×

ضرورت تبلیغ دین از رسانه های نوین


تعداد بازدید : 4102     تاریخ درج : 1390/08/08

38

مقدمه

اهمیت موضوع

امروز وسایل ارتباط جمعی (رادیو، تلویزیون و اینترنت) از مهم ترین لوازم زندگی ما شده اند و بدون هیچ مانع و محدودیتی مرزهای جغرافیایی را در می نوردند و از مهم ترین راههای کسب آگاهی و اطلاعات و از فراگیرترین، عمومی ترین و توانمندترین منابع معرفتی بشر به شمار می روند.

این ابزارهای تبلیغی که با رشد فزاینده ای در حال تعدد و تکثرند، برآن اند که با تهیه و پخش برنامه های متنوع و جذاب و بهره گیری از غرائض، احساسات و حتی فطریات انسانی در رقابتی شکننده، عرصه را بر فرهنگهای رقیب، تنگ کنند و با در اختیار گرفتن افکار مخاطبان و تغییر نگرش در آنان رفتارشان رانیز کنترل نمایند.

موضوع رسانه های نوین، عملکرد و آثار آنها را هر گونه که بررسی کنیم، بی شک موضوعی بسیار مهم است و ما باید به عنوان متولیان دین جامعه، موضع خود را روشن و حکم تعامل با آن را تبیین کنیم؛ زیرا از دو حالت خارج نیست:

الف. این پدیده نو می تواند در خدمت تبلیغات دینی قرار گیرد و اسلام نیز نسبت به بهره گیری حداکثری از آن تأکید دارد.

ب. این تکنولوژی که سحرگونه، افکار و رفتار مخاطبان خود را تحت تأثیر قرار می دهد، دستاورد دشمنان ماست که از نظر اسلام به ضرورت مقابله با آن خواهیم رسید.

این مقاله، با مروری بر اقتضائات رسانه های نوین، ضرورت تعامل حداکثری با آنها و لزوم تعلیم و تعلم و فنون بهره گیری از آنها را برای تبلیغ دین و رسالت حوزه علمیه را در بهره گیری حداکثری از ظرفیتهای این ابزارهای مدرن تبلیغی یادآوری می کند.

رسانه های نوین

می دانیم که رسانه های مدرن، ساخته دست بشرند که پس از انقلاب رنسانس پدیدار شده و به تدریج به تکامل رسیده اند. سرمنشأ این ابزارهای نوین، فرهنگ غرب است و ریشه در تفکرات سکولاریستی و امانیستی دارد که با انگیزه قرار دادن تکنولوژی به جای خدا، اختراع شده و توسعه پیدا کرده اند.

از آنجا که تکنولوژی ارتباطی به عنوان مهم ترین دستاورد بشری، همه ابعاد زندگی ما را تحت الشعاع خود قرار داده، باید آن را «سلطان تکنولوژی»ها نامید؛ زیرا تأثیر آن بر فرهنگ جوامع، از همه اختراعات بیشتر، عمیق تر و گسترده تر است.

شناخت ابعاد مختلف فرهنگ این تکنولوژی، به هر عنوان، یکی از موضوعات مهم است و ضرورت دارد فلسفه، ماهیت، ظرفیتها، نظریه های مختلف ارتباطی، آثار فرهنگی، لوازم و شیوه های به کارگیری، عناصر ارتباطی، و... آن را برای پیام رسانی دینی، به خوبی بشناسیم تا بتوانیم نسبت خود را با این پدیده نوین روشن نماییم و با آگاهی کامل و کمترین آسیب، از ظرفیتهای آن در مسیر تبلیغ ارزشهای اسلامی و مجاهدت در مقابل توطئه های دشمنان به بهترین وجه ممکن استفاده کنیم.

فلسفه وجودی هر رسانه ای، ارتباط و جذب مخاطب است. تعدد و تکثر تصاعدی وسایل ارتباط جمعی، محدودیت زمان و توان مخاطبان از طرفی و آثار مخرب انفجار اطلاعات و ترویج افکار سکولاری در سطوح مختلف، از طرف دیگر، ما را در عرصه رقابتی جدی قرار داده است که ضمن جدیت در تبلیغ و گسترش ارزشهای الهی، باید به مجاهدت در این جهاد فرهنگی بپردازیم و شگردهای تبلیغی دشمن را شناسایی و با آنها مقابله کنیم.

با توجه به موقعیت رسانه ملی در ایران، شناسایی جایگاه ویژه آن در سپهر رسانه ای جهان برای تبیین اهداف انقلاب و ترویج ارزشهای اسلامی در داخل و خارج از کشور از اهمیت ویژه برخوردار است؛ زیرا وضعیت صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در دنیا از جهات مختلف کاملاً ویژه و منحصر به فرد است.

ما باید به عنوان متولیان نهاد دینی در کشور، تکلیف خود را با این ظرفیت ویژه که اکنون کاملاً می تواند و باید در خدمت ترویج معارف اسلامی و مقابله با پیامهای گمراه کننده دشمنان قرار گیرد روشن کنیم.

اسلام و تبلیغ دینی

دین مبین اسلام، آیینی «جهانی» و «جاودانه» است و آمده تا رابطه بین «خدا»، «انسان» و «جهان» را تبیین و تنظیم کند. چنین دینی برای تحقق ویژگیهایی که از «خاتمیت» آن برخاسته، ماهیتا باید تبلیغی نیز باشد و از همه ظرفیتها برای گسترش خود بهره ببرد تا مفاهیم و پیامهای آسمانی آن به همه انسانها برای همیشه و در همه جا برسد و اتمام حجت محقق گردد.

رابطه تبلیغ با امر به معروف و نهی از منکر می تواند همگانی، همه جایی و همیشگی بودن این فرضیه الهی را از بُعد فردی و حکومتی ثابت کند.

تناسب تبلیغ با پیام و موقعیت زمانی و مکانی آن، از مهم ترین موضوعاتی است که باید همواره مورد توجه مبلغان دینی قرار گیرد. از این جهت است که معجزات انبیای الهی علیهم السلام نیز با هم تفاوت داشته و مناسب موقعیت زمانی و مکانی و مخاطب ایشان بوده است.

قرآن کریم نیز ما را مأمور می کند که در مقابل دشمنان، خود را از هر جهت توانمند کنیم. در سایه این دستور ما باید به آن درجه از توانمندی نایل شویم که موجب ارهاب دشمنان شود. اکنون باید ببینیم مظهر توانمندی هر ملت و فرهنگ چیست و جبهه دشمن چه تغییراتی پیدا کرده است و در جهاد فرهنگی، ابزارها و شیوه مبارزه چیست و چگونه باید خود را به درجه ای از توانمندی تبلیغی برسانیم که موجب ارهاب دشمنان فرهنگ اسلام ناب محمدی شویم؟ آیا قدرت رسانه ها یکی از مهم ترین مصادیق توانمندی دشمن در جبهه فرهنگی نیست؟

سیره پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام گویای این حقیقت است که آنان نیز برای ترویج اسلام و تعمیم ارزشهای الهی از تمام ابزارها، قالبها و شیوه های تبلیغی در چار چوپ دستورات شرع مقدس بهره گرفته و از ارتباطات «گفتاری»، «نوشتاری» و حتی «دیداری» به خوبی استفاده کرده اند.

اسلام برای توانمند کردن جامعه اسلامی در مقابل توطئه های دشمن، دستوراتی مبنی بر شناخت دشمن و یادگیری شگردهای آنان جهت خنثی سازی آثار مخرب فرهنگی داده است و تعلیم و تعلم برخی از فنون را لازم می داند.

این دستور با رویکردهایی چون: کاهش آثار سوء، تولیدات همانند، مقابله به مثل، خنثی سازی و مقابله با نقشه های شوم آنان صادر شده است که آثار سوء و عملکرد سحرگونه رسانه های صوتی و تصویری، ما را ملزم به فراگیری و مجاهده علمی و فرهنگی در این جبهه می کند.

تحقق حکومت دینی در ایران اسلامی نیز وظیفه ما را در تبلیغ معارف قرآن و عترت علیهم السلام و ترویج داخلی و خارجی آنها دو چندان می کند و حکومت اسلامی نیز که خود برآیند نهاد دینی است، باید این رسالت بزرگ حکومتی را به نحو احسن انجام دهد.

جایگاه قم و حوزه علمیه و رسالت آن در عصر غیبت نیز برای فراگیر کردن معارف اسلامی از موضوعاتی است که در روایات متعددی آمده و وظیفه تبلیغ رسانه ای ما را دو چندان می کند. در این روایات، قم و اهل آن، قائم مقام حجت خدا هستند و عهده دار اتمام حجت اند و وظیفه دارند علوم و معارف الهی را به سراسر عالم برسانند تا کسی باقی نماند، مگر آنکه سخن حق به او رسیده باشد.

رسانه دینی و دین رسانه ای

از مهم ترین مسائلی که در نظریه پردازی «تبلیغ دین در رسانه های نوین» باید به آن توجه شود، شناخت محدوده و ظرفیتهای دین و قلمرو دین برای تبلیغ مفاهیم خود و آشنایی با ظرفیتهای رسانه های نوین است.

بدون شک، رسانه های «مکتوب»، «صوتی» و «تصویری» کاملاً در مزیتها و معایب با هم متفاوت اند و هر کدام از آنها، ماهیت و جنس ویژه ای دارند و در حمل مفاهیم یکسان نیستند. همچنین، دین نسبت به چگونگی تبلیغ خود نظر دارد و اجازه استفاده از هر نوع ابزار، قالب و شیوه ای را برای گسترش خود نمی دهد؛ علاوه بر آنکه درباره قلمرو تبلیغ مفاهیم خود، نظر خاص دارد.

تعامل نهاد دین و نهاد رسانه

قدمت بحث تعامل «دین» و «رسانه» و استفاده از رادیو در دنیای مسیحیت، به سال 1920 م بر می گردد که اونجلستها به منظور رساندن پیام کلیسا به درون خانه ها، از این رسانه صوتی استفاده کردند. از آن زمان، همواره بین کلیسا و اصحاب رسانه مباحثی وجود داشته است؛ اما با ورود رسانه های تصویری و قدرت فزاینده و تأثیرات تخریبی آنها بر فرهنگ دینی، دغدغه ها نسبت به تعامل دین و رسانه افزایش یافت تا جایی که کتابهای مستقلی درباره عواقب خطرناک تأثیرات رسانه ها به ویژه تلویزیون نگاشته شد.

در سایه این تعامل، سه نظریه مهم ذیل مطرح شد:

گروه اول، دیدگاهی افراطی در مقابل این تکنولوژی داشتند و آن را برایند فرهنگ الحادی و ضد دینی می دانستند و معتقد بودند هر تکنولوژی فرهنگ خود را نیز به همراه دارد از این رو، با دغدغه های دینی، برخوردی سلبی با رسانه داشتند و با استدلال کالایی شدن دین در رسانه ها طرح موضوعات دینی در رسانه را باعث تقدس زدایی از آن می دانستند. (محتوا گرایان)

گروه دوم، بر این اعتقاد بودند که رسانه ها صرفا ابزارند و می توان بدون هیچ دغدغه ای هر نوع محتوایی اعم از دینی و دنیایی را در آنها مطرح کرد. (ابزار گرایان)

و گروه سوم، معتقدند اگرچه رسانه های مدرن فرهنگ خود را به همراه دارند؛ اما از چنان قدرتی برخوردار نیستند که نتوان از آنها برای تبلیغ مفاهیم آسمانی بهره گرفت. بنابراین، باید با شناخت ظرفیت رسانه ها برای تبلیغ دین و آگاهی از قلمرو دین برای تبلیغ مفاهیم مقدس، آگاهانه از توانمندی این ابزار قدرتمند و تأثیرگذار استفاده کرد. (ظرفیت گرایان)

در کشور ایران تعامل دین و رسانه تقریبا با پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شده؛ اما دغدغه های جدی درباره این موضوع و فعالیتهای علمی و تولید محتوا، حدود یک دهه بیشتر سابقه ندارد و چندان کاری به ویژه در حوزه علمیه درباره آن صورت نگرفته است.

وقتی مفاهیم دینی در رسانه های نوین مطرح می شود، ما با دو اصطلاح جدید روبه رو هستیم: «رسانه دینی» و «دین رسانه ای» و باید بررسی شود که این آموزه ها وقتی از این رسانه ها پخش می شوند، چه ویژگیها و شرایطی پیدا می کنند؟ بنابراین، با اصطلاحات دیگری چون: «مذهب مدرن»، «دین حقیقی و مجازی»، «شبه دین»، «دین کالایی»، «دین انتزاعی»، «دین انعطافی» و مباحث مربوط به هر یک از آنها، مواجه می شویم که بررسی آنها در این مختصر نمی گنجد.

شاخصه های رسانه دینی از موضوعات بسیار مهمی است که در صورت تعیین مؤلفه های مورد نظر، بسیاری از مشکلات دین در تعامل با رسانه ها روشن خواهد شد.

اگر رسانه دینی را به یک معنا همان «مبلغ نوین دینی» بدانیم، راحت تر می توانیم شاخصه های آن را متناسب با اقتضائاتی که رسانه های ارتباط جمعی دارند، به دست آوریم و اگر هدف از دین را «هدایت» انسان به سوی خدا بدانیم، آنگاه می توانیم بگوییم که:

رسانه دینی، رسانه ای است که: «محتوا، پیامها، ابزارها، قالبها، شیوه ها و... به کار گرفته شده در برنامه های آن مقبول و مشروع بوده و باید به گونه ای تنظیم و به کار گرفته شوند که تأمین کننده آن هدف غایی باشند و هرچه سبب غفلت و دوری از آن هدف نهایی باشد، به عنوان «پارازیت» و مانع «پیام» به شمار رود.»

در رسانه دینی، نقش کارگزاران و کسانی که در مراحل مختلف تولید پیام فعالیت می کنند، در خروجی و تأثیرگذاری موضوعیت دارد و نباید از نظر دور بماند.

رسالت حوزه علمیه برای تبلیغ دین از رسانه ملی

ما در حکومت اسلامی برای نهاد دین (حوزه علمیه) سه نقش اساسی، از مهم ترین مسائلی که در نظریه پردازی «تبلیغ دین در رسانه های نوین» باید به آن توجه شود، شناخت محدوده و ظرفیتهای دین و قلمرو دین برای تبلیغ مفاهیم خود و آشنایی با ظرفیتهای رسانه های نوین است

یعنی: «تحقیق»، «تبلیغ» و «تحقق» دین قائل هستیم؛ علاوه بر آنکه ایجاد فضای سالم برای پرداختن به این نقشهای اساسی، همچنین مجاهدات در مقابل توطئه های دشمن و مقابله با پیامهای گمراه کننده رسانه های رقیب و استنباط و بیان احکام آنها را نیز از وظایف مهم حوزه علمیه می دانیم.

نسبت به ایجاد رسانه دینی و حرکت به سوی آن و تعامل حوزه علمیه و رسانه ملی، فرضیه های متفاوتی وجود دارد که می توان آنها را به سه فرضیه کلی تقسیم کرد:

فرضیه اول: به دلیل شرایط حاکم بر رسانه ملی و لغزندگی مقوله هنر و رسانه های نوین، ما خود را از آنها کنار بکشیم و از باب احتیاط به همان تبلیغ سنتی و قدر متیقّنها اکتفا کنیم.

فرضیه دوم: با توجه به وضعیت فعلی رسانه ملی، به این سطح از تعامل قانع باشیم و در حدی که ضرورت دارد، همکاری کنیم و صرفا به صورت دستوری و طرح دغدغه ها، رسانه ملی را در جهت رعایت موازین شرعی راهنمایی و در نهایت، ملزم کنیم.

فرضیه سوم: با توجه به مبانی نظری رسانه ای و دینی مورد نظر، به سوی ایجاد رسانه های دینی متعدد و متکثر حرکت کنیم و از ظرفیت ویژه این ابزارها در جهت گسترش ارزشهای الهی و زمینه سازی ظهور بهره برداری نماییم و بر کلیه مراحل تولید و پخش آن نظارت و کلیه فرایندهای آن را هدایت کنیم.

به نظر می رسد فرضیه سوم با ادله عقلی و نقلی قابل اثبات است که البته اثبات آن پژوهشی جداگانه و مفصل را می طلبد.

کلمات کلیدی
دین  |  اسلام  |  تبلیغ  |  تبلیغ دین  |  رسانه  |  رسانه دینی  |  تبلیغ دین از رسانه نوین  |  رسانه نوین  | 
لینک کوتاه :