×

رابطه حق و تکلیف در دولت مهدوی

آیا در دولت مهدوی نیز بحث حق و تکلیف مطرح است نظام سیاسی مهدوی برای شهروندان دینی بر می آید این است که رابطه حق و تکلیف دو طرفه است یک سری حقوق دولت بر مردم پرسشی که هست این که، آیا دولت مهدوی نیز خود را مکلف در برابر حقوق شهروندان برای این نظام سیاسی آرمانی، یک سری حقوق و تکالیف تعریف شده است که در نوشتار حقوقی که دولت بر مردم دارد عمدتا حقوق سیاسی- نظامی است که به چند مورد به طور اولین حق دولت مهدوی حق اطاعت و فرمانبری است امام باقر علیه السلام می فرماید: «فمن اطاعه است که امام بر امت دارد در دولت مهدوی نیز نبست به وفاداری در بیعت اشاره شده است و این حقی است که دولت مهدوی بر مردم دارد امام صادق علیه السلام می فرماید: «اذا اذن الله بیعت یکی از حقوقی است که امام بر امت دارد و در نظام مهدوی این وفاداری به - حقوق مردم و تکلیف دولت مهدوی وقتی از حقوق و تکالیف دولت مهدوی بحث می شود لازم است مستند به منابع و متون دینی این است که در قلمرو حکومت آنها دادگری برقرار باشد و رابطه حاکم و مردم رابطه ای مساله عدل گستری در دولت مهدوی یکی از فلسفه های اصلی تاخیر ظهور آن حضرت است تا دولت مهدوی آخرین پناه بشریت است که برای تحقق آرزوی دیرینه شان که همان عدالت باشد حکومتی خود یکی از وظایف را که برای حکومت دینی تعریف می کند بحث رفاه عمومی است.

چکیده ماشینی


تعداد بازدید : 2372     تاریخ درج : 1390/08/08

33

چکیده: [1]

نوشتار حاضر، در پی دریافت پاسخ به این پرسش است که هر نظام سیاسی برای تبین رابطه حق و تکلیف، معیارها و مرزهای مشخصی دارد که در پرتو آن حقوق و تکلیف دولت و شهروندان تبیین می شود.

آیا در دولت مهدوی نیز بحث حق و تکلیف مطرح است نظام سیاسی مهدوی برای شهروندان حقوق قایل است؟ یا اینکه دولت مهدوی صرفاً دولت اقتدارگرا و تکلیف محور است و شهروندان فقط مکلف اند که از نظام حاکم اطاعت نمایند؟

برای دریافت پاسخ، بدون پیش داوری و تحمیل یافته های ذهنی خود بر تفکر مهدویت، باید به ادله و روایات و برخی آیات قرآن کریم متمسک شد که آنچه از روایات و آموزهای دینی بر می آید این است که رابطه حق و تکلیف دو طرفه است یک سری حقوق دولت بر مردم دارد که مردم ملزم اند آن را رعایت کنند تا دولت با همکاری، همراهی و هم دلی مردم بتواند اهداف و برنامه های اصلاحی را که دارد به انجام برساند حقوقی مانند حق اطاعت، حق بیعت و وفاء به بیعت و حق اجابت در فراخوان های عمومی و دعوت به همکاری... از زمره حقوقی است که دولت بر مردم دارد.

ولی متقابلا، مردم نیز حقوقی بر دولت مهدوی دارند که دولت مکلف است آن را برآورده نماید مانند برقراری عدالت، امنیت، فراهم سازی بستر مناسب برای تعلیم و تربیت، ایجاد رفاه و آسایش، مبازره با فقر اقتصادی و فرهنگی و تبعیضات ناروای اجتماعی و رشد عقلانیت و اخلاق و پرورش فضایل انسانی...

واژگان کلیدی: حق، تکلیف، دولت و مهدویت عدالت، امنیت و اطاعت، بیعت.

مقدمه:

از گذشته دور، وقتی، بشر بر اساس درک عقلانی، ضرورت، زندگی جمعی و جامعه سیاسی سازمان یافته را پذیرفت، مردم به دو گروه حاکم و رعیت، فرمان روا و فرمان بردار تقسیم شدند، از همان موقع مساله، حق و تکلیف مطرح گردید از طرفی حکومت برای اعمال حاکمیت، سلطه و اقتدار خود نیازمند بسط ید و قدرت سیاسی بود که از لوازم آن این که، مردم حق را برای حکومت قایل شوند و خود را در مقابل حکومت مکلف احساس نمایند. و از طرفی دیگر چون خاصیت قدرت، طغیان گری و فساد است و مردم در خطر طعمه قدرت طلبان قرار دارند حس برتری جویی و قدرت طلبی حاکمان ممکن است مردم را به عنوان برده و بنده در اختیار حاکم قرار دهد.

این جاست که مساله حقوق عمومی و آزادیهای فردی مطرح می شود ودولت ها مکلف و ملزم می گردند که، حدود و حریم آزادی های فردی را رعایت نمایند و خود را مطلق العنان احساس نکند، از طرفی دیگر شهروندان نیز باید مراقب باشند به بهانه ی آزادیهای فردی، هنجارشکنی نکرده به حقوق عمومی تجاوز ننمایند.

بدین صورت بحث حق و تکلیف مطرح می گردد، چون حق از مفاهیم «ذات الاضافه» است که قوامش به دو طرف است ذی حق «من له الحق» و مکلف «من علیه الحق» کسیکه مکلف است حق را رعایت کند

هر نظام سیاسی با این پرسش مواجه است که چگونه رابطه حق و تکلیف را تبیین نماید، نظام سیاسی اسلام، با گرایش مهدویت نیز در زمینه حفظ حقوق و تکالیف دولت و شهروندان راهکار مناسبی را فراروی مردم قرار داده است.

پرسشی که هست این که، آیا دولت مهدوی نیز خود را مکلف در برابر حقوق شهروندان می داند تا به مطالبات و نیازمندی های آنان رسیدگی نماید یا اینکه دولتی اقتدارگرا و تکلیف محور است و مردم فقط مکلف اند. نه ذی حق؟

واژه شناسی و تبین مفاهیم:

حق ریشه ی عربی دارد که در لغت عرب به صورت مصدر یا صفت مشبه در معانی مختلفی چون خلاف باطل، ضد باطل و به معنای صحیح و ثابت آمده است[2] و به معنای ثبوت، صحت و صدق نیز آمده است[3] و در فارسی نیز به معانی بسیاری مانند راستی، درستی عدل و داد ، نصیب و بهره، سزاواری و شایستگی به کار رفته است.[4]

یکی از نویسندگان در باره تبیین مفهوم حق چنین می نویسد: حق یک معنای جامع دارد و چند معنای خاص؛ معنای جامع آن مشترک میان همه معانی است، که اگر به شکل مصدری استعمال شود، به معنای «ثبوت» است و اگر به صورت وصفی به کار رود به معنای (ثابت)می باشد. و معانی خاص و جزئی آن، که از راه تقابل فهمیده می شود بدین قرار است[5] که، گاهی حق در برابر باطل قرار می گیرد مثل «جاء الحق و ذهق الباطل»[6] و «قل جاء الحق و ما یبدوء الباطل و ما یعید»[7] و گاهی در برابر ضلال و گمراهی قرار می گیرد مثل: «ما بعد الحق الا الضلال»[8] و گاهی در مقابل سحر و جادو می اید که مصداق باطل هستند مثل «ماء جتم به السحر ان الله سیبطله»[9] و گاهی در مقابل هوای نفس است مثل «ولو اتبع الحق اهواهم لفسدت السموات والارض»[10]

حق در اصطلاح عبارت است از توانایی که شخص بر چیزی یا بر کسی داشته باشد اصل این است که حق قابل انتقال به غیر و نیز قابل اسقاط است ممکن است حقی مشاع باشد.

در نظام حقوقی، واژه حقوق، جمع حق است و کار بردهای متفاوت و گوناگون دارد:

الف) «حقوق» به مجموع قواعد و مقررات الزامی گفته می شود که حاکم بر روابط افراد جامعه و تنظیم کننده روابط اجتماعی است. حقوق در این معنا به عنوان حقوق ذاتی نیز می باشد. و از آنجائی که روابط اجتماعی، چهره های گوناگون و متنوعی دارد، حقوق یعنی قواعد و مقررات حاکم بر روابط اجتماعی قلمرو گسترده ای پیدا می کند... واژه حقوق در این معنا همیشه به صورت جمع به کار می رود و مفرد ندارد.[11]

ب) واژه حقوق در کاربرد دیگر، به امتیازات و اختیاراتی گفته می شود که افراد جامعه از آن برخوردارند، مانند حق مالکیت، آزادی، حق رای و ... حقوق در این مفهوم هم به صورت جمع و هم به صورت مفرد (حق) به کار می رود.[12] و گاهی از آن به حقوق فردی تعبیر می شود واژه حقوق در تعابیر حقوق و آزادیهای عمومی، حقوق ملت حقوق و تکالیف مردم و مانند آن به همین معناست.[13]

2- تکلیف در لغت فرمان به کاری دادن، حکم به اجرای امری کردن و زحمت دادن[14] و از تصریح لغت شناسان عربی و فارسی استفاده می شود در معنای تکلیف دو عنصر نهفته است یکی بعث و وادار نمودن، دیگری مشقت و زحمت و در اصطلاح عبارت از انجام فعل یا ترک فعلی است که قانون گذار فرد را ملزم کرده است و هرگاه بر خلاف آن رفتار نماید به جزایی که در خور آن است، دچار می گردد.[15] به بیان دیگر کلیه الزامات قانون را می توان تکلیف نامید[16] و الزامات قانون گاهی در قالب امر است، مثل اینکه خداوند امر فرموده است که باید مرد نفقه زن و همسرش را بدهد این یک تکلیف قانونی به عهده شوهر و یک حق قانونی برای زن است که در صورت خود داری از پرداخت می تواند شکایت نماید و گاهی تکلیف در قالب نهی است مثلا خداوند فرموده است که نباید سرقت یا خیانت در امانت و یا کلاهبرداری کرد و اگر کسی مرتکب این قانون شکنی گردد مجازات می گردد این نهی ایجاد تکلیف می کند برای تحقق هر تکلیف، دست کم سه رکن اساسی لازم است.

اول: مکلف یعنی کسی که ملزم به انجام یا ترک امر معینی شده است.

دوم: مورد تکلیف و آن امری است که باید شخص مکلف به جا آورد یا تر ک نماید.

سوم: رابطه حقوقی یعنی رابطه تصوری و اعتباری که بین مکلف و مورد تکلیف وجود دارد. محتوای این رابطه اعتباری، همان الزام و اجبار است علاوه بر این سه رکن برخی حقوقدانان ضمانت اجراء و جزای مناسب برای تخلف را نیز از ارکان تکلیف دانسته اند.[17]

3- دولت: جمع آن دول به معنای استیلاء است و به شهری که دارای حاکمیت و استقلال سیاسی باشد می گویند دولت دارد.[18]

و در اصطلاح دولت و حکومت از قدیمی ترین مفاهیم سیاسی است که در معانی متفاوت کاربرد دارد:

الف) دولت به معنای کشور که عبارت است از اجتماع انسان ها در سرزمینی مشخص با حکومتی سازمان یافته که بر آنها اعمال حاکمیت می کند.

ب) دولت به معنای حکومت که شامل مجموعه ی هیات حاکمه، سازمان حکومت و نهادهای حکومتی است.

ج) دولت به معنای بخش اجرایی و هیات وزیران در یک کشور و در درون یک حکومت است.[19]

- ماهیت دولت مهدوی:

نظام های سیاسی مختلف و دولت های گوناگون با شعارهای مختلف و فلسفه های سیاسی متفاوت، تاکنون در جامعه بشری ظهور نموده اند از دولت های اقتدارگرا و توتا لیتر گرفته تا دولت های کودتائی و حتی نظام ها و دولت های مردمی و انتخابی به تعبیر دیگر دموکراسی و مردم سالاری، هیچ کدام نتوانسته اند آرمان واقعی بشریت را که همان عدالت و امنیت فراگیر باشد برآورده نمایند.

ولی دولت مهدوی نه ماهیت اقتدارگرایی دارد که جریان قدرت از بالا به پایین باشد و برای مردم هیچ نقش و سهمی در نظر نگیرد و حقوق مطالبات آنان بازیجه هوس بازی دولت مردان قرار دهد و نه دموکراسی است که مبنای مشروعیت و حاکمیت را از مردم بر اساس قرارداد اجتماعی بدست آورند و نه کودتایی است که متکی به شمشیر و اسلحه و نیروی نظامی باشد. بلکه دولت مهدوی مبتنی بر دو رکن اساسی است که بر اساس آن دو رکن رکین می تواند قابل الگو گیری برای جوامع امروز بشری باشد و جوامع بشری را درسطح کلان رهبری هدایت نماید. آن دو رکن عبارت اند از:

الف) مشروعیت الهی؛ چون امام معصوم خلیفه خداوند در زمین است و برای اجرای احکام الهی ولایت دارد و مشروعیت حکومت را از جانب خداوند اخذ می کند. دولت مهدوی نیز نظام ولایی است که مشروعیت خود را از خداوند می گیرد.

ب) مقبولیت و همراهی مردم، که نظام سیاسی با همراهی و همدلی مردم به فعلیت رسیده و کارایی لازم را خواهد داشت که این دو عنصر در دولت نبوی نیز کاملا هویدا و آشکار بوده است حضرت رسول6 علاوه بر اینکه برگزیده خداوند بود با همراهی مردم مدینه و مهاجران مکه، توانست نظام سیاسی اسلام را در مدینه مستقر نماید.

بنابراین نظام سیاسی، دینی_ مدنی مهدوی بسان نظام سیاسی دینی- مدنی نبوی ماهیتا نظامی انقلابی، الهی_ مردمی است هم دینی اسلامی است یعنی خدا محور است. و هم مردمی است که با طلب و تلاش مردم همراه با توفیق الهی تحقق و تداوم خواهد داشت.[20] «ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله»[21] این همکاری و همدلی مردم در دولت مهدوی به شکل مطلوب تحقق عینی خواهد یافت و مردم پروانه وار، اطراف شمع وجود امام زمان«عج» خواهند چرخید.

- حقوق دولت و تکلیف شهروندان:

در اندیشه سیاسی اسلام، حکومت و امامت از جایگاه رفیع و بلندی برخوردار است چون سازماندهی و قوام جامعه منوط بوجود امام است و امام محور جامعه محسوب می شود و دولت جهانی مهدوی طبق روایات توسط آخرین امام که ذخیره الهی در زمین است تشکیل خواهد یافت. برای اینکه امام بتواند در جایگاه واقعی خود قرار گیرد و به نظم و نسق امور جامعه بپردازد، وجود یک سری قواعد حقوقی لازم می باشد تا رابطه امام و امت را تبیین کند و قلمرو حق و تکلیف امام و امت را در آن روشن نماید نظام سیاسی با گرایش مهدویت، که از زیر مجموعه نظام سیاسی اسلام است در حقیقت همان شکل آرمانی، نظام مطلوبی است که پیامبر گرامی اسلام بنیان گذار آن بود و تحقق آن را در فرجام سیر تکاملی جامعه انسانی وعده داده است و در قرآن کریم فرموده است «لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض لله یرثها عبادی الصالحون»[22] و بر اساس این ایه شریفه فرجام تاریخ، حکومت صالحان خواهد بود.

برای این نظام سیاسی آرمانی، یک سری حقوق و تکالیف تعریف شده است که در نوشتار حاضر بررسی می گردد.

- حقوق سیاسی دولت مهدوی:

در هر نظام سیاسی یکی از مسا یل اساسی اعمال اقتدار و توجیه معقول اعمال حاکمیت است. وقتی نظام حاکم به صدور فرمان و دستور اقدام می کند باید جامعه خود را در قبال آن مکلف بداند و اطاعت نماید و در مقابل تعهدات که نسبت به امام و حاکم دارد متعهد باشد بین حق و تکلیف رابطه «تضایف» وجود دارد یعنی وقتی می گوییم: حکومت برمردم حق دارد؛ بدین معنا است که مردم نیز در مقابل حکومت دارای تکلیف و وظیفه می باشند و نیز وقتی گفته می شود: مردم بر حکومت دارای حق هستند بدین معناست که حکومت در مقابل مردم دارای تکلیف می باشد در این حالت حق حکومت بر مردم ملازم با وظیفه ی مردم نسبت به حکومت است و نیز حق مردم بر حکومت ضرورتاً به معنای وظیفه حکومت نسبت به مردم می باشد به چنین رابطه ای که بین حق و تکلیف وجود دارد رابطه تضایف می گویند.[23] حقوقی که دولت بر مردم دارد عمدتا حقوق سیاسی- نظامی است که به چند مورد به طور نمونه اشاره می شود:

1- حق اطاعت و فر مان بری:

اولین حق دولت مهدوی حق اطاعت و فرمانبری است امام باقر علیه السلام می فرماید: «فمن اطاعه فقد اطاع الله و من عصاه فقد عصی الله»[24] کسی که امام مهدی(عج) را اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است و کسی که از فرمان امام معصوم(عج) سرپیچی نماید از فرمان خداوند سرپیچی نموده است همچنین حق حاکمیت و فرمانروایی امام معصوم علیه السلام به عنوان یک حق بر مردم واجب دانسته شده است در بیانی، امام علی علیه السلام میفرماید: «و الطاعة حین امرکم»[25] به خاطر این است که امام مشروعیت حکومت خود را از خداوند می گیرد و خداوند بر اساس حکمت بالغه خود، امام معصوم علیه السلام را به عنوان خلیفه و جانشین خود در روی زمین برگزیده است و همگان را مکلف نموده است تا از امام معصوم علیه السلام اطاعت نمایند خداوند می فرماید: «یا ایها الذین امنوا اطعیوا الله واطعیو الرسول واولی الامر منکم»[26] «جابر بن عبدالله انصاری، می گوید: پس از نزول این ایه خدمت رسول اکرم6 عرض کردم ای رسول خدا، خداوند و پیامبرش را می شناسیم، اما اولی الامر کیانند که خداوند اطاعت آنها را در کنار اطاعت خود ذکر کرده است؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: ای جابر، آنان جانیشنان من و پیشوایان مسلمانان پس از من هستند. بعد پیامر6 یک یک ائمه را نام بردند تا رسیدند به نام مقدس امام زمان(عج) پس آن گاه فرمودند: (دوازدهمین آنها) هم نام و هم کنیه من حجت خداوند بر روی زمین و باقیمانده و رحمت الهی در میان بندگان فرزند حسین بن علی علیه السلام است همان کسی که خداوند به دست او شرق تا غرب را فتح کند»[27].

2- وفاداری در بیعت:

مردم باید به پیمانی که با رهبر بسته اند وفادار باشند؛ زیرا با بیعت خود متعهد شده اند که تمامی امکانات خود را در اختیار دولت قرار دهند و او را در تمامی ابعاد کشور داری، یاری رسانند. دولت زمانی قدرتمند است که از پشتبانی مردم برخوردار باشد.[28] امام علی علیه السلام در این زمینه می فرماید: «و اما حقی علیکم فالوفاء بالبیعة»، حق من بر عهده شما این است که نسبت به بیعتتان وفادار باشید. وفاداری یکی از حقوق است که امام بر امت دارد در دولت مهدوی نیز نبست به وفاداری در بیعت اشاره شده است و این حقی است که دولت مهدوی بر مردم دارد امام صادق علیه السلام می فرماید: «اذا اذن الله تعالی للقایم فی الخروج صعد المنبر، فدعا الناس الی نفسه و ناشدهم الله و دعاهم الی حقه وان یسیر فهم سنة الرسول الله یعمل فیهم بعلمه فیبعث الله جبریل حتی یاتیه فنزل الحطیم یقول الی ای شی تدعوا فیخبره القائم فیقول جبریل انا اول من یبا یعک ابسط یدک»[29] وقتی خداوند به حضرت مهدی«عج» اذن ظهور بدهد و مصلحت و حکمت الهی بر این قرار گیرد که حضرت مهدی«عج» دعوت خود را آغاز نماید بر فراز منبر قرار می گیرد و مردم را به سوی خود دعوت می نماید و مردم را سوگند می دهد و نسبت به حق که بر عهده مردم دارد آنان را دعوت می نماید و از مردم می خواهد به سیره رسول خدا عمل نماید. خداوند جبریل را مامور می کند خدمت حضرت می رسد و حضرت مساله دعوت و بیعت را با جبریل در میان می گذارد و جبریل اولین کسی است که با حضرت مهدی بیعت می کند دومین کسی که با حضرت مهدی«عج» بیعت می کند. حضرت عیسی علیه السلام است پیامبر اکرم6 براساس روایتی می فرماید: «فیصلی عیسی خلف رجل من ولدی فاذا صلیت قام عیسی حتی جلس فی المقام فیبایعه».[30]

به طور کلی بیعت رعایت تکالیف شرعی و احکام الهی است و اصل وفاداری و پایبندی در بیعت یکی از حقوقی است که امام بر امت دارد و در نظام مهدوی این وفاداری به عالی ترین سطح ارتقا می یابد.

3- حق خیرخواهی دولت

سومین حق دولت مهدوی بر مردم خیرخواهی همگان برای دولت مردان است. چه در حضور آنان و چه در غیابشان، آحاد ملت باید همواره خیرخواه دولت مردان خدمت گزار باشند «و النصیحة فی المشهد و المغیب»[31] امام علی علیه السلام می فرماید: مردم باید خیرخواه امام باشند، در حضور و غیاب از خیر خواهی دریغ نورزند دولت مهدوی با خیرخواهی کارگزاران و مردم شکل می گیرد و بر پهنای زمین گسترش می یابد.

4- اجابت فراخوان دولت

چهارمین حق دولت بر ملت اجابت بدون تعلل است هرگاه دولت برای رفع نیازها و به ویژه مشکلات خود، مردم را به همکاری فرا خواند هر کس باید به اندازه وسع و توانایی خود، این دعوت را پاسخ گوید زیرا دولت به تنهایی و بدون کمک مردم نمی تواند به مشکلات فائق آید. «والا جابة حین ادعوکم»[32] امام مهدی وقتی از مردم بیعت گرفت و مردم با ایشان بیعت نمودند آن وقت فراخوان عمومی و دعوت را شروع می کند مردم در ذیل پرچم دولت مهدوی گردهم می آیند.

- حقوق مردم و تکلیف دولت مهدوی

وقتی از حقوق و تکالیف دولت مهدوی بحث می شود لازم است مستند به منابع و متون دینی باشد نه اینکه یافته های خودمان را بر دولت مهدوی تحمیل نماییم و در حقیقت بر اساس پیش داوری خود بخواهیم وظیفه برای امام زمان«عج» تعیین کنیم آنچه از روایات استفاده می شود دولت مهدوی یک سری اهداف را دنبال می کند که در حقیقت کار ویژه ی دولت مهدوی محسوب می شود و دولت مهدوی خود را نسبت به آن امور مکلف می داند:

1- عدالت گستری و رفع ستم:

وقتی امام قیام نماید یکی از کارهای ایشان برقراری عدالت و رفع ستم از جامعه بشری است.

عدالت امر مطلوبی است که بشریت برای تحقق آن لحظه شماری می کند و آن عدالت مطلوب و موعود روزی محقق خواهد شد. «اذا قام القائم حکم بالعدل و ارتفع فی ایامه الجور»[33] قدرت سیاسی و نظام حاکم وقتی کارآمدی لازم را دارد که در اجرای عدالت توانمند و قوی باشد و بتواند در تامین عدالت فراگیر، مقتدرانه عمل نماید مهمترین کار ویژه ای که دولت مهدوی دارد و خود را در قبال آن مکلف می داند مساله تامین عدالت و رفع ستم و ستمگری از جامعه انسانی است. در متون دینی و سیره سیاسی امام علی علیه السلام نیز تاکید فروان شده است امام علی در یکی از نامه هایش می نویسد: «ولیکن احب الامور الیک اوسطها فی الحق و اعمها فی العدل واجمعها لرضی الرعیة» ای مالک بهترین کارها در نظرت باید عملی باشد که به حق نزدیکتر و برای گسترش عدل مفیدتر و برای جلب خشنودی مردم جامع تر باشد.[34] در سیره حکومتی امام علی علیه السلام عدالت گستری در راس امور مطرح است.

همه معصومین( استراتژی واحد را دنبال می نمایند بهترین چشم روشنی زمامداران معصوم( این است که در قلمرو حکومت آنها دادگری برقرار باشد و رابطه حاکم و مردم رابطه ای عاشقانه باشد و مردم با دلگرمی دنبال حاکم بروند و اطاعت از حاکم مبتنی برعشق و اخلاص باشد از امام باقر علیه السلام در حدیثی نقل شده است فرمودند: «اذا قام قائم اهل البیت قسم بالسویه و عدل فی الرعیة فمن اطاعه فقد اطاع الله و من عصاه فقد عصی الله»[35] هرگاه قائم اهل بیت قیام کند، اموال را به مساوات تقسیم می کند، و در میان شهروندان عدالت را اجرا می کند پس هر کس او را اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است هر که او را معصیت کند خدا را معصیت کرده است.

مساله عدل گستری در دولت مهدوی یکی از فلسفه های اصلی تاخیر ظهور آن حضرت است تا بشریت همه دولت های مدعی عدالت گستری را تجربه نماید بهانه ای نماند که اگر دولت و حکومت در اختیار ما بود. چنان عدالت برقرار می کردیم امام صادق علیه السلام می فرماید: «ما یکون هذا الامر حتی لایبقی صنف من الناس الا ولّو علی الناس حتی لایقول انا لو ولینا ثم یقوم با الحق و العدل»[36] امام در مورد فلسفه انتظار و تاخیر عصر ظهور می فرماید: ظهور امام عصر تحقق نخواهد یافت تا اینکه همه گروها و اصناف به حکومت برسند و مردم حکومت آنان را تجربه نمایند تا اینکه نگویند اگر حکومت به ما می رسید می توانستیم حکومت عدل را برقرار نماییم.

2- اصلاح و تصفیه کارگزاران:

یکی از اقدامات امام در عصر ظهور جهت گسترش عدل در پهنای زمین این است که ایشان کارگزاران ظالم را از تمام زیستگاه زمین برکنار نماید. زمین را از گمراه کنندگان و نیرنگ بازان پاک می کند به عدالت حکومت نموده ترازوی عدل را در جامعه انسانی برقرار میکند با چنین وضعیتی زندگان آرزوی بازگشت مردگان را می نمایند «امام علی علیه السلام می فرماید: «لیعزلن عنکم امراء الجور و لیطهرن الارض من کل عاش و لیعلمن بالعدل و لیقومن فیکم بالقسط و لیتمنن احیاءکم رجعة الکرة»[37]

دولت مهدوی آخرین پناه بشریت است که برای تحقق آرزوی دیرینه شان که همان عدالت باشد به آن پناه می برند بنابراین تا تصفیه در کارگزاران حکومتی صورت نگیرد افراد صالح و شایسته جایگزین افراد ظالم و ستم پیشه نگردند عدل و مساوات برقرار نخواهد شد.

3-امنیت و آسایش عمومی:

یکی از وظایف اصلی تمامی نظام های سیاسی حراست و پاسداری از حقوق عمومی است و در زمره حقوق عمومی امنیت و آسایش عمومی قرار دارد که دولت ها مکلف اند نسبت به برقراری آن در قلمرو دولت و حیطه حاکمیت خود تلاش ورزند و امنیت را برقرار نمایند و دولت مهدوی نیز در این زمینه راهکارهای مناسب را سنجیده است.

حضرت علی علیه السلام می فرماید: «آمنت به السبل و اخرجت الارض برکاتها ورد کل حق الی اهله»[38] در زمان قیام حضرت قائم امنیت عمومی برقرار می گردد و دشمنی و عداوت از بین مردم برداشته می شود برکات زمین بر مردم سرازیر می گردد و هر حقی به صاحب حق باز گردانده می شود در حدیثی دیگری جابر از امام باقر علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمودند: «کاءنی باصحاب القائم و قد احاطوا بما بین الخافقین، لیس مکان شیء الا و هو مطیع لهم، حتی سباع الارض و سباع الطیر تطلب رضاهم فی کل شیئ حتی یفخر الارض علی الارض و تقول مربی الیوم اصحاب القائم»[39] گویا که من اصحاب قائم«عج» را می بینم که بر آنچه در شرق و غرب عالم است احاطه نموده اند، و چیزی از اشیاء نیست مگر اینکه مطیع ایشان است حتی درندگان زمین و پرندگان وحشی، خشنودی ایشان را می طلبند تا آنجا که، زمینی برزمین دیگر مباهات می کند که مردی از اصحاب قائم«عج» بر من عبور کرد در حدیث است، امام علی علیه السلام می فرماید: «ولو قد قام قائمنا... لذهبت الشحناء من قلوب العباد، و اصطلحت السباع و البهایم، تمشی المرءة بین العرق الی الشام لاتضع قدمها الا علی النبات والی راسها زیبلها لایهجها سبع و لاتخافه»[40] اگر قایم ما قیام کند... کینه ها از دل بندگان خدا زایل می شود درندگان و حیوانات اهلی با هم صلح می کنند زنی که می خواهد راه عراق و شام را بپیماید همه جا قدم بر روی سبزه و گیاهان می گذارد و در حالیکه زینتهای خود را بر سردارد کسی طمع آن را نمی کند نه درنده ای به او حمله می کند و نه درندگان او را به وحشت می اندازند.

در این حدیث شریف، که وضعیت امنیتی عصر ظهور تبیین شده است، دو جهت قابل توجه است اولاً حضرت علیه السلام کلمه زن را به عنوان مثال بیان می کند یعنی امنیت چنان فراگیر و گسترده است که زنان با امنیت و آرامش کامل می توانند به مسافرت خود ادامه بدهند بدون هیچ ترس و دلهره و ثانیاً حضرت مسافرت بین شام و عراق را به عنوان مثال بیان نموده است چون در زمان حضرت امیر ناامن ترین منطقه بین شام و عراق بود سارقان مسلح و افراد قطاع الطریق که از طرف حکومت معاویه و حزب اموی تقویت می شدند به ناامنی و چپاول اموال مردم می پرداختند امام در بیان زبیای خود وضعیت امنیتی عصر ظهور را آن گونه تبیین می کند که در ناامن ترین منطقه، لطیف ترین موجود و حساس ترین موجود در مسایل امنیتی که زن باشد با تمام جواهرات و زینت آلات خود مسافرت می کند در حدیث دیگر آمده است: «حتی تخرج العجوز الضعیفه من المشرق ترید المغرب فلا ینهتها احدا»[41] امنیت عصر ظهور چنان گسترده و فراگیر است که اگر یک پیرزن بخواهد خاور و باختر زمین را گردش نماید خوف و هراس ندارد «والقی فی تلک الزمان الامانة علی الارض، فلا یضر شی شیاء و لایخاف شیء من شیء، ثم تکون الهوام و المواشی بین الناس فلا یوءدی بعضهم بعضا»[42] در آن زمان امانتداری را در روی زمین برقرار سازم که هرگز چیزی چیزی را تلف نکند و کسی از چیزی نترسد سپس جانوران و چهارپایان در میان مردم می گردند ولی هیچ یک به دیگری زیان و ضرر نمی رساند.

خواسته واقعی بشر در پرتو حکومت مهدوی محقق خواهد شد چنانچه خداوند می فرماید: «وعد الله الذین امنوا و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم آمنا»[43] خداوند به مومنان و کسانی که کار شایسته انجام می دهند وعده داده که چنین حکومتی را نصیب آنان گرداند حکومتی که در آن، رفاه مادی و امنیت وجود دارد و ترس و نگرانی ها به امنیت و آسایش تبدیل می گردد.[44]

4- سازندگی و عمران در دولت مهدوی

سازندگی و آبادانی کشوری که، به پهنای کل زمین وسعت دارد از تکالیف دولت مهدوی است. کارگزاران و دولت مردان دولت مهدوی که افراد صالح و شایسته اند از میان مردم رنجدیده برمی خیزند و برای آبادانی و سازندگی بلاد و زیستگاه زمین در پهنای گیتی پخش و پراکنده می شوند به برقراری عدل و احسان و سازندگی زمین می پردازند امام صادق علیه السلام می فرماید: «یفرق المهدی اصحابه فی جمیع البلدان و یامرهم بالعدل و الاحسان و یجعلهم حکاما فی الاقالیم و یامرهم بعمران المدن»[45] یاران حضرت مهدی به دستور آن حضرت در همه شهرها پراکنده میشوند و به آنها دستور داده می شود که در شیوه زمامداری، عدل و احسان را پیشه ی خود کرده به آبادانی شهرها بپردازند.

وقتی یاران و دولت مردان دولت مهدوی به آبادانی زمین پرداختند تمام خرابه های زمین را آباد می نمایند و سازندگی و آبادانی کامل سراسر زیست گاه زمین را فرا می گیرد «و تظهر له الکنوز و لایبقی فی الارض خراب الا یعمره»[46] گنجینه هایی که هنوز دست نخورده باقی مانده است استخراج می شود و تمام خرابه هایی که بر اثر حکومت های جور بر زمین باقی مانده است آباد می گردد.

5- شکوفایی علم و دانش در دولت مهدوی

در نظام های سیاسی- حقوقی مختلف، جایگاه آموزش عمومی و رشد علمی و آموزشی در دستور کار قرار دارد و هر دولتی تلاش می کند که برای ریشه کن نمودن جهل، با مظهر آن یعنی بی سوادی مبارزه نمایند و یکی از علل و عوامل عقب ماندگی و جرم زایی در جوامع را فقر فرهنگی و بی سوادی دانسته اند، سیستم های مختلف سیاسی، راهکارهایی را برای تفوق و برتری بر پدیده جهل و بی سوادی در دستور کار دارند و به آن ها عمل می کنند.

ولی گذشت ایام و تجارب تلخ و شیرین ملل و اقوام ساکن در گستره زمین، مایه شکوفایی عقل انسانی شده و بشریت برای حل مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی همچنین جهت تنظیم روابط سیاسی خود سرانجام به این نتیجه خواهد رسید که قادر به حل مشکلات و تضادهای موجود نمی باشد و از این جهت بدون تأمل تسلیم سروش ملکوتی و ندای حضرت قائم(عج) می شود و در پرتو تعالیم الهی و راهکارهای مناسب دولت مهدوی به مرحله بالایی از شکوفای عقل و دانش می رسد. امام باقر علیه السلام می فرماید: «اذا قام قائمنا وضع الله یده علی روءس العباد فجمع بها عقولهم وکملت به احلامهم»[47] آنگاه که قائم قیام کند، خداوند دست رحمت خود را بر سر بندگان خود می گذارد و از این طریق، به عقول آنان وحدت می بخشد و به وسیله او خردهای آنان تکامل پیدا می کند.

در احادیث اسلامی آمده است که در عصر ظهور علم به حدی تکامل پیدا می کند که جهان حکم یک شهر را پیدا می کند و افرادی که در خاور دور زندگی می کنند کسانی را که در باختر دور زندگی می نمایند، می بینند و سخنان آنان را می شنوند در اثر فن آوری اطلاعات در دولت مهدوی ارتباطات و اتصالات آسان می گردد.[48] امام صادق در این مورد می فرماید: «ان المومن فی زمان القائم و هو با مشرق لیری اخاه بالمغرب و کذا الذی فی المغرب یری اخاه الذی بالمشرق»[49] و در حدیثی دیگر از امام صادق علیه السلام می فرماید: «ان قائمنا اذا قام مد الله لشیعتنا فی اسماعهم و ابصارهم حتی لایکون بینهم و بین القائم برید یکلمهم فیسمعون و ینظرون الیه و هو فی مکانه»[50] در حدیث سوم از امام صادق علیه السلام روایت شده است که علم و دانش 27 قسمت شده است اما تاکنون بیش از دو قسمت آن در دسترس بشر قرار نگرفته است، لیکن هنگامی که قائم قیام کند بیست پنج قسمت دیگر را آشکار می نماید و در میان مردم پخش می کند.[51] از این روایات استفاده می شود که در دوران حکومت قائم آلمحمد صلی الله علیه و آله تحولات شگرف و عمیقی در جهان به وقوع خواهد پیوست.

6- رفاه و آسایش همگانی:

در دولت مهدوی بحث رفاه و آسایش عمومی به جای اینکه جنبه تبلیغاتی داشته باشد صورت واقعی به خود می گیرد و حداکثر رفاه و آسایش وجود دارد به طوری که در سراسر قلمروی حکومت مهدی(عج) که همه پهنای زمین است، یک نفر فقیر یافت نمی شود ابوسعید خدری در روایتی از پیامبر گرامی اسلام نقل می کند که ایشان فرمودند: «تتنعم امتی فی زمن المهدی نعمة لم یتنعم مثلها قط یرسل السماء مدرارا و لاتدع الارض شیئاً من نباتها الا اخرجته»[52] در زمان حکومت حضرت مهدی(عج) نعمت الهی روز افزون از آسمان می بارد و زمین نعمت های خود را بیرون می دهد نباتات بهترین میوه ها را می دهند، رفاه و آسایش امت اسلام در پرتو حکومت مهدوی تامین می شود و برکات آسمانی و زمینی بر مردم سرازیر می شود «فحینئذ تظهر الارض کنوزها و تبدی برکاتها و لایجد الرجل منکم موضعاً لصدقته و لا لبره شمول الغنی جمیع المومنین»[53] در دولت مهدوی ثروتمندی و غنی سازی چنان فراگیر می گردد که اگر کسی بخواهد صدقات خود را به مصرف برساند مورد مصرف پیدا نمی کند. مفضل بن عمر از امام صادق علیه السلام روایت می کند که ایشان فرمودند: «ان قائمنا اذا قام اشرقت الارض بنور ربها و... یطلب الرجل منکم من یصله بما له و یاخذ من زکاته لا یوجد احد یقبل منه ذلک، استغنی الناس بما رزقهم الله من فضله»[54]

هنگامیکه قائم ال محمد قیام کند زمین با نور پروردگار روشن می گردد مردی از شما دنبال مستمندی می گردد تا زکات و صدقات خود را پرداخت کند ولی کسی را پیدا نمی کند امام علی علیه السلام نیز می فر ماید: «وتوفیر فییکم علیکم»[55] امام علی علیه السلام در طرح برنامه حکومتی خود یکی از وظایف را که برای حکومت دینی تعریف می کند بحث رفاه عمومی است. ایشان می فرمایند وظیفه ی من به عنوان حاکم این است که در مورد رفاه و آسایش مادی تلاش نمایم.

از مطالبی که بیان شد به این نتیجه می رسیم که رابطه حق و تکلیف در دولت مهدوی دو طرفه است و هرجا بحث حق دولت و حاکمیت در میان است تکلیف شهروندان است. و هر جا که حق ملت به میان آید تکلیف دولت خواهد بود هر جامعه ای که این دو حق را عزیز و محترم بشمارد به کمال و سعادت نزدیک می شود در دولت مهدوی که اوج ترقی و تکامل انسانیت است، این دو حق از طرف دولت و شهروندان به خوبی رعایت می شود و آن دولت آرمانی که بشریت در انتظار تحقق آن است سرانجام محقق می گردد. انشاء الله.

[1]. دانش پژوه کارشناسی حقوق جزائی.

[2]. ابراهیم، مصطفی ودیگران، المعجم الوسیط، دار الدعوة، استامبول ص178

[3]. طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، موسسه بعثت ،قم ،1414 ج1 ص434

[4]. برای اطلاع بیشتر به منابع زیر رجوع کند:

فرید وجدی، محمد دایرة المعارف قرن عشرین ، دار المعرفة، بیروت، ج3 ص465

دهخدا ، علی اکبر، لغت نامه، انتشارات دانشگاه تهران ، ج6 ص8028

معین محمد، فرهنگ معین، انتشارات امیر کبیر، تهران1371ج1ص1363

[5]. جوادی آملی، عبد الله ، حق وتکلیف فصل نامه حکومت اسلامی،ش29 سال هشتم ص ،33

[6]. سوره اسرا، 815.

[7]. سوره نساء، 49.

[8]. یونس، 32.

[9] یونس، 81.

[10]. مومنون، 71.

[11]. حقوق در این معنا با واژه انگلیسی( law) ونیز واژه عربی قانون معادل است

[12] . معادل انگلیسی این واژه حقوق به معنایی, ights است

[13] . شریعتی، سعید، حقوق ملت ودولت در قانون اساسی، کانون اندیشه جوان، تهران ،1384 صص21-22

[14]. دهخدا ، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، انتشارات دانشگاه تهران،ج4 ،ص6056

[15]. امامی، سید حسن، حقوق مدنی، انتشارات اسلامیه، تهران،1383 ج4 ص11

[16]. جعفری لنگردوی، محمد جعفر، تر مینولوژی حقوق نشر گنج دانش، تهران ، ص177

[17] . امامی ، سید حسن، حقوق مدنی ، انتشارات اسلامیه، تهران،1383 ج4 ص11

[18]. انطوان نعمعه ودیگران، المنجد ذیل ماده دولت ص497

[19]. مهاجر نیا، محسن، دولت در اندیشه وعمل امام علی ص129 ( اندیشه سیاسی در گفتان علوی نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی،قم)

ر.ک. قاضی شریعت پناهی، ابو الفضل حقوق اساسی ونهاد های سیاسی ، انتشارات دانشگاه تهران،1373ج1 ص124

[20]. صدرا ، علی رضا، ظرفیت های اندیشه دولت کریمه مهدوی، بوستان کتاب 1385 ص73( مجموعه مقالات گفتمان مهدویت گفتمان ششم)

[21] . سوره فتح/10

[22]. سوره انبیاء/150

[23]. مصباح یزدی، محمد تقی، نظریه حقوقی اسلام، انتشارات موسسه امام خمینی،قم،ج2 ص18

[24]. مجلسی ، محمد باقر، بحا الا نوار انتشارات دار الکتاب عربی، بیروت ج52 ص351

[25]. نهج البلاغة ترجمه مصطفی زمان ی انتشارات فاطمة الزهرا،قم ،خطبه 34 ص155

[26]. سوره نساء/59

[27]. مجلسی، محمد باقر، بحار الا نوار، دار الکتاب عربی، بیروت،ج26،ص250

[28]. معرفت، محمد هادی، حقوق متقابل حکومت ومردم( دانشنامه امام علی(ع) انتشارات پژوهشگاه فرهنگ واند یشه، تهران، ج5 ص216

[29]. مفید،محمدبن نعمان، الارشاد، انتشارات اسلامیه ، تهران، ص704

ر.ک. ابی الفتح اربلی، ابی الحسن، کشف الغمة فی معرفة الائمه ج3 ،ص،254

[30]. مقدس شافعی، یوسف بن یحیی، عقد الدرر فی اخبار المنتظر، ص292

[31]. نهج البلاغة، ترجمه مصطفی زمانی، خطبه34 ،ص155 معرفت، هادی، حقوق متقابل حکومت ومردم(دانشنامه امام علی)ج5 ص216

[32]. نهج البلاغه ترجمه مصطفی زمانی انتشارات فا طمة الزهرا،قم خطبه 34 ص155

[33]. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوارج 52 ص280 ا

[34]. نهج البلاغة ترجمه مصطفی زمانی، انتشارات موسسه فاطمة الزهرا ،قم نا مه 53 ص238

[35] . مجلسی، محمد باقر، بحار الا نوار دار الکتاب، عربی،بیروت ،ج52 ص351

[36]. نعمانی، الغیبةص274

[37]. مجلسی، محمد باقر بحار الا نوار، دار الکتاب عربی،بیروت ج51 110

[38]. همان.

[39]. همان، ج52 ص316.

[40]. همان، ج52 ص316.

[41]. کاظمی، سید مصطفی، بشارة الاسلام، انتشارات بنیاد بعثت، تهران1368ص230.

[42]. همان ج52 ص345

[43]. سوره نور/55

[44]. مصباح یزدی، محمد تقی ، نظریه حقوقی اسلام ، انتشارات موسسه امام خمینی، قم

[45]. علامه قزوینی، سید کاظم، الا مام المهدی من المهد الی الظهور، انتشارات محلاتی ،قم ص 271

[46]. صافی گلپایگانی ، لطف الله، منتخب الاثر انتشارات حضرت معصومه،قم ص482

[47]. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، اتشارات حضرت معصومه،قم ص482

[48]. سبحانی ، جعفر، اندیشه های جاوید، انتشارات موسسه امام صادق،قم1382ج2، ص 98.

[49]. صافی گلپا یگانی، لطف الله، منتخب الا ثر ، انتشارات حضرت معصومه،قم ص483

[50]. همان مبع ص483

[51]. مجلسی، محمد باقر، بحا رالا نوار،دار الکتاب عربی، بیروت ج52 ص336

[52]. حر عاملی، اثبات الهداة ج3 ص 555

مقدسی، یوسف بن یحیی شافعی ،عقد دالرر فی اخبار المنتظر باب 7 ص144

[53]. مفید، محمد بن نعمان الارشاد، انتشارات اسلامیه ، تهران ص343

[54]. مجلسی، محمد باقر، بحا الانوار دار الکتاب عربی،بیروت چ52 ص 337

[55]. نهچ البلاغه ترجمه مصطفی زمانی، انتشارات فاطمةالزهرا،قم خطبه 34 ص155

آراء متفکران جهان اسلام پیرامون انسجام اسلامی

کلمات کلیدی
حق  |  امام  |  تکلیف  |  حکومت  |  دولت  |  حق و تکلیف  |  رابطه حق و تکلیف  |  دولت مهدوی  |  تکلیف در دولت مهدوی  | 
لینک کوتاه :