کتاب  /  فقه و احکام دین  /  احکام جوانان  /  مفاهیم و اصطلاحات احکام

ک، ل، م

تعداد بازدید : 54     تاریخ درج : 1389/04/15    

ک، ل، م [188]

کافر: کسی که منکر خداست یا برای خدا شریک قرار می دهد یا نبوت پیغمبر اسلام (ص) را قبول ندارد یا در این امور شک دارد و یا منکر ضروری دین است و بداند آن چیز، ضروری دین است و انکار آن به انکار خدا یا توحید و یا نبوت برگردد.

کافر حربی: کافری که با مسلمین در حال جنگ است.

کافر ذمی: اهل کتابی که در بلاد اسلامی با شرایط مخصوص اهل ذمه در پناه حکومت اسلامی قرار گرفته است.

کثیر الشک: کسی که زیاد شک می کند.

کفاره: عملی که انسان برای جبران گناهش باید انجام دهد.

لازم: واجب.

لازم الوفاست: باید به آن عمل کرد.

لزوجت محل: چسبندگی یا لغزندگی همراه با چسبندگی که در محلی وجود دارد.

مؤونه: مخارج یا هزینه.

متنجس: هر چیزی که ذاتا پاک است، ولی بر اثر برخورد مستقیم یا غیر مستقیم با چیز نجس آلوده شده است.

مثمن: قیمت گذاری شده، کالایی که در معرض فروش قرار گرفته است.

مجتهد جامع الشرایط: مجتهدی که شرایط مرجعیت تقلید را داراست و دیگران می توانند از او تقلید کنند.

مجزی است: کافی است، ساقط کننده تکلیف است، انجام آن موجب رفع تکلیف از انسان است.

محتضر: کسی که در حال جان دادن و نزدیک به مرگ است.

[189]

محتلم: خواب بیننده، کسی که در خواب، منی از او خارج شده است.

محارم: بستگان نزدیک انسان که ازدواج با آنان برای همیشه حرام است.

محرم: کسی که در حال احرام حج و یا عمره است.

محل اشکال است: اشکال دارد، صحت و درستی آن مشکل است. (مقلد می تواند در این مساله به مرجع دیگری که بعد از مرجع تقلید خودش اعلم از دیگران است، مراجعه کند) .

محل تامل است: باید احتیاط کند (مقلد می تواند در این مساله به مرجع دیگری که بعد از مرجع تقلید خودش اعلم از دیگران است، مراجعه کند) .

مخمس: مالی که خمس آن داده شده است.

مد: پیمانه ای که تقریبا ده سیر ظرفیت دارد.

مذی: رطوبتی که پس از ملاعبه مرد با زن از او (مرد) خارج می شود.

مرتد: مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند، مانند نماز و روزه انکار کند، در صورتی که منکر شدن آن حکم به انکار خدا یا پیغمبر برگردد.

مرتد فطری: کسی که از پدر مسلمان یا مادر مسلمان و یا از پدر و مادر مسلمان (هردو) متولد شده و خودش نیز مسلمان بوده و سپس کافر شده است.

مرتد ملی: کسی که از پدر و مادر غیر مسلمان متولد شده، ولی خودش پس از اظهار کفر مسلمان شده و مجددا کافر گشته است.

مس: لمس کردن، رساندن جایی از بدن به چیزی، تماس بدنی.

مس میت: لمس نمودن بدن انسان مرده.

مقاربت: نزدیکی، آمیزش جنسی.

مکلف: هر انسانی که بالغ و عاقل است.

ملاعبه: بازی کردن با هم، معاشقه کردن، شوخی کردن مرد با زن.

[190]

ممیز: بچه ای که خوب و بد را تشخیص می دهد.

موالات: پشت سرهم، پی در پی انجام دادن.

موجر: اجاره دهنده.

مورد اشکال است: صحیح نیست و در این مورد، مقلد می تواند به مرجع دیگری که بعد از مرجع تقلیدش اعلم از دیگران است مراجعه کند.

موکل: وکیل کننده.

×
لینک کوتاه :