×

منافع ملّی؛ چیستی و چالش

بتوان ادعا کرد که روزی نیست که این چنین جمله هایی را نشنویم؛ امّا آیا به راستی، همه ما، مفهوم آنها را به خوبی درک می کنیم؟ و آیا معنای دقیق آن را می فهمیم؟واژه کلیدی ای که در همه این جمله ها تکرار شده بود، مفهوم «منافع ملّی (National interest)» است. دسته دیگری از متفکران ساحت سیاست، عقیده دارند که برای یافتن اموری که منافع ملّی را تشکیل می دهند نباید به این کلیّات بدیهی (بقای کشور)، بسنده کرد. با وجود این دو دیدگاه متفاوت، منافع ملّی را می توان، چنین تعریف کرد: «هدف های عام و ماندگاری که یک ملّت برای دستیابی به آنها تلاش می کند». خصوصْ وجود دارد، می توان به عنوان یک پاسخ کلّی بیان داشت که مقامات عالی هر کشوری تعیین کننده منافع ملّی آن کشور هستند؛ زیرا منافع ملّی، مسئله ای سیاسی است در کشور ما به خاطر وجود نظام سیاسی خاص مبتنی بر آموزه های دینی، منافع دینی با منافع ملّی پیوندی تنگاتنگ دارند به عبارت روشن تری می توان این گونه بیان داشت که هرچه انسجام قومی، دینی، اجتماعی و سیاسی یک کشور، بیشتر باشد، احساس وحدت ملّی در میان مردم آن کشور نکته جالب توجه این است که: گذشته تاریخی یک کشور و فرهنگ ملّی و مذهبی یک سرزمین در تقویت احساس وحدت ملّی، نقشی اساسی دارد. برای این مفهوم، تعریف های گوناگونی ذکر شده است. منظور ما از قدرت ملّی، مجموعه توانایی هایی است که به یک کشور امکان می دهد اهداف ملّی خود را در

چکیده ماشینی


تعداد بازدید : 5346     تاریخ درج : 1390/08/08

36

«ما باید از منافع ملی خود دفاع کنیم»، «منافع ملّی ما به خطر افتاده است»، «هدف ما حفاظت از منافع ملّی است». امروزه این گونه جملات، خیلی زیاد به گوش ما می رسد. شاید بتوان ادعا کرد که روزی نیست که این چنین جمله هایی را نشنویم؛ امّا آیا به راستی، همه ما، مفهوم آنها را به خوبی درک می کنیم؟ و آیا معنای دقیق آن را می فهمیم؟

واژه کلیدی ای که در همه این جمله ها تکرار شده بود، مفهوم «منافع ملّی (National interest)» است. همه ما می دانیم که این مفهوم، مرکّب است از «منافع» که جمع منفعت و به معنای سود است و «ملّی» که منسوب به ملّت است؛ یعنی منفعت هایی که مربوط به ملّت است. امّا این که تعریف دقیق منافع ملّی چیست، پیشینه تاریخی آن کدام است، انواع آن چیست، و این که چه کسانی آن را تعیین می کنند و...، پرسش هایی هستند که خیلی از ماها، پاسخ روشنی برای آن نداریم. در این نوشتار، تلاش می کنیم که پاسخی هرچند اجمالی برای این پرسش ها بیابیم.

پیشینه تاریخی مفهوم منافع ملّی

اصطلاح منافع ملّی، اول بار در اروپا مطرح شد و از آن جا به نقاط دیگر جهان راه یافت. بدیهی است که پیدایش این اصطلاح در اروپا با تحولاتی که ابتدا در این منطقه از جهان آغاز شده بود، مرتبط است و به ویژگی قومی یا منطقه ای آن جا مربوط نیست؛ بلکه تنها به زمینه تاریخی این بخش از دنیا مرتبط است. پیدایش این مفهوم با سه تحوّل مهم، در تاریخ سیاسی و اجتماعی اروپا همراه بوده است. 1 . ایجاد حکومت های متمرکز و مطْلقه پادشاهی، 2 . پیدایش اصل حاکمیت ملّی، 3 . ظهور دولت به مثابه یک نهاد مستقل از افراد و نماینده کلّ جامعه و نه نماینده افراد و طبقات خاص. هر سه تحوّل مذکور، خود از انقراض روابط فئودالی و پیدایش روابط و دولت های سرمایه داری، نشئت گرفته است.

روابط سرمایه داری در اروپا از قرن پانزدهم میلادی شکل گرفت و در قرن هفدهم و هجدهم، اوج گرفته، زمینه انقلاب صنعتی را فراهم کرد. پیدایش مفهوم ملّت، محصول رشد روابط سرمایه داری است. قبل از رشد این روابط، بزرگ ترین واحد اجتماعی، «قوم» بود.

عامل دیگری که غیر از رشد ملّت و در کنار آن، در پیدایش مفهوم منافع ملّی نقش اساسی داشت، ظاهر شدن «دولت» به مثابه یک نهاد مستقل از «افراد» و نماینده «کلّ جامعه» بود. در اروپای قرون وسطی، مفهوم دولت از مفهوم خاندان و مالکیت، جدا نبود. با تحولی که همزمان با رشد و گسترش تجارت و در نتیجه، زوال اقتصاد فئودالی پیش آمد، ابتدا دولت های متمرکز و مطلقه پادشاهی به وجود آمدند. پادشاهان، خود را نماینده کلّ جامعه معرفی می کردند و در برابر فئودال ها (که با تکیه بر قانون عرف، موانع مشروعیت خاندان بودند)، قد علم کردند. آنها اعمال خود را با تکیه بر اصطلاح «مصلحت دولت»، توجیه می کردند. معنای این تعبیر، این است که دولت می تواند برای خدمت به منافع همگان، قانون عرفی را زیر پا بگذارد.

انقلاب های قرن هفدهم و هجدهم، ضربه سنگینی به این نظام سلطنتی وارد کرد و این نظام، جایش را به نظام نوینی داد که در آن، شاه، مقام نمایندگی کلّ اجتماع را از دست داد و از این پس، اعضای پارلمان، نماینده کل اجتماع شدند.

بدین ترتیب، قرون هجده و نوزده در اروپا و امریکا، و قرن بیستم در سایر نقاط جهان، دوران شکل گیری مفهوم ملّیت و منافع ملّی است.(1)

دیدگاه ها در تعریف منافع ملّی

برای منافع ملی، تعریف های گوناگونی بیان شده است. یکی از دلایل این گوناگونی اختلاف در شیوه نگرش، به مضمون و محتوای منافع ملّی است. اندیشه مندان در تبیین این که چه مسائل و ارزش هایی را باید در شمار منافع ملّی یک کشور به حساب آورد، اتفاق نظر ندارند. آنها دو نقطه شروع متفاوت را (که در پی، یاد می کنیم) برای تعریف خود برگزیده اند.

یک دسته کوشیده اند با تحلیل منطقی و استدلال عقلی، مشخص کنند که: ارزش های اساسی و پایداری که هر کشور در صدد تحقق آن است، چیست؟ یا چه باید باشد؟ آنها این پرسش را مطرح می کنند که مهم ترین مصلحتی که تمام کشورها در پی آن هستند و آن را بیشتر از هرچیز دیگر، اولویت می دهند، چیست؟ و خود پاسخ می دهند که بی شک آن چیز، «بقای کشور» است. پیش از هرچیز، یک کشور باید وجود داشته باشد تا بتواند هر ارزش دیگری را حفظ کند. اگر خودش نباشد، تلاش برای حفظ منافع و مصالح، معنا ندارد. این دسته از اندیشه مندان، سایر ارزش های اساسی منافع ملّی، همچون استقلال سیاسی، تمامیت ارضی و هویت فرهنگی را متولّد از این ارزش پایه ای می دانند.

دسته دیگری از متفکران ساحت سیاست، عقیده دارند که برای یافتن اموری که منافع ملّی را تشکیل می دهند نباید به این کلیّات بدیهی (بقای کشور)، بسنده کرد. این که بگوییم منافع ملّی هر کشور در درجه اوّل، بقای هر کشور است، چیز زیادی را بیان نمی کند. آنها عقیده دارند که تنها با مشاهده عملکردهای مشخص یک کشور در زمانی نسبتا طولانی، می توان مضمون عینی منافع آن کشور را معین کرد.

با وجود این دو دیدگاه متفاوت، منافع ملّی را می توان، چنین تعریف کرد: «هدف های عام و ماندگاری که یک ملّت برای دستیابی به آنها تلاش می کند». طبق این تعریف، منافع ملّی، مفهوم وسیعی است که تنها به معنای حفظ استقلال ملّی و تمامیّت ارضی نیست و ممکن است حیطه وسیعی که شامل دستیابی به انرژی، منابع مواد خام، فنّاوری جدید، توسعه اقتصادی، منطقه نفوذ و دفاع از اتباع خود در خارج از مرزها و... را نیز در خود، جای دهد.(2)

منافع ملّی را چه کسانی تعیین می کنند؟

این، سؤال مهمی است که ممکن است در ذهن خواننده، وارد شود که به راستی، منافع ملّی را چه کسانی مشخص می کنند؟ صرف نظر از عقاید و نظرهای مختلفی که در این خصوصْ وجود دارد، می توان به عنوان یک پاسخ کلّی بیان داشت که مقامات عالی هر کشوری تعیین کننده منافع ملّی آن کشور هستند؛ زیرا منافع ملّی، مسئله ای سیاسی است و نظر نهایی را در این باب، مقامات سیاسی می دهند. در کشور ما به خاطر وجود نظام سیاسی خاص مبتنی بر آموزه های دینی، منافع دینی با منافع ملّی پیوندی تنگاتنگ دارند و اصولاً نمی توان این دو را از هم تفکیک کرد. این گونه نیست که منافع ملّی فقط منافعی مادی و دنیایی باشند و در حوزه کاری سیاستمداران بگنجد؛ منافع ملّی ما را علاوه بر مسائل سیاسی و بین المللی، موارد معنوی ای چون: ارزش ها، باورها و عقاید ما نیز، تأیید می کنند. تلاش برای کسب استقلال سیاسی و فرهنگی در جریان انقلاب و پس از آن را می توان حوزه تعامل منافع ملّی و منافع دینی دانست.

ابعاد داخلی و خارجی منافع ملّی

مفهوم منافع ملّی غالبا با سیاست خارجی در ارتباط است. با وجود این، با سیاست داخلی نیز بی ارتباط نیست. مثلاً وقتی گفته می شود منافع ملّی ما ایجاب می کند که به فنّاوری هسته ای دست بیابیم، در واقع به بُعد داخلی منافع ملّی اشاره شده است. البته در حوزه سیاست داخلی، بیشتر اصطلاحاتی همانند: منافع عمومی، مصلحت کشور، منافع جامعه و... به کار می روند؛ اما ذکر این نکته شایان توجه است که هر دو بعد خارجی و داخلی منافع ملّی، با هم پیوند نزدیک دارند.

بسیاری از عناصر بقای کشور و دفاع از استقلال و تمامیت ارضی، به عناصر «سیاست داخلی» مربوط است. مثلاً تقویت نیروی دفاعی کشور، ممکن است با توسعه امکانات رفاهی مردم تعارض داشته باشد و هنگامی که دولت از یک سو، بنیه دفاعی کشور را از حیث تجهیزات نظامی تقویت می کند، از سوی دیگر، با کاهش بودجه رفاهی، موجب رشد نارضایتی مردم و تضعیف روحیه ملّی بشود. به هر حال، پیوند این دو، به قدری است که تغییر در هر طرف، دگرگونی در طرف دیگر را به دنبال دارد. از این رو در برنامه ریزی ما تعادل میان این دو بُعد منافع ملّی، ضروری است.

انواع منافع ملّی

با توجه به تعریف وسیعی که از منافع ملّی بیان کردیم، طیف زیادی از امور اجتماعی را می توان در زمره منافع ملّی برشمرد. بی شک بررسی همه آن امور، از حوصله این نوشتار، بیرون است؛ از این رو، تلاش می کنیم تا برخی از مهم ترین آنها را مورد بررسی قرار دهیم.

1 . وحدت ملّی: وحدت ملّی عبارت است از: «چگونگی واکنش مردم در باب دفاع از منافع عمومی و مصالح کشور». در واقع، اتحاد، یکپارچگی و وحدت کلمه آحاد یک کشور در دفاع از منافع عمومی، وحدت ملّی یک کشور به شمار می آید. این روحیّه در کشورهای مختلف و حتّی در یک کشور در مقاطع گوناگون تاریخی، متفاوت است. وحدت ملّی به احساس همبستگی شهروندان کشور با نظام سیاسی جامعه، دولت و دستگاه حاکم، متّکی است و بخشی از فرهنگ سیاسی جامعه محسوب می شود.

به عبارت روشن تری می توان این گونه بیان داشت که هرچه انسجام قومی، دینی، اجتماعی و سیاسی یک کشور، بیشتر باشد، احساس وحدت ملّی در میان مردم آن کشور نیز قوی تر است. در کشورهایی که اختلافات قومی، دینی و اجتماعی زیاد است و یا رنگ غلیظ سیاسی گرفته اند، میزان وحدت ملّی ضعیف تر است. وحدت ملّی از جمله منافع مهم ملّی است که هر ملّتی برای بقا و حیات خود، و یا دستیابی به اهداف دیگر خود، سخت به آن نیازمند است؛ زیرا جامعه متشتّت و پراکنده و جامعه ای که در آن هر کسی به دنبال منافع قومی، سیاسی و نژادی خود باشد و در آن منافع عموم ملّت، پاس داشته نشود، به ناچار از هم فروپاشیده خواهد شد.

نکته جالب توجه این است که: گذشته تاریخی یک کشور و فرهنگ ملّی و مذهبی یک سرزمین در تقویت احساس وحدت ملّی، نقشی اساسی دارد. مثلاً، گذشته تاریخی ایران و فرهنگ اسلامی و ملّی آن، که اشعار سعدی، حافظ، فردوسی و مولوی و... جلوه ای از آن است، در احساس وحدت ملّی مردم ایران سهم مهمّی دارد و در این میان، آموزه های دینی، کلیدی ترند. در قرآن و سخنان پیشوایان دینی، بر وحدت ملّی جامعه اسلامی تأکید بسیار شده است. قرآن در بیان علت لزوم وحدت ملّی می فرماید: «با یکدیگر نزاع نکنید که ناتوان می شوید و شوکتتان را از دست می دهید».(3) جامعه اسلامی باید قدرتمند و با شوکت باشد، تا بیگانگان امکان دست اندازی به آن را نداشته باشند.

2 . امنیت ملّی: امنیّت ملّی، یکی دیگر از انواع منافع ملّی است که هر کشوری بدان نیازمند است. امنیّت ملّی، هرچند خود از منافع ملّی است، اما در عین حال، حافظ منافع ملّی دیگر است. برای این مفهوم، تعریف های گوناگونی ذکر شده است. برخی آن را به معنای نبود تهدید نظامی گرفته اند. برخی بر محافظت از کشور در برابر حمله نظامی یا اقدامات واژگون سازی از خارج، تأکید می کنند. شاید تعریف کلاسیک از مفهوم امنیت، همه تعاریف قدیمی دیگر را در خود گنجانیده باشد. طبق این تعریف، امنیّت، عبارت است از: «توانایی کشور در دفع تهدیدهای خارجی، علیه حیات سیاسی یا منافع ملی خود».

در این تعریف ها بر جنبه نظامی امنیّت، تأکید شده است. اما با توجه به دگرگونی های بسیار زیاد در قرن اخیر، پیرامون روابط بین الملل، در تعریف امنیّت نیز نگرش های تازه ای ظهور یافته است. امروزه وقتی از امنیّت ملّی، سخن گفته می شود، منظور این است: «دستیابی به شرایطی که به یک کشور، امکان می دهد از تهدیدهای بالقوّه یا بالفعل خارجی و نفوذ سیاسی و اقتصادی بیگانه در امان باشد».

بنا بر این تعریف، توانایی توسعه اقتصادی، ثبات سیاسی، امنیّت داخلی، ایجاد زندگی مرفّه برای مردم و... از جمله عناصر تشکیل دهنده امنیت ملّی خواهند بود. در آموزه های آسمانی دین اسلام، امنیّت، از عناصر محوری است؛ امنیّت همه جانبه ای که زمینه رشد و تعالی انسان را فراهم کند. از این رو در قرآن، به مسلمانان دستور داده شده که به منظور ایجاد امنیّت در جامعه اسلامی در مقابل دشمنان، «تجهیزات نظامی»، تدارک ببینند.

قرآن می فرماید: «و شما (ای مؤمنان!) در مقام مبارزه با کافران، خود را مهیا کنید و تا آن حد که بتوانید از آذوقه و تسلیحات و آلات جنگی و اسب های سواری، برای تهدید دشمنان خدا و دشمنان خودتان کاملاً فراهم سازید».(4)

اسلام، به زمامداران دستور می دهد، امنیت جامعه را استوار سازند تا در سایه آن، همه انسان ها بتوانند به دور از هرگونه ناامنی و تشویش، به منافع و مصالح مادی و معنوی خود دست یابند. حضرت علی(ع) هدف از مبارزه با کفّار و منافقان را استوار ساختن امنیّت مناطق مسکونی، احساس ایمنی مردم مظلوم و اجرای قوانین الهی می داند.(5)

3 . قدرت ملّی: یکی دیگر از منافع مهم ملّی، قدرت ملّی است. منظور ما از قدرت ملّی، مجموعه توانایی هایی است که به یک کشور امکان می دهد اهداف ملّی خود را در مناسبات بین المللی پیش ببرد. بی شک، کشوری که از قدرت ملّی بالایی برخوردار باشد، به آسانی می تواند علاوه بر حیات و بقای خویش، منافع ملّی دیگر را نیز حفظ نماید. امّا به راستی سرچشمه قدرت ملّی چیست؟ چه چیزهایی قدرت ملّی یک کشور را به وجود آورده و تقویت می کنند؟ در باب این سؤال، بحث های زیادی مطرح شده است. برخی از نظریه پردازان، بر نقش عوامل ذیل، تأکید دارند: 1 . موقعیت جغرافیایی، 2 . جمعیت، 3 . ظرفیت صنعتی، 4 . منابع طبیعی، 5 . خصوصیات ملّی، 6 . روحیه ملّی، 7 . آمادگی نظامی.

نقش تعالیم دینی نیز بسیار حائز اهمیت است. مثلاً در اسلام به جهادگران و رزمندگان گفته می شود که: چه بکشند و چه کشته شوند، پیروزند؛ زیرا در صورت اوّل، پیروزی ظاهری نصیب آنها شده، و در صورت دوم، به بهشت خداوند وارد می شوند. این آموزه در تقویت قدرت ملّی تأثیر زیادی دارد.

عوامل تهدید کننده منافع ملّی

عوامل تهدید کننده منافع ملّی را در یک نگاه کلّی می توان به عوامل داخلی و خارجی تقسیم کرد. عامل داخلی تهدید کننده، عبارت است از: «عدم هماهنگی و تعادل میان سه جنبه نظامی، سیاسی و اقتصادی منافع ملّی». تعادل این سه بُعد، همواره ظریف و حسّاس است. هدف های سیاست خارجی هر کشور باید با منابع اقتصادی آن کشور، تناسب داشته باشد. در غیر این صورت، بار سنگینی بر اقتصاد کشور، تحمیل می شود که می تواند منافع ملّی دیگری را نیز به خطر بیندازد. همچنین هدف های نظامی کشور نیز باید با بُنیه اقتصادی هماهنگ باشد.

امّا درباره عوامل خارجی تهدید کننده منافع ملّی، می توان این عوامل را برشمرد: 1 . تهاجم نظامی، 2 . توطئه، 3 . تهاجم فرهنگی.

به عنوان مثال، کشور ما پس از پیروزی انقلاب اسلامی در آغاز، منافع ملّی آن، مورد تهاجم نظامی دشمنان قرار گرفت که با دلاورمردیِ مردانِ این مرز پُرگهر، نقشه آنها نقش بر آب شد.

و امروز، چالش مهم منافع ملّی ما، تهاجم فرهنگی غرب است.


1 . امنیّت ملّی و نظام بین المللی، جلیل روشندل، تهران: سَمت، 1374، ص 33 .

2 . همان، ص 38 .

3 . سوره انفال، آیه 46 .

4 . همان، آیه 60 .

5 . نهج البلاغه، خطبه 131 .

کلمات کلیدی
امنیت  |  ملی  |  دفاع  |  وحدت ملی  |  امنیت ملی  |  منفعت ملی  |  عامل تهدید کننده منفعت ملی  |  پیدایش مفهوم منفعت ملی نقش  | 
لینک کوتاه :