×

ولایت فقیه در آیات قرآن


تعداد بازدید : 29376     تاریخ درج : 1392/08/13

قبل از ورود به این بحث توجه به سه نکته ضروری است:

اول: سخن پیامبر و امام وحی است

ابتدا توجه به این نکته لازم است که گاه گمان می شود که تنها مدرک اسلامی بودن یک مسئله مطرح شدن آن به صورت صریح در قرآن کریم است و هر آن چه در قرآن به صراحت به آن اشاره نشده است قابل اثبات نیست.

با قطع نظر از این که عقل و سنت نیز هر یک دلیل و مدرک معتبری در کنار قرآن است و اسلام را می توان و بلکه باید از مجموع هر سه منبع (قرآن، سنت و عقل) شناخت به توضیح این مسائله می پردازیم که خداوند در قرآن کریم که روشن گر راه هدایت است برخی از امور را خود به طور مستقیم و بدون واسطه بیان کرده است مانند کلیات بسیاری از احکام و برخی از امور را به طور غیر مستقیم و با واسطه ی پیامبر بیان فرموده است.

قرآن به این واسطه تصریح کرده و تبیین هدایت را بر عهده پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می گذارد:

« وَ أَنْزَلْنا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِم ـ و این قرآن را به سوی تو فرو فرستادیم تا برای مردم آن چه را به سوی ایشان نازل شده است توضیح دهی.» (نحل/44)

و نیز فرمود « ما آتاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ـ آن چه را رسول خدا برای شما آورد بگیرید و آن چه را نهی کرد خودداری کنید.» (حشر/7)

و همچنین فرمود: « وَ النَّجْمِ إِذَا هَوَی (1) مَا ضَلَّ صَاحِبُکمُ وَ مَا غَوَی (2) وَ مَا ینطِقُ عَنِ الهَْوَی(3) إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْی یوحَی (4) ـ سوگند به ستاره هنگامی که افول می کند(1) که هرگز دوست شما [محمّد ص] منحرف نشده و مقصد را گم نکرده است(2) و هرگز از روی هوای نفس سخن نمی گوید(3) آن چه می گوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست(4).» (سوره نجم)

از این آیات به دست می آید که خداوند متعال فرامین رسول خود را قائم مقام خود کرده است پس می توان با استناد به این آیات هر چه را پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود سخن غیر مستقیم قرآن دانست درست مانند این که مالک خانه از دو طریق می تواند کلید همه اتاق های خانه را به شخصی بدهد یکی این که مستقیما" همه کلیدها را به او بدهد و دیگر این که کلید یک اتاق را بدهد و کلید اتاق های دیگر را در آن اتاق بگذارد و محل آن را نیز به آن شخص بگوید در هر دو طریق می توان گفت آن شخص کلید همه ی اتاق ها را از مالک خانه گرفته است.

 با این سخن می توان عمل به همه ی روایات معصومین علیهم السلام را عمل به قرآن و سخن آنان را سخن قرآن دانست پس ادله روایی مسئله ولایت مطلقه فقیه که در همه ی کتب مربوط به ولایت فقیه آمده است بیگانه از استناد به قرآن نیست.

دوم: سه راه اثبات

ولایت مطلقه فقیه از سه طریق قابل اثبات است:

1) دلیل عقلی محض: یعنی بدون استناد به هیچ آیه و روایتی.

2) دلیل نقلی محض: یعنی فقط از آیه و روایت و بدون مدد از دلیل عقلی.

3) دلیل تلفیقی: یعنی از مجموع دلایل عقلی و نقلی.

هر یک از این سه طریق به تفصیل در کتب مربوطه مطرح شده است ولی در این مقاله فقط بخش قرآنی آن (یعنی استناد ولایت فقیه به قرآن) مطرح می شود.

سوم: معنی اطلاق در ولایت

در ولایت مطلقه فقیه ولایت به معنی زعامت، رهبری و حکومت اسلامی و اطلاق آن بدین معنا است که دایره ی اختیارات ولایت فقیه اختصاص به یک حوزه خاص از مسائل اجتماعی ندارد بلکه هر حوزه ای را که دخالت حکومت در آن لازم است شامل می شود پس فقیه می تواند در تمامی این حوزه ها با رعایت ضوابط و قوانینی که اسلام تعیین کرده تصمیم گیری و اجرا کند.

ولایت مطلقه فقیه هرگز بدین معنا نیست که فقیه در تصمیم گیری و اجرا هیچ قید و شرطی ندارد و رعایت هیچ ضابطه ای بر او لازم نیست. این معنای باطل از ولایت مطلقه توسط هیچ فقیهی ابراز نشده فقط توسط ناآگاهان یا غرض ورزان بیان شده است.

پس اطلاق در ولایت به معنای گستره ی ولایت بر همه ی حوزه هایی است که دخالت حکومت در آن لازم است، بدین معنا اختیارات همه ی حکومت های متعارف در سطح جهان امروز مطلقه است زیرا بقای هیچ حکومتی بدون اجازه و دخالت در همه ی حوزه ها ی حکومتی امکان پذیر نیست. البته هر حکومتی در جهان برای تصمیم گیری و اجرای قوانین رعایت ضوابطی را بر خود لازم می داند. در حکومت ولایت فقیه نیز این ضوابط از سوی دین تعیین شده است.

ولایت فقیه در قرآن

برای اثبات ولایت مطلقه فقیه از قرآن باید مسائل زیر را از قرآن به دست آورد:

1ـ اصل حکومت و ولایت در اسلام.

2ـ اطلاق ولایت.

3ـ شرایط حاکم: یعنی اسلام و ایمان، عدالت و آگاهی به اسلام (فقاهت) و کفایت.

1ـ اصل حکومت و ولایت در اسلام

لزوم حکومت در هر جامعه ای از بدیهیات است و نیازی به دلیل ندارد در این جا فقط به آیاتی که ولایت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و امامان معصوم علیهم السلام را ثابت می کند اشاره می کنیم.

« النَّبِی أَوْلی بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ـ پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است. » (احزاب/6) پس اگر تصمیمی درباره ی آنان گرفت اطاعت از آن بر مردم لازم است.

« وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَی اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یکونَ لَهُمُ الْخِیرَةُ مِنْ أَمْرِهِم ـ هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند، اختیاری (در برابر فرمان خدا) داشته باشد» (احزاب/36)

و بعضی از آیاتی که امر به اطاعت از پیامبرکرده است:

« قُلْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یحُِبُّ الْکافِرِین ـ بگو: از خدا و فرستاده (او)، اطاعت کنید! و اگر سرپیچی کنید، خداوند کافران را دوست نمی دارد.» (آل عمران/32)

« وَ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکمْ تُرْحَمُون ـ و خدا و پیامبر را اطاعت کنید، تا مشمول رحمت شوید.» (آل عمران/132)

« وَ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ أَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَ احْذَرُواْ ـ اطاعت خدا و اطاعت پیامبر کنید! و (از مخالفت فرمان او) بترسید.» (مائده/92)

« یأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَا تَوَلَّوْاْ عَنْه ـ ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا و پیامبرش را اطاعت کنید و سرپیچی ننمایید» (انفال/20)

« أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ أَطِیعُواْ الرَّسُول ـ خدا را اطاعت کنید، و از پیامبرش فرمان برید» (نور/54)

« یأَایهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ أَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَ لَا تُبْطِلُواْ أَعْمَالَکم ـ ای کسانی که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید رسول (خدا) را، و اعمال خود را باطل نسازید.» (محمد/33)

« فَأَقِیمُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزَّکوةَ وَ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ـ نماز را برپا دارید و زکات را ادا کنید و خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید.» (مجادله/13)

و درباره ولایت امامان معصوم علیهم السلام نیز فرمود:

« إِنَّمَا وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکوةَ وَ هُمْ رَاکعُون ـ سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آن ها که ایمان آورده اند همان ها که نماز را برپا می دارند، و در حال رکوع، زکات می دهند.» (مائده/55) این آیه به اتفاق همه مفسرانی که (شیعه و سنی) برای آن شان نزول ذکر کرده اند در حق امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام نازل شده است.

« یأَایهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْاللَّهَ وَ أَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلی الْأَمْرِ مِنکمُ ـ ای کسانی که ایمان آورده اید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولی الأمر [اوصیای پیامبر] را.» (نساء/59)

2ـ اطلاق ولایت

آیاتی که در مسئله قبل ذکر شد هیچ یک اطاعت از پیامبر و اولوالامر را مقید به مورد خاص یا موضوع خاص نکرده و آن را به صورت مطلق بیان فرموده است. در آیه دوم اطاعت هر حکمی که خدا و رسول کردند بر مردم لازم شمرده شده است. در آیاتی که امر به اطاعت از پیامبر و اولوالامر شده است نیز هیچ قیدی برای آن ذکر نشده است پس از این آیات اطلاق در ولایت ثابت می شود.

از آن جا که حکومت در جامعه اسلامی از ضروریات است و اختصاص به زمان رسول الله یا زمان حضور معصوم ندارد از این آیات می توان اطلاق ولایت را برای حاکم اسلامی در هر دوره ای ثابت کرد.

3ـ شرایط حاکم

شرط اول: اسلام و ایمان.

خداوند می فرماید: « لَن یجَْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلی المُْؤْمِنِینَ سَبِیلا ـ خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان سلطه نمی دهد.» (نساء/141)

« لَّا یتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَن یفْعَلْ ذَالِک فَلَیسَ مِنَ اللَّهِ فی شی ءٍ إِلَّا أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَئة ـ افراد باایمان نباید به جای مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند و هر کس چنین کند، هیچ رابطه ای با خدا ندارد. (و پیوند او به کلّی از خدا گسسته می شود) » (آل عمران/28)

شرط دوم: عدالت

عدالت در مقابل ظلم است. خداوند حکومت و ولایت ظالمین را نمی پذیرد پس حاکم و ولی باید عادل باشد.

فرمود: « وَ لَا تَرْکنُواْ إِلی الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکمُ النَّارُ ـ و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب می شود آتش شما را فرا گیرد.» (هود/113) و این رکون در روایات به رکون دوستی و اطاعت تفسیر شده است. (تفسیر علی بن ابراهیم ج 1 ص 338)

و در شرط امامت به حضرت ابراهیم فرمود: « قَالَ إِنی جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِن ذُرِّیتی قَالَ لَا ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِین ـ خدا فرمود: من تو را پیشوای مردم گماردم گفت: و از فرزندان من؟ فرمود: عهد من به ستمکاران نمی رسد.» (بقره/124)

شرط سوم: فقاهت

حاکم اسلامی باید عالم به احکام اسلام باشد تا بتواند آن ها را اجرا کند. در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و امام معصوم علیه السلام، این علم از سوی خداوند به آنان داده شده است و در زمان غیبت امام معصوم علیه السلام داناترین مردم به احکام، یعنی فقها این علم را با یادگیری در مکتب اسلام دارند.

قرآن درباره شرط علم می فرماید:

« أَ فَمَن یهَْدِی إِلی الْحَقّ أَحَقُّ أَن یتَّبَعَ أَمَّن لَّا یهَِدِّی إِلَّا أَن یهْدَی فَمَا لَکمُ کیفَ تَحْکمُون ـ آیا کسی که هدایت به سوی حق می کند برای پیروی شایسته تر است، یا آن کس که خود هدایت نمی شود مگر هدایتش کنند؟ شما را چه می شود، چگونه داوری می کنید؟» (یونس/35)

فقیه کسی است که با تخصصی که سال ها در تحصیل آن کوشش کرده خودش می تواند احکام اسلام را از قرآن و سنت و عقل و اجماع به دست آورد و غیر فقیه کسی است که این تخصص را ندارد و باید احکام اسلام را از فقیه بیاموزد.

 

پاسخ به دو مطلب

در اینجا بعضی اشکالات و سؤالاتی را مطرح می کنند:

1ـ غیر فقیه می تواند احکام اسلام را از فقیه بگیرد و حکومت کند، پس لازم نیست خودش فقیه باشد.

در پاسخ به این مطلب توجه به دو نکته ضروری است:

اول آن که: آگاهی های لازم از اسلام برای حکومت اختصاص به فتوا ندارد تا گفته شود غیر فقیه از فقیه تقلید می کند، بلکه در بسیاری از موارد فقیه باید با توجه به ملاک های ترجیح در تزاحم احکام و یا تشخیص موارد مصلحت، حکم حکومتی صادر کند و حکم حکومتی خارج از دایره ی فتوا و تقلید است. و صدور حکم حکومتی در تخصص فقیه است.

دوم آن که: آیا غیر فقیه اطاعت از فقیه را در همه ی موارد بر خود لازم می داند؟ یا فقط در مواردی که خود تشخیص می دهد از فقیه اطاعت می کند در صورت دوم هیچ ضمانتی بر اطاعت از فقیه وجود ندارد و در صورت اول در واقع آن فقیه ولایت دارد و این شخص مجری از سوی او به شمار می آید و این با ولایت فقیه منافاتی ندارد.

2ـ در این آیه اطاعت از «مَن یهَْدِی إِلی الْحَقّ » سزاوارتر از «أَمَّن لَّا یهَِدِّی إِلَّا أَن یهُْدَی» معرفی شده است و در تطبیق آن بر مورد ما اطاعت از فقیه را سزاواتر از اطاعت غیر فقیه می داند. پس اطاعت غیر فقیه نیز با وجود فقیه مقبول است گرچه اطاعت از فقیه بهتر است.

(مانند این سخن را ابن ابی الحدید در شرح خود بر نهج البلاغه ج9 ص328 نسبت به مقایسه ی امام علی علیه السلام و خلفای پیش از او می گوید.)

پاسخ: این سزاواتر بودن سزاواری در حد الزام است یعنی فقط باید از او پیروی کرد به قرینه این که در ذیل آیه مردم را توبیخ می کند که چرا از « مَن یهَْدِی إِلی الْحَقّ» پیروی نمی کنید « فَمَا لَکمُ کیفَ تحَْکمُون » این سزاواری در حد الزام در واقع معنای صفت تفصیلی را ساقط می کند مانند آیه « وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْض » (احزاب6) که در بحث ارث است و وجود هر طبقه مانع از ارث طبقه دوم می شود.

آیات بی شمار دیگری نیز وجود دارد که فضیلت عالمان را بر غیر عالمان بیان کرده است، از جمله:

« هَلْ یسْتَوِی الَّذِینَ یعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لَا یعْلَمُون ـ آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند یکسانند»(زمر/9)

شرط چهارم: کفایت

یعنی توانایی و شایستگی در اداره ی امور جامعه که از آن به مدیر و مدبر بودن نیز

تعبیر می شود.

حضرت یوسف فرمود: « قَالَ اجْعَلْنی عَلی خَزَائنِ الْأَرْضِ إِنی حَفِیظٌ عَلِیم ـ گفت: «مرا سرپرست خزائن سرزمین (مصر) قرار ده، که نگهدارنده و آگاهم. » (یوسف55)

درباره داستان حضرت موسی علیه السلام و دختر شعیب نیز قرآن فرموده است:

« إِنَّ خَیرَْ مَنِ اسْتَْجَرْتَ الْقَوِی الْأَمِین ـ بهترین کسی که می توانی به کارگیری (اوست که) توانای درستکار است.» (قصص26)

در داستان عفریت جنی و حضرت سلیمان علیه السلام نیز از قول آن عفریت فرمود:

«و إِنی عَلَیهِ لَقَوِی أَمِین ـ من بر این کار توانای درستکارم.» (نمل39)

از مجموع این آیات فهمیده می شود اگر کسی کاری و پستی را به عهده می گیرد باید توانایی و صلاحیت لازم برای آن را داشته باشد.

نتیجه

از مجموع آیاتی که در این موضوعات ذکر شد می توان تصویری کلی از سیمای حاکم از دیدگاه قرآن به دست آورد. در منطق قرآن حکومت و زمامداری تنها شایسته ی کسانی است که از صلاحیت های علمی و اخلاقی و توانمندی های لازم برخودار باشند. به دست آوردن این تصویر در زمان غیبت امام معصوم علیه السلام بر ولایت مطلقه فقیه تطبیق می کند. از طرف دیگر حکومت اسلامی حکومت قانون خداست « مَن لَّمْ یحَْکم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئک هُمُ الْکافِرُون ـ آن ها که به احکامی که خدا نازل کرده حکم نمی کنند، کافرند»(مائده/44)

و حکم کردن به احکام الهی بدون حاکمیت دین شناس و متخصص مستعد در اجرای احکام الهی ( فقیه عادل و جامع الشرایط) امکان پذیر نیست.

برای مطالعه بیشتر مستندات قرآنی ولایت مطلقه فقیه و حکومت اسلامی به منابع زیر رجوع کنید:

1ـ نگاهی به مبانی قرآنی ولایت فقیه نوشته علی ذوعلم.

2ـ پیام قرآن جلد 10 «قرآن مجید و حکومت اسلامی» نوشته آیت الله مکارم شیرازی.

کلمات کلیدی
قرآن  |  پیامبر  |  اسلام  |  ولایت  |  فقیه  |  ولایت مطلقه فقیه  |  اطیعوا الله و اطیعوا الرسول  |  ولایت‌فقیه در آیه قرآن  | 
نویسنده : ناشناس تاریخ : 1401/06/08

بنام خدا ولی فقیه کسی که از نضر علم فقه از سایرین برتر است نه از نضر علوم دیگر مانند معماری پزشکی نظامی سیاسی