×

تفاوت های نسل قدیم و نسل جدید


تعداد بازدید : 42668     تاریخ درج : 1392/10/30

احترام

تا از قدیما صحبت می شه، پدر و مادرا می گن، یادش بخیر. اون وقتا مگه ما جرئت می کردیم، این طوری با بزرگ ترامون رفتار کنیم. حرمتی بود، احترامی بود، اما الان چی؟ دیگه بزرگی و کوچیکی کنار رفته. دیگه هیچ خبری از احترام به پدر و مادر نیست، در حالی که تا دلتون بخواد آیه و حدیث در مورد احترام به پدر و مادر داریم.

مگه چی شده؟ ما این همه پیشرفت کردیم، پس چرا احترام گذاشتنمون به بزرگ ترا کمتر شده؟

بعضی از ما جوونای نسل سومی، داریم به کجا می ریم؟! می خوایم به چی برسیم؟! هدفمون چیه؟ هدفمون دوری از پدر و مادره؟!

نه، اصلاً خدا نکنه که هدف کسی این باشه.

اینا بخشی از پرسشای برنامه ما هستن که شما جوونا می تونین خودتون جوابشون رو بدین.

اطاعت از پدر و مادر

بیشتر جوونای دیروزی، بی چون و چرا از پدر و مادرشون اطاعت می کردن؛ چون هم دستور خداست و هم اینکه جوون دیروز به ارزش ها پای بند بود و باور داشت که هیچ کسی مهربون تر و دلسوزتر از پدر و مادرش نیست. جوونای دیروزی ایمان داشتن که پدر و مادر، صلاح فرزندشون رو می خوان و هر توصیه ای هم می کنن، حاصل سال ها تجربه است که به این آسونی ها به دست نیاوردنش.

اما بعضی از جوونای امروزی، خودشون رو علامه دهر می دونن و تصور می کنن هیچ کسی غیر از خودشون درست نمی گه. جوونای امروزی می خوان مستقل باشن، مستقل فکر کنن، مستقل عمل کنن. تصور می کنن اگه استقلال داشته باشن، اعتماد به نفس بالاتری پیدا می کنن و مشکلاتشون رو به راحتی حل می کنن. این احساسِ استقلال، زمانی خوبه که اگه جوونی تصمیمی می گیره یا کاری انجام می ده، عاقلانه و منطقی باشه تا خدای نکرده، مشکلات جبران ناپذیری به وجود نیاد. حالا بعضی وقتا این احساس استقلال او ن قدر گل می کنه که جوونا توقع دارن پدر و مادر، براشون خونه مجردی بگیرن تا مستقل زندگی کنن. البته این نکته رو هم متذکر بشیم که وقتی اسم پول می یاد وسط، همین جوون به طور کامل وابسته به پدر و مادرشه.

***

احساس مسئولیت

جوون هر نسل، مسئولیت های مختلف خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، و... داره که ما در این بحث، به بعضی از اونا اشاره می کنیم.

جوون دیروزی، نسبت به دینش، هویتش، وطنش، هم میهنش، خونوادش، احساس مسئولیت داشت. اگه عکسای دوران هشت سال دفاع مقدس رو نگاه کنین، جوونای زیادی رو می بینید که همراه پدر و حتی پدربزرگاشون، چون نسبت به دینشون و مردمشون و عقایدشون احساس مسئولیت می کردن، به جبهه ها اومدن و خط مقدم جبهه ها رو پر کردن تا یه وقت بیگانه ای آب و خاکشون رو تسخیر نکنه و فرهنگ ها و ارزش هاشون رو تغییر نده.

بیشتر جوونای دیروزی، حتی در برابر خونواده شون هم احساس مسئولیت می کردن؛ مثلاً دختر در کار خونه به مادر کمک می کرد و پسر هم در کارهای بیرون و خرید منزل به پدر. اما حالا چی؟

مامانه یه هفت هشت باری صدا می زنه، تا تازه دختر خانم یا آقا پسر جواب می ده.

بعد تا ازش می خواد کاری رو انجام بده، بهانه می آره و می گه: وای!‍ من این قدر سرم شلوغه، درس دارم، امتحان دارم، اصلاً وقت ندارم.

اما بعد از چند دقیقه می بینی همین جوونی که کلّی کار داشت، یا داره فیلم می بینه، یا خوابیده یا با تلفن صحبت می کنه.

تازه بعضی از جوونا اگه کاری رو هم انجام بدن، در قبالش مزد می خوان. جوونای دیروزی اگه با هزار دردسر و سختی، موقعیت درس خوندن و پیشرفت علمی پیدا می کردن، با جون و دل درس می خوندن تا به مراتب علمی بالاتری برسن و به کشورشون خدمت کنن، اما بعضی از جوونای امروز فقط برای کلاس گذاشتن درس می خونن و وقتی هم که مدرک می گیرن، در رشته تحصیلی شون مهارت کافی رو ندارن.

اما از حق نگذریم، بعضی از جوونای امروزی هم هستن که به بلوغ فکری رسیدن و اندیشه هاشون رو در علوم مختلف به کار گرفتن و اختراعات و اکتشافات فراوانی در عرصه جهانی به ثبت رسوندن که باعث شده نام ایران و ایرانی مثل همیشه در عرصه جهانی بدرخشه. چنانچه بعضی از جوونای امروزی هم هستن که همیشه احترام پدر و مادر و بزرگترا رو نگه می دارن، و هیچ وقت حرمت ها وحریم ها رو نمی شکنن، و خلاصه، یه دنیا صفا و پاکی و پرهیزکاری هستن.

***

ساده زیستی در نسل گذشته

جوونای دیروزی در زندگی شون قناعت داشتن و تجمل گرایی، مدگرایی، چشم و هم چشمی و زیاده خواهی، کمتر در زندگی شون نقش داشت، پای صحبت های پدر و مادراتون که بنشینید، بهتون می گن که با چه سادگی ای زندگی شون رو شروع کردن و با قناعت، احساس مسئولیت و تلاش و همت، به اهداف مادی و معنوی که در ذهنشون بود، رسیدن.

جوون دیروزی اگه به خواستگاری می رفت، دختر خانم در مورد عقاید و باورهاش، و رفتار و اخلاقیاتش ازش می پرسید. اما امروزه وقتی پسری می ره خواستگاری، اولین چیزی که دختر خانم ازش می پرسه اینه که «خونه که داری، ماشینم که داری حتماً، ویلای شمال داری یا نه؟ تو حساب بانکیت چقدر پول داری؟» و سؤال هایی شبیه به این.

بعضی از جوونای امروزی در ادامه همون مستقل بودنشون، تا هجده سالشون تموم می شه، اولین کاری که می کنن از پدرجان ماشین آخرین مدل طلب می کنن و خونه مجردی می خوان، تا پدر و مادرشون می خوان باهاشون صحبت کنن، می گن: «چرا دوستامون داشته باشن، ما هم می خوایم داشته باشیم، اصلاً شما ما رو درک نمی کنین. اگه برام ماشین نخرین، خونه نخرین، دیگه درس نمی خونم، اصلاً افسرده می شم.» تا ایام تعطیل هم می رسه، دیگه مسافرتای داخل کشور هم که از مد افتاده، دلشون مسافرت خارج از کشور می خواد.

بعضی جوونای امروزی، میلیونی پولاشون رو صرف خرید لباس های مد روز می کنن، چون نمی خوان از مد روز عقب باشن واسه شون افت داره در این عصر پیشرفت و فن آوری و تکنولوژی.

مخصوصاً که با یه سرچ کوچولو تو اینترنت می شه به روزترین لباسا رو خرید.

واقعاً چرا بعضی از جوونامون این طوری شدن؟ مگه معنای پیشرفت، فقط ماشینی شدن و شبیه به مانکن های لباس بودنه؟!

ای کاش همه یه کمی برگردیم به اصل خودمون؛ ای کاش فقط یه کمی از هزینه هایی رو که برای خرید لباسای مد صرف می کنیم، اختصاص بدیم به بچه ای که شاید دو کوچه پایین تر، هر سال مجبوره لباسای کهنه سال پیشش رو بپوشه.

ای کاش هر چی سریع تر همه برگردیم به اصل انسانیت خودمون.

نکنه جناب مولوی وقتی قرن ها پیش در مثنوی سخن از «غربت انسان ها» و «بازموندن آنها از اصل خویش» و «شکایت از جدایی ها» کرده بود، منظورش نسل غربت زده و دورافتاده از اصل خویشِ زمان ما بود:

بشنو از نی چون حکایت می کند

از جدایی ها شکایت می کند

کز نیستان تا مرا ببُریده اند

در نفیرم مرد و زن نالیده اند

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق

تا بگویم شرح درد اشتیاق

هر کسی کاو دور ماند از اصل خویش

باز جوید روزگار وصل خویش

  راه حل مشکل

برای از بین بردن این شکاف بین والدین و بچه ها، بهتره پدر و مادرا با مسائل روز آشنا بشن تا بتونن جوونا رو بیشتر درک کنن. خودشون رو بذارن جای فرزندانشون، اگه مثل جوونا مورد همچین تهاجم فرهنگی قرار می گرفتن چکار می کردن؟

پدر و مادرا بهتره از جووناشون برای پیشرفت کردن و رسیدن به مراتب بالا حمایت کنن، چون اگه پدر و مادرای زمان های گذشته از فرزندانشون حمایت نمی کردن، همچون بوعلی سینایی وجود نداشت.

جوونای امروزی هم باید ارزش ها و اعتقادات ملی و دینی شون رو حفظ کنن و کمتر از فرهنگ های کشورهای بیگانه الگوبرداری کنن، چون فرهنگ هر کشوری مختص مردم اون کشوره. خلاصه اینکه از بهترین شیوه های تفاهم و نزدیک شدن بین دو نسل، درک متقابله؛ یعنی هم پدر و مادرا شرایط روحی و روانی و روزگاری رو که جووناشون درش هستن، درک کنند، و هم جوونا به این نکته برسن که پدر و مادراشون، حتی اگه بعضی وقتا درباره اونا اشتباه هم کنند، بازم خیر اونارو می خوان، و اینکه در واقع هیچ کس دلسوز تر از پدر و مادر، برای اونا نمی شن.

کلمات کلیدی
پدر و مادر  |  نسل  |  جوون  |  شون  |  جوونا  |  جوونای  |  جوونای دیروزی در زندگی شون  | 
لینک کوتاه :  
نویسنده : ناشناس تاریخ : 1402/06/16

از بچه های نسل جدید هستم حرف شما رو قبول ندارم بنظر من این یکجور توهین به نسل جدید به حساب می آمد در بخش اول ما خودمون رو علامه نمیدونیم ما تنها میخواهیم که به جای دستور دادن ما را قانع کنید چرا من باید در جواب این رفتار چشم بگم؟ اگه دلیلتون منطقی بود اجرا میشه اما اگر منطقی نبود واقعا نیاز به انجام هست؟ درمورد ساده زیستی نسل گذشته دیدش تنها به اطراف شهر و روستاش محدود بود اما نسل جدید چیزی به اسم اینترنت رو در دست داره که باعث میشه دیدش به شهر محدود نباشه اون جهان رو میبینه پس با توجه به تحریم ها چیزی که نسل جدید میخواد مد نیست حداقل انتخاب در نوع پوششه بنظرم بهتره متنی که دارید رو ویرایش کنید چون از نظر من این متن تنها یک نگاه سطحی و بی رحمانه نسبت به نسل جدیده!!!

نویسنده : ناشناس تاریخ : 1402/09/27

فکر می کنم که یکی از فرزندان نسل قدیم می تواند درباره ی نسل بگوید اما امروز خیلی فرق دارد چون این نسل با یکدیگر متفاوت است به همین دلیل باید گروه ها تقسیم شوند و از هر گروه کسی به عنوان نماینده بگوید

نویسنده : ناشناس تاریخ : 1402/08/25

این دنیا بازیچه ای بیش نیست و همانا زندگی واقعی سرای اخرته. ما نیومدیم تو این دنیا که خونمون رو بزرگتر کنیم یا ماشین و ثروتمون رو بیشتر کنیم . چرا خیلی‌ها پیشرفت رو این چیزها می‌دونن ما اومدیم تا بعد معنویمون رو رشد بدیم و از لحاظ تقوا و انسانیت خودمون رو ببریم بالا. تا شرافتمندانه برای خداوند بندگی کنیم و هدفمون آخرت و جهانی که هیچ مرگی در آن نیست باشه نه این دنیا که هفتاد هشتاد سال بیشتر با ما نیست اینهمه حرص بخاطر هفتاد هشتاد سال به نظرتون دیوانگی نیست ؟. پس بهتر نیست به پدر مادرامون احترام بزاریم. پوششمون اونجوری باشه که خداوند ازمون خواسته و درست زندگی و بندگی کنیم ؟

نویسنده : ناشناس تاریخ : 1402/02/05

عالی بود

نویسنده : سعدی تاریخ : 1400/11/10

به به

نویسنده : محمد جاوید صمدی تاریخ : 1400/09/26

من خودم جوانم و خودم برای خرج و مخراجم کار میکنم، قسمت:وقتی اسم پول می یاد وسط، همین جوون به طور کامل وابسته به پدر و مادرشه. اصلا درست جوان های هم هستن که خودشون تلاش و کار میکنن و بقیه میخوان بدون کار کردن شبیه اون ها باشن

نویسنده : ناشناس تاریخ : 1400/09/19

من فقط مشکلات زندگی قدیم رو ازتون خواسته بودم