3. ابراز خضوع و خشوع در مقابل پروردگار
يكى از ويژگىهاى انسانهاى مؤمن، خضوع و خشوع در برابر پروردگار عالميان است. هرچند خضوع و خشوع، هر دو به معناى تواضعاند، اما تفاوت ظريفى با هم دارند؛ به اين صورت كه خضوع به فروتنى بدن و اعضا و جوارح گفته مىشود. اما خشوع، عمدتاً به فروتنى قلب اطلاق مىشود؛ هرچند معمولاً خشوع قلب، به افتادگى و فروتنى بدن نيز منجر مىگردد.1
به همين علت، برخى معتقدند «خشوع»، به معناى حالت تواضع و ادب جسمى و روحى است كه در برابر حقيقت مهم يا شخص بزرگى، به انسان دست مىدهد2 ؛ چنانكه خداوند در قرآن كريم مىفرمايد:
(أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللّٰهِ وَ مٰا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لاٰ يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتٰابَ مِنْ قَبْلُ فَطٰالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فٰاسِقُونَ) (حديد: 16)
آيا وقت آن نرسيده است كه دلهاى كسانى كه ايمان آوردهاند، در برابر ذكر خدا و آنچه از حق نازل كرده است، خاشع گردد؟! و همانند كسانى نباشند كه در گذشته به آنها كتاب آسمانى داده شد، سپس زمانى طولانى بر آنها گذشت و قلبهايشان [بر اثر فراموشكارى] قساوت يافت و بسيارى از آنها گنهكارند.
روشن است كه ياد خداوند اگر در عمق جان قرار گيرد و همچنين اگر در آياتى كه بر پيامبر (ص) نازل شده است به درستى تدبر شود، مايه خشوع مىگردد. ولى قرآن در
136اينجا، گروهى از مؤمنان را سخت سرزنش مىكند كه چرا در برابر اين امور خاشع نمىشوند؟! چرا همچون بسيارى از امتهاى پيشين، گرفتار غفلت و بىخبرى شدهاند؟! همان غفلتى كه نتيجهاش قساوت دل و فسق و گناه است!
آيا تنها ادعاى ايمان كردن و از كنار اين مسائل مهم، به سادگى گذشتن و در ناز و نعمت زيستن و پيوسته مشغول عيش و نوش بودن، با ايمان سازگار است؟!1 امام على (ع) فرمود:
«لِيَخْشَعْ للهِ سُبْحَانَهُ قَلْبُكَ فَمَنْ خَشَعَ قَلْبُهُ خَشَعَتْ جَمِيعُ جَوَارِحِه»2 ؛ «بايد قلب تو براى خداوند متعال خاشع باشد. پس كسى كه قلبش خاشع باشد، همه اعضاى او خاشع خواهد بود».
نگاهى به زيارتنامههاى اهلبيت (عليهم السلام) آدمى را با مطالب زيادى درباره خضوع و خشوع در برابر پروردگار روبهرو مىكند؛ براى مثال، در صلوات بر امام موسى بن جعفر (ع)، از ايشان به دليل برخوردارى از خضوع و خشوع، تمجيد گرديده است:
اللَّهُمَّ وَ كَمَا صَبَرَ عَلَى غَيْظِ الْمِحَنِ وَ تَجَرَّعَ فِيكَ غُصَصَ الْكُرَبِ وَ اسْتَسْلَمَ لِرِضَاكَ وَ أَخْلَصَ الطَّاعَةَ لَكَ وَ مَحَضَ الْخُشُوعَ وَ اسْتَشْعَرَ الْخُضُوعَ وَ... صَلِّ عَلَيْهِ صَلَاةً نَامِيَةً مُنِيفَةً زَاكِيَةً.3
خدايا! همانطور كه امام موسى بن جعفر (عليهماالسلام) بر خشم برخاسته از تحمل سختىها صبر كرد و غصههاى سرچشمه گرفته از مصيبتها را جرعه جرعه نوشيد و تسليم رضاى تو بود و در راه اطاعت تو اخلاص ورزيد و نهايت خشوع را در پيشگاه تو بجاى آورد و خضوع را در قلب خود جاىداد... بر او درود فرست؛ درودى فزاينده و بلندمرتبه و پاكيزه.
همچنين در برخى از دعاهاى پس از زيارتنامهها، زائر از خداوند مىخواهد كه خضوع و خشوع را روزى او گرداند؛ براى مثال، در دعا كنار مرقد اميرمؤمنان (ع) پس از نماز، چنين آمده است:
137 اللَّهُمَّ... وَ اجْعَلْنَا عُظَمَاءَ عِنْدَكَ وَ فِي أَنْفُسِنَا أَذِلَّةً... أَعُوذُ بِكَ مِنْ قَلْبٍ لَا يَخْشَعُ وَ [مِنْ] عَيْنٍ لَا تَدْمَع.1
خدايا!... ما را نزد خودت، بزرگ و درون خودمان، ذليل گردان... به تو پناه مىبرم از قلبى كه خاشع نگردد و از چشمى كه اشك نريزد.
همچنين در دعا پس از نماز زيارت امام على (ع) مىگوييم:
أَسْأَلُكَ يَا اللهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ... وَ أَنْ تَجْعَلَنِي مِمَّنْ يُسَارِعُ فِي الخَيْرَاتِ وَ يَدْعُوكَ رَغَباً وَ رَهَباً وَ تَجْعَلَنِي لَكَ مِنَ الْخَاشِعِين.2
از تو درخواست مىكنم اى الله و بخشاينده و مهربان!... كه مرا از كسانى قرار دهى كه در انجامدادن كارهاى خير سبقت مىجويند و با ميل و رغبت و از روى بيم و ترس، تو را مىخوانند و مرا از خاشعان قرار دهى.
همچنين در نحوه زيارت امام حسين (ع)، از امام صادق (ع) چنين روايت شده است:
... سپس در آب فرات غسل كن... پس از غسل در آب فرات، دو لباس پاكيزه بر تن كن و دو ركعت نماز بخوان... سپس به آرامش و وقار و گامهايى كوتاه، با دلى خاشع و ديدهاى گريان، به سوى حرم امام حسين (ع) روانه شو و بسيار تكبير، تهليل و ثنا بر خداى متعال بگو و صلوات بر پيامبر اكرم (ص) و بر حسين (ع) بفرست.3
همچنين نماز زيارت، سجده پس از نماز و دعاهاى وارد شده در سجده، همگى زائر را به تمرين عملى خضوع و خشوع در برابر پروردگار فرا مىخواند؛ چنانكه در زيارت امام جواد (ع) آمده است كه پس از زيارت، دو ركعت نماز بگزار، سپس به
138سجده برو و بگو: «ارْحَمْ مَنْ أَسَاءَ وَ اقْتَرَفَ وَ اسْتَكَانَ وَ اعْتَرَفَ»؛ «[خدايا] رحم كن به كسى كه بد كرده و مرتكب جرم شده و به بيچارگى افتاده است و به گناه خود اعتراف دارد».
سپس جانب راست صورت را بر مهر بگذار و بگو: «إِنْ كُنْتُ بِئْسَ الْعَبْدُ فَأَنْتَ نِعْمَ الرَّبُّ»؛ «اگر من بنده بدىام، تو پروردگار خوبى هستى». سپس جانب چپ صورت را بر مهر بگذار و بگو: «عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ يَا كَرِيمُ»؛1 «گناه بندهات بزرگ است. پس عفو از جانب تو نيكوست، اى كريم!».