×

اُحُـد در بستر تاریخ


تعداد بازدید : 2341     تاریخ درج : 1390/08/08

146

1 ـ موقعیت جغرافیایی اُحُد

احد یکی از کوههای بسیار مهم و مشهور مدینه منوره است که در پنج کیلومتری شمال شرقی این شهر قرار داشته و مسافت آن از سطح دریا 200 متر میباشد. این کوه به رغم این که از سایر کوهها مستقل است ولی بصورت سلسله جبال طویلی با حدود نه هزار کیلومتر طول و دوهزار کیلومتر عرض بوده و به عبارتی طولانیترین کوه در شبه جزیره محسوب میشود. در سمت شرق جبل تیأب و جاده فرودگاه مدینه و در سمت غرب حیّ الطّیاریه و العیون آن را محدود ساخته است. جبل ثور و در شمال غربی و مقابر شهدای احد و جبل عینین در جنوب آن قرار دارد.

بعضی کوه احد را حدّ شمالی مدینه منوره و کوه عیر را حدّ جنوبی آن دانستهاند که بر اساس روایاتی، رسول خدا ـ ص ـ بین این دو را حرم خویش دانستهاند، همانگونه که خداوند مکه را برای ابراهیم حرم قرار داد.

بعضی نیز طبق روایات دیگری از رسول خدا ـ ص ـ حدّ مدینه در شمال و جنوب را از عیر تا

صفحه 127

ثور (در پشت احد) دانستهاند.(1) در هر حال چه ثور حدّ شمالی مدینه باشد و چه احد، بر اساس روایات فوق الذکر منطقه اُحد داخل حرم رسول خدا ـ ص ـ است و این را میتوان یکی از فضایل مهم این کوه دانست.

کوه احد از لحاظ رنگ، متمایل به قرمز بوده و دارای قلّههای بزرگ و متعددی است. در این قلهها نقرههای طبیعی یافت میشود که از هدر رفتن آبهای جاری جلوگیری میکند. مؤلف کتاب تاریخ المعالم المدینه از قول یکی از دوستانش نقل میکند که بر بالای این کوه نقرههای معدنی یافته و آن را به قیمت زیادی فروخته است.(2)

2 ـ وجه تسمیه اُحُد

در وجه تسمیه احد اقوال مختلفی است. بعضی آن را به علت استقلال از سایر کوهها احد نامیدهاند.(3) بعضی دیگر اُحُد را نام اوّلین ساکن در این کوه دانستهاند که از عمالقه بوده و نام او را بر آن نهادهاند. عدهای نیز آن را اَحَدْ خواندهاند که یکی از صفات خداوند متعال است.(4)

در المغانم المطابه آمده است که: خداوند تعالی اراده فرموده بود که این کوه را به یکی از نامهای خود بخواند، از اینرو آن را اُحُد نامید; چرا که انصار در کنار آن توحید را یاری کردهاند و سرانجام در دنیا و آخرت با آن برانگیخته خواهند شد; پیامبر ـ ص ـ نیز (چون در رسالت و اعمال خود یگانه بود) نام این کوه ـ که یکی از شعارهای یکتایی خداوند است ـ را با اغراض و مقاصد خود موافق یافت و تأیید نمود. با اینکه اُحد از اَحدیّت و یگانگی گرفته شده است لیکن حرکات آن به رفع است و این امر دلیلی بر بزرگی و عُلوّی خدای یکتا میباشد.

رسول خدا به این اسم و مسمّی عشق و محبت میورزید و خداوند نیز در مقابل، این کوه را از میان جبال متعدد، مخصوص همراهی او در بهشت قرار داد.(5)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ فیروزآبادی، ابوطاهر محمد بن یعقوب; المغانم المطابه فی معالم طابه، تحقیق حمد الجاسر، ریاض دارالیمامه 1389، ص 82; مسلم، امام محمد، الصحیح شرح الإمام النووی. بیروت، دارالفکر، ]بیتا[ ، ج 9، ص 142 .

2 ـ یاسین احمد الخیاری، احمد، تاریخ المدینة المنورة قدیماً و حدیثاً. تحقیق عبیدالله محمد امین کردی، مدینه، دارالعلم، چاپ اول، 1410ق، ص 222 .

3 ـ فیروزآبادی، همان کتاب ص 10; ابن کثیر دمشقی، عمادالدین ابوالفداء. السیرة النبویه، تحقیق مصطفی عبدالواحد، مطبعة عیسی البابی الحلبی، قاهره، 1384ق، ج 3، ص18 .

4 ـ محمد غالی، الدر الثمین، فی معام دار الأمین، ص 179.

5 ـ فیروزآبادی، همان کتاب ص 10 و 11.

صفحه 128

3 ـ فضایل اُحُد

انس بن مالک از رسول خدا ـ ص ـ نقل میکند: هنگامیکه خداوند بر کوه سینا تجلی یافت، این کوه از عظمت حق تعالی به شش تکه تقسیم شد; سه قسمت آن در مدینه و سه قسمت دیگر آن در مکه مستقر گردید و اما در مدینه اُحُد ، وَرْقانْ و رَضْوی و در مکه حِراء و ثبیر و ثور (1)در فضایل اُحُد احادیث فراوانی از رسول خدصـ نقل شده است از جمله:

عقبة بن سوید انصاریی از پدرش نقل میکند: هنگامی که همراه پیامبر ـ ص ـ از غزوه خیبر بازمیگشتیم، احد بر ما آشکار شد. آن حضرت فرمودند:

اللّه اکبر، جَبَلٌ یُحِبُّنا وَ نُحِبُّهُ و اِنَّ اُحُدْ هذا لَعَلی بابٌ مِنْ اَبْوابِ الجنّه .(2)

احد کوهی است که ما را دوست دارد و ما نیز آن را دوست داریم و این کوه بر دری از درهای بهشت قرار دارد .

در جای دیگری رسول خدا ـ ص ـ فرمودهاند:

اَرْبَعةُ اَحْبَلُ مِنْ جِبالِ الجنة اُحُد جَبَلٌ یُحِبُّنا وَ نُحِبُّهُ، جَبَلٌ مِنْ جَبَلِ الجَنَة و وَرْقان جَبَلٌ مِنْ جِبال الْجَنَة وَ لُبْنانْ جَبَلٌ مِنْ جِبال الجَّنَه و طور جَبَلٌ مِنْ جِبال الجَّنه .(3)

چهار کوه از کوههای بهشتند; احد کوهی است که ما او را دوست داریم و او نیز ما را دوست میدارد و کوهی است از کوههای بهشت، و ورقان، لبنان و طور نیز کوهی از کوههای بهشت هستند .

از ابن حمید نقل شده است که همراه رسول خدا ـ ص ـ به سوی تبوک رهسپار شدیم تا به وادالقری رسیدیم، رسول خدا ـ ص ـ فرمودند: من به سرعت میروم، هرکس از شما میخواهد همراه من بیاید و هر کس میخواهد اندکی درنگ کند . پس همراه رسول خدا ـ ص ـ خارج شدیم تا به مدینه اشراف یافتیم، پیامبر ـ ص ـ فرمودند: این (شهر) طابه است و این احد کوهی است که او را دوست داریم و او نیز ما را دوست دارد و آن از کوههای بهشت است. (4)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ابن شبه نمیری، ابوزید عمر. تاریخ المدینة المنوره. حققه فهیم محمد شلتوت. بیروت: دارالتراث، چاپ اول، 1410 ق ـ ج 1، ص 79; سمهودی، ابوالحسن علی بن احمد. وفاء الوفاء، بأخبار دارالمصطفی، حقّقه و فصله محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، مطبعة السعاده، چاپ اول 1374 ق ـ ج 2، ص 109 .

2 ـ سمهودی، همان کتاب، ج 2، ص 107 بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، مصر: احیاء کتب السنّة، چاپ دوّم 1410 ق. کتاب المغازی، باب 114، ج 6، ص 206.

3 ـ میثمی، مجمع الفوائد، ج 4، ص 14. ابن شبه، همان کتاب، ج 1، ص 81; سمهودی، همان کتاب، ج 2، ص 108.

4 ـ مسلم، همان کتاب، ج 9، ص 163; ابن حجر عسقلانی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، التزام. عبدالرحمن محمد، بیروت: دار احیاء، چاپ دوم 1408ق، ج 7، ص 377; میثمی، همان کتاب، ج 4، ص 13 .

صفحه 129

از انس بن مالک روایت شده است رسول خدا ـ ص ـ فرمودند: احد کوهی است که ما را دوست دارد و ما نیز آنرا دوست داریم، پس اگر کنار آن آمدید از (میوه) درختانش بخورید، حتی اگر از تلخترین آن باشد. (1)

ابوحمه از انس بن مالک نقل کرده است که رسول خدا ـ ص ـ هنگامی که احد بروی آشکار شد، فرمودند: این کوه ما را دوست دارد و ما نیز آنرا دوست داریم. بارخدایا! ابراهیم ـ علیه السلام ـ مکه را حرم قرار داد و من بین دو حرّه را حرم قرار میدهم. (2)

عبدالرحمن الأسلمی از رسول خدا ـ ص ـ روایت کرده است که: کوه احد دری از درهای بهشت و کوه عیر دری از درهای جهنم است .(3)

در روایتی دیگر آمده است: احد، ورقان، قدس و رَضْوَی از کوههای بهشت میباشند .(4)

احد یادآور تلخترین حادثه در اسلام

منطقه احد شاهد یکی از مهمترین حوادث و رخدادهای صدر اسلام و در عین حال تأسفبارترین آنها بوده است. معروفیت احد در تاریخ اسلام، به خاطر نبردی است که در سال سوّم هجری، در کنار آن، میان سپاه اسلام و کفر به وقوع پیوست. در این سال مشرکین برای جبران شکست مصیبتبار خود در غزوه بدر که بسیاری از بزرگان خود را در آن از دست داده بودند، در تدارک جنگی بزرگ با سپاه اسلام برآمدند. سران آنها از جمله عبدالله بن ابیربیعه ، را عکرمة بن ابی جهل، صفوان بن امیّه و ابوسفیان به سازماندهی سپاهی سه هزار نفره از قریش و طوایفی از قبایل کنانه و تهامه پرداختند.(5)

پیامبر ـ ص ـ به وسیله عباس بن عبدالمطلب که در مکه و میان مشرکین ساکن بود از توطئه قریش آگاه شد و نیروهای اطلاعاتی خود را برای بررسی و تحقیق بیشتر و تخمین امکانات و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ جندی المکی الیمنی، ابن سعید مفضل بن محمد. فضائل المدینه. تصحیح محمد مطیع الحافظ، غزوه بدیر، دمشق: دارالفکر، چاپ اول 1405 ق. حدیث یازدهم; میثمی، همان کتاب، ج 4، ص 13 .

2 ـ بخاری، همان کتاب، باب 144، ج 6، ص 204; جندی المکی، همان کتاب، حدیث هشتم و نهم.

3 ـ ابن شبه، همان کتاب، ج 1، ص 83; میثمی، مجمع الزوائد، ج 4، ص 13 .

4 ـ سمهودی، همان کتاب، ج 2، ص 108 .

5 ـ ابن هشام، ابومحمد عبدالملک بن ایوب، سیرةالنبی، تحقیق محیالدین عبدالحمید. قاهره 1356 ق و مصطفی البابی الحلبی 1355 ق، ج 3، ص 60; طبری، محمد بن جریر، تاریخ الرسل و الملوک = تاریخ طبری بیروت دارالکتب العملیه، چاپ دوم 1408 ق، ج 2، ص 58.

صفحه 130

نیروهای دشمن اعزام داشتند.(1) آن حضرت براساس اهمیت و احترامی که به شوری داشتند با یاران خود به مشورت نشستند ابتدا نظر خویش مبنی بر ماندن در مدینه و دفاع از شهر را به اعضای شورا اعلام نمودند.(2)

جوانانی که ز سعادت جهاد در نبرد بدر بازمانده بودند، با دفاع از مدینه مخالفت کرده و گفتند: اگر در شهر به دفاع بپردازیم دشمن بر ما جری شده و خواهند گفت از ترس در شهر ماندهایم لذا با اشتیاق تمام به خروج از شهر رأی دادند. در این میان عبدالله بن ابی سلول از سرکردگان منافقین نیز نظر خوشی برای بیرون رفتن از شهر نداشت لیکن شورا با اکثریت آراء به خروج از شهر رأی داد.(3)

پیامبر ـ ص ـ نیز که همواره به مسأله شورا اهمیت میدادند، به رغم تمایل به ماندند در شهر، رأی اکثریت را پذیرفتند و در روز جمعه ششم شوال، پس از اقامه نماز جمعه و عصر، برای حرکت مسلّح شده و لباس جنگ پوشیدند. در این هنگام جوانان پرشور که نظر خویش را تحمیل کرده بودند، از اقدام خویش پشیمان شده و به پیامبر صـ گفتند: ما حق آن را نداشتیم تا شما را علیرغم میل خود، به کاری مجبور سازیم، اگر میخواهید در شهر میمانیم و میجنگیم . رسول خدا ـ ص ـ فرمود: بر پیامبری سزاوار نیست که وقتی لباس جنگ پوشید آن را بدون اینکه جنگ کند از تن درآورد. اکنون گوش به فرمانم بوده، به نام خدا حرکت کنید که اگر بردبار باشید، خداوند شما را به پیروزی میرساند .(4)

در این هنگام رسول خدا ـ ص ـ همراه هزار تن از نیروهای سپاه به سوی احد رهسپار شدند. آن حضرت سه پرچم برای سپاه بستند:

1 ـ پرچمی برای نیروهای اوس به دست اُسَیْدِ بن حُضَیْر.

2 ـ پرچمی برای خزرج بدست حَبابِ بنِ مُنْذِرْ.

3 ـ پرچمی برای مهاجرین به دست علی ـ ع ـ یا مصعب بن عمیر.

در میان راه; در محلی به نام شوط ، عبدالله بن ابی سلول، سرکرده منافقین با سیصد تن از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ابن سید الناس، ابی الفتح محمد بن محمد. عیون الاثر فی فنون المغازی و الشمائل و الیسر بتحقیق محمد العید الحظراوی و محیالدین میتو، مدینه، مکتبة دارالتراث ـ دار ابن کثیر 1413، ج 2، ص 70.

2 ـ ابن هشام، سیرةالنبی، ج 3، ص 63.

3 ـ واقدی، محمد بن عمر المغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ سوم، 1409 ق، ج 1، ص 214.

4 ـ ابن عبدالبر، ابوعمر یوسف الدرر فی اختصار المغازی و السیر، تحقیق شوقی ضیف، قاهره 1392، ص 157; واقدی، همان کتاب، ج 1، ص 214.

صفحه 131

اوسیان، به بهانه عدم پذیرش نظرشان از سوی پیامبر ـ ص ـ مبنی بر ماندن در شهر، برگشتند;(1)بنابراین سپاه با هفتصد تن باقیمانده، مسیر خود را ادامه دادند. عصر روز جمعه پیامبر ـ ص ـ در شیخان اردو زده و به استعراض و سان دیدن از سپاه پرداختند. در این میان کسانی را که کمتر از 15 سال سن داشته و یا توان جنگی نداشتند، بازگرداندند.(2)

پیامبر ـ ص ـ آنگاه نماز مغرب را در این مکان اقامه فرمود و چون برای اقامه نماز، زره یا درع خود را درآورده و کناری نهادند، بعدها در این مکان مسجدی ساخته شد که به مسجد الدرع معروف گشت. رسول خدا ـ ص ـ سحرگاه به حرکت ادامه داد. و نماز صبح را در کنار عینین در احد به جای آوردند. فرماندهی کل، کوه احد را به منزله استحکامی طبیعی پشت سر سپاه اسلام و منتهیالیه دامنه آن ـ در سمت شمال را ـ اردوگاه سپاه خود قرار دادند.(3)

بدین ترتیب جبلالعینین یا جبل الرّماة در سمت چپ سپاه اسلام واقع میشد. این کوه بسیار کوچک بود ولی موقعیت خاص استراتژیکی همانند یک تنگه داشت; چرا که نیروهای سپاه اسلام از سمت غرب آن تا دامنه غربی کوه احد مستقر بودند و سمت شرق تپه مزبور نیز نخلستانهای بزرگ و انبوهی بود که دشمن امکان عبور از آن را نداشت. تنها راه قابل نفوذ به پشت سپاه اسلام از مرز شروع این نخلستانها تا سمت شرقی این تپه بود; لذا پیامبر ـ ص ـ برای تأمین امنیت این گذرگاه 50 تن از تیراندازان سپاه خود را به فرماندهی عبدالله بن جبیر بر منتهیالیه شرقی آن گماشته و فرمان دادند که در هیچ شرایطی ـ اعم از پیروزی و یا شکست ـ تنگه را رها نسازند.(4) این کوه به علت استقرار تیراندازان به جبل الرماة نیز معروف شد. نیروهای سه هزار نفره مشرکین به فرماندهی ابوسفیان و همراهی دویست سوار، به سوی منطقه نبرد حرکت کردند. فرماندهی جناح راست را خالد بن ولید و جناح چپ را عکرمة بن ابی جهل بر عهده داشتند. طلحة بن ابی طلحه نیز پرچمدار اصلی سپاه دشمن بود.(5) نیروهای قریش به علت وجود استحکامات و موانع طبیعی در جنوب مدینه به ناچار شهر را دور زده و در شمال مدینه در سمت مغرب جبلالرّماة تا نزدیکی دامنه شرقی احد; یعنی در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ابن هشام، همان کتاب، ج 3، ص 64.

2 ـ طبری، همان کتاب، ج 2، ص 61.

3 ـ ابن کثیر، همان کتاب، ج 3، ص 29; حسن ابراهیم حسن، تاریخ السیاسی الاسلام، بیروت، دارصادر، دار بیروت ]بی تا[، ج 1، ص 112.

4 ـ ابن حجر عسقلانی، همان کتاب، ج 7، ص 405; ابن هشام، همان کتاب، ج 3، ص 65; ابن کثیر، همان کتاب، ج 3، ص 29.

5 ـ واقدی، همان کتاب، ج 1، ص 220.

صفحه 132

مقابل سپاه اسلام مستقر شدند.

صبح روز هفتم شوال، جنگ بین دو طرف آغاز شد ابتدا پیشقراولان و شجاعانِ دو سپاه با یکدیگر درگیر شدند; در این میان چند تن از بزرگان قریش به دست علی ـ ع ـ و حمزه ـ س ـ به هلاکت رسیدند. دوازده تن از پرچمداران آنها نیز یکی پس از دیگری به خاک افتادند. کشتهشدن بزرگان سپاه دشمن، روحیه آنها را تضعیف ساخت و لذا بیشتر مشرکین پا به فرار گذاشتند.(1)تیراندازانی که بر کوه مستقر بودند با مشاهده پیروزی نیروهای اسلام، به رغم تأکید رسول خدا ـ ص ـ و اصرار فرمانده خود عبدالله بن جبیر به قصد جمعآوری غنائم، تنگه را رها ساخته و داخل منطقه نبرد شدند.

خالد بن ولید فرمانده جناح راست دشمن که از ابتدا به دنبال روزنهای جهت هجوم به پشت سپاه اسلام میگشت و موقعیت استراتژیکی تنگه را به خوبی درک کرده بود بلافاصله با سواران خود به سوی آن حرکت کرده و با به شهادت رسانیدن عبدالله بن جبیر و ده تن از تیراندازان باقی مانده در تنگه، از پشت به سپاه اسلام تاخت.(2) در این هنگام پرچم مشرکین دوباره به اهتزاز درآمده و نتیجه جنگ کاملاً دگوگون شد. مشرکین مجدداً نیرو یافتند و بسیاری از بزرگان اسلام از جمله حمزة بن عبدالمطلب ، عبدالله بن جحش ، مصعب بن عمیر و در مجموع بیش از هفتاد تن از مسلمین به شهادت رسیدند. رسول خدا ـ ص ـ محاصره و مورد اصابت سنگ قرار گرفت; بطوری که لبهای او شکافته و خون بر صورتش جاری گشت و حتی چند دندان فک پایین حضرت نیز شکسته شد.(3)(بعدها به یاد آن واقعه دردناک مسجدی به نام قبةالثنایا بر مکان مذکور ساخته شد).

کسی که مصعب بن عمیر را کشته بود ناگهان فریاد برآورد که محمد ـ ص ـ را کشتم. با این سخن سپاه اسلام رو به هزیمت رفته و همگی به سوی احد عقبنشینی کـردند.(4) کفار نیز با شنیدن خبر قتل رسول خدا ـ ص ـ دست از جنگ کشیده و برای همیشه کار مسلمانان را تمام شده تلقی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ابن سید الناس، همان کتاب، ج 2، ص 19.

2 ـ واقدی، همان کتاب، ج 1، ص 232; حسن ابراهیم حسن، همان کتاب، ج 1، ص 112.

3 ـ ابن عبدالبر، همان کتاب، ص 161; مسلم، همان کتاب، کتاب الجهاد و السیر، ج 3، ص 1416. حدیث 101; آن حضرت هفتاد زخم بر بدن شریفش نشست.

4 ـ واقدی، همان کتاب، ج 1، ص 232 و 233 هنگامی که این خبر میان سپاه اسلام پخش شد صحابه از جمله عمر بن خطاب و دیگران به جز علی ـ ع ـ همگی گریختند. انس بن نضر عموی انس بن مالک فریاد میزد به کجا میگریزید؟! زندگی پس از مرگ رسول خدا ـ ص ـ چه ارزشی دارد، پس بمیرید همانطور که رسول خدا ـ ص ـ از میان ما رفت لذا انس جنگید تا به شهادت رسید. (حسن ابراهیم حسن، همان کتاب، ج 1، ص 113).

صفحه 133

کردند. این خبر از طرفی نیز باعث حفظ جان رسول خدا ـ ص ـ شد.

پیامبر ـ ص ـ که دهها زخم برداشته بودند، به وسیله علی ـ ع ـ در دامنه جنوبی احد در داخل شکافی به استراحت نشستند. ابوعبیدة بن جراح با دندان خویش دو حلقه کلاهخودِ آن حضرت که بر گونههایشان فرو رفته بود را خارج ساخت که در نتیجه دو دندان پیشین او شکست، مالک بن سنان پدر ابی سعید خدری خون روی رسول خدا ـ ص ـ را مکید. علی ـ ع ـ با پوستی، از مهاریس کوه احد آبی آورده و فاطمه ـ س ـ زخم پدر را میشست و با حصیر سوزانده و پانسمان میکرد.(1) پیامبر ـ ص ـ با این حالت میفرمودند: غضب و خشم خداوند بر مردمی که چهره پیامبرشان را به خون آغشتند . آنگاه به علت کثرت جراحات و ضعف بدن، در نزدیکی همان غار، در کنار کوه نماز ظهر را نشسته اقامه فرمودند و مسلمانان نیز با ایشان در این مکان نماز گزاردند.(2) (در این مکان بود که ـ به نقل مفسّرین ـ آیات فسح نازل شد و بعدها مسجدی ساختند که به فسح یا احد معروف گشت).

مشرکین پس از پیروزی به فجیعترین اعمال; یعنی مثله کردن شهدا دست زدند. هند همسر ابوسفیان کبد حمزه ـ س ـ را از بدن مبارک او بیرون آورد. گوش و بینی بعضی از شهدا رابریدند. تعداد شهدای مسلمین را بین 70 تا 81 تن ذکر کردهاند.(3) پیامبر ـ ص ـ بر جنازه حضرت حمزه ـ س ـ حاضر شده و چون او را بدین حال رقّتبار دیدند، به شدت گریستند و فرمودند: هرگز به مصیبتی سختتر از این نرسیدم و هرگز به مصیبت کسی مانند تو گرفتار نخواهم شد .(4) سپس بر جنازه حمزه ـ س ـ و شهدای دیگر نمازگزارده و در هر نماز حمزه ـ س ـ را شریک مینمودند; بطوریکه مجموع نمازهای اقامه شده بر عموی بزرگوارشان، به هفتاد و دو نماز یا بیشتر رسید.(5) پیامبر ـ ص ـ زنان را دستور میفرمود تا کنار قبر حمزه ـ س ـ گریه کنند و خود نیز از غم فراق عموی بزرگوار خویش بسیار میگریست. فاطمه ـ س ـ نیز پس از مرگ پدر، بارها به زیارت حضرت حمزه ـ س ـ آمده و میگریستند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ابن سید الناس، همان کتاب، ج 2، ص 21; مسلم، همان کتاب، کتاب الجهاد و السیر، ج 3، ص 1416; حدیث 101; بخاری، همان کتاب، ج 6، ص 203; باب 141; ابن کثیر، همان کتاب، ج 3، ص 58.

2 ـ ابن کثیر، همان کتاب، ج 3، ص 70; ابن عبدالبر، همان کتاب، ص 164; ابن هشام، همان کتاب، ج 3، ص 87.

3 ـ ابن سعد، ابوعبدالله محمد، طبقات الکبری، بیروت دارصادر، داربیروت 1376 ق، ج 2، ص 42; ابن هشام، همان کتاب، ج 3، ص 80.

4 ـ ابن هشام، همان کتاب، ج 3، ص 98; عساف احمد محمد، خلاصة الاثر فی سیرة سید البشر، بیروت: داراحیاء العلوم، چاپ اول 1408 ق، ص 174.

5 ـ ابن هشام، همانجا.

صفحه 134

آثار و اماکن تاریخی کوه احد و اطراف آن

1 ـ محل استراحت رسول خدا ـ ص ـ پس از نبرد احد

در دامنه جنوبی کوه احد و حدود یک کیلومتری شمال شرقی مقابر شهدای احد و یکصد متری شمال مسجد الفسح شکافی قرار دارد که گویند: رسول خدا ـ ص ـ هنگامیکه مجروح شده بودند، به وسیله حضرت علی ـ ع ـ در این شکاف مخفی شدند. این شکاف که بصورت غاری بسیار کوچک است، حدود 3 متر ارتفاع، یک متر عرض و به اندازه قامت یک انسان خوابیده طول دارد که یک نفر میتواند تمام بدن خود را به راحتی در آن جای دهد و حتی پنج نفر نیز به راحتی میتوانند در آن بنشینند.

این شکاف تقریباً در ارتفاع پنجاه متری از سطح زمین در دامنه کوه احد قرار دارد. در سمت شرقی این غار محله کوچکی است که مردمی در نهایت فقر در آن بسر میبرند.

2 ـ قبه هـارون

در بالای کوه احد مکان مقدسی قرار داشته که از دیر باز مورد بازید سیّاحان و زائران بوده است این مکان که به قبه هارون معروف است، گفته میشود قبر هارون نبی برادر موسی میباشد.

به روایت ابن شبه پیامبر ـ ص ـ فرمودند: موسی و هارون برای حج یا عمره حرکت کردند، هنگامیکه به مدینه وارد شدند از یهود ترسیده، در کوه احد فرود آمدند; در حالیکه هارون مریض بود، موسی برای برادرش در اُحُد قبری حفر کرده و به او گفت: داخل قبر شو که تو مردهای، پس هارون داخل شد. در این حال بود که، خداوند جان او را گرفت و موسی نیز بر او خاک ریخت.(1) قبه هارون بر بالای کوه احد بصورت سنگهای انباشته شدهای در ابعاد 5/1×1 متر و به ارتفاع 5/1 متر میباشد. دستیابی به آن بسیار سخت است; چرا که در بالاترین نقطه کوه قرار دارد. البته بعضی از مردم سنگهایی به عنوان علامت در سمت راست و چپ مسیر قرار دادهاند که صعود را آسانتر میسازد. در نزدیکی این قبه در جنوب غربی و شمال آن دو کتیبه به خط کوفی وجود دارد که از بین رفته و جز نام خدا و محمد رسولالله ـ ص ـ چیزی از آن خوانا نیست. در پایین این کتیبهها بعدها دو تاریخ; یکی سال 993 هـ . و به نام محمد علی جرسخانی و دیگری سال 1343 هـ . ق. حک شده است.(2)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ابن شبه، همان کتاب، ج 1، ص 85.

2 ـ الصاعدی، سعود بن عبدالمحیی، و مطر المحمدی، الأحُد، الآثار ـ المعرکه ـ التحقیقات مدینه: دارالمجتمع 1413ق، ص 24 و 25.

صفحه 135

بعضی نیز در وجود قبر هارون برادر موسی در این مکان شک کرده و گفتهاند که شخصی به نام هارون در این مکان بوده و مردم پنداشتهاند برادر موسی بودهاست.(1)

3 ـ مهاریس

در بالای کوه احد شکافها و صخرههایی است که در داخل آن آب باران جمع شده و مورد استفاده قرار میگیرد. این مهاریس و صخور بسیار فراوان هستند و آب باران جمع شده در داخل آن بسیار گوارا و شیرین میباشد. همانگونه که قبلاً ذکر گردید هنگامی که رسول خدا ـ ص ـ در جنگ احد مجروح شده و در شکاف مذکور در کوه احد و یا در مکان مسجد الفسح به استراحت پرداختند; علی ـ ع ـ از این مهاریس به وسیله پوستی، آب آورده و پیامبر ـ ص ـ چون بوی بدی داشت نتوانستند بیاشامند لذا زخم خود را شستند.

در روایت دیگری آمده است که علی ـ ع ـ از این آب بر دستان فاطمه ـ س ـ میریخت و فاطمه ـ س ـ زخم پدر میشست ولی خون بند نمیآمد، لذا قطعه حصیری سوزانیده و بر زخم گذاشت.(2)

4 ـ مدفن و مزار شهدای احد

پیامبر ـ ص ـ فرمودند: شهدا را با همان بدن و لباس خونین در منطقه درگیری مدفون سازید . و سپس عموی بزرگوار خود را به همراه برادرزاده او عبدالله بن جحش یا مصعب بن عمیر به خاک سپردند و هر یک از شهدا را همراه دیگری به تناسبهای مختلف; از جمله میزان حفظ قرآن، پیمان اخوت و... در یک قبر با فاصله اندکی از قبر حمزه مدفون ساختند.(3)

ابن شبه گوید: در سال 43 هجری بر قبور عمرو بن جموح و عبدالله بن عمرو بن حزام که هر دو در یک قبر دفن شده بودند، سیلی وارد شد; لذا آنان را به مکان کنونی منتقل ساختند .

وی همچنین گفته است: جنازه این دو شهید تازه بود، گویی دیروز مرده بودند، یکی از آن دو که مجروح بود، دستش را بر روی زخم خود قرار داده و به این حالت مدفون گشته بود وقتی دست او را

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ابن حجر عسقلانی، همان کتاب، ج 7، ص 346.

2 ـ بخاری، همان کتاب، حدیث 4075.

3 ـ طبری، تهذیب الاثار، السفر الثانی، مسند عمر بن خطاب، تحقیق محمود شاکر، قاهره، المؤسسة السعودیه ]بیتا[، همان کتاب، باب 144، ج 6، ص 205; ابن عبدالبر، همان کتاب، ص 167.

صفحه 136

از زخم برداشتند خون فوران زد، لذا فوراً او را به همان حال برگردادند .(1)

این سیل به قبر حضرت حمزه ـ س ـ نیز آسیب وارد ساخت و نزدیک بود بدن مبارک ایشان نمایان شود; لذا جنازه حضرت حمزه و عبدالله بن جحش را خارج ساخته و کمی آن طرفتر، جایی که اکنون محل قبر آنهاست مدفون ساختند. در دوران سعودی قبه و مسجد ساخته شده در دوره عثمانی بر فراز قبر حضرت حمزه ـ س ـ تخریب و یک چهار دیواری بر گِرد آن کشیده شد. مکان کنونی قبر حضرت حمزه ـ س ـ و عبداللّه بن جحش حدود پنجاه متر جلوتر از سایر شهدا قرار دارد. هم اینک زائران آن سلحشوران اسلام، از زیارت نزدیک آنها محرومند و به ناچار پشت درهای بسته خاطره آن فداکاران را پاس میدارند. نردههای آهنینی که در دیواره جنوبی کار گذاشته شده، قبلاً گرداگرد قبور ائمه بقیع بوده است که به این مکان منتقل ساختهاند. محل دفن شهدای احد، حدود صد متری شمال جبل الرماة و یک کیلومتری که احد میباشد.

5 ـ مسجد حمزه سیدالشهداء ـ س ـ

هنگامی که حضرت حمزه به شهادت رسید، به دستور رسول خدا ـ ص ـ همراه عبدالله بن جحش در مکانی نزدیک قبور کنونی آنان مدفون شدند. در دوران مروان خلیفه اموی، این دو قبر بر اثر سیلی دچار آسیب شده و نزدیک بود بدنهای مبارک آنها کشف شود، لذا به دستور وی جنازه حمزه ـ س ـ و عبداللّه را به مکان دیگری که محل امروزین مقبره آنها است منتقل ساخته و سپس مسجدی بر فراز آن ساخته شد که به مسجد حمزه سیدالشهدا معروف گشت. این مسجد به مرور زمان رو به تخریب رفت.

در سال 570 هجری مادر الناصرلدین اللّه، خلیفه عباسی، بنای محکمی به جای آن ساخت و بر آن، گنبد و دری از آهن قرار داد. سلطان اشرف قایتبای به سال 893 آن را ترمیم نمود و چاهی در کنار آن حفر کرد. در داخل مسجد، قبر حضرت حمزه ـ س ـ در میان تابوت و ضریحی بود که با پوششی از مرقد رسول خدا ـ ص ـ آن را پوشانیده بودند.

در دوران عثمانی بنای این مسجد بطور زیبایی ترمیم و تجدید گردید.(2) در دوران خلافت سعودی بنابر آنچه که یکی از مؤلفین وابسته به حکومت سعودی، بطور علنی ذکر میکند این که چون

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ابن شبه، همان کتاب، ج 1، ص 130.

2 ـ رفعت پاشا، ابراهیم، مرآةالحرمین، اوالرحلات الحجازیه و الحج و مشاعرة الدینیه، مصر: دارالکتب المصریه 1344 ق، ج 1، ص 392 و 393.

صفحه 137

زوّار این مسجد را مسح و لمس نموده و هدایا و نذورات میدادند، لذا مسؤولین نیز آن را تخریب ساخته و دیوار آن را با زمین مساوی کردند. چون قبور شهدا مکشوف شد و نیاز به حفط آن بود حکومت سعودی به سال 1382 هـ . دیواری بر گرد قبور شهدای احد کشیده و آن را محصور ساخت.(1)

در این حال توسط حکومت سعودی مسجد زیبا و مستحکمی در سمت شرقی مزار شهدای احد و حدود 50 متری آن به نام مسجد حمزه ساخته شد که دارای یک مناره میباشد. در عرف عام، این مسجد به مسجد احد یا مسجد علی ـ ع ـ نیز معروف است و شاید حضرت علی ـ ع ـ در این نقطه علیه مشرکین در نبرد احد میجنگیدهاند.

6 ـ مسجد جبل اُحُد: مسجد الفَسْح

فسح به معنای گشایش در زمین است(2) پیامبر ـ ص ـ پس از نبرد احد، در دامنه کوه و در یکصد متری همان شکافی که هنگام جراحت به وسیله علی ـ ع ـ مخفی شده بودند، جهت اقامه نماز ظهر و عصر از صخره کوچکی بالا رفتند و به علت وضعیت نامساعد جسمی خود، نشسته به اقامه نماز پرداختند. در این حال تعدادی از صحابه نیز برای جماعت بر صخره رفتند لیکن فضای کافی برای همه نبود لذا خداوند باری تعالی آیات مبارکه فسح را در این مکان نازل فرمودند:

یا ایُّها الَّذینَ آمَنُوا اِذا قیلَ لکم تفسحُوا فِی المَجالِس فَافسحُوا یفسِح اللّه لکم وَاِذا قیل انْشُزوا فَانْشُزوا یَرفَع اللّه الّذین آمَنُوا فیکُمْ وَالذین اوتُوا لعِلَم دَرَجات وَاللّه بِما تعلَمُونَ خبیر .(3)

ای اهل ایمان، هرگاه به شما گفتند که در مجالس خود جای را بر دیگری باز کنید، امر خدا را بشنوید و چنین کنید که خداوند بر توسعه (مکان و منزلت) شما بیافزاید و هرگاه گفتند که از جای خود برخیزید نیز حکم خدا را اطاعت کنید که خداوند مقام اهل ایمان و دانشمندان عالم را رفیع میگرداند و خدا هر چه کنید آگاه است.

و لذا به علت نزول آیات مذکور، بعدها مسجد کوچکی به مساحت دوازده متر ساخته شد که به مسجد الفسح یا مسجد احد معروف گردید. شایان گفتن است عدهای محل نزول آیات فسح را ایوان صفه دانستهاند. این مسجد در شعب جرار(4) ودر سمت راست کسی که به سوی غار و محل

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ یاسین احمد الخیاری، همان کتاب، ص 137.

2 ـ ابن منظور، امام علامه لسان العرب، تحقیق علی سیری، بیروت: دار احیاء التراث العربی، چاپ اول 1408ق. ماده فسح، ج 10، ص 260.

3 ـ مجادله: 11.

4 ـ ابن شبه، همان کتاب، ج 1، ص 57.

صفحه 138

اختفای پیامبر میرود قرار داشته و حدود 5/1 کیلومتر با مزار شهدای احد (در شمال شرقی) فاصله دارد. در سمت چپ آن بعدها خانههایی ساخته شد که امروزه این خانهها همچنان موجود و مردمی بسیار فقیر در آنجا زندگی میکنند. در دوران عثمانی در این مسجد تعمیراتی بعمل آمد ولی به مرور زمان رو به ویرانی نهاد. اکنون چیزی جز دیوارههای خراب آن باقی نمانده و اطراف آن نیز حصار آهنی کشیده شده است. مخروبه مذکور کمتر مورد توجه کسی قرار میگیرد.

7 ـ جبل العینین یا جبل الرماة

در جنوب کوه احد و تقریباً 5/1 کیلومتری آن کوه کوچکی به نام جبل العینین یا جبل الرماة قرار دارد. این کوه که به مثابه تپهای کوچک است، همانگونه که قبلاً گفته شد، نقش بسیار مهم و مؤثری به عنوان یک گذرگاه استراتژیکی در نبرد مهم احد ایفا کرده بود و پیامبر ـ ص ـ نیز چون بخوبی نسبت به موقعیت بسیار حساس آن واقف بودند، تعداد پنجاه تن از تیراندازان خود را بر آن گماشتند. (که بعدها در مکان استقرار این تیراندازان مسجدی ساخته شد که نام مسجد جبل الرماة برخود گرفت.)

حمزه سید الشهد در چند متری این تپه مورد اصابت نیزه قرار گرفت و به شهادت رسید. مدفن ایشان و سایر شهدای نبرد اُحد، در حدود یکصد متری شمال این تپه قرار دارد. چنانکه گفته شد وجه تسمیه آن به جبل الرّماة به خاطر تیراندازانی بوده که پیامبرصـ بر این کوه مستقر ساخته بودند و از آن جهت جبل العینین نامیدهاند که این کوه کوچک در نبرد احد همچون چشمانی محافظ سپاه اسلام بوده و نگهبانان و دیدهبانان سپاه اسلام بر آن مستقر بودهاند ولی وجه تسمیه آن به عینین بیشتر به خاطر دو چاهی بوده که در کنار آن قرار داشته است. اکنون در عرف مردم بومی به جبل الرّماة مشهور است. بنا به گفته اندلسی روز نبرد احد، شیطان بر این کوه ایستاده و فریاد برمیآورد که آگاه باشید که محمد ـ ص ـ کشته شده است.(1)

در قرون متمادی خانههایی بر روی این تپه ساخته شده و بعضاً به مرور زمان تخریب گشته و از بین رفته است که هنوز آثار و بقایای بعضی از پایههای خشتی آن دیده میشود. بر اساس تصاویر موجود، طول و ارتفاع این تپه از اندازه کنونی آن بسیار بزرگتر و بیشتر بوده است که ساخت و سازها و رفت و آمدهای مکرر در قرون مختلف نیز باعث فرسایش این تپه شده است. و در سالهای اخیر بقایای خانهها تخریب و برای توسعه میدان اطراف تپه و ایجاد پارکینگها و... مقداری از تپه را نیز

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اندلسی بکری، عبدالله بن عبدالعزیز، معجم ما استعجم، قاهره، دارالنشر، چاپ اول 1364ق، ج4، ص987.

صفحه 139

صاف کردهاند. اکنون به نظر میرسد ارتفاع آن از پنجاه متر و طول آن از دویست متر متجاوز نباشد.

8 ـ مسجد جبل عینین یا مسجد جبل الرّماة

بر سمت شرقی جبل الرّماة یا جبل عینین که مکان و سنگر تیراندازان سپاه اسلام در جنگ احد بود، مسجدی ساخته شد که اکنون جز دیوارههای کوتاه و خشتی آن چیزی نمانده است. اینجا سنـگر و یـا عبـادتگاه پنجاه تیرانداز به فرماندهی عبدالله بن جبیر بوده است که به دستور رسول خدا ـ ص ـ بر این مکان گماشته شدند تا به محافظت از عقبه سپاه اسلام پرداخته و دشمن را از نفوذ به پشت سپاه مسلمانان بازدارند. این مسجد که بعدها در مکان مذکور ساخته شد به نام مسجد جبل الرّماة معروف گردید. در دوران عثمانی ترمیم ولی به مرور زمان و در اثر بیتوجهی تقریباً از بین رفت. اکنون در منتهی الیه شرقی این تپه پایههای مخروبهای از خشت و گل و دیوارهای به بلندی یک متر که فضایی به اندازه دوازده متر را احاطه کرده، دیده میشود که همان پایهها و دیوارهای مسجد جبل الرّماة است. نگارنده بعضی از مردم بومی را مشاهده کرد که به این مکان توجه داشته و در آنجا نماز میگذاردند. البته این مکان کمتر مورد توجه کسی قرار میگیرد.

9 ـ مسجد ثنایا: قبة الثنایا

به هنگام جنگ احد، پیامبر مجروح شده و چند دندان مبارک از فک پایینش شکسته شد، بعدها در مکان این واقعه تلخ، در نزدیکی کوه احد، مسجد کوچکی ساخته شد که به قبة الثنایا معروف گردید. این مکان در 200 متری شمال شرقی مقابر شهدا قرار داشته و سابقاً دارای گنبد بوده، لیکن به مرور زمان گنبد آن از بین رفته است.(1) اکنون دیوارههای مخروبه این مسجد که نیمی از آن بیشتر نمانده دیده میشود که به سختی قابل تشخیص و همچون سنگهای انباشته شدهای نمایان است.

10 ـ مسجد الدرع: مسجد الشیخین یا البدائع

ابن شبه روایت کرده است که پیامبر ـ ص ـ هنگام عزیمت به سوی احد در مسجدی در شیخان بیتوبته کرد و ضمن اقامه نماز صبح، برای نبرد احد حرکت کردند. این محل به البدائع نیز معروف بوده است و به نقل از ابن عباس، رسول خدا ـ ص ـ در این مکان نماز عصر و عشای روز قبل از جنگ احد و نماز صبح در روز نبرد را اقامه فرمودهاند. این مسجد بعدها به مسجد الدرع معروف شد;

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ احمد یاسین الخیاری، همان کتاب، ص 139.

صفحه 140

چون پیامبر ـ ص ـ هنگام بیتوته و اقامه نماز، زره خود را که برای نبر احد پوشیده بودند از تن درآورده و کناری نهادند.(1)

مسجد نیمه مخروبه الدرع اکنون در سمت چپ کسی است که به سوی احد و مقابر شهدای این جنگ میرود و در مقابل این مسجد، خانه معروف شیخ حکیم درویش در بیست متری خیابان اصلی قرار دارد.(2) بنای مخروبه وقدیمی کنونی آن از دوران عثمانی است و صحن و رواق کوچکی دارد، چاهی نیز در کنار آن بوده که اکنون تخریب شده است.

11 ـ مسجد المصرع: مسجد الوادی یا مسجد العسکر

این مسجد در سمت شرقی جبل الرماة و تقریباً در دامنه این تپه قرار داشته است. هنگامی که حمزه ـ س ـ در کنار شرقی این تپه با نیزه مجروح گردید، خود را تا این مکان کشانیده و سپس به شهادت رسید. این مسجد در مکان شهادت حضرت حمزهسـ ساخته شده و لذا به مسجد مصرع یعنی محل شهادت معروف گشت.

سمهودی سنگ نبشتهای که بر قبر حمزه ـ س ـ قرار داشته را در این مسجد دیده است.(3)مساحت مسجد المصرع 18 خ 18 متر و بصورت مربع بوده است. در دوران سعودی پس از تخریب گنبد و بارگاه مقبره حضرت حمزه ـ س ـ این مسجد را نیز در تعریض خیابان کنار جبل الرّماة و صاف کردن بخش شرقی آن تخریب کردند.

12 ـ مسجد المستراح

پیامبر اکرم ـ س ـ پس از بازگشت از نبرد احد در همان مسیری که آمده بودند به علت خستگی شدید و رنج و تبی که از جنگ و راه طولانی عارض ایشان شده بود در مکانی به استراحت نشستند. بعدها در دوران عثمانی در مکان استراحت و جلوس رسول خدسـ مسجدی ساختند که به مسجد المستراح معروف شد. مکان آن در سمت راست کسی است که به سمت مقابر شهدای احد و حمزه ـ س ـ میرود و دقیقاً پس از مدرسه عمرو بن جموح قرار دارد. مسجد المستراح نسبتاً

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سمهودی، همان کتاب، ج 3، ص 866.

2 ـ یاسین الخیاری، همان کتاب، ص 134 .

3 ـ سمهودی، همان کتاب، ج3، ص 841 تا 845.

صفحه 141

کوچک و با بنایی قدیمی است که نیممتر از سطح زمین بالاتر است و تابلوی مسجد المستراح نیز بر آن دیده میشود. این مسجد بحمدالله از تخریب مصون مانده است.

کلمات کلیدی
پیامبر  |  خدا  |  احد  |  کوه  |  مدینه  |  مسجد  |  جبل  |  مسجد جبل الرماة  | 
لینک کوتاه :