گنجینه معارف

رویکرد تفسیر به موضوع وحدت اسلامی (با تکیه بر تفاسیر فریقین)

وحدت، مقوله ای است که از دیرباز در فرهنگ دینی کشورهای اسلامی وارد شده و به مرور جایگاه ویژه ای یافته است. عالمان و روشنفکران شیعه و سنی، خصوصا طی چند قرن اخیر، توجه خاصی به آن داشته اند. قرآن کریم نیز به مسأله وحدت اسلامی اهتمام خاصی میورزد، از یک سو پیامدهای مثبت اتحاد را بازگو میکند و در بیان ارزش و جایگاه اتحاد افزون بر آنکه از اتحاد به عنوان نعمت بزرگ، قابل اهتمام و یادکردنی سخن میگوید، از مؤمنان میخواهد تا با یادکردن دوران تلخ تفرقه و آشوب در حفظ آن بکوشند؛ زیرا اتحاد میان امت مؤمن اتحادی است که به خواست خداوند متعال شکل گرفته و تحقق یافته است و از سوی دیگر نسبت به پیامدهای شوم اختلاف هشدار میدهد؛ چرا که به یقین اختلاف و تفرقه از عوامل مهم انحطاط و فروپاشی تمدنها و جوامع بشری و امت های دینی بوده است. بر همین اساس موضوع وحدت و تفرقه و نزاع مکررا در قرآن مطرح شده و عوامل وحدت و زمینه های تفرقه یادآوری میشود. آنچه این پژوهش متضمن آن است بررسی مفهوم و ماهیت وحدت اسلامی، دیدگاه بزرگان شیعه و اهل سنت به وحدت، آیات مهم وحدت و آسیب شناسی وحدت اسلامی است.

منبع : نشریه حسنا، تابستان 1392، سال پنجم - شماره 17 , ساکی، نانسی تعداد بازدید : 1552     تاریخ درج : 1399/08/07    

طرح مسئله

وحدت و اتحاد در دین اسلام از مفاهیم مقدس است و شاید بتوان گفت این مفهوم در قرآن مجید بیشتر از دیگر مفاهیم سیاسی به کار رفته است. در آیات مختلف قرآن مسئله اتحاد و مبارزه با هر گونه تفرقه بیان شده و شاید آیه ١٠٣ آل عمران از مهمترین آیات دال بر این مسئله باشد. تاریخ، نیز گویای این حقیقت است که شخصیت های زیادی بوده اند که در جهت وحدت کلمه مسلمین با فکر و عمل اقدام کرده اند. قبل از همه خود پیامبر صلی الله علیه و آله با نفی هر گونه اختلافی با هر بهانه و شعاری، در دعوت مسلمین به وحدت و اتحاد همه جانبه اسلامی، توجه خاصی مبذول داشته است. چنان که ائمه مسلمین و بسیاری از علمای شیعه و سنی در آثار، گفتار و مواقف شان در هر زمان و موارد حساس، جلوی اختلافات را گرفته و زمینه تفاهم، وحدت و اتحاد، تقارب و تعاون میان جامعه اسلامی را فراهم نموده اند از جمله نوشتن کتاب الخلاف به واسطه شیخ الشریعه از دانشمندان نامدار تاریخ اسلام محمد حسن طوسی که درآن نظریات و آراء علمای فریقین و همچنین روش فقهی در استنباط احکام در سده چهارم و پنجم بدون تعصب، جمع و گردآوری شده است، نشان دهنده سیره و توجه بزرگان علم و دین به این امور بوده است. همچنین شخصیت هایی مانند طبرسی که تفسیرش  مجمع البیان  توسط علامه فقید شیخ محمود شلتوت به عنوان بهترین تفسیر به دار التقریب پیشنهاد شد و همین تفسیر با پاورقیهای علمای دانشگاه از هر چاپ و به عنوان تفسیر قرآن تمام مذاهب معرفی گردید. پس روشن است که اصل وحدت و اتحاد، موضوعی نیست که محقق برای نخستین بار به آن پرداخته باشد؛ چون پژوهشگران، محققان و علمای هر دو فرقه به این موضوع اقبال نشان داده اند و آثاری نیز فراهم آورده اند و کنفرانس های فراوانی در خصوص اتحاد و وحدت از سوی کشورهای اسلامی برگزار شده است؛ اما در این پژوهش موضوع وحدت اسلامی با نگاه به تفاسیر فریقین تبیین و رابطه آن با پدیده اختلاف با توجه به آیات مربوط به آن بیان شده است:

مفهوم و ماهیت وحدت:

الف) وحدت در لغت:

وحدت، «و ح د» یکی از پرمعناترین و قابل تأمل ترین ریشه های لغت عربی است که در کتب لغت به یک معنا به کار رفته و آن یکی بودن و یگانه بودن و یگانگی است و لغت شناسان بر این معنا یک نظر دارند.[1]

ب) مفهوم و ماهیت وحدت

مفهوم وحدت با واژه اتحاد گره خورده است و در اقوال بزرگان برای بیان مفهوم وحدت به تبیین و توضیح اتحاد تمسک جسته اند. شایان ذکر است که خود واژه اتحاد میتواند به دو صورت حقیقت و مجاز تصور شود: اتحاد حقیقی به معنای تبدیل دو چیز به یک چیز است که تحقق چنین اتحادی در خارج محال است و اتحاد مجازی تبدیل یک چیز به چیز دیگر است که خود بر دو نوع است: یکی آنکه بر اثر ضمیمه شدن یک شیء به شیء دیگر، محصول سومی پدید میآید؛ نظیر آنکه خاک با درآمیختن با آب، به گل تبدیل شود و دیگر آنکه چیزی بدون ممزوج شدن با چیز دیگر صورت جدیدی بپذیرد؛ مانند: تبدیل شدن آب به بخار بر اثر حرارت.[2]

اما اتحاد در اصطلاح سیاسی، یگانه شدن دو یا چند کشور و پذیرش نظام سیاسی، نظامی و اقتصادی واحد است که در پی آن به همه آن یک امت و کشور اطلاق میشود.[3]

قرآن به مسئله وحدت و اتحاد از دیدگاه اجتماعی آن نگریسته و بر اهمیت اتحاد میان جهانیان و ادیان و مسلمانان و نهاد خانواده تأکید کرده است. بنابراین مقصود از اتحاد اسلامی، همبستگی و دست به دست هم دادن کلیه مسلمانان با حفظ هویت مذهبی در برابر دشمنان مشترکشان است.

تعاریف وحدت از دیدگاه بزرگان شیعه و اهل سنت

علمای بزرگ شیعه و اهل سنت تعاریف گوناگونی از وحدت ارائه داده اند که از جمله میتوان به تعریف علامه امینی در مقدمه الغدیر اشاره کرد:

«عقاید و آراء درباره وحدت مذاهب آزاد است و هرگز رشته اخوت اسلامی را که قرآن با جمله ﴿إنما المؤمنون إخوة﴾ بدان تصریح کرده، پاره نمیکند...، در کالبد همه ما یک روح و یک عاطفه حکم فرماست و آن روح اسلام و کلمه اخلاص است.[4] احمد امین مصری از علمای بزرگ اهل تسنن وحدت را این چنین تعریف میکند:

«وحدت به معنای توجه و تمسک به مشتر کات بین دو فرقه یا دو قوم و در میان دو فرقه شیعه و اهل سنت است جای بسی تأسف است که با وجود مشترکاتی چون: یک خدا و یک پیغمبر و یک کتاب، افرادش در مسائل جزئی به نزاع و افتراق برخیزند».[5]

و علامه شهیر، شیخ محمود شلتوت درباره وحدت مسلمین بیان میدارد:

«اختلاف رأی و نظر یک امر طبیعی اجتماعی است که رهایی از آن ممکن نیست؛ ولی فرق است میان اختلافی که تعصب مذهبی و جمود فکری  بدون دلیل و منطقی  آن را به وجود آورده و اختلافی که از جهت و دلیل سرچشمه گرفته است؛ اولی اختلاف مذموم و دومی اختلاف منصفانه است که توأم با احترام فرق، نسبت به یکدیگر است و همگی احترام گذار به اصل جامع میان خود مصادر و مآخذ اولیه و قواعد اصولی اسلام هستند؛ چنانکه پیشوایان سابق با اینکه با هم اختلاف داشتند یکدیگر را محترم و معذور میداشتند و به استفاده و بهره - برداری علمی میپرداختند و بنابراین مقصود از وحدت این نیست که مردم را به یک مکتب معینی دعوت کنیم و یا اینکه مذهب شیعه را در مذهب تسنن و یا مذهب تسنن را در مذهب تشیع جمع نمائیم، بلکه هدف ما این است که طوائف مختلف اسلامی براساس محبت به کمک یکدیگر بشتابند...»[6]

و بالاخره شیخ محمد عاشور، معاون رئیس دانشگاه الازهر مصر و رئیس کمیته گفت و گوی بین مذاهب اسلامی نظریه کاملا منطقی و متین ارائه میدهد:

«مقصود از اندیشه تقریب بین مذهب اسلامی، یکی کردن همه مذاهب و روی گردانی از مذهبی و روی آوردن به مذاهب دیگر نیست که این بیراهه کشاندن اندیشه تقریب است. تقریب باید پایه بحث و پذیرش علمی باشد تا بتوان با این اسلحه به نبرد با خرافات رفت و باید دانشمندان هر مذهبی در گفت و گوی علمی خود، دانش خود را مبادله کنند، تا در یک لحظه آرام بدانند، بشناسند، بگویند و نتیجه بگیرند»[7] و در واقع تقریب بین مذاهب نتیجه اش رسیدن به وحدت کلمه و امت واحده است که قرآن بسیار به آن توصیه کرده است.

با دقت در هر یک از این تعاریف در مییابیم که هر کدام از این تعاریف دارای معانی شناور و مفاهیم متفاوت و تأویل بردارند؛ اما مقبول ترین و شاید وجیه ترین تعریف از وحدت که معمول ترین آن نیز هست، وحدت پیروان مذاهب اسلامی به معنای همزیستی هواخواهانه آنان نسبت به یکدیگر است، به دیگر تعبیر، هم دلی، همسازگری و هم گرایی اسلامی. در این تعریف، پیروان مذاهب اسلامی با حفظ و تأکید بر هویت مذهبی خود در کنار یکدیگر قرار میگیرند و این تعریف از وحدت اسلامی را همان گونه که معمول است، در مقایسه با تعاریف دیگری از وحدت اسلامی، به ویژه تعاریف متغایر، تبیین مینمایند.

امام خمینی رحمه الله و رهبر کبیر انقلاب اسلامی، نظریه کلی و عمومی را پذیرفته اند و آن اینکه بر این عقیده اند که هیچ ضرورتی ایجاب نمیکند که مسلمانان به خاطر اتحاد اسلامی، صلح و مصالحه و گذشتی در مورد اصول و فروع اختلافی فیمابین، بحث و استدلال نکنند؛ زیرا تنها چیزی که وحدت اسلامی، از این نظر ایجاب میکند این است که مسلمین  برای اینکه احساسات کینه توزی در میانشان شعله ور نگردد  متانت خود را حفظ کنند، یکدیگر را سب و شتم ننمایند، به یکدیگر تهمت نزنند و... یعنی حدودی را که اسلام در دعوت غیر مسلمانان به اسلام لازم دانسته است، درباره خودشان رعایت کنند.[8] «ادع إلی سبیل ربک بالحکمۀ و الموعظۀ الحسنۀ و جادلهم بالتیهی أحسن» (النحل: ١٢٥)

اکنون روشن شد که منظور از وحدت امت اسلامی، این نیست که هر امتی از بحث و بیان موضع اعتقادی و فقهی خویش براساس «بالتی هی أحسن» خودداری نماید، بلکه مقصود آن است که نخست فرق مسلمین یکدیگر را به طور صحیح بشناسند و از مواضع فکری و اعتقادی همدیگر آگاهانه مطلع شوند و جهت حفظ و گسترش کیان و بنیاد اسلام، از نزاعی که قرآن کریم، بارها آن را نهی فرموده، باز ایستند و برای دفاع از ساحت مقدس قرآن مجید و اصول ثابت و مشترک اسلامی در برابر دشمنان ملحد و کفر ستیز مسلمین، امتی متحد و ملتی متشکل و هم جبهه باشند و این سیرت و سنتی است. ائمه اطهار، خلفا و پیشوایان سیاسی و عبادی بر آن تأکید نموده و خود نیز آن را اعمال میداشتند.

بررسی آیات وحدت از منظر مفسران

آیات قرآن کریم با موضوع وحدت را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد:

یک دسته آیاتی است که به وحدت ادیان به طور گسترده اشاره دارد و دسته دوم، آیاتی است که به وحدت امت اسلام اشاره دارد. آنچه مدنظر است دسته دوم از این آیات است که به شرح ذیل مورد بررسی قرار میگیرند.

آیات دال بر وحدت امت اسلامی

١. آیاتی که مستقیما بر وحدت تأکید میکنند:

الف) «و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا و اذکروا نعمت الله علیکم إذ کنتم أعداء فألف بین قلوبکم فأصبحتم بنعمته إخوانا و کنتم علی شفا حفرة من النار فأنقذکم منها کذلک یبین الله لکم آیاته لعلکم تهتدون» (آل عمران: ١٠٣) از مهمترین آیات مربوط به وحدت است که تفسیرهای گوناگونی را بر میتابد. در این آیه خداوند متعال مسلمانان را با جوهر عقیده اسلام که یگانگی در راه خداست فرا میخواند و اعتصام به حبل و چنگ زدن به ریسمان خدا را هم، وسیله این یگانگی دانسته است.

در کلمه اعتصام  که ریشه آن عصمت است  نکته ادبی لطیفی وجود دارد. یعنی میخواهد بگوید: اساس دین اعتصام، به وسیله «حبل الله» که همان شریعت الهی، همان کتاب آسمانی است، فراهم گردد.[9]

فعل نهی «لاتفرقوا» هم مؤید است و میگوید به راههای متفرق نروید و به قبله واحدی رو آورید، هدف واحدی داشته باشید، به راهی بروید که قرآن دستور داده و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امر کرده است.

«و اعتصموا» یعنی متمسک شوید، خطاب جمع است و به ملت اسلام. با توجه به آیات قبل که سخن از فتنه انگیزی یهود و پراکنده کردن مسلمانان بوده، علی القاعده باید منظور از «حبل الله» اسلام باشد که یک دین جهانی و مطابق عقل و فطرت انسان است. البته توجه به این امر که «حبل الله» خواه اسلام باشد و خواه قرآن، مقید به مکان و زمان، فرقه و گروه خاصی نشده و همان طور که به وسیله ریسمان ها، آدمی میتواند خود را از تلف شدن نجات دهد، به وسیله تمسک به قرآن و اسلام نیز، و تنها در این صورت است که میتوان از خطر سقوط رهایی یافت.

نگاه به تفسیر این آیه از تفاسیر شیعه و سنی گواه وحدت مفسران در این زمینه است، با آنکه مفسران احتمالات مختلفی ذکر کرده اند، بعضی میگویند منظور از آن قرآن است و بعضی میگویند اسلام و بعضی دیگر گفته اند منظور خاندان پیامبر و ائمه معصومین هستند و نیز در روایاتی که از پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه اهل بیت علیهم السلام نقل شده نیز همین تعبیرات گوناگون دیده میشود، ولی نه این احادیث و نه آن تفسیرها، هیچ کدام با یکدیگر اختلاف ندارند؛ زیرا منظور از ریسمان الهی هر گونه وسیله ارتباط با ذات پاک خداوند است، خواه این وسیله، اسلام باشد، یا قرآن، یا پیامبر و اهل بیت او و به عبارت دیگر تمام آنچه گفته شد، در مفهوم وسیع " ارتباط با خدا" که از معنی "بحبل الله" استفاده میشود، جمع است.

علی بن ابراهیم قمی از دانشمندان قرن ٣-٤ هجری ذیل آیه «و اعتصموا بحبل الله جمیعا....» آورده است که منظور از آن توحید و ولایت است و در روایت ابوالجارود از قول امام جعفر صادق علیه السلام ذیل آیه فوق نوشته است: فعل «لاتفرقوا» در این آیه متذکر نهی از تفرقه یعنی اجتماع بر ولایت آل محمد صلی الله علیه و آله است.[10]

شیخ محمد عبده، این آیه را نوعی استعاره تمثیلیه دانسته است و اضافه میکند که این آیه در حقیقت حالت و موقعیت مسلمانان را در تمسک به کتاب الله و یا در متحد بودنشان و تعاونشان نسبت به یکدیگر شبیه به حالت چنگ زدن کسی از مکان بلند به ریسمان محکم کرده است که در آن امنیت وجود دارد و از سقوط جلوگیری میکند. در واقع کسی که به کتاب الله چنگ بزند، «کان اخذا بالاسلام» است.[11]

آلوسی نیز در بحث از آیه مزبور با اسناد صحیح نوشته است: «قال رسول الله صلی الله علیه و آله کتاب الله هو حبل الممدود من السماء الی الارض» و نیز از زید بن ثابت نقل میکند که «قال رسول الله صلی الله علیه و آله انی تارک فیکم خلیفتین کتاب الله عزوجل ممدود ما بین السماء و الارض و عترتی اهل بیتی...» سپس گفته است که در این عبارت، استعاره تمثیله وجود دارد. به حالت کسی که چنگ به ریسمانی مورد اعتماد زده و خود را از مکان بلندی آویخته، همانند کرده است.[12]

طنطاوی در تفسیر الجواهر فی تفسیر القرآن آورده است که خدا به وسیله پیامبر صلی الله علیه و آله به مؤمنان خطاب کرده و آنان را به جهت بزرگداشت مورد خطاب قرار داده و فرمان تمسک به «حبل الله» را داده و گفته است: «و اعتصموا بحبل الله جمیعا...» ایشان نیز حبل را برای دین و قرآن استعاره گرفته است.[13]

به نظر میرسد که معنای کلی آیه بر یک محور میچرخد و آن اینکه مسلمانان باید پیرو دین واحد و رسول واحد و کتاب واحد باشند وخدا هم برای اینکه مطلب را بهتر مرکوز ذهن کند و فوائد اعتصام به «حبل الله» را بیان کند تا در نتیجه آن، اتحاد و اتفاق میان مسلمانان ایجاد شود؛ وضع اعراب قبل از اسلام را که گرفتار اختلاف بودند و به برکت اسلام با یکدیگر برادر شدند متذکر میگردد.

ب) «وکنتم علی شفا حفرة من النار فأنقذکم...» (آل عمران: ١٠٣)

این آیه بخش دوم از آیه ١٠٣ آل عمران است که وحدت و برادری را تنها راه نجات معرفی مینماید: شما در گذشته در لبه گودالی از آتش بودید که هر آن ممکن بود در آن سقوط کنید و همه چیز شما خاکستر گردد! اما خداوند شما را نجات داد و از این پرتگاه به نقطه امن و امانی که همان نقطه "برادری و محبت" بود رهنمون ساخت. علامه طباطبایی درباره این بخش از آیه تأکید میکند که خدا همه مسلمانان را به تمسک جستن و چنگ زدن به کتاب الهی و سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دعوت کرده و به قول علامه «و هذه الآیه تتعرض لحکم الجماعة المجتمعة و الدلیل علیه قوله «جمیعا» و قوله «لاتفرقوا» و اضافه میکند که این فرمان عام است:

«ای یات تأمر المجتمع الاسلامی بالاعتصام بالکتاب و السنۀ کما تأمر الفرد بذلک»[14] از این میتوان این نکته را برداشت نمود که ایجاد وحدت و حفظ آن در جامعه اسلامی از مظاهر تقوای اجتماعی  سیاسی است؛ چنانچه ایجاد تنش و درگیری برخلاف تقوای الهی است.

پ) «کان الناس أمۀ واحدة فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و أنزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه و ما اختلف فیه إلا الذین أوتوه من بعد ما جاءتهم البینات بغیا بینهم فهدی الله الذین آمنوا لما اختلفوا فیه من الحق بإذنه و الله یهدی من یشاء إلی صراط مستقیم» (بقره: ٢١٣)

این آیه از مهمترین آیاتی است که علت تشریع اصل دین و تکلیف کردن انسان را با آن و سبب اختلافاتی را که در آن واقع شده شرح میدهد.[15]

افراد انسان که به حسب فطرت، مدنی و اجتماعی بودند در آغاز تشکیل اجتماع به صورت گروه واحد و یکنواخت بودند بعدا در میانشان به مقتضای فطرت اختلافاتی در کسب مزایای حیاتی بروز کرد، رفع این اختلافات و مشاجرات محتاج وضع قوانین و نظامات مناسبی بود، لذا خداوند پیامبرانی برانگیخت و با ایشان احکام و قوانینی در شکل دین برای بشر فرستاده و بشارت ها و تهدیدهایی به آنها ضمیمه کرد و با یک سلسله وظایف عبادی آنها را کامل نمود، باز در معارف دینی و امور مبدأ و معاد اختلافاتی پیدا شد و در میان مردم، گروه ها و شعب مختلفی به وجود آمد و در نتیجه اتحاد دینی مختل گردید و اختلاف در مذهب به جهات دیگر هم سرایت کرد. این اختلاف به واسطه تعدی و سرکشی کسانی که عالم به کتاب آسمانی بودند و اصول و معارفش را میشناختند و حجت بر ایشان تمام شده بود، ظهور کرد.

بنابراین اختلافاتی که در بین افراد ایجاد میگردد از دو نظر بود:

١. اختلاف در امور دنیا و اداره امور اجتماع: این یک اختلاف فطری است و یک نوع اختلاف نظر است که میان عامه مردم در فهم و حل مشکلات اجتماعی پدید میآید. برای اختلاف مذمتی نیست و خداوند به جهت ناتوانی مردم در رفع آن از روی لطف و رحمت، انبیاء را با احکام و تعالیم خود به جانب ایشان گسیل میدارد.

٢. اختلاف در امر دین است؛ اما نه در میان عامه مردم: بلکه در میان «حمله الکتاب» آن هم نه در راه وصول به حق، بلکه پس از علم به حق و مشاهده نیات و اتمام حجت.[16]

و این اختلاف امری ضروری و وقوعش در بین افراد جوامع بشری حتمی است؛ چون خلقت به خاطر اختلاف مواد مختلف است، هر چند که همگی به حسب صورت انسانند و وحدت در صورت تا حدی باعث وحدت افکار و افعال میشود و لیکن اختلاف در مواد هم اقتضایی دارد و آن اختلاف در احساسات و ادراکات و احوال است، پس انسانها در عین اینکه به وجهی متحدند، به وجهی هم مختلفند و اختلاف در احساسات و ادراکات باعث میشود که هدف ها و آرزوها هم مختلف شود و اختلاف در اهداف باعث اختلاف در افعال میگردد و آن نیز باعث اختلال نظام اجتماع میشود. پیدایش این اختلاف بود که بشر را ناگزیر از تشریع قوانین کرد، قوانین کلیه ای که عمل به آنها باعث رفع اختلاف شود و هر صاحب حقی به حقش برسد.[17] به همین جهت خدای سبحان شرایع و قوانینی برای آنان تأسیس کرد و اساس آن شرایع را توحید قرار داد که در نتیجه هم عقاید بشر را اصلاح میکند و هم اخلاق آنان و هم رفتارشان را، پس تشریع دینی و تقنین الهی تشریعی است که اساسش تنها علم است.[18]

پس میتوان گفت: اختلافات، مذموم و ناپسند است که به تفرق و دشمنی در میان امت واحد دامن میزند و نزاع را در میان طایفه ها بر میانگیزاند و سبب پراکندگی میان امت ها میشود.

قرآن کریم پس از امر به «و اعتصموا بحبل الله» بر لزوم پیشه کردن تقوای الهی به بهترین وجه ممکن و پایداری بر راه اسلام تا فرا رسیدن مرگ امر میکند، از این رو میبینیم که قرآن کریم از درافتادن به دام تفرقه و اختلاف به شدت نهی کرده است تا مبادا همچون پیشینیان، اختلاف مذموم دامن گیر ما گردد و همان بلایی که به آنان رسید را تجربه کنیم.

ت) «و لا تکونوا کالذین تفرقوا و اختلفوا من بعد ما جاءهم البینات و أولئک لهم عذاب عظیم» (آل عمران: ١٠٥) و چون کسانی مباشید که پس از آنکه دلایل آشکار برایشان آمد پراکنده شدند و با هم اختلاف پیدا کردند و برای آنان عذابی سهمگین است. در این آیه مجددا بحث در پیرامون مسئله اتحاد و پرهیز از تفرقه و نفاق است، این آیه مسلمانان را از اینکه همانند اقوام پیشین، همچون یهود و نصاری، راه تفرقه و اختلاف را پیش گیرند و عذاب عظیم برای خود بخرند بر حذر میدارد و در حقیقت آنها را به مطالعه تاریخ پیشینیان و سرنوشت دردناک آنها پس از اختلاف و تفرقه دعوت میکند. اصرار و تاکید قرآن مجید در این آیات، در باره اجتناب از تفرقه و نفاق، اشاره به این است که این حادثه در آینده در اجتماع آنها وقوع خواهد یافت؛ زیرا هر کجا قرآن در ترساندن از چیزی زیاد اصرار نموده اشاره به وقوع و پیدایش آن است.[19]

٢. آیاتی که مهابت و بزرگی مسلمانان را در وحدت معرفی می کند:

الف) «وأطیعوا الله و رسوله و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم» (انفال: ٤٦) و از خدا و پیغمبرش اطاعت کنید و با هم نزاع مکنید که سست شوید و مهابت شما از بین برود. پیش از این آیه، خداوند مؤمنان را مورد خطاب قرار داده و ندای:

ب) «یا أیها الذین آمنوا إذا لقیتم فئۀ فاثبتوا و اذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون» (انفال: ٤٥) ای کسانی که ایمان آورده اید، چون با گروهی برخورد میکنید پایداری ورزید و خدا را بسیار یاد کنید، باشد که رستگار شوید.

در این آیه یکی از نشانه های بارز ایمان ثابت قدم بودن مسلمانان در همه زمینه ها مخصوصا در پیکار با دشمنان حق عنوان شده و خداوند متعال بلافاصله عامل ثبات را به وسیله فعل امر أثبتوا بیان کرده و این ثبات را عامل پیروزی دانسته است و نیز بلافاصله پس از آن عامل اخلاص را با جمله «و اذکروا الله کثیرا» بیان فرموده است؛ به عبارت دیگر، خداوند برای پیروزی در جهاد، علاوه بر عمل ثبات عامل اخلاص را نیز گفته است.[20]

عامل اخلاص در جهاد، به وسیله «و اذکروا الله کثیرا» بیان شده است و تنها گفتن تهلیل و تکبیر کفایت نمیکند، بلکه جهاد و قتال نیز باید خالصانه باشد و مخلصا لوجه الله باشد[21] و به قول علامه طباطبایی، منظور یاد خدا در دل و هم به زبان است با توجه به اینکه جمله «و اذکروا الله» مقید به «کثیر» است. «و قد قید الذکر بالکثیر لو تتجد بروح التقوی»[22]

در واقع، ثبات و به یاد خدا بودن دو عامل مهم از اسباب معنوی پیروزی شمرده شده است. بعد از آن بلافاصله خداوند دستور «و أطیعوا الله و أطیعوا الرسول» را صادر کرده و اطاعت خدا و رسول را در جنگ و غیر جنگ، اوامر و نواهی را از ارکان اقتدار امت اسلامی و پیروزی داشته است.[23]

اما فعل امر به صیغه نهی)و لا تنازعوا فتفشلوا ( اشاره به آن دارد که اختلاف و کشمکش، در میان مسلمانان سبب ضعف آنان میشود و عزت و شوکت آنان را از میان میبرد چنانکه علامه در این باره میفرماید: «فأن اختلاف الآراء یخل بالوحدة و یوهن القوه»[24]

٣. آیاتی که درآنها لفظ «امت واحده» آمده و نوعی تأکید بر وحدت محسوب میگردد:

شایان ذکر است برخی از آیات که در آنها لفظ «امت واحده» آمده، معرکه آراء است؛ چون این آیات، نوعی مشیت جبرآمیز را تلقی میکنند در حالی که این آیات هر نوع مشیت جبر آمیز برای رسیدن به امت واحد را نفی میکنند و نشان میدهند؛ اراده خدا بر این تعلق گرفته که انسان ها با انتخاب و اختیار خود به امت واحده برسند، از این رو لازم میآید این آیات بررسی گردند.

«و لو شاء ربک لجعل الناس أمۀ واحدة ولا یزالون مختلفین إلا من رحم ربک و لذلک خلقهم» (هود: ١١٨ -١١٩) و اگر پروردگار میخواست، قطعا همه مردم را امت واحدی قرار میداد در حالی که پیوسته در اختلافند.

به دلایل مشکلات لفظی و معنوی، این آیات معرکه آراء مختلف شده است از جمله اینکه چرا اگر خداوند میخواست که مردم را امت واحده، یعنی پیرو ملت واحده اسلام قرار دهد، در عمل چنین نشد؟!

ابوالفتوح رازی میگوید: مراد خداوند از این مشیت قهر و الجاء و اکراه است؛ چون اگر به مشیت حتمیه خواسته بود، چنین کاری کرده بود و بر آن قادر بود؛ ولی نخواست؛ زیرا به آنان اختیار داده بود که اساس تکلیف است.[25]

از دیگر مشکلات لفظی مذکور «و لذلک خلقهم» است که آیا «ذلک» به اختلاف باز میگردد یا رحم و رحمت! یعنی خداوند مردم را برای اینکه پیوسته اختلاف داشته باشند آفریده یا برای آنکه بر آنان رحمت آورد؟ برخی میگویند: رحمت به صورت مؤنث آمده است و اگر مراد و مرجع بود در این صورت باید میفرمود: «لتلک»؟!

علامه طباطبایی در این باره میفرماید، اسم اشاره «و لذلک خلقهم» اشاره به رحمتی است که جمله «إلا من رحم ربک» بر آن دلالت دارد و اگر کلمه «رحمت» مؤنث لفظی است، منافات ندارد که اسم اشاره به آن مذکور آورده شود؛ زیرا در مصدر «رحمت» هر دو جایز است؛ به گواه اینکه میبینم در آیه «إن رحمت الله قریب من المحسنین» (سوره اعراف: آیه ٥٦) نیز چنین است.[26]

شیخ طوسی به نکته مهم دیگری اشاره کرده است: که اگر هم «ذلک» به اختلاف برگردد، لام در آغاز، لام غرض نیست، بلکه لام عاقبت است. یعنی مردمان را آفرید تا مختارانه و سرانجام به دلایل خویش بعضی به راه اختلاف بروند.[27]

علامه طباطبایی اضافه میکند که اختلاف مزبور ناشی از «بغی» و «ظلم» خود مردم که موجب تفرق ایشان از حق و پوشاندن حق و نموداری باطل است و چنین اختلافی چگونه میتواند غایت خلقت و منظور خدای تعالی از آفرینش انسان باشد.[28]

پس معنا ندارد بگوییم خداوند سبحان عالم انسانی را ایجاد کرد تا ظلم و ستم را زنده و حق را باطل کند و بعد، او را به این جرم هلاکشان کند و سپس آنها را در آتش خالد بسوزاند؛ قرآن کریم با تمام بیاناتش چنین احتمالی را رد میکند و تایید میکند که آنچه از ناحیه خداوند است تنها رحمت و هدایت است و آنچه ظلم و اختلاف است از ناحیه خود مردم است؛ زیرا خداوند براساس سنت های لایتغیر خود، به آن دسته از انسان هایی که راه رشد و هدایت را از مجرای همین اسباب و وسایل و کمک عقل خود و ارشاد انبیاء انتخاب و اختیار نموده و از محدوده این ظواهر و کثرت که توقف در آنها منجر به فسادها و سقوط و هلاکت میشود، فراتر می - روند، از روی رحمت و لطف خود نعمت توحید و وحدت و قرار گرفتن در وصف «امة واحدة» را میدهد و آنها را از فساد و تفرقه نجات میدهد که آیاتی چون شوری:٨؛ مائده: ٤٨ و نحل: ٩٣ به آن اشاره دارد.

آسیب شناسی وحدت اسلامی

بررسی عوامل، علل و مشکلاتی که مانع اتحاد مسلمانان میگردد، نیاز فوری و اولیه است؛ زیرا نفاق و اختلاف نوعی بیماری و نابهنجاری اجتماعی است. هر جامعه ای که دچار اختلاف و چند دستگی شود از حالت طبیعی و اعتدال خود خارج شده است و نیاز به درمان دارد و برای درمان نابهنجاریهای اجتماعی نیز نخست باید عوامل و علل پیدایش آنها شناسایی شود، به عبارت دقیق تر ابتدا باید سراغ علت رفت و با علت مبارزه کرد، نه معلول. نزاع و درگیری فرقه ای معلول عوامل و عللی است و تا این علل و عوامل شناسایی نگردد و از بین نرود معلول که جنگ و نزاع فرقه ای است از بین نخواهد رفت.

به طور کلی موانعی که فرا روی وحدت و اتحاد یک جامعه قرار دارد دو دسته اند:

الف) موانع درونی:

منظور از موانع درونی در ایجاد و تقویت وحدت اسلامی، شناخت آسیب ها و آفاتی است که به لحاظ فکری و نظری از درون جامعه اسلامی ناشی شده و مسلمانان را دچار تفرقه و تنش و پراکندگی نموده است. اهمیت این مقوله از این جهت است که مساله وحدت اسلامی، مسئله درون دینی است.

١. فراموش کردن اصل مدارا:

در قرآن کریم آمده است «محمد رسول الله والذین معه أشداء علی الکفار رحماء بینهم» (فتح: ٢٩)؛ محمد صلی الله علیه و آله پیامبر خداست و کسانی که با وی هستند، نسبت به کفار سخت گیرو نسبت به خودشان اهل رحمت و شفقت اند. در این آیه سخت گیری تنها مخصوص کافران معاندی است که جز زبان زور و سختگیری نمیفهمند وغیر از آنان مستحق مدارای اسلامیاند و مؤمنان و مسلمانان مستوجب رفتاری رحمت گونه اند. البته این مدارا به قدری گستره دارد که پیروان سایر ادیان را هم شامل میشود، به همین دلیل باید مسلمانان و پیروان محمد صلی الله علیه و آله اصل مدارای انسانی در اسلام را بر برخوردهای غیر برادری ترجیح داده و به هیچ وجه اجازه ندهند که این برخوردها به خشونت فرقه ای مبدل شود.

گوستاولوبون با اشاره به این نکته مینویسد:

«این مطلب برای پیروان مسیح فوق العاده تأسف بار است که تساهل مذهبی که در میان همه اقوام جزء قانون مروت شمرده میشود، آن تساهل را مسلمانان به آنان آموخته اند.»[29]

٢. عدم التزام عملی همه مسلمانان به تعالیم دین:

در توضیح این مقوله باید، عوامل تاریخی را مورد توجه قرار داد، چرا که برخی عوامل تاریخی باعث شد تا افکار و عقایدی در بین مسلمین شکل بگیرد که نتیجه آن از بین رفتن جایگاه و منزلت تعالیم اصل اسلامی مثل قرآن مجید و سنت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و مقدم شدن افکار عادی و سنت های انسانی برخی از افراد جوامع اسلامی نسبت به تعالیم اصیل اسلامی بوده به عنوان مثال، با اینکه قرآن کریم به صراحت همه مسلمانان و پیروان خود را به وحدت و اخوت اسلامی دعوت کرده؛ ولی با این حال، گفته ها و شیوه عمل برخی از عالمان و فقها و محدثان که خود را تابع قرآن و سنت میدانند، به گونه ای است که در واقع تخم تفرقه و اختلاف را میپراکنند و با قلم و بیان و عمل خود به این مسئله ضد قرآنی و خلاف سنت نبوی دامن میزنند که میتوان علت آن را بیتوجهی، بیخردی و کج فهمی، استبداد رأی نسبت به دستورات مبین اسلام و یا امیال و اغراض نفسانی و حفظ موقعیت اجتماعی سیاسی خود دانست.[30]

٣. پرهیز از خشونت و رواج رحمت و رأفت اسلامی:

پیشتر متذکر شدیم که مسلمانان به دستور قرآن با اهل ایمان به رحمت و رأفت و تعامل رفتار نمایند نه با خشونت.[31] بر این اساس شعار مبنایی اسلام رحمت و رأفت است و بیمناسبت نیست که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله «رحمة للعالمین» لقب گرفته است؛ چرا که ایشان درصدد گسترش رحمت بوده است نه انحصار آن به گروه یا مذهب خاصی. مبنایی که اسلام برای وحدت مطرح کرد ایمان به خدا (توحید) است و در هر انسانی چنین گوهری یافت می شود.

از مهمترین آیاتی که به این مهم اشاره دارد: آیات ١١٨ و١١٩ سوره هود است که مستقیما براین امر تأکید میکند: «و لو شاء ربک لجعل الناس أمۀ واحدة و لا یزالون مختلفین إلا من رحم ربک و لذلک خلقهم...» این آیه علت خلقت انسان را رحمت رسانیدن پروردگار قلمداد کرده وعدم وجود اختلاف در میان امت اسلامی را از نشانه های رحمت خداوند دانسته است.

از سوی دیگر میبینیم: که خدای تعالی درباره رسول گرامیاش فرمود: به مؤمنین رئوف و رحیم است، «بالمؤمنین رؤف رحیم» و در این کلام رأفت و رحمت آن حضرت را تصدیق فرموده، با این حال، چطور این رسول رئوف و رحیم راضی می شود که خودش در بهشت به نعمت های آنجا متنعم باشد و در باغهای بهشت با خیال آسوده قدم بزند، در حالی که جمعی از مؤمنین به دین او و به نبوت او و شیفتگان به فضائل و مناقب او در درکات جهنم در غل و زنجیر باشند؟ و در زیر طبقاتی از آتش محبوس بمانند؟ با اینکه به ربوبیت خدا و به رسالت رسول خدا صلی الله علیه و آله و به حقانیت آنچه رسول آورده، معترف بوده اند، تنها جرمشان این بوده که جهالت برایشان چیره گشته، ملعبه شیطان شدند و در نتیجه گناهانی مرتکب گشتند، بدون اینکه عناد و استکباری کرده باشند.[32] درآخر نیز اشاره به این مطلب ضروری است که آیه «لا إکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی» (بقره: ٢٥٦) صراحتا بیان میکند که اجباری در دین نیست، راه هدایت از گمراهی آشکار است واین حکم، راه بسیاری از خشونت ها وجنگ و خون ریزی را میبندد و انسان را دراین دو راهی کاملا مختار قرار داده است، بنابراین کمال دین در دلربایی آن است نه در وحشت زایی آن و مبنای اصلی وحدت هم همین رحمت و دلربایی است نه خشونت.

٤. عدم بدگویی و ناسزا به مقدسات همدیگر:

اسلام به هیچ وجه فحش و ناسزا نسبت به دیگران را روا نمیدارد و آن را به شدت محکوم میکند. قرآن کریم این گونه برخورد را حتی نسبت به بتها (که کاملا مطرود قرآن و محمد صلی الله علیه و آله برای مبارزه با آنها مبعوث شده است) نیز روا نمیدارد و در این باره میفرماید:

«و لا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم» (انعام: ١٠٨)

٥. دوری از قشریگرایی و ظاهر پرستی:

اختلاف میان اهل تشیع و تسنن بیشتر در دو حوزه فقه و کلام است، هر چند بیشتر این اختلافات درحوزه کلام جای میگیرند و این امر در حالی است که اگر گوهر دین را در دو عرصه فردی و اجتماعی، به ترتیب عبودیت و عدالت بدانیم، توجه چندانی برای اختلاف ورزی و تأکید و پافشاری برای موارد اختلافی، باقی نمیماند؛ چرا که مسائل و احکام فقهی برای تبیین مسائل عبادی و برخی مسائل دیگر است و مسائل کلامی به مباحث و امور معرفتی میپردازد. پس با توجه به آنچه ذکر شد، مسلمانان میتوانند با تأکید بر دو عنصر عبودیت و عدالت از مسائل اختلافی و حاشیه ای دوری گزینند و بر این دو اصل که در حقیقت روح دین و دینداری است تکیه کنند.[33] علما و مسلمانان شیعه و سنی نیز باید توجه کنند که اختلاف در فروع را نباید به اختلاف در اصول تعمیم و تسری دهند و از اختلاف در دو حوزه فقه و کلام، اختلاف در اصول را نتیجه بگیرند و در مقام عمل آن را مبنا قرار دهند.

ب) موانع بیرونی:

موانع بیرونی زائیده اغواگریها و نیرنگ ها و توطئه های پیدا و پنهان قدرتهای استعماری جهان است که اتحاد و هم بستگی مسلمین را برای خود دردناک و تحمل ناپذیر میدانند و سعی می - کنند با ایجاد تفرقه و اختلاف و منازعه در میان امت های مسلمان جهان، مانع تشکیل جبهه توحید و امت واحد اسلامی شوند.

با مطالعه تاریخ اسلام، مشاهده میگردد که سرزمین های اسلامی، کم کم از وحدتی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مدینه با بستن عقد اخوت ایجاد کرد، به سمت تفرقه و اختلاف پیش رفته، حتی خلفای راشدین نیز با نیروهای تفرقه افکن از جمله قبیله گرایی رو به رو بودند. در حالی که امویان آخرین زمامدارانی بودند که بر کل جهان اسلام حکومت میکردند. با این همه با نیروهای تفرقه افکن از قبیل قطب بندی بین سپاهیان شامی و خراسانی که نمایانگر رقابت های فارسی  عربی بود مواجه بودند.[34]

نکته اساسی این است که تضعیف تدریجی جهان اسلام و تحمیل استعمار غرب، باعث ایجاد شکاف بسیار بزرگتر و فقدان وحدت در جهان اسلام گردید و صورت هایی از تنوع را پدید آورد که تا امروز نیز پایدار است.[35]

پیداست که دشمنان اسلام همواره به شیوه های گوناگون علیه اسلام و مسلمانان توطئه چینی میکنند، این توطئه ها گاه آشکار و همراه با دخالت های نظامی و سیاسی صورت میپذیرد و گاه با نفوذ در میان خود مسلمانان و امت مسلمین، اهداف خود را اجرا میکنند.[36]

اما در حال حاضر استعمار، برای اینکه وحدت زنده نشود دو کار اساسی کرده است؛ یکی تجزیه و قطعه قطعه کردن فرهنگ و تمدن اسلامی از راه تقویت ناسیونالیسم و نژادپرستی و قومیت گرایی، آن چنان که مشاهده میکنیم همواره سنت از فرهنگ عرب و ایران و ترک و هند و... است و حال آنکه آنچه در طول هزار و سیصد سال وجود داشته یک فرهنگ بیش نیست و آن فرهنگ اسلامی است[37] و دیگری ایجاد شکاف و اختلاف از طریق جنگ فرقه ای.

خداوند بزرگ مجازات تفرقه اندازان و آنان که وحدت را رعایت نکنند، چنین بیان میدارد:

«إنما أمرهم إلی الله ثم ینبئهم بما کانوا یفعلون» (انعام: ١٥٩)

شیخ محمد عبده در ذیل این آیه بیان داشته است که تفرقه اندازی و ضعف مذهب و دین از دسائس بیگانگان است و برای آن است که بیگانگان کوشیده اند که فرق مختلف اسلامی را با تفرقه اندازی ضعیف کنند و قلوب آنان را نسبت به یکدیگر آزرده سازند و آنان را از دستورات راستین اسلام دور کنند و بذر تشکیک را در میان مسلمانان بپاشند و رابطه مسلمانان را با دین راستین کم کنند در نتیجه این اختلاف اندازی، شیعه را با اهل سنت، عرب را با ترک و فارس مسلمان مخالف میکند. شیخ محمد عبده از مبارزان راستین با استعمار، مسلمانان را به وحدت فرا میخواند و پیشرفت مسلمانان را در وحدت میداند.[38]

نتیجه

مباحثی که تاکنون پیرامون وحدت و اتحاد مطرح گردید، نتایج ذیل را به دست میدهد:

١. منظور از وحدت و اتحاد انسانها: توحید اعتقادی دینی و رد اختلافات فکری و اعتقادی و سلیقه میان آنها نخواهد بود بلکه با حفظ این اختلافات نسبت به هم همدلی داشته و به حقوق یکدیگر احترام بگذارند و مصالح متقابل را رعایت کنند.

و مراد از وحدت و اتحاد امت اسلامی وحدت و اتحاد مواضع اعتقادی و فقهی و عدم بیان آنها نیست، بلکه مقصود این است که نخست فرقه های اسلامی به طور صحیح یکدیگر را بشناسند، از مواضع فکری و اعتقادی همدیگر کاملا مطلع شوند و برای حفظ کیان اسلام از نزاعی که قرآن کریم آن را نهی کرده بپرهیزند و برای دفاع از ساحت قرآن و اصول ثابت مشترک اسلامی ید واحده باشند.

٢. قرآن کریم در سوره آل عمران آیه ١٠٣ حبل را نیز یکی از عوامل مهم ایجاد وحدت ذکر میکند که مراد از حبل را مفسرین؛ قرآن، وجود شریف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بیان فرموده اند که باعث تداوم و بقای جامعه اسلامی می - شود و نتیجه برادری ایمانی چیزی جز عزت و رهایی از ذلت عمومی و اجتماعی جامعه اسلامی نسبت به جوامع دیگری نخواهد بود.

٣. رفع اختلاف، پیروزی، تقویت و ایجاد مرکز قدرت توسط مسلمانان در جهان و ایجاد هماهنگی با پیروان ادیان دیگر نیز از اهداف وحدت و اتحاد اسلامی برشمرده شده است.

٤. وجود عوامل آسیب زا (درونی  بیرونی)، مسئولیت عالمان و اندیشمندان شیعه و سنی را دو چندان میکند که بیش از پیش وحدت و همگرایی را تبلیغ و تشویق و با روش های نادرستی که در بین عوام مشهور است و مبنای عقلی و نقلی صحیحی هم ندارد مبارزه نمایند.

1. قرآن کریم، ترجمه فولادوند.

2. ابن اثیر، مجد الدین ابن السعادات المبارک بن محمد الجزری، النهایه، تحقیق طه احمد الزاوی، محمود الطناخی، قم: مؤسسه اسماعیلیان، ١٣٦٧.

3. اسکندری، مصطفی، بازخوانی اندیشه و تقریب، قم: دار الغدیر، ١٣٨١ ه ش. چاپ اول.

4. آلوسی، شهاب الدین محمود، تفسیر روح المعانی، بیروت: دار الفکر، ١٣٨٩ ه ق. الطبعه الثالثه.

5. امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، قم: مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، ١٤١٦ ه ق.

6. انیس، ابراهیم؛ منتصر، عبدالحلیم، الصواحی، عطیه، خلف الله احمد؛ محمد، معجم الوسیط، بیجا: مکتب نشر الثقافه الاسلامیه، بیتا.

7. بروجردی، مصطفی، گسترش و نوسازی تمدنی اسلامی، عوامل و موانع، تهران: نشر فرهنگ، ١٣٧٥ ه ش. چاپ اول.

8. بستانی، بطرس، دایرة المعارف و هو قاموس عام کل فن و مطلب، بیروت: دار المعرفه، بیتا.

9. بی آزار شیرازی، عبدالکریم، اسلام آئین همبستگی، تهران: بعثت، ١٣٨٥، چاپ اول.

10. بی آزار شیرازی، عبدالکریم، توحید کلمه، تهران: نشر فرهنگ، ١٤٠٤ ه ق. چاپ اول.

11. بی آزار شیرازی، عبدالکریم، همبستگی مذاهب مجموعه مقالات، تهران: انتشارات امیرکبیر، ١٣٧٥ ه ش. چاپ سوم.

12. جوهری طنطاوی؛ الجواهر فی التفسیر، بیروت: دار الفکر، بیتا، بیجا.

13. جوهری، اسماعیل بن حماد، تاج اللغه و صحاح العربیه المسمی الصحاح، بیروت: دار الفکر، ١٤١٨ ه ق.

14. حلی، حسن بن یوسف بن علی بن مطهر، باب حادی عشر، ترجمه حسینی شهرستانی، تصحیح و تحقیق محمود افتخارزاده، تهران: معارف اسلامی، ١٣٧٦.

15. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، زیر نظر محمد معین و سید جعفر شهیدی، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، ١٣٧٧، ه ش. چاپ دوم.

16. رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد: بنیادهای پژوهش های اسلامی، ١٣٦٨ ه ش.

17. رازی، فخرالدین، تفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت: دار المعرفه، ١٤١٤ ه ق. الطبعه الخامسه.

18. رضا، محمد رشید، تفسیر المنار، بیروت: دار المعرفه، ١٤١٤ ه ق.

19. سید قطب الدین، فی ظلال القرآن، بیروت: بینا، ١٣٦٨، الطبعه الناهضه.

20. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، قم: مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ١٣٩٤.

21. طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ١٤٠٨ ه ق. الطبعه السابعه.

22. عنایت، حمید، سیری در اندیشه سیاسی عرب، تهران، امیرکبیر،١٣٥٨.

23. طوسی، محمد بن الحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق و تصحیح احمد حبیب قصیر العاملی، [بیجا]: مکتب الاعلام الاسلامی، ١٤٠٩ ه ق. = ١٣٦٨.

24. قمی، ابوالحسن علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، بیروت: افست از چاپ نجف، بینا، ١٣٨٧ ه ق.

25. مجموعه آثار شهید مطهری، تهران: صدرا، ١٣٨٦، ه ش. چاپ اول.

26. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ١٣٧٤، چاپ اول.

27. مغنیه، محمد جواد، الکاشف، بیروت: دار العلم للملایین، ١٩٦٨ م. الطبعه الثالثه.

28. نصر، حسین، موانع اندیشه وحدت در جهان اسلام، روزنامه همشهری، ١٣٨١/٣/٥.

29. هاشم زاده، هریسی، بیان درعلوم و مسائل کلی قرآن، بیجا، بینا، بیتا.

30. یادداشت های مطهری، تهران: صدرا، ١٣٧٨ ه ش.

پی نوشت ها:

[1] دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، ج ١، ص ٨٨٤، ذیل واژه اتحاد؛ جوهری، اسماعیل بن حماد، تاج اللغه و صحاح العربیه المسمی الصحاح، ج ٢، ص ٥٤٧ ذیل ماده «وح د»؛ ابن اثیر، مجد الدین ابن السعادات المبارک بن محمد الجزری، النهایه، ج ٥، ص ١٦٠ ذیل ماده «وح د».

[2] حلی، حسن بن یوسف بن علی بن مطهر، باب حادی عشر، ص ١١٦.

[3] انیس، ابراهیم، منتصر، عبدالحلیم، الصواحی، عطیه، خلف الله احمد؛ محمد، معجم الوسیط، ج ١، ص ١٠١٧، ذیل ماده «وح د»؛ بستانی، بطرس، دایرة المعارف و هو قاموس عام کل فن و مطلب، ج ٢، ص ٤٤٠.

[4] امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج ٥، مقدمه.

[5] بی آزار شیرازی، عبدالکریم، همبستگی مذاهب مجموعه مقالات، ص ١٨٩.

[6] بی آزار شیرازی، عبدالکریم، همبستگی مذاهب مجموعه مقالات، ص ٣٢٢.

[7] اسکندری، مصطفی، بازخوانی اندیشه و تقریب، ص ٣٢.

[8] مجموعه آثار مطهری،ج ٢٥،ص ٢٦٠.

[9] سید قطب، قطب الدین، فی ظلال القرآن، ج ٢، ص ٢٥.

[10] علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج ١، ص ١٠٨.

[11] رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، ج ٤، ص ٢٠.

[12] آلوسی،شهاب الدین محمود، تفسیر روح المعانی، ج ٢، صص ١٨ و ١٩؛ رازی، فخرالدین، تفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، ج ٨، ص ١١١.

[13] جوهری طنطاوی، الجواهر فی التفسیر، ج ٢، ص ١٣٨.

[14] طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج ٣، ص ٣٦٩.

[15] همان، ج ٢، ص ١٥٣  ١٥٤.

[16] همان، ج ٢، ص ١٥٤.

[17] همان، ج ٢، ص ١٧٧.

[18] طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ٢، ص ٣٩٧.

[19] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ٣، ص ٤٣.

[20] طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ٤، ص ٦٧٨.

[21] مغنیه، محمد جواد، الکاشف، ج ٣، ص ٤٨٩.

[22] طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج ٩، ص ٩٥.

[23] طوسی، محمد بن الحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج ٥، ص ١٣٢.

[24] طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج ٩، ص ٩٥.

[25] رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج ١٠، ص ٣٤٩؛ فخررازی، پیشین، ج ١٨، ص ٤١٠، آلوسی، شهاب الدین محمود، تفسیر روح المعانی، ج ٤،ص ٢٠٢.

[26] طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج ١١، صص ٦٢ - ٦٧.

[27] طوسی، محمد بن الحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج ٦، صص ٨٣- ٨٦.

[28] طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج ١١، ص ٦٦.

[29] بی آزار شیرازی، عبدالکریم، توحید کلمه، ص ٣١، همو،اسلام آئین همبستگی،ص ٩٥.

[30] هاشم زاده، هریسی، بیان درعلوم و مسائل کلی قرآن، ص ٢١٠؛ طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج ١،ص ٤٧٢.

[31] مراد از خشنونت داشتن تعصب، جنگ با دشمن بدون دلیل، کشتار اقوام دیگر که بر دین اسلام نیستند مانند آن چه مسیحیان در جنگ های صلیبی به راه انداخته بودند یا واقعه هولوکاس که هیتلر در جنگ جهانی دوم برابر یهود به راه انداخته بود؛ در حالی که مسلمانان از این گونه خشونت ها مبرا هستند و همواره توحید کلمه را چه بین ادیان دیگر و چه میان فرق مختلف مسلمانان مبنای عمل خویش قرار داده اند.

[32] طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج ١،ص ٢٤٠.

[33] بروجردی، مصطفی، گسترش و نوسازی تمدنی اسلامی، صص ٣٦ - ٣٠.

[34] عنایت، حمید، سیری در اندیشه سیاسی عرب، ص ٦٣.

[35] نصر، حسین، موانع اندیشه وحدت در جهان اسلام، روزنامه همشهری،١٣٨١/٣/٥.

[36] بروجردی، مصطفی، گسترش و نوسازی تمدنی اسلامی، صص ٣٦٣٥.

[37] یادداشت های مطهری،١٣٨٧، ص ٤١٤.

[38] رشید رضا، محمد، المنار،ج ٨، صص ٢١٣ -٢٣٢.

کلمات کلیدی
قرآن  |  وحدت  |  تفرقه  |  اختلاف  |  شیعه و اهل سنت  |  آسیب ها  | 
لینک کوتاه :