×

جاذبه و دافعه مدیریت اسلام

و دست نااهلان را از دراز شدن به سوی حریم های محترم مال و جان مردم کوتاه کند. داشته باشد، افراد به او محبت و گرایش پیدا می کنند و نمی توان پذیرفت که فردی جاذبه نسبت در مسیر رحمت خدا قرار می گیرد و جمال الهی در وجود او جلوه گر می شود و مردم رسول اکرم صلی الله علیه و آله عصا را گرفت و شتر را حرکت داد، سپس شتر را خوابانید و جابر را سوار کرد ـ پس موقع چیدن خرما، مرا خبر کن!موقع چیدن خرما فرا رسید، جابر رسول خدا را خبر کرد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد و حساب ضروری است و عدالت بهترین زینت مقام مدیریت است، چنان که امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: سازند، ولی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر یکسان بودن همه در برابر قانون تأکید کرد و فرمود: «آنان که پیش دل های مردم قرار می گیرد؛ زیرا این صفت نشانه قدرت نفس، ایمان قوی و بزرگی روح است و حافظ زهد شدید امیر المؤمنین علی علیه السلام در کنار دیگر صفات برجسته او بود که او را به مقام سید باید همواره به قانون و حکم خدا پای بند بود و در این راه پایدار ماند. نیز در کار نداشتند، چنان که گفته اند، حضرت علی علیه السلام به قنبر غلام خود دستور داد: مردی را حد چنین برخوردهایی از علی علیه السلام عدالت او را جاودانه ساخت و جاذبه و دافعه ابدی برای

چکیده ماشینی


تعداد بازدید : 3174     تاریخ درج : 1390/08/08

119

انسان، خلیفه خدا

مدیریت، باید مظهر دو نوع از صفات باشد، رویّه مهر و رویّه قهر. این دو صفت لازم است در مدیریت تا رخ نماید. مدیر باید با جاذبه و ارزیابی، انسان های محروم و مشتاق و لایق را به سوی خود جذب کند و آنان را دلگرم و ثابت قدم نگه دارد و با قهر و خشم، نااهلان را از خود دور سازد و دست نااهلان را از دراز شدن به سوی حریم های محترم مال و جان مردم کوتاه کند.

محبت و مشکل گشایی، عدالت محوری، زهد و پاکی، تلاش و جسارت و قدرشناسی، از جمله صفاتی هستند که با تحقق آنها مدیریت، زینت و جمالی زیبنده می یابد و اینها موجب توفیق و کام یابی مدیر می گردد و صفاتی همچون: پای بندی به قانون، برخورد با متخلف و جدیت و دقت در حساب رسی و نظارت؛ هیبت، وقار و شکوه لازم را برای مدیر اسلامی می آفریند و بر حول مدیریت او، دیواره آتشینی ایجاد می کند که حوزه مدیریت او را از دستبرد و سوءاستفاده بدخواهان و نااهلان محفوظ نگه می دارد و موانع را از سر راه مدیریت برطرف می سازد.

در این نوشتار، درباره ضرورت جاذبه و دافعه در مدیریت، آثار هر کدام از صفات و اعمال فوق در پیدایش جاذبه یا دافعه مدیریتی سخن گفته و فایده آن را همراه با داستان و اشعاری مناسب نگاشته ایم تا انگیزه بهره وری از این معارف ایجاد گردد. باشد که زیبایی مدیریت اسلامی، جلوه خود را بیش از پیش بنماید.

«... یا من سَتَر بل بالجمال و تعزّز بالجلال... ؛ ای کسی که با زیبایی خود را پوشاندی و با جلال، عزت و اقتدار یافتی.»

خداوند با دو نوع تجلی رخ می نماید: جمالی و جلالی. آفریده ها، با درک جمال الهی مجذوب و مشتاق او می گردند و از درک آثار جلال خداوند، به ترس و خشوع می افتند. دو بال شوق و خوف، برای کمال آفریده ها ضروری است و انسان چون خلیفه خداست، باید مظهر اسمای خدا باشد و هر دو گونه از اسمای جلالی و جمالی، در صفات و اعمال او نمودار باشد که بر اثر این نمود، فرد جاذبه و دافعه پیدا می کند. ائمه معصوم علیهم السلام که مظهر کامل خدا بودند، بیشترین جاذبه و دافعه را داشتند. جاذبه آنان؛ پیروان را به تولی و محبت فرامی خواند و دافعه قوی آنان؛ دشمنان را به شدت از آنها دور و جدا می ساخت.

;یا رب این قافله را لطف ازل بدرقه باد ;که ازو خصم به دام آمد و معشوقه به کام

حافظ

;نازم به آن که یکه و تنها، به حسن خلق ;بی لشکر و سپاه، جهان تا جهان گرفت

صفات الله جمالی

جاذبه های مدیریتی اسلام

داشتن شخصیت جذاب و شرافت نفس

;ای در رخ تو پیدا، انوار پادشاهی ;در فکرت تو پنهان، صد حکمت الهی

حافظ

جذابیت مدیر، با جاذبه شخصیتی او پیوند ذاتی دارد. اگر فردی شخصیت دوست داشتنی داشته باشد، افراد به او محبت و گرایش پیدا می کنند و نمی توان پذیرفت که فردی جاذبه شخصیتی نداشته باشد، ولی در مدیریت او جاذبه موج زند؛ زیرا آثار کار از هسته فاعل ریشه می گیرد، اگر درون انسان سرشار از ارزش های انسانی باشد، در کارهایش نیز ارزش ها پدیدار خواهد شد. حضرت علی علیه السلام می فرماید: «علی قدر شرف النّفس تکون المروّة؛ به میزان شرافت نفس، جوان مردی از انسان ظاهر می شود.» و نیز فرموده است:

«من شرفت نفسه کثرت عواطفه؛ آن که دارای نفس شریف باشد، عواطفش زیاد خواهد بود».

;بر اهرمن نتابد، انوار اسم اعظم ;ملک آن توست و خاتم، فرمای هر چه خواهی

حافظ

محبت و مشکل گشایی

هدف از خلقت، از نظر قرآن، نیل به رحمت خداست، چنان که در قرآن کریم آمده است:«الّا من رحم ربه و لذلک خلقهم؛ مگر آن که خدا بر او رحم کند و برای همان رحمت آنها را آفرید». (هود: 119)

هر کس بتواند نگاه و منش خود را الهی تر کند و دل سوزی بیشتری به مردم نماید، به همان نسبت در مسیر رحمت خدا قرار می گیرد و جمال الهی در وجود او جلوه گر می شود و مردم متناسب با میزان دل سوزی او، به او دل بستگی و جذبه پیدا می کنند.

;گشاد کار مشتاقان، در آن ابروی دل بندست ;خدا را یک نفس بنشین، گره بگشا ز پیشانی

حافظ

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

اِنّ اللّه خَلَقَ خَلْقا مِنْ رَحْمَتِهِ لِرَحْمَتِهِ بِرَحْمَتِهِ و هُمُ الَّذینَ یتضّونَ الْحَوائِجَ لِلْنّاسِ، فَمَنِ اسْتَطاعَ مِنْکُمْ اَنْ یَکُونَ مِنْهُم فَلْیَکُنْ.

خداوند از رحمتش، آفریده هایی را برای رسیدن به رحمت خود به وسیله رحمت خود آفرید و آنها کسانی هستند که حاجت های مردم را روا می سازند، پس هر یک از شما که توانست از آنان باشد، خود را در زمره آنان قرار دهد.

;آن که سیمای راستان دارد ;سر خدمت بر آستان دارد

سعدی

آری، اهل محبت و دل سوزی، از رحمت خدا نشئت می گیرند و در مسیر رحمت حق گام برمی دارند و برای رحمت نفس می کشند. مردم، محتاج رحمت خداوند هستند و هر کس ساقی رحمت خدا باشد، دل بسته او خواهند شد. محبت هر جا باشد، دل بستگی نیز آنجا خواهد بود و پیروی به دنبال آن خواهد آمد و بدین ترتیب، در سایه محبت؛ اطاعت و در نتیجه، دست یابی به اهداف مدیریتی صورت خواهد گرفت.

جاذبه رحمت، در رفتار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

در تاریکی شب از دور صدای جوانی به گوش می رسید که کمک می طلبید و مادر جان، مادر جان می گفت، شتر ضعیف و لاغرش از قافله عقب مانده بود و از خستگی، حرکت نمی کرد. هر کار کرد، نتوانست شتر را حرکت دهد، ناچار بالای سر شتر ایستاده بود و ناله می کرد.

در بین راه، رسول خدا صلی الله علیه و آله که معمولاً بعد از همه به دنبال قافله حرکت می کرد، از دور صدای ناله جوانی را شنید، همین که نزدیک رسید، پرسید که هستی؟

ـ جابرم.

ـ چرا معطلی؟

ـ شترم از راه مانده.

ـ عصا داری؟

ـ بلی.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله عصا را گرفت و شتر را حرکت داد، سپس شتر را خوابانید و جابر را سوار کرد و با هم به راه افتادند. در راه همواره به جابر محبت می کرد. پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله در این مدت، 25 بار برای او طلب آمرزش کرد، سپس از او پرسید: از پدرت، عبداللّه چند فرزند باقی مانده است؟

ـ هفت دختر و یک پسر که منم.

ـ آیا از پدرت قرضی بر جای مانده؟

ـ بلی.

ـ پس وقتی به مدینه برگشتی، با طلبکاران قرار بگذار و همین که موقع چیدن خرما شد، مرا خبر کن.

ـ بسیار خوب!

ـ این شتر را چند خریدی؟

ـ هفت مثقال طلا.

ـ به همین قیمت مال ما باشد، به مدینه که آمدی بیا پولش را بگیر.

و سفر به پایان رسید. جابر شتر را آورد که تحویل دهد، رسول اکرم صلی الله علیه و آله به بلال فرمود: هفت مثقال طلا بابت پول شتر به جابر بده، چهار مثقال دیگر نیز به او بده تا قرض های پدرش را بدهد. شترش هم مال خودش باشد. سپس از جابر پرسید: با طلبکاران قرارداد بستی؟

ـ نه یا رسول اللّه .

ـ پس موقع چیدن خرما، مرا خبر کن!

موقع چیدن خرما فرا رسید، جابر رسول خدا را خبر کرد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد و حساب طلبکاران را پرداخت و برای خانواده جابر نیز به اندازه کافی باقی گذاشت.

;نگه کردن به درویشان، منافی بزرگی نیست ;سلیمان با چنان حشمت، نظرها بود با مورش

حافظ شیرازی

گفتنی است که این رفتار کریمانه، جابر را به یکی از بزرگان شاخص اسلام تبدیل کرد و جابر تا زمان امام باقر علیه السلام زنده ماند و همواره مروج مکتب اسلام و حامی اهل بیت علیهم السلام بود.

;ای گل، به دامن گنه آلود عاشقان ;سوگند می خورم که محبت گناه نیست
;از گرمی نگاه تو، دل می برد گمان ;کاتش ز دیدگان تو ریزد، نگاه نیست

عدالت محوری

رساندن حق به مستحق و جلوگیری از پایمال شدن حق دیگران، صفتی است که برای هر مدیر ضروری است و عدالت بهترین زینت مقام مدیریت است، چنان که امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: «زین الملک العدل؛ زینت ملک و حکومت، عدالت است.» و نیز آن بزرگوار عدل را، تاج ملک، بهترین سیاست ها و جمال مسئولان معرفی کرده است.

در فرهنگ حکمیت علی علیه السلام عدالت؛ موجب اصلاح مردم، نظام یابی امر حکومت و امت، پایداری مردم، ثبات حکومت و مسئولیت، راه رسیدن به تمکن سیاسی، پیدا کردن نفوذ حکم، ستایش ایام حکومت و دل سوزی مردم بر مسئول و...می شود. در تحف العقول آمده است:

در صدر اسلام، یکی از زنان اشراف به جرم دزدی محکوم شد و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دستور داد که دستش را قطع کنند. عده ای خدمت آن حضرت آمدند و تلاش کردند حکم خدا را تعطیل سازند، ولی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر یکسان بودن همه در برابر قانون تأکید کرد و فرمود: «آنان که پیش از شما بودند، به سبب چنین تبعیض هایی هلاک شدند؛ زیرا حدود الهی را بر ناتوان اجرا می کردند و قدرتمندان را رها می ساختند».

;یا رب تو زمانه را دلیلی بفرست ;نمرود را، پشه چو پیلی بفرست
;فرعون صفتان، همه زبردست شدند ;موسی و عصا و رود نیلی بفرست

ابوسعید ابی الخیر

رعایت نکردن عدالت در اجرای حدود الهی و دیگر موارد باعث بی ثمر ماندن دین و قانون می شود و تمام آثار سودمند نظام مدیریت کلان دینی را خنثی می سازد، ولی با اجرای عدالت، مدیر اسلامی مورد اعتماد مردم می شود و جاذبه حقیقی پیدا می کند. در عین حال، اجرای عدالت دافعه لازم را نیز برای مدیر می آفریند و قطع طمع فرصت طلبان را به همراه می آورد و مدیریت او در مجرای صحیح جریان می یابد.

بردباری و سعه صدر

;باغبان گر پنج روزی، صحبت گل بایدش ;بر جفای خار هجران، صبر بلبل بایدش
;ای دل، اندر بند زلفش از پریشانی منال ;مرغ زیرک چون به دام افتد، تحمل بایدش

حافظ

داشتن صفاتی؛ مثل: صبر و تحمل، حلم و سعه صدر، بزرگی روح می آفریند و از تنگ نظری و واکنش های تند و احساسی جلوگیری می کند و قدرت پای بندی به اصول اسلامی و اعتقادی را در مدیر حفظ می کند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام حلم را زینت اخلاق، وسیله نظام بخش کار مؤمن، مایه زیبایی و جاذبه مردم معرفی می کند و صبر را راه پیروزی و رسیدن به مراد می داند.

;اهل کام و ناز را، در کوی رندی راه نیست ;رهروی باید جهان سوزی، نه خامی بی غمی

حافظ

روزی امام علی علیه السلام از کنار خرما فروشان می گذشت، دختر خدمتکاری را دید که می گرید: سببش را پرسید، دختر گفت: مرا فرستاده اند که خرما بخرم، خریدم و به خانه بردم، نپسندیدند، حال که آورده ام، فروشنده آن را نمی پذیرد. حضرت رو به فروشنده کرد و فرمود: ای بنده خدا! این زن خدمتکار است و اختیاری در مال ندارد، خرما را بگیر و پول او را پس بده. مرد از جای برخاست و مشتی بر سینه علی علیه السلام کوفت و گفت: به تو مربوط نیست.

حاضران گفتند: این امیر المؤمنین علی علیه السلام است؛ رنگ از چهره جوان پرید، رخسارش زرد شد، خرما را پس گرفت و پول را داد، آن گاه عرض کرد: ای امیر المؤمنین، از من راضی شو! امام فرمود: تو که حق مردم را می دهی، چرا از تو راضی نشوم!

;تیغ حلمت جان ما را پاک کرد ;آب علمت خاک ما را پاک کرد
;در شجاعت شیر ربانیستی ;در مروت خود که داند کیستی

مولوی

مشاهده این گونه صبر و بردباری از رئیس یک حکومت، موجب می شود که زیردستان به او عشق ورزند و مطیع چنین سنگ صبوری گردند.

;گل عذاری ز گلستان جهان ما را بس ;زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس

حافظ

زهد و پاکی

;نظر آنان که نکردند بر این مشتی خاک ;الحق انصاف توان داد که صاحب نظرند
;این سرایی است که البته خلل خواهد یافت ;خنک آن قوم که در بند سرای دگرند

حافظ

وارستگی از دل بستگی به دنیا و پاکی نفس، راز کشش دل هاست. اگر کسی در کانون کشش های مادی، شهوت و قدرت قرار گیرد، ولی خویش را نیالاید، به شدت مورد محبت دل های مردم قرار می گیرد؛ زیرا این صفت نشانه قدرت نفس، ایمان قوی و بزرگی روح است و انسان های بزرگ، شایسته ستایشند.

;یارم چو قدح به دست گیرد ;بازار بتان شکست گیرد

حافظ

بسیاری از افراد در گرداب دنیا و زینت هایش، دل از کف می دهند و در دامن دل بستگی ها فرومی غلطند. حضرت علی علیه السلام می فرماید: «طهّروا انفسکم من دنس الشّهوات، تدرکوا رفیع الدّرجات؛ جان هایتان را از آلودگی های شهوانی بپالایید تا به درجات بلند نائل گردید».

;پاکی آموز به چشم و دل خود، گر خواهی ;که سرا پای وجود تو مطهر گردد

پروین اعتصامی

پیراستگی از گزینش های نفسانی راز ترقی معنوی و رمز جذابیت و پیشتازی است.

;از آن رو هست یاران را، صفاها با می لعلش ;که غیر از راستی نقشی در آن جوهر نمی گیرد
;چه خوش صید دلم کردی، بنازم چشم مستت را ;که کس مرغان وحشی را، از این خوش تر نمی گیرد

حافظ

حضرت یوسف علیه السلام در سایه پاکی، به مقام نبوت، علم تعبیر خواب و حکومت مصر دست یافت و اسطوره پاکی و تقدس گردید.

;روی خوبست و کمال هنر و دامن پاک ;لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست

حافظ

زهد شدید امیر المؤمنین علی علیه السلام در کنار دیگر صفات برجسته او بود که او را به مقام سید الاوصیا و امیر همه مؤمنان عالم رساند، خلافت و حکومت اسلامی را از آن او کرد و محبت او را تا سرحد عشق، در جان پیروانش تا ابد جاودانه ساخت. حکومت نزد او آن قدر کم ارزش بود که در کمال زهد فرمود: «حکومت بر مردم نزد من، از آب بینی بز نیز کم ارزش تر است».

آری، زهد و پاکی، آب پاکی جان هاست و از بزرگ ترین رموز محبوبیت در دل هاست.

;قومی که هر دو کون به یک جو نمی خرند ;ایشان دم از محبت دنیا چرا زنند؟
;شاهان صلای نعمت دنیا زنند لیک ;مردان دم از محبت عشق خدا زنند

مولوی

قدرشناسی و تقدیر

;هر کس که دید روی تو، بوسید چشم من ;کاری که کرد دیده ما بی نظر نکرد

موج آفرین ترین انگیزه روانی و عامل شکوهمند درونی انسان، رسیدن به قدرشناسی است، سپاس و تجلیل نیز جلوه هایی از قدرشناسی است. افراد برای شناساندن قدر خویش نزد خالق یا مخلوق، کار می کنند، هنر می آفرینند و رشد می کنند. اگر یک مدیر، از افراد زیردست خود به شایستگی قدرشناسی بکند و برجستگی های کار افراد را در نظر بگیرد، قطعاً شاهد بالندگی و رشد افراد در حیطه کاری شان خواهد بود. قرآن، از عمل اهل بیت علیهم السلام ، در ضمن یک سوره کامل چنین قدردانی می کند: «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ...إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللّهِ...و جزاهم بما صبروا جنّة و حریرا... وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُورًا».(انسان:8،9،13و22)

نخست، برجستگی های کار ائمه را در اخلاص مدنظر قرار می دهد و آن را بیان می کند و سپس اجر آنان را یک به یک می شمرد و درنهایت، از آنان تشکر می کند و بدین صورت، روش قدردانی شایسته از انسان های لایق را به ما نشان می دهد.

;آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند ;آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند

حافظ

امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید: «الشکر احد الجزائین؛ تشکر، یکی از اجرهاست.» و می فرماید: «من بذل جهد عنایته فابذل له جهد شکرک؛ هر کس برای تو عنایت جدی خود را بذل کرد، تو نیز در تشکر از عنایت او تمام توان خود را به کار بگیر».

روزی دخترک خدمتکاری با دسته گلی خوش بو نزد امام حسین علیه السلام وارد شد و به امام سلام کرد و دسته گل را هدیه داد، امام نیز در مقابل پاداش بزرگی به او داد، انس ابن مالک می گوید: من تعجب کردم، امام فرمود: خداوند چنین دستور داده است که «وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها». (نساء: 86)

تلاش و جسارت

«لیس للانسان الا ما سعی؛ برای انسان غیر از تلاش خودش، چیزی نیست». (نجم: 39)

;ز کوشش به هر چیز خواهی رسید ;به هر چیز خواهی کماهی رسید

ملک الشعرای بهار

جدیت در تلاش و کوشش برای رسیدن به هدف، نشانه ایمان مدیر به هدف و وسیله رسیدن به اهداف است. تلاش پی گیر و پیوسته مدیر، اسوه ای برای دیگر کارکنان خواهد شد و نتیجه تلاش جدی هم دست یابی به هدف خواهد بود. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید: «قرن الاجتهاد بالوجدان؛ تلاش همراه با دست یابی است.» و نیز می فرماید: «من بذل جهد طاعته بلغ کنه ارادته؛ آن که تمام توان خود را به کار گرفت، به حقیقت خواسته اش رسید.» اگر تلاش، با جسارت و شهامت در هم آمیزد، شجاعت و افتخار خواهد آفرید. مردان خدا از غیر خدا نمی ترسند: «و لا یخشون احدا الّا اللّه».

حضرت علی علیه السلام در جنگ با اهل بصره به پسرش، محمد بن حنفیه فرمان داد تا پرچم دشمن را سرنگون سازد، محمد به پیش تاخت تا در زیر تیرباران دشمن متوقف شد و به مرکز فرماندهی سپاه بازگشت تا اندکی از باران تیر کاسته شود. امیرالمؤمنین علی علیه السلام پرچم را به امام حسن علیه السلام داد و فرمود: با نام خدا روانه شو و حضرت از فراز تپه هر دو فرزند را که کنار هم بودند، زیر نظر داشت. امام حسن علیه السلام گام در میدان نهاد، باران تیر بر او فرو بارید، امام حسن علیه السلام در دل دریای سپاه دشمن فرو رفت، گاه پیدا شد و گاه پنهان گشت تا آنکه به نقطه ای رسید که پرچم سپاه دشمن در آنجا قرار داشت. او پرچم را در مرکز تجمع سپاه بر زمین انداخت و دشمن پا به فرار گذاشت.

;ندیده دیده گیتی به زیر طاق سپهر ;نبوده رزم، چنین تا که بوده تابش مهر

فرشته رنجبر

دافعه مدیریتی اسلام

انسان به عنوان خلیفه خدا باید مظهر جلال خدا نیز باشد، به همان میزان که به حکم «رحماء بینهم» (محمد: 29) نسبت به مؤمنان مهربان است، به همان میزان نیز باید «أشدّاء علی الکفّار» (محمد: 29) هم باشد و سخت گیری نشان دهد.

;دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل ;مرد یزدان شو و ایمن گذر از اهرمنان

حافظ

داشتن قدرت دافعه، سبب می شود که دشمنان دین خدا از انسان فاصله بگیرند و ظالمان، از انسان بترسند و از ظلم به او و حریم او منصرف شوند. دافعه موجب می شود که فرصت طلبان، از مدیر قطع طمع کنند و هرگز به فکر سوء استفاده از فرد نیفتند و او در پناه این ویژگی، از شر ظالمان، وسوسه کنندگان، فرصت طلبان و دشمنان در امان باشد. قدرت دافعه، ظرفیت اطاعت را بالا می برد و دست هر نامحرمی را از دراز شدن به سوی احکام، قوانین و منابع مالی قطع می کند. همچنین، حفظ و حراست قانون و بیت المال را در پی دارد و همه موانع را از سر راه مدیران برمی دارد. جان کلام اینکه؛ مدیر بدون دافعه، ضمانت اجرایی ندارد.

;هنوز راه همان است و مرد بسیار است ;خبر دهید که اهل نبرد بسیار است
;چه می نشینی، آن دشنه تیزتر برکش ;شتاب کن، نفس هرزه گرد بسیار است

غلام رضا مرادی

پای بندی به قانون

نخستین مشخصه مهم یک مدیر، پای بندی جدی به قانون الهی، در حوزه مدیریتی خویش است. قانون مند بودن مدیر خود، الگویی برای دیگران است تا با نگاه به او قانون گرا شوند و هرگز به فکر قانون گریزی نیفتند. باید همواره به قانون و حکم خدا پای بند بود و در این راه پایدار ماند.

;ما متصل به نام خدا ایستاده ایم ;چون سرو، سرفراز و رها ایستاده ایم
;ما از شرنگ آتش و میثاق سرخوشیم ;در وادی الست و بلی ایستاده ایم

پایمردی در عمل به حکم خدا، باعث می شود که فرد پیرو هواهای نفسانی دیگران قرار نگیرد، همان گونه که امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرموده است:

افضل الملوک من حسن فعله و نیّته و عدل فی جنده و رعیته.

بهترین مسئول کسی است که عمل و نیت او نیکو باشد و در لشکر و رعیتش عدالت ورزد.

و نیز فرمود: «مردم را بر سنت و دینشان پایدار ساز تا بی گناهشان از تو احساس امنیت کند و مشکوک از تو بترسد و حدود و مرزهای قانونی و جغرافیایی شان را نگهبان باش».

;به پاسداری دین خدا، کمر بستند ;خوش است در ره اسلام پاسداریشان

عباس براتی پور

روزی امیر مؤمنان علی علیه السلام به عمار یاسر و عبداللّه بن ابی رافع و ابوهیثم تیهان مأموریت داد مالی را که در بیت المال بود، تقسیم کنند و به آنان فرمود: عادلانه تقسیم کنید و کسی را بر کسی برتری ندهید. آنها مسلمانان را شمردند و مقدار مال را نیز حساب کردند، معلوم شد به هر کس سه دینار می رسد.

برخورد با متخلف

;این طرفه مردانی که خصم خوف و خوابند ;بر خلق ظلمت، خنجر تیر شهابند

سیدحسن حسینی

اگر مدیری برخورد قانونی با متخلف نداشته باشد، به یک ابزار سوء استفاده افراد ثروتمند یا دارای نفوذ و قدرت تبدیل می شود و جایگاه مدیریتی او به مرتبه ای پایین و بی خاصیت تنزل می یابد و چنین مدیری هرگز نمی تواند مجری عدالت باشد و جلو ظلم را بگیرد.

حضرت علی علیه السلام چنین دستور می دهد: «خالف من خالف الحق؛ مخالف باش با کسی که مخالف حق است.» و نیز می فرماید: «الحق سیف علی اهل الباطل؛ حق شمشیری علیه اهل باطل است.» و باز هم فرموده است: «من تهاون بالدّین هان و من غالب الحقّ لان؛ آن که در مورد دین سستی کند، خودش سبک گردد و آن که بر حق غلبه کند، ملامت شود».

برخورد با متخلف، سبب اقامه حق، استحکام دین و اجرای احکام الهی بر زمین می شود.

;وین صلابت ز که دارید که درمی فکند ;لرزه بر کاخ ستم، تندر آوای شما

حمید سبزواری

اگر با متخلف برخوردی صورت نگیرد، اهل باطل حاکم می گردند، ظلم فراگیر می شود و قانون شکنی رسم مردم زمانه خواهد شد و حقوق مردم پایمال و فاصله های طبقاتی روز به روز بیشتر خواهد گشت. ازاین رو، مردان خدا همواره با متخلفان، سخت گیرانه و شدید برخورد می کنند.

;خود آگاهان که ز خون گلو وضو کردند ;حیات را ز دم تیغ جست وجو کردند

حمید سبزواری

دامنه عدالت علوی تا بدان جا بود که حتی گذشتی نسبت به نزدیکان خود در صورت اشتباه نیز در کار نداشتند، چنان که گفته اند، حضرت علی علیه السلام به قنبر غلام خود دستور داد: مردی را حد بزند، قنبر اشتباها او را سه تازیانه زیادتر زد، حضرت سه تازیانه را از قنبر قصاص کرد.

دقت در نظارت و شدت در حساب رسی

مدیریت سالم باید سرشار از هوشیاری، تسلط بر جوانب امر، اطلاع از احوال کارکنان، کنترل صحیح و دقیق اعمال آنها، حساب رسی به موقع و در نهایت، برخورد قانونی با متخلف باشد تا از مدیر چهره ای مقتدر، باهیبت، مؤثر و گره گشا بیافریند. اگر مدیر از این مفاهیم غنی دینی بهره مند شود، مدیریت و هدایت به معنای واقعی اعمال می شود.

توجه به نمونه ای از نظارت و آگاهی و حساب رسی دقیق حضرت علی علیه السلام خالی از لطف نیست؛ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به مصقلة بن هبیره، حاکم ایشان در فیروز آباد فارس (38 ه . ق) می نویسد:

گزارشی از تو به من رسیده است که اگر چنان کرده باشی، خدای خود را به خشم آورده ای و امام خویش را نافرمانی کرده ای. خبر رسید که تو غنیمت مسلمانان را که نیزه ها و اسب هایشان گردآورده اند و با ریخته شدن خون هایشان به دست آمده است، به اعرابی که خویشاوندان تو هستند و تو را برگزیده اند، می بخشی! سوگند به خدا که دانه را شکافت و پدیده ها را آفرید! اگر این گزارش درست باشد، در نزد من خوار شوی و منزلت تو سبک گردد. پس حق پروردگارت را سبک مشمار و دنیای خود را با نابودی دین آباد نکن که زیان کارترین انسان خواهی شد. آگاه باش، حق مسلمانانی که نزد من یا پیش تو هستند، در تقسیم بیت المال مساوی است، همه باید نزد من آیند و سهم خود را از من گیرند.

حضرت به زیاد بن ابیه که جانشین ابن عباس شده بود و ابن عباس، فرماندار حضرت در بصره بود، نوشت:

همانا من به خدا سوگند می خورم، اگر به من گزارش کنند که در اموال عمومی خیانت کردی، کم یا زیاد، چنان بر تو سخت گیرم که کم بهره شوی و در هزینه عیال درمانده و خوار و سرگردان شوی!

همچنین آن حضرت نامه های دیگر با همین مضمون ها به طلحه و زبیر و اشعث بن قیس فرماندارشان در آذربایجان نوشته است و نیز نامه های 40 و 41 و خطبه 15 و 126 با چنین محتوایی صادر شده است.

چنین برخوردهایی از علی علیه السلام عدالت او را جاودانه ساخت و جاذبه و دافعه ابدی برای علی علیه السلام آفرید و او را میزان حق و باطل گردانید.

;هشدار که دیوان حسابست در اینجا ;دل های عزیزان همه آبست در اینجا
;بر شعله دل زن شرری زآتش قهرش ;آنجاست حمیم آنچه شرابست در اینجا

فیض کاشانی رحمه الله

امیدواریم با پیروی از این رهنمودهای ارزشمند اسلام، شاهد چهره بایسته و شایسته مدیریت اسلامی در جامعه باشیم.

کلمات کلیدی
خدا  |  اسلام  |  جاذبه  |  مدیریت  |  مدیر  |  دافعه  |  جاذبه و دافعه مدیریت اسلام  |  جاذبه و دافعه  | 
لینک کوتاه :