

بنابر آنچه آمد، نقش برجسته متغیر اقتصادی در شـکل دهی بـه سـیاست خارجی در ارتباط با بیشتر یا شاید همه کشورهای شمال آفریقا قابل تطبیق می باشد و بـه مـیزانی که این کشورها با چالش ها، ضعف اقتصادی و وابستگی به کمک های سایر کشورها مـواجه بـاشند، بـه همان میزان سیاست خارجی آنها از استقلال دور بوده و از قدرت چانه زنی کمتری در تعاملات با سایر کـشورها بـهره مند می باشند. در مقابل، کشورهایی که از استقلال نسبی در حوزه اقتصاد برخوردار بوده و نیازمندی کمتری بـه عـربستان و سـایر کشورها داشته اند، توانسته اند سیاست های مستقلی را در تحولات منطقه در پیش گیرند. الجزایر که یکی از کشورهای تولیدکننده نـفت و عـضو اوپک می باشد، به رغم تلاشهای عربستان برای همراه ساختن این کشور در ائتلاف عـلیه یـمن و سـوریه، همواره سیاست نسبتاً مستقلی از عربستان و به نفع محور مقاومت اتخاذ کرده است. مخالفت با بـرکناری بـشار اسـد در سوریه، همراهی نکردن با عربستان در بحران یمن، مخالفت با تروریستی خواندن حـزب الله لبـنان و حمایت از پرونده هسته ای ایران، بخش های مهمی از مواضع این کشور طی سال های اخیر بوده است.

البته بـاید تـوجه داشت با اینکه درآمدهای نفتی برای الجزایر ضمن اینکه یک نقطه قوت مـحسوب مـی شود اما می تواند به دلیل وابستگی کشور بـه درآمـدهای نـفتی، نقطه ضعف برای اقتصاد این کشور نـیز بـاشد. الجزایر از زمان استقلال خود تا کنون نتوانسته است درآمد نفت خود را به تـولید داخـلی تبدیل کند. این کشور بـه عـلت فساد سـیاسی و اقـتصادی از کـشورهای شاخصی به شمار می آید که مـزیت اقـتصادی بدون نفت ایجاد نکرده است و به محض تغییر قیمت نفت، دچار آسـیب جـدی می شود. همچنین الجزایر به دلیل هـمکاری هایی که با آمریکا و نـاتو در مـسائل منطقه ای دارد و نفوذی که آمریکا و فـرانسه در ایـن کشور دارند، قدرت مانوری برای خود در بحران های منطقه ای متصور نیست و هر گونه اقـدام خـارج از قاعده الجزایر در حمایت از محور مـقاومت بـا واکـنش های جدی فرانسه و آمـریکا مـواجه خواهد شد. این مـسائل مـی تواند در آینده بر روی سیاست های مستقلانه الجزایر در حوزه خارجی و تحولات منطقه تأثیرگذار باشد.

در مجموع، الجزایر را در سـطح بندی کـنش گری در مسئله مقاومت باید بین سطح دو و سـه (حـمایت از حوزه مـقاومت بـه صورت حـمایت معنوی، سیاسی یا رسـانه ای و روابط سیاسی نزدیک با حوزه مقاومت) در نوسان دید. این ظرفیت برای محور مقاومت بسیار مـهم اسـت و باید تلاش کرد این سطح را ارتـقا داد یـا حـداقل آن را در سـطح فـعلی حفظ نمود.

مـنابع و مـآخذ

الف ) فارسی

ـ اسدی، فاطمه (1393)، دلایل و پیامدهای کاهش سطح روابط ایران و سودان، 4/9/1393، برگرفته از:

http://tabyincenter.ir/index.php/menu-examples/child-items-5/

ـ البرز، عبدالمجید (1394)، الجزایر، مـیانجی گر بـحران ها، 9 اردیبـهشت 1394، دسترسی در:

http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1946880/%D8

ـ الجزایر طرح آتش بس در یمن را مطرح کـرد، 9 فـروردین 1394، دسـترسی در:

http://www.bartarinha.ir/fa/news/190299 /

ـ بـررسی تـحولات، چـالش ها و بحران های داخلی دولت اسلام گرای سودان (1393)، گزارش ویژه، مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور.

ـ تابناک (1395)، آمریکا تحریم های اقتصادی را از سودان برداشت:

http://www.tabnak.ir/fa/news /656557

ـ حمایت الجزایر و تونس از مقاومت، 15 /12 /95، دسترسی در: http://www.jamaran.ir/%D8%

ـ حمایت قاطع ملل شمال آفریقا از اسـد و حزب الله، 15 بهمن 1395، دسترسی در:

https: //nahad. qiau. ac.ir/index.aspx?key=docs&id =2585

ـ خبرگزاری فارس (1395)، چگونگی لغو تحریم های آمریکایی علیه سودان از زبان مقامات این کشور، 26/10/95، برگفته از: http: //www. farsnews.com/13951026001430

ـ خبرگزاری فارس (1395)، مقام سودانی: عربستان نقش بارزی در کاهش تحریم های آمریکا داشت، 25/10/95، قابل دسترسی در: http://www.farsnews.com/13951025000226

ـ خـبرگزاری فـارس (1395 )، خروج سودان از محور ایران در ازای لغو تحریم های آمریکا بود:

http: //www.farsnews.com/13951030001241

ـ زینعلی، شاهین(1394)، پیوستن الجزایر به محور تهران ـ مسکو؛ ضلع جدید ائتلاف، هفته نامه دولت و ملت، شماره 11، دسترسی در: http://mellatmag.com/news/5147/%D9%

ـ عمویی، رضا (1395 )، روابط حکومت سـودان بـا گروه های مقاومت فلسطینی، تهران: مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور، شماره 130، 16 فروردین 1395.

ـ قاسمی، مصطفی (1394)، مواضع الجزایر در قبال تحولات منطقه، هفته نامه بدر، شماره 49، مؤسسه مطالعات انـدیشه سازان نـور.

ـ مرادی، عاطفه (1394)، تشریح تازه ترین تـحولات مـنطقه و مواضع الجزایر، گفت وگو با عبدالمنعم احریز (سیر الجزایر در ایران)، ۱۲ شهریور ۱۳۹۴، دسترسی در: http://basirat.ir/fa /news /278789

ـ مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور(1395)، ظرفیت شناسی اجتماعی و سیاسی الجزایر در جهت تقویت محور مقاومت، تـهران: مـؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور، 5/11/95.

ـ نـکویی، سـید احمد (1395)، ظرفیت شناسی اجتماعی و سیاسی الجزایر در جهت تقویت محور مقاومت، تهران: مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور، 5 بهمن 1395.

ـ وزارت خارجه الجزایر: حزب الله در ایجاد موازنه قوای لبنان سهم دارد، 14 اسفند 1394، دسترسی در:

http://www. irna. ir /fa/News/81989192/

ـ ویکیلیکس: سودان به چـه بـهایی فلسطین را فروخت؟ (25/11 /1394 ) قابل دسترسی در:

http://middleeastpress.com/blog/%D9

ب) عربی

ـ ایسر، عمیرة (2016)،الجزائر ودعم القضیة الفلسطینیة، شبکة الحریة الاعلامیة، نشر بتاریخ 30/01/2017:

http://www.hr.ps/articles /102986. html

ـ السعودیة.. سودانیون خائفون من الترحیل،(3 آوریل 2013 )، برگرفته از:

http://www.skynewsarabia.com/web/article /170606

ـ شراب، فهمی (2016)، نکتب من فلسطین.. إنها الجزائر، شـبکة الحـریة الاعلامیة:

http://www. hr. ps/articles/page-101113.html

ـ الخـبر (2016)، الإعلام العربی ینبهر بالجماهیر الجزائریة:

http://www.elkhabar.com /press /article/100720/#sthash.jAxg5ybF.dpbs

ـ الخلیج یتجه إلی السودان باستثمارات ملیاریة.. فما السبب؟(25 می 2016):

http://www.sasapost.com /gulf-heading-to-sudan -billion -investments-why/

ـ عربی 21 (2016 )، وضع إسرائیل بدل فـلسطین بمناهج الجزائر.. والوزارة تتراجع:

https://arabi21.com/story/947036/

ـ هیام، ل (2016 )، خطأ أم جریمة؟.. بن غبریط تقسم الأحزاب، الصوت الاخـر:

http://www. assawt. net/2016/09/

ـ الیـوم السـابع (2016)، الجزائر تصفع إسرائیل عبر بوابة «الساحرة المستدیرة».. شعب الملیون شهید یحتشد لنصرة القضیة الفلسطینیة فی «5 یولیو».. استقبال الأبـطال لمـنتخب فلسطین. . وروراوة یتعهد بدعم أبناء «الفدائی »:

ج) منابع لاتین

- Guardian Africa network (2016), Why has Sudan ditched Iran in favour of Saudi Arabia?, Available at: https: //www. theguardian.com/world/2016/jan/12 /sudan -siding -with -saudi -arabia-long-term -ally -iran, 2016.

- Herzberg, Anne (2010), NGO Monitor, NGO Monitor Submission to the International Criminal Court Office of the Prosecutor Regarding the "Situation in Palestine", October 24 , 2010 , Available at: https: //papers.ssrn.com/sol3/papers.cfm?abstract_id=1697087

- Muslih, Muhammad (2017), The Foreign Policy of Hamas, council on foreign relations, New York.

- Peretz, Martin (2009), Mahmoud Abbas Visits His Comrade, Omar al-Bashir, THE NEW REPUBLIC, Available at: https://newrepublic.com/article/68556/mahmoud-abbas-visits-his-comrade-omar-al-bashir, August 20, 2009.

- State Dept. (2016 ), Hamas still raising funds in Sudan, Available at: https://moneyjihad. wordpress.com, 2016/07/28

- Sudan - Foreign Relations (2014), Available at: http://www.globalsecurity.org/ military/ world/sudan/forrel. htm , 22-10-2014.

- Sudan - Iran Relations, Available at: http://www.globalsecurity.org/military/world/ sudan/ forrel-ir.htm, 05-01-2014.

- Sudan severs diplomatic ties with Iran, Available at: http: //www.sudantribune.com/spip. php? article57584, 5 January 2016.

- Sudan’s foreign policy: Pragmatism wins over ideology (2015), Available at: http://www. sudantribune.com/spip.php ?article54502 , 5 April 2015.

- Time of Isreal (2016), Algeria nixes soccer match over Ghana's Israeli coach, Availableat: https://www.timesofisrael.com/algeria-nixes-soccer-match-over-ghanas-israeli-coach/ 6 July 2016.

- The New Arab (2015), Sudanese president cuts ties with Islamist allies, Available at: https://www.alaraby.co.uk/english/politics/2015/2/28/sudanese-president-cuts-ties-with-islamist-allies, February 28, 2015.

- US Sanctions on Sudan and the Gum Arabic Exemption (2016), Available at: http://www1.american.edu/ted/gumarab.htm

- www.cia.gov/library/publication/the -world-factbook/su.html, 2016.

کلمات کلیدی
سیاست خارجی  |  مقاومت  |  الجزایر  |  سودان  |  شمال آفریقا  | 
لینک کوتاه :