مصاحبه و گفتگو  /  پیامبر و اهل بیت(ع)

موکبی به بزرگی یک سرزمین ( خاطرات پیاده روی اربعین حسینی)

ایام اربعین است و خوشا به حال آن کسانی که در حال پیاده روی هستند یا پیاده روی خواهند کرد و به زیارت اربعین خواهند رسید و آن زیارت خوش مضمونِ روز اربعین را إن شاءالله خطاب به حضرت خواهند خواند. ما هم اینجا با شوق و با حسرت نگاه میکنیم به این گامهایی که:«هزاران گام در راه است و دل مشتاق و من حیران***که چون ره میتوانم یافتن سوی درون من هم» الحمدلله جوانهای ما راه را پیدا کردند و میلیونها نفر از مردم ما و مردم غیر ما، مردم عراق و دیگران، در این راه حرکت میکنند، این هم یکی از حوادث بسیار برجسته ای است که خدای متعال منّت گذاشته بر ما و این حادثه را برای ما خلق کرده است؛ این شد یک نماد. همیشه اربعین پیاده روی بود امّا این حرکت عظیم که یک نماد بسیار زیبا و پرشکوهی از حضور پیروان اهل بیت و علاقمندان به اهل بیت هست؛ این نبود، ما این را نداشتیم، این را خدای متعال در اختیار ما گذاشت، خدا را بایستی شاکر باشیم.« فرازی از بیانات حضرت آیت الله خامنه ای در جلسه درس خارج فقه در تاریخ ۱۵ آبان ۱۳۹۶»

منبع : اختصاص پایگاه حوزه مصاحبه شونده : خوانساری، محمد باقر تعداد بازدید : 11440     تاریخ درج : 1397/07/24    

عنایت ویژه امام حسین(ع) به سفر اولی ها

معمولاً سفر اولی ها هر چند روز که در کربلا باشند در حالت بهت بسر می برند و بغضشان نمی ترکد، اما وقتی از کربلا بیرون می آیند تازه متوجه می شوند چه خبر است.

 بنده بارها شاهد بوده ام که سفر اولی ها اصلاً بغضشان نمی ترکد و وقتی از کربلا بیرون می آیند تازه گریه آنها شروع می شود. حس و حال پیاده روی اربعین هم تفاوت زیادی دارد و مثل سفر اول کربلاست.

آثار و فوائد پیاده روی زیارت اربعین.jpg

آثار و فوائد پیاده روی زیارت اربعین

ما از دو جهت می توانیم به سفر زیارتی اربعین نگاه کنیم.

الف - حس و حال پیاده روی:

اول همان حس و حال پیاده روی است که در این سفر جلوه ویژه ای دارد، امروزه در زندگی شهری پیاده روی زیادی نداریم، اما در ایام اربعین در یک سفر زیارتی شرکت می کنیم که لازم است کیلومترها پیاده روی کنیم، بنابر این نسبت به دیگر سفرها حس و حال خاصی به ما دست می دهد.

البته ممکن است.jpg

 البته ممکن است در پیاده روی زیارتی امام رضا علیه السلام هم چنین حسی به انسان دست بدهد، کما اینکه مرحوم آقای ابوترابی هرساله با مجموعه ای از آزادگان به زیارت حضرت رضا سلام الله علیه می رفتند و از قم تا به مشهد برسند حدود سی روز در مسیر بودند.

ب- تمهیدات و برخوردهای میزبانان:

جنبه دوم زیارت اربعین، تمهیدات و برخوردهای میزبانان این سفر است که جای دیگری پیدا نمی شود و زیاد راجع به آن شنیده ایم.

تصویر تزیینی - اربعین حسینی

حدود شش سال قبل توفیق شد و به تنهایی عازم اولین سفر اربعین شدم. چند ماه قبل از سفر، به سایتهای مختلف سر زدم و تجربیات و نکات سفر اربعین را پیگیری می کردم و با دوستان زیادی هم در این رابطه صحبت کردم و نکات زیادی را می دانستم، اما وقتی داخل فضای اربعین قرار گرفتم، متوجه شدم نسبت مسائلی که درباره آنها مطالعه کرده یا شنیده ام با آن چیزی که می بینم تفاوت از زمین تا آسمان است.

خاطره ای از اولین سفر پیاده روی اربعین ( عبور از دیوار مرزی عراق)

یکی از اتفاقاتی که.jpg

یکی از اتفاقاتی که در سفر اول برای بنده پیش آمد و تکرار هم نشد این بود که ما به همراه تعدادی از دوستان از قم راه افتادیم و در اوج شلوغی به پایانه مرزی مهران رسیدیم. آن سال فشار جمعیت در پایانه مرزی خیلی زیاد بود. بعد از نماز صبح ساعت حدود 6 صبح بود که به پایانه رسیدیم. فکر می کردیم زود آمده ایم و سریع رد می شویم. اما تا ساعت 10 شب آنجا بودیم. تا ساعت 3 بعد از ظهر که از مرز ایران رد شدیم دائماً ایستاده بودیم. تا حدود ساعت 7 یا 8 شب هم سمت کشور عراق بودیم و حتی آب برای آشامیدن و دیگر مصارف نبود. جمعیت بسیار زیادی آمده بود و هیچ تمهیداتی وجود نداشت. یک در کوچک بود که همه جمعیت باید از آن در عبور می کردند و وارد خاک عراق می شدند. حدود سه ساعت در فشار جمعیت بودیم تا از آن در عبور کنیم. شدت فشار انسان را به مرحله مرگ می رساند ولی دیگر امکان برگشت نبود.

اتوبوسهای تازه رسیده.jpg

اتوبوسهای تازه رسیده که حامل مسافران جدید بودند هم به حجم جمعیت می افزودند. تنها چند گیت وجود داشت و پشت هر گیت هم هزاران زائر ازدحام کرده بودند و عده زیادی هم در محوطه نشسته بودند تا راه باز شود. حدود ساعت 10 صبح بود که مرز باز شد و بعد از 3 ساعت از قسمت مرزبانی ایران عبور کردیم اما در سمت مرزی عراق تنها یک در کوچک بود و امکان رد شدن از آن وجود نداشت. بالاخره از قسمتی از دیوار مرزی عراق که خراب شده بود رد شدیم و از فشار جمعیت عبور کرده و دست بقیه همراهان را هم گرفتیم و عبور دادیم. زمانی که از قسمت خراب دیوار مرزی عبور کردیم متوجه شدیم که داخل خاک عراق هستیم برخی از دوستان ما بلافاصله به سمت کربلا حرکت کردند، اما من و عده ای دیگر ماندیم و اصرار داشتیم که مرزبانی عراق پاسپورت ما را مهر کند و این کار ساعت ها ما را معطل کرد.

سواری مشروط.jpg

سواری مشروط

حدود ساعت 10 شب در خاک عراق بودیم و پاسپورت ها را مهر زده به ما تحویل دادند. می خواستیم ماشین بگیریم و به کاظمین برویم که متوجه شدیم راننده های عراقی به این شرط ما را سوار می کنند که شب را به منزل آنها برویم و بالاخره دعوت آنان را پذیرفتیم که شب مهمان آنها باشیم.

تازه چانه زنی بین راننده های عراقی شروع شد که کدامیک ما را به منزلشان ببرند و در نهایت با چند ماشین به شهر بدره[1] عراق رفتیم. حدود 25 نفر بودیم که وارد منزل شدیم و متوجه شدیم از قبل آماده پذیرایی شده بودند و دو نوع غذا هم آوردند.

موکبی به بزرگی یک کشور.jpg

موکبی به بزرگی یک کشور

 بعد از نماز صبح از منزل میزبان بیرون آمدیم تا به سمت کربلا حرکت کنیم. جمعیتی حدود 50 الی 60 هزار نفر شب گذشته مهمان مردم بدره بودند و همه بعد از نماز بیرون آمدند و چیزی شبیه به راهپیمایی ایجاد شده بود. ماشین های عراقی هم که آمدند به مرز نمی رفتند و همان بدره مسافر می گرفتند و تازه متوجه ماجرا شدیم که مردم بدره هر شب این برنامه را دارند و هر شب حدود 50 تا 60 هزار نفر زائر را پذیرایی می کردند و این اولین اتفاق جالب سفر ما بود. هنوز هم کسانی که شبانه از مرز مهران عبور می کنند در بدره می خوابند. یعنی بعد از عبور از مرز با عراقی هایی مواجه می شوید که جلوی زائرین را می گیرند و می گویند «مبیت موجود مبیت موجود» البته شهرهای دیگری مانند «شوملی» هم از زائرین پذیرایی می کنند.

در ایام اربعین کشور عراق تبدیل به یک موکب بزرگ می شود و شما در هر نقطه از کشور عراق باشید و متوجه بشوند که شما زائر اربعین هستید بلافاصله شما را به منزل می برند و از شما پذیرایی می کنند و در شهرهای مختلف این مسئله دیده می شود.

تدبیر سفر.jpg

تدبیر سفر

در سفر اول دوستان اینطور برنامه ریزی کرده بودند که ابتدا به کربلای معلی برویم و تا خلوت است زیارت کنیم و بعد از آن به نجف اشرف برویم و از آنجا پیاده به سمت کربلای معلی حرکت کنیم. لذا از مسیر حله در حرکت بودیم که اعلام کردند تمام راه ها به سمت کربلا بسته است و اگر می خواهید به کربلا بروید باید پیاده بروید. پیاده شدیم و نماز ظهر را در موکبی که آنجا بود خواندیم و از ما پذیرایی هم شد. بعد از نهار سؤال کردیم چقدر تا کربلا مانده؟ گفتند 30 کیلومتر تا کربلا مانده و ما هم از کنار شط و راه معروف «طریق العلما» به سمت کربلا حرکت کردیم.

برای مردم عراق خیلی عجیب بود که ایرانی ها از این مسیر پیاده روی کنند، چرا که هنوز حرکت زائرین ایرانی از مسیر «طریق العلما» باب نشده بود.

هنگام نماز مغرب به روستایی رسیدیم و به مسجد روستا رفتیم تا نماز بخوانیم و همانجا از ما پذیرایی کردند و پتو دادند و شب را آنجا ماندیم. فردا صبح حرکت کردیم و حدود بعد از ظهر به کربلا رسیدیم. به زیارت حرم حسینی مشرف شدیم و بعد از آن راهی نجف اشرف شدیم و از آنجا پیاده روی نجف تا کربلا را آغاز کردیم.

آن سالها داعش تا نزدیک کاظمین آمده بود و اوضاع امنیتی حتی در کاظمین هم خوب نبود و مسیر سامرا بسته بود. هر چند برخی از زوار به زیارت سامراء می رفتند.

لذت تب ولرز و پای تاول زده!.jpg

لذت تب ولرز و پای تاول زده!

در شروع حرکت از نجف اشرف 2 نفر سفر اولی با هم بودیم و هیچ جایی را بلد نبودیم و آشنایی نداشتیم. آن سال سرمای شدیدی هم حاکم بود و باد شدیدی می وزید و به دلیل شدت وزش باد مجبور بودیم لباسهای گرم بپوشیم. این کار باعث می شد عرق کرده و سرما بخوریم. در آن سفر یک جفت کتانی پوشیده بودم و روز اول پایم تاول زد و روز دوم هم سرما خوردم و تب و لرز شدیدی هم گرفتم و رو سوم رفیق همراهم از من جدا شد و من تنها شدم. هم تنها بودم، هم سرما خورده و تب و لرز داشتم و هم پایم تاول زده بود و به زحمت حرکت می کردم. خیلی وضعیت سختی داشتم، اما این سختی ها لذت عجیبی داشت. شب ها دنبال جایی می گشتم که گرم تر باشد و چند تا پتو روی خودم می انداختم و می خوابیدم.

موقع نماز صبح تمام بدنم می لرزید. طوفان عجیبی بود و تمام آسمان را خاک گرفته بود و سطح دید بیشتر از 20 یا سی متر نبود. هر کس را که می دیدی تمام سر و صورتش خاکی بود و حتی موقع وضو گرفتن اعضای وضو گل می شد. مردم عراق از این گرد و خاک تعبیر عجه نجف دارند، تنوع حالت های مختلف سفر مسئله جالبی است و تصور من این است که قرار است در سفر کربلا و بخصوص سفر اربعین انسان سختی بکشد حتی در سفر هوایی هم اینگونه هست و سختی ها و مشکلات خاص خودش را دارد و این سختی ها طبیعی است و سفر کربلا قابل مقایسه با سفر خانه خدا نیست. در سفر حج همه امکانات رفاهی آماده شده است. اما در سفر کربلا از روز اول بنا هست که سختی بکشیم. نکته جالب این است که سختی های سفر برای انسان بسیار دلچسب است، البته سختی های قبل از سفر که به سوء مدیریت ها مربوط است باعث دلگیری انسان می شود.

اربعین حسینی

دو نوع پیاده روی

بنده دو نوع پیاده روی را تجربه کرده ام. یک مورد سفری بود که از اول بنا گذاشتیم که فقط در موکب های بزرگ رسمی که شناخته شده هستند، مانند موکب آستان حضرت اباالفضل علیه السلام یا موکب جمکران و موکب حضرت معصومه سلام الله علیها و. . . اقامت کنیم. دیگری سفری که بنایمان این بود که به موکب ها نرویم و در منازل مردم اقامت کنیم. یعنی هنگام غروب در موکب نمی ماندیم و در مسیر حرکت می کردیم و در مسیر افرادی هستند که زائران را به خانه خودشان دعوت می کردند که با آنها می رفتیم و البته با خانواده هم بودیم. مثلاً روزی شخصی از ما دعوت کرد و ما را با ماشین برد و در تاریکی شب حدود 10 کیلومتر از جاده خارج شدیم. خانواده ترسیده بودند، اما به آنها گفتم اصلاً نگران نباشید، اینها همه عاشق هستند و قصد پذیرایی دارند که ما را به یک روستا بردند و اتفاقاً چند رقم غذا برای شام آماده کرده بودند و پذیرایی مفصلی هم از ما شد.

بنای ما در سفر این بود که نماز را به جماعت بخوانیم و چون بنده ملبس بودم، میزبان از اینکه در منزل او نماز جماعت برگزار می شد خیلی خوشحال می شد و خیلی تشکر می کرد. همچنین بنا داشتیم که چند دقیقه ای هم بعد از نماز صحبت کنیم و روایاتی در باب فضیلت و آداب زیارت بیان کنیم و گاهی زیارت عاشورا هم خوانده می شد و این امور باعث خوشحالی خانواده های میزبان بود.

حرم حضرت زید(ع) در عراق.jpg

حرم حضرت زید(ع) در عراق

معلوم نیست که دیگر شما این توفیق را پیدا کنید!

در یکی از سفرها میزبان به ما اصرار کرد که ما اینجا امامزاده ای داریم و خوب است به زیارت برویم. گفتیم ما قصد عزیمت داریم. اما صاحب خانه گفت: شیخنا! معلوم نیست که دیگر شما توفیق پیدا کنید و به پیاده روی بیایید و بعد به منزل ما بیایید و این امامزاده را زیارت کنید و تا آخر عمر این توفیق نصیبتان بشود. دیدم حرف خوبی می زند و پذیرفتم. سوار ماشین شدیم و ما را به زیارت امامزاده زید بن علی بن الحسین علیه السلام [2] بردند. همان زید شهید معروف در جوار روستای کفل. نکته جالب این بود که ما ساعت 7 صبح به امامزاده رفتیم، اما فوراً وسایل پذیرایی را مهیا کردند. در حیاط امامزاده موکبی بود که حلیم و عدسی پخته بودند و پذیرایی می کردند و ما با اینکه صبحانه خورده بودیم، اما پذیرایی آنها لذت خاصی داشت.

تصویری از مرقد جناب رشید هجری.jpg

تصویری از مرقد جناب رشید هجری

 بعد از زیارت گفتند باید جای دیگری هم برای زیارت برویم. مقداری رفتیم و قبر رشید هجری [3] از اصحاب امیر المؤمنین علیه السلام که ابن زیاد او را به شهادت رساند را زیارت کردیم. آنجا هم همین امکانات وجود داشت. نکته جالب دیگر اینکه همراه ما ماشین های زیادی می آمدند و معلوم بود تمام کسانی که شب برای اقامت به این منطقه آمده اند به زیارت آورده می شوند.

سوغاتی برای میزبان!.jpg

سوغاتی برای میزبان!

یکی از نکاتی که در سفر اول متوجه نبودم و در سفرهای بعد نسبت به آن دقت می کردم این بود که مقداری سوغاتی و هدیه برای مردم عراق به همراه می برم. مثلاً مقداری سوهان همراه می بردم و در منازلی که اقامت می کردم یا به رانندگانی که ما را به رایگان منتقل می کردند هدیه می دادم. خودروهای زیادی زائرین را به رایگان منتقل می کردند و اصرار هم می کردند، البته تعداد آنها خیلی زیاد نبود، ولی در نجف افرادی بودند که می گفتند: « کربلا مجانی!» یا از شهرستان مسیب[4] به نجف یا کاظمین می گفتند: مجانی! یعنی هم در خرده مسیرها و هم مسیرهای اصلی رانندگانی هستند که زائرین را مجانی منتقل می کنند و هنوز هم هستند و بیشتر در اوائل شب دیده می شوند.

 همچنین مقداری خوراکی هایی مثل شکلات با خودمان می بردیم و در موکب ها به بچه هایی که مشغول پذیرایی هستند می دادیم.

 مردم عراق در ایام اربعین حداقل ده روز تعطیل هستند و همراه خانواده مشغول پذیرایی می شوند. بنابراین به تمام بچه ها شکلات می دادم و بارها می دیدم که خودشان انواع پذیرایی را از مردم انجام می دهند اما وقتی یک شکلات به بچه ای می دادم سریع نزد پدرشان می رفتند و می گفتند: شیخ این هدیه را به من داده است. بخصوص بنده همه جا می گفتم اینها حلویات قم (کنایه از شیرینی جات ) است و از شهر حضرت معصومه سلام الله علیها آمده است و این برای آنها جذابیت خاصی داشت.

آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی – پیاده روی اربعین.jpg

آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی – پیاده روی اربعین

بنده مقید بودم ملبس حرکت کنم چرا که تعداد افراد ملبس حاضر در مسیر بسیار تأثیرگذار است. در سفرهای گذشته بسیاری از آقا زاده ها را می دیدم. مثل آقا زاده آیت الله تبریزی و آیت الله فاضل و بسیاری از فرزندان علما را دیدم که همه پیاده در مسیر حرکت می کردند.

تصویری قدیمی از پیاده روی اربعین آیت الله میرزا جواد تبریزی(ره).jpg

تصویری قدیمی از پیاده روی اربعین آیت الله میرزا جواد تبریزی(ره)

خاطره ای از موکب آیت الله شیخ جواد تبریزی(ره)

 در سفر اول شبی در اوج سرما در عمود سیصد به موکب آیت الله شیخ جواد تبریزی رحمه الله رسیدیم. جا نداشتند و موکب مملو از جمعیت بود. با مشکلاتی همان جلوی در خوابیدیم. با یکی از موکب داران که صحبت می کردیم ایشان گفتند آقا زاده آقای تبریزی در راه هستند و شب را اینجا می مانند و قسمت انتهایی موکب اتاقی بود که آنجا را برای ایشان نگه داشته بودند. صبح که برای نماز بیرون آمدم دیدم ایشان جلوی در ورودی و در حیاط خوابیده اند و عمامه را هم کنارشان گذاشته اند و به دلیل سرمای شدید سه تا پتو روی خودشان انداخته اند. از دوستان سؤال کردم ایشان کیست؟ گفتند ایشان آقا زاده آقای تبریزی است. گفتم چرا اینجا خوابیده اند؟ گفتند ایشان وقتی دیدند زوار در حیاط خوابیده اند گفتند من هم همینجا می خوابم و هر چه اصرار کردیم که داخل بیایید گفتند خیر، زوار اینجا خوابیده اند و من هم اینجا می خوابم و این در حالی بود که هوا بسیار سرد بود. در این مسیر از این قبیل صحنه ها زیاد دیده می شود و لازم است انسان حواس خودش را جمع کند تا این صحنه ها را ببیند.

آثار و برکات لباس روحانیت در سفر اربعین.jpg

آثار و برکات لباس روحانیت در سفر اربعین

در سفر اربعین چون ملبس هستم موکب داران به سراغ بنده می آیند که شیخنا امام جماعت در موکب نداریم و نماز جماعت را اقامه می کنم و حداکثر 2 الی 5 دقیقه هم صحبت می کنم و روایاتی در باب فضیلت و آداب سفر و پیاده روی عرض می کنم که این روایت ها انرژی مضاعفی به زائرین می دهد.

 در بین راه افراد به ملبسین مراجعه می کنند و احکامی را سؤال می کنند و مسائلشان را می پرسند. مردم روحانیت را امین می دانند و حتی در ایران بارها و بارها شاهد بوده ام که افرادی با تیپ های غیر مذهبی وقتی می خواهند به کسی اعتماد کنند به طلبه ها مراجعه می کنند و این اتفاق برای خود من بارها پیش آمده است. یعنی با وجود همه حرف و حدیثهایی که راجع به روحانیون وجود دارد، اما مردم ما هنوز هم اگر بخواهند به کسی اعتماد کنند، به اولین کسی که اعتماد می کنند اشخاص روحانی هستند.

بنده در اولین سفر غیر ملبس رفتم و خیلی هم ناراحت شدم که چرا شخصی آمده ام، اما سالهای بعد ملبس سفر کردم. لباس داشتن در سفر برای انسان محدودیت هایی به همراه دارد، اما روز اولی که طلبه شدیم یک سری از محدودیت ها را قبول کردیم، ضمن اینکه لباس گشایش هایی به همراه دارد.

موکب ها را اداری نکنید!.jpg

موکب ها را اداری نکنید!

حرم حضرت ابا عبدالله علیه السلام موکبی نزدیک کربلا دارد که شهرکی است و حرم حضرت ابالفضل العباس علیه السلام هم موکبی در مسیر دارد که آن هم مانند شهرک است. غیر از این دو موکب بنده یک موکب از ارگان های رسمی عراق ندیده ام و تمام مواکب عراقی طایفه ای و قبیله ای و شخصی هستند. حرم امام رضا و حرم حضرت معصومه سلام الله علیهما و مسجد جمکران قم نیز موکب هایی احداث کرده اند که بسیار خوب است. اما اینکه ادارات دولتی اقدام به ایجاد موکب کنند را بنده نمی پسندم، مثلاً یکی از ادارات چند هکتار زمین گرفته و موکبی احداث کرده است. اینها به جای اینکه آن پول را خرج احداث موکب کنند اگر کمک هزینه ای برای کارمندان و خانواده هایشان در نظر بگیرند تا عازم زیارت اربعین شوند بسیار بهتر است، یعنی فکر عاقلانه در این زمینه ایجاد تسهیلات زیارت است. نکته دیگر اینکه گاهی این موکب ها اداری برخورد می کنند و به تعبیر یکی از دوستان نسبت به کار اهتمام مالکانه ندارند. ضمن اینکه در موکب هایی ملاحظه کردم که امکان پذیرایی نداشتند و فقط اسکان می دادند. بنده به آنها گفتم مردم عراق اهتمام عاشقانه دارند، یعنی کودک خردسال آنها آنچنان برای خدمت سریع عمل می کند که انسان گمان می کند این کودک پنجاه سال است که تمرین خدمتگذاری به زائرین را دارد.

نباید های رفتاری زائران حسینی!.jpg

نباید های رفتاری زائران حسینی!

الف- مراقب حرف هایمان باشیم:

 گاهی در این سفر نکات منفی هم به چشم می خورد که بیشتر در رفتارهای برخی زائرین نسبت به موکب داران و میزبانان عراقی است. بنده دیده ام گاهی تعابیر نامناسبی توسط برخی افراد به کار گرفته می شود که نسبت به آنها تذکر هم می دهم. یادمان نرود که در گذشته در شهرهای کربلا و نجف بسیاری از افراد فارسی را متوجه می شدند و این به دلیل روابط فرهنگی بین مردم دو ملت بوده است. گاهی هم میزبانهای عراقی متوجه می شدند که نسبت به آنها صحبت می شود و دلگیر می شدند.

ب- پرهیز از اسراف:

نکته دیگر پرهیز از اسراف در استفاده از غذاهاست، از آنجایی که میزبانان عراقی زیاد تعارف می کنند افرادی غذا را تحویل می گیرند و مقداری از آن را دور می ریزند. من مشاهده می کردم که گاهی عراقی ها این غذاهای دور ریخته شده را بر می داشتند و استفاده می کردند.

 ج- وسواس ممنوع:

در طول سفر برخی از افراد وسواس زیادی به خرج می دهد و به عنوان مثال حتماً باید در لیوان خودشان چای بخورند. من همیشه با همراهان خودم شرط می کردم که اگر در لیوان اینها چای نمی خورید اصلاً جلو نیایید چرا که این امر اهانت به میزبانان است. البته فرهنگ بهداشتی مردم عراق با ما متفاوت است، ولی بهتر است اگر در این مسائل وسواسی داریم اصلاً جلو نرویم. مقام معظم رهبری در بازدیدی که از منزل یکی از شهدای مسیحی داشتند، در بازگشت به همراهانی که تعارف آنها را رد کرده بودند اعتراض کرده بودند که چرا از پذیرایی آنها چیزی تناول نکردید؟ اگر نمی خواستید بخورید نباید می آمدید.

اربعین حسینی

د- دوری از حساسیت های سیاسی

مردم عراق هیچ حساسیت یا مشکلی نسبت به رهبر انقلاب یا مراجع ایران ندارند. طیف وسیعی از مردم عراق نسبت به مقتدی صدر و یا سید صادق شیرازی ارادت دارند و همه اینها از زوار پذیرایی می کنند. یادم هست به منزل شخصی رفتیم که مردی بسیار موقر و مؤمن بود. فرزند من که طلبه سال دوم بود آرام به من گفت بابا نگاه کن تصویر سید صادق شیرازی در اتاقشان است. گفتم چیزی نگویید!. بعد که بیرون آمدیم به ایشان گفتم برای ما که در ایران هستیم ایشان سید صادق شیرازی است (از حیث حساسیت سیاسی) اما برای مردم عراق ایشان یکی از مراجع مانند بقیه مراجع است. آن دید سیاسی که ما به سید صادق شیرازی داریم را آنها ندارند و چیزی راجع به آن نمی دانند و نسبت به سید صادق شیرازی و آیت الله سیستانی هر دو ارادت دارند.

احترام به میزبان

ما به عنوان یک زائر وظیفه داریم به میزبانمان احترام بگذاریم. میزبانان عراقی به وظیفه خودشان بطور کامل عمل می کنند و به زوار احترام می گذارند. برخی خیال می کنند چون زائر هستیم فقط ما منتسب به امام حسین علیه السلام هستیم، حال آنکه اینگونه نیست و میزبان ها هم منتسب به امام حسین (ع) هستند و اتفاقاً انتساب آنها از ما بیشتر است. چرا که تمام زندگی خودشان را خرج حضرت ابا عبدالله علیه السلام می کنند. بنابر این احترام آنها برای ما واجب است.

توصیه هایی به زائران حسینی(ع).jpg

توصیه هایی به زائران حسینی(ع)

به طور معمول زائرین در این سفر وسایل اضافی به همراه می برند. بنابر این خوب است در حد تعویض لباس، لباس اضافی همراه خودشان ببرند و با توجه به وجود مفاتیح و قرآن در گوشی همراه، همراه بردن مفاتیح و قرآن نیاز نیست. البته همیشه تسبیح و مهر به همراه می برم و به جای برداشتن وسایل اضافی مقدار خوراکی به همراه دارم که بین میزبانها و بچه هایی که پذیرایی می کنند و یا در بین همراهان تقسیم می کنم. از نظر دارویی هم فقط تعداد معدودی داروهای ضروری همراه می برم.

ان شا الله خداوند نام ما و شما را در زمره عزاداران و زائران اربعین آقا ثبت کند.

با تشکر از زحمتی که برای احیای این شعار عظیم اهل بیت علیهم السلام می کشید.

پی نوشت

[1] شهری در جنوب شرقی عراق است که در نزدیکی مرز ایران و عراق (گذرگاه مهران) قرار دارد؛ زبان مردم این شهر، عربی، ترکمنی(ترکی آذربایجانی) و کردی است. که در غرب ایران و شرق عراق ساکن هستند. بدره در نزدیکی شهر تاریخی دیر سومر قرار دارد.

[2] زید بن علی بن الحسین(ع) پس از امام باقر(ع) بزرگترین فرزند امام سجاد (ع) است که به زهد، فضل، سخاوت و شجاعت معروف بود. وی به منظور امر به معروف و نهی از منکر و احقاق حق و بازگرداندن خلافت به صاحبان اصلی آن، یعنی اهل بیت (ع)، با شمشیر قیام کرد و در این راه شهید شد. مرقد او در شهر «حله» استان «بابل» عراق واقع است.

[3] رُشَید هَجَری، از یاران برجسته امام علی(ع) و امام حسن(ع)است. رشید صاحب سرّ امیرالمومنین بود از اینرو علم منایا و بلایا را نزد او آموخت. شیخ طوسی از وی در شمار اصحاب امام حسین(ع) و امام سجاد(ع) نیز یاد کرده است. او سرانجام به دست زیاد بن ابیه یا فرزندش، همانگونه که امام علی(ع) خبر داده بود، کشته شد.

[4] شهرستان مسیب (به عربی: قضاء المسیب) یک شهرستان در عراق است که در استان بابل واقع شده‌است.[۱] شهر مسیب مرکز این شهرستان به شمار می‌رود.

کلمات کلیدی
امام حسین ( ع )  |  اربعین  |  اربعین در آیینه خاطرات  |  مصاحبه تولیدی  |  محمد باقر خوانساری  |  تولیدی پایگاه حوزه نت  | 
لینک کوتاه :  
نویسنده : مرتضي جلالي تاریخ : 1400/04/16

سلام ، واقعا مطلب خيلي خوبي بود و كاملا ملموس .بنده توفيق داشتم ٣ بار به زيارت اربعين برم،تقريبا تمام اينها رو تجربه كردم .يه توصيه داشتم براتون ، اگر مقدور هست امسال ان شاءالله و سال هاي بعد از مرزهاي شلمچه و چذابه عبور كنيد ، ازدحام كمتري دارند .و اينكه همراه خودتون (عسل و سياهدانه ) مخلوط شده بياوريد كه باعث ميشه سيستم ايمني بدنتون قوي تر بشه و جلوي سرماخوردگي رو بگيره . به نظر بنده ساكن هر شهري كه هستيم از سوغاتي شهرمون استفاده كنيم براي هديه دادن مثل حاج آقا كه ساكن قم هستن و از سوغات قم استفاده كردند.

نویسنده : مهدی غلوی تاریخ : 1398/08/08

ای کاش بیشتر زوار و مخصوصا روحانیون دست به قلام شوند و آفرین به راوی محترم

نویسنده : ناشناس تاریخ : 1398/06/29

جزاکم الله خیرا

نویسنده : احمد احمدی تاریخ : 1398/05/30

آفرین به شما طلبه ی خالص و فهمیده! در طی این سفرنامه، حداقل در مقام کلام تونستین خوننده رو همراه خودتون نگه دارین. تفحص اینکه در عمق دلتون به اونچه نوشتین اعتقاد دارین یا نه، دیگه به ما مربوط نیس و ایشالا که معتقد هستین! خدا همه ی ما رو در صف خادمین اباعبدالله (ع) بدارد!

نویسنده : ناشناس تاریخ : 1397/09/01

خیلی جالب بودخدا قبول کند