32
پنج - آيه مباهله1
آيه ديگرى كه بخشى از شخصيت حضرت فاطمه(عليها السلام) در آن آشكار شده، آيه مباهله است.2 اين آيه مربوط به جريان مشهور مباهله پيامبر(ص) با مسيحيان نجران است.3
33بحث درباره اين ماجرا و تفسير اين آيه، نياز به نوشتهاى جداگانه دارد. اما به ناچار و در نهايت اختصار، تنها به آن بخش اشاره مىشود كه به حضرت فاطمه(عليها السلام) مربوط است.
مسيحيان براساس اعتقاد باطل خود، مىگفتند حضرت عيسى(ع) پسر خداست و چنين استدلال مىكردند كه نمىشود كسى بدون داشتن پدر به دنيا بيايد. ازاينرو خداوند متعال در قرآن به رسولخدا(ص) دستور داد تا از مسيحيان نجران بخواهد كه اگر درباره حضرت عيسى(ع) بر اعتقاد خود باقىاند، خود را براى مباهله آماده كنند و طبق اين آيه فرمود كه خودشان، پسرانشان و زنانشان را براى مباهله حاضر كنند.
هنگامى كه رسولخدا(ص) اين آيه را براى نمايندگان مسيحيان نجران خواند و آنان را به مباهله دعوت كرد، آنان گفتند: «برمىگرديم و در كار خود مىانديشيم و نزد تو مىآييم». سپس آنان از «عاقب» كه بزرگ آنان و صاحبنظر بود، پرسيدند: «اى عبدالمسيح! نظر تو چيست؟» گفت:
به خدا سوگند! اى گروه نصارى! شما شناختهايد كه محمد نبى مرسل است و سخن او درباره حضرت
34عيسى حق است. به خدا سوگند! هيچ قومى با هيچ پيغمبرى مباهله نكرد، مگر آنكه بزرگ و كوچكشان از بين رفتند. اگر شما بر دينتان اصرار داريد و بر اعتقادتان پايداريد، با او خداحافظى كنيد و به شهرهاى خود برگرديد.
پس از اين بود كه ديدند رسولخدا(ص)، امام حسين(ع) را در بغل گرفته و دست امام حسن(ع) را نيز گرفته است و حضرت فاطمه(عليها السلام) از پشت سر او و حضرت على(ع) پشت سر حضرت فاطمه(عليها السلام) مىآيند و رسولخدا(ص) به آنان مىفرمايد: «هرگاه من دعا كردم، شما هم آمين بگوييد».
أُسقف چون آن حضرت را بدين حالت ديد، گفت:
اى گروه نصارى! من چهرههايى را مىبينم كه اگر از خدا بخواهند كوهى را از جا بركَنَد، حتماً آن كوه از جاى بركنده مىشود. پس با او مباهله نكنيد كه هلاك مىشويد و تا روز قيامت در روى زمين يك نفر نصرانى باقى نمىماند.
سپس آنان گفتند: «اى ابوالقاسم! نظر ما اين است كه با تو مباهله نكنيم و تو را به دين خودت واگذاريم». رسولخدا(ص) فرمود: «اگر مباهله نمىكنيد
35پس اسلام بياوريد و در ضرر و منفعت با مسلمانان همراه باشيد». آنان پيشنهاد حضرت را نيز نپذيرفتند. ازاينرو رسولخدا(ص) آنان را به جنگ فراخواند. آنان گفتند: «ما توان جنگ با عرب را نداريم، اما حاضريم با تو صلح كنيم و حضرت نيز با شرايطى با آنان صلح كرد».1
بنابراين، از اين ماجرا برمىآيد كه آن حضرت در روز مباهله اميرمؤمنان(ع) را به منزله جان خود و امامحسن(ع) و امام حسين(ع) را به منزله پسران خود و حضرت فاطمه(عليها السلام) را به منزله زنان خود حاضر كرد.
اين جريان، ضمن اثبات حقانيت پيامبر(ص)، بخشى ديگر از فضيلتهاى بىنظير اهل بيت رسولخدا(ص)، از جمله حضرت فاطمه(عليها السلام) را نيز آشكار ساخت؛ زيرا رسولخدا(ص) از ميان همسران خود و زنان شايسته مهاجر و انصار، تنها حضرت فاطمه(عليها السلام) را مصداق نِسٰاءَنٰا در آيه دانست2 ؛ چنانكه اميرمؤمنان(ع) را نيز
36مصداق أَنْفُسَنٰا و به منزله جان خودشان و امامحسن و امام حسين(عليهما السلام) با آنكه نوههاى ايشان بودند را مصداق أَبْنٰاءَنٰا و به منزله پسران خودشان دانست.