×

شکوه کار و تلاش (2)

فضیلت کسی که برای روزی خود تلاش می کند، برتر و بالاتر از عابد بی کار شناخته شده است و در روایتی نیز از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده است: به هر کس از دوستان خود که رسیدید، سلام برسانید و بگویید که: جعفر بن محمد به شما سلام وقتی به پیامبر خبر رسید، آنان را نزد خود فرا خواند و فرمود: «چه چیز شما را به این کار نقش کار و سلامت جسم «کار»، یکی از عوامل مهم ایجاد و حفظ سلامت جسمانی انسان است و در نتیجه به صورت کار عاشقانه و ارتباط آن با خلاقیت گاهی کار، تنها برای ادای تکلیف و انجام وظیفه صورت می گیرد. نویسنده ای دیگر در این باره می نویسد:بسیار غم انگیز است که انسان ها، کار و حرفه را تنها وسیله ای برای پر کردن شکم خود بدانند و پیام متن:کار و رشته ای موفقیت آمیز است که مطابق با ذوق و استعداد انسان باشد. علی علیه السلام با اشاره به این حقیقت می فرماید: کاری را که خارج از توانایی زن است، به دستش مسپار که به حال او مناسب تر است و به او از امام صادق علیه السلام نیز در این زمینه روایتی این گونه نقل شده است: «از نظر من، فرق نمی کند که زمینه های شغلی برای افراد بی کار است. در روایتی دیگر نیز امام صادق علیه السلام ما را از دست زدن به این عمل نهی می کند: «[مبادا [شخصی ویل دورانت نیز در این باره می گوید:تندرستی، در کار کردن است و ازاین روی به جوانی لطف و زیبندگی می بخشد.

چکیده ماشینی


تعداد بازدید : 39538     تاریخ درج : 1390/08/08

107

تشویق به کار در قرآن

قرآن مجید در سوره نجم می فرماید:

وَ أَنْ لَیْسَ لِْلإِنْسانِ إِلاّ ما سَعی وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُری. (النّجم: 39 و 40)

و نیست از برای انسان مگر کوشش و تلاشی که انجام داده است و قطعاً ثمره کوشش و تلاش خود را خواهد دید.

خداوند در بیش از دویست مورد، «عمل» انسان را ملاک شخصیت او آورده است و در هفت مورد ماده «صُنع» را که به معنی صورت دادن کار است بیان فرموده است. حاصل سخن اینکه خداوند، کار و کوشش را ملاک شخصیت آدمی بیان کرده است.

همچنین قرآن کریم در آیه های 79 و 80 سوره توبه، در مقام ستایش از کار و تلاش چنین می فرماید:

کسانی که مردم مؤمن را که در بذل صدقات گشاده دست هستند، نکوهش می کنند و کسانی که اشخاصی را که جز بازوانشان، یعنی جز کوشش و کارشان مالک نیستند، مسخره می کنند، خداوند آنها را مسخره می کند و به آنها عذاب دردناک خواهد چشاند. و تو (ای پیامبر) چه برای آنها طلب مغفرت کنی و چه نکنی و اگر هفتاد بار هم برای آنان طلب آمرزش کنی، من آنها را نخواهم بخشید؛ زیرا که آنها به خدا و رسولش کفر ورزیدند و خداوند فاسقان را هدایت نمی کند.

در این دو آیه یک نکته قابل دقت و در عین حال تکان دهنده هست. خداوند، آن دسته از انسان ها را که مردمان اهل کار و تلاش را مسخره می کنند، هم ردیف کافران قرار می دهد؛ آنها را فاسق معرفی می کند و از هدایت خویش بی بهره می دارد. این، خود سندی است محکم برای دریافتن میزان اهمیت کار و کوشش نزد خداوند.

پیام متن:

توجه فوق العاده قرآن به کار و تلاش و تشویق به آن.

ارزشمندی کار در آیینه حکایات

بر اثر آموزش های نوین و ایدئال اسلامی، کار در ردیف عبادت ها درآمده است. تا آنجا که فضیلت کسی که برای روزی خود تلاش می کند، برتر و بالاتر از عابد بی کار شناخته شده است و در مقابل، تنبلی و بی کاری مظهر نقص، پوچی و ابتذال معرفی شده است.

امام صادق علیه السلام ، به یکی از دوستانش به نام معاذ که کار نمی کرد، فرمود: «آیا از کار کردن و داد و ستد کناره گیری کرده ای یا نمی توانی کار کنی؟» گفت: از کارکردن ناتوان نیستم، ولی ثروت زیادی در اختیار دارم که تا پایان عمر، مرا از کار کردن بی نیاز می سازد. حضرت فرمود: «کار را ترک مکن؛ زیرا ترک کار، عقل را زایل می گرداند».

در روایتی نیز از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده است:

به هر کس از دوستان خود که رسیدید، سلام برسانید و بگویید که: جعفر بن محمد به شما سلام می رساند و می گوید: بر شما باد رعایت تقوای الهی و انجام دادن هر کاری که می توان با آن به پاداش های خداوند رسید. به خدا سوگند که شما را جز به چیزی که به خود فرمان می دهیم، فرمان نمی دهیم. پس به کوشش و تلاش بپردازید. چون نماز صبح گزاردید و تمام شد، هر چه زودتر در پی روزی روانه شوید و خواستار روزی حلال باشید و بدانید که خدای بزرگ، روزی شما را می دهد و کمکتان می کند.

همچنین، در حدیثی دل نشین آمده است که امام صادق علیه السلام از شخصی پرسید: عمر بن مسلم چه می کند؟ گفت: فدایت شوم! به عبادت روی آورده و از کسب و کار دست کشیده است. فرمود: «وای بر او، آیا ندانسته است که آن کس که طلب روزی را ترک کند، دعایش مستجاب نخواهد شد». آن گاه آن حضرت ادامه داد: گروهی از یاران پیامبر هنگامی که این آیه نازل شد: «هر کس تقوای الهی را پیشه خود سازد، خداوند، راه رهایی (از تنگ دستی و گرفتاری) را جلوی پای او قرار می دهد، و از جایی که هیچ حساب نمی کند روزی او را می رساند.» (طلاق: 2 و 3) دکان ها را بستند و به عبادت مشغول شدند و گفتند: روزی ما تضمین شده است.

وقتی به پیامبر خبر رسید، آنان را نزد خود فرا خواند و فرمود: «چه چیز شما را به این کار برانگیخت؟ گفتند: یا رسول اللّه ! خداوند، عهده دار روزی ما شد و ما به عبادت روی آوردیم. در پاسخ شان فرمود: «هر کس چنین کند، دعایش مستجاب نخواهد شد. در پی کسب و کار باشید».

پیام متن:

تأکید فراوان اهل بیت علیهم السلام نسبت به کار و کوشش.

نقش کار و سلامت جسم

«کار»، یکی از عوامل مهم ایجاد و حفظ سلامت جسمانی انسان است و در نتیجه به صورت غیرمستقیم، ضامن پیش گیری از بسیاری از بیماری های روحی و اخلاقی خواهد بود. بنابراین، برای آنان که خواهان بدنی سالم هستند، کار و تحرک و فعالیت، در حکم نسخه ای شفابخش خواهد بود.

چنان که علی علیه السلام فرموده است:

مَنْ یَعْمَلْ یَزْدَدْ قُوَّةً، مَنْ یُقَصِّرْ فیِ الْعَمَلِ یَزْدَدْ فَتْرَةً.

هر کس کار کند، نیرویش افزون تر می شود و هر که در کار کردن کوتاهی نماید، سستی او افزایش می یابد.

گفتنی است با داشتن جسم سالم، زمینه برای روح و عقلی سالم نیز آماده می شود، همان گونه که در مقابل، جسم بیمار و ناسالم، می تواند بستری برای بسیاری از ناهنجاری های اخلاقی و روانی باشد.

پیام متن:

کار، یکی از عوامل مهم سلامتی جسم و روح است.

کار عاشقانه و ارتباط آن با خلاقیت

گاهی کار، تنها برای ادای تکلیف و انجام وظیفه صورت می گیرد. گاهی نیز، در عشق ریشه دارد و عاشقانه انجام می شود. کار به انگیزه ادای وظیفه، گر چه بسیار ارزشمند است و به مراتب بهتر از بی کاری است، ولی در آثار و برکات، هرگز به پای کار «عاشقانه» نمی رسد.

در «کار عاشقانه» است که آدمی خستگی ناپذیر می شود، خلاق و نوآور به بار می آید و کارش را نیز به نیکوترین صورت انجام می دهد. این «کار عاشقانه» است که چون فراتر از مقیاس های کوچک مادی و محاسبه ای پولی صورت می گیرد، انواع برکت ها را به همراه خویش از آسمان نازل می کند. کار عاشقانه، مردم خواهی را نیز در پی دارد.

جبران خلیل جبران می گوید:

کار، همواره تهی است، مگر آنکه عشق را در سینه داشته باشید و چیست کار کردن عاشقانه؟ بافتن پارچه ای است از تار و پودِ دل، گویی دلدارت از آن پارچه، جامه ای خواهد دوخت. ساختن خانه ای است از ملات مهر، گویی دلدارت در آن خانه خواهد زیست. افشاندنِ بذر است از روی لطف، و درو کردن محصول است با شور و شوق، گویی دلدارت حاصل کار را خواهد خورد. کار عاشقانه، دمیدن پاره ای از روح خویش است در هر آنچه می سازی.

اگر نمی توانی عاشقانه کار کنی و اگر کار خود را به زهر بیزاری و نفرت می آلایی، پس بهتر آن است که دست از کار بداری و از کسانی که شادمانه و عاشقانه کار می کنند، صدقه بگیری؛ زیرا اگر نان را به آتش توجه و التفات نپزی، نانی تلخ خواهی پخت و گرسنه را نیم سیر رها خواهی کرد.

نویسنده ای دیگر در این باره می نویسد:

بسیار غم انگیز است که انسان ها، کار و حرفه را تنها وسیله ای برای پر کردن شکم خود بدانند و از این تأسف بارتر، وضع افرادی است که در عنفوان جوانی به جای اینکه سرشار از روحیه، نشاط و آرزو باشند، نسبت به کار و فعالیتشان احساس ملال و خستگی می کنند. اگر به کار و حرفه خود مباهات کنید و از انجام آن رضایت خاطر داشته باشید، در این صورت، حرفه شما سرچشمه شادی و لذت بی پایان خواهد بود. مردمی که تمام سعی و کوششان بر این است که وقتشان بیهوده تلف نشود و برای کار، حد و مرز نمی شناسند، قطعاً موفق ترند از کسانی که تنها در حد انجام وظیفه کار می کنند.

پیام متن:

خلاقیت، نوآوری، خستگی ناپذیری، مردم دوستی و بسیاری از ثمرات دیگر، از نتیجه های «کار عاشقانه» است، نه آن کاری که تنها برای انجام تکلیف صورت می گیرد.

کار در خور ذوق و استعداد

تقریباً هفت قرن پیش، مولانای بلخی گفته بود:

هر کسی را بهر کاری ساختند میل آن را در دلش انداختند

در واقع مولانا، با این بیت به این نکته اشاره دارد که هر انسانی استعداد ویژه خود را دارد. این گونه نیست که در وجود انسان، استعداد همه کارها و حرفه ها قرار داده شده باشد، بلکه هر آدمی، به طور طبیعی و فطری، استعداد و ذوق یک یا چند کار محدود را دارد. دستگاه آفرینش، افراد را با ذوق و استعدادهای ویژه ای آفریده است. یکی از رمزهای پیروزی، آن است که انسان، به سراغ کار و رشته ای برود که بر اساس ذوق و سلیقه و استعداد او باشد.

اساساً پاره ای از شکست ها و ناکامی های آدمی، نتیجه انحراف از این اصل مسلم است که در بیشتر مواقع در پی کاری است که ذوق و استعداد آن را ندارد و از کاری که شایسته آن است، سر باز می زند. کار و حرفه ای که مطابق با استعداد شخص باشد، سبب می شود که انسان در آن کار به پیشرفت دلخواه خود برسد و شاهد شکوفایی کامل استعدادش باشد. افزون بر آن، رعایت چنین قانونی سبب می شود که آن دسته از استعدادهایی که می تواند منشأ بسیاری از هنرنمایی ها و برکات باشد، راکد نماند. از ادیسون پرسیدند چرا اغلب جوانان موفق نمی شوند؟ گفت:

برای اینکه راه خود را نمی شناسند و در جای دیگری گام برمی دارند. چنین افرادی دو نوع ضرر به جامعه می زنند: کاری را که شایستگی آن را دارند و اگر آن را تعقیب کنند، کامیاب می شوند، انجام نمی دهند؛ کاری را که بر عهده گرفته اند، به خوبی انجام نمی دهند و از عهده آن برنمی آیند.

امروزه در کشورهای توسعه یافته با آزمایش های ویژه، استعداد افراد را به دست می آورند و به آنها توصیه می کنند در رشته ای که استعداد آن را دارند وارد شوند.

درباره یک هنرمند نقاش چنین می گویند: «وی در محیط دبیرستان دانش آموز تنبلی بود، و هرگز درس نمی خواند. یک دبیر روان شناس او را خواست. او را پند داد و از عواقب این وضع آگاه کرد. هنگام سخن گفتن، متوجه شد که دانش آموز، در حالی که سخنان او را گوش می داد، با قطعه زغالی عکس مرغی را که روی شاخه های پربرگ نشسته است، روی زمین می کشد. دبیر هوشمند دریافت که این دانش آموز برای نقاشی آفریده شده است، نه برای حل معادلات جبری. این موضوع را با پدر او در میان گذاشت و گفت: فرزند شما ذوق سرشاری در هنر نقاشی دارد. اگر تغییر رشته دهد، شاید در این رشته سرآمد روزگار شود. گذشت زمان، درستی گفتار دبیر آزموده را اثبات کرد. چیزی نگذشت که وی نقاش چیره دستی شد».

پیام متن:

کار و رشته ای موفقیت آمیز است که مطابق با ذوق و استعداد انسان باشد.

کار در حد توان

خداوند، انسان ها را در حد توان و ظرفیت آنان مکلف کرده است و می فرماید: «لا یُکَلِّفُ اللّه ُ نَفساً اِلا وُسعَها؛ خداوند، هر کسی را به اندازه توانایی او تکلیف نموده است». (بقره: 286)

بدون شک، این سخن زیبای پروردگار، افزون بر آنکه از دریای عدالتش سرچشمه می گیرد، در مصلحت و حکمت او نیز ریشه دارد؛ زیرا تکلیف نمودن فراتر از «توان»، افزون بر آنکه مانع از انجام درست و کامل آن عمل می شود، بیزاری نسبت به آن را نیز در پی دارد. در نتیجه، روح نشاط و سرزندگی را از انسان می گیرد و ناخودآگاه، آدمی را به سوی افسردگی می کشاند.

مناسب است که انسان ها، با الگوگیری از این اصل قرآنی، توان و ظرفیت خود را در کارهای مورد نظرشان محاسبه کنند تا در نتیجه از پی آمدهای ناگواری که گفته شد، محفوظ بمانند.

پذیرش کار متناسب با توان جسمی، فکری و مدیریتی، افزون بر اثر مثبت آن در سامان دهی امور اقتصادی، در تندرستی، نشاط روحی و نیز حفظ کرامت و شخصیت افراد نقش مهمی دارد. امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید: «سزاوار نیست مؤمن، خود را خوار نماید». به امام گفته شد: چگونه ممکن است خود را ذلیل سازد؟ فرمود: «به کارهایی دست زند که توان انجام آن را ندارد».

این مهم، به ویژه درباره زنان شاغل که به طور طبیعی وضعیت جسمی و روحی متفاوتی نسبت به مردان دارند، بیشتر قابل توجه است. علی علیه السلام با اشاره به این حقیقت می فرماید:

کاری را که خارج از توانایی زن است، به دستش مسپار که به حال او مناسب تر است و به او آسایش خاطر بیشتری می بخشد و زیبایی اش را پایدارتر می سازد؛ زیرا زن همچون گلی خوش بو است.

پیام متن:

از منظر عقل و شرع، کار باید در حد توان انسان ها باشد.

حفظ تعادل در انجام کار

ارزشمندی و تقدس کار و توجه فراوان قرآن و روایت ها نسبت به آن، بدان معنی نیست که آدمی تا آنجا به کار بپردازد که نه حال و وقتی برای عبادت برایش باقی بماند و نه زمانی برای تفریحات سالم و بهره مندی از لذت های حلال. از آنجا که اسلام، دین تعادل است، در عین توصیه فراوان به کار، به رعایت اعتدال در کار نیز سفارش کرده است. در حدیثی از امام موسی بن جعفر علیه السلام چنین آمده است:

بکوشید که وقت شما چهار قسمت باشد: قسمتی برای مناجات با خدا، بخشی برای کار و فعالیت، پاره ای برای معاشرت با برادران و افراد مورد اعتماد که عیب های شما را یادآوری کنند و از دل نسبت به شما اخلاص ورزند. زمانی را هم به پرداختن به لذت های مشروع و حلال اختصاص دهید، که به وسیله این ساعات پرداختن به تفریحات سالم و لذت های صحیح، بر انجام وظایفی که در سه قسمت پیش گفته شد، توانا می شوید.

نکته مهمی که در پایان این حدیث بیان شد، بسیار قابل دقت است و از آن چنین برمی آید: اگر انسان ساعاتی از اوقات خود را به شادمانی و پرداختن به لذت های مباح اختصاص ندهد، به خوبی از عهده وظایف خویش، همانند کار و عبادت کردن، برنخواهد آمد؛ زیرا اگر فکر انسان، پیوسته به سبب پرداختن به تفریح های سالم و به موقع، از فرسودگی رها شود و نشاط دوباره بیابد، آدمی همواره کارها و وظایفش را به خوبی انجام خواهد داد.

یکی از نویسندگان در این زمینه می نویسد:

وقتی که مغز بانشاط است، فعالیت همه اعضای حیاتی، طبیعی است. مغز شفاف، خیلی بیشتر از مغز آشفته، انجام وظیفه می کند. کاری که به کمک مغز آرام و متوازن انجام شود، بی نقص و قابل دوام است.

نویسنده دیگری نیز درباره لزوم حفظ تعادل در کار و پرهیز از غرق شدن در کار چنین می نویسد:

مردان و زنانی که در کار و فعالیت اقتصادی خویش غرق شده اند و جهان را از دریچه درآمد می نگرند و خانواده خود را به دست فراموشی می سپارند و از ایفای تکلیفی که در این زمینه بر عهده دارند، غفلت می ورزند، با دست خویش زمینه تزلزل خانواده و نابسامانی آن را فراهم می سازند. کاری با ارزش است که هدف آن فداکاری، رشد شخصیت، خلاقیت، سازندگی، خوش بختی خود و دیگران باشد. مردان و زنان امروزی که قسمت اعظم وقت خود را در پشت میز اداره ها و مانند آن صرف کار کردن می نمایند، هنگامی که با اعصابی خسته و ناراحت به خانه برمی گردند، کوچک ترین برخورد و ناچیزترین حادثه در خانه، موجب بروز اختلاف شدید می گردد.

پیام متن:

1.لزوم حفظ اعتدال در کار.

2.خطر تزلزل بنیان خانواده، به واسطه پرداختن بیش از حد به کار و در نتیجه فراموش کردن خانواده.

لزوم تخصص در کار و حرفه

در آموزه های دینی به موضوع «تخصص» در کار و حرفه، بسیار توجه شده است. در قرآن کریم آن گاه که یوسف علیه السلام به عزیز مصر می گوید: «اجْعَلْنی عَلی خَزائِنِ اْلأَرْضِ؛ مرا بر خزائن این سرزمین بگمار» (یوسف: 55)، از تخصص و آگاهی کافی خویش سخن گفته و می گوید: «إِنّی حَفیظٌ عَلیمٌ؛ همانا من نگاهبانی (امین) و کاردانی آگاه به این کار هستم». (یوسف: 55)

مولوی نیز در مثنوی گفته است که حتی اگر پنبه دوز هستی، در کارت متخصص و خبره باش.

تخصص نداشتن در کار سبب می شود که هم آن کار، خوب صورت نپذیرد و هم مراجعه کننده در این میان ضرر کند. چه بسا اقدام ناآگاهانه در مواردی همچون پزشکی، به قیمت جان اشخاص تمام شود. نظامی می گوید:

می کوش به هر ورق که خوانی تا معنی آن تمام دانی
می باش طبیب عیسوی هُش اما نه طبیب آدمی کش

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خرابی حاصل از انجام دادن کار بدون تخصص و آگاهی را بیشتر از اصلاح آن می داند و می فرماید: «مَنْ عَمِلَ عَلی غَیْرِ عِلْمٍ کانَ ما یُفْسِدُ اَکْثَرَ مِمّا یُصْلِحُ؛ هر کس بدون علم و تخصص، کاری انجام دهد، بیش از آنکه آباد کند، خراب می کند».

در جایی دیگر فرموده است: «هر گاه می خواهی کاری انجام دهی، آن را از روی اطلاع و دانش انجام بده و از آن بپرهیز که کاری را نادانسته و بدون آگاهی انجام دهی».

از امام صادق علیه السلام نیز در این زمینه روایتی این گونه نقل شده است: «از نظر من، فرق نمی کند که کار را به خائن واگذار کنم، یا به انسانی ناشی و نامتخصص و فاقد مهارت».

خلاصه آنکه اهمیت «تخصص» در کار و حرفه تا آنجاست که در روایت اسلامی از آن به عنوان معیاری برای شخصیت انسان ها نام برده شده است. حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید: «النّاسُ اَبناءُ ما یُحسِنُونَ؛ مردمان فرزندان آن چیزند که آن را نیک و شایسته انجام دهند».

در شرح این حدیث شریف چنین آمده است:

یعنی همان گونه که انسان ها به پدران خویش نسبت دارند و با پدران و قدر و منزلت آنها شناخته می شوند، به همین گونه هم، اشخاص به کار و مهارت و تخصص خود نسبت داده می شوند و قدر و منزلت کسب می کنند.

همچنین یکی از نویسندگان در این باره می نویسد:

نظم و ترتیب و آرامش، زمانی در جامعه برقرار است که هر چیز و هر کس در جای واقعی خود قرار گیرد. در جامعه، هر کس صندلی مخصوص به خود دارد، و زمانی که همگی در صندلی های واقعی خود قرار بگیرند، جامعه بدون هیچ اشکالی فعالیت کرده و کارها درنهایت آرامش و سرعت پیش می روند؛ زیرا هر کسی مسئولیت واقعی خود را عهده دار است. بنابراین، بسیار مهم است که فرد در جایگاه اصلی خود باشد. اگر انتظار داریم که جامعه ما با سرعت پیشرفت کند و به ثبات برسد، همگی باید کارهای حقیقی خود را انجام دهیم. حرفه ای ها نباید کار خود را رها کنند و غیرحرفه ای ها جای گزین آنان شوند.

پیام متن:

اهمیت دادن قرآن و اهل بیت علیهم السلام به موضوع تخصص در کار و حرفه.

پدیده ای نامبارک به نام بی کاری

بی کاری، ناهماهنگی با آفرینش است. در جهانی که هر ذره ای در آن، به کاری و وظیفه ای مشغول است، بی کاری یعنی نواختن ساز مخالف در جمع هم نوای عالم هستی که در نتیجه سبب ظهور زشتی در مجموعه جهان آفرینش خواهد شد.

افزون بر آن، بی کاری بستری مناسب برای بروز انواع ناهنجاری های اخلاقی و ارتکاب لغزش هاست.

یکی از دانشمندان می نویسد:

در بهداشت روانی به ثبوت رسیده است که بی کاری و عدم فعالیت و اشتغال فکری موجب خلأ روحی و دشمن سلامت روح است. کسانی که از فعالیت های زایا و خلاق و مفید بازمانند، ناچار، مشغولیت ها و سرگرمی های زیان مند برای خود فراهم می کنند و به قمار و باده گساری و مواد مخدر و تنوع جویی های جنسی، خودخوری، حسادت، کینه توزی های دور از منطق، عیب جویی از دیگران و رفتارهای انحرافی دیگر توسل می جویند.

درمان به وسیله کار، تفریح و فعالیت های گوناگون، یکی از مهم ترین شیوه های تکاپوی درمانی، در معالجه بیماران روانی به شمار می رود. نه تنها حفظ سلامت روح و پیش گیری از شبیخون ناراحتی های روانی، نیازمند به سرگرمی و فعالیت و اشتغال فکری است، بلکه لازمه پرورش استعدادها و رشد صحیح شخصیت نیز، به کار گماشتن نیروهای فکری و پرهیز از تنبلی فکری است.

پاسکال نیز گفته است:

منشأ کلیه مفاسد فکری و اخلاقی، بی کاری است. هر کشوری که بخواهد این عیب بزرگ اجتماعی را رفع کند، باید مردم را به کار وادارد تا آن آرامش عمیق روحی که عده اندکی از آن آگاهند، در وجود همه برقرار شود.

بنابراین، در نگاهی جامعه شناسانه باید گفت: اصلاح جامعه، نتیجه ای است که با تحقق مقدمه هایی شکل می گیرد. از مهم ترین آن مقدمات، ایجاد بازار اشتغال و فراهم ساختن زمینه های شغلی برای افراد بی کار است.

پیام متن:

پدیده بی کاری، افزون بر آنکه ناهماهنگی با آفرینش است، بستری مناسب برای ارتکاب لغزش ها و انحراف ها به شمار می آید.

کارهای کاذب

یکی از بدترین بلایا و آفات برای هر جامعه، روی آوردن به کارهای کاذب و دوری از کار مفید و مولد است. در کارهای کاذب، تنها، سود شخص در نظر گرفته می شود و در آن نه اثری از توجه به منافع دیگران به چشم می خورد و نه خبری از تلاش و فعالیت وجود دارد.

اهل بیت علیهم السلام به صراحت ما را از دست زدن به چنین کارهایی نهی کرده اند. برای مثال به مواردی از آن اشاره می کنیم امام صادق علیه السلام می فرماید:

دوست ندارم آسیابی را اجاره کنم، و همان آسیاب را با قیمتی بیشتر به دیگری اجاره دهم، بی آنکه در آن آسیاب، کاری انجام داده باشم و آن را مجهزتر کرده باشم.

در روایتی دیگر نیز امام صادق علیه السلام ما را از دست زدن به این عمل نهی می کند: «[مبادا [شخصی خانه ای را اجاره کند و بعد آن را به مبلغی بیشتر اجاره دهد، بدون آنکه در آن خانه اقدامات جدیدی به عمل آورد».

همچنین، از امام صادق علیه السلام درباره کسی پرسیدند که تعهد می کند کاری را انجام دهد، ولی بعداً همان کار را با قیمت کمتر به دیگری واگذار می کند و از این راه منافعی تحصیل می کند. امام فرمود: «نمی تواند چنین کاری را انجام دهد، مگر آنکه قسمتی از کار را شخصاً انجام داده باشد».

دیدیم امامان معصوم علیهم السلام ، آن دسته از کارهای دروغین و معاملاتی را که در آنها از منافع جامعه چشم پوشی شده و تمامی سود، برای شخص متمرکز گشته است، به شدت نفی می کنند و افراد جامعه را از دست زدن به چنین کارهایی باز می دارند؛ زیرا در چنین کارهایی، بویی از تلاش و تولید و خدمت از سوی شخص به مشام نمی رسد.

از همین رهگذر، فلسفه حرمت ربا آشکار می شود که برخی پول انباشته خود را به نیازمندان قرض می دهند و بدون آنکه کاری انجام دهند یا در آن کار شریک شوند و خطر احتمالی آن را بپذیرند، با وام گیرنده شرط می کنند که پول بیشتری باز گردانند.

این عمل، سبب می شود که کسانی بدون فعالیت و کار به ثروت های زیادی برسند و پولی که باید در جامعه در گردش باشد، در دست عده ای خاص متمرکز شود. ادامه این کار سبب خواهد شد که نیازمندان جامعه، نیازمندتر و رباخواران، حریص تر و ثروتمندتر و به طبقه ای استثمارگر تبدیل شوند.

پیام متن:

1. مذمت شدید اهل بیت علیهم السلام از روی آوردن مردم به کارهای کاذب.

2. رباخواری، مانعی برای تلاش و کارهای تولیدی و عاملی برای شکاف بیشتر بین فقیر و غنی.

کار از نگاه دیگران

ارزش و قداست کار، مورد توجه همه مذاهب و اقوام بوده است و هر کدام به نوعی، توصیه به آن را در دستور کار خویش قرار داده اند.

در نوشته های پولس رسول از حواریون عیسی مسیح علیه السلام می خوانیم:

نان هیچ کس را مفت نخوردیم، بلکه روز و شب کار کردیم و عرق ریختیم تا بتوانیم لقمه نانی بخوریم و سربار کسی نباشیم. نه به این دلیل که ما حق نداشتیم از شما تقاضای خوراک بکنیم، بلکه می خواستیم به شما نشان بدهیم که برای امرار معاش باید کار کنید.

ویل دورانت نیز در این باره می گوید:

تندرستی، در کار کردن است و ازاین روی به جوانی لطف و زیبندگی می بخشد. سرّ لطف و زیبندگی در کار کردن است و اشتغال، نیمی از رمز خرسندی و خشنودی است. از خدا مال و منال نخواهیم، بلکه توفیق کار و عمل بخواهیم. (ثورو) می گوید: در مدینه فاضله، هر کسی باید خود، خانه خود را بسازد. در این حال، دل های مردم از نغمه و سرور پر می گردد، همانند مرغان که به هنگام ساختن لانه های خود، می خوانند و چه چهه می زنند.

همچنین، نویسنده دیگری در این زمینه می نویسد:

زندگی مردان موفق، شهادت می دهد که همگی مرد کار و زحمت بودند. به قول الکساندر هامیلتن نابغه عصر خود: مردم می گویند، تو نابغه هستی. من از نبوغ خود خبر ندارم، فقط می دانم، شخص زحمت کشی هستم.

ادیسون برای تکمیل پاره ای از اختراعات خود، شب ها و روزها در آزمایشگاه می ماند و برای آنکه نیروی برق را طوری تسخیر کند که استفاده از آن ارزان و آسان باشد، بارها اتفاق می افتاد که دو یا سه روز از آزمایشگاه بیرون نمی آمد.

در زندگانی پاستور، دانشمند بزرگ فرانسه می خوانیم که شعار او در طول زندگی کار بود. گاهی چنان سرگرم کار می شد که سر و صدا و غوغای بیرون آزمایشگاه را نمی شنید.

نیوتن نیز گفته است: اگر من به جایی رسیده ام، بر اثر کار و کوشش بوده است.

پیام متن:

سفارش همه ادیان و اقوام به کار و تلاش.

کلمات کلیدی
قرآن  |  انسان  |  خداوند  |  امام صادق علیه‌السلام  |  استعداد  |  کار  |  تلاش  |  پیام متن  | 
لینک کوتاه :  
نویسنده : حسین غفوری تاریخ : 1400/10/21

سلام بسیار عالی بود و چیز هایی که من نیاز داشتم رو ازش بهره بردم ممنون

نویسنده : امیر حسین تاریخ : 1391/02/15

اصلا جالب نبود

نویسنده : امیر حسین تاریخ : 1391/02/15

سوال من در مورد سخنان امام علی ع است اماچنین چیزی اینجا نوشته نشده است

نویسنده : امیر حسین تاریخ : 1391/02/15

اطلاعاتی که می خواستم اصلا به دست نیاوردم