×

کاریکاتور مقاومت


تعداد بازدید : 1065     تاریخ درج : 1390/08/08

60

مصاحبه با «سید مسعود شجاعی»

وقتی با «سید مسعود شجاعی» تماس گرفتیم و موضوع مصاحبه را با او در میان گذاشتیم، با روی باز پذیرفت. محل مصاحبه در طبقة دوم ساختمان «ایران کارتون»، اتاق کار کوچک او بود که پر بود از لوح های تقدیر و جوایزی که در مسابقات مختلف کاریکاتور کسب نموده است. در پاسخ به سؤالاتمان با همان روحیة خاص خودش شروع به صحبت کرد. بیش تر علاقه داشت تا با مصداق های عینی، منظورش را بیان کند و در بین مصاحبه با ارجاع به سایت ها، گفته هایش را مستند می کرد. با این مقدمه می پردازیم به اصل صحبت های مسئول «خانة کاریکاتور ایران» که حاصل گفت وگوی دو ساعتة ما با اوست.

پیام امام(ره) به هنرمندان؛ منشور هنر دینی

وقتی می خواهیم از «کاریکاتور مقاومت» سخن بگوییم، باید نگاهی به پیام امام(ره) به هنرمندان بیندازیم. امام(ره) می فرمایند: «هنر در مدرسة عشق، نشان دهندة نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی است. هنر در عرفان اسلامی، ترسیم روشن عدالت، شرافت و انصاف، و تجسیم تلخ کامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول است...»1

در جای جای این پیام می توان مؤلفه های کاریکاتور مقاومت را دید. این که کاریکاتورهایی که توسط هنرمند کشیده می شود، نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، سیاسی، نظامی، فرهنگی و... را نشان دهد و کاریکاتوریست خودش را از مردم جدا نداند. البته این هزینه دارد، سختی دارد.

امام در این پیام، نوعی از هنر را مطرح می کنند که من از آن به عنوان هنر دینی و فطری نام می برم و معتقدم هنر دینی، هنری است که معطوف به فطرت انسان هاست و از ویژگی های این هنر، جهانی بودن آن است.

چرا هولوکاست؟

برای روشن تر شدن بحث، وارد مصداق ها می شوم. در سال 1384 در یکی از روزنامه های دانمارکی، طرح های توهین آمیزی نسبت به پیامبر اسلام(ص) منتشر شد. ما به این نتیجه رسیدیم که دست صهیونیست ها در کار است؛ از این رو بر آن شدیم تا پاسخ این کار را با برگزاری مسابقة کاریکاتوری در سطح بین المللی دربارة هولوکاست بدهیم. ما هولوکاست را پاشنه آشیل اسرائیل و صهیونیست ها می دانیم و معتقدیم که دولت جعلی اسرائیل به بهانه هولوکاست تشکیل شده است. آن ها حساسیت زیادی روی این مسأله دارند؛ حتی شک به وجود هولوکاست، عواقب ناخوش آیندی از نظر قانونی در غرب دارد.

تلاش ها و کارهای بسیاری توسط محققان انجام شده که نشان می دهد، هولوکاست افسانه ای بیش نیست. مثلاً پروفسور «فوریسون»، نویسنده و محقق برجستة فرانسوی، پس از چهارده سال مطالعة شخصی و چهار سال تحقیق، به این نتیجه رسید که هولوکاست یک دروغ بزرگ تاریخی است. او در بازدید از اردوگاه هایی هم چون «آشویتس»، به گفتة خودش، نتوانست حتی یک مدرک در تأیید قتل عام یهودیان بیابد و در این باره می گوید: «آن چه یافتم، تعداد بی شماری مدارک مجعول بود.»

او در پی اعلام این نظر، مورد آزار و اذیت و سرانجام محاکمه قرار گرفت، که این نشان می دهد، شعار آزادی بیان فقط تا جایی است که به منافع آن ها لطمه نخورد؛ وگرنه به شدیدترین وجه با آن برخورد می کنند.

هم چنین می توان به «فرد لوشتر»، متخصص آمریکایی، اشاره کرد که وی نیز پس از بررسی اتاق های گاز این اردوگاه ها، به این نتیجه رسید که حتی یک ذرة کوچک از ترکیب سیانور که گفته می شود به عنوان سم در آشویتس برای کشتار یهودیان استفاده شده است، وجود ندارد. او می گوید، با فرض درست بودن ادعای کشتار یهودیان در اتاق های گاز، با توجه به امکانات موجود در آن جا، شصت وهشت سال زمان لازم بوده تا شش میلیون یهودی را در اتاق گاز بکشند!

از همین رو ما در مسابقه، سه سؤال طرح کردیم و از هنرمندان خواستیم تا جواب آن ها را در قالب تصویر برای ما ارسال کنند. اول این که چرا وقتی صحبت از هولوکاست است، آزادی بیان در غرب فراموش می شود؟ دوم این که جنگ جهانی دوم را آلمان ها شروع کردند و مسلمانان و فلسطینی ها نقشی در آن نداشتند، با فرض درست بودن ادعای هولوکاست، چرا فلسطینی ها باید تاوان آن را بدهند؟ و سوال سوم این که تکلیف هولوکاست های واقعی در افغانستان و عراق «گوانتانومو» و «ابوغریب» چه می شود؟ (چون هولوکاست، به معنای کشتارجمعی است و از این رو به کشتار جمعی هیروشیما و ناکازاکی هم «اتمیک هولوکاست» می گویند. )

هولوکاست، مهم تر از پیغمبران!

قرار بود در یک کنفرانس خبری، کار را به طور رسمی آغاز کنیم. سالن پر بود از خبرنگاران داخلی و خارجی. مخصوصا این که خبرنگاران خارجی روی هولوکاست خیلی حساس بودند و می پرسیدند: «چرا هولوکاست؟!»

خبرنگاری بود از «بی. بی. سی» که حرف ابلهانه ای زد. او گفت: «آقای شجاعی! چرا کاریکاتور هولوکاست؟! اگر به پیغمبر شما توهین کرده اند، به پیغمبرشان توهین کنید، دیگر چرا هولوکاست را زیر سوال می برید؟!» این بیان کنندة تقدس هولوکاست نزد آن هاست؛ به طوری که حاضرند به پیغمبرشان توهین شود، ولی به هولوکاست نه.

فشار از داخل و خارج...

در ابتدا با طرح این موضوع، واکنش های نامناسبی از سوی برخی مسئولان داخلی با ما صورت گرفت و حتی از ما خواستند تا موضوع را عوض کنیم؛ وگرنه از ما قطع حمایت می کنند. ولی چون راه برایمان روشن بود، توجهی نکردیم و ادامه دادیم. فراخوان برگزاری مسابقة بین المللی هولوکاست را گذاشتیم روی سایت «ایران کارتون». نخستین کسی که کار فرستاد، آقایی بود از استرالیا به نام «میشل لویینگ». کار ایشان طرحی بود با دو فریم. فریم اول، سر در بازداشتگاه آشویتس در زمان جنگ جهانی را نشان می داد که روی آن نوشته بود: «کار برای زندگی» و در فریم دوم، در حالی که هواپیماهای اسرائیلی در حال بمباران بودند، روی سر در نوشته شده بود: «جنگ برای زندگی.»

روز بعد از این که طرح را روی سایت گذاشتیم، ایمیلی از طرف آقای لویینگ دریافت کردیم به این مضمون: «من این جا تحت شرایط خیلی سختی ام. ادارة امنیتی استرالیا در این رابطه من را احضار کرده و مورد بازجویی قرار داده است. من مورد بازخواست قرار گرفته ام، اگر ممکن است، کاریکاتور را از روی سایت بردارید.» ما اظهار تأسف کردیم و گفتیم، همین الآن هم کار شما را ده ها سایت برداشته و کار کرده اند؛ با این حال، ما کار را برمی داریم، اما این در سابقة تاریخی مسابقه و سایت می ماند.

دلمان شکست، ولی خُب، راضی هم نبودیم که کسی به زحمت بیفتد. همین که کار را فرستاده بود، برای ما ارزش داشت، ولی نگران شدیم که لابی های صهیونیستی این قدر قوی اند. از داخل کشور این طور، از خارج کشور هم طور دیگر. خیلی برایمان عجیب بود. از طرفی هم خوشحال شدیم که نقطه ضعف دشمن را درست هدف گرفته ایم.

عزت از جانب خداست

در اثنای فشار لابی های صهیونیسیتی، اتفاق بزرگی افتاد و ما مصداق آیة « و مکروا مکر االله...» را به چشم دیدیم و آن این بود که کاریکاتوریستی به اسم «کارلوس لتوف» از برزیل کاری برای ما فرستاد و عنوان کرد: «من به دنبال حقیقتی بودم، این حقیقت را در سایت ایران کارتون و در این مسابقه پیدا کردم.»

با توجه به جریان آقای لویینگ به او گفتیم که می خواهیم کار شما را روی سایت بگذاریم، فردا روزی نگویید که کار من را بردارید؛ که باعث آبروریزی می شود.

گفت: «من تحت فشار قرار می گیرم، ولی چون به حقیقتی اعتقاد دارم، از هیچ چیزی ترس ندارم و دنبال جایزه هم نیستم. اگر ممکن است، فقط یک چفیه فلسطینی برای من بفرستید که برای من خیلی باارزش است.»

ما هم برایش فرستادیم. بعد از این که کار لتوف روی سایت گذاشته شد، تهاجم علیه او شروع شد. روزنامة اسرائیلی «هاآرتص»، او را به مرگ تهدید کرد و همین سبب خیر شد؛ زیرا به یک باره جمع بسیاری از هنرمندان برزیلی در حمایت از لتوف، و علیه کسانی که او را تهدید کرده بودند، در مسابقه شرکت کردند و برای ما کاریکاتور فرستادند. آن ها به صهیونیست ها اعلام کرده بودند که نام ما را هم به آن لیست مرگ اضافه کنید و حالا دیگر با یک نفر طرف نیستید. بنابراین اولین خط شکن های این مسابقه، برزیلی ها شدند و بعد از این بود که کارها همین طور به دستمان می رسید.

تطمیع، تهدید، تخریب و...

اسرائیلی ها شاکی شدند که پاشنة آشیل شان (هولوکاست) هدف قرار گرفته است. اول از در مذاکره درآمدند و گفتند: «بیا به دانمارک، بنشینیم و با هم مذاکره کنیم.»

پی گیری که کردم، دیدم کسی که مرا دعوت کرده است، عکسی با «رانان لوری» دارد و برای همین درخواستش را رد کردم. وقتی از مذاکره ناامید شدند، تهدید کردند به مرگ. گفتند: «می کشیمت.»

ما هم آدرس و ساعت کاری دفتر ایران کارتون را برایشان فرستادیم و گفتیم، تشریف بیاورید، برای هر نوع اقدام تروریستی در خدمتیم! وقتی از این حیله هم نتیجه نگرفتند، ما را محکوم کردند به یهود ستیزی و نئونازیسم. یعنی تلاش کردند برای تخریب ما. فضایی ایجاد کردند که یک بار نمایندة کلیمیان در مجلس، با نامه و تلفن تماس گرفت و گفت: «شنیده ام که کار ضد یهودی انجام داده اید!؟»

گفتیم: «شما تشریف بیاورید، تمام طرح های ضد صهیونیستی است.» که البته بعد از آن هم دیگر خبری نشد.

کارهای کثیف و مذبوحانة دیگری هم انجام دادند. مثلاً یک سری کاریکاتور کار کردند که شرمم می آید بگویم و اعلام کردند که این ها را ایران کارتون کار کرده است. یا این که گفتند: «مسابقه کاریکاتوری با موضوع یهودی ستیزی برگزار می کنیم که جایزه اش چند برابر مسابقة هولوکاست باشد و همة دنیا هم پشتیبانی می کند.»

که البته تا کنون خبری نشده است؛ چون کسی را ندارند. چند تا کاریکاتوریستی هم که اسرائیل دارد، همه را با پول از روسیه خریده و برده تا برایش کار کنند. اصلاً توی اسرائیل آدم ندارند. (آدم در هر دو معنا!)، تا کاریکاتوریست داشته باشند!

«فاستقم کما امرت»

در ادامة تخریب سایت ایران کارتون را هک کردند. مسئول سایت یکی از دوستان در آمریکا بود که وقتی این جریان ها پیش آمد، گفت: «من دیگر نمی توانم مسئول سایت باشم؛ چون این جا برای من وضعیت خیلی سخت می شود.»

که ما هم سایت را دادیم به یکی از بچه های معتقد و آن را با چند لایة حفاظتی به جای دیگری منتقل کرده و دوباره راه اندازی کردیم. هم زمان سه سایت دیگر «عدالتخانه، شریف نیوز» و یک سایت دیگر را هم معرفی نموده و اعلام کردیم: «به ازای هر یک سایتی که از ما هک کنید، سه سایت دیگر معرفی و جای گزین می کنیم.»

این موقع بود که دیگر مستأصل شدند. وضعیت دیوانه کننده ای برای صهیونیست ها پیش آمده بود که از کامنت ها و پیغام هایی که برای ما می فرستادند، کاملا مشخص بود.

کوفی عنان: شرمسارم...

پس از مسابقه، نمایشگاهی هم از آثار ارسالی در موزة «هنرهای معاصر فلسطین» برگزار کردیم؛2 یعنی در همان محل سفارت سابق اسرائیل. هم زمان با برگزاری نمایشگاه، کوفی عنان، دبیر کل وقت سازمان ملل، به ایران آمد. اولین صحبتی که کرد گفته بود: «من شرمسارم از این که به کشوری می آیم که نمایشگاهی دربارة هولوکاست در آن برپا شده است...»

ما وقتی این را شنیدیم، سریعا پیغامی به صورت شفاهی و مکتوب با این مضمون برایش فرستادیم: «اول از نمایشگاه بازدید کنید و بعد اظهار شرمساری کنید. چون در این نمایشگاه چیزی جز ظلمی که بر علیه مردم فلسطین می شود، چیز دیگری نمی بینید؛ اصلا بحث هولوکاست نیست، بحث اسرائیل است.»

که البته نیامد.

عدو شود باعث خیر، اگر...

از تأثیرات و برکات مسابقة هولوکاست، می توان به ایجاد ارتباط بین هنرمندان کشورهای مختلفی اشاره کرد که دغدغة مشترکی دارند و ما تلاش کرده ایم این فضا را در ایران کارتون ایجاد کنیم که به جای منزوی شدن هنرمندان ارزشی، باعث عزت آن ها شده است. مثلا خود من، پس از برگزاری مسابقه، به بیست و دو کشور، ممنوع الورود شدم؛ ولی در مقابل، جبهة دیگری شکل گرفت و فرصت های بسیار دیگری پیش آمد. به عنوان مثال، بعد از آن جریان ها من سفرهای زیادی به آمریکای لاتین، ترکیه، چین، یونان و ... داشتم؛ از جمله دو بار به برزیل دعوت شده ام؛ یک بار در سال 2009، برای داوری دو مسابقه و امسال هم برای داوری یک مسابقه و برپایی نمایشگاهی در یکی از شهرهای برزیل با موضوع توصیه به سربازان آمریکایی. جالب این که کاریکاتوریست های برزیلی، بیش تر کاتولیک هستند، اما فطرت و اندیشة دینی شان بیدار است. این همان چیزی است که امام از آن به صدور انقلاب تعبیر کردند؛ انقلابی که در قلب ها جای می گیرد و باعث دگرگونی احوال می شود. این انقلاب آن جا اتفاق افتاد.

کاریکاتورهایی با بوی یاس!

کاریکاتوریست ها قشر فرهیخته ای هستند. البته در همة رشته های هنری، فرهیختگی وجود دارد، ولی کاریکاتوریست نوعی دقت نظر و شامة خاص دارد که در مقایسه با سایر هنرمندان، قوی تر است. مثلا در بعضی هنرها بیش تر، احساس حاکم است و در بعضی دیگر، سفارش؛ ولی در کاریکاتور، بیش تر استدلال های منطقی مطرح است.

وقتی به کارهایی که برای مسابقة هولوکاست فرستاده شده است، نگاه می کنیم، می بینیم که از جاهای مختلف دنیا هستند؛ چین، برزیل، آمریکا، قزاقستان، ایتالیا، اردن، فرانسه، کویت، عربستان و...

کاریکاتورهایی که برای ما در مسابقة هولوکاست ارسال شد، هم به لحاظ هنری قوی هستند و هم همگی تأثیرگذار و با عشق هستند. می توان ویژگی مشترک همة این کارها را «ستارة داوود» دانست که اشاره دارد به صهیونیستی بودن جریان هولوکاست از نظر این هنرمندان.

من زمان جنگ عکاسی می کردم. در «کربلای 1»، عکسی گرفتم از پسر نوجوانی که صورتش از دود باروت سیاه شده و پر از ترکش بود. عکس را که گرفتم، چند لحظه بعد، پسرک افتاد. وقتی بلندش کردم تا در کنار شهدای دیگر در معراج الشهدا بگذارم به جای باروت، بوی گل یاس می داد. وقتی هم که مسابقة هولوکاست برگزار شد، همان حس در من ایجاد شد. گاهی کاریکاتورها را می بویم تا ببینم بوی یاس می دهند یا نه؟!

مهد آزادی و هولوکاست

چند کاریکاتور از فرانسه به دستمان رسید. فرانسه قوانین سختی در این رابطه دارد؛ به نحوی که هرکس باعث شک و تردید در مسألة هولوکاست شود، به جریمة نقدی و حبس محکوم می شود؛ برای همین ما برای این آثار، از نام مستعار استفاده کردیم. بر اساس سبک کاری این کاریکاتوریست ها، مأموران فرانسه توانستند یکی از آن ها را شناسایی و مجازات نمایند. خیلی از کاریکاتوریست ها را وقتی به توانمندی خاصی می رسند، بدون امضا هم می توان تشخیص داد؛ یعنی صاحب سبک می شوند. به هر شکل، او را شناسایی کردند. این کاریکاتورها مربوط به خانم مسنی بود که خیلی هم اذیتش کردند. من بعدها باخبر شدم و خیلی هم ناراحت شدم، ولی از دست هیچ کس کاری برنمی آمد. اما به هر حال، او اجرش را از خدا می گیرد؛ زیرا در راهی قدم گذاشت که ارزش دارد.

هم دلی مردم دنیا

در این اتفاق، ما حس جبهه را دیدیم، مقاومت را دیدیم. ما هم دلی مردم دنیا را دیدیم. در این اتفاق دیدیم که فطرتی که خداوند در وجود همة آدم ها به ودیعه گذاشته است، تنها مربوط به ما مسلمان ها نیست؛ بلکه در مردم همه جای دنیا این فطرت هست و کافی است تا تلنگری بخورد و بیدار شود.

صهیونیسم در یونان

من چندبار به یونان دعوت شدم. یک بار از من دعوت شد تا با توجه به تجربه ای که در برگزاری مسابقات با کیفیت بالایی؛ هم چون دوسالانة «کاریکاتور تهران» داشتم، مسابقه ای را برای یونانی ها طراحی کنم. در مدتی که در یونان بودم، یکی از پر تیراژترین نشریات یونان باعنوان «آفترو پدیا» ضمن انجام مصاحبه با من، عکاسی را به همراهم فرستاد تا یک روز تمام، در لوکیشن های مختلف شهر آتن، از من عکس بگیرد تا به همراه مصاحبه با تعاریف آن چنانی، در نشریه به چاپ برساند. این مسابقه هم زمان شد با برگزاری مسابقة هولوکاست از سوی ما. وقتی که برای داوری مسابقة «گریک کارتون» مجددا به یونان رفتم، این بار همین نشریه نوشت: «سید مسعود شجاعی، اصلا هنرمند نیست!»

این امر نشان دهندة این است که لابی های صهیونیستی قوی کار می کنند و با پول همه چیز را می خرند.

«رانان لوری»

کاریکاتوریستی است به نام «رانان لوری» که پشت پردة توهین به پیامبر(ص) هم به او مربوط می شود. از لحاظ هنری هم کارهایش محلی از اعراب ندارد. کاریکاتوریستی است که همه خوب می شناسندش. کارهایش را می توان کپی دست چندم آثار «دیوید لیوین» کاریکاتوریست مشهور آمریکایی که بسیاری از کاریکاتوریست ها از او به عنوان غول کاریکاتور یاد می کنند دانست.

رانان لوری یک صهیونیست تمام عیار است و حتی در سایت شخصی اش عکس های مشترکش را با سران رژیم صهیونیستی و یا با لباس نظامی و پشت مسلسل در حال فتح تلاویو در زمان اشغال فلسطین، بهار 1948 به نمایش گذاشته است. نکتة جالب این که در سازمان ملل، جایزه ای به نام او ایجاد شده است، مسابقة کاریکاتوری، هر ساله برگزار شده و به برندگان، از پول ملت ها جایزه داده می شود و لوح تقدیر مسابقه نیز با امضای دبیر کل سازمان ملل همراه است. این نشان می دهد که صهیونیست ها چه قدر در سازمان ملل نفوذ کرده اند. رانان لوری در سایت خود در کنار عکس هایی که با سران رژیم صهیونیستی گرفته است، عکس هایی هم با کوفی عنان و «مون» قرار داده است.

کاریکاتوریستی به نام «رائد خلیل» از سوریه که شیعه هم هست، در مسابقة رانان لوری شرکت کرد و برنده شد. ما به او اعلام کردیم که تو در مسابقه ای شرکت کرده ای که به نام یک صهیونیست برپا می شود. رائد خلیل هم با شجاعت آمد و جایزه اش را پس داد. بعدها وقتی برای کاری به سوریه رفتم، او مرا به خانه اش برد و گفت: «خانة خودتان است.»

وقتی گفتم: «مثل ما تعارف می کنی!»

گفت: «نه! واقعا می گویم که خانه مال تو است؛ چون تو بودی که باعث شدی من جایزه را پس بدهم و برای همین «بشار اسد» این خانه را به من هدیه داد.»

بسیاری دیگر نیز مانند رائد خلیل هستند که از روی بی اطلاعی در چنین مسابقاتی شرکت می کنند و ناخواسته به اهداف صهیونیست ها کمک می کنند. تلاش ما این است که این افراد را آگاه کنیم.

بی توجهی مسئولان

وقتی به جبهة روبه رو نگاه می کنیم، می بینیم که چه طور از اندیشة باطلشان حمایت و پشتیبانی می کنند؛ پشتیبانی مالی، رسانه ای و... در مقابل، با وجود این که ما توقعی نداریم، تقریبا هیچ کدام از مسئولین مملکتی در رابطه با مسابقاتی که برگزار کردیم، هیچ گونه تقدیر و تشکری نکردند. شاید برخی می ترسند که اگر از ما حمایت کنند، نتوانند به برخی کشورها سفر کنند و مانند من ممنوع الورود بشوند، اما باید اشاره کنم که مسئولان فعلی ارشاد، ارزشی و فهیم هستند و تعامل خوبی با ما دارند.

بحث جنگ نرم خیلی مطرح است و خیلی هم دارند علیه ما هزینه می کنند. همان طور که مقام معظم رهبری هم اشاره کردند، هیچ کشوری را در دنیا نمی توان پیدا کرد که این همه رسانه، ماهواره و کانال تلویزیونی علیه اش شب و روز برنامه پخش کنند. باید حواسمان را جمع کرده و برای مقابله برنامه ریزی کنیم. البته از یک طرف هم باعث خوشحالی است؛ به خاطر این که امام(ره) می فرمودند، هر موقع دشمن از ما بدگویی کند، باید بدانیم که کارمان درست است و هر وقت که دشمن از ما خوب گفت، باید بدانیم یک جای کارمان لنگ است.

به هر شکل باید خوب کار کرد و این، نیاز به حمایت دارد.

مسیر سخت است

ممکن است مسیر، مسیر سختی به نظر بیاید، شرایط عجیب و غریبی پیش بیاید. ممکن است یک جاهایی گرفتار انفعال بشویم، اما برای این که بفهمیم در راه درست هستیم یا نه، باید به دلمان رجوع کنیم. به قول حاج آقا «قرائتی» ببینیم خودمان از خودمان راضی هستیم؟

در برگزاری مسابقة هولوکاست، خیلی به ما از داخل و خارج فشار وارد شد، اما ما باز ننشستیم و کارمان را ادامه دادیم و حاصل کار، برگزاری مسابقات دیگری چون سه دوره مسابقة «فلسطینی خانه ندارد»، مسابقة «اشغال» و مسابقة «غزه» است که همگی با استقبال خوب هنرمندان کشورهای مختلف مواجه شد.

پی نوشت ها:

(1) امام خمینی(ره) 30ا/6/1360

(2) در برپای این نمایشگاه، عزیزان زیادی ما را یاری دادند که جا دارد از همة آن ها؛ به ویژه آقایان «صفار هرندی، محمدحسین نیرومند» و خانم «محبوبه پلنگی» تشکر کنم.

کلمات کلیدی
ران  |  مسابقه  |  صهیونیست  |  هنر  |  مصاحبه  |  کاریکاتور  |  هولوکاست  |  مسابقة هولوکاست  | 
لینک کوتاه :