×

پیری و سال مندی


تعداد بازدید : 7145     تاریخ درج : 1390/08/08

77

پدیده پیری

پیری، دوره ای از زندگی است که با ویژگی های گوناگون شناخته می شود. دوران پیری، واپسین سال ها و روزهای زندگی است که پس از پیمودن دوره های مختلف رشد، از کودکی گرفته تا نوجوانی و جوانی و میانسالی، در تقویم زندگی فرد پدیدار شده و آدمی را در شرایطی متفاوت با دوره های پیشین قرار می دهد.

پیری را به عنوان های مختلف سال خوردگی، سن سوم، عمر سوم، مرحله سوم حیات نیز می خوانند و گاه در مواردی، از آن به کهولت نیز یاد می کنند. پیری را راه سرازیری زندگی می گویند، زیرا در آن، قوای بدن فرسوده و عوارض جسمی و ذهنی با سرعت زیادتری پدید می آید و گسترش می یابد. سفیدی موی سر یا جو گندمی شدن آن را به خاکستری تشبیه کرده اند که از شعله های آتش که در سنین پیشین وجود داشته و زندگی شان را روشن می کرده، پدید آمده است.

دمی چند گفتم برآرم کامدریغا که بگرفت راه نفس

دریغا که بر خوان الوان عمردمی خورده بودیم و گفتند بس

سعدی

پیام متن:

پیری، حقیقت و موهبت انکارناپذیری است که توجه به در پی بودن این روزگاران در آینده، آدمی را بینا می سازد.

عبرت آموزی از روزگاران پیری، از زبان قرآن کریم

پیری، هم رکاب فرسودگی و خستگی است و با نشانه هایی چون ضعف جسمانی، پژمردگی و فرسودگی بدن آشکار می شود. قرآن کریم آنچه را بر اثر پیری از آدمی ستانده می شود، سرشار از عبرت و اندیشه می داند و می فرماید:

وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَفَلاَ یَعْقِلُونَ. (یس: 68)

و هر که را عمر دراز دهیم، او را در خلقت، دچار کاستی می کنیم؛ آیا نمی اندیشند.

بدیهی است، برای کسی که از همه لحظه های جوانی به درستی استفاده کرده است، روزگاران کاستی ها و سستی ها، یعنی پیری، روزگار اندوه و حسرت نخواهد بود.

پیام متن:

روزگار کهن سالی در راه است. جای خالی کاستی های آن دوران را، از پیش با ذخیره اندوزی بهار جوانی پر کنیم.

دشواری های پیری

پیری، یکی از دشوارترین فصل های زندگانی و به منزله زمستان عمر است. در دوره سالمندی، زندگی با رنج و عذاب همراه است؛ زیرا از یک سو، سستی در جان و بدن راه می یابد و روز به روز قوای بدنی رو به تحلیل می رود و از سوی دیگر، دیوارهای امید یکی یکی فرو می ریزد و فرد احساس می کند که به آخر خط در مسابقه زندگی رسیده است. به همین دلیل، در بیشتر کشورها به ویژه جوامع جهان سوم، بسیاری از افراد پس از دریافت حکم بازنشستگی، احساس پوچی و تنهایی و بی پناهی به سراغشان می آید و در صورتی که برنامه منظم و تدوین شده ای برای پر کردن اوقات فراغت خود نداشته باشند، به یأس و نومیدی دچار می شوند و گوشه تنهایی پیشه می کنند. بیشترین مشکلات، سازگاری با محیط و شرایط جدید، در روزها و ماه های نخست بازنشستگی است، مشکلاتی که گاهی به بروز نگرانی های شدید، بیماری های عصبی، افسردگی و سرانجام مرگ می انجامد. به ویژه کسانی که در دوران جوانی و میانسالی آمادگی های لازم برای رویارویی با پدیده پیری را پیدا نکرده و ره توشه ای مناسب برای خود نیندوخته اند. بر این اساس، فرهنگ سازی برای پذیرش روزگاران پیری، می تواند از کارهای فرهنگی هر جامعه ای به شمار آید تا در اثر آن، دوران پیری، امری طبیعی و فرصتی کمیاب جلوه داده شود و افراد، از رویارویی با آن به هراس نیفتند.

پیام متن:

تلخی های زمان پیری را می توان، با پذیرش این پدیده و اندوختن تجربه های کافی در جوانی، به شیرینی تبدیل کرد.

پیری از دیدگاه اسلام

دین اسلام، سرشار از نکته ها، راه کارها و دستورهای ارزنده ای درباره سال خوردگان است. اسلام به جوانان سفارش می کند که همواره احترام پدر و مادر خویش را سرلوحه زندگی خود قرار دهند.

امام باقر علیه السلام در این باره فرمود: «از رسول اکرم صلی الله علیه و آله پرسیدند: چه کسی بزرگ ترین حق را به آدمی دارد؟ فرمود: پدر و مادر».

پیامبر بزرگ صلی الله علیه و آله درباره رعایت حقوق کودکان و سال خوردگان می فرماید:

آن کس که بر افراد خردسال مهرورزی نکند احترام پیران و سال خوردگان را نگه ندارد، از ما نیست.

خداوند در قرآن مجید می فرماید:

ای پیغمبر! اگر از تو بپرسند در راه خدا چه انفاق کنیم؟ بگو هر چه از مال خود انفاق کنید، درباره پدر، مادر، خویشان، فقیران و رهگذران رواست و هر نیکویی کنید، خدا بر آن آگاه است. (بقره: 215)

اسلام هم چنان که رعایت احترام سالخوردگان را مانند یک دستور به همگان سفارش می کند، برای افراد پیر و سالخورده نیز وظایفی را بر می شمارد که در صورت سرپیچی از آنها، فرد پیر، احترام و جایگاه خویش را از دست می دهد. از آن جمله، وجود ویژگی آز و طمع در برخی پیران است که به شدت نکوهش شده است. از رسول اکرم صلی الله علیه و آله در این باره نقل می کنند:

«فرزند آدم به پیری می رسد، ولی دو صفت در وجودش جوان و شکوفا می شود؛ یکی حرص است و دیگری آرزو».

امام صادق علیه السلام فرموده است:

ای آن که موی سفید و دل سیاه داری! به هوش باش که پیش رویت عذاب الهی و پشت سرت ملک الموت است. می خواهی چه کنی؟ روزی بچه بودی و نادان، روز دیگر جوان بودی و گناهکار، امروز پیر هستی و ریاکار، تو اکنون کجایی و در چه حالی؟ پس کارهای خوب و پسندیده ات کجاست؟»

همچنین آن حضرت می فرماید: «خداوند پیری را که نادان باشد یا نادانی کند، دشمن می دارد».

در این میان، امام صادق علیه السلام پیر اندیشمند و با وقار را شامل لطف و عنایت خویش قرار می دهد و درباره او می فرماید:

وضع پیرمرد ریش سفید و سالمند کهن سالی که در خانواده و قبیله خود زندگی می کند. مانند موقعیت پیامبری است که میان امت خود به سر می برد و باید در حق او اطاعت و احترام لازم به کار رود.

پیام متن:

گرچه وظیفه کوچک ترها احترام به پیران و سالخوردگان است، پیران نیز باید با رفتار سنجیده خود، زمینه این احترام را فراهم آورند.

پیری از منظر ادب فارسی

ادبیات کهن و گران سنگ فارسی، سرشار از شعرها و سخنان نغز و شیوا درباره پدیده سالمندی و افراد سالخورده است.

برای نمونه، فردوسی شاعر حماسه سرا و مسلمان ایرانی، از امکانات مالی و رفاهی و کمبود آنها در زندگی پیر، سخن به میان می آورد و می گوید:

بپوش و نیوش و ببخش و بدهبرای دگر روز چیزی بِنه

مبادا که در دهر دیر ایستیمصیبت بود پیری و نیستی

فردوسی با این پیام، جوانان را به آینده نگری و فرا رسیدن روزهای سخت پیری و اندوختن ذخیره برای آن روزگاران هشدار می دهد.

سعدی رحمه الله نیز چنین می سراید:

چون پیر شدی ز کودکی دست بداربازی و ظرافت به جوانان بگذار

و نیز:

طرب نوجوان ز پیر مجویکه دگر ناید آب رفته به جوی

حافظ نیز می گوید:

عمر بگذشت به بی حاصلی و بلهوسیای پسر جام می ام ده که به پیری برسی

کاروان رفت و تو در راه کمین گاه به خوابوه که بس بی خبر از غلغل چندین جرسی

بسیاری از شاعران ایران در آثار خود بر عمر رفته و روزهای گذشته دوران جوانی حسرت می خورند و با آه و افسوس بدان می نگرند و می سرایند که:

زرع را چون رسید وقت درونخرامد چنان که سبزه نو

دور جوانی بشد از دست منآه و دریغ آن زَمَنِ دل فروز

سعدی

دیده تا یارای دیدن داشت، دیداین چراغ، اکنون دگر بی روغن است

پروین اعتصامی

برخی از شاعران نیز جوانان را به رعایت حال پیران و کمک و رسیدگی به سالمندان سفارش کرده اند:

پیری کهن و شکسته حالمای تازه جوان بگیر دستم

ادیب نیشابوری

نه تنها زبان نظم، بلکه نشر شیرین فارسی نیز آکنده از نکته ها و آموزه های بسیار درباره پیر و پیری است.

«عادت های روزگار بی رحم، خود این است که طراوت گلشن جوانی را به وحشت خارستان پیری مبدل سازد و مشرب عذب توانگر ما را به خس و خاشاک مذلت مفلسی مکدر گرداند. راحتِ روزش، بی محنت شب تار نیست و هوای صاف نمایش، بی غبار ضرر و آزار».

بیخی نشان که دولت باقیت بر دهدکاین باغ عمر، گاه خزان است و گه بار

کاشفی سبزواری

پیام متن:

در اندیشه دوران پیری بودن، نصیحت شنوی از پیران و حسرت روزگار جوانی را در پیری خوردن، از آموزه های ادب فارسی است.

زیبایی های پیری

یک فرد سالخورده در صورتی که به زیور اخلاقِ نیک و زیبا آراسته شده باشد، جایگاهی ویژه و ارزشمند میان اعضای خانواده و اطرافیانش دارد. به فرموده امام صادق علیه السلام : «الشَّیْخُ فی اَهْلِهِ کالنَّبی فی اُمَّته؛ پیر در میان اهلش، همانند پیامبر میان امتش است».

از نگاهی دیگر، پیری مرحله تکامل معنوی انسان است. او می تواند از مزیت های پیری، همچون احساس پختگی و کمال، بی نیازی علمی و عملی، صبوری و تحمل بالا، داشتن فرصت کافی برای سیر و سفر و مکاشفه درونی، مجال مناسب برای خودسازی و نزدیک شدن به درگاه الهی بهره گیرد و در جمع خانواده و آشنایان نیز محترم باشد و در مقام مرادگر و مرشد، به دیگران مشورت دهد.

فرد پیر، کوله باری از تجربه ها را بر دوش دارد که می تواند، آن یافته های گران بها را به رایگان در اختیار جوانان و میانسالان قرار دهد و بدین گونه، بر حرمت و عزت خود بیفزاید.

بدین ترتیب، روزگار پیری، دوران برداشت محصولاتی است که فرد در طول عمر خود در باغ زندگی اش کاشته و با خون دل و عرق جبین آنها را آبیاری کرده است. فرزندان او، نوه ها و دیگر وابستگان نزدیک، از ثمره های عمر او به شمار می آیند و شایستگی و صلاح آنان، آسودگی خاطر و خشنودی قلبی او را فراهم می آورد.

پیری را می توان با فراهم آوردن تجربه های ارزشمند، پختگی روحی و روی کرد معنوی به خداوند پر کرد تا دیگر افسوس جوانی و زیبایی های ذاتی از دست رفته آن دوران را نخورد.

نور پیری

از دیدگاه اسلام، موی سپید مانند نوری روشن و تابناک است که بر فرق سر یک انسان کامل و عمر کرده می درخشد. به همین دلیل، نباید آن را محو یا پنهان کرد. حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید: «اثر پیری و موی سپید را پنهان نکنید، که آن خودِ نور است».

این نور، به دنیا اختصاصی ندارد، شعاعی درخشان و فروزان است که در روز قیامت نیز روشنایی بخش راه حرکت فرد می شود. به فرموده رسول مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله : «کسی که مویش در اسلام سپید شود، در روز قیامت برای او نوری و جلایی خواهد بود».

پیام متن:

سفیدی مو در پیری، پیام های راستین روزگار کهن سالی است.

سرای سالمندان، ره آورد غرب

در میان ملل مشرق زمین، به ویژه ایران از دیرباز تاکنون افراد پیر و سالخورده احترام و منزلت ویژه ای داشتند. به همین دلیل، جوانان و میان سالان، همیشه پدران و مادران سالمند خود را در صدر مجلس جای می دادند و از کلام ارشادی و پندهای گران سنگ آنان سود می گرفتند.

در دهه های اخیر، سرای سالمندان، به عنوان تحفه ای از غرب به کشور ما و دیگر سرزمین های دنیای شرق راه یافته است. در حقیقت، و صله ای ناجور که بر ردای جامعه ما دوخته شده و با فرهنگ ما بی تناسب است. خانه سالمندان یا سرای پیران، یا به اصطلاح عامه پسندتر همچون خانه جهان دیدگان، هرگز نمی تواند، به طور کامل در فرهنگ اسلامی و ایرانی ما نهادینه شود. هر چند روز به روز بر تعداد چنین مکان ها و مؤسسه هایی افزوده می شود، باید گفت که پیران این مراکز به شدت از فرهنگ اصیل خود دور می شوند و افسوس که پاداش سال ها عمر و جوانی کسانی که عمر خود را صرف به ثمر رساندن و بزرگ کردن فرزندان شان کرده اند، به شکلی غیرمنصفانه داده می شود.

البته خدمات و زحمت های فراوان کارکنان مهربان و دل سوز آسایشگاه های سالمندان را نمی توان انکار کرد، ولی واقعیت آن است که محیط سرای سالمندان، هر چند هم که آکنده از محبت پرستاران باشد، باز هم نمی تواند، جای گزین فضای عاطفی خانواده شود. همچنین چون امکان سازگاری با محیط جدید و دوری از فرزندان و نوه ها برای افراد پیر بسیار سخت و طاقت فرساست، از طرف دیگر هنوز بسیاری از خانه هایی که به صورت دسته جمعی افراد پیر را نگهداری می کنند از همه امکانات لازم رفاهی بهره مند نیست و در مواردی، آموزش های کافی و دقیق نیز به افرادی که با سالمندان سر و کار دارند ارائه نشده است، وضع پیران و سالمندان، در این گونه محیط ها سخت تر و دشوارتر می شود. «چه بسیارند پیرانی که در سرای سالمندان به افسردگی و سرافکندگی دچار می شوند، درد می کشند و هم دل و هم نوایی ندارند. نیمه شب نیاز به کسی دارند که دست شان را بگیرد و بلندشان کند و آب و دوایی در حلق شان بریزد، ولی از آن محرومند و گاهی مرگ به سراغ شان می آید و به واقع، در آن خانه یا بیمارستان، غریبانه می میرند. البته وجود سرای سالمندان، برای افرادی که فرزند و خانواده ای ندارند و کسی نیز عهده دار رسیدگی به کار آنان نمی شود، امری ضروری است.

پیام متن:

جز به هنگام ضرورت و از سر ناچاری، اخلاق انسانی و فرهنگ اسلامی اقتضا می کند که پیران و سالمندان تا پایان عمر در کنار خانواده و در فضای عاطفی فرزندان و بستگان خویش روزگار بگذرانند.

پیری، آینه عبرت

بررسی احوال سالمندان، رسیدگی به امور آنها و نیز بازدید از سرای سالمندان، عبرت های فراوانی را فراروی هر انسان آگاهی قرار می دهد و نوعی معرفت درونی و قلبی برای همگان به ارمغان می آورد. وقتی می بینیم که یک پیرمرد یا پیرزن 70 تا 80 ساله در اوج ناتوانی است و جلوه ظاهری خود را از دست داده و با موهای ریخته و چهره رنگ باخته و صورت پر آژنگ، واپسین روزهای زندگی خود را می گذراند، نوعی ندای باطنی به ما نیز هشدار می دهد که جوانی، جاودانه نیست و فرصتی است محدود و گذرا. پس چه بهتر که از این لحظه های زودگذر به بهترین شکل برای تکامل معنوی و خداگونه شدن، توشه و بهره بگیریم. با نگاه به برخی از پیران، از خود بپرسیم آیا پری رویان گذشته، همین افراد هستند که این چنین پیر و درمانده شده اند؟ گلرخان و دلبرانی که در روزهای جوانی از طراوت و شادابی بهره داشتند، چگونه در انتهای جاده زندگی، چنین بی برگ و بار و یار و یاور شده و در تنهایی و سکوت مرگبار، حسرت روزهای جوانی خود را می خورند. بنابراین، باید فراموش نکرد که روزهای شاد جوانی و زیبایی و سلامت، فرصتی بسیار مناسب برای بالا بردن سطح علمی و اخلاقی انسان ها به شمار می آید و نه زمینه هایی برای فساد و گناه و دور شدن از معنویت.

جوانی نکودار، کاین مرغ زیبنماند در این خانه استخوانی

پروین اعتصامی

پیام متن:

1. روزی که پند گفت به من گردش فلکآن روز، گوش پند شنیدن نداشتم

پروین اعتصامی

2. پیری، آیینه عبرت است و بازدید از سرای سالمندان می تواند، وجدان های خفته را بیدار سازد.

کلمات کلیدی
زندگی  |  جوان  |  جوانی  |  پیر  |  سالمند  |  پیری  |  پیام متن  |  پیری و سال  | 
لینک کوتاه :