×

درنگی در روایات قتل های آغازین دولت مهدی (عج)

واومابیده الی جبهته (2) ; بشیر بن ابی اراکه بنال - لفظ حدیث به روایت ابن عقده است - گوید: هنگامی که به مدینه وارد شدم، به طرف منزل ابو جعفر امام (5) مفضل بن عمر گوید: در حضور امام صادق (علیه السلام) شنیدم که از حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یاد شد . امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «خداوند، حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به سه گویند: از امام صادق (علیه السلام) شنیدیم که می فرمود: «این امر واقع نمی شود تا این که دو سوم مردم از بین بروند . فعند ذالک یخرج القائم (علیه السلام) عهدا من رسول الله (صلی الله وعلیه واله وسلم) (18) ; حضرت قائم تجهیزات جنگی و وسیله ی دفاعی تجهیزات آنان، طبق روایتی از امام صادق (علیه السلام)، شمشیرهایی از آهن اما نه این آهن شناخته شده است (لهم سیوف من امام صادق (علیه السلام)، دلیل ملقب شدن حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرج الشریف) به لقب «نقمت » را چنین بیان می دارد: . سپس معلوم می شود آنانکه مورد غضب امام عصر (علیه السلام) قرار می گیرند، همان کسانی هستند که حجت بر آنان تمام شده ب) برنامه ی نو و ناسازگاری عرب ابوبصیر، در ضمن حدیث طولانی از امام باقر، (علیه السلام)، روایت می کند که آن حضرت فرمود: «. سیدعلی بن عبد الحمید، در کتاب الغیبة، حدیث مرفوعه ای را از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که آن حضرت فرمود: «قائم از امام صادق (علیه السلام)، روایت می کند که آن حضرت فرمود: «.

چکیده ماشینی


تعداد بازدید : 6666     تاریخ درج : 1390/08/08

355

اشاره:

در دولت آخرین سفیر الهی (علیه السلام) همه کارها با اعجاز صورت نمی پذیرد، لذا برای بر طرف شدن موانع، اقداماتی صورت می گیرد، که این مسئله با دو دید، افراط و تفریط مواجه شده است .

این نوشتار ضمن بررسی سوالات این قضیه به نقد و بررسی روایی و دلالی احادیث مربوط به قتل ها پرداخته تا افراط و تفریط اندیشه های موجود مشخص گردند .

پیشگفتار:

برخی، در مورد قتل و کشتار در دوران ظهور، افراط می کنند و از امام زمان (علیه السلام) و یاران اش، چهره ای خشن ارائه می دهند . آنان، به روایاتی استدلال می کنند که در آن ها، اشاره به کشته شدن دو سوم مردم، (از هر نه نفر، هفت نفر، از هر هفت نفر، پنج نفر) و یا این که بیش تر مردم کشته می شوند و از کشته ها، پشته ساخته می شود و جوی خون جاری می گردد و . . . دارند .

برخی دیگر، تفریط می کنند و می گویند، حتی به مقدار محجمه (مقدار خون در ظرف حجامت) خون ریزی نمی شود و . . .

در این نوشتار، به نقد و بررسی روایی و دلالی احادیث مربوطه می پردازیم تا افراط و تفریط بودن اندیشه های موجود مشخص گردند .

نکاتی که قابل تامل است، این ها است:

الف) قتل و کشتار، قبل از ظهور است و یا بعد از آن؟

ب) شیوه ی رفتار امام با دشمنان چه گونه خواهد بود؟

ج) حجم کشتار و اعدام و خون ریزی ها چه مقدار است؟

د) مقتولان، چه کسانی هستند؟

ه) روایاتی که ناظر بر این موضوع است، آیا به نحو موجبه ی کلیه است یا به نحو موجبه ی جزئیه؟

اخباری که در آن ها، کشتار در حجم وسیعی مطرح شده اند، بر دو قسم است: الف) یک سری از آن ها، مربوط به ملاحم و فتن قبل از ظهور است و هیچ ربطی به دوران ظهور ندارد و تنها ناظر به اوضاع ناسامان جهان در پیش از ظهور دارد . این دسته، بیش تر از مراسیل عامه است . اگر تعدادی از آن ها هم جزء مسانید باشد، هیچ گونه ارتباطی با بحث ما، یعنی قبل ها در دوران حکومت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ندارد .

ب) یک سری از آن ها، مربوط به هنگامه ی ظهور و حکومت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است . این نوع روایات، نیز دو گونه اند:

1 - روایاتی که از طریق عامه و از نبویات است و بیش تر آن ها، مشکل سندی دارند، به طوری که بعضی از آن ها، مرسل . و برخی از آن ها، به پیامبر اکرم (صلی الله وعلیه وآله سلم) منتهی نمی شوند . بلکه از فرادی مانند کعب الاحبار که در زمان ان حضرت مسلمان نشده بود، نقل شده است .

عمده ی این از روایات، از اسرائیلیات است که با اغراض مختلفی وارد کتاب های روایی شده است . عالمانی از اهل تسنن، مانند ابن کثیر، وقتی به روایات نقل شده از امثال کعب الاحبار می رسد، می گوید: «خدا، ما را ازایل همه اخبار دروغی که وارد تفسیرها و کتاب های روایی و . . . کرده اند، بی نیاز کند (1) . . .» .

2 - روایاتی که از طرق اهل بیت (علیهم السلام) نقل شده و یا در کتاب های شیعه ذکر گردیده است . در این کتاب ها، اخبار منقول از حضرات معصوم (علیهم السلام) و بعض دیگر که نقل شده، به اهل بیت (علیهم السلام) منتهی نمی شود . مانند اخبار معمرین که شیخ صدوق در کتاب کمال الدین از اهل تسنن نقل کرده است .

اندیشه ی تفریطی در کشتار به هنگام ظهور

گروهی بر آن اند که امام زمان به هنگام ظهور، از طریق ولایت و تصرف تکوینی، همه ی خلایق را مطیع و مسخر می کند و کارها را با اعجاز و غیرعادی انجام می دهد . لذا کشتار و اعدام، خیلی اندک خواهد بود . برای روشن شدن مطلب و دریافت پاسخ، به احادیثی از امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) متمسک می شویم .

حدیث 1 . . . - عن بشیر بن ابی اراکة النبال - ولفظ الحدیث علی روایة ابن عقدة قال: لما قدمت المدنیة انتهیت الی منزل ابی جعفر الباقر (علیه السلام . .). قلت: (انهم) یقولون: انه اذا کان ذالک استقامت له الامور فلا یهریق محجمة دم . فقال: «کلا! والذی نفسی بیده! حتی نمسح وانتم العرق والعلق .» . واومابیده الی جبهته (2) ;

بشیر بن ابی اراکه بنال - لفظ حدیث به روایت ابن عقده است - گوید: هنگامی که به مدینه وارد شدم، به طرف منزل ابو جعفر امام باقر (علیه السلام) رفتم . . . گفتم: [آنان (مرحبه)] می گویند، هنگامی که آن امر (قیام قائم (عج)) روی دهد، همه ی کارها برای او درست و استوار می گردد و به اندازه ی یک ظرف حجامت هم خون نمی ریزد . پس فرمود: «هرگز چنین نیست! سوگند به آن که جان ام به دست او است! کار به آن جا می انجامد که ما و شما، عرق و خون بسته شده را پاک خواهیم کرد .(کنایه از سختی ها و دشواری های جنگ و درگیری است که موجب پدید آمدن عرق و ایجاد زخم های خونین می شود) .

در این هنگام، ایشان، با دست خود، به پیشانی شان اشاره فرمودند .(کنایه از برطرف کردن عرق جبین است) .

حدیث 2 . . . - عن موسی بن بکر الواسطی، عن بشیر النبال، قال: «قدمت المدینة » وذکر مثل الحدیث المتقدم، الا انه قال: لما قدمت المدینة قلت لابی جعفر (علیه السلام) : انهم یقولون: ان المهدی لوقام لاستقامت له الامور عفوا، ولا یهویق محجمة دم . فقال: «کلا! والذی نفسی بیده! لو استقامت لاحد عفوا لاستقامت لرسول الله (صلی الله وعلیه وآله سلم) حین ادمیت رباعیته وشج فی وجهه! کلا! والذی نفسی بیده! حتی نمسح نحن وانتم العرق والعلق (3) .» . ثم مسح جبهته . (4)

از موسی به جعفر بن بکر واسطی . از بشیر نبال . گفت: «به مدینه رسیدم » و همانند حدیث قبلی را ذکر کرد، جز این که گوید: هنگامی که به مدینه رسیدم . به ابوجعفر (امام باقر (علیه السلام)) گفتم: آنان [مرجئه] می گویند: همانا، اگر مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام کند، همه ی کارها به خودی خود . برای او درست و برقرار می شود و به اندازه ی یک ظرف حجامتی خون نمی ریزد . پس فرمود: «هرگز چنین نیست! سوگند به آن که جان ام در دست او است! اگر کارها، خود به خود، برای کسی هموار می شد، مسلما، برای رسول خدا (صلی الله وعلیه وآله سلم) در زمانی که داندن های پیشین آن حضرت شکست و صورت اش زخمی شد، درست و برقرار می گردید! هرگز چنین نیست! سوگند به آن که جان ام به دست او است! «کار، به آن جا می انجامد که) ما و شما، عرق و خون بسته شده را پاک کنیم .» . سپس پیشانی خود را پاک کرد .

حدیث 3 . . . - عن المفضل بن عمر، قال: سمتعت ابا عبدالله، وقد ذکر القائم (علیه السلام) فقلت: «انی لارجو ان یکون امره فی سهولة .» . فقال: «لایکون ذالک حتی تمسحو العلق و العرق .» . (5)

مفضل بن عمر گوید: در حضور امام صادق (علیه السلام) شنیدم که از حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یاد شد . پس عرض کردم: «همانا امیدوارم کار ایشان به آسانی صورت پذیرد .» . فرمود: «آن امر صورت نمی پذیرد تا این که عرق و خون بسته شده را برطرف سازید .» .

در سه حدیث مذکور ملاحظه می کنیم، آن طور نیست که تمامی کارها در زمان قیام قائم (علیه السلام)، به خودی خود و با اعجاز و تصرفات تکوین صورت نمی پذیرد، هر چند در ولایت تکوینی و تصرف تکوینی حضرت مهدی و سایر امامان طاهر، هیچ گونه تردیدی نیست . بلکه کار، دشوارتر از آن چیزی است که امثال مرجئه معتقدند .

با، مطابق روایات متعدد، نمی توانیم ادعا کنیم که در هنگام ظهور، هیچ قتل و کشتاری رخ نمی دهد; زیرا، در آن دوران، بحث از انتقام، اجرای حدود الهی و اقامه ی حکومت عدل جهانی است و مسلما، این امر عظیم . بدون برطرف کردن خارها و سنگ های سر راه آن حضرت، میسر و محقق نمی شود .

از طرفی، تاریخ گواه است که پیامبر اکرم (صلی الله وعلیه وآله سلم) و امامان طاهر (علیهم السلام) سعی داشته اند، امور را به طور عادی و در مسیر طبیعی انجام دهند، لذا می بیینم، دندان های پیشین حضرت رسول اکرم (صلی الله وعلیه وآله سلم) در جنگ می شکند و زخم هایی در جنگ احد و . . . (6) بر ایشان وارد می شود و امیرالمومنین (علیه السلام) نیز در جنگ احد . نود زخم بر می دارد و . . . (7)

البته آن حضرت و عترت طاهراش، مخصوصا، حضرت بقیه الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قدرت بر انجام دادن تصرفات تکوینی را دارند و همواره معجزات و امدادهای غیبی و الهی، به آن حضرات و نیز مؤمنان مخلص و ایثارگر و حتی مستضعفان بوده و خواهد بود . امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «خداوند، حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به سه لشکر یاری می دهد: فرشتگان; مؤمنان; رعب (ترس انداختن در دل دشمن) " (8)

نیز حضرت (علیه السلام) می فریاید: «. . . خداوند، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را با فرشتگان و جن و شیعیان مخلص، یاری می کند .» (9)

به هر حال، لزومی ندارد که ادعا کنیم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تمام کارهایشان را از طریق غیرعادی و به صورت اعجاز انجام می دهد و بنابراین، هیچ خونی ریخته نخواهد شد .

اندیشه ی افراطی در کشتار به هنگام ظهور

در احادیثی که از طریق عامه رسیده است، خون ریزی های خیلی زیاد و وحشت ناک ذکر شده است . اینک، به نقد بررسی یکی از آن ها می پردازیم .

یوسف بن یحیی مقدسی شافعی در کتاب عقدالدرر روایت مرسله ای را از امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره ی حوادث رم (رومیه) (10) نقل می کند و می گوید: . . . فیکبر المسلمون ثلاث تکبیرات، فتکون کالرملة علی نشز، فیدخلونها، فیقتلون بها خمسمئة الف مقاتل، و یقتسمون الاموال، حتی یکون الناس فی الفی ء شیئا واحدا، لکل انسان منهم مئة الف دینار، و مئة راس، ما بین جاریة وغلام » . (11)

پس مسلمانان، سه تکبیر می گویند و مانند ریگ و شن های روانی که از بلندی ها فرو می ریزند، داخل [روم] می شوند و در آن جا، پانصد هزار جنگجو را می کشند و غنائم و اموال را به طور مساوی تقسیم می کنند، و به هر یک از آنان، صد هزار دینار و صد کنیز و یا غلام می رسد . . .

این روایت . مرسل است و مشکل سندی دارد و از نظر محتوا نیز قابل اعتماد نیست . پیدا است که جاعلان این گونه احادیث، در خدمت حکومت های جائر بوده اند و به جهت توجیه پاره ای جنگ های پس از پیامبر اکرم (صلی الله وعلیه وآله سلم) و قتل عام ها و کشتارهای وسیعی که در آن صورت گرفت، این چنین مجعولاتی را وارد کتاب های روایی کرده اند . مانند روایتی که به امام علی (علیه السلام) نسبت داده اند که آن حضرت فرمود: . . . فیقتل من الروم حتی یتغیر ماء الفرات بالدم . (12) یعنی آنقدر از رومیان را به قبل می رساند که آب فرات به خون تغییر می کند!

ابن کثیر، در بارهی جنگ قادسیه می گوید:

انهزم الفرس ولحقهم المسلمون . . . فقتل المسلمون بکمالهم و کانوار ثلاثین الفا . وقتل فی المعرکة عشرة الاف و قتلوا قبل ذالک قریبا من ذالک (13) ; لشکر ایرانیان، منهزم شد و فرار کردند . مسلمانان، به تعقیب آنان پرداخته و تمامی فرارایان را که سی هزار نفر بودند، به قتل رساندند . در جنگ سیزده هزار نفر آنان را گشته بودند . همین عدد را نیز قبل از آن گشته بودند . . .

وقتی به کتاب های تاریخی که در آن ها فتوحات را نوشته اند، مانند البدء و التاریخ و النهایه و . . . مراجعه می کنیم . می بیینم که، فرماندهان و زیردستان شان، جنایات زیادی را مرتکب شده اند .

روایاتی که می گوید، از هر نه نفر هفت نفر و یا از هر هفت نفر، پنج نفر و یا دو ثلث مردم کشته می شوند، به جنگ های قبل از ظهور، نظر دارند و نه زمان ظهور .

از طرفی، اختلاف در تعداد مقتولان نیز علت های گوناگونی می تواند داشته باشد که از جمله ی آن ها، ممکن است تفاوت مناطق و محورهای درگیری و یا مراحل مختلف جنگ باشد .

با توجه به احادیث زیر و امعان نظر در دلالت آن ها، به این واقعیت پی می بریم که جهان، اندکی پیش از ظهور، دچار جنگ های خونین خواهد بود .

حدیث 1 - عن ابی بصیر ومحمد بن مسلم، قالا: سمعنا ابا عبدالله (علیه السلام) یقول: «لا یکون هذا الامر حتی یذهب ثلث الناس .» ، فقیل له: «اذا ذهب ثلث الناس فما یبقی؟» فقال، (علیه السلام) : «اما ترضون ان تکونوا الثلث الباقی؟ (14) » ; ابوبصیر و محمد بن سلم گویند: از امام صادق (علیه السلام) شنیدیم که می فرمود: «این امر واقع نمی شود تا این که دو سوم مردم از بین بروند .» . پس به حضرت اش عرض شد: «اگر دوسوم مردم از بین بروند . چه کسی باقی می ماند؟» . پس فرمود: «آیا راضی و خرسند نمی شوید که از یک سوم باقیمانده باشید؟» .

حدیث 2 . . . - عن زرارة، قال: قلت لابی عبدالله (علیه السلام) : «النداء حق؟» . قال: ای; والله حتی یسمعه کل قوم بلسانهم .» . وقال، علیه السلام: «لا یکون هذا الامر حتی یذهب تسعة اعشار الناس .» (15) ; زراره گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «ایا ندای آسمانی حقیقت دارد؟» . فرمود: «بلی; به خدا قسم! چنان است که هر قومی با زبان خودشان، آن را می شنوند .» آن حضرت فرمود: «این امر محقق نمی شود تا این که نه دهم مردم از میان بروند .» .

حدیث 3 . . . - عن سلیمان بن خالد، قال: سمعت ابا عبدالله (علیه السلام) یقول: «قدام القائم موتتان: موت احمر و موت ابیض، حتی یذهب من کل سبعة خمسة . الموت الاحمر، السیف; والموت الابیض، الطاعون .» (16) ; . . . سلیمان بن خالد گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرمود: «قبل از قیام قائم (عجل الله تعالی فرج الشریف)، دو نوع مرگ و میر رخ می دهد: مرگ سرخ و مرگ سپید . تا این که از هر هفت نفر، پنج نفرشان از بین بروند . مرگ سرخ با شمشیر، مرگ سفید، با طاعون است .»

با ملاحظه ی این احادیث و احادیث دیگر، معلوم و مبرهن می شود که حجم وسیعی از مرگ و میرها و خون ریزی ها، مربوط به دوران پیش از قیام امام عصر، (علیه السلام)، و قبل از ندای آسمانی است . بنا به روایت یونس بن رباط که می گوید:

سمعت ابا عبدالله (علیه السلام) یقول: «ان اهل الحق لم یزالوا منذ کانوا فی شدة . اما ان ذاک الی مدة قریبة وعافیة طویلة (17) ;

از اباعبدالله (علیه السلام) شنیدم که می فرمود: «همانا، اهل حق، از هنگامی که در شدت و سختی بوده اند، پیوسته در آن حال خواهند بود (سختی با آنان همراه است). و همانا بدانید که پایان آن سختی ها، نزدیک و عافیت اش طولانی است .» .

بالاخره درنومیدی بسی امید است پایان شب سیه سپید است که ان مع العسر یسرا فان مع العسر یسرا .

خلاصه این که یک دسته از روایات در مورد خون ریزی ها، مربوط به دوران قبل از ظهور است و یک دسته از خبار، از مجهولات و از اسرائیلیات است که با هدف و انگیزه های مختلفی . مانند خدشه دار کردن چهره نهضت جهانی و حکومت حضرت مهدی . . و یا توجیه گشتارها در فتوحات و . . . ، وارد کتابهای روایی شده است .

نیز یک سری از آنها، مرسله و مرفوعه است و مشکل سندی دارد، مرفوعه ی فضل بن شاذان از امام صادق (علیه السلام) از این قبیل است:

یقتل القائم (علیه السلام) حتی یبلغ السوق، قال: فیقول له رجل من ولد ابیه: «انک لتجفل الناس اجفال النعم! فبعهد من رسول الله (صلی الله وعلیه واله وسلم) او بماذا؟» قال: «ولیس فی الناس رجل اشد باسا .» . فیقوم الیه رجل من الموالی فیقول له: «لتسکتن اولاضربن عنقک .» . فعند ذالک یخرج القائم (علیه السلام) عهدا من رسول الله (صلی الله وعلیه واله وسلم) (18) ; حضرت قائم (عجل الله تعالی فرج الشریف) آن قدر از انسان ها می کشد تا ساق پا را خون فرا می گیرد . شخصی از فرزندان پدرش (19) به حضرت اعتراض شدید می کند و یم گوید: «مردم را از خود دور می کنی، هم چنان که گله و گوسفندان را رم می دهند! آیا این روش، طبق دستور رسول خدا، است؟ به چه دلیلی این چنین رفتار می کنی؟» . یکی از یاران حضرت، از جای برمی خیزد و می گوید: «سکوت می کنی یا گردان ات را بزنم؟» . حضرت، عهد و پیمانی را که از رسول خدا (صلی الله وعلیه واله وسلم)، همراه دارد، بیرون می آورد و ارائه می کند .

البته، همچنان که در ابتدا و حدیث ذکر شد، این حدیث، مرفوعه است و مشکل سندی دارد و از طرفی محتوا و دلالت اش، ناقص و باتمام است; زیرا، سوق، هم ساق پا را گفته اند و هم ممکن است نام شهر یا محلی باشد، محلی همانند سوق الاهواز، (نام اهواز فعلی) سوق حکمة (نام یکی از مناطق اطراف کوفه)، سوق اسد (در اطرف کوفه)، سوق الثلاثاء (منطقه ای در بغداد قبل از ساخته شدن شهر) (20) ، . . . بنابراین نمی توانیم بگوئیم، «حتی یبلغ السوق » به معنای رسیدن خون به ساق پا است، خصوصا، با توجه به اینکه در حدیث مذکور، صبحت از خون به میان نیامده است، بلکه چنین به نظر می رسد که «سوق » ، به معنای «رسیدن به محل و مکانی » باشد .

البته، ما، طبق روایات صحیح، جنگ و خون ریزی ها، اعدام ها و انتقام از ظالمان را در عصر ظهور می پذیریم، لکن نه به این اندازه ها «روایاتی از اهل بیت (علیهم السلام) موجود است که تعداد قتل ها و مشخصات فردی و گروهی مقتولان، در آن ها مشخص شده است . و در ذیل بعد از نگرش به شیوه ی رفتار حضرت مهدی (عج) با دشمنان و معاندین به معرفی آنان می پردازیم .

شیوه ی رفتار امام (علیه السلام) با دشمنان

ستمگران و زورمداران و زراندوزان، در همه ی نقاط عالم، بر ملت های مظلوم و مستضعف سیطره داشته اند و دارند و فرهنگ سازی کرده اند . در این میان، جامعه ی اسلامی، خسارت های بیشماری را متحمل شده، به طوری که دشمنان اسلام، از آغاز رسالت نبی مکرم اسلام، (صلی الله علیه وآله وسلم)، همواره، در ایذاء و اذیت آن حضرت و پیروانش بوده اند . بالاخره آن حضرت پس از تحمل مشقت های فراوان توانست مسلمانان را از تاریکی ها به سوی روشنایی راهنمایی و سوق دهد . و حکومت اسلامی را بر قرار نماید . مع الاسف طولی نکشید که در هنگامه ی رحلت و بعد از آن، به گفته ی امام غزالی ریاست طلبان و منافقان با حیله های مختلف و فریب دادن مسلمانان، صاحب غدیر را که منصوب از طرف خداوند حکیم بود و همگی به ولایت اش تبریک و بخ، بخ یا علی گفته بودند، کنار گذاشته و بر اریکه ی قدرت و سیاست سوار شدند و نطفه ی فاجعه و جنایات هولناک در جامعه ی اسلامی کاشته شد منعقد گردید . مولای متقیان، امیرمؤمنان، منصوب خدا، برادر رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) اولین مسلمان در میان مردان، فاتح خیبر و جانشین بی واسطه ی رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) را با آن همه مناقب خانه نشین کرد و یگانه دختر جوان ریحانه ی آن حضرت، در اندک زمانی پس از رحلت پدر بزرگوارش، نه تنها از طرف منافقان و ریاست طلبان، مورد ضرب و شتم قرار می گیرد، بلکه به طور وحشیانه ای بین دیوار و در فشار داده شده و محسن اش سقط می شود و در نهایت پس از 75 روز بعد از رحلت پدر، دنیا را با دلی آزرده و جراحاتی بسیار وداع می کند . پس از آن حرمت شکنی دردناک، فاجعه ها وحشتناک و وحشتناک تر می شود و اهل بیت (علیهم السلام) و پیروانشان در روزگار ستم و فشار به سر برده و یکی پس از دیگری مظلومانه به شهادت نائل می گردند و در روز عاشورا فاجعه به اوج رسیده و اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) و شیعیان مخلص شان از طفل شیرخوار تا پیر هفتاد سال مورد هجوم واقع می شوند به طوری که روح و عواطف انسانی با شنیدن آن همه وحشیگری ها جریحه دار می گردد . این ستمگری ها ادامه دارد تا قیام قائم آل محمد (عج) و هر روز با رنگ های مختلفی جلوه گری نموده و فاجعه ای وحشتناک رخ می دهد . و ظلم و فساد در عالم فراگیر می گردد .

یقینا، پیش از ظهور و مقارن با آن، بر دنیا، ستمگران خون ریزی حاکم اند که از هیچ جنایتی فرو نمی گذارند . حال، امامی که قیام می کند، در برابر این همه کج روی ها و بیدادگیری ها، چه گونه برخورد کند، تا جهان را پر از عدل و داد سازد؟ بی تردید، گروه های معاندی که دست شان به خون بشریت آلوده گردیده است و حق مردم را غصب کرده اند و یا پست و مقامشان به خطر افتاده، در مقابل حرکت اصلاح گرانه و نهضت امام، ایستادگی می کنند . بنابراین، امامی که قیام می کند و ماموریت تشکیل حکومت جهانی اسلام را دارد، باید برای برطرف کردن موانع نقشه و برنامه داشته باشد . در این جا، مروری به این برنامه ها خواهیم داشت .

تربیت سپاهیان و تدارک مقدمات جنگ

امام عصر (عجل الله تعالی فرج الشریف) برای انتقام و خون خواهی از دشمنان اسلام و به ثمر رساندن انقلاب جهانی و اجرای حدود الهی و برقراری حکومت عدل جهانی، ناگزیر از جنگ خواهد بود و در مقابل اش، دشمنان دندان مسلح و کج اندیشان دینانگر، با در دست داشتن امکانات گسترده و چرخه های اقتصادی جهان برخورداری از فن آوری پیشرفته و سازماندهی ارتش های قدرت مند، پرچم مخالفت بر می دارند و مانع مسیر اصلاح گرانه ی امام می شوند . لذا قبل از قیام، جنگاوران دریا دل و دست یارانی توان مند و کارآمد، به هدایت خاص و عام آن حضرت، تربیت می شوند و تعداد آنان، در بعضی از روایات، سیصد و سیزده نفر و در برخی، ده هزار نفر و در تعدادی از آن ها، صدهزار نفر و . . . ذکر شده است .

تجهیزات جنگی و وسیله ی دفاعی

تجهیزات آنان، طبق روایتی از امام صادق (علیه السلام)، شمشیرهایی از آهن اما نه این آهن شناخته شده است (لهم سیوف من حدید غیر هذا الحدید) که اگر یکی از آنان، با شمشیر خود، بر کوهی ضربه زند، آن را دو نیم می کند . . .» (21) . وسیله ی دفاعی آنان، طبق روایتی از امام صادق (علیه السلام) به گونه ای است که «اسلحه ی دشمن هرگز، بر آنان کارگر نیست .» (22)

قاطعیت امام در رویارویی با دشمنان

امام علی (علیه السلام) می فرماید: «لایقیم امر الله سبحانه الا من لایصانع، ولایضارع، ولایتبع المطامع (23) » ; فرمان خداوند سبحان را برپا ندارد، مگر کسی که در اجرای دستور الهی، مدارا نکند و سازشکار نباشد و پیرو طمع ها و آرزوها نگردد .» .

حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرج الشریف) نیز قیام به اقامه ی حدود و فرمان الهی می کند و در برخورد با دشمنان از یک نوع مجازات استفاده نمی کند، بلکه نسبت به جرم اشخاص و گروه ها مجازات متناسب با آن را اجرا می کند و برخی از آنان را در جنگ نابود می سازد و حتی فراریان و زخمیان آنان را نیز تعقیب می کند و گروهی را اعدام گروهی را تبعید و دست برخی را قطع می کند و . . . به فرمایش امام باقر (علیه السلام) : «. . . یقوم القائم . . . و لا تاخذه فی الله لومة لائم . . . (24) » قائم، قیام می کند . . . و در اجرای احکام الهی، از ملامت هیچ ملامت کننده ای بیم نمی کند .

بنابراین، به آن حضرت، «نقمت و عذاب کننده ی مجرمان و دشمنان » لقب داده اند . از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود: «اذا تمنی احدکم القائم فلیتمنه فی عافیة; فان الله بعث محمدا، صلی الله علیه وآله، رحمة ویبعث القائم نقمة (25) ; هنگامی که یکی از شما، ظهور قائم را آرزو و تمنا بکند (که در رکاب اش باشد)، پس باید آرزو کند که در عافیت و تندرستی باشد; زیرا، خداوند، حضرت محمد (علیه السلام) را (برای خلائق) رحمت فرستاد و حضرت قائم (عجل الله تعالی فرج الشریف) را عذاب و نقمت می فرستد .» .

امام صادق (علیه السلام)، دلیل ملقب شدن حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرج الشریف) به لقب «نقمت » را چنین بیان می دارد:

. فنتم حجة الله علی الخلق حتی لایبقی احد علی الارض لم یبلغ الیه الدین والعلم، ثم یظهر القائم (علیه السلام) و یسیر (ویصیر) سببا لنقمة الله وسخطه علی العباد; لان الله لاینتقم من العباد الا بعد انکارهم حجة; (26)

پس ما، بر خلق خدا، اتمام محبت می کنیم تا این که همگان، نسبت به دین، شناخت پیدا کنند بر روی زمین، کسی باقی نماند که دین به او ابلاغ نشده باشد . سپس (در آن هنگام) حضرت قائم (علیه السلام)، ظهور می کند و سبب نقمت خدا و خشم و غضب او بر بندگان می گردد; زیرا، خداوند، از بندگان اش انتقام نمی گیرد، مگر بعد از آن که حجت اش را انکار کنند .

سپس معلوم می شود آنانکه مورد غضب امام عصر (علیه السلام) قرار می گیرند، همان کسانی هستند که حجت بر آنان تمام شده است، ولی آنان حجت خدا را نمی پیذیرند و سخت انکار می کنند .

محمدبن مسلم، ضمن حدیثی از امام باقر (علیه السلام) نقل می کند که آن حضرت می فرماید: «. . . اما شبهه من جده المصطفی (صلی الله وعلیه واله وسلم) فخر وجه بالسیف وقتله اعداء رسوله (صلی الله وعلیه واله وسلم) والجبارین والطواغیت، وانه ینصر بالسیف والرعب وانه لا ترد له رایة . . . (27) ; اما شباهت او به جدش محمد مصطفی (صلی الله وعلیه واله وسلم) خروج او با شمشیر است و این که او، دشمنان خدا و رسول اش و جباران و طاغوت ها را خواهد گشت و او با شمشیر و رعب یاری می شود و هیچ پرچمی از او باز نگردد .» .

جنگ و کشتار

در هر مقطعی از زمان یا مکان، نوع رفتار و برخوردها با مخالفان و دشمنان متفاوت است . مثلا، در زمان پیامبر اکرم (صلی الله وعلیه واله وسلم) رحمت و ترویج دین بود، و در زمان امام علی (علیه السلام) رحمت و منت گذاری بر مخالفان، و . . . حال باید دید که در هنگام ظهور، رفتار امام زمان (علیه السلام) با دشمنان چه گونه خواهد بود . برای پاسخ به این سؤال نگاهی به روایات می اندازیم .

حدیث 1 . . . - عن زرارة، عن ابی جعفر (علیه السلام) قال: قلت له . . . فقال: «اسمه اسمی » . قلت: «ایسیر بسیرة محمد (صلی الله وعلیه واله وسلم) ؟» . قال: «هیهات! هیهات! یا زرارة! ما یسیر بسیرته!» . قلت: «جعلت فداک لم؟» . قال: «ان رسول الله (صلی الله وعلیه واله وسلم) سار فی امته بالمن، کان یتالف الناس، والقائم یسیر بالقتل . بذاک امر فی الکتاب الذی معه ان یسیر بالقتل ولایستتیب احدا . ویل لمن ناواه!» (28) ;

زراره از امام باقر (علیه السلام) روایت کرده که . . . فرمود: «اسم او، اسم من است » . پس عرض کردم: «آیا به سیره و روش حضرت محمد (صلی الله وعلیه واله وسلم) رفتار می کند؟» . فرمود: «هرگز! هرگز! ای زراره! به سیره ی او رفتار نمی کند!» گفتم: «فدایت گردم! برای چه؟» . فرمود: «همانا رسول خدا (صلی الله وعلیه واله وسلم) با ملایمت و نرمی و مهربانی رفتار می کرد [تا دل ها را به دست آورد و مردم با آن حضرت الفت گیرند] . ، ولی حضرت قائم (عجل الله تعالی فرج الشریف) سیاست قتل را در پیش می گیرد و طبق دستوری که دارد، رفتار می کند و توبه ی کسی را نمی پذیرد . پس وای بر کسی که با او دشمنی کند!» .

حدیث 2 . . . - عن ابی بکر الحضرمی، قال: سمعت اباعبدالله (علیه السلام) یقول: «لسیرة علی بن ابی طالب، علیه السلام، فی اهل البصرة کانت خیرا لشیعته مما طلعت علیه الشمس . انه علم ان للقوم دولة، فلو سباهم لسبیت شیعته » . قال: قلت: «فاخبرنی عن القائم . ایسیر بسیرته؟» . قال: «لا; لان علیا (علیه السلام) سار فیهم بالمن لما علم من دولتهم، وان القائم (علیه السلام) یسیر فیهم بخلاف تلک السیرة لانه لا دولة لهم » . (29) ;

از ابوبکر حضرمی نقل می کند که گفت: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرمود: «روش علی بن ابی طالب (علیه السلام) در میان اهل بصره، برای شیعیان اش، از آن چه خورشید بر آن می تابد، بهتر بود; زیرا، او می دانست که این قوم را دولتی در پیش است . اگر آنان را اسیر کرده بود، همنا شیعیان اش نیز اسیر می شدند .» . عرض کردم: «مرا از حضرت قائم (عجل الله تعالی فرج الشریف) مطلع بفرما که آیا ایشان نیز با اهل بصره همانند روش او رفتار می کند؟» فرمود: «نه; زیرا، حضرت علی (علیه السلام) می دانست که حکومت های بعد از او، به دست دشمنان است، لذا با آنان به ملاطفت و چشم پوشی رفتار می کرد، ولی حضرت قائم، چون پس از خود، دولتی برای آنان نمی بیند، برخلاف سیره ی حضرت علی (علیه السلام)، رفتار می کند .» .

البته این حدیث، از نظر سند، مورد اشکال است (30) چون، اسماعیل بن مرار، مجهول است . مرحوم اردبیلی در مجمع الفائده و مرحوم عاملی در مدارک الاحکام و مرحوم مجلسی به مجهول بودن او تصریح کرده اند . (31)

حدیث 3 . . . - عن یحیی بن العلاء الرازی، قال: سمعت ابا عبدالله (علیه السلام) یقول: «ینتج الله تعالی فی هذه الامة رجلا منی و انا منه، یسوق الله تعالی به برکات السماوات والارض، فتنزل السماء قطرها، و تخرج الارض بذرها، وتامن وحوشها و سباعها ویملا الارض قسطا وعدلا کما ملئت ظلما وجورا، ویقتل حتی یقول الجاهل لوکان هذا من ذریة محمد صلی الله علیه و اله، لرحم .» ;

یحیی به علا رازی گوید: از ابا عبدالله (علیه السلام) شنیدم که می فرمود: «خداوند متعال در میان این امت بیرون آورد مردی را که از من است و من از او هستم . خداوند تعالی به بسبب او، برکات آسمان ها و زمین را به خلائق عطا فرماید . پس آسمان، باران اش را فرود آورد و زمین بذرهایش را می رویاند، و حیوانات وحشی و درنده در امان می شوند، و زمین را پر از عدل و داد می کند، هم چنان که پر از ظلم و ستم شده باشد، و به حدی از بیدادگران و دشمنان را می کشد که جاهلان می گویند: "اگر این مرد از زریه ی محمد می بود، ترحم می کرد" .» .

نکته ی قابل توجه این که در این روایت، اقامه ی قسط و عدل و گسترده شده امنیت و مشمول برکات را با از میان رفتن جور و برطرف شدن جائران و قتل آنان مرتبط دانسته، و اعتراض به قتل را از ناحیه ی جاهلان و عدم آگاهی آنان به امور و واقعیات می داند .

البته، این روایت، از نظر سند نیز مورد اشکال است; زیرا، در سند آن، احمد بن عثمان الآدمی است که مجهول است . (32)

مدت جنگ ها

حدیث 1 - حدثنا ابو هارون . . . ، عن زر بن حبیش، سمع علیا (رضی الله عنه) یقول: «یفرج الله الفتن برجل منا، یسومهم خسفا، لایعطیهم الا السیف، یضع السیف علی عاتقة ثمانیة اشهر هرجا، حتی یقولوا . "والله ما هذا من ولد فاطمة لو کان من ولدها لرحمنا" . . . (33) » .

از زر بن حبیش نقل شده که ایشان از علی (علیه السلام) شنید که می گوید: «خدا، به سبب مردی از ما، فتنه ها و آشوب ها را برطرف می سازد و آنان (فتنه گران) را خوار و ذلیل می کند، و به آنان جز شمشیر چیزی نمی دهد (آشوبگران را می کشد) و شمشیر بر دوش نهاده و هشت ماه به شدت مبارزه می کند تا این که می گویند: "به خدا قسم! این، از فرزندان فاطمه نیست! اگر از فرزندان فاطمه نیست! اگر فرزندان فاطمه بود به ما رحم می کرد! "» .

حدیث 2 . . . - عن عیسی بن الخشاب، قال: قلت للحسین بن علی (علیهماالسلام) : «انت صاحب هذا الامر؟» . قال: «لا; ولکن صاحب الامر الطرید الشرید الموتور بابیه، المکنی بعمه یضع سیفه علی عاتقه ثمانیة اشهر .» (34) ;

. از عیسی بن خشاب نقل شده که به امام حسین بن علی (علیهماالسلام) عرض کردم: «آیا شما صاحب این امر هستید؟» . فرمود: «نه; ولکن صاحب الامر، رانده شده، دور افتاده، خون خواه پدرش و دارای کنیه ی عمویش (35) است . شمشیرش را هشت ماه بر دوش خود می نهد .» .

حدیث 3 . . . - عن ابی بصیر، قال: سمعت ابا جعفر الباقر (علیه السلام)، یقول: «. . . ویضع السیف علی عاثقة ثمانیة اشهر هرجا هرجا، حتی یرضی الله .» . قلت: «فکیف یعلم رضا الله؟» . قال: «یلقی الله فی قلبه الرحمة . . .» . (36)

. از ابوبصیر نقل شده که گفت: شنیدم امام باقر (علیه السلام) می فرمود: «. . . شمشیر را هشت ماه بر دوش خود می نهد و به شدت مبارزه می کند; تا این که خداوند راضی شود .» . عرض کردم: «چه گونه رضایت خدا را می داند (از رضایت خدا آگاه می شود) ؟» . فرمود: «خداوند، به دل ایشان رحمت می اندازد . . .» .

ابن الاثیر می گوید: «الهرج: قتال و اختلاط .» (37) .

شاید مراد، این باشد که مدت عملیات تهاجمی لشریان حضرت قائم (عجل الله تعالی فرج الشریف) که منجر به تضعیف و شکسته شدن شوکت ظالمان و متلاشی شدن آنان می شود . هشت ماه به طول می انجامد و پس از آن، آنان، به عملیات ایذائی و موضعی و مقطعی روی می آورند که در فاصله های زمانی بعد، با آنان مقابله، و برای همیشه ریشه کن می شوند .

از نظر سند هر سه روایت که در آن هرج و مرج ذکر شد، ضعیف است; و چون عمر بن قیش و عیسی بن الخشاب، در سند روایت اول و دوم، مجهول اند و در سند روایت سوم، ابن ابی حمزه است که آن هم مورد بحث و تضعیف قرار گرفته است .

قاطعیت امام در برخورد با اشخاص و گروه های مختلف

ائمه ی طاهر، (علیهم السلام)، مهربان بودند و همه، منشا رحمت و برکات اند . امام رضا، (علیه السلام)، می فرماید: «الامام، الانیس الرفیق، والد الشفیق، والاخ الشقیق والام البرة بالولد الصغیر و مفزع العباد فی الداهیة الناد . . . ; (38) امام، همدمی رفیق، پدری دل سوز، برادری برابر، مانند دو نیمه ی خرما که به هم متصل باشند، مادر مهربانی نسبت به فرزند خردسال اش، پناه امت در گرفتاری های هول ناک است .» .

نیز ابوربیع شامی گوید: به امام صادق، (علیه السلام)، عرض کردم: «حدیثی از عمر بن اسحاق به من رسیده است .» . فرمود: «عرضه بدار .» . گفتم: «عمرو، پیش امیرالمؤمنین (علیه السلام) رفت و آن حضرت در چهره ی او زردی مشاهده کرد . حضرت فرمود: "این زردی چیست؟ " گفت: "به مرضی مبتلا بودم . " پس حضرت علی، (علیه السلام)، به ایشان فرمود: انا لنفرح لفرحکم ونحزن لحزنکم ونمرض لمرضکم وندعوا لکم فتدعون فنؤمن . . . فقال ابوعبدالله، (علیه السلام) : «صدق عمرو .» ; (39)

همانا، ما، در شادی شما شادیم و در غم و اندوه شما، اندوه ناک و در مریضی شما، مریض می شویم و برای شما دعا می کنیم . پس شما دعا کنید و ما آمین می گوییم . . . . پس امام صادق، (علیه السلام)، فرمود: «عمرو، راست گفت .» .

نظیر این جریان را رمیله از امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل می کند . (40)

نیز امام عصر (عج) در توقیعی به شیخ مفید (ره) می فرماید: «. . . انا غیر مهملین لمرعاتکم، ولا ناسین لذکرکم ولولا ذلک لنزل بکم اللاواء واصطلمکم الاعداء; (41) همانا، ما، سرپرستی شما را وا نگذاشته ایم [شما را مراعات و مواظبت می کنیم] و فراموش تان نمی کنیم، اگر جز این بود، گرفتاری ها، شما را از پای می انداخت و دشمنان، شما را از بین می بردند . . .» .

امثال این احادیث بسیار است: ائمه ی طاهر، (علیهم السلام)، مایه ی رحمت اند و مقتضی رحمت آنان برداشتن موانع از سر راه است . مقابله ی قاطع با ظالمان و مخالفان حاکمیت اسلام، یکی از مصادیق رافت و رحمت امام به مؤمنان است . با توجه به این که شرایط ویژه ی هنگام ظهور طوری است که جایی را برای کوچک ترین اغماض و مدارات با معاندان نمی گذارد، قاطعیت امام و یاران مقتدر و شهادت طلب آن حضرت در رویارویی با دشمنان و ایجاد رعب و وحشت در میان آنان، هر مخالف ستم پیشه ای را به تسلیم وا می دارد و آنان، چنان مرعوب می شوند که بعضا، خلع سلاح شده . و قدرت رویائی را ندارند . و بدین ترتیب دامنه برخورد نظامی و خون ریزی، تقلیل می یابد و به حداقل می رسد . از طرفی، زمینه ی گناه نیز از میان می رود; چون، امنیتی برای طاغیان و عاصیان نخواهد بود .

بنابراین، اکثریت مردم، مظلوم و ستمدیده و طالب خیر و صلاح و از کسانی خواهند بود که امام عصر (عج) آنان را مورد لطف قرار می دهد و تنها گروهی اندک مقاومت نشان می دهند . و این جا است که در چنین شرایطی، صلح و تقیه و رحمت و رافت با این گونه افراد و گروه ها و خطوط، معنا ندارد و چاره ای جز شمشیر و اعمال قوه ی قهریه و قضاوت های داودی و سلیمانی که در آن نیازی به شهادت شاهدی ندارد، (42) نیست .

پس اشخاص و گروه هایی مورد نقمت واقع می شوند که می خواهند مانع پیشرفت، و به اصطلاح سد راه و صد «عن السبیل » هستند . این جا است که طبق روایت، «وای به حال کسی که مانع حرکت حضرت بشود .» .

بعضی از آنان، قوم و نژاد خاصی اند و برخی پیرو ادیان دیگرند و گروه ها و فرقه هایی به ظاهر مسلمان ولی منافق صفت و یا مقدسان کج اندیش خواهند بود . امام زمان (عج) با هر یک، به شیوه ی خاصی برخورد خواهند داشت . با نقل روایاتی، این موارد را بازگو می کنیم .

1 - قوم عرب

در روایاتی که از قوم عرب صحبت به میان آمده است، شاید منظور، اهل مکه و قبیله ی قریش و مخصوصا بنی امیه و بنی عباس و بنی شیبه و یا حکومت های عربی دست نشانده باشد .

اینان، با اهل بیت، (علیهم السلام)، مشکل داشتند و عمده ترین سبب آن، جنگ بدر است .

در تاریخ نقل شده که در مکه، بیست و پنج قبیله بودند و بیست و سه قبیله متحد شدند و علیه پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) و مسلمانان جنگ بدر را ترتیب دادند . واقدی - که از علمای عامه است - در کتاب خود، هنگامی که مقتولان جنگ بدر را ذکر می کند، می گوید:

همه ی قبائل، کشته داشتند . در میان آنان، تعدادی را حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به قتل رسانده بود .

لذا آنان، کینه ی شدیدی از امام علی و اهل بیت، (علیهم السلام)، داشتند .

از طرفی، حکومت های بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) مردم را علیه امام علی (علیه السلام) تحریض و تحریک می کردند و موقعی که معاویه و بنی امیه، جبهه ی ائتلاف مخالفان را تشکیل دادند، همه ی طوایف و قبایل مذکور، اطراف محور بغض و کینه و انتقام جمع شدند . در طول تاریخ، بیش ترین مخالفت ها با اهل بیت، (علیهم السلام)، از ناحیه ی این گروه های انحرافی و نژاد پرست بوده است، در حالی که خود، مناقب اهل بیت، (علیهم السلام)، را می دانستند .

بنابراین، عمده ترین عوامل ضدیت قریش را با اهل بیت، (علیهم السلام)، در دو امر می توان بیان داشت:

1 - امام علی، (علیه السلام)، تعدادی از آنان را در جنگ ها کشته بود، لذا آنان کینه به دل داشتند . (43)

2 - رؤسای حکومت پس از پیامبر اکرم، (صلی الله علیه وآله وسلم)، با طرح مسائل فرعی و عاطفی مبنی بر این که علی، (علیه السلام)، اجداد آنان را کشته است، مردم را علیه آن حضرت تحریض و تحریک می کردند .

اینک، به احادیثی در مورد قریش و اهل مکه در شش بند اشاره می کنیم:

الف) اهل مکه و دشمنی با اهل بیت، (علیهم السلام)

ابوبصیر گوید: امام باقر، (علیه السلام)، در ضمن حدیث مفصل و طولانی فرمود: یقول القائم، (علیه السلام)، لاصحابه: «یا قوم! ان اهل مکة لایریدوننی ولکنی مرسل الیهم لاحتج علیهم بما ینبغی لمثلی ان یحتج علیهم .» . فیدعو رجلا من اصحابه فیقول له: «امض الی اهل مکة، فقل: یا اهل مکة، انا رسول فلان الیکم وهو یقول لکم: انا اهل بیت الرحمة، ومعدن الرسالة والخلافة، و نحن ذریة محمد وسلالة النبیین وانا قد ظلمنا واضطهدنا و قهرنا وابتزمنا حقنا منذ قبض نبینا الی یومنا هذا فنحن نستنصرکم فانصرونا .» . فاذا تکلم هذا الفتی بهذا الکلام، اتو الیه فذبحوه بین الرکن والمقام، وهی النفس الزکیة . فاذا بلغ ذالک الامام، قال لاصحابه: «الا اخبرتکم ان اهل مکة لایریدوننا . . .» . (44)

حضرت قائم به اصحاب خود می گوید: «ای قوم! همانا، اهل مکه، مرا نمی خواهند و لکن خدا مرا به سوی ایشان فرستاده به جهت این که بر ایشان حجت باشم به نوعی که به مثل من سزاوار است آن چنان اتمام حجت کند .» . پس مردمی از اصحاب خود را می طلبد و به او می فرماید: "به نزد اهل مکه برو و به ایشان بگو که من فرستاده ی فلانی هستم و او به شما می گوید که من از اهل بیت رحمت و معدن رسالت و خلافت ام و ماییم ذریه ی محمد، (صلی الله علیه وآله وسلم)، و سلاله و نسل پاک پیغمبران و همانا ما مظلوم شدیم و مقهور گردیدیم، و از وقتی که پیغمبر ما رحلت فرمود تا این روز، حق ما را گرفته اند و غصب کرده اند و ما از شما یاری می طلبیم پس ما را یاری کنید" . همین که آن جوان این سخن را می گوید، اهل مکه، بر وی هجوم می آورند و او را در میان رکن و مقام ذبح می کنند . و او نفس زکیه است . پس هنگامی که این خبر به آن حضرت می رسد . به یاران خود می فرماید: "آیا من به شما خبر ندادم که اهل مکه ما را نمی خواهند؟ " . . .» .

ب) برنامه ی نو و ناسازگاری عرب

ابوبصیر، در ضمن حدیث طولانی از امام باقر، (علیه السلام)، روایت می کند که آن حضرت فرمود: «. . . اذا خرج یقوم بامر جدید و کتاب جدید و سنة جدیدة وقضاء جدید، علی العرب شدید ولیس شانه الا القتل، لایستبقی احدا، ولا تاخذه فی الله لومة لائم . . .» (45) ;

حضرت مهدی (عج) با برنامه ای نو، سنتی جدید، و قضاوتی تازه، قیام می کند . بر عرب ها روزگار بسیار سختی خواهد بود . شایسته ی شان و موقعیت او، جز کشتن دشمنان نیست و در اجرای امر الهی، سرزنش هیچ ملامت کننده ای او را تحت تاثیر قرار نمی دهد .

واضح است محور این روایت عرب است و آنان را مورد فشار قرار می دهد . و چنانچه اشاره شد، منظور حکومتهای دست نشانده عرب و یا قریش و بنی امیه و . . . می باشند .

ج) آغاز قیام و نخستین پایگاه دشمن

حدیث 1 - ابوبصیر گوید: امام صادق (علیه السلام)، فرمود: «. . . یجرد السیف علی عاتقه ثمانیة اشهر یقتل هرجا، فاول ما یبدا ببنی شیبة، فیقطع ایدیهم ویعلقها فی الکعبة، وینادی منادیه: "هؤلاء سراق الله"، ثم یتناول قریشا فلا یاخذ منها الا السیف ولا یعطیها الا السیف ولا یخرج القائم، (علیه السلام)، حتی یقرا کتابان: کتاب بالبصرة، وکتاب بالکوفة بالبرائة من علی (علیه السلام).» ; (46) «هشت ماه، شمشیر برهنه بر دوش دارد و به شدت و پی در پی می کشد . پس نخستین مرحله ی شروع اش، قبیله ی بنی شیبه (پرده داران کعبه) است که دست های آنان را قطع و آنان را در کعبه می آویزد و منادی آن حضرت ندا می دهد و اعلام می کند: " اینان، دزدانی هستند که از خدا دزدی می کردند . " سپس به قریش می پردازد و با ایشان جز با شمشیر برخورد نمی کند و به ایشان جز شمشیر نمی دهد .(یعنی فقط زبان سلاح و زور را می فهمند) و قائم (علیه السلام) قیام نمی کند تااین که دو کتاب مبنی بر بیزاری از امام علی، (علیه السلام)، خوانده می شود: فرمانی در بصره و فرمانی در کوفه .»

البته، سند روایت، مورد نظر و تامل است; چون، در سند، یونس بن کلیب است و او مجهول است .

نیز، ابن ابی حمزه، مورد تامل و بحث است .

حدیث 2 - سدیر صیرفی، از مردی از اهل جزیره نقل می کند که او کنیزی را برای خانه ی خدا نذر کرده بود . او را به مکه آورد . به ملاقات حجبه و پرده داران رفت و آنان را نسبت به نذرش مطلع ساخت . برای هر کس از آنان، موضوع را بیان می کرد، او می گفت: «کنیز را برای من بیاور که خدا نذرت را می پذیرد .» . هر کدام از پرده داران خانه ی خدا توقع داشت که کنیز را به او بدهند .

پس وحشت شدیدی از این موضوع بر او راه می یابد ماجرا را به یکی از یاران اش که اهل مکه بود می گوید . او می گوید «آیا از من می پذیری؟» . عرض می کند: «آری » . او می گوید: «نگاه کن! به مردی که رو به روی حجرالاسود نشسته و مردم دور او هستند . و او، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (علیهم السلام) است . به پیش او برو و ایشان را از این ماجرا آگاه کن و ببین به تو چه می گوید، به همان عمل کن .» .

وی می گوید، به نزد او رفتم و عرضه داشتم: «خدا، تو را رحمت کند! از اهل جزیره هستم . همراه من، کنیزی است که او را به خانه ی خدا نذر کرده ام و موضوع را به هر کدام از پرده داران گفتم، در پاسخ گفتند; «کنیزت را نزد من بیاور تا خدا نذرت را قبول کند .» و از این واقعه، وحشتی شدید به من دست داده است .» . حضرت فرمود: «ای بنده ی خدا! همانا، خانه، نه چیزی می خورد و نه می آشامد . پس کنیز خود را بفروش و در میان همشهریان ات که به زیارت این خانه آمده اند، جست و جو کن و بنگر هر کدام از ایشان که از خرجی خود عاجز و درمانده شده است، آن مبلغ را به او بده، تا بتواند به شهر خود برگردد .» . او نیز همان کار را می کنند . هریک از پرده داران که به او می رسند، حضرت را مردی دروغگو و ناآگاه می شمارند!

او، گفته ی آنان را به امام باقر (علیه السلام) عرض می کند . آن حضرت می فرماید: «تو، سخن آنان را به من گفتی، آیا از من نیز به آنان می گویی؟» . عرض می کند: «آری » . پس حضرت می فرماید: «به ایشان بگو، ابوجعفر به شما پیغام داد، چه گونه خواهید بود اگر دست ها و پاهایتان بریده شود و در کعبه آویخته گردد، سپس به شما گفته شود، فریاد کنید که "ما دزدان کعبه هستیم" .» .

هنگامی که می خواهد برخیزد . حضرت می فرماید: «البته، من، آن کار را انجام نمی دهم، بلکه آن را مردی که از من است، انجام خواهد داد .» (47) .

د) اهل مکه و جانشین امام

همان طوری که در بند «الف » همین بخش ذکر شد، اهل مکه، نه تنها فرستاده ی امام را به قتل می رسانند، بلکه جانشین آن حضرت را نیز شهید خواهند کرد . ابوخالد کابلی از امام باقر (علیه السلام) نقل کرده که آن حضرت فرمود: «یبایع القائم بمکة علی کتاب الله وسنة رسوله، ویستعمل علی مکة، ثم یسیر نحو المدینة فیبلغه ان عامله قتل، فیرجع الیهم فیقتل المقاتلة ولا یزید علی ذالک . . .» (48) .

با حضرت قائم (علیه السلام) در مکه، بر اساس کتاب خدا و سنت رسول الله بیعت می کنند و آن حضرت، جانشین را بر مکه می گمارد . به سوی مدینه حرکت می کند که در میان راه، به وی خبر کشته شدن جانشین اش را می رسانند . حضرت، بلافاصله بر می گردد و ایشان را با جنگ می کشد و بیش از این کاری نمی کند . . .

ه) اهل مدینه و جانشین امام

ابوخالد کابلی در خبر دیگری از امام باقر (علیه السلام) روایت کرده که آن حضرت فرمود: «. . . یخرج الی المدینة فیقیم بها ما شاء، ثم یخرج الی الکوفة ویستعمل علیها رجلا من اصحابه . فاذا نزل الشفرة جاءهم کتاب السفیانی ان لم تقتلوه لاقتلن مقاتلیکم ولاسبین ذراریکم .» . فیقبلون علی عامله فیقتلونه، فیاتیه الخبر، فیرجع الیهم، فیقتلهم ویقتل قریشا حتی لایبقی منهم الا اکلة کبش ثم یخرج الی الکوفة ویستعمل رجلا من اصحابه فیقبل و ینزل النجف .» (49) ;

(. . حضرت مهدی (عج)) به سوی مدینه می رود و در آن جا هر قدری که بخواهد، می ماند . مردی از اصحاب خود را در آن جا جانشین خویش قرار می دهد . به طرف کوفه حرکت می کند . هنگامی که به «شقره » فرود می آید . کتاب و نامه ی سفیانی به اهل مدینه می رسد، مبنی بر این که اگر او را (قائم (عج)) نکشید . مردان شما را می کشم و زنان تان را اسیر می کنم . مردم مدینه بر والی هجوم آورده و او را به قتل می رسانند . این خبر به آن حضرت می رسد و به مدینه بر می گردد . و ایشان را می کشد و به نحوی قریش را نابود می کند که جز به مقدار خوراک و علف قوچ باقی نمی ماند . سپس به طرف کوفه می رود و یکی از یاران اش را جانشین و عامل خویش تعیین و بعد از آن به نجف روی آورده و در آن جا منزل می گزیند .

در این روایت نیز; فرض صحت سند، محور درگیری، قریش است و نه تمامی مردم . قریش نیز در اثر تعدی و اقدام به قتل و جنایت، به سزای اعمال خود می رسند .

و) آمار مقتولان قریش و سابقه ی آنان

حدیث 1 - عن محمد بن مسلم، قال: سمعت ابا جعفر (علیه السلام) «لو یعلم الناس مایصنع القائم اذا خرج لاحب اکثرهم الا یروه مما یقتل من الناس . اما انه لایبدا الا بقریش فلا یاخذ منها الا السیف حتی یقول کثیر من الناس: "لیس هذا من آل محمد، ولو کان من آل محمد لرحم . . .» (50) ;

محمد بن مسلم گوید: شنیدم امام باقر (علیه السلام) می فرمود: «اگر مردم [مخالفان] می دانستند که حضرت قائم (عج) چه برنامه ای دارد و چه کارهایی انجام می دهد، اکثر آنان، آرزو می کردند که هرگز آن حضرت را نبینند; زیرا، حضرت، کشتار زیادی می کند . به یقیین، اولین کشتار را در قبیله ی قریش خواهد داشت . از قریش نخواهد گرفت جز شمشیر و به آنان نخواهد داد مگر شمشیر، [حضرت کار را به جایی می رسانند] که بسیاری از مردم می گویند: این شخص، از محمد (صلی الله علیه وآله وسلم)، نیست و اگر از اهل بیت پیامبر بود، رحم می کرد" .» .

کلمه ی «ناس » در روایات، به معنای «مخالفان اهل بیت » است و کسانی که همیشه بنای دشمنی با آنان داشته اند و دارند .

حدیث 2 - روی عبدالله بن المغیرة، عن ابی عبدالله (علیه السلام) :» اذا قام القائم من آل محمد (صلی الله علیه وآله وسلم)، اقام خمسمئة من قریش، فضرب اعناقهم، ثم اقام خمسمئة، فضرب اعناقهم، ثم خمسمئة اخری، حتی یفعل ذالک ست مرات!» . قلت: «ویبلغ عدد هؤلآء هذا؟» . قال: «نعم، منهم و من موالیهم .» (51)

عبدالله بن مغیره گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هنگامی که قائم آل محمد (عج) ظهور می کند، پانصد تن از قریش را ایستاده، اعدام می کند . سپس پانصد نفر دیگر را به همین گونه اعدام می کند و این کار، شش بار تکرار می شود .» . عبدالله می پرسد: «آیا تعدادشان به این اندازه می رسد؟» . حضرت فرمود: «آری; خودشان و دوستان شان .» .

در روایات دیگر از «موالی قریش » به «احابیش » تعبیر شده است . منظور . کسانی است که در منطقه ی جبشی پایین مکه زندگی می کنند و با قریش همپیمان شدند که برای همیشه در کنار آنان باشند . (52)

حدیث 3 - عن ابی الجارود، عن ابی جعفر (علیه السلام) قال: «. . . فیقتل الفا خمسمئة قریشی لیس فیهم الا فرخ زنیة . . .» (53) ;

از ابوجارود، در ضمن حدیثی از امام باقر (علیه السلام) نقل شده که فرمود: «هزار و پانصد تن از قریش را می کشد که در میان آنان، جز زنازاده نیست . . .» .

در این روایت، محدوده ی مقتولان و هویت و تعداد آنان، کاملا، روشن شده است .

حدیث 4 . . . - عن الحارث الاعور الهمدانی، قال: قال امیرالمؤمنین (علیه السلام) : بابی ابن خیرة الاماء - یعنی القائم من ولده (علیه السلام) - یسومهم خسفا ویسقیهم بکاس مصبرة ولایعطیهم الا السیف هرجا، فعند ذالک تتمنی فجرة قریش لو ان لها مفاداة من الدنیا وفیها لیغفرلها . لانکف عنهم حتی یرضی الله . . . (54)

حادث بن عبدالله اعور همدانی گوید: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمود: «پدرم فدای فرزند برگزیده ی کنیزان - یعنی قائم از فرزندان اش - بادا! او، آنان را خوار می سازد و جام شرنگ به ایشان می نوشاند و به آنان جز شمشیر خون ریز مرگ آخرین نخواهد داد . پس در این هنگام، زشتکاران قریش آرزو می کنند که ای کاش دنیا و هر آن چه در آن است، از آن ایشان بود و آن را فدا می دادند تا گناهان شان بخشوده شود، ولی دست از ایشان بر نخواهیم داشت تا این که خداوند راضی شود .» .

این روایات، شاید بر روایات دیگر حاکم باشد و آن روایات را نیز تفسیر و تبیین کند، چون، به طور واضح و آشکار می فرماید، محدوده ی قتل، همانا زشتکاران قریش است .

2 - اهل عراق (اهل السواد)

حدیث 1 . . . - عن رفید بن ابی هبیرة، قال: قلت لابی عبدالله (علیه السلام) : «جعلت فداک یابن رسول الله! یسیر القائم بسیرة علی ابن ابی طالب فی اهل السواد» . فقال: " لا; یا رفید! ان علی ابن ابی طالب سار فی اهل السواد بما فی الجفر الابیض، وان القائم یسیر فی العرب بما فی الجفر الاحمر .» . قال: قلت له: «جعلت فداک! وما الجفر الاحمر؟» . قال: «فامر اصبعه الی حلقه، فقال: «هکذا یعنی الذبح . ثم قال: «یا رفید! ان لکل اهل بیت نجیبا شاهدا علیهم شافعا لامثالهم . (55) » ;

رفید، غلام ابن هبیره گوید: به امام صادق (علیه السلام)، عرض کردم: «یابن رسول الله! فدایت بشوم! آیا قائم (عج) در میان اهل سواد (اهل عراق) به سیرت و طریقه ی علی بن ابی طالب (علیه السلام)، رفتار می کند؟» . فرمود: «نه، یا رفید! همانا، علی بن ابی طالب، (علیه السلام) در میان اهل عراق، به طریقی رفتار کرد که در جفرا بیض است; یعنی، به طریق ملایمت با ایشان رفتار کرد، ولی قائم (علیه السلام) به روشی با عرب رفتار می کند که در جفراحمر است .» . عرض کردم: «فدای تو بشوم! جفراحمر چیست؟» . آن حضرت، انگشت خود را به حلق اش کشید و فرمود: » این گونه رفتار می کند .» ; یعنی سرهای دشمنان را می برد .

بعد از آن فرمود: «یا رفید! البته، با هر اهل بیتی نجیب و جواب دهنده ای است که به کرده های اهل خود شاهد است . و به امثال آنان شفاعت کننده است .» .

در مورد «رفید» ، مرحوم خوئی، ساکت است، ولی مامقانی گوید، از این روایت، حسن عقیده ی او ظاهر است (56) .

در این روایت نیز حدود محورها، کاملا، مشخص شده است و آن، این که تمامی عراق و تمای عرب مورد نظر نیست . خود حضرت علی با تمامی عراق و عرب، سر جنگ نداشت، اینکه خصوص ناکثین و عهد شکنان بودند . امام عصر (ع) نیز با خصوص ناکثین و مخالفان مقابله می کند .

حدیث 2 . . . - عن عبد الرحمان بن الحجاج، عن الصادق (علیه السلام) قال: «اذا قام القائم و اتی رحبة الکوفة » ، فقال برجله هکذا او اوما بیده الی موضع ثم قال: «احفروا ها هنا .» . فیحفرون، فیستخرجون اثنی عشر الف درع (واثنی عشر درع) واثنی عشر الف سیف، واثنی عشر الف بیضة لکل بیضة وجهان، ثم یدعو اثنی عشر الف رجل من الموالی من العرب والعجم فیلبسهم ذالک، ثم یقول: «من لم یکن علیه مثل ما علیکم فاقتلوه .» (57) ;

از عبدالرحمان بن حجاج نقل شده که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «چون قائم (علیه السلام) قیام، کند، در رحبه ی کوفه (محله یا میدانی در کوفه است) می آید و به جایی اشاره کند و فرماید: «این جا را حفر کنید» . چون حفر کنند، دوازده هزار زره، دوازده هزار شمشیر و دوازده هزار کلاه خود، بیرون آرند . سپس دوازده هزار مرد از غلامان عرب و عجم را بخواند که اسلحه بر اندام شان بپوشاند و گوید: «هر که را چنین سلاحی در برندارد، بکشید .» .

این روایت، از نظر سند، مرفوعه و ضعیف است، شاید این اقدام، در ارتباط با نقطه ی خاصی از کوفه - رحبه - باشد، نه این که تمامی افرادی را که این فرم خاص از لباس را ندارند; زیرا، معنای آن، چنین می شود که تمامی ساکنان کره ی زمینی را باید نابود کنند!

حدیث 3 (قتال با سفیانی در کوفه) - چون حدیث . طولانی است، به ترجمه ی آن اکتفا می شود .

سیدعلی بن عبد الحمید، در کتاب الغیبة، حدیث مرفوعه ای را از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که آن حضرت فرمود: «قائم (علیه السلام) می آید تا این که به نجف می رسد . در آن حال، لشکر سفیانی، از کوفه به سوی آن حضرت و اصحاب او بیرون می آیند، در حالی که جمعیت خلایق با آن حضرت است . این قضیه، در روز چهارشنبه واقع می شود . آن حضرت . مردم را دعوت می کند و به حق خود سوگند می دهد و به ایشان خبر می دهد که من مظلوم و مقهور شده ام . و می فرماید: «هر که در خصوص خدا با من مصاحبه و گفت و گو کند، همانا، من، نزدیک ترین مردم به خدا هستم . . .» . در جواب اش گویند: «از هر جا که آمده ای بازگرد به همان جا، ما را به تو نیازی نیست، زیرا، ما، شما را شناخته و امتحان کرده ایم » .

پس بدون جنگ و خون ریزی متفرق می شوند . چون روز جمعه می رسد، باز آن حضرت، ایشان را دعوت می کند و اتمام حجت می کند . در آن حال، تیری از کمال بیرون می آید و بر یکی از مسلمانان اصابت می کند و او را می کشد . پس در آن حال گفته می شود: «فلانی کشته شد .» . در این هنگام، آن حضرت پرچم رسول خدا را می گشاید . وقتی که آن را گشود، ملائکه ی بدر به خدمت اش فرود می آیند . پس همین که وقت ظهور می رسد، نسیم فتح برای آن حضرت می وزد . آن حضرت، خود و اصحاب اش، بر ایشان حمله می کنند . خدای تعالی . او را بر ایشان غالب می گرداند . و از پیش اش می گریزند جمعی را نیز به قتل می رساند تا این که به خانه های کوفه داخل می شوند . منادی آن حضرت ندا می کند که "آگاه شوید که هیچ کس از شما فراریان را تعقیب نمی کند و زخمی ها را نکشد" . با ایشان به طریقه ای رفتار می کند که علی (علیه السلام) در جنگ جمل با اهل بصره کرد .» . (58)

در این روایت نیز با قطع نظر از صحت سند، محور خاصی را مورد تهاجم و قتل قرار داده و آن، لشکریان سفیانی است که اصولا . خودشان، به عراق و بلاد اسلامی تهاجم وسیعی می کنند و به قتل و غارت و تجاوز دست می زنند پس از شکست دادن آنان و فرار از صحنه و پناه بردن به خانه های کوفه، حضرت مهدی (عج) از تعقیب آنان نهی و جلوگیری می کند .

این روایت با آنچه که به حضرت نسبت می دهند، منافات دارد .

3 - اهل کتاب

ابوبصیر می گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «حضرت قائم (عج) تا پایان زندگانی، در مسجد سهله (کوفه) خواهد ماند؟» . فرمود: «آری » . پرسیدم: «اهل ذمه در نظرش چه گونه خواهد بود؟» فرمود: «با آنان، از راه مسالمت آمیز وارد می شود، همان طور که پیامبر اکرم (علیه السلام) رفتار می کرد . آنان در حال خواری، جزیه می پردازند .» (59) .

مرحوم مجلسی می گوید: «شاید این حکم، مربوط به آغاز قیام باشد; زیرا، ظاهر روایات، این است که از آنان جز ایمان پذیرفته نیست و اگر نپذیرند، کشته می شوند .» (60) .

طبق این روایت و طبق بیان مرحوم مجلسی . نسبت به اهل کتاب (یهود و نصاری نیز سیاست نرمش را پیش می گیرد . و از آنان مطالبه ی جزیه می کند، نه این که در همان ابتدا، به جنگ آنان برود و قتل عام کند .

آری، در مرحله ی بعد، فقط اسلام آورده و پذیرش دین حق را از آنان می خواهد؟ و در غیر این صورت محکوم به قتل و غنا هستند . البته، در هر مرحله ای، عده ای زیاد از آنان به اسلام می گروند و یا دفع جزیه را، پذیرند، و در آخر، درصدد کمی خواهد ماند که قطعا، جزء افراد عنود و لجوج هستند که چاره ای جز ریختن خون آنان، نخواهد بود .

4 - فرقه های انحرافی

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «. . . وان القائم (عج) یخرجون علیه فیتاولون علیه کتاب الله ویقاتلونه علیه .» (61) . ;

همانا قائم (علیه السلام) در شرایطی ظهور خواهد کرد که علیه او کتاب خدارا تاویل و بر مبنای آن با آن حضرت به جنگ بر می خیزند .

الف) زیدیه

در ضمن حدیث مفصلی از امام صادق (علیه السلام) چنین بیان شده: «سید حسن آن جوانمرد خوش روی دیلمی (62) خروج می کند . . . و دست بیعت به حضرت مهدی (عج) می دهد و خود و اصحاب اش با آن حضرت بیعت می کنند، اما چهل هزار نفر صاحبان مصاحف که به زیدیه معروف هستند، بیعت نمی کنند و می گویند: "این کار سحر بزرگی است . "» .

در ابتدای حدیث، آمده که حضرت مهدی . معجزاتی را نشان می دهد .

با این کلام، دو لشکر، با هم درگیر می شوند . حضرت مهدی (عج) به طرف طائفه ی منحرف آمده و آنان را نصیحت و به پیروی خویش دعوت می کند، ولی ایشان بر لجاجت و طغیان خود می افزایند و آن حضرت، فرمان به کشتن آنان می دهد . پس همه را از بین می برند . . . (63)

ب) بتریة (64)

. عن ابی الجارود، عن ابی جعفر (علیه السلام) : «. . . یسیر الی الکوفة فیخرج منها سته عشر الفا من البتریة، شاکین فی السلاح، قراء القرآن، فقهاء فی الدین . . .» (65) ;

ابوجارود، نقل می کند که امام باقر (علیه السلام) فرمود: «. . . هنگامی که حضرت قائم قیام کند، به سوی کوفه رهپسار می شود . در آن جا . . . شانزده هزار نفر از فرقه ی بتریه، مسلح در برابر امام می ایستند . آنان، قاریان قرآن و فقیهان دینی هستند و پیشانی آنان از عبادت زیاد پنیه بسته، چهره های شان در اثر شب زنده داری زرد شده است و نفاق سراپای شان را پوشانده است یک صدا فریاد بر می آورند و به حضرت می گویند: «ای پسر فاطمه! از همان جا که آمده ای باز گردد; زیرا . به شما نیازی نداریم .» . پس آن حضرت، شمشیر می کشد و همه را از میان بر می دارد . . .

این روایت نیز با قطع نظر از سند، محور خاصی را که همان خوارج از طائفه بتریه است، مورد بحث قرار می دهد، نه این که جهانیان را به قبل برساند و نفوذ بالله . کشتار راه بیندازد .

ج) خوارج

مروج الذهب . حدیث مرسله را از امیر المؤمنین (علیه السلام) نقل می کند که آن حضرت فرمود: امیرمؤمنان (علیه السلام) پس از شکست خوارج، هنگام گذشتن از گشستگان آنان فرمود: "آن کس شما را به کشتن داد که شما را فریفت .» . پرسید شد: «او کیست؟ » . فرمود: «شیطان و نفس های پلید» . اصحاب گفتند: «خداوند، ریشه ی آنان را تا پایان دنیا قطع کرد .» .

حضرت پاسخ داد: «نه; سوگند به آن که جان ام در دست او است! آنان در صلب های مردان و رحم زنان خواهند بود و پی در پی خروج خواهند کرد تا آن که بر سرکردگی شخصی به نام «اشحط » (66) میان رود دجله و فرات خروج کنند . در آن روزگار، مردی از اهل بیت ما، به جنگ او می رود و او را به هلاکت می رساند و از آن پس هیچ قیامی از خوارج تا روز قیامت نخواهد بود .» (67)

باز در این روایت مرسله، سخن از کشتار نیست . بلکه محور، بحث قتل رئیس و فرمانده خوارج به دست حضرت است . و پس از آن، هیچ گونه تحریکی از آنان صورت نمی گیرد .

د) مرجئه (68)

بشیر ابن اراکه نبال . روایت کرده که امام باقر (علیه السلام) فرمود: «ویح هذه المرجئة الی من یلجؤون غدا اذا قام قائمنا؟» . قلت: «انهم یقولون: "لو قد کان ذالک کنا و انتم فی العدل سواء" .» . فقال: «من تاب تاب الله علیه، ومن اسر نفاقا فلا یبعد الله غیره ومن اظهر شیئا اهرق الله دمه .» . ثم قال: «یذبحهم - والذی نفسی بیده! کما یذبح القصاب شاته .» و او مابیده الی حلقه . . . - » (69)

حضرت فرمود: «وای به حال مرجئه، هنگامی که قائم ما قیام کند، به چه کسی پناه خواهند برد؟» . راوی گفت: «می گویند: در آن هنگام که ما و شما در برابر عدالت یک سان خواهیم بود .» . فرمود: «هر یک از آنان توبه کنند، خدا، از او می گذرد و اگر در درون خود نفاق و دورویی داشته باشد، خداوند، جز او کسی را تبعید و آواره نمی کند و اگر چیزی از آن نفاق را آشکار سازد، خداوند خونش را خواهد ریخت .» . سپس فرمود: «سوگند به ان که جان ام در دست او است! همچنان که قصاب، گوسفندش را سر می برد، آنان را خواهد کشت .» و یا دست به پیشانی اشاره کرد .

ه) مقدس نماها

محمد بن ابی حمزه، به واسطه ی یکی از اصحاب خود، از امام صادق (علیه السلام) روایت می کند آن حضرت فرمود: «القائم یلقی فی حربه مالم یلق رسول الله ان رسول الله اتاهم وهم یعبدن حجارة منقورة وخشبا منحوتة، وان القائم یخرجون علیه فیتاولون علیه کتاب الله، ویقاتلونه علیه .» (70) ;

قائم (علیه السلام)، در پیکار خود با چنان چیزی مواجه خواهد شد که رسول خدا (صلی الله وعلیه واله وسلم) با آن مواجه نگردید . همانا، رسول خدا، در حالی به سوی آنان آمد که بت های سنگی وجوب های تراشیده را پرستش می کردند، ولی قائم (عج) چنان است که علیه او خروج می کنند و کتاب خدا را علیه او تاویل می کنند . و به استناد همان تاویل، با او به جنگ برمی خیزند .

از این روایت چنین به دست می آید که حضرت، مورد فجا و ظلم و بی مهری مردم قرار می گیرید . بنابراین، هر واکنشی را که دشمنان دیدند، نتیجه ی طبیعی عمل خودشان است . لذا جا دارد به جای بررسی روایات قتل، به بررسی روایات ظلومیت حضرت مهدی و بی مهری مردم به ایشان بپردازیم .

5 - ناصبی ها

ابوبصیر می گوید: به امام صادق (علیه السلام) غرض کردم: «رفتار امام مهدی (عج) با ناصبی ها و کسانی که با شما دشمنی دارند چه گونه خواهد بود؟» فرمود: «یا ابا محمد! ما لمن خالفنا فی دولتنا من نصیب . ان الله قد احل لناد ماءهم عند قیام قائمنا . محرم علینا وعلیکم ذالک، فلا یغرنک احد! اذا قام قائمنا انتقم لله ولرسوله ولنا اجمعین » ; (71)

ای ابا محمد! در دولت و حکومت ما، مخافان، بهره ای نخواهند داشت . خداوند، برای ما، خون شان را در آن هنگام حلال خواهد کرد، ولی امروز، خون شان بر ما و شما حرام است، پس کسی تو را فریب ندهد . بدان که روزگاری که قائم ما قیام کرد، حضرت، برای خدا و رسول اش و برای ما، انتقام خواهد گرفت .

البته امام با توجه به این که نواصب، دشمن ائمه ی طاهر هستند و دشمنی با آنان را دین خود می دانند، از از این باب، محدور الدم هستند، ولی آن بدین معنا نیست که حضرت، هر محدور الدم را به قتل برساند . چنان که دسته ی دیگر، بویژه کسانی که از قدرت ظاهر نیز برخوردار بودند، دست به این کار نزدند .

6 - منافقان

ابو حمزه ی ثمالی از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که آن حضرت فرمود: «. . . ولو قد قام القائم (علیه السلام) ما احتاج الی مسائلتکم عن ذالک ولاقام فی کثیر منکم من اهل النقاق حد الله » ;

هنگامی که حضرت قائم قیام (علیه السلام) قیام کند . نیازی ندارد که از شما درخواست یاری کند و نسبت به بسیار از شما منافقان، حد خدا را جاری می کند . (72)

در این روایت نیز محور ما منافقان هستند . ایشان، حد خداوند را اجرا می کند . این از اولیات و لوازم حکومت الهی است .

نیز امام حسین (علیه السلام) به فرزندش امام سجاد (علیه السلام) می فرماید: «سوگند به خدا! خون من از جوشش باز نمی ایستد تا این که خداوند، مهدی (عج) را برانگیزد . آن حضرت، به انتقام خون من از منافقان فاسق و کافر . هفتاد هزار نفر را می کشد .» . (73)

اولا، این روایت; مرسل است .

ثانیا، محور، منافق و فاسق و کافر است .

ثالثا، به قرینه ی روایات دیگر . این روایت را حمل بر موردی می کنیم که بر نفاق و کارشکنی و لحاجت خود اصرار می ورزند .

نیز امام باقر، (علیه السلام) می فرماید: «هنگامی که حضرت قائم (عج) قیام کند، به کوفه می آید . چندین هزار مسلح فریاد بر آورند که از هر جا که آمدی، به آن جا بازگرد که ما را نیازی به فرزندان بنی فاطمه نیست . امام، آنان را تا آخرین نفرشان می کشد . سپس وارد کوفه می شود و هر منافق شک گرایی را می کشد و کاخ های شهر را ویران می کند و هر مسلح مخالف را از بین می برد تا این خدای عزوجل راضی شود .» (74)

این، همان روایت بثریه است که بحث آن قبلا گذشت . از نظر سند، مرسل است .

قاطعیت امام در برخورد با خودی ها

سعدان بن مسلم، ار بعض رجال اش . از امام صادق (علیه السلام)، روایت می کند که آن حضرت فرمود: «. . . بینا الرجل علی راس القائم یامره وینهاه (75) (یامر وینهی) اذ قال: «ادیروه » . فیدیرونه الی قدامه، فیامر بضرب عنقه، فلا یبقی فی الخافقین شی ء الا خافه » ; (76)

در آن میان که مردی پشت سر قائم ایستاده و امر و نهی می کند، ناگاه آن حضرت امر می کند و دستور می دهد که او را برگردانید . پس او را به پیش روی آن حضرت بر می گردانند و حضرت فرمان می دهد که گردن او زده شود . پس در شرق و غرب، چیزی باقی نمی ماند جز این که از او (قاطعیت او در اجرای احکام الهی) می هرساد .

از نظر مسند، این روایت، مرسل است و این روایت، دلالت بر این دارد که حضرت، به علم خود، در مقام قضا و اجرای حدود عمل می کند .

بالاخره، پس از برسی روایات، چنین به دست می آید که درباره ی حجم و عدد قتل و انتقام، جانب افراط و تفریط گرفته شده و واقع، چیز دیگر است . سیاست امام، همان سیاست پیامبر اکرم است . گاهی مقتضای رافت و عدالت و گستردن عدالت بر جامعه این است که دشمنان لجوج و اعداد لدود که هرگز و به هیچ وجه با حکومت حضرت مهدی کنار نمی آیند . که البته عدد آنان هم زیاد نیست، ولی متاسفانه مبالغه بسیاری شده - از سر راه بردارد .

از طرفی، برای پا کردن حکومت الهی، آن هم به گستردگی جهان، این حجم عدد از تلفات، طبیعی به نظر می رسد مخصوصا با توجه به جمعیت جهان آنروز که این مقدار، درصد بسیار ناچیزی شمرده شود .

پی نوشت ها:

1) ر . ک: حاشیه ی سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 339; تفسیر ابن کثیر، ج 4، ص 17 .

2) الغیبة نعمانی، ص 283، باب 15، ح 1; اثبات الهداف، ج 3، ص 543; بحارالانوار، ج 52، ص 356; معجم الاحادیث، ج 3، ص 305 .

3) مرحوم مجلسی فرماید: «العلق، خون غلیظ را می گویند . این جمله (مسح العرق والعلق) کنایه از برخورد با سختیها و مشکلاتی است که موجب عرق کردن و جراحاتی می شود که از آن خون بیرون ریزد .» (بحارالانوار، ج 5، ص 358).

4) همان، ح 2 .

5) همان، ح 3 .

6) بحار الانوار، ج 20، ص 54 .

7) سفینه البحار، ج 1، ص 565 .

8) چشم اندازی به حکومت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص 131 .

9) همان .

10) واقع در شما او غرب قسطنه طنیة است حموی می گوید: امروز این نقاط، در دست فرنگ است و پاپ در آن سکونت دارد . (معجم البلدان; ج 3 . ص 10 . به فرهنگ معین; ج 5، ص 634 رجوع شود).

11) عقدالدرر، ص 189، باب 9، ف 1; معجم الاحادیث، ج 3، ص 124 .

12) عقدالدور، 89 .

13) البدایه والنهایة، ج 7، ص 44 .

14) کمال الدین، ج 2، ص 655 - 656، ب 57، ح 29; الغیبة، طوسی، ص 206 (با اندکی تفاوت در عبارت «قلنا: اذا ذهب ثلثا الناس فمن یبقی؟»)

15) الغیبة، نعمانی، ص 274، ب 14، ح 54 .

16) کمال الدین، ج 2، ص 655، ب 57، ح 27 .

17) الغیبة، نعمانی، ص 284، ب 15، ح 4 .

18) اثبات الهداة، ج 2، ص 585، ب 32، ف 59، ح 792; بحارالانوار، ج 52، ص 387، ب 27، ح 203 - و باسناده (السید علی بن عبدالحمید فی کتاب الغیبة) الی کتاب الفضل بن شاذان رفعه الی عبدالله بن سنان عن ابی عبدالله (علیه السلام) قال:

19) شاید مقصود این باشد که یکی از فرزندان پیامبر و علی علیهما اسلام بود .

20) معجم البلدان، ج 3، ص 283; موارد السجن، ص 367; مجمع البحرین، ج 5، ص 188 .

21) بصائر الدرجات، ص 141 . اثبات الهداة، ج 3، ص 523 .

22) همان .

23) نهج البلاغة، حکمت 110 .

24) الغیبة نعمانی، ص 253، ب 14، ح 13 .

25) کافی، ج 8، ص 233; معجم الاحادیث، ج 4، ص 36 .

26) بحارالانوار، ج 60، ص 213، ب 36، ح 23 .

27) کمال الدین، ج 1، ص 327 .

28) الغیبة، نعمانی، ص 231، ب 13، ح 14; عقدالدرر، ص 226، ب 9، ف 3; اثبات الهداة، ج 3، ص 539; بحارالانوار، ج 52، ص 353 .

29) الکافی، ج 5، ص 33، ح 4: عن علی بن ابراهیم، عن ابیه، عن اسماعیل بن مراد، عن یونس، عن ابی بکر الحضرمی . قال . . . ; المحاسن، ص 320، ح 55; (معجم الاحادیث، ج 4، ص 38).

30) مراه العقول، ج 18، ص 361 .

31) تنقیح المقال، ج 1، ص 145 .

32) مستدرکات علم رجال الحدیث، ج 1، ص 365 .

33) ابن حماد، ص 96 - حدثنا ابو هارون، عن عمر بن قیس الملای، فی المنهال، عن زر بن حبیش، سمع علیاا یقول: عرف السیوطی، ج 2، ص 73; کنز العمال، ج 1، ص 589; ابن طاووس، ص 66; عرف السیوطی، ج 2، ص 73; کنزالعمال . . . . ابن طاووس .

34) کمال الدین، ج 1، ص 318، ب 30، ح 5 .

35) این حدیث، به گونه ی دیگری تفسیر و شرح داده شود . به مجله انتظار، شماره 3، ص 203 مقاله «حکم تسمیه ی نام حضرت مهدی » مراجعه شود .

36) الغیبة، نعمانی، ص 164 .

37) النهایة، ج 5 .

38) اصول کافی، ج 1، ص 200 .

39) بصائرالدرجات، ج 5، ب 16 .

40) بحارالانوار، ج 26، ص 154 .

41) احتجاج، ج 2، ص 323; بحارالانوار، ج 53، ص 174; مستدرک الوسائل، ج 3، ص 518 .

42) اصول کافی، ج 1، ص 397; کمال الدین، ج 2، ص 671 .

43) ر . ک: مقدمه کتاب الامام المکیه .

44) بحارالانوار، ج 52، ص 307; اثبات الهداة، ج 3، ص 582 - 583، ح 773; معجم الاحادیث، ح 3، ص 295 .

45) الغیبة، نعمانی، ص 253، ب 14، ح 13; بحارالانوار، ج 52، ص 230 .

46) الغیبة، نعمانی، ص 307، ب 19، ح 2; اثبات الهداة، ج 3، ص 545، ب 32، ف 27، ح 533; حلیة الابرار، ح 2، ص 633 .

47) الغیبة نعمانی، ص 236، ب 13، ح 25; بحارالانوار، ج 52، ص 349 .

48) بحارالانوار، ج 52، ص 308، ح 83 .

49) بحارالانوار، ج 52، ص 308 .

50) الغیبة نعمانی، ص 233، ب 13، ح 18; عقدالدرر، ص 227، ب 9، ف 3; اثبات الهداة، ج 3، ص 539، ب 32، ح 501; حلیة الابرار، ج 2، ص 354; بحارالانوار، ج 52، ص 354 .

51) ارشاد، ص 364; کشف الغمة، ج 3، ص 255; معجم الاحادیث، ج 4، ص 42 .

52) مجمع البحرین، ج 2، ص 123; معجم البلدان، ج 2، ص 214; امام حسین در مکه، طبسی، ص 18 .

53) دلائل الامامة، ص 241; معجم الاحادیث، ج 3، ص 306 .

54) الغیبة نعمانی، ص 229، ب 13، ح 11 .

55) بسائر الدرجات، ص 152 . ب 14، ح 4; معجم الاحادیث . ج 4، ص 47 .

56) تنفیع المقال، ج 1، ص 434 . معجم رجال الحدیث، ج 7، ص 200 .

57) اختصاص، ص 334; بحارالانوار، ج 52، ص 377; معجم الاحادیث، ج 4، ص 47 .

58) بحارالانوار، ج 52، ص 387; اثبات الهداة، ج 3، ص 585; معجم احادیث الامام المهدی، ج 4، ص 44 .

59) بحارالانوار، ج 52، ص 376 .

60) مرآة العقول، ج 26، ص 160 .

61) الغیبة نعمانی، ص 297 .

62) دیلم، محلی در منطقه ی در میان شمال قزوین و گیلان است .

63) بحارالانوار، ج 53، ص 15 .

64) تتریة، یک از قرقه های زیدیه، از پیروان کثیر النوی هستند . آنان، عقاید مشابهی با سلیمانیه، یکی دیگر از فرقه های زیدیه دارند . در اسلام و کفر عثمان توقف و تردید دارند . در مسائل اعتقادی، مشرب اعتزال و در فروع فقهی، بیش تر پیرو ابوحنیفه هستند . گروهی از آنان نیز پیرو شافعی یا مذهب شیعه هستند . بهجة الامال، ج 1 . ص 95، ملل و نحل، ج 1، ص 161 .

65) دلائل الامامه، ص 241; معجم الاحادیث، ج 3، ص 306 - 307 .

66) الاشحط: الکثره والاشاع فی الشیی ء .

67) مروج الذهب، ج 2، ص 418 .

68) مرجئه، گروهی از فرقه های اسلامی هستند که معتقدند . معصیت کردن، ضرری به ایمان انسان نمی زند، و با کفر، اعت خداوند سودی ندارد . به این گروه مرجئه می گویند، چون بر این باور هستند که خداوند عذاب دادن آنان را تاخیر انداخته است . مجمع البحری، ج 1، ص 177 .

69) الغیبة نعمانی، ص 283; بحار الانوار، ج 52، ص 357; معجم الاحادیث، ج 3، ص 305 .

70) الغیبة نعمانی، ص 297 .

71) بحارالانوار، ج 52، ص 376 .

72) تهذیب، ج 6، ص 172; وسائل الشیعه، ج 11، ص 483; ماراذ الاخیار، ج 9، ص 455 .

73) مناقب، این شهر آشوب، ج 4، ص 85; بحار الانوار، ج 45، ص 299 .

74) بحارالانوار، ج 52، ص 338; ارشاد، ص 364; معجم احادیث الامام المهدی، ج 3، ص 309 .

75) کذا والظاهر زایدة الضمیر فیهما والا «یامر وینهی » ویوید ذالک الخبر الآتی .

76) الغیبة نعمانی، ص 239، ب 13، ح 32 .

کلمات کلیدی
خدا  |  قریش  |  روایت  |  امام  |  حدیث  |  قتل  |  حضرت مهدی  |  امام صادق  |  قائم  | 
لینک کوتاه :