کتاب  /  زن و خانواده  /  مجموعه آثار شهید مطهری جلد 19  /  بخش اول; نظام حقوق زن در اسلام  /  بخش هفتم; تفاوتهای زن و مرد  /  تفاوتهای زن و مرد(2)

پیوندی بالاتر از شهوت

تعداد بازدید : 126     تاریخ درج : 1389/02/24    

پیوندی بالاتر از شهوت

عجیب است که بعضی از افراد نمی توانند میان شهوت و رافت فرق بگذارند؛ خیال کرده اند که آن چیزی که زوجین را به یکدیگر پیوند می دهد منحصرا طمع و

[183]

شهوت است، حس استخدام و بهره برداری است، همان چیزی است که انسان را باماکولات و مشروبات و ملبوسات و مرکوبات پیوند می دهد. اینها نمی دانند که درخلقت و طبیعت، علاوه بر خودخواهی و منفعت طلبی علایق دیگری هم هست. آن علایق ناشی از خودخواهی نیست، از علاقه مستقیم به غیر ناشی می شود. آن علایق است که منشا فداکاریها و گذشتها و رنج خود و راحت غیر خواستن ها واقع می شوند. آن علایق است که نمایش دهنده انسانیت انسان است، بلکه قسمتی از آنها یعنی درحدودی که به جفت و فرزند مربوط است در حیوانات نیز دیده می شود.

این افراد گمان کرده اند که مرد به زن همیشه به آن چشم نگاه می کرده و می کند که احیانا یک جوان عزب به یک زن هر جایی نگاه می کند؛ یعنی فقط شهوت است که آندو را به یکدیگر پیوند می دهد، در صورتی که پیوندی بالاتر از شهوت هست که پایه وحدت زوجین را تشکیل می دهد. آن همان چیزی است که قرآن کریم از آن به نامهای «مودت و رحمت» یاد کرده است. می فرماید: و من ایاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجالتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة(1).

چقدر اشتباه است که تاریخ روابط زن و مرد را فقط از نظر حس استخدام واستثمار و بر پایه اصل تنازع بقا تفسیر کنیم، و چقدر مهملات در این زمینه بافته شده است! راستی من وقتی که برخی نوشته ها را می خوانم و می بینم در تفسیر تاریخ روابطزن و مرد، یگانه اصلی را که به کار می برند اصل تضاد است (زن و مرد را مانند دو طبقه دیگر اجتماعی که دائما در جنگ و کشمکش بوده است فرض می کنند) دچار تعجب می شوم و بر جهالت و نادانی آنها تاسف می خورم. اگر تاریخ روابط پدران و فرزندان را بتوان از نظر حس استخدام و استثمار تفسیر کرد، روابط تاریخی زنان و شوهران رانیز می توان از این نظر تفسیر کرد. درست است که مرد از زن همیشه زورمندتر بوده است، اما قانون خلقت مرد را از نظر غریزی به شکلی قرار داده است که نمی توانسته است نوع ستمهایی که به غلامان و بردگان و زیردستان و همسایگان خود روا می داشته درباره زن روا دارد، همان طوری که نمی توانسته است آن نوع ستمها را بر فرزندان خود روا دارد.

من منکر ستمهای مردان بر زنان نیستم، منکر تفسیری هستم که از این ستمها

[184]

می شود. مردان بر زنان در طول تاریخ ستمهای فراوانی کرده اند اما ریشه این ستمهاهمان چیزهایی است که سبب شده به فرزندان خود نیز با کمال علاقه ای که به آنها وسرنوشت آنها و سعادت آنها داشته اند ستم کنند؛ همان چیزهایی است که سبب شده به نفس خود نیز ستم کنند، یعنی ریشه جهالت و تعصب و عادت دارد نه ریشه منفعت طلبی. شاید فرصتی پیش آمد و در موقع مناسبی بحث مفصلی درباره تفسیرتاریخ روابط زن و مرد بنماییم.

1 - روم/ 21.
×
لینک کوتاه :