×

انگیزة ورود دختران به دانشگاه(3)

این نظر بسیاری از دخترانی است که راهی دانشگاه شده اند. اگر فردی تا پایان دورة دبیرستان به تعریف زندگی و جایگاه خود در آن پی نبرده زمانی وارد دانشگاه می شوند که آگاهی آنان دربارة مفهوم زندگی واقعاً ناچیز است. قبل از تحلیل نظر نامبرده، جای این پرسش ها باقی است: و دستگاه است نه مرکزی برای فراگیری و کاربری دانش. تقریباً برای همة کسانی که وارد نظام آموزش و پرورش می شوند و دورة تحصیل را آغاز می کنند این اصل مانند قانون پذیرفته شده است که «دبستان» برای ورود به را که از آن هیچ کار برنیامده است و تنها دوازده سال آنها را رنج داده است، با تحمل «زندگی بهتر»، زندگی با امکانات بیشتر و بهتر است. ممکن است در گذشته این کار دفاع از خود است که در آن به حقوق دیگران تجاوز می شود. برای دیگران این فرصت را فراهم کنید تا از آن مطلع شوند.

چکیده ماشینی


تعداد بازدید : 1869     تاریخ درج : 1390/08/08

12

«به امید نیل به زندگی بهتر به دانشگاه رفتم.»

این نظر بسیاری از دخترانی است که راهی دانشگاه شده اند. قصد من به آن است تا این نظرها را نقد کنم. اما امید دارم که برپایة آنچه نشریة معارف به دنبال آن است به تحلیل و ارزیابی نظرات بپردازم. بگویم که چه عواملی سبب پدید آمدن این اهداف و انگیزه ها می شود، معایب آن چیست و اساتید چگونه می توانند پس از شناخت این انگیزه ها، به اصلاح آن و نیز تربیت و تعلیم دانشجو بپردازند؟

چندی پیش، پس از سخنرانی در دانشگاه آزاد سیرجان، بعضی از دانشجویان دختر دربارة جلسه اظهارنظر کردند: اگر پیش از این، در دورة دبیرستان، دربارة منزلت زن این مطالب را می دانستم، بی تردید به دانشگاه نمی آمدم. یا در انتخاب رشته ام بسیار بیشتر دقت می کردم، تا رشته ای برگزینم که با طبیعت زن سازگارتر باشد.

شواهد نشان می دهد که آگاهی دانش آموزان دبیرستانی – به ویژه دختران – دربارة دانشگاه و تأثیر آن بر اخلاق و اعتقادات و آیندة خود، بسیار ناچیز و غیرواقع بینانه است. اگر فردی تا پایان دورة دبیرستان به تعریف زندگی و جایگاه خود در آن پی نبرده باشد، به احتمال زیاد نخواهد توانست دربارة آینده اش تصمیم گیری موفقیت آمیزی داشته باشد.

در پی گفتگوی خود با دانشجویان دختر بیش از پیش بدین حقیقت پی بردم که: دختران زمانی وارد دانشگاه می شوند که آگاهی آنان دربارة مفهوم زندگی واقعاً ناچیز است. انسان از اظهارنظرهای آنها دربارة خود، زندگی، شغل، آینده و خانواده شگفت زده می شود.

قبل از تحلیل نظر نامبرده، جای این پرسش ها باقی است:

1. منظور از زندگیِ بهتر چیست؟

2. آیا دخترانی که راهی دانشگاه نشدند، تا چه میزان از «زندگی بهتر» محروم ماندند؟

3. آنها که روانة دانشگاه شدند، تا چه میزان در هدف خود موفق بودند؟

4. نیل به آن هدف، با پذیرش چه آسیب ها و زیانهایی صورت می گیرد؟

من معتقدم همان طور که در کشور وزارت آموزش و پرورش وجود دارد، سازمان ارزیابی نظام آموزش و پرورشِ صحیح نیز وجود داشته باشد. تا بدانیم چه شیوه ای بهترین شیوة آموزش و پرورش است. ما در هر سال به سبب نبود چنین سازمانی، میلیاردها از ثروت مادی و معنوی کشور را از دست می دهیم. نمونه آن وجود دانشگاه است.

آموزش و پرورش و نیز دانشگاه با ویژگی ای که امروز در کشور ما دارد، یک کارخانه و دستگاه است نه مرکزی برای فراگیری و کاربری دانش. این نکته ای است که وضع موجود کشور بدون هیچ دلیل و ارائة استدلال، گواه صحت آن است. اگر بخواهیم این ادعا را اندکی توضیح بدهیم باید بگوییم:

ما در کارخانة آموزش و پرورش چند دستگاه تولید کرده ایم: 1. دستگاه اداری برای ادارة کارخانه؛ 2. دستگاه دبیرستان برای دیپلمه سازی؛ 3. دستگاهی برای ادامة کار دستگاه دبیرستان (دانشگاه)

تقریباً برای همة کسانی که وارد نظام آموزش و پرورش می شوند و دورة تحصیل را آغاز می کنند این اصل مانند قانون پذیرفته شده است که «دبستان» برای ورود به دبیرستان و دبیرستان برای به دست آوردن دیپلم است.

دبیرستان مرحلة مقدماتی دانشگاه است و کسانی که دبیرستان را به پایان می رسانند در نیمة راه هستند و اگر آن راه را به پایان نبرند به مقصد و مقصودی نمی رسند و گویا راهی را تا نیمه طی کرده اند و شانس دستیابی به زندگی بهتر را کمتر دارند.

دستگاه دبیرستان ابزار بلعیدن استعداد و نیروی جوانان است. افراد به دبیرستان نمی روند تا بتوانند بدون رفتن به دانشگاه، در پرتو آموزش های دورة دبیرستان، به کارهای فنی، صنعتی، تولیدی، کشاورزی و پزشکی سنتی بپردازند. بلکه می کوشند تا هر چه توان و استعداد دارند در این دستگاه به کار گیرند – در حقیقت دیگران به کارش گیرند – تا دیپلمه شوند، موجودات سرگردانی که با فراگرفته های غیر کاربردی، نه راهی به پیش دارند و نه توان بازگشت به گذشته. بهترین راه برای بهره بردن از دانش گذشته – که به هیچ کار نیامده است – ادامة همان راه زیانبار قبل از ورود به دانشگاه است!

می گویند کسی برای خودکشی، به سوی قلة کوه رفت تا خود را از آنجا پرتاب کند. در میان راه، در نزدیکی قله، کسی وی را اندرز داد تا از تصمیم خود بازگردد. او در جواب گفت: دیگر چیزی تا قله نمانده، حیف است این همه راه را که با این مشقت طی کرده ام ادامه ندهم. برای رسیدن به اینجا خیلی کوشیده ام!

منظورم این است که نظام آموزش و پرورش و محتوای کتاب های درسی ما طوری است که به طور منطقی و طبیعی جوان تصور می کند که اگر تحصیلات خود را پس از دبیرستان ادامه ندهد، عمر گذشته اش تباه شده و نمی تواند زندگی خوبی داشته باشد. برای کاهش این تباهی، راهی جز رفتن به دانشگاه وجود ندارد. چون ما به مدت دوازده سال، به وی چیزهایی آموخته ایم که فقط در صورتی می تواند از آنها بهره ببرد که وارد دانشگاه شود.

از طرفی، گروهی که با چنین اندیشه وارد دانشگاه می شوند، تنها موضوعی که بدان کمتر می اندیشند، مسایل اخلاقی و ارزشی است. آنها به دانشگاه نمی آیند تا معرفت، شناخت، شعور، درایت و عقل و فهم خود را توسعه دهند. می خواهند مدرک بی اعتبار دیپلم را که از آن هیچ کار برنیامده است و تنها دوازده سال آنها را رنج داده است، با تحمل چند سال رنج دیگر، اندکی بها دهند و بدان چیزی بیفزایند تا اعتبار یابد.

به هر تحلیل اکنون ما با گروهی انبوه از دانشجویانی رو به روییم که به امید رسیدن به زندگی بهتر به دانشگاه آمده اند چه باید کرد؟

1. دخترانی که به ا مید دستیابی به زندگی بهتر به دانشگاه رو کرده اند، تعریفشان از «زندگی بهتر»، زندگی با امکانات بیشتر و بهتر است. به اعتقاد آنها با طی دوران تحصیل می شود مدرکی کسب کرد و درآمدی به دست آورد و در سایه آن درآمد، زندگی بهتری داشت.

بسیار رخ می دهد که انسان در سایة امکانات بیشتر، زندگی بهتری داشته باشد؛ ولی موارد نقض فراوانی می توان یافت که امکانات بیشتر نه تنها زندگی بهتری فراهم نیاورده، بلکه مایة تلخکامی و اختلاف شده است.

2. به نظر می رسد که خوب است در دانشگاه، در کلاس یا در پی نشست های علمی، گفتگوهای ویژه ای به منظور شناخت تعریف «زندگی بهتر» ارائه کرد. اشتباه در تعریف، گاه مسیر زندگی انسان را به کلی تغییر می دهد.

3. همیشه برای برآورد میزان سود و زیان، خوب است انسان «هزینه ها» را با «نتایج» به دست آمده مقایسه کند. تا بداند برای دستیابی به هدف معین، تا چه میزان و از چه سرمایه ای استفاده کرده است. گاه آنچه دختران و خانواده هایشان، در دورة تحصیل از دست می دهند، بسیار بیشتر و والاتر از چیزی است که پس از تحصیل به دست می آوردند.

جرأتمندی*

مترجم: عباس بخشی پور رودسری

کارشناس دفتر مشاوره دانشگاه تهران

آیا متوجه شده اید که در قبال تقاضاهای دیگران به رغم اینکه تمایل به انجام آنها نداریم، به جای گفتن «نه نمی توانم»، «بله» می گوئید؟ آیا نمی توانید نارضایتی خود را از یک دوست بیان کنید حتی اگر فکر کنید این گفتن لازم است؟ آیا ستودن دیگران برایتان دشوار است؟

اگر پاسخ شما به هر یک از سؤالات فوق «بله» باشد، احتمالاً در زمینة «جرأتمندی» مشکل دارید.

جرأتمندی، دفاع از خود به گونه ای است که به حقوق شخص دیگر تجاوز نشود. جرأتمندی، ابزار مستقیم، صادقانه و مناسب احساسات و عقاید شما است. ممکن است در گذشته این کار برایتان سخت بود، زیرا آن را با پرخاشگری اشتباه گرفته اید. پرخاشگری، شیوه ای در دفاع از خود است که در آن به حقوق دیگران تجاوز می شود. پرخاشگری به صمیمیت آسیب می زند و شأن شما را در چشم دیگران پایین می آورد.

فنون خاص جرأتمندی

* گفتار جرأتمندانه. اجازه ندهید دیگران از شما بهره جویی کنند. بر رفتار مناسب و منصفانه اصرار بورزید. دربارة آنچه می خواهید، آنچه فکر می کنید و آنچه احساس می کنید، تا آنجا که ممکن است صریح و خاص باشید. مثال ها: «نوبت من است»، «لطفاً صدای رادیو را کم کنید»، «چون درخواست خود شما است دوست دارم شما را در یک لباس دیگر ببینم. این لباس مناسب شما نیست.»

* مخالفت منفعلانه و فعالانه. وقتی با شخصی مخالف هستید، به دلیل تمایلی که به حفظ رابطة «صلح آمیز» دارید، از طریق لبخند زدن، تکان دادن سر یا بذل توجه، تظاهر به موافقت نکنید. به جای آن، موضوع بحث را تغییر دهید، به شیوة دیگری عمل کنید. وقتی اعتماد به موضوع دارید، به صورت فعال مخالفت کنید.

* پرسیدنِ چرا. وقتی شخصی دارای اقتدار و موضع بالاتر از شما می خواهد کاری انجام دهید که به نظر منطقی یا لذت بخش نمی آید، بپرسید «چرا باید آن را انجام دهید». شما یک فرد بزرگسال هستید و نباید اقتدار را بدون پرسش بپذیرید. بر توضیحی که متقاعد کننده باشد اصرار بورزید.

* با خودتان صحبت کنید. وقتی عملی انجام داده اید که آن را ارزشمند تلقی می کنید برای دیگران این فرصت را فراهم کنید تا از آن مطلع شوند. همچنین اجازه دهید مردم بدانند دربارة امور چه احساسی دارید. در مکالمه، متکلم وحده نباشید؛ اما وقتی موقعیت را مناسب یافتید در سخن گفتن درنگ نکنید.

سوتیتر

وقتی با شخصی مخالف هستید، به دلیل تمایلی که به حفظ رابطة «صلح آمیز» دارید، از طریق لبخند زدن، تکان دادن سر یا بذل توجه، تظاهر به موافقت نکنید.

*. گرفته شده از جزوة شمارة 9 دفتر مرکزی مشاوره معاونت دانشجویی وازرت علوم، تحقیقات و فناوری

کلمات کلیدی
زندگی  |  دختر  |  دانشگاه  |  آموزش و پرورش  |  دبیرستان  |  نظام آموزش و پرورش  |  جراتمندی  | 
لینک کوتاه :