×

خلاقیت و نوآوری در عرصه تعلیم و تربیت


تعداد بازدید : 8759     تاریخ درج : 1392/06/25

مقدمه

 از آنجایی که خلاقیت و نوآوری یکی از مؤلفه های رشد و شکوفایی استعدادهای افراد جامعه است و باید مطالب پیرامون آن به درستی شناخته و به کار بسته شود تا منجر به تولید علم، افزایش کیفیت خدمات، رشد همه جانبه و شکوفایی مستمر و گسترده استعدادها گردد.

 نقطه امید و توجه هر جامعه به نسل جوانی است که در حال تعلیم و تربیت و رشد و شکوفایی است. در حقیقت بیشترین توقع در موضوع خلاقیت و نوآوری از جوانان است که باید فرهنگ خلاقیت و باور آنان نسبت به این موضوع شکل گیرد تا نهضت خلاقیت استمرار یابد.

 در این مقاله تلاش شده است خلاقیت و نوآوری در نظام تعلیم و تربیت به اختصار تبیین شود تا شاید مسیر خلاقیت و نوآوری به درستی روشن گردیده و نهضت آن رشد یافته و بتواند پویایی خود را حفظ و تداوم بخشد.

 یادآور می شویم هدف ما در این مقاله شناخت شناسی خلاقیت و نوآوری نیست، بلکه هدف اصلی ما تبیین خلاقیت، نوآوری و شکوفایی در نظام تعلیم و تربیت به صورت جامع و فراگیر است که البته از شناخت شناسی خلاقیت و نوآوری نیز بهره مند خواهیم شد.

 

 جایگاه و ضرورت خلاقیت و نوآوری

 اگر مجموعه ادله خلاقیت و نوآوری در موضوع تعلیم و تربیت را برر سی نماییم به چند دلیل مهم و اساسی می رسیم که عبارتند از:

 1. نسل جوان نسل کنجکاو و جویا و تشنه حقایق است. تأمین این نیاز با توقف، روزمرگی و ایستا بودن میسر نمی گردد. بلکه با ایجاد فضای باز، آزاداندیشی سالم، ایجاد فضای پرسش و پاسخ علمی و منطقی و گشایش مسیر رشد دست یافتنی است.

 2. فرهنگ سازی نهضت خلاقیت و نوآوری. اگر خواستار پیشرفت همه جانبه مادی و معنوی هستیم، می طلبد نهضت خلاقیت و نوآوری به در ستی شکل گرفته و هدایت شود و برای استمرار، محتاج باو ر عمومی و فرهنگ سازی در این موضوع می باشد.

 3. نظام تعلیم و تربیت چه عام و چه خاص آن به دلیل گسترش و فراگیر بودن در تمام سطوح جامعه، بستر مناسبی برای خلاقیت و نوآوری است. توجه به زمینه های فردی، گروهی و جمعی و به کارگیری روش های مناسب و کارآمد و سود جستن از تکنیک های مختلف و مؤثر در این نظام می طلبد از خلاقیت و نوآوری سود جسته شود.

 4. خلاقیت و نوآوری در بستر مناسب و شرایط خوب آشکار شده و رشد می نماید. فراهم سازی زمینه های لازم و شرایط کافی برعهده مدیران جامعه در همه سطوح عالی، میانی و اجرایی است.

 نتیجه این که خلاقیت و نوآوری به نیازهای روحی و روانی افراد خصوصاً جوانان پاسخ داده، راه های پیشرفت را بازمی نماید و تولید علم را فراهم می سازد و تحرک، پویایی، جنب و جوش علمی را سامان داده و هدایت می کند.

 

 معنای خلاقیت و نوآوری

 صاحب نظران برای معنای خلاقیت تعریفهای گوناگون و متعددی را مطرح ساخته اند. در این تعریفها عده ای به ویژگی های شخصیتی افراد خلاق و برخی به فرآیند خلاقیت و عده ای برحسب محصول خلّاق به خلاقیت نگریسته اند.(حسینی، افضل السادات، ماهیت خلاقیت و شیوه های پرورش آن، ص 29)

 براساس تعریفهای ارائه شده برای خلاقیت می توان آن را در هفت طبقه دسته بندی کرده که عبارتند از:

 1. تعریف خلاقیت بر پایه شناخت و بینش که به فرآیندهای عالی ذهنی همچون ادراک، تفکر، انگیزش، زبان، بینش، حافظه و خبرپردازی اطلاق می شود.

 2. تعریف خلاقیت برپایه و یژگی های شخصیتی همچون اعتماد به نفس، خلق و خو، قدرت سازگاری، عادات، مزاج، منش، سخت کوشی، تحمل ابهام و نگرش فرد می باشد.

 3. تعریف خلاقیت بر حسب شرایط محیطی و بُعد اجتماعی.

 4. تعریف خلاقیت بر پایه تولیدات علمی مانند کتب و تولیدات صنعتی و مانند آن.

 5. تعریف خلاقیت بر مبنای یک اکوسیستم که در آن همه اعضاء و همه جنبه های محیطی در حال تعامل با یکدیگر موجب بروز خلاقیت فرد و یا گروه می شود.

 6. تعریف خلاقیت بر مبنای تازگی، تناسب و ارزش.

 7. تعریف خلاقیت بر پایه اکتشاف.(ملک پور افشار، عزت اله، پرورش خلاقیت و نوآوری، ص 11)

 نتیجه اینکه برخی از تعریفهای مطرح شده ارتباط مستقیم با خلاقیت و نوآوری داشته، مانند تعریف 2، 4، 6 و برخی از تعریفها ارتباط غیر مستقیم ولی تأثیرگذار بر خلاقیت دارند، همچون تعریفهای 3 و 5. لذا به نظر می رسد تعریف خلاقیت به ما هو خلاقیت چیزی است و زمینه ها، شرایط، عوامل مؤثر یا آسیب ها چیز دیگر لذا لازم است به دقت مورد توجه قرار گیرد.

 

 جهت گیری خلاقیت و نوآوری

 خلاقیت و نوآوری به معنی برهم زدن بدیهیات اولیه، مسلمات عقلی، پیشرفت های علمی گذشته و مانند آن نیست بلکه بررسی همه جانبه علمی و مستدلی است نسبت به عقب ماندگی ها، نقص ها، اشکالات و ضعف ها بدون حب و بغض. لذا اتخاذ جهت گیری مثبت و سازنده در مسیر تکامل و رشد مادی و معنوی برای سعادت و کمال انسانی و سود جستن عاقلانه از منابع مادی با دیدگاه خلاقانه، نوآورانه برای رسیدن به رشد و شکوفایی همه جانبه مد نظر می باشد. بنابراین می طلبد مدیران جامعه و همه دست اندرکاران تعلیم و تربیت، فرهنگ و دانش این حقیقت مهم را در همه بخش های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، امنیتی، آموزشی، پژوهشی و مانند آن به درستی تبیین، طراحی و اجرا نمایند تا محصول شیرین خلاقیت همه جانبه درک و لمس گردد.

 

 خلاقیت و نوآوری در عرصه تعلیم و تربیت

 عرصه تعلیم و تربیت به دلیل اهمیت، نقش و تأثیرگذاری، از زوایای گوناگون قابل تأمل و بررسی است. از نظرگستره، طیف وسیعی از جمعیت جوان و آینده ساز کشور را تشکیل می دهد که از کودکستان تا سطوح عالی دانشگاهی را در برمی گیرد. و از نظر پیچیدگی شامل فرآیندهای متعدد و فراوان اجزای نظام آموزشی است که هریک در روند تعلیم و تربیت مؤثر بوده و در شکل گیری، ر شد و پویایی تعلیم و تربیت نقش آفرینی می کنند. از نظر ابعاد مادی و معنوی و باتوجه به موضوعات متعدد اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، امنیتی، هنری و مانند آن قابل بررسی است. لذا خلاقیت در عرصه تعلیم و تربیت موضوعی همه جانبه، وسیع و تأثیرگذار است که چنانچه به درستی شناخته و مدیریت شود می تواند در همه مسایل تعلیم و تربیت که مترتب بر اجزای نظام آموزشی است ایفای نقش نماید.

 

 ارکان نظام آموزشی

 چنانچه همه عوامل تأثیرگذار در نظام آموزشی را مورد دقت و بررسی قرار دهیم، به این دسته بندی می رسیم که نظام آموزشی دارای چهار رکن اساسی و کلیدی است. هر یک از این چهار رکن دارای زیرشاخه هایی است که اگر به درستی شناخته، تدوین، طراحی و به طور نسبی نه ایده آل و مطلوب به کار گرفته شود، می تواند مسیر رشد و موفقیت علمی و آموزشی را در مراکز علمی و آموزشی فراهم سازد. در ذیل هر یک از ارکان و اجزاء چهارگانه و زیرشاخه های آن مطرح و در ارتباط با خلاقیت مورد بررسی و تبیین قرار می گیرد:

 

 1. اجزای انسانی

 اجزای انسانی نظام آموزشی را مدیران، تصمیم گیران، سیاستگذاران، مجریان، کارکنان، فراگیران، مربیان و اساتید و گروه های آموزشی تشکیل می دهند. این اجزاء به دلیل ایفای نقش بهتر، بیشتر و تأثیرگذارتر، علاوه بر تأثیرگذاری مستقیم خود، بر ارکان دیگر نیز تأثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم دارند که مورد اشاره قرار می گیرد. به همین دلیل خلاقیت در این رکن بیشتر نمود داشته و می تواند فعالیتها و کارکردهای خود را بروز و ظهور دهد.

 1/1. نقش خلاق مدیران: مدیران در سازمان ها نقش اول را نسبت به سایر عوامل و اجزاء دارند و این نقش در سطوح سه گانه عالی، میانی و اجرایی مدیران از یک طرف و تعامل و تأثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم مدیران در ترسیم استراتژی ها، سیاست ها، هدف گذاری ها، خطمشی گذاری، روش ها، برنامه ریزی ها، طراحی ها، تصمیم گیرها، جهت دهی و هدایت ها، نظارت و کنترل، کیفیت و کمیت ها، تحقق اهداف، ساختار و دهها وظیفه و نقش دیگر مدیران از طرف دیگر می تواند سازمان و افراد را در مسیر و بزرگراه خلاقیت هدایت و یا به بن بست، تکرار مکررات، روزمرگی، بی تفاوتی، رکود و مانند آن سوق دهد.

 مدیریت می تواند توانایی خلاقیت و نوآوری را در افراد ایجاد، ترویج و تشویق کند و یا رفتار و عملکرد او می تواند مانع این امر حیاتی شود. هنر مدیر خلاق عبارت است از استفاده از خلاقیت دیگران و پیدا کردن ذهن های خلاق.(روزنامه همشهری، 2 / 4 / 1384)

 مدیران در مراکز علمی و آموزشی به دو دسته تقسیم می شوند. مدیرانی که مستقیم عهده دار فعالیت علمی و آموزشی هستند، همانند معاونین آموزشی، پژوهشی، دانشجویی و... و مدیرانی که غیرمستقیم در مراکز علمی و آموزشی فعالیت دارند، همچون معاونین اداری مالی، پشتیبانی و مانند آن. لذا هر دو دسته از مدیران مذکور علاوه بر انجام وظایف جاری خود، لازم است دارای دیدگاه خلاقانه نسبت به عناصر اصلی آموزش یعنی معلم و فراگیر باشند. در غیر این صورت توقع رشد و پرورش خلاقیت در فراگیران توقعی حساب نشده و غیرسازنده ای است. علاوه بر اینها مدیران می توانند فضای سازمان ها را طوری فراهم سازند که معلم و فراگیر به تغییر و تحول، ریسک پذیری، واگذاری تصمیم گیرها، رشد دهندگی و مانند آن را درک نموده و تمایل و رغبت به سوی تغییر و تحول تکاملی را از خود بروز و ظهور دهند. همچنین انعطاف پذیری منطقی، تحمل ابهام و تضاد، کاهش کنترل بیرونی، کاهش تقسیم کار شدید، تمرکز بر نتایج تنها، ایجاد فضای مشارکت علمی و آموزشی، ایجاد بسترهای همفکری و نظر دادن و پیشنهاد دیگران، برقراری روابط صمیمانه که منجر به همدلی و احساس مسؤولیت جمعی شده و در نهایت همراهی خلاقانه را مهیا می سازد.

 اگر خلاقیت را به کارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید تعریف کنیم. اگر ابداع را به معنی به کارگیری اندیشه های جدید ناشی از خلاقیت بدانیم. اگر آدمی را در نظام هستی موجودی حقیقت جو، جستجوگر، متمایل به علم، خودآگاه، کمال گرا، انتخاب کننده، مسؤول، آفریننده، مبتکر و هنرمند بدانیم. اگر سازندگی، صنعت گری و هنرنمایی را از خصایص مهم انسانی به شمار آوریم. اگر باور داشته باشیم که انسان قادر است از کوچکترین مشکل تا عظیم ترین منابع و آثار هنری را خلق کند و در فطرت، از قدرت الهی بهره بگیرد و استعداد و خلاقیت خود را در طبیعت به صورت صنعت و در ماوراء آن به صورت هنر تجلی بخشد و... باید بدانیم وظیفه و رسالت سازمان آموزشی و پرورشی به کارگیری مدیران مبتکر و نوآوری است که بتواند با ارائه طرح های جدید و روش های نو، زمینه بروز این ویژگی های آدمی را در متعلمان و معلمان فراهم سازد و فضای آموزشی را به فضایی بالقوه، خلاق، مبتکر، روح افزا، گرم و صمیمی، اثربخش و پرتلاش، هماهنگ و لذت بخش تبدیل کند.(صافی، احمد، مدیریت و نوآوری در مدارس ص 114، با اندکی دخل و تصرف)

 مدیران در سطوح عالی، میانی و اجرایی مسؤولیت دارند زمینه ها، شرایط، عوامل و لوازم لازم و حتی کافی را برای خلاقیت مربیان، معلمین، فراگیران، مجریان آموزشی و همه عوامل اثربخش دیگر را فراهم سازند. لذا جهت تغییر و تسهیل در خلاقیت مراکز آموزشی توسط مدیران موارد ذیل پیشنهاد می گردد:

 1. تفویض اختیار به سطوح پایین تر در مراکز آموزشی، استفاده از توان تفکر، خلاقیت و برنامه ریزی همه نیروها به خصوص مربیان، اساتید و فراگیران.

 2. توجیه و آماده سازی همه کارکنان آموزشی به ویژه معلمین برای ایجاد تغییر و تحول در روش های معمول و تقویت باور آنها.

 3. و اگذاری اختیارات لازم به مراکز آموزشی برای تطبیق امور آموزشی، تأمین منابع انسانی و مادی با توجه به شرایط و نیازهای منطقه، با رعایت استانداردهای علمی.

 4. حمایت همه جانبه عملی نه گفتاری از نوآوریهای مراکز آموزشی، معلمان و فراگیران.

 5. فراهم سازی بازدید ازنمایشگاهها و تغییرات و نوآوری ها در سایر مراکز آموزشی برای کارکنان آموزشی.

 6. تشویق افراد خلاق و نوآور به صورت عملی و گفتاری.

 7. آموزش شیوه های جدید و استفاده از روش های خلاق نمودن فراگیران، کارکنان، مربیان و مدیران سطوح مختلف.

 8. انتخاب مدیران خلاق و شایسته در سطوح مختلف مدیریت مراکز آموزشی و غیر آموزشی مرتبط.

 9. مشارکت دادن همه عناصر و کارکنان آموزشی در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری ها.

 10. ایجاد نمایشگاه هایی از خلاقیت و نوآوری مرکز آموزشی خود.

 11. تشکیل جلساتی با حضور مدیران، مربیان، معلمان و فراگیران در مورد معرفی ابتکارات خود و دیگران.

 12. فراهم سازی فرصت های مطالعاتی هدایت شده جهت خلاقیت و نوآوری(همان، ص 110، با اندکی دخل و تصرف)

 پیشنهاد ویژه: در راستای توسعه منابع انسانی، ارتقای کیفیت آموزشی، تحقق اهداف، رشد فراگیران، ایفای نقش و وظایف مدیران آموزشی و به دست آوردن مهارتهای لازم مدیریتی می طلبد برای اداره کردن اصولی، علمی و تخصصی مراکز و سازمان های آموزشی »مراکز تربیت مدیر آموزشی« همچون مراکز تربیت معلم و یا مربی ایجاد گردد. زیرا نقش مدیران در روند تعلیم و تربیت کمتر از معلمین نیست و تأثیرگذاری مدیران بر تمام فعالیت های کوچک و بزرگ، کم و زیاد، اداری یا آموزشی، و مانند آن در مراکز آموزشی نقش تخصصی است. بنابراین ایجاد و راه اندازی مراکز تربیت مدیران آموزشی می تواند موجب توسعه کیفی منابع انسانی را در عرصه تعلیم و تربیت محقق ساخته و عاملی برای سازماندهی فعالیت ها و تأمین نیازهای آموزشی را به صورت علمی فراهم سازد.

 1/2. معلمین، مربیان و اساتید نقش سازنده و مستقیمی در عرصه تعلیم و تربیت داشته و از عناصر اصلی تغییر و تحول، فرهنگ سازی، انسان سازی، و خلاقیت در مراکز آموزشی و فراگیران هستند. لذا علی رغم جایگاه و نقش مدیر در فراهم سازی شرایط، زمینه ها، عوامل و امکانات برای خلاقیت معلمین، فراگیران و کارکنان آموزشی، نقش معلم در خلاقیت فراگیران یک نقش ویژه و منحصر به فرد است. سؤال مهم در این باره این است، چگونه معلمین و مربیان می توانند آموزش و پروش خلاق را برای فراگیران رقم زنند؟

 در پاسخ به این سؤال، مطالب، دیدگاه ها، مدل ها، تحلیل ها و نظرات مختلف و مفیدی ارائه شده است که در این مختصر نمی گنجد. اما جهت تبیین موضوع و پاسخ مختصر به سؤال مذکور، نقش ها، نگرش و دیدگاه ها، روابط عاطفی و علمی معلم مطرح شده و موانع و محدودیت های عملکردی معلمین مورد اشاره قرار می گیرد.

 معلمین به دلیل داشتن ارتباط مستمر و مستقیم، اثرگذاری، الگو بودن و سازندگان فضا و شرایط علمی، عقلی و عاطفی با فراگیران دارای نقش ها و تأثیرگذارهایی هستند که می توانند به عنوان یک عنصر پایه ای و اساسی در پرورش و رشد خلاقیت فراگیران عمل نمایند. در ذیل به چهار جنبه اساسی نقش معلم می پردازیم که عبارتند از:(حسینی، افضل السادات، ماهیت خلاقیت و شیوه های پرورش آن، ص 108، 1381)

 1. چگونگی نگرش معلم به خلاقیت: آگاهی، شناخت، دیدگاه و نگرش معلم نسبت به فرآیندهای تعلیم و تربیت خاصه پرورش خلاقیت فراگیران، از عوامل مهم و پایه ای برای شناختن افراد خلاق، یاری دادن، رشد و پرورش خلاقیت آنان می باشد. چنانچه معلم ویژگی های افراد خلاق را نشناسد، رفتارها و عملکرد آنان را نادرست دانسته و در مواقعی هم مقابله می نماید.

 تورنس (1965) در مطالعه ای از بیش از هزار معلم خواست تا و یژگی های دانش آموزان بهتر و جالب تر را اعلام کنند. ده موردی که برای معلمان بیشترین ارزش را داشت عبارت بود از: رعایت دیگران، سخت کوشی، صمیمیت، استقلال در تفکر، شوخ طبعی، ادب، عزم ثابت، کنجکاوی، انجام به موقع کار و دانستن.

 وی متذکر می گردد که ویژگی هایی مانند جرأت داشتن در مورد اعتقادهای شخصی، استقلال در قضاوت، بی علاقگی نسبت به قبول قضاوت متصدیان امور و سایر ویژگی ها که افراد خلاق دارند در این فهرست دیده نمی شود.(همان)

 2. نقش معلم در خلاقیت: معلم و مربی دارای نقش های کوچک و بزرگ زیادی در فرآیند تعلیم و تربیت و یادگیری اثربخش دارند و موجب پرورش خلاقیت می شوند. این نقش ها از چند جنبه اهمیت بیشتر و مؤثرتری دارند که عبارتند از:(همان، ص 105)

 2/1. شناخت نسبت به رشته: از مؤلفه های موفقیت معلم علاوه بر شناخت عمومی نسبت به علوم و ارتباط آنها با یکدیگر، لازم است از شناخت و تسلط کافی نسبت به رشته تخصصی و موضوع در سی خود داشته باشد تا بتواند نسبت به محتوا، تجزیه و تحلیل درستی ارائه داده، پاسخگویی درست علمی را جهت اقناع مهیا سازد و اذهان فراگیران را به طوری درگیر بحث نماید تا افراد مستعدو خلاق در آن موضوع زمینه و بستری را برای بروز و ظهور خلاقیت خود بیابند.

 2/2. شیوه های آموزش: از ارکان مهم و اساسی تعلیم و تربیت را می توان روش های تدریس معلمین دانست. دست یافتن به یادگیری مؤثر و پایدار که منجر به تغییر در افکار و رفتار شود محتاج اتخاذو به کارگیری شیوه های تدریس است. در اتخاذ شیوه های تدریس دو نکته مهم باید مدنظر باشد تا بتوان شاهد یادگیری مؤثر و پایدار بود. از یک طرف معلم لازم است شیوه های تدریس موجود را با تمام ویژگی ها و کاربردهای آن بشناسد و از طرف دیگر خصوصیات فراگیران را به دست آورد. سپس شرایطی را با یاری مدیریت مرکز آموزشی فراهم سازد تا بتواند بین ویژگی های فراگیران و روش های تدریس مطابقت ایجاد نماید. در چنین صورتی یادگیری مؤثر و پایدار محقق خواهد شد. بنابراین اگر معلم توانست با شناخت نسبت به موضوع خلاقیت و مفاهیم مربوط به آن و مطابقت خصوصیات افراد و ویژگی های روش های تدریس رابطه منطقی ایجاد نماید، یادگیری خلاقانه را مهیا نموده است. به عنوان مثال به کارگیری روش ایفای نقش را به اختصار مرور می کنیم. در این روش به فراگیران امکان داده می شود که با مشکلات مواجه شوند و با افراد واقعی سر و کار داشته باشند و مطابق برنامه هریک از افراد عهده دار نقشی خواهند بود. لذا افراد با ایفای نقش یا نقش های مختلف براساس شرایط و محیط حقیقی کار در مقابل گروه، انتظارات خواسته شده را برآورده می نمایند. البته معلم و مربی نقش افراد را مشاهده و بازخوردهای لازم را به افراد ارائه خواهد داد. در این روش فراگیران با مشکلات مواجه و آن را لمس می کنند و با خلاقیت و ابتکار عمل خود سعی در رفع آن دارند. لذا یادگیری در عمل با نظارت و هدایت مربی انجام شده است.(سید جواد دین، سید رضا، مدیریت منابع انسانی و امور کارکنان، ص 463، 1381. با اندکی دخل و تصرف )

 جهت آشنایی بیشتر و بهتر معلمین و مربیان، جدول طبقه بندی انواع روش های(همان، ص 480)

 آموزشی درج می گردد، تا با مطالعه و به کار بستن آنها، خلاقیت را در فرآیندهای تعلیم و تربیت شاهد باشیم.

 طبقه بندی انواع روش های آموزشی

 

ّز روش های آموزشی

 

 حین کار

 خارج از

 کار

 نظری و

 مدیریتی

 

 انسانی

 فنی و

 کاربردی

 گروهی

ّ+

ّر از افراد غیرخلاق در پرورش خلاقیت موفق ترند. معلمی که از انگیزه خلاق برخور دار است هم خود الگویی برای خلاق بودن است هم فرآیند خلاقیت را تقویت می کند.

 آنها به واسطه نگرشی که دارند از دانش آموزان اطلاعات و پیروی محض نمی خواهند؛ بلکه به آنها آزادی لازم خواهند داد تا بتوانند خود کشف و ابداع کنند. از سؤالات غیرمنتظره و حتی به ظاهر نامعقول و عجیب آنها استقبال می کنند و به بحث و گفتگو پیرامون آن می پردازند و با فراهم آوردن محیط مناسب به دانش آموزان فرصت می دهند توانایی بالقوه خویش را محقق سازند و در نهایت تلاش می کنند آنچه موجب توسعه خلاقیت هم در دانش آموزان و هم خودشان می گردد بشناسند و به کار گیرند.(حسینی، ماهیت خلاقیت و شیوه های پرورش آن، ص 111)

 4. روابط معلم و شاگرد: مجموعه روابط ما بین معلم و شاگرد در دو محور قابل بررسی است. هریک از آنها در خلاقیت فراگیران می تواند سازنده بوده و موجب رشد و شکوفایی خلاقیت آنان گردد. این دو محور عبارتند از:

 4/1. روابط عاطفی معلم و شاگرد: روابط صمیمانه، دوستانه و صادقانه بین معلم و شاگرد باعث می شود که فراگیران آزادانه با معلم خود سخن بگویند یا اظهارنظر کنند و اشکال و انتقاد را مطرح سازند. در چنین فضای ایجاد شده در کلاس زمینه های خلاقیت فراگیران توسط معلم ایجاد می شود.

 تحقیقات نشان داده است روابط صمیمانه و توأم با علاقه و احترام، نقش مؤثری در خلاقیت دانش آموزان دارد. در کلاس های خلاق، فکر بیش از حافظه ارزش دارد و معلم تعادلی بین امنیت روانی و آزادی برقرار می سازد تا دانش آموزبتواند ر یسک کند و معلم هدایت گر و تسهیل کننده است.(همان)

 4/2. روابط آموزشی معلم و شاگرد: در روابط آموزشی دو نکته حائز اهمیت است. اول: دانش و اطلاعات معلم پیرامون موضوع، تسلط بر مطالب و دانستن اینکه چه مطلبی را در کجا و چه موقعی ارائه نماید که هم مرتبط با دانسته های فراگیران باشد و همه موجب افزایش آگاهی علمی آنان گردد. دوم: روش های آموزشی و یاددهی و یادگیری مرتبط با خلاقیت فراگیران را با توجه به خصوصیات، علایق و توانایی های آنان شناخته و به موقع بکار گیرد.(همان)

 بنابراین روابط آموزشی معلم و شاگرد چه از نظر حجم و گستره دانش و اطلاعات معلم و شاگرد و چه از نظر شیوه های آموزشی لازم است با فرآیندهای خلاقیت مرتبط شود تا این روابط بتواند موجب شکل گیری، رشد و شکوفایی خلاقیت فراگیران را میسر سازد.

 ده مانع و محدودیت خلاقیت در عملکرد معلمین:

 از جمله مسایل قابل توجه در عملکرد معلمین موانع و محدودیت هایی است که باعث می شود که چراغ خلاقیت در وجود معلم و فراگیران خاموش و یا کم نور گردد. بررسی این محدودیت خود مطلب مستقلی است. اما فهرست مهم ترین موانع و محدودیت ها در عملکرد معلمین عبارتند از:

 1. عدم شناخت معلم از فرآیندهای خلاقیت که موجب از بین رفتن استعداد خلاقیت فراگیران می شود.

 2. نداشتن انگیزه کافی؛ معلم بی انگیزه یا کم انگیزه که به کارش عشق نمی ورزد چگونه می تواند استعدادها را پرورش دهد.

 3. نشناختن روش های تدریس و عدم به کار بردن صحیح آن در شرایط مختلف با توجه به ویژگی های فراگیران.

 4. تأکید صرف معلم بر نمره به عنوان ملاک موفقیت بجای تأکید بر یادگیری فعال فراگیران.

 5. نپذیرفتن ایده های جدید و اهمیت ندادن به سؤالات فراگیران.

 6. در نظر نگرفتن تفاوت های فراگیران از نظر فردی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی و...

 7. ندادن آزادی کافی، فرصت تحرک و تلاش، آزمایش و خطا به فراگیران.

 8. تشویق نکردن افراد خلاق، سؤال کننده، منتقد و تحلیل گر در کلاس.

 9. تأکید بر مهارت های کلامی صرف بجای تقویت مهارت عملی.

 10. ندیده گرفتن اعتماد به نفس و خودباوری علمی فراگیران.(ملک پور، پرورش خلاقیت و نوآوری، ص 33، با اندکی دخل و تصرف)

 پیشنهادهای کاربردی برای خلاقیت معلمان:

 معلمان و مربیان برای اینکه بتوانند کلاسی داشته باشند که در آن استعدادها و توانایی های خلاق فراگیران برانگیخته، رشد و تکامل یابد، لازم است نکاتی چند را مورد توجه قرار داده که در کار بردی نمودن خلاقیت، آنان را یاری نماید:

 1. در حین تدریس، سؤالات و موضوعات بحث انگیزی را مطرح نمایید و از طرح سؤالاتی که فقط یک پاسخ دارند بپرهیزید.

 2. از فراگیران بخواهید پیرامون مطالب تدریس شده نظرداده و تجزیه و تحلیل نمایند.

 3. از روش بحث و گفتگوی علمی نهایت استفاده را ببرید.

 4. نشان دهید که کیفیت یادگیری مهم تر از کمیت است.

 5. سؤالات بی ربط، پیشنهادها و مطالب بی معنی فراگیران را بپذیرید.

 6. به نظرات، عقاید و پیشنهادهای فراگیران ارزش قایل شوید.

 7. با عملکرد و رفتار علمی خود در کلاس روح تحقیق و پژوهش را ایجاد و تقویت کنید.

 8. به فراگیران فرصت تفکر داده و آنان را به طور فعال و عملی در جریان یادگیری مشارکت دهید.

 9. محیط کلاس را محیطی آزاد، بدون تنش و صمیمی قرار داده تا فراگیران به راحتی به سؤال و گفتگو بپردازند.

 10. از لوازم کمک آموزشی و از محرکات بصری مانند تصاویر، نمودارها و... در کلاس استفاده نمایید.

 11. چگونگی برقراری ارتباط مفاهیم درسی با واقعیت های زندگی را به فراگیران واگذار نموده و یاریشان نمایید.(حسینی، ماهیت خلاقیت و شیوه های پرورش آن، ص 146، با اندکی دخل و تصرف)

 1/3. فراگیران: سومین جزء اساسی از اجزای انسانی نظام آموزشی را فراگیران تشکیل می دهند. زیرا آنان هدف اصلی و محوری تمام فعالیت های نظام تعلیم و تربیت هستند. اما مسأله این است که چگونه تعلیم و تربیتی منجربه خلاقیت، رشد، و شکوفایی فراگیران می شود؟

 به این سؤال کلیدی چنین می توان پاسخ داد که مثلث سه گانه مدیران، معلمان و فراگیران زمانی منجر به خلاقیت نظام آموزشی می شود که هر سه در جایگاه خود به درستی ایفای نقش نمایند. اما آنچه اغلب اندیشمندان و معلمان به آن دست یافته اند این است که نظام تعلیم و تربیتی موفق است که حرکت فعال و دخالت مستقیم فراگیران را داشته باشد. در چنین فرآیندی توجه به چند نکته اساسی ضروری است:

 1. برنامه ریزی و هدایت فعالیت های آموزشی با رویکرد تعلیم و تربیت فعال و کارآمد فراگیران.

 2. تغییر دیدگاه شکوفا کردن و تربیت کردن به شکوفا شدن و تربیت شدن.

 3. خودجوشی فراگیران به منظور دست یابی به قابلیت ها و خودیابی.

 4. توجه به نیازها، رغبت ها، تفاوت ها و پیچیدگی های فراگیران و ندیدن همه به طور یکسان.

 5. فراگیری محوری با رویکرد تعامل سازنده و برقراری عاطفی و علمی معلم به طور مستمر و مستحکم.

 6. زمینه سازی، یاری دهی، صمیمیت، آگاهی بخشی و ایجاد علاقه و تشنگی در فراگیران؛ به قول مولانا:

 آب کم جو تشنگی آور به دست

تا بجوشد آبت از بالا و پست

 7. ایجاد رغبت و تمایل، تحریک کنجکاوی علمی و عقلانی جهت پویایی فراگیران.

 8. پذیرش آزاداندیشی، عقلانیت و نواندیشی باعث ایجاد یاددهی و یادگیری مستمر و پایدار.

 9. همدلی، همفکری، هم اندیشی و ارزش قایل شدن و به اصطلاح تحویل گرفتن و خودمانی شدن موجب استحکام روابط بین معلم و فراگیر و در نتیجه تحقق یاددهی و یادگیری فعال.

 در پایان این نکات درباره جمله زیبای اینیشتین به فکر می نشینیم که چنین اظهار کرد:

 »دانش آموزان را تشویق نکنیم که دست یابی به موفقیت های مرسوم را هدف زندگی خود قرار دهند. زیرا در نگرش کنونی جامعه، معمولاً کسی را موفق می دانند که بتواند بیشتر از هم نوعان خود جلو بیفتد و بیش از همه گیرنده باشد تا دهنده. در حالی که ارزش هر کس را باید براساس آنچه به دیگران می دهد (به دیگران منفعت می رساند) تعیین کنیم و نه براساس آنچه از دیگران می گیرد.«(کریمی، عبدالعظیم، آموزش به مثابه پرورش، 1381)

 برای به کارگیری نکات مذکور نیم نگاهی هم به صورتی مختصر به ویژگی های فراگیران خلاق داشته باشیم که برخی از این ویژگی ها عبارت است از:

 1. ایده ها و نظرات خود را بدون ترس در کلاس مطرح می کند.

 2. معمولاً برای مسایل، راه حل ها و پاسخ هایی متفاوت از سایر دانش آموزان ارائه می کند.

 3. به فعالیت های هنری علاقه ی زیاد دارد و دارای تجربه و مهارت است.

 4. در کلاس اغلب سؤالاتی غیرعادی و گاه عجیب می پرسد.

 5. انتقادگر است و هر نظر یا عقیده ای را به راحتی نمی پذیرد.

 6. از قوه ی تخیل خوبی برخوردار است.

 7. دارای ابتکار است و غالباً ایده ها و پاسخ های منحصر به فرد ارائه می کند.

 8. حساس، باریک بین و نکته سنج است.

 9. به تجربه و آزمایش علاقه ی فراوان دارد.

 10. در نفوذ و تأثیرگذاری بر دوستان خود از توانایی زیادی برخوردار است.

 11. به مطالعه ی موضوعات متنوع و گوناگون علاقه مند است و زمان قابل توجهی را به این امر اختصاص می دهد.

 12. از اطلاعات عمومی زیادی برخوردار است و سعی می کند از آن ها استفاده ی عملی و کاربردی کند.(سلیمانی، افشین، کلاس خلاقیت، ص 40، 1381)

 13. تیزهوش تر از دیگران است.

 14. انعطاف پذیر و بیانش دارای طنز است.

 15. محافظه کار نیست و بیشتر ریسک می کند.

 16. اعتماد به نفس خوبی دارد و در مقابل ناکامی ها کمتر دلسرد و مأیوس می شود.

 17. در فکر و عمل از اصالت و نوآوری بیشتری برخوردار است.(آقایی فیشانی، تیمور، خلاقیت و نوآوری در انسان ها و سازمان ها، ص 229، 1377)

 نتیجه اینکه، یکی از مؤلفه های اساسی خلاقیت اجزای انسانی نظام آموزشی است، که دربرگیرنده مدیران، سیاست گذاران، تصمیم گیرندگان، مجریان، فراگیران، معلمان، گروههای علمی و آموزشی است که می بایست به صورت یک جریان و جنبش فراگیر در همه سطوح عالی، میانی و اجرایی و فرآیندهای آموزشی بروز و ظهور داشته تا خلاقیت به صورت یک فرهنگ عمومی در نظام تعلیم و تربیت ایفای نقش نماید و بتوان شاهد خلاقیت گسترده در موضوعات گوناگون بود.

 

 2. اجزای فیزیکی

 دومین جزء از اجزای نظام تعلیم و تربیت اجزای فیزیکی است که در برگیرنده همه عوامل فیزیکی اثرگذار در فرآیند یادگیری است. در نگاه کلان این اجزاء با توجه به پراکندگی جمعیت، موقعیت جغرافیایی. پراکندگی فضاهای آموزشی، استقرار محل های آموزشی، و ضعیت و کیفیت ساختمانها، کار گاهها، آزمایشگاهها، کتابخانه ها، وسایل و تجهیزات آموزشی و با در نظرگرفتن سطوح مختلف فراگیران و در یک جمله مهندسی اجزای فیزیکی با رعایت استانداردها به صورت خلاقانه مدنظر می باشد و در نگاه خُرد ساماندهی اجزای فیزیکی منقول و غیرمنقول با رعایت استانداردها و به صورت خلاقانه و در حد امکان در محیطهای آموزشی است، به نحوی که در روند یادگیری مؤثر واقع گردد. و ضعیت ساختمانهای آموزشی از نظر مکان و موقعیت و از نظر کیفیت و رعایت استانداردهای آموزشی می تواند در فرآیند یادگیری مؤثر و مفید باشد. چنانچه این استانداردها رعایت نشده باشد، مدیر و معلم هستند که با درک موقعیت و شرایط و به صورت ابتکاری و تا حد ممکن وضعیت را تغییر داده تا از نظر فیزیکی شرایط بهتری را فراهم نمایند. به عنوان مثال در کلاسی مقابل راه پله های ساختمان قرار دارد که موجب حواس پرتی فراگیران می شود. مدیر می تواند محل چنین کلاسی را با اتاق های اداری جابجا نماید و با این ابتکار عمل وضعیت ساختمان آموزشی را تغییر دهد. همچنین سایر عناصر سازنده ساختمان های آموزشی همچون نور، هوا، سیستم های برودتی و حرارتی، عوامل مخل و مانند آن را تا حد ممکن تغییر داده تا بر روند سازنده یادگیری مؤثر افتد.

 کارگاه های آموزشی، آزمایشگاهها، کتابخانه ها، از نظر موقعیت، کیفیت، فرسودگی و سایر نکات مربوط به خود محتاج ساماندهی خلاقانه مدیران، معلمان، کار کنان آموزشی و فراگیران است که با همفکری و هم اندیشی از این امکانات موجود در هر فضای آموزشی در جهت بهتر شدن فرآیند یادگیری بهره برده و آن را به روز نمایند و با رفع اشکالات و نواقص موجود و احتمالی ساماندهی جدید و نویی را رقم زنند.

 

 3. اجزای ساختاری

 تأثیر مثبت و منفی ساختار بر کسانی که به طور مستقیم و غیرمستقیم با سازمان های آموزشی مرتبطند پوشیده نیست. زیرا یکی از مؤلفه های تأثیرگذار فضاهای آموزشی را نوع ساختار آنها تشکیل می دهد.

 سازمان عبارت است از مراحل تشخیص و گروه بندی فعالیت ها، تعیین و تفویض اختیار و مسؤولیت ها و برقراری ارتباط بین افراد به منظور حُسن انجام کار به طوری که هدف یا هدف های مورد نظر در حد مطلوب تحقق یابد و مؤلفه های اصلی سازمان را افراد، موقعیت ها و امکانات برشمرده اند که به یکدیگر کاملاً مربوط هستند و چنانچه یکی از آنان تغییر کند، بر مؤلفه های دیگر نیز تأثیر خواهد گذاشت.(محمدکاظم، مدیران فهیم و مفاهیم اساسی، ص 22، 1381)

 بررسی سیر تغییرات و تحولات ایجاد شده در مدیریت، بیانگر گذر از نظریات سنتی و نئوکلاسیک مدیریت و اقبال به نظریات جدید و نو می باشد. این به معنی صرف نظر کردن نکات مثبت نظریات سنتی و نئوکلاسیک نیست، بلکه روند تکاملی مدیریت را نمایش می دهد.

 براساس تعریف فوق از سازمان، ساختار سازمانی، یعنی اجرا و تأمین هدف های سازمان نیاز به ایجاد یک ساخت معین دارد که به آن ساختار سازمانی گفته می شود. این ساختار تعیین کننده و ظایف، روش ها، خطمشی ها و سازمان دهی (تشکیلات) است.(همان، ص 25)

 در ساختار سازمانی تفکیک و ظایف صفی و ستادی، فعالیت های عملیاتی، پشتیبانی و اداری مورد توجه قرار می گیرد و ار تباطات افقی و عمودی، سلسله مراتب، نوع تصمیم گیری، اختیارات، حیطه نظارت و کنترل، سطح تخصص و جایگاه آن در سازمان، منزلت مشارکت و مشورت، حد و اندازه تشریفات اداری و ضوابط ثابت و قوانین جاری، تعار ضات و ابهامات سازمانی و دهها نکته دیگر مورد نظر و توجه قرار می گیرد که یکی از مهم ترین موضوعات ساختارهای سازمانی مبحث تمرکز یا عدم تمرکز و حدود اختیارات است که با مسأله خلاقیت ارتباط نزدیک و تأثیرگذاری دارد. از این نظر سازمانها را می توان به سه دسته تقسیم نمود:

 الف. سازمان های تمرکزگرا: سازمان هایی است که سعی می کند تعیین کننده همه وظایف کلی و جزئی باشد و اختیار هر نوع تصمیم گیری را در دست خود داشته باشد. به عبارتی می توان گفت که حدود 80% تصمیم گیری را خود انجام داده و به رده های پایین تر جهت اجراء ابلاغ می کند.

 ب. سازمان های تمرکززدا: سازمان هایی است که تلاش می کند استراتژی ها و سیاست های کلان و اهداف کلی و خطمشی ها را با مشارکت و مشورت همه سطوح مدیریتی تدوین و ابلاغ نماید تا سایر مدیران نیز با آزادی عمل بهتر و بیشتر و با همفکری و هم اندیشی همکاران، مشاوران و صاحب نظران آن سیاست ها را با توجه به موقعیت، شرایط، امکانات، توانایی ها و سایر مؤلفه ها عملیاتی نماید. این نوع سازمان ها بیشتر هدایت گر، حامی و پشتیبان است که می توان گفت 80% تصمیم گیری ها را به رده های پایین تر واگذار می نماید.

 ج. سازمان های نیم متمرکز: سازمان هایی است که می کوشد علاوه بر تدوین استراتژی و سیاست ها و خط مشی بر سایر موضوعات مربوط به سازمان نیز نظر داشته و دیدگاهها و خواسته های خود را تا حدودی بر رده های پایین تر دیکته نماید و قایل به مشارکت، مشورت و واگذاری امور غیرمهم و عادی است. لذا می توان این نوع سازمان را در واگذاری تصمیمات و اختیارات 50% تصور نمود.

 از آنجایی که خلاقیت محتاج آزادی عمل، اختیارات بیشتر، فضای مشارکت، همکاری، همفکری و همدلی است، می توان نتیجه گیری کرد که سازمانهای غیر متمرکز و نیم متمرکز می توانند فضای لازم را برای مدیران، معلمان و مربیان و فراگیران و کارکنان آموزشی خلاق فراهم سازند. زیرا اداره و مدیریت سیستم های آموزشی غیر متمرکز و یا نیم متمرکز به معنای واقعی کلمه، به دنبال تفویض اختیار و تصمیم گیری در فرآیندهای آموزشی با رعایت استانداردهای علمی در مناطق مختلف کشور است. اگرچه این تفویض اختیار به معنای خودمختاری آموزشی مناطق نیست، بلکه یک روابط منطقی و علمی با داشتن حُسن تفاهم و مذاکرات رسمی و غیررسمی جهت حل و فصل مسایل آموزشی به صورت کاربردی مدنظر بوده تا بتواند نیازهای آموزشی فراگیران براساس نیازسنجی واقعی نه ذهنی، طراحی و اجرا نماید. در یک روند سالم سازمانی، بدون خودبرتربینی مدیران سطوح بالاتر مسیر خلاقیت روشن شده و فرآیند آن ترسیم گردد تا عملکرد مدیران و مربیان منجر به خلاقیت فراگیران گردد.

 مدیران و معلمانی که از اختیارات لازم و کافی جهت فعالیت های خویش برخور دارند می توانند با ساختار مناسب ایجاد شده فضایی را فراهم نمایند که در آن معلمان، مربیان و فراگیران به راحتی بتوانند پیشنهادات و نظرات خود را مطرح ساخته و به نقد و تجزیه و تحلیل صادقانه مسایل سازمان های آموزشی بپردازند. به همین دلیل از قدیم گفته اند »آنکس را که پاک است از محاسبه چه باک است« مدیرانی که دارای اندیشه مناسب، استدلال قوی، شخصیت صادقانه و رفتار درست می باشند از طرح اشکالات برآشفته نمی شوند و از اظهار نظر دیگران دلگیر نمی گردند. زیرا روابط بین خود و دیگران را براساس استدلال، دانش و صداقت پایه گذاری نموده و دیگران نسبت به چنین مدیرانی نه تنها عداوت ندارند بلکه خشنود از همکاری با آنان هستند.

 علاوه بر این مدیران آگاه و متعهد سعی دارند با ایجاد واحدهای تحقیق و توسعه جهت بهره گیری از توانایی های افراد، بستر خلاقیت آنها را در سازمان فراهم ساخته تا در سایه آن رشد، تکامل و شکوفایی استعدادهای خلاق در نظام آموزشی را فراهم سازند.

 بنابراین ساختار آموزشی انعطاف پذیر و انطباق پذیر در سایه دانش و مهارت های تخصصی مدیران، معلمان و مربیان و کارکنان ایجاد شده و مطابق اهداف ترسیم شده در شرایط مناسب به طور مقتضی به کار گرفته می شود. در چنین ساختاری سلسله مراتب خشک و غیرمنعطف کاهش یافته و تصمیم گیری از حالت فردی و دستوری به صورت جمعی و گروهی انجام می گیرد. آزادی عمل منطقی و حساب شده، همکاری داوطلبانه و مشتاقانه، ایجاد انگیزه های کار و تلاش، خودکنترلی افراد، روابط سالم، و مانند آن موجب می شود که تمام فرآیندهای تعلیم و تربیت شکل پویا، متحرک و خلاقانه ای به خود بگیرد. در چنین وضعیتی خلاقیت در عملکرد مدیران آموزشی، روش های تدریس مربیان و تلاش علمی فراگیران به اشکال مختلف خود را به نمایش می گذارد. لذا به این نتیجه حتمی دست می یابیم که خلاقیت در نظام تعلیم و تربیت نیازمند مدیریت همه جانبه از جمله تغییرات لازم در ساختارهای آموزشی می باشد تا به روز نمودن این ساختارها بستر مناسبی برای خلاقیت عوامل انسانی در نظام آموزشی باشد.

 4. اجزای محتوایی

 اجزای محتوایی نظام تعلیم و تربیت را می توان روح و حقیقت آنچه در نظام تعلیم و تربیت به دنبال آن هستیم، دانست. لذا اهمیت این جز بسیار زیاد بوده و هادی معلمان و فراگیران می باشد. این اجزا را می توان در دو محور مورد بررسی قرار داد:

 الف) پیش فعالیت های مهم: اجزای محتوایی نظام تعلیم و تربیت محتاج فعالیت هایی است که سازنده زیربناهای محتوایی آموزشی است. این پیش فعالیت ها را می توان در سه بخش اشاره نمود:

 1. برنامه ریزی آموزشی: اگر برنامه ریزی آموزشی را عبارت از کاربرد روش های تحلیلی در مورد هریک از اجزاء نظام آموزشی و هدف آن استقرار یک نظام آموزشی کارآمد(نیرومندپور اندخت و مسجدیان جزی سهراب، مدیریت آموزشی، ص 202)

 بدانیم، توقع این است که برنامه ریزی آموزشی بتواند جهت دهنده اهداف، فعالیت های آموزشی، تعیین کننده معیارها و ملاک ها برای عملکردهای آموزشی، ایجاد کننده فرصت ها و پیش بینی کننده خطرات، توجه کننده به تغییرات احتمالی، ترسیم کننده پویائی، پیشرفت و خلاقیت، تنظیم کننده فعالیت ها جهت تحقق و رسیدن به اهداف و مانند آن باشد.

 2. برنامه ریزی درسی: برنامه ریزی درسی عبارت است از طراحی و تعیین اهداف، محتوا، فعالیت ها، روش ها و ارزشیابی موضوعات مورد آموزش و ایجاد شرایط لازم برای یادگیری به منظور تغییر رفتار در یادگیرنده که در راستای دست یابی به اهداف نظام آموزشی صورت می پذیرد.(همان، ص 205)

 3. برنامه ریزی کلاسی: برنامه ریزی کلاسی، اجرای آنچه را که در برنامه ریزی آموزشی و درسی مد نظر بوده شامل می شود. در این برنامه ریزی، ظرفیت های کلاسی، شناسایی و دعوت اساتید، برنامه ریزی کلاس ها به صورت مستمرو مرتب، برقراری نظم و انظباط، رعایت ضوابط آموزشی و امثال آن مدنظربوده است و باید بتواند اهداف مورد نظر آموزشی را تا حد زیادی فراهم سازد.

 بنابراین می توان چنین استنباط کرد که برنامه ریزی آموزشی و برنامه ریزی درسی در حقیقت مبانی فکری و اندیشه ای، علمی، طرح های آموزشی و ترسیم کننده فرآیندهای آموزشی است و برنامه ریزی کلاسی بیشتر عملیات و اجرای دو برنامه ریزی قبلی را دربرمی گیرد و خط مقدم آموزش محسوب می شود.

 نتیجه اینکه پیش فعالیت های مذکور نقش فکری، علمی و مبنایی برای محتوایی آموزشی و کمک آموزشی داشته و از این طریق می توان عوامل انسانی مؤثر بر نظام تعلیم و تربیت را مدیریت و رهبری آموزشی نمود.

 ب) اجزای اصلی: اجزای اصلی محتوای آموزشی نقش مستقیم و تأثیر فراوان در تعلیم و تربیت دارد. در حقیقت اجزای اصلی همچون آینه ای است که نمایشگر اهداف، طرح ها، معیارها، ارزش ها بوده و به طور مستقیم بر جهت گیری های معلمان و یادگیری فراگیران اثر دارد. این اجزاء را می توان در چهار محور مطرح ساخت:

 1. کتب درسی: در تدوین کتب درسی علاوه بر رعایت استانداردهای مورد نظر و در نظر گرفتن نیازهای فکری و علمی، و نیازسنجی مخاطبین می طلبد که تدوین کنندگان با بدست آوردن و شناخت لازم از فراگیران به صورت خلاقانه مطالب درسی را تدوین نموده و دانش و اطلاعات این کتب را به روز تغییر دهند؛ نه اینکه کتابی تدوین شده و به حال خود واگذاشته شود. علاوه بر این ترسیم و هماهنگ نمودن اهداف استراتژیک، کلی، جزئی، رفتاری و مهارتی در سطوح مختلف فراگیران با توجه به موضوعات گوناگون اعتقادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، تربیتی، هنری و مانند آن نیازمند خلاقیت تدوین کنندگان کتب درسی است.

 2. جزوه های کلاسی: در تدوین جزوه های کلاسی علاوه بر رعایت نکات مهم در کتب درسی، می طلبد معلم و یا مربی، اندیشه ها و تجارب خود را جهت دست یافتن به اهداف آموزشی ترسیم شده مورد توجه قرار داده و نکات ناگفته در کتب درسی را به صورت تفصیلی و یا راهنمایی بهتر و بیشتر و در قالب هایی همچون منبع شناسی، هدایت تحقیقات درسی و کلاسی به صورت ابتکاری و خلاقانه مورد نظرقرار دهد.

 3. مجلات: مجلات آموزشی و کمک آموزشی برای مدیران، معلمان و فراگیران می تواند نقش همراه و همفکر را داشته باشد. در تدوین این گونه مجلات، تصمیم گیرندگان، سیاستگذاران و دست اندرکاران مجلات، علاوه بر احاطه داشتن بر اهداف و سطوح معلمین، مدیران و فراگیران باید بتوانند به صورت خلاقانه دانش و اطلاعات روز، آخرین تحقیقات بدست آمده پیرامون موضوعات مرتبط با آنان، و ارائه طرح ها، پیشنهادات و راه کارهای متعدد و مناسب جهت رفع مشکلات و معضلات آموزشی را در اختیار آنان قرار دهند.

 4. وسایل و تجهیزات آموزشی و کمک آموزشی: وسایل و تجهیزات آموزشی و کمک آموزشی در روند یادگیری تأثیر دیداری و شنیداری و عملی دارد و تأثیر آنها بر فراگیران عمیق تر بوده و موجب سرعت در یادگیری نیز می شود. به کارگیری وسایل و تجهیزات آموزشی به خلاقیت معلمان و مربیان بستگی دارد که بدانند و بتوانند از هر وسیله مورد نظر با توجه به موضوع بحث و شرایط موجود، آن را به صورت ابتکاری به کار بسته یا به صورت عملی، فراگیران را درگیر نمایند تا خود به تلاش و کنکاش پرداخته و به نتایج مورد نظر دست یابند.

 

 نتیجه:

 خلاقیت و نوآوری در عرصه نظام تعلیم و تربیت به همه ارکان و اجزایش، زمانی به ثمر می نشیند که به صورت فرهنگ و نهضت مستمر و پویایی جوشش داشته باشد. نظام تعلیم و تربیت خلاق، نظامی است که مدیران سطوح مختلف، معلمان و مربیان، فراگیران، کارکنان آموزشی و همه کسانی که به طور مستقیم و غیرمستقیم در این روزگار تأثیرگذارند به خلاقیت و نوآوری اعتقاد داشته و از شناخت لازم برخوردار باشند. در چنین وضعیتی خلاقیت و نوآوری در تمام زوایای نظام تعلیم و تربیت جاری است و می تواند منشاء تولید علم و خدمات، شکوفایی استعدادها و رشد و تکامل مادی و معنوی را فراهم سازد. گستره خلاقیت در نظام تعلیم و تربیت در نمودار ذیل به صورت ترام نشان داده شده است.

 نمودار گستره خلاقیت در نظام تعلیم و تربیت

کلمات کلیدی
معلم  |  تعلیم و تربیت  |  برنامه‌ریزی  |  مربی  |  مدیر  |  خلاقیت  |  فراگیر  |  خلاقیت و نوآوری  |  نظام تعلیم و تربیت  | 
لینک کوتاه :