عرب اصیل شبه جزیره که قرن ها بواسطه وجود خانه خدا (کعبه) در میان آنها، محترم ترین مردم به شمار می رفتند، در قسمت شمال و غرب جزیره به سر می بردند. شهرهای حجاز هنگام ظهور اسلام مکه و مدینه و طائف بود. در کنار دریای سرخ و سی و دو فرسخی شهر مدینه هم «ینبع» قرار داشت، که خود بندری بوده است، و رابط میان حجاز و آفریقا به شمار می رفت.
قریش نجیب ترین مردم حجاز بودند که در شهر مکه سکونت داشتند. نجابت و احترامی که قریش در میان سایر قبایل مختلف عرب کسب کرده بودند، به خاطر «کعبه» خانه خدا و یادگار حضرت ابراهیم و اسماعیل بود که قریش خود از اولاد حضرت اسماعیل به شمار می رفتند. به طوری که عموم قبایل عرب در یمن و حجاز و نجد و دیگر نقاط کعبه و شهر مکه را محترم شمرده و آن مکان مقدس را رمز اعتبار خود می دانستند.
هر ساله اعراب از بادیه ها و شهرها در ماه رجب و ذی حجه برای زیارت کعبه و انجام مراسم، و زیارت بت های مشهور خود به مکه و منا می آمدند. از میان عرب عدنانی و قریش قبائلی که شهرت داشتند عبارت بودند از: بنی هاشم، بنی امیه، بنی مخزوم، بنی اسد، بنی نوفل، بنی جمح، بنی عدی، بنی سهم، بنی عبدالدار، بنی زهره، و غیره.
و از اینان نیز تیره هائی به وجود آمدند که در تاریخ اسلام از ایشان یاد می شود.
از این قبائل چهار قبیله بیش از بقیه شهرت داشتند، و محل اعتبار و مورد توجه بودند: بنی هاشم، بنی امیه، بنی مخزوم، بنی عبدالدار. هنگام بالا گرفتن کار پیغمبر (صلی الله علیه و آله) در مکه و مدینه، بزرگ بنی هاشم پیغمبر اسلام، و بزرگ بنی
امیه ابوسفیان، و بزرگ بنی مخزوم ابوالحکم بود که بعدها بواسطه خودسری و جهالتش در مقابل اسلام و پیغمبر (صلی الله علیه و آله) «ابوجهل» خوانده شد.
مردم قریش طی سفرهای بازرگانی خود در شام و فلسطین با نصارا، و در حیره (عراق) با ایرانیان و در یمن با یهودیان حمیری آشنا شدند، و از مجموع این برخوردها به میزان زیادی از طرز تفکر و آداب و رسوم آنها آگاهی یافتند، بدون اینکه راه و روش و آداب و رسوم خود را از دست بدهند، یا تحت تاثیر آنها قرار گیرند.
کار قریش در مکه و طائف تجارت، و اعراب بادیه شترچرانی و جنگ و گریز و قتل و غارت بود. قرآن مجید از این دو وضع قریش و اعراب بادیه در موارد مختلف سخن گفته و اوضاع و احوال و طرز زندگی و روحیات و صفات آنها را بازگو می کند و ما طی سخنان آینده از آنها یاد خواهیم کرد.