×

ویژگی های مثبت را حتی در دشمنان خود تحسین می کرد...دکتر سید محمدرضا بهشتی فرزند شهید مظلوم آیةالله بهشتی(قدس سره);


تعداد بازدید : 1025     تاریخ درج : 1390/08/08

49

شهید بهشتی برای دست یابی به تشکّل های قوی چه شیوه ی عملی را به کار می برد؟

یکی از کارهایی که ایشان به صورت پی گیر دنبال می کرد، کارهای مطالعاتی و علمی بود و در این زمینه بیشتر با روحانیون فاضل و اهل تحقیق منصف، در چارچوب جمع های مطالعاتی و تحقیقاتی همکاری می کرد و غالباً نقش رهبری و جهت دهی جمع بر عهده ی ایشان گذاشته می شد. قبل از رفتن به آلمان برای پرورش کادر روحانی عالم و محقق در قالب مدرسه ی منتظریه فعالیت را شروع نمود که منجر به تربیت نیروهای مؤثر در انقلاب شد. در زمینه ی مسایل اجتماعی و فرهنگی زمینه های مختلفی را فراهم کرد. در جمع مدرسه ی رفاه، همراه شهید مطهری، شهید رجایی، آقای هاشمی رفسنجانی، در قالب امور آموزشی و فرهنگی، کار تشکیلاتی و دسته جمعی را آغاز نمود که تجارب جالبی به دست آمد. در سازمان کتاب های درسی و تدوین کتاب های دینی نیز جمع مؤثری تشکیل داد. با تأسیس صندوق های قرض الحسنه قصد داشت که بانک داری بدون ربا را راه اندازی کند و این کار را با علاقه مندی بسیار دنبال می کرد.

با توجه به طیف گسترده ی ارتباطی و فعالیت های بسیار متنوع، چگونه افراد مناسب را به خاطر می سپرد؟

آیةالله بهشتی در شناخت افراد، بسیار زیرک و هوشمند بود. در سررسیدهایی که از ایشان باقی مانده است، غیر از ساعات ملاقات و برنامه های مختلف، پس از ملاقات با افراد، ویژگی های آن ها به شکلی مختصر یادداشت و در پایان ذکر شده است که به نظر من فلان آدم به درد فلان کار می خورد. در مراوده های اجتماعی، حواسش به همه مسایل بود تا افراد را به شیوه ی دقیقی شناسایی و برای آینده سازماندهی کند.

در افراد به دنبال چه ویژگی هایی بود؟

شهید بهشتی(قدس سره) نقاط قوت و ضعف افراد را می دید و یادداشت می کرد، اما پیوسته نقاط قوت افراد برایش مهم تر بود و بر آن ها تأکید داشت. در مواجهه با افراد، خیلی سریع و دقیق تشخیص می داد که کدام فرد برای چه کاری مناسب است.

شهید بهشتی برای همکاری و مشارکت افراد به چند درصد مشترکات قناعت می کرد؟

پدرم با حداقل مشترکات می توانست همکاری را شروع کند و پیوسته می گفت: اگر بخواهید با فرد یا جمع صد در صد اشتراک داشته باشید، در واقع در پی مرید و تابع پروری هستید. آیةالله بهشتی به شدت از این طرز نگرش گریزان بود، به همین دلیل همیشه می توانست با افراد تواناتر از خود کار کند و تمایل نداشت سنگینی سایه ی خود را بر کسی بیندازد. او هنگامی که درمی یافت با فردی تواناتر از خود سر و کار دارد، نه تنها موضع گیری نمی کرد و دلتنگ نمی شد، بلکه با نهایت اشتیاق و شادمانی، مصاحبت و همکاری با او را می پذیرفت. در خانواده نیز هنگامی که احساس می کرد یکی از اعضا، در زمینه ای تواناتر از اوست، با طیب خاطر می پذیرفت و همراهی می کرد. او به این مسأله اعتقاد عمیق داشت که جاذبه در حد اعلای ممکن و دافعه در حد ضرورت. این باور در او بسیار ریشه دار بود که انسان هدفمند و کسی که در زندگی، خط و مسیری را برای خود انتخاب کرده است، ممکن است در مقابل او هم بایستد و این اشکالی ندارد، در حالی که روحیه ی اکثر ما به گونه ای است که با شعار همه یا هیچ سازگاری بیشتری داریم و با کوچک ترین اختلاف سلیقه، از دیگران فاصله می گیریم. مرحوم بهشتی این را یکی از نواقص رفتارهای اجتماعی می دانست و معتقد بود که باید بر آن غلبه کنیم. او با سعه ی صدر و تا آن جا که ممکن بود با دیگران همراهی می کرد.

در زمینه ی ارج نهادن به ویژگی های خاص افراد، خاطره ای را نقل کنید.

یادم هست هنگامی که می خواستیم سر کار برویم؛ پدرم به دادگستری و من به دبیرستان مدرس که در آن تدریس می کردم، در میدان هفت تیر کنونی، نوجوانی بود که همیشه رأس ساعت هفت، کنار چراغ قرمز سر چهارراه می ایستاد و یک روزنامه ی مجاهد ارگان سازمان مجاهدین را بالا می برد و فریاد می زد: خیانت های بهشتی! زمستان و تابستان هم برایش فرق نمی کرد. مدتی که گذشت، آیةالله بهشتی فرمود: فلانی! ببین این نوجوان چه همت خوبی دارد. او واقعاً با آدم های بی انگیزه فرق می کند و در مسیری که انتخاب کرده، بسیار جدی است. مرحوم بهشتی از این جور خصلت ها بسیار خوشش می آمد. او ویژگی های مثبت را حتی در دشمنان خود تحسین می کرد. از دیگر ویژگی هایی که برای ایشان بسیار مهم بود، تقید به علم آموزی و کسب دانش و معرفت بود. یادم هست فردی در اتریش علیه رژیم شاه مبارزه می کرد، بعد هم به ایران آمد و فعالیت هایی کرد و در نهایت خارج از کشور رفت. داماد ما، آقای جواد اژه ای، آن زمان در اتریش روانشناسی می خواند. آن فرد به ایشان گفته بود وقتی به ایران رفتی، به آقای بهشتی بگو که من به شدت در مضیقه ی مالی هستم و ایشان کمکم کند. گمانم حدود سال های 54 و 55 بود. وقتی پدرم مطّلع شد، گفت: ماهانه چهارصد شیلینگ به او بده. چهارصد شیلینگ مبلغ کمی بود و آقای اژه ای هم مانده بود که موضوع را چگونه به آن فرد بگوید. وقتی به اتریش برگشت، با او تماس نگرفت، به این امید که از فکرش افتاده باشد. آن فرد پس از مدتی تماس گرفت و آقای اژه ای که چاره ای نداشت، گفت: آقای بهشتی این جور حرفی زده است. او وقتی موضوع چهارصد شیلینگ را شنید، بسیار ناراحت شد و گفت: نخواستم و از آقای بهشتی هم واقعاً ممنونم. آقای اژه ای با پدرم تماس گرفت و گفت که او دانشجو است و دستش تنگ است. آیةالله بهشتی گفت: شما گفتی که اهل مبارزه است، خوب! برای کسی که فقط این کار را انجام می دهد، چهارصد شیلینگ کافی است، حالا که می گویی دانشجو است، ماهانه به او سه هزار شیلینگ بده. همین برخورد، میزان ارزش گذاری مرحوم بهشتی به کار علمی و کسب دانش را نسبت به همه ی امور دیگر نشان می دهد؛ زیرا ایشان معتقد بود که بدون علم و آگاهی و تفکر و تعمق، هیچ کاری ارزشمند نیست.

با نگاهی همه جانبه به موضع گیری ها، صحبت ها و رفتارهای آیةالله بهشتی(قدس سره) در عرصه های مختلف و رویکرد عملی ایشان به شعار جاذبه در حد اعلا و دافعه در حد ضرورت، با کمال تعجب می بینیم که در مقاطع مختلف، هیچ تناسبی بین برخوردهای متین و آرام شهید بهشتی با طیف گسترده ی مخالفت ها و شایعات و تهمت هایی که متوجه ایشان می شد، وجود ندارد. شما علت را در چه می بینید؟

بسیاری از مخالفان آیةالله بهشتی، توانایی های او را از زمان قبل از انقلاب می شناختند، اما پس از انقلاب، توانمندی های بسیاری از مبارزین و به ویژه مرحوم بهشتی، علنی و آشکار شد و نقش های متعددی بر عهده ی ایشان قرار گرفت. با همت مرحوم بهشتی و مبارزان دیگر پیرامون امام، تشکل منسجمی شکل گرفت و نوعی وحدت و هم دلی در میان این جمع به وجود آمد که نتایج درخشان وسریعی را به بار آورد. مجلس خبرگان اوج مدیریت و درایت معظم له را به نمایش گذاشت و مخالفان دریافتند که او توانایی های مدیریتی و تشکیلاتی بسیار بالایی دارد، آینده را به روشنی می بیند و آنچه را که در مقام نظر به آن رسیده است، پله پله در جهت تحقق آن ها گام بر می دارد. برای بسیاری از آن ها قابل قبول و تحمل نبود که مرحوم بهشتی بر مناصب کلیدی انقلاب تسلط پیدا کند و همه مسؤولیت هایی را که به شکل طبیعی به او محول می شد، به بهترین نحو انجام دهد؛ بنابراین از سوی گروه ها و افراد گوناگون، تیرهای حمله به جانب ایشان رواند شد. فضای سنگین تبلیغاتی و موج شایعات و تهمت ها حتی بعضی از نزدیکان را به تردید انداخت. تهمت هایی که به ایشان زده می شد، انحصار طلبی بود؛ در حالی که انصافاً در قشر روحانیت و نیز در مقایسه با سایر اقشار، به هیچ وجه چنین شائبه ای بر ایشان وارد نیست. در آغاز، موج سهمگین تبلیغاتی تا حد زیادی موفق بود، اما هرچه به سال 60 نزدیک تر شدیم، این موج فروکش کرد و پس از حادثه 7 تیر، یکسره واژگون شد. مرحوم بهشتی اصالتاً فردی بود که هنگام قرار گرفتن در جمع به شکل طبیعی، رهبری آن جمع به او محول می شد و پیوسته به عنوان مدیر، در کانون توجه قرار داشت. در جامعه از این افراد داشته و داریم که به ویژه در شرایط بحرانی، مورد توجه دیگران قرار می گیرند.

آیا شهید بهشتی دوران قبل از انقلاب، در اندیشه ی کادر سازی برای انقلاب بود و یا بر اساس همان طرح کلی اعتقاد به کار گروهی و تشکیلاتی به تربیت افراد می پرداخت؟

اغلب مبارزین، حتی تا چند ماه قبل از پیروزی انقلاب، وقوع آن را پیش بینی نمی کردند و در مبارزات خود، برنامه ای بیست ساله را مد نظر داشتند. من در سال 55 و 56 که شاه به اصفهان آمد، به میدان نقش جهان رفتم تا ببینم چه خبر است. در آن جا با سیل جمعیتی که برای استقبال از او آمده بودند، مواجه شدم. یأس عجیبی وجودم را فرا گرفت و پیش خود گفتم: تلاش های ما برای چیست؟ وقتی به خانه برگشتم و موضوع را به پدرم گفتم، ایشان لبخندی زد و فرمود: تحلیل مسایل اجتماعی این طور نیست. بسیاری از تحلیل گران، تصورش را هم نمی کردند که رژیم به این سرعت از هم بپاشد. در هر حال برنامه ریزی های مرحوم بهشتی همیشه دراز مدت بود و اعتقاد داشت که افراد باید در میدان عمل آزموده شوند و تکیه ی صرف بر مباحث نظری، کارآمدی عملی دراز مدت را ندارد. ایشان خودش را هم پیوسته در میادین مختلف می آزمود و هنگامی که وارد کار گروهی می شد، چنانچه جمع بر خلاف نظر او رأی می داد، نهایت آمادگی را برای قبول رأی جمع داشت. او توانایی بسیار بالایی در متقاعد کردن دیگران و همراه ساختن آن ها با خود داشت.

آیةالله بهشتی به دلیل سطح علمی بالا، ضوابط حوزوی و دانشگاهی و فعالیت خارج از کشور و احراز مناصب رسمی، دارای تجربه های تشکیلاتی طولانی و بسیار مؤثری بود و دائماً نیز توانایی های خود را محک می زد. نکته ی مهم این که ایشان هرگز از این مناصب و توانایی ها، در جهت تحمیل عقاید خود به جمع بهره نجست. نمونه ی بارز آن، انتخابات دور اول ریاست جمهوری بود که ایشان فردی را در نظر داشت که در فرانسه با او آشنا بود، اما اکثریت اعضای شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی به فرد دیگری رأی دادند و مرحوم بهشتی بدون کوچک ترین بحثی پذیرفت و حتی نظر خود را نیز اعلام نکرد. فایده ی تصمیمات جمعی این است که حتی اگر اشتباهی رخ دهد، به تک تازی های فرد، به ویژه فرد پیش رو، نسبت داده نمی شود. به این مسأله ی مهم هم باید اشاره کرد که پیش تازی هم آداب و حدود و شعور خودش را دارد. فرد پیش تاز نباید به گونه ای حرکت کند که زمانی برگردد و ببیند که اصلاً کسی پشت سرش نیست و معلوم نباشد که او پیش تاز کیست!

مراحل اساسی نهضت و لزوم ایجاد تشکل را از دیدگاه شهید بهشتی ذکر کنید.

شهید بهشتی معتقد به کارهای خطوط اول و دوم بود؛ به این ترتیب که اگر در نهضتی، افراد خط اول، کشته یا دستگیر شدند، افراد خط دوم وارد عمل شوند. از مرداد 57 تا اسفند همان سال، وقتی که سرعت حوادث زیاد شد، این نظریه معنای واقعی خود را پیدا کرد. آیة الله بهشتی سعی داشت همراه با سیر حوادث بر توانایی های خود، در حد مقدور، بیفزاید و هرچه که او تواناتر شد، مقابله با او هم شدت گرفت. یک بار که ایشان از جلسه ی جامعه ی روحانیت مبارز برگشت، آن قدر خسته بود که در بستر دراز کشید و گفت: این شیوه ی کار به هیچ وجه صحیح نیست. کارها بیش از حد به من بستگی پیدا کرده و این به صلاح هیچ کس نیست. شهید بهشتی در حد مقدورات و بسیار واقع بینانه حرکت می کرد و در هر شرایطی که قرار می گرفت، از ملزومات آن وضعیت، بیشترین و بهترین استفاده را می کرد. او هرگز در ارزیابی هیچ چیز و هیچ کس، واقع گریز نبود.

در نظم شهید بهشتی بسیار گفته اند، شما چه نظری در این باره دارید؟

ایشان آدم بسیار منظمی بود. اگر کسی از ایشان می پرسید چه موقع می تواند با او گفت و گو کند، به تقویمش نگاه می کرد و برای مثال می گفت: ساعت 15/4 تا 30/4 روز یکشنبه 15 مهر. در آن روز اگر کسی دیر می رسید، وقت باقیمانده را به شما اختصاص می داد، اما از این که ساعتی خارج از آنچه که برایتان تعیین کرده بود را به شما اختصاص دهد، عذرخواهی می کرد. من الان 49 ساله هستم و چهار سال دیگر به سنی می رسم که ایشان به شهادت رسید. وقتی خودم را با او مقایسه می کنم، می بینم چه تفاوت عظیمی بین بهره وری دو فرد ممکن است وجود داشته باشد. شهید بهشتی در عین حال که اعتقاد راسخ و عمیقی به نظم داشت، به هیچ وجه تشکیلات آهنینی را که با روح و آرمان های اسلامی مغایرت داشته باشد و فرد در آن هویت خود را از دست بدهد و آرا و فرامین از بالا صادر شود را قبول نداشت و به شدت از این شیوه پرهیز می کرد.

پس از شهادت آیةالله بهشتی(قدس سره) چه وضعیتی برای شما پیش آمد؟

اولاً شهرت جزو آفات است، به این معنا که به هر حال محدودیت هایی را برای فرد ایجاد می کند. فردی که شهرت پیدا می کند، به دلیل نگرش خاص اجتماعی نسبت به او، با مشکلاتی رو به رو می شود که یک فرد عادی تجربه نمی کند. پس از شهادت آیةالله بهشتی، خانواده ی ما در معرض نگاه جامعه قرار گرفت. همه ی ما در این سال ها تلاش کردیم به گونه ای رفتار کنیم که اگر چهره ی مثبت تری نسبت به قبل، از خود نشان نمی دهیم، نحوه ی برخورد ما جوری نباشد که حس کنیم اگر ایشان زنده بود به شیوه ی دیگری عمل می کرد، البته لطف خدا هم شامل حال ما بوده که در عرصه های علمی، اقتصادی و اجتماعی، اصولی را ترسیم نماییم و در همان چارچوبی حرکت کنیم که برگرفته از تلقی ایشان است.

پس از شهادت، چه قدر آثار ایشان را نقد کردید؟

مرحوم بهشتی اجازه نقد به ما و دیگران می داد و به هیچ وجه سرسپردگی را تشویق و تقویت نمی کرد. او در مورد تابعیت محض و مطلق دغدغه داشت و حتی در مورد کسانی که بزرگ بودند و جایگاه ارزشمندی داشتند، فارغ از دید واقع بینانه و منتقدانه نبود. در ظرف 25 سال گذشته، ابعاد مختلفی از ایشان که به علت نزدیکی بیش از اندازه با او برایم مبهم و نامعلوم مانده بود، آشکار شد، و چند لایه بودن شخصیت او، انصافاً برایم اعجاب آور است. من واقعاً متحیرم که چگونه می شود در ظرف یک زندگی کوتاه 53 ساله، تا این حد بعد و تأثیر داشت.([1])

سوتیتر

* ایشان معتقد بود که بدون علم و آگاهی و تفکر و تعمق، هیچ کاری ارزشمند نیست.

* فضای سنگین تبلیغاتی و موج شایعات و تهمت ها حتی بعضی از نزدیکان را به تردید انداخت. تهمت هایی که به ایشان زده می شد، انحصار طلبی بود؛ در حالی که انصافاً در قشر روحانیت و نیز در مقایسه با سایر اقشار، به هیچ وجه چنین شائبه ای بر ایشان وارد نیست.

[1]. ماهنامه یاران شاهد، یادمان هفتم تیر 1385، سال روز شهادت شهید مظلوم آیةالله بهشتی(قدس سره) و یارانش، ص 30 ـ 28 .

کلمات کلیدی
جمع  |  انقلاب  |  شهید بهشتی  |  شهادت شهید مظلوم آیةالله بهشتی  |  آیةالله بهشتی  |  فرزند شهید مظلوم آیةالله بهشتی  |  شهادت آیةالله بهشتی  |  سید محمدرضا بهشتی فرزند شهید  | 
لینک کوتاه :