×

پرسش و پاسخ; تفاوت حقوق زن و مرد


تعداد بازدید : 2560     تاریخ درج : 1390/08/08

58

علت تفاوت حقوق زن و مرد- از جمله در مسئله ارث و حق طلاق- چیست؟

زن و مرد، بسیاری از احکام و حقوق، متفاوت می باشند. برای یافتن چرایی این تفاوت، باید به ملاک های جعل یک حکم ویا وضع یک قانون، توجه داشت تا روشن شود که چه مصلحت و غرضی بر این کار مترتب بوده است؟!

با مفروض گرفتن این حکم عقلی – که در موارد مشابه و همانند، باید حکم، واحد و مشترک باشد و در موارد و شرایط نامساوی، احکام مختلف به تناسب همان شرایط جعل شود- در چند قسمت به پاسخ این پرسش می پردازیم:

یک. ویژگی های قانون و قانون گذار شایسته

قانون شایسته، قانونی است که مبتنی بر مصالح و مفاسد واقعی باشد و این متوقف برشناخت کامل تمام ابعاد جسمی و روحی، نیازها، غریزه ها، استعدادها، کمال لایق انسانی و راه رسیدن به آن است؛ حال آنکه روز به روز، با پیشرفت علم و تأملات فکری، جهل بشر بیشتر آشکار می گردد و لذا قوانین بشری، همواره دست خوش تغییر و تحول است. ویلیام جیمز، معلومات انسان را در مقابل مجهولاتش، مانند قطره در برابر دریا می دانست و انیشتین تصریح می کرد که:«انسان هنوز نتوانسته افسانه سر بزرگ (معمای خلقت) را حل کند و آنچه تاکنون از کتاب طبیعت خوانده، تازه به اصول زبان، آشنا شده است و در مقابل مجدلاتی که خوانده و فهمیده، هنوز ازحل و کشف کامل این معما، خیلی دور است؛ تازه آیا چنین حلی برای انو وجود داشته باشد یا نه؟

بنابراین عقل به سه دلیل، حکم می کند که تدبیر زندگی اجتماعی و دنیوی، باید مبتنی بر وحی باشد:

1- انسان به صورت فردی یا جمعی، حتی«خود» را به طور کاممل نمی شناسد و در انسان شناسی و جهان شناسی، ناشناخته های بسیار دارد.

2- انسان در وضع قوانین، نمی تواند به طور کامل عاری از خود خواهی باشد؛ ازاین رو صلاحیت تام اخلاقی برای این کار ندارد.

3- آفت غفلت، خطا و نسیان را در انسان نمی تواند نادیده گرفت. به عنوان مثال د رمیان متفکران و اندیشمندان بشری، هیچ تعریف مورد اتفاق و شناخت کاملی از عدالت وجود ندارد و چه بسا انسان، خلاف عدالت به جای آن در حوزه مناسبات انسانی به کار گیرد.

دو. اشتراک تکوینی و تشریعی زن و مرد

اسلام بر خلاف آنچه در تاریخ و فرهنگ قرن های پیشین غرب وشرق گذشته است، زن ومرد را در بسیاری از امور تکوینی و تشریعی، یکسان دانسته است. چند نمونه از این موارد، عبارت است از:

2-1.تساوی در ماهیت انسانی و لوازم آن،

2-2.تساوی در راه تکامل انسانی و قرب به خدا و عبودیت،

2-3.تساوی درامکان انتخاب جناح حق و باطل، کفر و ایمان،

2-4. اشتراک در بیشتر تکالیف و مسئولیت ها،

2-5.استقلال اجتماعی، سیاسی و اعتقادی زنان وحق مشارکت،

2-6.استقلال اقتصادی زنان (حال آنکه غرب تا چند دهه پیش زن را مالک هیچ چیز نمی دانست)،

2-7.برخورداری مادران از حقوق خانوادگی نظیر پدران ؛ بلکه حق مادر با توجه به زحمات وتکالیف و مسئولیت هایش بیشتر است.

سه. تفاوت های ساختاری زن و مرد

زن و مرد، در عین اشتراک در انسانیت، اختلاف هایی نیز با یکدیگر دارند. بررسی جزئیات این مسئله وگستره آن، سابقه ای حداقل 2400 ساله دارد. افلاطون با اعتراف به ناتوان تر بودن نیروهای جسمی، روحی و عقلی زنان، این تفاوت ها را کمی دانسته و مدعی بود که زنان و مردان، دارای استعدادهای مشابهی هستند و زنان می توانند همان وظایفی را عهده دار شوند که مردان عهده دار می شوند و از همان اختیاراتی بهره مند گردند که مردان بهره مند می گردند. بر خلاف وی، شاگردش ارسطو معتقد بود: نوع استعدادهای زن و مرد، متفاوت است و وظایفی که قانون خلقت، برعهده هر یک از آنها گذاشته و حقوقی که برای آنان خواسته است، در قسمت های زیادی با هم تفاوت اصولی دارد .

پروفسور «ریک»-روان شناس مشهور آمریکایی – می گوید: «دنیای مرد، با دنیای زن به کلی فرق می کند. اگر زن نمی تواند مانند مرد فکر یا عمل کند، از این رو است… زن و مرد جسم های متفاوتی دارند. علاوه بر این احساس این دو موجود، هیچ وقت مثل هم نبوده و هیچ گاه یک جور در مقابل حوادث و اتفاقات، عکس العمل نشان نمی دهند. زن و مرد بنا به مقتضیات جنسی خود، به طور متفاوت عمل و درست مثل دو ستاره روی دو مدار مختلف حرکت می کنند. آن دو می توانند همدیگر را بفهمند و مکمل یکدیگر باشند؛ ولی هیچ گاه یکی نمی شوند و به همین دلیل زن و مرد می توانند با هم زندگی کنند، عاشق یکدیگر شوند و از صفات و اخلاق یکدیگر خسته و ناراحت نشوند… »

خانم «کلیودالسون» می گوید: «به عنوان یک زن روان شناس، بزرگ ترین علاقه ام، مطالعه روحیه مردها است. چندی پیش به من مأموریت داده شد که تحقیقاتی درباره عوامل روانی زن و مرد به عمل آورم. به این نتیجه رسیده ام… خانم ها تابع احساسات و آقایان تابع عقل هستند. بسیار دیده شده که خانم ها، از لحاظ هوش نه فقط با مردان برابری می کنند؛ بلکه گاهی در این زمینه از آنها برترند. نقطه ضعف خانم ها ، فقط احساسات شدید آنان است.

مردان همیشه عملی تر فکر می کنند، بهتر قضاوت می نمایند، سازمان دهنده بهتری هستند و بهتر هدایت می کنند. پس برتری روحی مردان بر زنان،« برتری» به عنوان یک امتیاز ارزشی، به تفاوت های جسمی و روحی و کارکردهای اختصاصی زن و مرد بستگی ندارد؛ بلکه بر اساس ایمان و عمل – که جامع آنها تقوا است- مشخص می شود. این چیزی است که طراح آن طبیعت است، هر قدر هم خانم ها بخواهند با این واقعیت مبارزه کنند، بی فایده خواهد بود. آنان به علت اینکه حساس تر از آقایان هستند، باید این حقیقت را قبول کنند که به نظارت آقایان در زندگی شان احتیاج دارند… کارهایی که به تفکر مداوم احتیاج دارد، زن را کسل و خسته می کند.»

اتوکلاین برگ- با صحه گذاشتن بر تفاوت های جسمی و روحی و علایق زن و مرد بر اساس داده های روانشناختی- می نویسد:«زنان بیشتر به کارهای خانه و اشیا و اعمال ذوقی علاقه نشان می دهند و بیشتر مشاغلی را می پرستند که نیاز به جا به جا شدن در آنها نباشد و یا کارهایی را دوست می دارند که در آنها باید مواظبت و دلسوزی بسیاری خرج داد؛ مانند مواظبت از کودکان اشخاص عاجز و بینوا و ... آنان عموما احساساتی تر از مردان هستند...»

دکتر الکسیس کارل با عمیق شمردن اختلافات آفرینش زن و مرد، می گوید: «به علت عدم توجه به این نکته اصلی و مهم است که طرفداران نهضت زن، فکر می کنند هر دو جنس می توانند یک قسم تعلیم و تربیت یابند و مشاغل، اختیارات و مسئولیت های یکسانی به عهده گیرند... زنان باید به بسط موهبت های طبیعی خود در جهت و سرشت خاص خویش، بدون تقلید کورکورانه از مردان بکوشند. وظیفه ایشان در راه تکامل بشریت، خیلی بزرگ تر از مردان است و نبایستی آن را سرسری بگیرند و رها سازند...» .

چهار. ملاک تفاوت های تشریعی

تفاوت های تکوینی زن و مرد، ریشه در خلقت و آفرینش بشر دارد؛ نه تعلیمات فرهنگی. حال این اختلافات با چه ملاکی، منشأ برخی تفاوت های اجتماعی و حقوقی می شود؟ اگر قانونگذار بخواهد در مقام وضع قانون، همه اختلافات را در نظر بگیرد، کاری غیر عملی و ناممکن است واگر بخواهد به هر گونه تفاوت و اختلاف بی توجه باشد، خلاف ضرورت تشریع و تقنین است و مصالح جامعه به طور کامل تأمین نمی شود؛ زیرا تشریع باید مبتنی بر مصالح و مفاسد نفس الامری باشد و قواعد و مقررات حقوقی، اعتباری صرف نیستند.

پس آن دسته از اختلافات و تفاوت های تکوینی که موجب اختلاف در مصالح و مفاسد نفس الامری گردد، منشأ تفاوت در حقوق و تکالیف می شود و این امر به حکم «ضرورت بالقیاس» است؛ یعنی، اگر احکام و تکالیف اجتماعی، متناسب با واقعیت ها باشد با رعایت آن، سعادت فرد و جامعه حاصل می شود و چون رستگاری این دو مطلوب است، پس باید احکام، حقوق وتکالیف، مبتنی برمصالح و مفاسد واقعی بوده کاملا رعایت گردد. تفاوت هایی مایه اختلاف در مصالح و مفاسد واقعی است که دارای سه ویژگی ذیل باشد:

3-1. عمومیت آن در قشر وسیعی از مردم، به مقتضای خصلت کلی بودن قانون. توضیح اینکه قانون، برای نوع یا غالب افراد جامعه وضع می شود، نه افرادی انگشت شمار. اصولا قانون گذاری برای یکایک افراد، به طور جداگانه ممکن نیست. البته در مقام عمل و اجرای قانون، در حد امکان باید شرایط، اوضاع و احوال افراد در نظر گرفته شود. شاید بسیاری از تفاوت های تکوینی- که روان شناسان یا فیزیولوژیست ها و... برشمرده اند- به طور کامل در بین تمام زنان و مردان شایع نباشد؛ لکن نوعا چنین است که زنان، احساساتی ترند و چنان که گذشت، معمولا قانون برای نوع افراد وضع می شود.

3-3 . اختلافات مؤثر در کم و کیف و مشارکتی باشد که برای برآوردن نیازهای جامعه، ضروری است. برای مثال صرف رنگ پوست سیاه و یا سفید، تأثیری در بازده کار ندارد و اگر تعیین دستمزدها صرفا بر اساس بازده باشد، نمی توان در تعیین دستمزد بین کارگر سیاه و سفید فرق گذاشت؛ لکن چون لازمه رهبری و یا سرپرستی، مدیریت و برخورداری از تعقل بیشتر است و یا لازمه رهبری و یا سرپرستی، مدیریت، وبرخورداری از تعقل بیشتر است و یا لازمه حضانت، برخورداری از پشتوانه مالی است و این امور نوعا با مسئولیت مردان سازگاری دارد، قانونگذار این تکلیف را بر عهده آنان گذاشته است. به عنوان نمونه دختران در سنین خردسالی نیاز بیشتری به عاطفه وسرپرستی محبت آمیز و شیرخوردن دارند؛ از این رو حضانت طفل در این سنین برعهده مادر نهاده شده است. اما درسنین بالاتر – که استقلال کودک، افزایش یافته و محتاج به تأمین اقتصادی بیشتری است- مسئولیت حضانت بر دوش پدر می افتد.

از آنجا که تفصیل و جزئیات تفاوت های تکوینی و طبیعی زن و مرد و حدود تأثیر هر یک را نمی توان به طور کامل و با دقت کافی در حوزه درک خود دریافت؛ از این رو باید به وحی مراجعه کرد.

از طرف دیگر بیشتر تبیین ها در توجیه سر تفاوت احکام زن و مرد – با استفاده از داده های مختلف علوم عقلی، روان شناسی وفیزیولوژی وآناتومی – از باب حکمت است، نه علت. به عنوان مثال حکم حجاب زنان، بر اساس این کشف روان شناختی تبیین شده است که :«آستانه حس لمس و درد زنان از زمان تولد، پایین تر از مردان است؛ یعنی، زنان به درد، حساس ترند. در عوض مردان، بینایی بهتری دارند. مردان بالغ به محرک های بینایی شهوانی و زنان به محرک های لمسی، حساسیت بیشتری دارند. این تفاوت حساسیت، از همان اوایل و تحت تأثیر «اندوژن ها» شکل می گیرد. اصطلاح «چشم چرانی» که برای این ویژگی مردان به کار می رود- زاییده حساسیت مردان نسبت به محرک های بینایی شهوانی است...» .

پی نوشت:

1- زین العابدین، قربانی، اسلام و حقوق بشر، (تهران: نشر فرهنگ اسلامی، چاپ پنجم، 1375)، ص 28 و 29 .

2- ر.ک: نساء(4)، آیه 1؛ شوری(42)، آیه11؛ حجرات (49)، آیه 13؛ اعراف(7)، آیه 189 و ...).

3- ر.ک: نساء (4)، آیه 124؛ نحل(16)، آیه 97؛ توبه(9)، آیه 72؛ احزاب (33)، آیه 35.

4- ر.ک: توبه (9)، آیه 67 و 68؛ نور (24)، آیه 26؛ آل عمران(3)، آیه 43 و ... .

5- ر.ک: بقره (2)، آیه 183؛ نور(24)، آیات 2،31،32؛ مائده(5)، آیه 38 و... .

6- ر.ک: ممتحنه(60)، آیات 10،12 و... .

7- ر.ک: نساء(4)، آیه 33.

8- ر.ک: عنکبوت(29)، آیه 8؛ اسراء(17)، آیه 23 و 24؛ بقره(2)، آیه 83؛ مریم(19)، آیه 14؛ انعام(6)، آیه 151؛ نساء (4)، آیه 36؛ لقمان(31)، آیه 14 و 15؛ احقاف (46)، آیه 15.

9- مرتضی، مطهری، نظام حقوقی زن در اسلام، صص 170-172.

10- همان(به نقل از مجله زن روز شماره 90، ص 178-176).

11- به نظر ما این نقطه ضعف زنان نیست؛ بلکه هدف خلقت این تفاوت ها را ضروری ساخته است.

دانشمندان بزرگ، مرحوم«محمد قطب» می گوید: اگر زنان بخواهند مادر باشند باید احساساتی و عاطفی باشند. و لازمه بقاء نسل آدمی، وجود مادر و روابط جنسی زن و مرد و کارکردهای اختصاصی آنان است. ر.ک: قطب محمد؛ شبهات حول الاسلام، صص 115-112.

12- نظام حقوق زن در اسلام، ص 183 و 184 (به نقل از: مجله زن روزف شماره 101 )

13- برگ، اتوکلاین؛ روان شناسی اجتماعی، ج 1،ص 313.

14- ر.ک: نظام حقوق زن در اسلام، صص 161-133 .

15- غلامعلی، حداد عادل، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، (تهران: سروش، 1376)، ص 63.

کلمات کلیدی
حق  |  حکم  |  زن  |  مرد  |  قانون  |  تفاوت  |  تفاوت حق زن و مرد  | 
لینک کوتاه :  
نویسنده : pari تاریخ : 1390/06/21

واقعا عالی بود