×

« جعفربن بشیر کوفی » گنجینه حدیث

بعضی از بزرگان دانش رجال گفته اند: او بشیر دهان است که یکی از استادان روایتی فرزند خود جعفر ویکی از (2) البته احتمال دیگر هم این است که پدرش بشیربن عاصم بجلی کوفی باشد که او هم درعداد محدثان شیعه و از (3) در آئینه سخن بزرگان شیخ طوسی: جعفربن بشیر یکی ازمحدثان موثق و موجه و بلند مرتبه است. (8) ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان:جعفربن بشیر کوفی بجلی یکی از مصنفین شیعه است که از علی بن موسی 2 - نفحة العلم، که علامه حلی از یکی ازدانشوران برجسته روزگار خود نقل کرده است که معنایش می شود عطر صحابی امام علیه السلام از سخن شیخ طوسی در فهرست رجال،برمی آید که جعفربن بشیر، از یاران حضرت امام رضاعلیه السلام است. (12) اما بیشتر روایاتی که این محدث بزرگ، نقل می کند، از یاران امام صادق علیه السلام است که باواسطه آنان از آیندگان سپردند درکتاب های روایتی است که در این جا به نام جمعی اشاره می شود: 1 - محمدبن مفضل بن ابراهیم شیخ طوسی می گوید: او کتاب دارد، وکتابی دارد که روایات او از حضرت امام رضاعلیه السلام است که از حضرت امام جعفرصادق علیه السلام نقل شده است. (22) نشانه های شیعه بودن از مفضل بن عمر از حضرت ابوعبدالله جعفربن محمدعلیه السلام نقل می کند که آن امام فرمود: هر زمان که » (25) اراده نیرومند از سلیمان بن خالد از حضرت امام ششم علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمود:بترس از این که کاری را

چکیده ماشینی


تعداد بازدید : 2396     تاریخ درج : 1390/08/08

ءحیات علمی محدثان شیعه شاهد تلاش آنان، در راه نشر و گسترش آرمان های اهل بیت عصمت علیهم السلام است. تلاشهایی که درقالب نقل اخبار و روایات وتبلیغ و تدریس حدیث تبلور یافت چه رنجهای بزرگی که به جان و دل خریدند تا توانستند پیام امامان دین علیهم السلام را به درستی به نسل های آینده برسانند. یکی از برجسته ترین روایتگران شیعی که در این راستا، از هیچ تلاشی فروگذاری نکرد و در روزگار خویش، قامت بلندتقوا و دانش طلبی و مبارزه با دستگاه ستم زمان بود، جعفربن بشیر بجلی است.

ولادت، لقب و کنیه

تاریخ اواخر نیمه دوم سده دوم هجری رانشان می دهد که در یک خاندان شیعی درکوفه، کودکی به دنیا می آید که او را جعفر نام می نهند. کنیه اش ابومحمد و لقب او بجلی واحیانا وشاء است و از آن جهت که اهل شهرکوفه بود، کوفی نامیده شد. (1) از تاریخ دقیق ولادت او درگزارشهای محققان دانش تراجم،در هیچ جا، نامی برده نشده و قهرا همان گونه که گفته شد، با توجه به شواهد و نشانه هایی همانند استادان و شاگردان و این که حضرت رضاعلیه السلام را درک کرده، می دانیم در نیمه دوم سده دوم هجری پا به عرصه گیتی نهاده است.

خاندان

از خاندان این محدث بزرگوار اطلاع چندانی در دست نیست. همان گونه که گفته شد نام پدرش بشیر است. بعضی از بزرگان دانش رجال گفته اند: او بشیر دهان است که یکی از استادان روایتی فرزند خود جعفر ویکی از یاران امام صادق و امام کاظم علیهما السلام است و روایاتی از آن بزرگواران نقل کرده است. (2)

البته احتمال دیگر هم این است که پدرش بشیربن عاصم بجلی کوفی باشد که او هم درعداد محدثان شیعه و از یاران حضرت صادق علیه السلام به شمار می آید. (3)

در آئینه سخن بزرگان

شیخ طوسی: جعفربن بشیر یکی ازمحدثان موثق و موجه و بلند مرتبه است. (4) رجال کشی: نصر می گوید: جعفربن بشیرگرفتار دستگاه ستم شد و تازیانه های فراوانی به او زدند و سختی های زیادی را تحمل کرد تااین که خداوند متعال او را نجات داد و اززندان رها شد. بعد از شهادت حضرت رضاعلیه السلام، مامون عباسی با جعفربن بشیر از دردوستی درآمد و زمانی او را از همراهان خویش قرار داد. (5)

نجاشی درباره او می گوید: جعفربن بشیریکی از چهره های برجسته شیعی بود که بسیار عبادت می کرد و یکی از زاهدان و پاکان روزگار به حساب می آمد. او مردی موثق وموجه بود.

او در شهر کوفه مسجدی بنا کرد که هنوز درزمان ما، در قبیله بجیله وجود دارد، من وجمع زیادی از عالمان شیعه هر وقت به شهرکوفه می رویم در این مسجد نماز می خوانیم.همان گونه که در سایر مساجد معروف کوفه همانند مسجد کوفه، نماز می خوانیم. استادم ابوالعباس بن نوح می گفت: جعفر بن بشیرمشهور بود به «قحفة العلم ».

او از راویان موثق حدیث نقل می کرد وراویان موثق هم از او حدیث نقل می کنند. (6) علامه حلی و دیگر دانشمندان راوی شناس شیعه در نوشتارهای خویش برسخنان نجاشی و کشی و طوسی چیزی نیافزوده اند و برآن بسنده کرده اند.

عمر کحاله، دانشمند سنی در باره اومی نویسد: جعفربن بشیر بجلی، یکی ازمحدثان فقیه شیعه است. (7)

عالم دیگر اهل سنت، زرکلی می گوید: اویکی از دانشمندان فرهیخته شیعه است که در سرزمین ابواء بدرود حیات گفت. (8)

ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان:جعفربن بشیر کوفی بجلی یکی از مصنفین شیعه است که از علی بن موسی الرضاعلیه السلام وجمعی دیگر حدیث نقل می کند. (9)

فقحه العلم چیست؟

یکی از القاب معروف این محدث والامقام،فقحه العلم است. اساس این لقب از نجاشی است که از سخن استادش برگرفته، در این که تلفظ درست این کلمه و معنای آن چیست بین دانشوران، مورد اختلاف است. سه نظرنقل شده:

1 - فقحه، که از نجاشی و علامه حلی نقل گردیده، بنابر صحیح بودن این قرائت به معنای گل (زیبا) است. که در اینجا گل زیبای دانش، معنی می دهد.

2 - نفحة العلم، که علامه حلی از یکی ازدانشوران برجسته روزگار خود نقل کرده است که معنایش می شود عطر و بوی دل انگیز، آن گونه که عطرمشام انسان را نوازش می دهد وانسان را به وجد می آورد، بوی معطر دانش هم دل و جان انسان را نوازش می دهد و روح او را جلا می بخشد.

3 - قفة العلم، که باز از جمعی دیگر از محققان نقل شده، بنابراین قرائت به معنای ظرف و زنبیل آمده که ظرف دانش معنی می دهد. (10)

4 - احتمال دیگری که به نظر خود مؤلف این نوشتار، قوی تر است: شاید تلفظ قرائت درست آن حقة العلم بوده که حقة به معنای صندوق و ظرفی است که در و جواهر و اشیاءارزشمند را در او نگه داری می کنند. (11) سینه جعفربن بشیر را تشبیه کرده اند به آن صندوق که گوهر گران بها و ارزشمند دانش رادر خود جای داده است.

به هرحال این کلمه را به هرگونه که قرائت کنیم، کنایه از این است که این محدث بزرگواراز دانش فراوانی برخوردار بوده و یکی ازچهره های دانشمند عصر خویش به شمارمی آمده، تاجایی که خلیفه مقتدر و نیرومندعباسی، این چهره پرآوازه شیعه را در برهه ای از زمان، از نزدیکان خود قرار داده و خود را به او نزدیک می کرده است.

صحابی امام علیه السلام

از سخن شیخ طوسی در فهرست رجال،برمی آید که جعفربن بشیر، از یاران حضرت امام رضاعلیه السلام است. (12)

اما بیشتر روایاتی که این محدث بزرگ، نقل می کند، از یاران امام صادق علیه السلام است که باواسطه آنان از امام صادق علیه السلام روایت می کند.

استادان

جعفربن بشیر، محدثی فرزانه و از منظرداشتن استادان فراوان درمیان محدثان شیعی، کم نظیر است، آن گونه که از کتاب معجم رجال الحدیث اثر ارزنده آیت الله خوئی، به دست می آید او از محضر نزدیک به 90 نفر از یاران و شاگردان حضرت امام باقر وحضرت امام صادق علیهما السلام بهره برده و از آن هاحدیث نقل می کند.

این شمار زیاد استادان، نشان دهنده عشق سرشار و باور عمیق او به امامان معصوم علیهم السلام و اخبار و روایات آنان است. در طی این نوشتاربه نام گروهی از برجسته ترین استادان روایتی او بسنده می شود:

1 - اسحاق بن عمار 2 - زید شحام 3 - عبدالله بن بکیر بن اعین 4 - حماد بن عثمان 5 - ادیم بن الحر 6 - ذریح محاربی 7 - سلیمان بن سماعه 8 - داود رقی 9 - بشیرالدهان 10 - موسی بن بکر 11 - عمربن ابان 12 - هشام بن سالم 13 - مفضل بن عمر14 - عزرمی (13)

شاگردان

جعفربن بشیر در سایه تلاش وحکمت طلبی شگفتی که در روح و جان اوریشه داشت، به مرور زمان، خود یکی ازاستادان معروف روایت و فقه آل محمدصلی الله علیه وآله شد. و مایه فراوانی از حدیث را در خود جای داد. در این جا بود که تشنگان دانش و فقه شیعه گرد این شمع فروزان، جمع می شدند واز اندوخته های فراوان او بهره می بردند. نام نیک برخی از آنان که از محضر او حدیث شنیدند و علوم اهل البیت علیهم السلام را به آیندگان سپردند درکتاب های روایتی است که در این جا به نام جمعی اشاره می شود:

1 - محمدبن مفضل بن ابراهیم 2 - صالح بن سندی 3 - ابراهیم بن هاشم 4 - محمدبن اسماعیل بن بزیع 5 - محمدبن خالد برقی 6 - صفوان بن یحیی 7 - حسن بن حسین لؤلؤئی 8 - احمدبن محمدبن خالد برقی 9 - محمد بن جمهور عمی 10 - سعد بن عبدالله اشعری 11 - محمد بن حسین ابی الخطاب (14)

چون بیشتر روایاتی که از جعفربن بشیرنقل شده به واسطه شاگرد برجسته اش محمدبن حسین ابی الخطاب است، مناسب است که به زندگی او اشاره ای داشته باشیم تاعلاقمندان در دانش رجال، با قدر و منزلت اوتا حدی آشکار شوند.

کنیه او ابوجعفر و لقبش زیات - که احتمالازیتون فروش یا روغن فروش بوده است.-می باشد. او در شمار یکی از محدثان برجسته و موثق شیعه قرار دارد از اصحاب حضرت جواد و حضرت هادی و حضرت عسکری علیهم السلام است. (15) او اهل کوفه، روایتگری موثق وموجه است. (16)

نجاشی می گوید: ابوجعفر زیات همدانی یکی از بزرگ ترین عالمان و محدثان شیعه، وبسیار بلندمرتبه است که روایات فروانی رانقل کرده، تصانیف خوبی دارد و به آنچه اوروایت می کند اطمینان و اعتماد داریم، او درسال 262 از دنیا رفت و کتاب های فراوانی ازخود به یادگار گذاشت; از جمله: کتاب التوحید، المعرفه، البداء، الرد علی اهل القدر،الامامه، اللؤلؤ، وصایای ائمه علیهم السلام والنوادر. (17)

تالیف

از تتبع درکتاب های تراجم به دست می آیدکه جعفربن بشیر از خود کتاب های ارزنده ای را به یادگار گذاشت که بعضی از آن ها رافهرست نویسان اسلامی در کتاب های رجال نام برده اند.

شیخ طوسی می گوید: او کتاب دارد، وکتابی دارد که روایات او از حضرت امام رضاعلیه السلام است که از حضرت امام جعفرصادق علیه السلام نقل شده است. (18)

نجاشی می گوید: او کتابی دارد به نام «المشیخه » مانند کتاب حسن بن محبوب،ولی مقداری از او کوچکتر است و نیز این کتاب ها از اوست: کتاب الصلوه، المکاسب،الصید، الذبایح و النوادر. (19)

عروج ملکوتی

جعفربن بشیر، عمر پربرکت خویش را درراه به دست آوردن حکمت های دین و نشر وترویج آثار و روایات اهل بیت عصمت علیهم السلام سپری کرد. اما از آنجایی که از مرگ گریزی نیست، به هرحال اجل الهی به سراغش آمد واو در سال 208 در بین راه مدینه به مکه درسرزمین «ابواء» محل دفن مادر پیامبرصلی الله علیه وآله،جانش از عالم فرشی به سوی عالم عرشی پرکشید وبه دیار پاکان و برگزیدگان الهی شتافت. (20)

سیری در روایات او

ثواب زیارت رسول اکرم صلی الله علیه وآله

با واسطه از حضرت صادق علیه السلام نقل می کندکه آن حضرت از رسول اکرم صلی الله علیه وآله نقل کرد که آن بزرگوار فرمود: هرکس به مدینه آید و مرازیارت کند، من در فردای قیامت از او شفاعت خواهم کرد.

«من اتانی زائرا کنت شفیعا له یوم القیامه.» (21)

یقین امیرالمؤمنین علیه السلام به خداوندمتعال

با یک واسطه از حضرت صادق علیه السلام روایت می کند که آن بزرگوار فرمود: برای علی علیه السلام غلامی بود به نام «قنبر» که علی علیه السلام را بسیاربسیار دوست می داشت. هر زمان که علی علیه السلام ازخانه بیرون می آمد، قنبر با شمشیر به دنبال حضرت حرکت می کرد. تا این که شبی حضرت مشاهده کرد که قنبر به دنبال اوست،فرمود: قنبر، این جا چه می کنی؟ گفت: من آمده ام درپی شما مراقب باشم. این مردم رامی بینی - کنایه از دشمنان حضرت - من برشما می ترسم. حضرت فرمود: ای قنبر! آیا تومرا از اهل آسمان حفظ می کنی یا از اهل زمین؟ قنبر گفت: نه، بلکه از اهل زمین.حضرت فرمود: اهل زمین نمی توانند درباره من کاری انجام دهند مگر باذن و اراده خدا.پس برگرد. قنبرهم برگشت. (22)

نشانه های شیعه بودن

از مفضل بن عمر از حضرت ابوعبدالله جعفربن محمدعلیه السلام نقل می کند که آن امام فرمود: هر زمان که می خواهی یاران و شیعیان مرا بشناسی، بنگر به کسانی که ورع و تقوای آن هابسیار زیاد است و از خداوند متعال ترس دارند و به خدا امیدوارند. هر زمان که اینان را با این خصلت هامشاهده کردی بدان که آنان شیعه من هستند.

«اذا اردت ان تعرف اصحابی فانظر الی من اشتد ورعه و خاف خالقه و رجا ثوابه واذا رایت هؤلاء فهؤلاء اصحابی » (23)

هشیاری مؤمن

از اسحاق بن عمار از حضرت امام صادق علیه السلام نقل می کند که آن بزرگوار فرمود:کمک و یاری مؤمن به دیگران زیاد است; اوبسیار کم هزینه است; در زندگی دارای تدبیرو آینده نگری است; او هرگز از یک لانه، دوبارگزیده نمی شود.

«المؤمن حسن المعونة، خفیف المؤونة،جید التدبیر لمعیشته لایلسع من جحرمرتین » (24)

آیا بعد از گفتن اقامه می توان سخن گفت؟

از حماد بن عثمان روایت می کند که ازحضرت صادق علیه السلام سؤال کردم: آیا انسان نمازگزار، بعد از این که برای نماز اقامه گفت،می تواند سخن بگوید؟

حضرت فرمود: بله.

«سالت اباعبدالله علیه السلام ایتکلم بعد ما یقیم الصلوة؟ قال: نعم.» (25)

اراده نیرومند

از سلیمان بن خالد از حضرت امام ششم علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمود:بترس از این که کاری را برخود واجب کنی وهنوز یکسال از آن کار نگذشته آن را ترک کنی.

«ایاک ان تفرض علی نفسک فریضة فتفارقها اثنی عشر هلالا» (26)

پی نوشتها:

1 - مجالس المؤمنین، ج 1، ص 436; رجال کشی،ج 2، ص 864; خلاصه، ص 31; قاموس الرجال، ج 2،ص 612; فهرست طوسی، ص 92، ش 142; رجال نجاشی، طبع جامعه مدرسین، ص 119; جامع الروات،ج 1، ص 150; الجامع فی الرجال، ج 1، ص 372; معجم المؤلفین، عمرکحاله، ج 3، ص 135; اعیان الشیعه، ج 4،ص 87; الاعلام زرکلی، ج 2، ص 122; مجمع الرجال قهپائی، ج 2، ص 34; معجم رجال الحدیث، ج 4،ص 550; تنقیح المقال، ج 1، ص 213 و لسان المیزان،ابن حجرعسقلانی، ج 2، ص 150.

2 - الجامع فی الرجال، شیخ موسی زنجانی، ج 1،ص 371 و تنقیح المقال، ج 1، ص 175.

3 - تنقیح المقال، ج 2، ص 175.

4 - فهرست، ص 43، ش 131.

ثقة جلیل القدر.

5 - رجال کشی، طبع مؤسسه آل البیت، ج 2،ص 864.

6 - رجال نجاشی، طبع داوری قم، ص 86.

«من زهاد اصحابنا و عبادهم و نساکهم و کان ثقة... روی عن الثقات و رووا عنه.»

7 - معجم المؤلفین، ج 3، ص 135.

8 - الاعلام زرکلی، ج 2، ص 122.

9 - به نقل از اعیان الشیعه، ج 4، ص 87.

10 - تنقیح الرجال، ج 1، ص 214 به نقل از شهیدثانی و قاموس الرجال، ج 2، ص 612.

11 - لسان العرب، ماده حق; المنجد، ماده حق;فرهنگ عمید و فرهنگ معین.

12 - رجال شیخ طوسی، ص 370.

13 - توحید صدوق، ص 338; اصول کافی، ج 2،ص 236 و 237; امالی مفید، ص 312، مجلس 37;تهذیب، ج 9، ص 373 و ج 2، ص 59 و ج 8، ص 119 وج 1، ص 52; الجامع فی الرجال، ج 1، ص 372; اعیان الشیعه، ج 4، ص 88; جامع الروات، ج 1، ص 151 وتنقیح المقال، ج 1، ص 215.

14 - جامع الروات، ج 1، ص 150; تنقیح المقال، ج 1،ص 214; معجم الرجال، ج 4، ص 50; رجال نجاشی،ص 119 و فهرست طوسی، ص 92.

15 - رجال شیخ طوسی، ص 407، 423 و 435.

16 - همان و فهرست طوسی، ص 140.

17 - رجال نجاشی، ص 236.

18 - فهرست، ص 43.

19 - نجاشی، ص 86.

20 - رجال کشی، ج 2، ص 864 و رجال نجاشی،ص 86.

21 - کامل الزیارات، ص 14، حدیث 13.

22 - توحید صدوق، ج 7، ص 338.

23 - اصول کافی، ج 2، ص 236، باب المؤمن وعلاماته.

24 - همان، ص 241، حدیث 38.

25 - تهذیب شیخ طوسی، ج 2، ص 59.

26 - وسائل الشیعه، ج 1، ص 70، باب 21، حدیث 6.

کلمات کلیدی
روایت  |  شیعه  |  حدیث  |  نقل  |  نجاشی  |  جعفربن بشیر  |  حضرت امام صادق علیه‌السلام نقل  |  محدث شیعه  | 
لینک کوتاه :