گنجینه معارف

سخنرانی حضرت زینب در شام و پیام های آموزنده آن

هنگامی که یزید با آن اشعار کفرآمیز، اندیشه های باطل خود را آشکار ساخت و همگان فهمیدند که مبارزه امام حسین علیه السّلام در برابر یزید، مصاف جبهه حق و باطل بوده است، آن بزرگ پرچمدار نهضت عاشورا با کمال شهامت به پا خاست و خطبه معروف خود را در مجلس یزید ایراد فرمود.

منبع : مبلغان» خرداد و تیر 1389 - شماره 129 , پاک نیا تبریزی، عبدالکریم تعداد بازدید : 10331     تاریخ درج : 1398/07/08    

مقدمه

شخصیت والای دخت امامت، حضرت زینب علیها السّلام الگوی شایسته ای برای زنان و مردان حقیقت جوی عالم است. رفتار و گفتار این شیرزن عاشورایی چنان تاریخ را تحت تأثیر قرار داده است که بعد از 1400 سال، حقیقت جویان عالم از آن گرامی راه زندگی شرافتمندانه را می آموزند.

بیانات و سخنرانی آموزنده و شیوای آن حضرت علیها السلام در شام، نکات و پیامهای آموزندۀ بسیاری برای شیفتگان و پیروان اهل بیت علیهم السّلام در بر دارد که در این نوشتار به برخی از آنها خواهیم پرداخت؛ اما قبلا چند نکته مقدماتی را بیان می کنیم:

الف. روضه خوانی در مجلس یزید

حضرت زینب علیها السّلام از بنیانگذاران عزاداری در سوگ سالار شهیدان-بعد از شهادت امام علیه السّلام-است. آن احیاگر فرهنگ عاشورا از اولین روضه خوانان و گریه کنانی است که بعد از اقامه عزا بر امام حسین علیه السّلام در کربلا و کوفه، در شام به این امر مهم می پردازد و نهضت عاشورا را با ناله و سوز دل زنده می دارد. هنگامی که آن بانوی داغدیده را بعد از یک سفر طولانی و پرزحمت، به عنوان اسیر در دمشق به مجلس یزید وارد کردند، چشم به سر بریده امام حسین علیه السّلام افتاد که در طشت طلا قرار داشت؛ دست برد، گریبان چاک کرد و با صورت حزین و ناله های جانسوز فریاد زد: «یا حسیناه یا حبیب اللّه! یا ابن مکّة و منی!یا ابن فاطمة الزّهراء سیّدة النّساء!یا ابن بنت المصطفی!»

زینب کبری علیها السّلام چنان عواطف و احساسات حاضران در مجلس را تحت تأثیر قرار داد که تمامی حضّار به گریه درآمدند. آن گرامی با این رفتار خود، مجلس عیش و نوش یزید را به عزاخانۀ امام حسین علیه السّلام تبدیل کرد؛ به گونه ای که یزید نیز با خودباختگی تمام سکوت کرد.

آن گاه برای جبران حقارت خود در حالی که دوباره با چوب خیزران به لب و دندان امام حسین علیه السّلام می زد، اشعاری را که در احد برای شادکامی از شکست مسلمانان سروده شده بود، با ترکیب چند بیت از خویشتن می خواند:

لیت أشیاخی ببدر شهدوا

جزع الخزرج من وقع الأسل

فأهلّوا و استهلّوا فرحا

ثمّ قالوا: یا یزید لا تشل

لعبت هاشم بالملک فلا

خبر جاء و لا وحی نزل

لست من عتبة إن لم أنتقم

من بنی أحمد ما کان فعل

 «ای کاش بزرگان من که در روز جنگ بدر کشته شدند، زاری قبیله خزرج را از فرود آمدن ضربات ما می دیدند و از شادی فریاد می زدند و می گفتند: دست مریزاد ای یزید!(به جای جنگ بدر بزرگان و مهتران آنها را کشتیم و بی حساب شدیم.)

طایفه هاشم با سطنت بازی کردند، هرگز خبری از آسمان نیامده و وحیی نازل نشده است. من فرزند عتبه نیستم، اگر انتقام کارهای احمد را از فرزندانش نگیرم.»

ابو برزه اسلمی با دیدن آن صحنه، طاقت نیاورد و فریاد زد: «ای یزید!وای بر تو آیا با چوب خیزران به دندانهای حسین بن فاطمه علیها السّلام می زنی؟با چشمان خودم دیدم که حضرت رسول اکرم صلّی اللّه علیه و اله این دندانهای حسین و برادرش حسن را می مکید و می بوسید و به ایشان می فرمود: «أنتما سیّدا شباب أهل الجنّة فقتل اللّه قاتلکما و لعنه و أعدّ له جهنّم و ساءت مصیرا؛[1] شما دو فرزندم، آقای جوانان اهل بهشت هستید، خداوند لعنت کند و بکشد قاتل هر دوی شما را و جهنم را برای او آماده کند و جهنم چه بد منزلگاهی است؟!» یزید عصبانی شد و دستور داد ابو برزه اسلمی را از مجلس اخراج کنند.

ب. اهمیت اقامۀ عزای امام حسین علیه السلام

چون از منظر فرهنگ اهل بیت علیهم السّلام اقامه عزا به امام حسین علیه السّلام، اهمیت والایی دارد و زینب کبری علیها السّلام قبل از ایراد خطابه تاریخی خود به عزاداری و ذکر مصائب سید الشهدا علیه السّلام پرداخته است و با لطف خداوندی، از روح بلند حضرت ابا عبد اللّه علیه السّلام به این وسیله استمداد جسته است، ما هم با نقل دو روایت کوتاه از روایات انبوهی که در این باره وجود دارد به آن گرامی توسل می جوییم و به مخاطبان گرامی تقدیم می کنیم:

1. هنگامی که پیغمبر اعظم اسلام صلّی اللّه علیه و اله فاطمه اطهر علیهم السّلام را از شهادت و مصائب فرزندش حسین علیه السّلام آگاه کرد، آن بانوی بزرگوار شدیدا گریست و گفت: «پدر جان!این مصائب در چه موقعی رخ می دهد؟» فرمود: «در آن زمانی که من و تو و علی در دنیا نباشیم!» گریه حضرت زهرا علیها السّلام شدیدتر شد و گفت: «پدر جان! پس چه کسی برای حسینم گریه خواهد کرد و چه کسی متصدی عزاداری وی خواهد شد!؟» پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله فرمود: «ای فاطمه! زنان امت من بر زنان اهل بیتم و مردان ایشان بر مردان اهل بیت من گریه خواهند کرد. همه ساله گروهی پس از دیگری، عزاداری را ادامه خواهند داد. هنگامی که روز قیامت فرا رسد تو زنان امت من و من مردان آنان را شفاعت خواهیم کرد. هر یکی از ایشان که در مصیبت امام حسین علیه السّلام گریه کند ما دست او را می گیریم و داخل بهشت می کنیم.» آن گاه ادامه داد: «یا فاطمه کلّ عین باکیة یوم القیامة-إلاّ عین بکت علی مصاب الحسین-فإنّها ضاحکة مستبشرة بنعیم الجنّة؛[2] ای فاطمه!هر چشمی، فردای قیامت، گریان است، غیر از چشمی که در مصیبت حسین گریه کند؛ زیرا صاحب آن چشم، خندان، و مژده نعمتهای بهشت به وی داده خواهد شد.»

 

روزی که گِل آدم و حوا بسرشتند

بر نام حسین بن علی گریه نوشتند

 

فرمود نبی در صفت گریه کنانش

واللّه که این طایفه از اهل بهشتند

 

2. امام باقر علیه السّلام نیز درباره گریه بر مصائب امام حسین علیه السّلام فرمود: «من ذرفت عیناه علی مصاب الحسین و لو مثل جناح البعوضة غفر اللّه له ذنوبه و لو کانت مثل زبد البحر؛ کسی که چشمانش در مصیبت امام حسین علیه السّلام اشک آلود شود ولو اینکه به اندازه بال یک مگس باشد، خدا گناهانش را می آمرزد، گرچه به اندازه کف دریا باشد.»

ج. برتری معنوی زینب علیها السّلام در فضای خفقان

حضرت زینب علیها السّلام با ایراد خطابه تاریخی، حماسی، علمی و فنی خود، بخشی از کمالات خویش را به نمایش گذاشت. شجاعت و دلاوری، فصاحت و بلاغت، علم تفسیر، فن خطابه، روان شناسی، تربیت و سیاستمداری برخی از جلوه های این کمالات بود.

آن حضرت در این خطبه با هنرمندی تمام، حضور یک زن مسلمان را به همراه عفت و ایمان در جامعه نمایان ساخت. تلاش برای احیای حق و اصلاح جامعه، تحریک مردم علیه فساد و ستم، تبلیغ در زمان اسارت و داشتن استقامت و اراده قوی، برخی از صفات برجسته و کمالات وجودی عقیله بنی هاشم علیها السّلام در این خطابه است.

قهرمان کربلا با اینکه در حال اسارت بود و در مجلسی سخن می گفت که به او با چشم تردید و حقارت نگاه می کردند و فضای رعب و وحشت از قدرت یزید، مجلس را کاملا فرا گرفته بود، نه تنها قدرت و حاکمیت پوشالی یزید را اصلا به حساب نیاورد، بلکه آنچنان در سخنانش او را تحقیر و توبیخ کرد که گویا شخصیّتی معظم و بزرگ، با کودکی خردسال صحبت می کند. آن بانو با توجه به مسئولیتی که بر عهده داشت، بدون توجه به اوضاع بحرانی شام و مشکلات و مصائب خود، با آمادگی کامل، همانند شیری غرّنده از جا برخاست و با صدایی رسا و آهنگی علی گونه، خطبه کوبنده خود را-که هر شنونده ای را به تحسین وا می داشت -با اعتماد به نفس کامل به پایان برد.

پیامهایی از خطابه زینب علیها السّلام

هنگامی که یزید با آن اشعار کفرآمیز، اندیشه های باطل خود را آشکار ساخت و همگان فهمیدند که مبارزه امام حسین علیه السّلام در برابر یزید، مصاف جبهه حق و باطل بوده است، آن بزرگ پرچمدار نهضت عاشورا با کمال شهامت به پا خاست و خطبه معروف خود را در مجلس یزید ایراد فرمود. در اینجا با ذکر فرازهایی از آن خطبۀ مهم و ترجمه آن، به برخی از پیامهایش نیز می پردازیم:

1. شکر الهی در همه حال

امام صادق علیه السّلام می فرماید: «إصبر نفسک عند کلّ بلیّة و رزیة فی ولد أو فی مال فإنّ اللّه إنّما یقبض عاریته و هبته لیبلو شکرک و صبرک؛[3] خود را در مقابل هر بلا و گرفتاری در مال و اولاد، صابر و شکیبا بساز که خداوند، امانتها و بخشش خود را باز پس می گیرد تا اینکه صبر و شکر تو را بیازماید[که در این مواقع آیا شاکر و صابر هستی یا نه؟]»

دختر گرامی علی نیز در اوج مصائب و گرفتاریها، به عنوان یک بندۀ کامل، شاکر و صابر، اول به حمد و ستایش خداوند می پردازد و این گونه سخن خود را آغاز می کند: «الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی اللّه علی محمّد و آله اجمعین؛ حمد و سپاس، مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است و درود خدا بر پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و همه اهل بیت او.»

2. توجه به کلام وحی

استناد به آیات قرآن برای هر گوینده ای ضرورت دارد؛ زیرا کلام وحی یکی از منابع متقن و قابل پذیرش جامعه بشری است و ریشه در فطرت انسانها دارد و دلهای حقیقت جو و کمال طلب از آن استقبال می کنند.

رسول گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و اله فرمود: «علیکم بالقرآن فاتّخذوه اماما و قائدا، فانّه کلام رب العالمین؛[4] بر شما باد قرآن که آن را پیشوا و رهبر خود قرار دهید؛ زیرا گفتار پروردگار جهانیان است.»

 

کتاب ایزد است ای مرد دانا معدن حکمت

که تا عالم به پای است اندر این معدن همی پاید[5]

 

به این سبب، آن حضرت در این خطابه تاریخی، بارها به آیات وحی استناد کرد و به سخنان شیوای خود استحکام بخشید.

حضرت زینب علیها السّلام سخنان خود را با آیه ای از قرآن آغاز می کند و می فرماید: «صدق اللّه کذلک یقول: ثمّ کان عاقبة الّذین أساؤا السّوای أن کذّبوا بآیات اللّه و کانوا بها یستهزؤن؛[6] «سخن خداوند متعال راست است که این گونه فرمود: سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به سخره گرفتند.»

3. موقتی بودن پیروزی ستمگران

بدون تردید، ستم و ستمگران، محکوم به فنا و نابودی هستند و آنان در این جهان، طبق سنت تغییرناپذیر الهی، کیفر اعمال زشت خود را به زودی خواهند دید. رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله فرموده است: «ثلاث من الذّنوب تعجّل عقوبتها و لا تؤخّر إلی الآخرة عقوق الوالدین و البغی علی النّاس و کفر الإحسان؛[7] سه دسته از گناهان است که در کیفر آن، عجله و شتاب می شود و کیفر آن به آخرت نمی ماند: ناراضی ساختن پدر و مادر، ستم بر مردم و ناسپاسی در برابر احسان [دیگران].» علی علیه السّلام نیز فرمود: «فاللّه اللّه فی عاجل البغی و آجل و خامة الظّلم؛[8] پس، خدا را!خدا را! از تعجیل [در عقوبت و کیفر]ظلم و ستم بر حذر باشید، و از آینده دردناک ظلم [بترسید].» بنابراین:

 

از تیر آهِ مظلوم، ظالم امان نیابد

پیش از نشانه خیزد، از دل فغان کمان را[9]

 

حضرت زینب علیها السّلام با توجه به این حقیقت، این سنت الهی را به رخ یزید کشید و با استیضاح یزید، پیروزی خیالی وی را به سخره گرفت و به تمام ستمگران و مستکبران عالم فهمانید که لذت حیوانی غلبه اهل باطل بر لشکریان حق، موقتی است و خیلی زود به پایان خواهد رسید و آثار زشت جنایات آنان در پرونده ننگینشان برای همیشه باقی خواهد ماند و در این باره فرمود: «أ ظننت یا یزید حیث أخذت علینا أقطار الأرض و آفاق السّماء فأصبحنا نساق کما تساق الأساری؛ ای یزید!تو[به خیال باطل خود]چنین می پنداری که چون اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما بستی [و راه چاره را بر ما مسدود کردی ]تا آنجا که ما را همانند[بردگان و]اسیران [کفار، دیار به دیار، ]به هر سو کشاندی.»

4. زوال پندارهای اهل باطل

خداوند متعال در قرآن[10] پیروزی ظاهری و موقتی اهل باطل را به کف روی آب تشبیه می کند و اهل حق و حقیقت را به آب زلال و روان مثال می زند.

قرآن در این مثال پرمعنا، منظره حق و باطل را به عالی ترین صورتی ترسیم کرده، حقایق فراوانی را بیان می کند تا شناخت حق و باطل که همان شناخت واقعیتها از پندارهاست برای مردم آسان شود. از این مثال می فهمیم که باطل همواره مستکبر، بالانشین، پر سر و صدا؛ ولی توخالی و بی محتواست؛ اما حق، متواضع، کم سر و صدا، اهل عمل و پرمحتواست.

حق، همیشه مفید و سودمند است؛ همچون آب زلال، که مایه حیات و زندگی است؛ اما باطل، بی فایده و بیهوده است، نه کفهای روی آب، هرگز کسی را سیراب می کنند و درختی را می رویانند و نه کفهایی که در کوره های ذوب فلزات ظاهر می شود و نمی توان از آنها زینتی و یا مصرفی داشته باشند، مصارف بسیار پست و بی ارزش اند که به حساب نمی آیند؛ همانند صرف کردن خاشاک برای سوزاندن.

حق، همیشه متکی به نفس است؛ اما باطل از آبروی حق مدد می گیرد و سعی می کند خود را به لباس او در آورد و از حیثیت او استفاده کند؛ همان گونه که «هر دروغی از راست فروغ می گیرد» که اگر سخن راستی در جهان نبود، کسی هرگز دروغی را باور نمی کرد و اگر جنس خالصی در جهان نبود، کسی فریب جنس قلابی را نمی خورد؛ بنابراین حتی فروغ زودگذر باطل و آبرو و حیثیت موقت او به برکت حق است؛ اما حق، همه جا متکی به خویشتن و آبرو و اثر خویش است.[11]

با توجه به این فرق روشن، بین حق و باطل، فراز بعدی خطبه زینب کبری علیها السّلام کاملا روشن می شود که حضرت، پیروزی موقتی یزید را همانند کف روی آب می داند که به زودی از بین می رود و اما جریان زلال حماسه عاشورا و هدف والای سالار شهیدان، همانند آب صاف و زلال، روز به روز شفاف تر به راه خود ادامه داده و انسانهای تشنه معرفت و حقیقت را سیراب خواهد کرد به این سبب، دختر شجاع علی علیه السلام، پیروزی ظاهری یزید را به تمسخر می گیرد و سخنان کوبنده اش را همانند پتکی بر اندیشه های باطل یزید فرود می آورد و او را تحقیر می کند و دنیا را در نظرش تیره و تار می سازد.

حضرت با اشاره به اندیشه های باطل وی فرمود: «أنّ بنا علی اللّه هوانا و بک علیه کرامة؟ و أنّ ذلک لعظم خطرک عنده؟ فشمخت بأنفک و نظرت فی عطفک جذلان مسرورا؛ [ای یزید!] آیا چنین می پنداری که ما نزد خدا خوار هستیم و تو نزد خدا گرامی هستی؟و می پنداری این چیره شدن تو بر ما، بیانگر شکوه و ارزشمندی تو در پیشگاه خداست؟ از اینرو بینی بالا کشیدی و تکبر کردی و به خود بالیدی، و خرم و شادان شدی.»

 «حین رأیت الدّنیا لک مستوسعة و الأمور متّسقة و حین صفا لک ملکنا و سلطاننا؛ آن زمانی که دیدی چند روزی روزگار به وفق مراد تو می چرخد و کارهای تو منظم شده است و آن زمان که ملک و مقام رهبری ما، برای تو صاف و هموار شده اند. [زهی خیال باطل!!]»

زیرا این چیرگی موقت و زودگذر، همانند کف روی آب تمام می شود و چهره حقیقتگران عاشورا، همانند آب زلال در پهنای تاریخ روشن و درخشان خواهد شد.

5. مهلت خداوند برای ستمگران

سنت تغییرناپذیر خداوند متعال، هشدار برای همه اهل باطل است که حتما از عواقب کار خود بترسند. مهلت دادن خداوند به اهل باطل نه به سود آنان، بلکه برای آزمایش و سنگینی گناه و مجازات بیش ترشان است؛ چنان که می فرماید:

و الّذین کذّبوا بآیتنا سنستدرجهم من حیث لا یعلمون * و أملی لهم إنّ کیدی متین؛[12]

و «آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایی که نمی دانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد و به آنها مهلت می دهیم [تا مجازاتشان دردناک تر باشد]؛ زیرا طرح و نقشه من، قوی و حساب شده است [و هیچ کس را قدرت فرار از آن نیست].» عقیله بنی هاشم نیز با استناد به آیه 178 سوره آل عمران که می فرماید:

و لا یحسبن الّذین کفروا أنّما نملی لهم خیر لأنفسهم إنما نملی لهم لیزدادوا إثما و لهم عذاب مهین

، مهلت دادن خداوند متعال به رهروان راه باطل را نه به نفع آنان، بلکه برای آزمایش و خواری بیش ترشان قلمداد فرمود و به یزید و پیروانش اعلام کرد که این فرصت و مهلت، از دست آنان خواهد رفت و عذاب خوارکننده ای در انتظارشان خواهد بود.

بانوی حماسه آفرین عاشورا از مجلس یزید به تمامی جنایتکاران در طول تاریخ اخطار کرد که پیروزی موقتی آنان و آزادی عملی که دارند به این معنا نیست که افرادی صالح و درستکارند و خداوند از آنان خشنود است؛ بلکه برعکس، خداوند متعال با مهلتی که به آنان داده است در حقیقت، آنان را به حالشان رها کرده است؛ زیرا لیاقت و شایستگی هدایت ندارند. آنان در این فرصت، طغیان و سرکشی را به اوج خود می رسانند و بارشان سنگین تر و کیفرشان بیش تر خواهد بود.

حضرت زینب علیها السّلام به حکمران خودکامه عصر خود فرمود: «آیا تو که امروز جشن گرفته ای و شادی می کنی چنین می پنداری که چون جهان را بر ما تنگ کرده و یک مشت زن و کودک را همچون اسیران از این دیار به آن دیار می کشانی، نشانه قدرت و اقتدار حکومتی و ارزشمندی تو نزد خداوند است؟!اشتباه می کنی این فرصت آزادی عمل، بار گناهت را سنگین تر و عذاب دردناک را به تو نزدیک می کند.

ای یزید!هر کاری از دست تو ساخته است انجام بده به خدا سوگند! هرگز نور ما را نمی توانی خاموش کنی و این چراغ هدایت، همچنان تا روز قیامت نورافشانی می کند و خواهد درخشید.»[13]

حضرت زینب علیها السّلام یزید نهیب می زند: «مهلا مهلا أ نسیت قول اللّه تعالی:  "و لا یحسبنّ الّذین کفروا أنما نملی لهم خیر لأنفسهم إنّما نملی لهم لیزدادوا إثما و لهم عذاب مهین"؛

[ای یزید!] آرام باش، آرام باش، آیا سخ خدا را فراموش کرده ای که فرمود: آنها که کافر شدند تصور نکنند که اگر به آنها مهلت می دهیم به سود آنهاست، ما به آنها مهلت می دهیم که بر گناهانشان بیفزایند و عذاب خوارکننده ای برای آنها باشد.»

6. تفاوت عدالت الهی با عدالت یزیدی؟!

استفاده ابزاری از مذهب، از حربه های رایج اهل باطل در فریب دادن افکار عمومی است. آنان از واژه های مقدس برای تحمیل حکومت خود و سلطه بیش تر بهره می برند؛ همچنان که امروزه هم، این رسم پا برجاست. کلمات مقدس عدالت، آزادی، حقوق بشر، اصلاحات، از جمله واژه های مردم فریبی است که مورد سوءاستفاده مستکبران عالم قرار گرفته است. آن بانوی بزرگوار با کمال هشیاری به این حربه یزید می تازد و وی را در میان افکار عمومی به محاکمه می کشد که: تو که در جایگاه پیامبری نشسته ای که مظهر عدالت بود، آیا چنین عدالت را اجرا می کنی؟!

آن حضرت آنگاه به مفهوم عدالت یزیدی پرداخت و آن را به صورت شایسته ای برای آیندگان ترسیم فرمود و با ندای رسا اعلام کرد که آیا معنای عدالت در قاموس اهل باطل، این است که فرزند آزادشدگان، زنان و کنیزان خود را در پس پرده و حجاب نگه داشته؛ اما دختران رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله را هتک حرمت کنند و آنان را در کوچه و بازار به عنوان اسیر جنگی بگردانند؟!آری این توقع بی جایی است که زینب کبری علیها السلام از فرزند هند جگرخوار داشته باشد.

حضرت زینب علیها السلام در ادامه به علت جسارت گنهکاران و اهانت به فرزندان پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و پشیمانی زودرس آنان پرداخته و دست به دعا و نفرین بر می دارد و متذکر می شود که تمام عواقب این جنایات در نهایت به خود آنان بر می گردد و مطمئنا خداوند متعال، انتقام مظلومان را از ظالمان خواهد گرفت. حضرت می فرماید: «أمن العدل یا ابن الطّلقاء؟! تحدیرک حرائرک و إمائک؟؛ قد هتکت ستورهنّ و أبدیت وجوهنّ؛ تحدو بهنّ الأعداء من بلد إلی بلد؛ و یستشرفهنّ أهل المناهل و المناقل؛ و یتصفّح وجوههنّ القریب و البعید و الدّنیّ و الشّریف؛ لیس معهنّ من رجالهنا ولیّ و لا حماتهنّ حمیّ؛ ای پسر کسانی که آزاد شده اند(کسانی که جدمان پیامبر صلّی اللّه علیه و اله در فتح مکه اسیرشان کرد و سپس آنان را آزاد ساخت!) آیا این عدالت است که تو زنان و کنیزان خود را پشت پرده بنشانی و دختران رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی؟پوشش آنان را دریدی و روی آنان را گشودی؛ تا دشمنان، آنان را از شهری به شهر دیگر ببرند و بومی و غریب، به آنها چشم بدوزند و نزدیک و دور، شریف و غیر شریف، چهره آنان را بنگرند. از مردان آنها سرپرستی نمانده و از حمایت کنندگان ایشان، کمک کننده ای باقی نمانده است.»

7. علت کینه یزید از اهل بیت علیهم السّلام!

خاتون دو سرا در سخنان بلند خود متذکر می شود که هرگز از فرزندان پدر و مادر ستم پیشه، انتظار دلسوزی و ترحم نداشته باشید که یک خیال واهی است؛ همچنان که صائب تبریزی می گوید:

 

اظهار عجز پیش ستمگر روا مدار

اشک کباب، موجب طغیان آتش است

 

حضرت به ریشۀ شخصیت فاسد وی می پردازد و دودمان جنایتکارش را به رخش می کشد که بخشی از ستمها و اعمال ننگین یزید، مرهون آبا و اجداد چنایت پیشه اوست. آن بانو در ادامه خطبه می فرماید: «کیف یرتجی مراقبة من لفظ فوه أکباد الأزکیاء و نبت لحمه بدماء الشّهداء؛ به راستی چگونه توقع و امید دلسوزی از[پسر آن ]کسی باشد که دهانش جگر پاکان را جوید و بیرون انداخت و گوشتش از خون شهیدان رویید.»

 «و کیف یستبطئ فی بغضنا أهل البیت من نظر إلینا بالشّنف و الشّنان و الإحن و الأضغان؛ و چگونه در بغض و کینه نسبت به ما اهل بیت کوتاه آید [و کندی کند] آن کسی که به ما با نظر دشمنی و کینه توزی می نگرد.»

 «ثمّ تقول غیر متأثّم و لا مستعظم و أهلّوا و استهلّوا فرحا ثمّ قالوا یا یزید لاتشل منتحیا علی ثنایا أبی عبد اللّه علیه السّلام سیّد شباب أهل الجنّة تنکتها بمخصرتک؛ ای یزید!تو[با کمال پررویی، ]بدون آنکه خود را گنهکار بدانی و بزرگی این گناه را درک کنی، می گویی: کاش پدرانم بودند و شادی سر می دادند و می گفتند: دست مریزاد ای یزید!درحالی که با چوب خیزران، به دندانهای ابا عبد اللّه سرور جوانان اهل بهشت اشاره می کنی و بر دندانهای او می زنی.»

 «و کیف لا تقول ذلک و قد نکأت القرحة و استأصلت الشّافة بإراقتک دماء ذرّیّة محمّد صلّی اللّه علیه و اله و نجوم الأرض من آل عبد المطّلب و تهتف بأشیاخک زعمت أنّک تنادیهم؛ چرا چنین نگویی؟!تو که پوست از زخم ما برداشتی و با این خونی که از فرزندان محمد صلّی اللّه علیه و اله و ستارگان درخشان روی زمین از خاندان عبد المطلب بر زمین ریختی؟پدرانت را صدا می زنی و می پنداری که صدایت به گوش آنان می رسد.»

 «فلتردنّ وشیکا موردهم و لتودّنّ أنّک شللت و بکمت و لم تکن قلت ما قلت و فعلت ما فعلت؛ ولی به همین زودی به آنجا که آنها هستند خواهی رفت و آن وقت آرزو می کنی که ای کاش دستت شل بود و زبانت لال، و آنچه گفتی، نمی گفتی و آنچه کرده ای نمی کردی.»

8. دعا سلاح برندۀ مظلومان

مباش ای مدعی مغرور ظلم و جور و بیدارت

برآرد دود از افلاک، یک آه سحرگاهی

 

از دعاهایی که هیچ شکی در مستجاب شدنش نیست، دعای مظلوم است. رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله می فرماید: «ثلاث دعوات مستجابات لا شکّ فیهنّ دعوة المظلوم و... ؛[14] سه دعا است که بدون شکّ، اجابت می شود: [یکی ]دعای مظلوم است و....»

در اینجا شیرزن خاندان رسالت نیز در اوج مظلومیت، با توسل به سلاح دعا، از محضر حضرت حق، دادخواهی می کند و می فرماید: «اللهم خذ بحقّنا و انتقم ممّن ظلمنا و أحلل غضبک بمن سفک دماءنا و قتل حماتنا؛ خدایا ما را باز ستان و از آنان که به ما ستم کردند انتقام بگیر و خشم خود را بر کسانی که خونهای ما را ریختند و یاران ما را کشتند، فرود آر.» و خطاب به طاغوت زمان می گوید: «فو اللّه ما فریت إلاّ جلدک و لا جززت إلاّ لحمک؛ سوگند به خدا، جز پوست خود را ندریدی و جز گوشت خود را نبریدی.»

 

حذر کن ای عوان[15] از نوحه مظلوم و اشک او

که می ترسم کند کار دعای نوح و طوفانش

 

9. دفاع از فرهنگ شهادت

از منظر قرآن و اهل بیت علیهم السّلام مقام شهادت، رفیع ترین مقامی است که یک بنده شایسته به آن نایل می شود. رسول گرامی اسلامی صلّی اللّه علیه و اله در این باره می فرماید: «فوق کلّ ذی برّ حتّی یقتل الرّجل فی سبیل اللّه فإذا قتل فی سبیل اللّه فلیس فوقه برّ؛[16] بالاتر از هر نیکی، نیکی دیگری است تا اینکه شخص در راه خدا به شهادت برسد. هنگامی که در راه خدا به شهادت رسید، دیگر بالاتر از آن نیکی وجود ندارد.» علی علیه السّلام هم همواره آرزوی رسیدن به چنین مقامی را داشت و می فرمود: «إن أکرم الموت القتل و الّذی نفس ابن أبی طالب بیده لألف ضربة بالسّیف أهون علیّ من میتة علی الفراش فی غیر طاعة اللّه؛[17] همانا، گرامی ترین مرگها کشته شدن [در راه خدا] است. قسم به آنکه جان پسر ابو طالب در دست اوست، هزار مرتبه ضربت شمشیر خوردن، بر من آسان تر است، تا در بستر مردن در غیر طاعت خدا.»

 

آنان که ره دوست گزیدند همه

در کوی شهادت آرمیدند همه

 

در معرکه دو کون فتح از عشق است

هرچند سپاه او شهیدند همه

 

پیام آور خون شهیدان دشت نینوا، در سخنرانی خود به نحو شایسته ای، مقام شهیدان را از منظر وحی بیان می کند و با عبارات خود، به تفسیر آیه شهادت می پردازد و پیروزی حقیقی شهیدان در دادگاه عدل الهی را اعلام می دارد: «و لتردنّ علی رسول اللّه بما تحمّلت من سفک دماء ذرّیّته و انتهکت من حرمته فی عترته و لحمته حیث یجمع اللّه شملهم و یلمّ شعثهم و یأخذ بحقّهم «و لا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل اللّه أمواتا بل أحیاء عند ربّهم یرزقون»؛ ای یزید!هر آینه بر رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله وارد می شوی با همین باری که از ریختن خون فرزندان رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله و هتک حرمت او درباره خاندان و خویشاوندانش بر دوش داری. هنگامی که خداوند همه را جمع می کند و حق آنان را باز می گیرد. [قرآن فرموده است: ]هرگز گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شده اند، مرده اند بلکه آنها زنده اند و در پیشگاه خدا[از نعمتها و مواهب]روزی داده می شوند.»

 «حسبک باللّه حاکما؛ و بمحمّد خصیما و بجبرئیل ظهیرا؛ ای یزید! همین [بیچارگی] تو را بس که [در روز قیامت،] داوری چون خداوند، و [خونخواه و] خصمی چون محمد صلّی اللّه علیه و اله داری، که جبرئیل پشتیبان اوست.»

10. اعتماد به نفس، ثمرۀ ایمان واقعی

دختر زهرای اطهر علیها السّلام با دلی مملو از ایمان و سرشار از توکل به خدا و اعتماد به نفس و اعتقاد تام به این آیه شریفه که می فرماید:

إنّی توکّلت علی اللّه ربّی و ربّکم ما من دابّة إلاّ هو آخذ بناصیتها إنّ ربّی علی صراط مستقیم؛[18]

«من بر «اللّه» که پروردگار من و شماست، توکل کرده ام. هیچ جنبنده ای نیست، مگر اینکه او بر آن تسلط دارد؛ [اما سلطه ای با عدالت!چرا که ]پروردگار من بر راه راست است!» به خطبه خود ادامه می دهد و خطابه اش را به اوج می رساند.

بانوی باشهامت خاندان وحی در فرازهای آخر به بازی شگفت انگیز روزگار اشاره می کند و با مثالهایی شایسته و مناسب اندیشه های غلط طاغوت صفتان را توضیح می دهد و با توکل به خدای متعال به جاودانگی یاد و خاطره و پیام حماسه سازان عاشورا می پردازد و عجز و ناتوانی ستمگران را در مقابله با این فرهنگ آسمانی خاطرنشان می شود.

او در مقابل طاغوت ستمگری که تمام ممالک اسلامی را زیر سیطره قدرت خود دارد، چنان با شهامت سخن می گوید که ارکان قدرت او و تمام وجودش را به لرزه در می آورد و می فرماید: «ای یزید!گرچه در ظاهر پیشامدهای ناگوار، مرا با تو روبه رو کرده و به گفتگو کشانده است، من برای تو ذرّه ای ارزش قائل نیستم، تو را تحقیر می کنم و سرزنش و ملامت و توبیخ می کنم؛ اما چه کنم که چشمها پر از اشک است و سینه ها سوزان.»

 «و سیعلم من سوّل لک و مکّنک من رقاب المسلمین بئس للظّالمین بدلا و أیّکم شرّ مکانا و أضعف جندا؛ به زودی آن کس که تو را فریب داد و بر گردن مردم سوار کرد(یعنی معاویه)خواهد فهمید که برای ستمکاران، عوض بدی در انتظار است و خواهد فهمید که کدام یک از شما جایگاهش بدتر و سپاهش ناتوان تر است.»

 «و لئن جرّت علیّ الدّواهی مخاطبتک إنّی لأستصغر قدرک و أستعظم تقریعک و أستکبر توبیخک لکنّ العیون عبری و الصّدور حرّی؛ اگرچه پیشامدهای ناگوار روزگار، مرا به سخن گفتن با تو کشانده است؛ ولی در عین حال، ارزش تو در نظر من، ناچیز و اندک و سرزنش تو بزرگ و ملامت و توبیخ تو بسیار است؛ ولی چه کنم که چشم ها پراشک است و سینه ها سوزان.»

گریزی به شهادت عزیزان

 «ألا فالعجب کلّ العجب لقتل حزب اللّه النّجباء بحزب الشیطان الطلقاء؛ آگاه باش که بسی شگفت آور است که افراد نجیب حزب خدا در جنگ با احزاب شیطان که بردگان آزاده شده بودند، به شهادت می رسند.»

 «فهذه الأیدی تنطف من دمائنا و الأفواه تتحلّب من لحومنا و تلک الجثث الطّواهر الزّواکی تنتابها العواسل و تعفوها أمّهات الفراعل؛ خون ما از سرپنجه های شما می ریزد و گوشتهای ما از دهانهای شما بیرون می افتد. این پیکرهای پاکیزه عزیزان است که خوراک گرگهای درنده شما شده و زیر چنگال کفتارها به خاک آلوده شده است.»

 «و لئن اتّخذنا مغنما لتجدنا وشیکا مغرما حین لا تجد إلاّ ما قدّمت و ما ربک بظلاّم للعبید؛ اگر[امروز]ما را برای خود غنیمتی می پنداری به همین زودی خواهی دید که ما به زیانت بوده ایم و آن هنگامی است که هرچه از پیش فرستاده ای خواهی دید و پروردگار تو بر بندگان ستم روا نمی دارد.»

 «فإلی اللّه المشتکی و علیه المعوّل؛ من به خدا شکایت می برم و به او توکل می کنم.»

11. خبر غیبی حضرت زینب علیها السّلام از آینده

آن گرامی در ادامه خطبه، از آینده دردناک یزیدیان خبر داده است و فردای درخشان حماسه آفرینان عاشورا و پیروزی همیشگی مرام حسینی را نوید می دهد و به دشمن نهیب می زند که: «فکد کیدک و اسع سعیک و ناصب جهدک فو اللّه لا تمحو ذکرنا و لا تمیت وحینا و لا تدرک أمدنا و لا تدحض عنک عارها؛ ای یزید؛ هر نیرنگی که خواهی بزن و هر اقدامی که توانی، بکن و هر کوشش که داری، دریغ مدار، سوگند به خدا که نمی توانی نام ما را محو کنی و نمی توانی نور وحی ما را خاموش سازی. تو نمی توانی عظمت امر ما را درک کنی و ننگ این ستم را هرگز از خود نتوانی زدود؟!»

 «و هل رأیک إلاّ فند و أیّامک إلاّ عدد و جمعک إلاّ بدد یوم یناد المناد ألا لعنة اللّه علیه الظّالمین؛ آیا غیر از این است که رأی [،طرح و نقشه های] تو سست و مدت حکومت تو اندک و جمعیت تو پراکنده است؟ آن روزی که منادی فریاد می زند: آگاه باشید، لعنت خدا بر گروه ستمکاران باد.»

این سخنان که همه خبرهای غیبی است و از زبان یادگار رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله تراوش می کند، بخش دیگری از شخصیت زینب کبری علیها السّلام را آشکار می کند. آن سلاله روشن بین علوی و فاطمی، در آن موقعیت حساس و تاریخی-که هیچ سخنور ماهری، حتی قادر به تعادل در گفتار نیست-چنان با اعتماد به نفس عمیقی خبر از آینده داده و طوری پیش بینی دقیقی می کند که مابعد از صدها سال نتایج آن را به وضوح مشاهده می کنیم. آری امروزه پیش بینی حضرت زینب علیها السّلام به وقوع پیوسته و دشمنان امام حسین علیه السّلام خوار و رسوا شده و عظمت نام و یاد و حماسه حسینی علیه السلام همه عالم را فراگرفته است. آری:

 

ای که در کرب وبلا بی کس و یاور گشتی

چشم بگشا و ببین خلق جهان یاور توست

 

در زیارت اربعین شهادت می دهیم که: «و أشهد أنّ اللّه منجز ما وعدک و مهلک من خذلک و معذّب من قتلک؛[19] و من گواهی می دهم که یا ابا عبد اللّه، خداوند متعال به آنچه وعده فرموده بود عمل کند و کسانی را که تو را تنها گذاشته بودند ذلیل کند و قاتلانت را به عذاب و کیفر[اعمال ننگینشان] برساند.»

12. افتخار به مقام ایثار و شهادت

سرانجام، عقیله بنی هاشم، بانوی سخنور و خطیب قدرتمند خاندان وحی، با افتخار تمام برای شهادت عزیزانش در راه خداوند متعال می بالد و با سپاس و تقدیر از منزلت والای خاندانش خطابه تاریخی خود را به پایان می برد: «فالحمد للّه الّذی ختم لأوّلنا بالسّعادة و المغفرة و لآخرنا بالشّهادة و الرّحمة و نسأل اللّه أن یکمل لهم الثّواب و یوجب لهم المزید و یحسن علینا الخلافة إنه رحیم ودود و حسبنا اللّه و نعم الوکیل؛[20] حمد و سپاس، خداوندی که ابتدای کار ما را به سعادت و مغفرت، قرین ساخت و انتهای امر ما را به شهادت و رحمت ختم گردانید. از درگاه خدا می خواهیم که پاداش آنان (شهیدان) را کامل کند و بر پاداش آنان بیفزاید و ما را جانشینان صالح آنها قرار دهد. او مهربان و دوستدارنده است. خداوند، ما را بس است و[او]وکیل [و سرپرستی ]نیکوست.»

یزید در جواب این کلام رسا و خطابه حکیمانه چنان درمانده و ناتوان شد که فقط عاجزانه به این جمله بسنده کرد: «این فریادی است که از زنان نوحه گر شایسته است، و چقدر مرگ برای زنان دلسوخته و نوحه گر آسان است.»[21]

پی نوشت ها

[1] مقتل خوارزمی، موفق بن احمد خوارزم، نشر مفید، قم، بی تا، ج 2، ص 64 و تذکرة الخواص، سبط بن جوزی، مؤسسه اهل بیت(ع)، بیروت، بی تا، ص 532.

[2] همان.

[3] بحار الانوار، ج 68، ص 94، باب الصبر و الیسر بعد العسر.

[4] کشف الغمة، علی بن عیسی اربلی، مکتبة بنی هاشم، تبریز، ج 2، ص 164.

[5] ناصر خسرو.

[6] روم / 10.

[7] امالی، شیخ مفید، نشر کنگره مفید، ص 237، المجلس الثامن و العشرون.

[8] نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، نشر مشهور، قم، 1379 ش، خطبه 192.

[9] صائب.

[10] «أنزل من السّماء ماء فسالت أودیة بقدرها فاحتمل السّیل زبدا رابیا و ممّا یوقدون علیه فی النّار ابتغاء حلیة أو متاع زبد مثله کذلک یضرب اللّه الحقّ و الباطل فأمّا الزّبد فیذهب جفاء و أما ما ینفع النّاس فیمکت فی الأرض کذلک یضرب اللّه الأمثال»

: رعد / 17؛ «خداوند از آسمان، آبی فرستاد و از هر درّه و رودخانه ای به اندازه آنها سیلابی جاری شد. سپس سیل بر روی خود کفی حمل کرد و از آنچه [در کوره ها]برای به دست آوردن زینت الات یا وسایل زندگی، آتش روی آن روشن می کنند نیز کفهایی مانند آن به وجود می آید -خداوند، حق و باطل را چنین مثل می زند!-اما کفها به بیرون پرتاب می شوند؛ ولی آنچه به مردم سود می رساند(آب یا فلز خالص)در زمین می ماند. خداوند، این چنین مثال می زند!»

[11] تفسیر نمونه، جمعی از نویسندگان، بی جا، دار الکتب الاسلامیه، بی تا، ج 10، ص 167.

[12] اعراف/ 182 و 183.

[13] تفسیر نمونه، ج 3، ص 184.

[14] بحار الانوار، ج 71، ص 84.

[15] ظالم.

[16] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، بی جا، دار الکتب الاسلامی ه، بی تا، ج 2 ص 348.

[17] نهج البلاغه، خطبه 123.

[18] هود / 56.

[19] تهذیب الاحکام، محمد بن حسن طوسی، بی جا، دار الکتب الاسلامیه، بی تا، ج 6، ص 114.

[20] بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی، مؤسسه الوفاء، بی تا، ج 45، ص 133 -135؛ مقتل خوارزمی، موفق بن احمد خوارزم، نشر مفید، قم، بی تا، ج 4، ص 646. شرحی بر خطبه های حضرت زینب علیها السّلام، نگارنده، قم نشر فرهنگ اهل بیت علیهم السلام، بی تا.

[21] فقال یزید:

یا صیحة تحمد من صوائح

ما أهون الموت علی النّوائح (بحار الانوار، ج 45، ص 135).

 

کلمات کلیدی
شام  |  حضرت زینب ( ع )  |  خطبه شام  | 
لینک کوتاه :