گنجینه معارف

صحیفه سجادیه گنجینه نغمه های معنوی

در این مقاله به چند نکته از بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در باب کتاب ارزشمند «صحیفه سجادیه» اشاره می کنیم. امیدواریم همین دانه های قلیل که از انس کثیر مقام معظم رهبری(حفظه الله) با این کتاب کبیر حکایت دارد، در بستر اندیشه مبلغان دین، درختانی مثمر ثمر شود و مبلغان گرامی در سلسله مباحث خود از صحیفه سجادیه به صورت هفتگی و برنامه ریزی شده، بیش تر بهرمند شوند و بهرمند کنند:

منبع : مبلغان، فروردین و اردیبهشت 1398 - شماره 238 تعداد بازدید : 1194     تاریخ درج : 1399/06/23    

1. مهم ترین و اولین توصیۀ من

«من به شما عزیزان توصیه می کنم که با صحیفۀ سجادیه انس بگیرید؛ دعای پنجم صحیفۀ سجادیه را مکرر در مکرر بخوانید. این دعای پنجم صحیفۀ سجادیه مال ماست. همۀ ادعیۀ صحیفۀ سجادیه همین طور است. آنجایی که ما را به یاد مرگ می اندازد، آنجایی که ما را از لغزشها برحذر می دارد، آنجایی که عظمت معنویت دستگاه الهی را، از پیغمبر(ص)و یاران و ملائکۀ الهی را به رخ ما می کشد، اینها همه اش برای ما استحکام بخش است. در هر میدانی، استحکام درونی برای ما تعیین کننده است. اگر ساخت درونی - چه درون شخصی خود ما، درون روحی و فکری خود ما، چه درون کلیت جامعۀ ما - ساخت مستحکمی بود، هیچ چیز نمی تواند در مقابلش بایستد. این، مهم ترین و اولین توصیۀ من به شماست.»[1]

2. پر از نغمه های معنوی

«من به یکایک شما عزیزان توصیه می کنم: تا آنجا که می توانید، با صحیفۀ سجادیه مأنوس شوید. کتاب بسیار عظیمی است. اینکه گفته اند زبور آل محمّد (ص)، واقعاً همین طور است؛ پر از نغمه های معنوی است. دعا و درس است؛ هم درس اخلاق است، هم درس علم النّفس است، هم درس امور اجتماعی است. آنجا ملاحظه کنید: «اللَّهُمَّ إِنی أَعُوذُ بِک منْ هیجَانِ الْحِرْصِ، وَ سوْرَةِ الْغضَبِ، وَ غلَبَةِ الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ، وَ قِلَّةِ الْقَنَاعَةِ، وَ شکاسَةِ الْخلُقِ، وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَةِ، وَ مَلَکةِ الْحَمِیةِ وَ مُتَابَعَةِ الْهَوَی، وَ مُخَالَفَةِ الْهُدَی، وَ سِنَةِ الْغَفْلَةِ، وَ تَعَاطِی الْکلْفةِ، وَ إِیثارِ الْبَاطِلِ عَلَی الْحَقِّ...؛ خدایا، پناه می برم به تو از شورِ آزمندی و تندی خشم و چیرگی حسد و کم طاقتی و ناخرسندی از روزی مقدّر و تندخویی و زیاده روی در لذت جویی و پا فشاری بر باطل و پیروی هوای نفس و سرپیچی از راه راست و فرو رفتن در خواب غفلت، و کوششِ بیش از نیاز و برگزیدن باطل به جای حق...» یعنی یکی یکی این خصوصیات معنوی و اخلاقی و این ریشه های فاسدی را که در نفس ما هست، در زبان دعا به ما معرفی می کند.

شما باید علاج اینها را هم از خدا بخواهید. وقتی که با خدا راز و نیاز می کنید، از جمله چیزهایی که می خواهید، علاج همین مشکلات درونی و نفسانی است. آن جامعه ای که حداقل مجموعة بزرگی از آن با این خصوصیات پرورش پیدا کند، همان جامعه ای است که هیچ ترفندی در آن کارگر نخواهد شد.»[2]

3. ابعاد دیگر تقوا در صحیفه سجادیه

«غالباً وقتی گفته می شود تقوا و پرهیزگاری، ذهن انسان می رود به رعایت ظواهر شرع و محرمات و واجباتی که دم دست ماست؛ نماز بخوانیم، وجوهات شرعی مان را بدهیم، روزه بگیریم، دروغ نگوییم. البته اینها مهم است، همه اش مهم است؛ لیکن تقوا ابعاد دیگری هم دارد که غالباً ما از اینها غفلت می کنیم. در دعای شریف مکارم الاخلاق یک فقره ای در توضیح این ابعاد دیگر هست: «اللَّهُمَ صلِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَلِّنِی بِحِلْیةِ الصَّالِحِینَ، وَ أَلْبِسْنِی زِینَةَ الْمُتَّقِین» از خدای متعال درخواست می کند که پروردگارا! مرا با زیور صالحان زیور بده و با لباس پرهیزگاران ملبس کن. این لباس پرهیزگاران چیست؟ آن وقت این شرح جالب است: «فِی بَسْطِ الْعَدْلِ»؛ لباس پرهیزگاران در گستردن عدالت، «وَ کظْمِ الغَیظِ»؛ و فرو بردن خشم، «وَ إِطْفَاءِ النَّائِرَةِ»؛ در فرو نشاندن آتش؛ آتشهایی که بین افراد جامعه بر می افروزند. اینها تقواست. «وَ ضمِّ أَهلِ الْفُرْقَةِ»؛ افرادی که از شمایند؛ اما جدا شدند، سعی کنید اینها را گرد بیاورید! این جزو موارد تقواست که در دعای شریف مکارم الاخلاق - دعای بیستم صحیفۀ مبارکۀ سجادیه - به آن اشاره شده است. این دعا، بسیار دعای مهمی است. من عقیده ام این است که همه، به خصوص کارگزاران، باید این دعا را بخوانند و در مضامینش دقت کنند؛ تعلیم دهنده است «وَ إِصلَاحِ ذَاتِ الْبَینِ»؛ به جای آتش افروزی، خبرچینی، این را به جان آن انداختن، آن را در پوستین این انداختن، اصلاح ذات البین کنند؛ بین برادران مؤمن، برادران مسلمان، ایجاد ائتلاف کنند. اینها تقواست.»

4. اهتمام به خودسازی

«اگر این قوت و قدرت و استحکام روزافزونی که در جبهۀ اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی مشاهده می شود، ما را خاطر جمع کرد، بی دغدغه کرد، موجب خواب آلودگی ما شد، موجب غرور و غفلت ما شد، خواهد شد خطر؛ این خطر است. باید این زنگ بیدارباش همیشه در (جلوی) چشم ما باشد. چه کار باید بکنیم؟ باید درون خودمان را اصلاح کنیم. اصلاحِ دایمی جزو وظایف دایمی ماست. درون را چه جوری اصلاح کنیم؟ اول از خودمان شروع کنیم. بنده، شخص حقیرِ مذنبِ عاصی، از خودم شروع کنم. دیگران هم همین جور. اول رابطۀ خودمان را با خدای متعال درست کنیم، اصلاح کنیم و به آنچه که خدای متعال از ما سؤال خواهد کرد، بیندیشیم «وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْه؛ [مرا بدان کار گمار که فردای قیامت از من بازپرسی خواهی نمود]» این، از جمله چیزهایی است که باید دایم در ذهن ما باشد. نمی گویم خودمان که کاملاً اصلاح شدیم، بعد به اصلاح مردم بپردازیم - که حالا ممکن است این به این آسانی ها هم به دست نیاید - وقتی شروع به اصلاح خود کردیم، آن وقت اصلاح جامعه هم برای ما آسان خواهد شد. و او - اصلاح جامعه - آسان تر از اصلاح نفس است. انسان می بیند دلهای مستعد را، دلهای آماده را، حرف پذیر و منطق پذیر را در این جامعۀ بزرگ ایرانی خود ما؛ این جوانان ما، این مرد و زن مؤمن ما در اقصی نقاط کشور، از فرزانه ترین و باسوادترین و فهمیده ترین شان، تا طبقات پایین در اکناف گوناگون کشور، انسان می بیند که اینها حرف شنوی دارند؛ ما اگر بگوییم، اینها گوش می کنند. اگر گوش کردند، به احتمال زیاد، متأثر خواهند شد و آن تأثر در عملشان ظاهر خواهد شد.»[3]

5. ظلم پذیری هرگز

«در اسلام، همان قدر که ظلم کردن بد است، تسلیم ظلم شدن هم همان قدر بد است. شما در دعای مکارم الاخلاق می بینید که امام سجاد(ع) می گوید: «وَ لَا أُظْلَمَنَ وَ أَنْتَ مُطِیقٌ لِلدَّفْعِ عَنِّی، وَ لَا أَظْلِمَنَّ وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی الْقبْضِ منِّی» [و مگذار که بر من ستم رود، با آن که تو بر دفع آن قادری و من بر کسی ستم کنم و تو می توانی مرا باز داری] در قرآن می فرماید: (لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُون)؛ نه ظلم کنید، نه قبول ظلم کنید و زیر بار ظلم بروید. مگر ممکن است کسی مسلمان باشد، اعتقاد به اسلام داشته باشد، در عین حال ظلم و زور را از هر کسی قبول کند؟ چه برسد به دشمن دیرینۀ ملت ایران؛ یعنی آمریکا که این همه به ملت ایران ضربه زده است. اینکه درست نیست، این را می دانند. از اینجاست که از نظام جمهوری اسلامی با همۀ وجود بیزارند و با آن دشمن اند و در صدد معارضه و مبارزه با آن هستند؛ چون می دانند که ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی حاضر نیست زیر بار تحمیل آنان برود.»[4]

6. بحر موّاج معارف اسلامی

«این دعاهای صحیفۀ سجادیه بحر موّاج معارف اسلامی است. شما این دعای اول صحیفۀ سجادیه را که دربارۀ توحید است، نگاه کنید! دعای دوم را که دربارۀ پیغمبر (ص) است، نگاه کنید! دعای سوم را که دربارۀ مؤمنین است، نگاه کنید! ببینید اصلاً چیست؟ دعای پنجم صحیفۀ سجادیه: «اللَّهُمَّ أَغْنِنی عَنْ هِبَةِ الْوَهَّابِینَ بِهِبَتِک، وَ اکفِنی وَحشَةَ الْقاطِعِینَ بِصِلَتِک حَتَّی لَا نَرْغَبَ إِلَی أَحَدٍ مَعَ بَذْلِک، وَ لَا نَسْتَوْحِشَ مِنْ أَحَدٍ مَعَ فَضْلِک»؛ [الها ما را به بخشش خود از بخشش دیگران بی نیاز ساز و ترس گسستن دیگران را از ما با پیوستن ما به خودت کفایت فرما، تا با وجود عطای تو از دیگری نخواهیم و با احسان تو از احدی نهراسیم.] اینها حرفهای خیلی مهمی است؛ قطع قاطعین شما را وحشت زده نکند، وقتی به خدا متصلید. اینکه می گوید: «وَ اکفِنی» این در واقع دارد درس می دهد به ما؛ فقط خواستن از خدا نیست، خواستن از خدا هم هست؛ اما فقط آن نیست. دارد به ما می گوید شما اکتفا کن به صلۀ با پروردگار. بگذار همۀ دنیا [ارتباطشان را] قطع کنند، به قول خودشان [تو را] منزوی کنند. به درک! انزوای آنها چه ضرری به ما می زند؟ حالا از انزوا خارج شدیم، چه خیری بردیم؟ حالا مثلاً از انزوا خارج شدیم، کجاست [آن منفعت]؟ چه فایده ای را از خروج از انزوا [بردیم]؟ اینها ببینید، معارف اسلامی است: «أَغْنِنی عَنْ هِبَةِ الْوَهَّابِینَ بِهِبَتِک» هبۀ تو مهم است، بخشش تو مهم است، هبۀ وهّابین چه اهمیت دارد که به ما هبه کنند و بخشش کنند و کمک کنند؟ غرض [اینکه] اینها یک دنیایی است.»[5]

7. در سوگ اخلاق اسلامی

امام سجاد(ع) به تعلیم و تغییر اخلاق در جامعه اسلامی کمر بست. چرا؟ چون طبق تحلیل آن امام بزرگوار، بخش مهمی از مشکلات اساسی دنیای اسلام که به فاجعه کربلا انجامید، ناشی از انحطاط و فساد اخلاق مردم بود. اگر مردم از اخلاق اسلامی برخوردار بودند، یزید و ابن زیاد و عمر سعد و دیگران نمی توانستند آن فاجعه را بیافرینند. اگر مردم آن طور پست نشده بودند، آن طور به خاک نچسبیده بودند، آن طور از آرمان ها دور نشده بودند و رذایل بر آن ها حاکم نمی بود، ممکن نبود حکومت ها- و لو فاسد باشند؛ و لو بی دین و جائر باشند- بتوانند مردم را به ایجاد چنان فاجعه عظیمی، یعنی کشتن پسر پیغمبر(ص) و پسر فاطمه زهرا(ع) وادار کنند. مگر این شوخی است!؟ یک ملت، وقتی منشاء همه مفاسد خواهد شد که اخلاق او خراب شود. این را امام سجاد(ع) در چهره جامعه اسلامی تفحص کرد و کمر بست به این که این چهره را از این زشتی پاک کند و اخلاق را نیکو گرداند. لذا، دعای مکارم الاخلاق دعاست؛ اما درس است. صحیفه سجادیه دعاست؛ اما درس است. من به شما جوانان توصیه می کنم که بروید صحیفه سجادیه را بخوانید و در آن تدبر کنید. خواندن بی توجه و بی تدبر کافی نیست. با تدبر خواهید دید که هریک از دعاهای این صحیفه سجادیه و همین دعای مکارم الاخلاق، یک کتاب درس زندگی و درس اخلاق است.[6]

8. عوامل سعادت

مقابله با هوای نفس و شناختن آن و پیمودن راه خدا و تحمل دردسرهای آن، این ها عواملی هستند که یک انسان را سعادتمند می کنند. برای این است که می بینید در دعاها و تضرعات و در کلمات ائمه(ع)، نفس بشری و هواهای انسانی و شخصی، این همه مورد مذمت قرار گرفته و برای این است که در دعای صحیفه سجادیه می خوانیم: «...وَ هَذَا مَقَامُ مَنِ اسْتَحْیا لِنَفْسِهِ مِنْک، [وَ سَخِطَ عَلَیهَا، وَ رَضِی عَنْک، فَتَلَقَّاک بِنَفْسٍ خَاشِعَةٍ، وَ رَقَبَةٍ خَاضِعَةٍ، وَ ظَهْرٍ مُثْقَلٍ منَ الْخَطَایا وَاقِفاً بَینَ الرَّغْبَةِ إِلَیک وَ الرَّهْبَةِ مِنْک؛[7]... و این جایگاه کسی است که درباره خویش از تو شرمسار است و بر خویش خشمگین است و از تو خشنود است. پس با جانی خاشع و گردنی فروافکنده و پشتی گران بار از گناهان بین بیم و امید به تو با تو روبرو شده است...] یعنی پروردگارا! به خاطر سبک سری های نفس خودم، از تو شرمنده ام. توجه کنید که این را امام سجاد(ع) می گوید! بنده عقیده ندارم که ائمه(ع)، آنچه را که در دعا و در نیمه شب و در حال تضرع و گریه می گفته اند، فقط برای این بوده است که ما از آنها یاد بگیریم؛ بلکه ایشان قصد انشا می کردند و حقیقت را می گفتند. منتها مسئله هوای نفس، در مراتب نفوس بشری مختلف است. آنچه را که آن بزرگوار هوای نفس می داند، ممکن است در زندگی ما، عبادت یا انجام عمل مستحب هم باشد. آن، در زندگی و در ترکیب وجودی امام سجاد(ع)، هوای نفس است؛ چون اوج ایشان زیاد است، لطافت روح و صفای معنوی و روحانی اش بالاست.

امام سجّاد (ع) به خدای متعال عرض می کند: پروردگارا! من بر نفس خودم که گاهی از فرمان تو سرپیچی کرده، خشمگینم. از تو راضی ام و به خاطر سرپیچی نفس از تو شرمنده ام. این راز و نیاز و سوز و گداز امام سجاد(ع) است.[8]

پی نوشت ها

[1] بیانات مقام معظم رهبری حفظه الله، مورخ 7 / 10 / 1390. قسمتی از دعای پنجم صحیفه سجادیه(ع).

[2] هـمان، مـورخ: 13/ 9/ 1376.

[3] همان، مورخ: 25/ 6/ ۱۳۸۹.

[4] هـمان، مـورخ: 14/ 8/ ۱۳۷۶.

[5] هـمان، مورخ: 5/ 12/ ۱۳۹۵.

[6] بیانات مقام معظّم رهبری(حفظه الله) در دیدار کارکنان وزارت آموزش و پرورش، سازمان بهزیستی و سازمان تأمین اجتماعی - 23/ 04/ 1372.

[7] الصحیفة السجادیة، دعای ۳۲؛ بحارالأنوار، ج۹۵، ص۲۶۴.

[8] بیانات مـقام مـعظّم رهبری (حفظه الله)؛ 22/ 2/ 1382.

کلمات کلیدی
صحیفه سجادیه  |  بیانات رهبر معظم انقلاب  | 
لینک کوتاه :