×

تنها راه مروی بر زیارت حضرت صاحب الامر «عج»(5)

(اشاره:با این نوشته شهود و باور همیشگی خود را به حقّ نیّت و پایداری امام عصر باز خوانی می کنم و فریاد 1 - و اشهد انّک الحقُّ الثّابت الدی لا عیب فیهگواهی می دهم بر این که تو حقّ پایداری و هیچ عیبی بر تو روا نمی باشد. «الذین خسروا انفسهم فهم لا یؤمنون»(1)؛ آنانی که خودشان را از دست داده اند، هرگز به آستانه ایمان راه از تمامی باطل ها بر کنار است و هیچ نقصانی بدان راه نمی یابد. این گونه است که با سلام و تسلیم خود به شهادت و شهود «حق» یار می یابد. حاکم بر خود و هستی باشد، به باور و عشق سرشار دست یافته است. «او حق» است؛ «سَنُریهِمْ آیااتِنا فِی الافاقِ وَ فی اَنْفُسِهِمْ حَتّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ اَنَّهُ الْحَقُّ»(7)امام صادق علیه السلام می فرمایند:«منظور خروج قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که او حقّ است. آن حضرت زمین را پر از قسط و عدل و نور خواهد کرد؛ همان گونه که پر از ظلم و جور و بدی شده از این رو در روایات، گزارشِ دوران غیبت امام علیه السلام را به دست می آوریم؛ که زمین دچار ظلم و جور چنین است که من خودم را در سایه عنایت و هدایت تو - ای ولیّ خدا- یافته ام و اگر تو و عنایت تونبود است که خود آن را رقم زده اند. (28)اعمال و کردار»و امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه «و نضع الموازین القسط»(29) فرمود: انبیاء و اوصیا میزانند.

چکیده ماشینی


تعداد بازدید : 2045     تاریخ درج : 1390/08/08

289

(

اشاره:

با این نوشته شهود و باور همیشگی خود را به حقّ نیّت و پایداری امام عصر باز خوانی می کنم و فریاد می کشم:

تو آن گل بی عیب و نقصی که به آمدنت وعده الهی داده شده است و در ازای غیبت و سختی و دوری هیچ گونه تردید و شکی بر اندام سترگ باور من نمی تواند بتند؛ زیرا من از جهل به تو و جایگاه تو پناه آورده ام .

و به فرهنگ انتظار دست یافته ام . من می دانم که با نگاه به چشم انداز ظهورت باید آماده باشم و گام های خود را در راستای طلوع ظهور، استوار سازم و ناصر و یاور تو باشم.

من با صدایی به بلندای تاریخ و همراهی و سرپرستی او - که ذخیره خدا بر یاری دین و عزّت مؤمنان و انتقام گیرنده از منکران و منحرفان است - را فریاد می زنم و در سایه چنین حصور و شهود سرشاری سیر و جود خود را در بیکرانه گستره معرفت و محبّت به ولایت تو احساس می کنم. درمی یابم که پذیرفته شدن اعمال و پاکی و رشد رفتار، افزایش نیکی ها و نابودی زشتی هایم، همه در همراهی تو و تنها با تو بودن ریشه دارد.

1 - و اشهد انّک الحقُّ الثّابت الدی لا عیب فیه

گواهی می دهم بر این که تو حقّ پایداری و هیچ عیبی بر تو روا نمی باشد.

این فراز از دعا جریان معرفتی ما را به درودها و سلام ها «سیر» می دهد و به همراه خود «نظر» و درنگِ راهیاب را؛ با خود گسیل و به آستانه حضور و «شهود» و آگاهی رهنمون می کند.

هر چه آستانه وجودی ما از «تسلیم» و «سلام»ها بیشتر بهره مند باشد؛ حضور و آگاهی ما و شهود و شهادت ما از افق بلند و بالنده تری برخوردار خواهد شد.

آنانی که سعه وجودی خویش را از تنگناها و تاریکی رهانیده اند و خودِ خویش را از دست نداده اند. و نباخته اند، به عشق و ایمان بار می یابند. همان لنگرگاهی که می تواند آن ها را از سرگردانی و گرداب ها پناه باشد. همان کوثری که یا خیر و برکت های فراوان، از همه شرور و پستی ها؛ امن و امان خواهد بود.

«الذین خسروا انفسهم فهم لا یؤمنون»(1)؛ آنانی که خودشان را از دست داده اند، هرگز به آستانه ایمان راه نمی یابند».

«سعه ی وجودی» ما آستانه ی قُربِ بی کرانه ها را بر می تابد، در ساحل آرام خود سرود «سلام» را سر می دهد و حضور و شهود «حقّ» را به انتظار می نشیند. چشم به راه «حقّ» که هم پایدار است و از تمامی تزلزل ها به دور است. از تمامی باطل ها بر کنار است و هیچ نقصانی بدان راه نمی یابد.

این گونه است که با سلام و تسلیم خود به شهادت و شهود «حق» یار می یابد. اگر خودِ خود را زکف ندهد و حفظ نماید و با حدود و سنّت های حاکم بر هستی نستیزد. و همراه و هماهنگ با قانون مندی های حاکم بر خود و هستی باشد، به باور و عشق سرشار دست یافته است. همان عشقی که با سعه وجودی اش تناسب دارد و نیاز حقیقی اوست . «هدی للمتقین»(2)؛ دست یافتن به عشقی که سراسر سعه ی وجودی ما را پوشش دهد و از سرگردانی ها و تاریکی ها رها سازد در گرو حفظ خودِ خودمان است و در نیافتادن با حدود و مرزها می باشد.

آری، پیوسته حق با شما است و در شما است و از شما است و به سوی شماست و شما اهل حق و معدن حق هستید؛ «والحق معکم و فیکم و منکم و الیکم و انتم اهله و معدنه»(3)

امام باقر علیه السلام می فرماید:

لَیْسَ عِنْدَ اَحَدٍ مِنَ النّاسِ حَقٌّ وَ لا صَوابٌ وَ لا اَحَدٌ مِنَ النّاسِ یَقْضی بِقَضاءِ حَقٍّ اِلاّ ما خَرَجَ مِنّا اَهْلَ الْبَیْتِ وَ اِذا تَشَعَّبَتْ بَهُمُ الاُمُورُ کانَ الْخَطاءُ مِنْهُمْ وَالصَّوابُ مِنْ عَلِیٍّ»(4)

درستی از علی علیه السلام است؛

2 - وَ اَنَّ وَعْدَاللّهِ فیکَ حَقٌّ لا اَرْتابُ لِطُولِ الْغَیْبَة وَ بُعْدِ الاَمَد(5)

نمی اندازد.

تو حقّی و وعده ی خالق هستی درباره تو حقّ است. تو چشم انداز خلقت دنیایی و آرزوی همه حق جریان کرامت دنیا و آخرت به دست تو برآمده می شود؛ «تَرْزُقُنا بها کَرامَةَ الدُّنیا وَ الاخِرَةِ(6) ؛ با دولت کریمه حضرتش کرامت دنیا و آخرت را بر ما ارزانی فرما»

خداوند «رزق» کرامت دنیا و آخرت را با مشیّت خود در فرآیند فلسفه تاریخ تدبیر فرموده و بر تارک هستی آذین بسته است. حال این ما هستیم که باید با تلاش خود بکاویم و بکوشیم و آن «رزق» را به کف آریم و شاکر باشیم. آن گونه که برای راه اندازی تکنولوژی خود و برآورده شدن نیازهای خود «رزق» نفت وانرژی اتمی را با کاوش و جست و جو به چنگ آوردیم.

به زودی آیات خود را از هر سوی جهان، در وجود خود مردم نشان می دهیم تا برای آن ها آشکار گردد که «او حق» است؛ «سَنُریهِمْ آیااتِنا فِی الافاقِ وَ فی اَنْفُسِهِمْ حَتّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ اَنَّهُ الْحَقُّ»(7)

امام صادق علیه السلام می فرمایند:«منظور خروج قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که او حقّ است.

آن حضرت زمین را پر از قسط و عدل و نور خواهد کرد؛ همان گونه که پر از ظلم و جور و بدی شده باشد؛«یَمْلأُ الاَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطا وَ نُورا کَما مُلِئَتْ ظُلْمَا وَ جَوْرا وَ شَرَّا»(8)

انحراف و انحطاط تندتر می شود؛ زیرا غیر معصوم بر همه راه آگاه و از تمامی جلوه ها آزاد نیست.

از این رو در روایات، گزارشِ دوران غیبت امام علیه السلام را به دست می آوریم؛ که زمین دچار ظلم و جور گسترده می شود و پس از آن جلوه های حقّ طلوع خواهد کرد. و در این وعده الهی هیچ تخلّفی راه نمی یابد و هیچ شائبه ای آن را بر نمی تابد؛ گرچه دوران غیبت و زمان هجران طولانی گردد. این خواست و مشیّت خدا است و مشیّت های خدا هماهنگ و همگراست. اگر مردمان و مهدی باوران «تغییراتش»(9) دهند - خودشان را دگرگون کنند - و به اندازه ی لازم به بلوغ اجتماعی رسیده، اضطرار به حجّت و ولیّ خدا را باور کنند، راهیاب گشته اند و به آستانه ی قربِ موعود و فرج آن نایل شده اند، ولی اگر در این کوتاهی نمایند و در جهت تعجیل فرج، تکثیر انصار و نزدیکی زمان ظهور اقدامی نکنند، ظلم فراگیر، قسط و عدل را فریاد خواهد زد و دست مشیّت الهی با پس زدن سیاهی ها، صبح قریب و فرج آن عزیز را به ثمر خواهد رسانید.

من چرا و چگونه میتوانم شک بورزم و طول غیبت اش را و درازای مدتش را بهانه شک خویش سازم؟ آخر مگر نه آن است که هر چه هست از کوتاهی و کم همّتی ما و از نابالغی و عدم درک اضطرار ما به حجّت و ولیّ خدا است؟

آری! وعده ی خدا درباره تو حق است و تو خواهی آمد و بساط ظلم و جور با دستان بر خیر تو برچیده خواهد شد؛«انّ الله لا یخلف المیعاد(10)؛ همانا خداوند هیچگاه از وعده ی خویش تخلّف نمی ورزد».

3 - وَ لا اَتَحَیَّرُ مَعَ مَنْ جَهِلَکَ وَ جَهَلَ بِکَ.

و سرگردان نیستم همراه با کسی که نادان به وجود تو و نادان به مقام تو است.

آنانی که پیوسته زمزمه هماهنگی و همراهی و همدلی با حقایق و سنّت های حاکم بر هستی را سر می دهند، از جهل و سرگردانی به دور می مانند و به نور راهیاب می شوند؛ زیرا سرود خوش «اللهم عرفنی نفسک فانّک اِنْ لم تُعَرِّفْنی نَفْسَک لَمْ اَعْرِفْ نَبِیَّک، اللهم عرفنی رسولک فانّک ان لم تعرفنی رسولک اَعْرِف حجتک اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ظلمتُ عَنْ دینی(11)» را با جان خویش سر می دهند و معرفت خدا، رسول خدا را و حجّت خدا را در یک چرخه نظام مند فکری - اعتقادی می بینند و می طلبد. این هستی بی حاکم نمی تواند باشد و این روابط پیچیده موجود در هستی بدون ضوابط و قانون نیست. حاکم قانونگذار فرستاده خود را برای ارایه قوانین و اجرای آن می فرستد حجّت خدا آن مسیر را ادامه می دهد. اگر چنین نباشد هستی بدون سکانّ دار می ماند، و با نبود کانونِ قانونمندی و «مدار دهر»(12) و «نوامیس عصر»(13) نابودیِ زمین همه ساکنان آن قطعی رحمتی است.

(14)

بودن را نشان گرفته اند.

چنین است که من خودم را در سایه عنایت و هدایت تو - ای ولیّ خدا- یافته ام و اگر تو و عنایت تونبود گم شده بودم و گمراه.

«ظلمتُ عن دینی»ضال، گم شدن و گمراه شدن را پیوسته بهم دارد؛ از همین روست که در قرآن هم می خوانیم «اَلَّذین خسروا انفسهم فهم لا یؤمنون؛ آنانی که خودشان را می بازند و از دست می دهند؛ هرگز ایمان نمی آورند»(15) ایمان کبوتری است که باید روی آشیانه «وجود خود» بار یابد.

می زنند.

آن ها از سر جهل و نادانی با تو چه ها کردند و ندانستند با تو چگونه برخورد و رفتار بنمایند.ولی آنانی که پیوسته فریاد زده اند «اسئلک ان تدخلنی فی جملة العارفین بهم و بحقهم»(16) و خواسته اند که در گروه معرفت یافتگان به «شخص» و «شخصیت» پاکان هستی و معصومین قرار گیرند، آنان و جایگاه آنان را بشناسند، چگونه می توانند سرگردان و متحیّر باشند. آن ها به نور رسیده اند و به نور راه یافته اند، پس سرگردانی برای آنان معنا ندارد.

4 - مُنْتَظِرٌ مَتَوَقِّعٌ لاَیّامِکَ»

منتظر و چشم به راه تو و همواره متوقع دوران ظهورت می باشم.

من برای ظهور تو در حالت آماده باش به سر می برم . آماده باش و انتظار من «وقوع» دارد و واقع شده و از «عمل و ثبات» برخودار است و این گونه فرهنگ بارها و بالنده را در سایه سار روایت های یافته ایم که بیان می دارند: انتظار از جنس عمل است و بالاتر از عمل یعنی افضل اعمال.

من نه تنها در تو و جایگاه تو به خلاف جاهلانِ مُردار صفت و کفرپیشه از جهل و جهلالت رسته ام، بلکه با معرفتی سرشار، رشته دل را با عشقی به تو بسته ام و چشم به راه تو دوخته و با بال و پری سوخته؛ به همراه جانم افق سبز ظهور را به نظاره می نشینم.

من نه تنها همانند جاهلان سرگردان نیستم و در تشخیص وضعیت و تکلیف و برنامه های حال و آینده خود سردرگم هستم، بلکه سراپا در حالت آماده باش و قوت و ثبات می باشم.

5 - وَ اَنْتش الشّافِعُ الَّذی لا یُنازَعُ وَ الولیُّ الَّذی لا یُدافَع»

تو شفاعت کننده ای هستی که احدی با تو نزاع نتواند کرد و سرپرستی هستی که قدرت مقاومت و دفاع با تو را هیچکس نخواهد داشت.

تو جُفت و همراه جبهه حقی هستی که در مصاف نبرد باطل می باشد. مدیّریت سیاه حقّ به تو سپرده شده است و هیچ کس را یارای مقاومت در برابر تو نخواهد بود.

امام صادق علیه السلام فرمود:«اِنَّ الْقائِمَ مِنّا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ مُؤَیَّدٌ بِالنَّصْرِ؛(17) همانا قائم از خاندان ما یاری شونده ی به رعب و ترس می باشد - خداوند سینه دشمنان را از ترس برمی کند و او با نصرت تأیید می شود.»

6ـ ذَخَرَکَ اللّهُ لِنُصْرِةِ الدّینِ وَ اِعْزازِ الْمُؤمنینَ وَ الاِنْتِقامِ مِنَ الْجاهِدینَ الْمارقینَ

خداوند تو را بر یاری کردن دین و عزیز کردن مؤمنین و انتقام از منکرین و دشمنان سرکش ذخیره کرده است.

تو آن ذخیره الهی و «بقیة الله الاعظم» هستی که هیچ کس را یارای مقابله و مقاومت با تو نمی باشد و خداوند به وسیله تو دینش را بر همه ادیان و اندیشه، پیروز می سازد. مؤمنین را عزیز و از همه کسانی که با حقّ درگیر می شوند و منکر آن و بر علیه آن سرکشی می کنند انتقام می گیرد.

7 - اَشْهَدُ اَنَّ بِوِلاَیَتِکَ تُقْبُلُ الاَعْمالُ وَ تُزَکیّ الاَفْعالُ وَ تُضاعَفُ الْحَسَناتُ وَ تُمْحَی السَّیِّئاتُ فَمَنْ جاءَ بولایتک و اعترف بامامتک قبلت اعماله و صُدِّقَتْ اَقواله و تضاعَفَتْ حسناتُهُ و یُحَیتْ سَیِّئاتُهُ وَمَنْ عَدَلَ عَنْ وِلایتک و جَهِلَ معرفتک و استبدل بِکَ غیرک کَتَبهُ الله علی مِنْخَرِهِ فِی النّار و لم یقبل الله لَهُ عملا و لم یُقِمْ لَهُ یَوْمَ الْقِیمَةِ وَزْنا.گواهی می دهم که عمل ها با ولایت تو پذیرفته می شوند. کارها پاکیزه و نیکی ها دو چندان، و بدی ها محو و نابود شود. بنابراین، هر که به ولایت تو معتقد و به امامت تو معترف باشد، اعمال و کردار او پذیرفته است و گفتارش تصدیق، حسناتش دو چندان و بدیهایش نابود شود. هر کس از ولایت تو روی برگرداند و عدول کند و به مقام معرفت تو را نداند و دیگری را بجای تو پیشوا قرار دهد، خدا با صورت در آتش سرنگونش کند، از او هیچ عملی را نخواهد پذیرفت و در روز قیامت برای او هیچ وزنی اقامه نکند و بر پا ندارد.

امام باقر علیه السلام می فرماید:

ذِرْوَةُ الاَمْرِ وَ سَنامُهُ وَ مِفْتاحُهُ وَ بابُ الاَشْیاءِ وَ رِضَاالرَّحْمنِ الطّاعَةُ لِلاِمامِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ.

اِنَّ اللّهَ عَزَّوَ جَلَّ یَقُولُ: «مَنْ یُطِعِ الرَّسولَ فَقَدْ اَطاعَ اللّهَ وَ مَنْ تَوَلّی فَمااَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفیظا»(18)

الایمانِ.(19)

پس از معرفت نسبت به او است. خدای عزّو جلّ می فرماید:

کسی که پیامبر را اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده است. و هر کس از پیروی ایشان سرباز زند، پس (ای پیامبر) ما تو را برای نگهبانی او نفرستادیم.

توجه داشته باشید که اگر شخصی شب ها را به عبادت و روزها را به روزه بگذراند و همه دارایی خود را صدقه بدهد و در تمام دوران عمرش به حج رود ولی اهل معرفت و ولایت ولیِّ خدا نباشد - تا او را دوست داشته و همراهی کند و همه اعمالش بر طبق راهنمایی و نظر او باشد - بر خدا حق پاداش پیدا نمی کند و هرگز از ایمان آورندگان و باورمندان نمی باشد. در یکی از احادیث مربوط به معرج آمده است که حضرت چنین فرمود:

شبی که من به سوی پروردگار جلیل سیر داده شدم (شب معراج) به من این گونه وحی شد:«...ای محمّد، من تو و علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان از فرزندانِ او را از اصلِ نور خود آفریدم و ولایتِ شما را بر اهل آسمان ها و زمین عرضه داشتم. پس هر کس آن را پذیرفت، نزد من از مؤمنان است و هر که آن را انکار کرد، از نظر من از کافران شد» و سپس فرمود:

«یا مُحَمَّدُ، لَوْ کانَ اَنَّ عَبْدا مِنْ عَبیدی عَبَدَنی حَتَّی یَنْقَطِعَ وَ یَصیرَ کَالشَّنِّ الْبالی، ثُمَّ اَتانی جاحِدا لِوِلایَتِکُمْ، ما غَفَرْتُ لَهُ حَتّی یُقِرَّ بِوِلایَتِکُمْ؛ ای محمّد، اگر یکی از بندگانِ من آنقدر مرا عبادت کند تا آن که قطعه قطعه شود و همچون مَشکِ پوسیده گردد، سپس با انکارِ ولایتِ شما نزدِ من آید، من از او نمی گذرم تا آن که به ولایتِ شما اقرار و اعتراف نماید.»(20)

خویش را بدون هدایت خدا پیروی کند کیست؟.» فرمود:

«وَ مَنْ اَضَلُّ مِمَّنِ اِتَّبَعَ هَواهُ بِغَیْرِ هُدیً مِنَ اللّهِ» قال: یعنی مَنِ اتَّخَذَ دینَهُ رَأْیَهُ بِغَیْرِ اِمامٍ مِنْ اَئِمَّةِ الْهُدی.(21)

کسی که رأی خود را دینش قرار دهد، بدون امامی از ائمّه هدی.

تنها راه هدایت از معبر امامان و پاکان هستی می گذرد و راه های دیگر خود فریبی، خودرأیی و انحرافی بیش نیست.

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:

لَوْ اَنَّ عَبْدا عَبَدَ اللّهَ بَیْنَ الصَّفا وَالْمَرْوَةِ اَلْفَ عامٍ ثُمَّ اَلْفَ عامٍ حَتّی یَصیرَ کَالشَّنِّ الْبالی، ثُمَّ لَمْ یُدْرکْ مَحَبَّتَنا، کَبَّهُ اللّهُ عَلی مِنْخَرَیْهِ فِی النّارِ. ثُمَّ تَلا: «قُلْ لاَ اَسْئَلَکُمْ عَلَیْهِ اَجرا اِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی»(22)(23)

می فکند.

سپس این آیه را تلاوت فرمود:«(ای پیامبر) بگو، من به خاطر انجامِ رسالتم، مزدی جز مودّت نزدیکانم را نمی خواهم».

امام صادق علیه السلام می فرماید:

... اِنَّهُ مَنْ اَتَی البُیُوتَ مِنْ اَبْوابِهَا اهْتَدی . وَ مَنْ اَخَذَ فی غَیْرِها سَلَکَ طَریقَ الرَّدی. وَ صَل اللّهُ طَاعَةَ وَلِیِّ اَمْرِهِ بِطاعَةِ رَسُولِهِ، وَ طاعَةَ رَسُولِهِ بِطاعَتِهِ. فَمَنْ تَرَکَ طاعَةَ وُلاةِ الاَمْرِ، لَمْ یُطِعِ اللّهِ وَ لا رِسُولَهُ.(24)

اجمعین) هستند و بس.

دوستی و محبّت به خاندان عصمت و طهارت راه اطاعت را هموار می کند و همه موانع و مزاحمت ها را از بین می برد. گناهانی که مزاحم سلوک و قرت انسان به ذات ربوبی می شود، با گلواژه های محبّت به پایان هستی به بوستان های طهارت و پاکی تبدیل می شوند؛ «حبّنا اهل البیت یکفّر الذنوب و یضاعف الحسنات؛ (رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: دوستی ما خاندان اهل بیت گناهان را می پوشاند و حسنات ونیکی ها را دو چندان می سازد.»(25)

و امام حسن علیه السلام می فرماید:

... وَ اِنَّ حُبَّنا لیساقط الذنوب من ابن آدم کما یساقط الریح الورق من الشجر(26)

می ریزاند.

آری، دوستی با پاکان زشتی ها را فرو می خَلَد و زیبایی ها را می افزاید و به شکوه و عظمت ها رهنمون می گرداند.

حال اگر قدر و ارزش پاکان هستی را نشناسند و جایگزین برای آن پیدا کنند و با نادانی به معرفت و شناخت آنان به دیگران روی آورند، خداوند آنان را به صورت و روی در آتش در می افکند. و این هلاکتی است که خود آن را رقم زده اند.

در قرآن می خوانیم:

اَلَمْ تَرَ اِلَی الّذین بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللّهِ کُفْرا وَاَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ(27)

دیگر رفتند.(28)

اعمال و کردار»

و امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه «و نضع الموازین القسط»(29) فرمود: انبیاء و اوصیا میزانند.(30)

خفیف به آن ها می رسد و به خوض و فرورفتن در پستی ها دچار(31) می گردند.


1- انعام/ 12و 20.

2- بقره/ 1.

3- زیارت جامعه کبیره، مفاتیح الجنان.

4- اصول کافی، ج2، ح 1، ص25.

5- دعای افتتاح، مفاتیح الجنان.

6- فصّلت/ 53.

7- بحار،ج51، ص62.

8- بحار، ج52، ص351.

9- رعد/ 11.

10- آل عمران/ 9.

11- دعا صاحب الامر در دوران غیبت مفاتیح الجنان.

12- اعمال شب نیمه شعبان،همان.

13- اعمال شب نیمه شعبان، همان.

14- من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیّه، ینابیع الموده، قندوزی.

15- انعام/ 12.

16- زیارت جامعه ی کبیره، مفاتیح الجنان.

17- مختصر اثبات الرّجعه، ص216 - 217، ح 18.

18- نساء/ 80.

19- اصول کافی، کتاب الایمان و الکفر، دعائم الاسلام، ج5.

20- بحار، ج27، ص200.

21- اصول کافی، ج2، ص203، باب فیمن دان الله عزوجل بغیر امام من الله جلّ جلاله ح1.

22- شوری/ 23.

23- تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه ی 23 سوره ی شوری.

24- اصول کافی، کتاب الحج، ب معرفة الامام الرّدّ الیه، ح6.

25-امالی الطوسی 164 / 274 . ارشاد القلوب، ص 253. نقل از اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص 426، ری شهری.

26- الاختصاص، ص82. رجال الکشیّ: 1/ 329/ 178 . نقل از همان.

27- ابراهیم/ 28.

28- نورالثقلین، ج2، ص544، ح 84.

29-

30- تفسیر المیزان (نقل ازتفسیر نور)ج4، ص18.

31- اعراف/ 9 و 8.

کلمات کلیدی
خدا  |  حق  |  امام  |  هستی  |  شهود  |  ولایت  |  من  |  معرفت  | 
لینک کوتاه :