×

جلوه ای از ماتم

ای رسول خدا، اهل بیت تو در حالی ظهر کردند که بدنها یشان عریان در بیابان کربلا افتاده و غارت شده بودند. اگر چشم مبارکت به اسیران اهل بیت می افتاد، می دیدی که آنان رابر جهاز شتران سوار کرده بودند. «ام کلثوم » دختر امام حسین(ع)، تسلیم سیل اشک شد و لحظاتی گریه کرد. این بار «ام کلثوم » مادر بزرگش حضرت فاطمه زهرا(س)را که در جوار رسول خدا(ص) آرمیده بود، ای فاطمه زهرا، کاش به کاروان اسیران نگاه می کردی و می دیدی که دخترانت در شهر پراکنده شدند. کاش می دیدی که اهل بیت را بدون پوشش مناسب بر شتران برهنه سوار کرده بودند. ام کلثوم اشکهایش را با آستین لباس کهنه و خاک آلودش پاک کرد;دوباره «شهر مدینه » را مخاطب قرار داد و گفت: رجعنا و الحسین به رهینا حضرت زینب (ع) را به اجبار از خیمه اش بیرون کشیدند، در همان حال،فاطمه دختر امام حسین (ع) سرگردان بود و

چکیده ماشینی


تعداد بازدید : 1635     تاریخ درج : 1390/08/08

51

کاروانی آرام آرام به مدینه نزدیک می شد. بار شترانشان «ماتم » بود و کالایشان «گریه ». بازرگانان و سوداگران این کاروان، تعدادی زن و دختر و چند مردبودند که می خواستند «آه » را با «ناله » معاوضه کنند. کاروان نزدیک مدینه رسید. سیاهی دیوارهای شهر آشکار شد. درمیان آن کاروان سیاه پوش، دخترکی دلتنگ و غمگین آرام آرام گام برمی داشت.دخترک سرش را بالا آورد، چشمش به دیوارهای شهر مدینه افتاد،آهی از سینه کوچک و غم گرفته اش برکشید و با خود گفت: در این شهر که را دارم تا بتوانم با او درد دل کنم؟هرچه فکر کرد، چیزی به خاطرش نیامد. سپس شهر را مخاطب قرار داد و غم انگیزترین حادثه زندگی اش راچنین بیان کرد: مدینه جدنا لا تقبلینا فبالحسرات و الاحزان جئنا مدینه، ای شهر پدر بزرگ ما، ما را به خود راه مده; چون کالایی جز حسرت و غم نداریم. الا فاخبر رسول الله عنا بانا قد فجعنا فی ابینا ای شهر مدینه، به رسول خدا(ص) خبرده که ما در سوگ پدرمان سخت داغداریم. و ان رجالنا بالطف صرعی بلا راس و قد ذبحوا البنینا و بگو که پیکر بی سر مردان ما در کنار نهر فرات بر زمین افتاده است، و نیز بگو که فرزندان ما را سر بریدند. و اخبر جدنا انا اسرنا و بعد الاسر یا جدا سبینا ای شهر مدینه، به پدر بزرگ مهربانم خبر ده که ما را به اسیری گرفتند و به سرزمینهای دور تبعید کردند. و رهطک یا رسول الله اضحوا عرایا بالطفوف مسلبینا ای رسول خدا، اهل بیت تو در حالی ظهر کردند که بدنها یشان عریان در بیابان کربلا افتاده و غارت شده بودند. و قد ذبحوا الحسین(ع)و لم یراعوا جنابک یا رسول الله فینا فرزندت حسین(ع) را سر بریدند و حق و احترام شما را در باره مامراعات نکردند. فلو نظرت عیونک للاساری علی اقتاب الجمال محملینا اگر چشم مبارکت به اسیران اهل بیت می افتاد، می دیدی که آنان رابر جهاز شتران سوار کرده بودند. رسول الله! بعد الصون صارت عیون الناس ناظره الینا ای رسول خدا، پس از این که سالها پرده نشینان عصمت و عفاف بودیم و چشم نامحرمی ما را ندیده بود، مردم کوچه و بازار به ما چشم دوختند. و کنت تحوطنا حتی تولت عیونک، صارت الاعداء علینا تا آن زمان که وجود مقدس حضرتت زنده بود، پیوسته نگهدار ومتوجه ما بودی; ولی همین که چشم از دنیای فانی فروبستی، دشمنان بر ما ستمهای فراوان روا داشتند.

«ام کلثوم » دختر امام حسین(ع)، تسلیم سیل اشک شد و لحظاتی گریه کرد. همه کاروانیان عزادار، گرد دخترک جمع شدند وگریستند. این بار «ام کلثوم » مادر بزرگش حضرت فاطمه زهرا(س)را که در جوار رسول خدا(ص) آرمیده بود، مخاطب قرار داد واینگونه گفت: ا فاطم لو نظرت الی السبایا بناتک فی البلاد مشتتینا ای فاطمه زهرا، کاش به کاروان اسیران نگاه می کردی و می دیدی که دخترانت در شهر پراکنده شدند. ا فاطم لو نظرت الی الحیاری و لو ابصرت زین العابدینا ای فاطمه زهرا، کاش به دختران سرگردانت می نگریستی و حال زین العابدین بیمارت را مشاهده می کردی. ا فاطم لو رایتنا سهاری و من سهر اللیالی قد عمینا ای فاطمه، کاش می دیدی که شبها تا صبح از ترس بیدار بودیم آنقدر که چشمانمان بی فروغ شد ا فاطم مالقیت من عداکی و لا قیراط مما قد لقینا ای فاطمه، ذره ای از ستمهایی که دشمنان بر ما روا داشتند، به شما نرسید. فلو دامت حیاتک لم تزالی الی یوم القیامه تند بینا اگر اجل به شما مهلت می داد و مصیبتهای ما را می دیدی، تا روزقیامت پیوسته بر مصائب ما گریه و ناله می کردی.

صدای گریه از اطرافیان بلند بود. زنها ضجه می زدند و خاک بر سرمی ریختند. «ام کلثوم » مرغ دل را روانه بقیع کرد و با سوزجگر ادامه داد: و عرج بالبقیع و قف و نادی این حبیب رب العالمینا ای پرنده خیال سوی بقیع برو، در آنجا بایست و نداکن، کجایی ای حبیب پروردگار جهانیان؟! و قل یا عم بالحسن المزکی عیال اخیک اضحوا ضائعینا به عمویم بگو: ای حسن پاک سرشت، اهل بیت برادرت در حالی روزعاشورا را به ظهر رساندند که پایمال شده و بی کس بودند. ایا عماه ان اخاک اضحی بعیدا عنک بالرمضاء رهینا عموجان، برادرت روز عاشورا درحالی ظهر کرد که از تو دور بود وبدن شریفش در گرو سرزمینی گرم سوزان قرار داشت. بلا راس تنوح علیه جهرا طیور و الوحوش الموحشینا جسد برادرت سر نداشت و مرغان و حیوانات وحشی آشکارا بر اونوحه می کردند و لو عاینت یا مولای ساقوا حریما لا یجدن لهم معینا ای مولای من، کاش می دیدی حرمی را که هیچ یاور و پشتیبانی نداشت، چگونه در صحراها می دوانیدند. علی متن الیناق بلا وطاء و شاهدت العیال مکشفینا کاش می دیدی که اهل بیت را بدون پوشش مناسب بر شتران برهنه سوار کرده بودند.

ام کلثوم دختر غم دیده امام حسین(ع) لحظه ای سکوت کرد. صدای گریه و ناله مردان و زنانی که اطرافش گرد آمده بودند، به عرش می رسید. مظلومیت و سوز دل این دخترک یتیم، فرشتگان را به گریه آورده بود. بوته های خار بیابان، سر بر شانه یکدیگر نهاده، اشک می ریختند. کبوتران سر به زیر پرهایشان برده بودند و ناله می کردند. ام کلثوم اشکهایش را با آستین لباس کهنه و خاک آلودش پاک کرد;دوباره «شهر مدینه » را مخاطب قرار داد و گفت: مدینه جدنا لا تقبلینا فباالحسرات و الاحزان جئنا ای مدینه، ای شهر پدر بزرگ مهربان ما، باز هم می گویم ما را به خود راه مده، چون هیچ متاع و تحفه ای جز دل سوخته و اشک روان نداریم. خرجنا منک بالاهلین جمعا رجعنا لا رجال و لا بنینا ما در حالی از تو خارج شدیم که همه اهل بیت سرزنده و شادمان گرد هم بودند و اکنون در حالی به سوی تو بر می گردیم که مردان و فرزندان با ما نیستند. و کنا فی الخروج بجمع شمل رجعنا حاسرین مسلبینا وقت خروج، جمعیتی ایمن از پراکندگی بودیم و اینک، هنگام برگشت، حسرت زده و غارت شده ایم. و کنا فی امان الله جهرا رجعنا بالقطعیه خائفینا وقتی بیرون می رفتیم، آشکارا در پناه خدا و ایمنی کامل بودیم،ولی اکنون که برمی گردیم، جدا مانده و بیمناکیم. و مولانا الحسین لنا انیس رجعنا و الحسین به رهینا (هنگام خروج) سرورما امام حسین(ع) همدم و موجب دلخوشی ما بود;اما اکنون در مراجعت، بدن مقدس آن جناب در گرو بیابان کربلاست. و نحن الضایعات بلا کفیل و نحن النائحات علی اءخینا حال، ما پایمال شدگانی بی سرپرستیم که در عزای برادرمان نوحه می کنیم. و نحن السایرات علی المطایا نشال علی جمال المبغضینا و ما اینک بر شتران دشمنانمان سواریم و شهر به شهر می گردیم. و نحن بنات یس و طه و نحن الباکیات علی اءبینا ما دختران یاسین و طاهاییم و از شرافت خانوادگی برخور داریم;ولی به مصیبتی گرفتارمان ساختند که اینگونه بر پدرمان می گرییم. و نحن الطاهرات بلا خفاء و نحن المخلصون المصطفونا همانا ما بانوانی وارسته ایم، ما اهل اخلاصیم، ما برگزیدگان خدادر زمین هستیم. و نحن الصابرات علی البلایا و نحن الصادقون الناصحونا همانا ما شکیبایان بر بلاها و راستگویان اندرزگوییم.

ام کلثوم دوباره پدر بزرگ مهربانش را مورد خطاب قرار داد وادامه داد: الا یا جدنا قتلوا حسینا و لم یرعوا جناب الله فینا ای پدر بزرگ مهربان، آگاه باش که این قوم زشتکار ، حسین عزیزت را کشتند و در باره ما از خدا پروا نکردند. الا یا جدنا بلغت عدانا مناها و اشتفی الا عداء فینا ای پدر بزرگ، دشمنان ما به آرزوی خود رسیدند و دلهای پرکینه خود را (با ستمی که بر ما روا داشتند) شفا دادند. لقد هتکوا النساء و حملوها علی الاقتاب قهرا اجمعینا به بانوان حرم امام حسین(ع) اهانت و بی احترامی کردند و آن مخدرات را به اجبار بر شتران نشاندند. و زینب اخرجوها من خباها و فاطم واله تبدو الانینا حضرت زینب (ع) را به اجبار از خیمه اش بیرون کشیدند، در همان حال،فاطمه دختر امام حسین (ع) سرگردان بود و آشکارا ناله می کرد. سکینه تشتکی من حر وجد تنادی الغوث رب العالمینا سکینه از حرارت مصایبی که به او رسیده بود، فریا می کشید و از پروردگارجهان کمک می طلبید. و زین العابدین بقید ذل و راموا قتله اهل الخئونا حضرت زین العابدین (ع) در بند اسارت بود و در همان حال، خیانت پیشگان قصد داشتند او را به شهادت رسانند. فبعدهم علی الدنیا تراب فکاس الموت فیها قد سقینا بعد از این شهدا و مصیبتهایی که به ما رسید، خاک بر سر دنیا باد که در آن به ما جام مرگ نوشاندند. و هذا قصی مع شرح حالی الا یا سامعون ابکوا علینا (1) این بود قصه پر درد و شرح حال پر ملال من; اکنون ای کسانی که این درددلها را شنیدید، بر حال ما سخت بگریید.

ام کلثوم دختر یتیم امام حسین (ع)، آرام آرام به راه افتاد وکاروان نیز به حرکت درآمد. او با این اشعار جانسوز، غم انگیزترین غمنامه را در سینه تاریخ به ودیعه گذاشت. صدها سال است مردمانی که خاک وجودشان با آب کوثر ولایت امیر مؤمنان (ع) سرشته شده، این اشعار جانسوز را زمزمه می کنند و اشک می ریزند، اینک ما نیز چنین خواهیم کرد.

پی نوشت

(1) مخزن البکاء، ملا محمد صالح برغانی قزوینی، متوفای 1275 ق

کلمات کلیدی
رسول خدا  |  مدینه  |  دختر  |  شهر  |  بلا  |  ام‌کلثوم دختر غم‌دیده امام حسین  |  شهر مدینه  | 
لینک کوتاه :