×

کوفه و کوفیان


تعداد بازدید : 871     تاریخ درج : 1394/02/14

مقدمه

شهر کوفه که به دلیل گسترش نجف اشرف، امروزه از توابع آن به شمار میرود، در دوره ای طولانی مرکز سیاسی و حکومتی مسلمین بوده است. در تاریخ و فرهنگ تشیع، بعد از مکه و مدینه منوره شهری به اهمیت کوفه در صدر اسلام وجود نداشته است.

متأسفانه در فرهنگ عمومی کوفه تداعی کننده بی وفایی، نفرت، خیانت و جنایت است، اما بر خلاف این تصور غیر واقعی و غیر مستند، کوفه دارای چنان سابقۀ فرهنگی، فکری، سیاسی و اجتماعی است که ائمه هدی علیهم السلام اعتباری ویژه برای این شهر قائل گردیده و در احادیثی معتبر به ستایش آن و اهلش پرداخته اند.

کوفه بزرگ ترین شهری است که توسط مسلمین بنا گردید؛ شناخت این شهر و کوفیان محور این نوشتار است.

وجه تسمیه کوفه

کوفه شهری است مشهور در سرزمین بابل، از نواحی بین النهرین جنوبی که گاهی آن را «خدّالعذرا» و «کوفة الجند» (کانون رزمندگان) نامیده اند. گویند چون دایره شکل است، به این نام معروف شده است. برخی گفته اند به تپه های پوشیده از شن های هلالی شکل (برخان) کوفه گویند. برخی مورخان کوفه را واژه ای عربی دانسته اند که در اصل «کوفاه» بوده و این واژه نام منطقه ای است که نگهبانی و دژبندی شده است.[1]

ضرورت تأسیس کوفه

شهر «حیره» واقع در چند کیلومتری کوفه کنونی به منزلۀ سنگری برای حفظ شهرهای ایران از تاخت و تاز قبایل صحرایی و چادرنشین بود که با فتح آن [2]، اندکی بعد رزمندگان مسلمان شهر «مداین» (تیسفون) را که مرکز فرمانروایی ساسانیان بود، فتح کردند. سپس باقی مانده سپاه یزدگرد را در «جلولا» که منطقه مرزی بین ایران و عراق بود، درهم شکستند. با این پیروزی قوای ساسانی از دره دجله و فرات یعنی منطقه جنوبی جزیره به طور کامل بیرون رانده شد. پس از آن، مسلمانان این ضرورت را احساس کردند که حکومت مستقری در مناطق فتح شده به وجود آورند. اولین اقدام برای این هدف، انتخاب یک پایتخت بود و سرزمینی که کوفه نامیده شد، برای این منظور مناسب بود؛ زیرا به غیر مسلمانان آلوده نبود. در این شهر، تأسیس یک دستگاه اداری، سیاسی و نظارتی اجتناب ناپذیر به نظر می رسید؛ زیرا اداره مناطق فتح شده توسط رؤسای محلی صورت می گرفت و مسلمانان هیچ گونه مباشرت و نظارت مستقیمی در این باره نداشتند.[3]

به علاوه کوفه می توانست کانونی برای مهاجران از راه رسیده و نیز پایگاهی برای دفع حملات دشمنان زخم خورده و ایجاد امنیت سیاسی و اجتماعی در قلمرو جدید باشد.

مورخان می گویند: خلیفه وقت در نامه ای از «سعد بن ابی وقاص» خواست تا محلی را برای هجرت مسلمانان و پیروان ایشان برگزیند که بین آن محل و خود وی دریا فاصله نباشد. سعد به شهر انبار آمد تا منزلگاه را در آن جا قرار دهد؛ اما حشرات موذی فراوانی در آن محل ساکنین را آزار می داد. «عبدالمسیح بن بقیله» که به منطقه آشنایی داشت، سعد را به سرزمینی هدایت کرد که از فلات پایین تر و از زمین پست (جلگه ای) و پشه گیر مرتفع تر است. این ناحیه «سورستان» نامیده شد که همان کوفه کنونی باشد.

رزمندگان مستقر در نواحی شرقی به دلیل فتوحات متوالی، احساس خستگی می کردند و نمی توانستند در محلی که اقلیمی نامناسب داشت، اقامت گزینند. آنان نیازمند منطقه ای بودند که مناسب خُلق و خویشان باشد و تا اندازه ای برایشان آرامش و آسایش به وجود آورد. به علاوه، کوفه آسان ترین مسیر برای ارتباط حجاز با عراق بود و نیز گذرگاه فرات میانه و تمامی بابل در این ناحیه بود. اگر چه موقعیت حاشیه ای داشت و دور از مرکز بود، ولی مسیرهای ارتباطی مناسب، آن را با مرکز خلافت مرتبط می ساخت. تلفیق جالب میان صحرای هموار و زمین زراعی و مسکونی و نزدیک بودن کوفه به منابع آب، از عوامل انتخاب آن برای شهری مهم به شمار می آمده است؛ زیرا کوفه در محلی واقع است که جلگه به سوی دشت های آبیاری شده و زراعی، کشیده شده و در یک موضع خشک، بر روی تراسی در کنار شاخه اصلی فرات و در ارتفاع دو متری از سطح دریای آزاد قرار گرفته است.[4]

«طبری» می نویسد:

«سلمان فارسی» به قصد انبار رفت و از غرب فرات عبور کرد و جایی را نپسندید تا به کوفه رسید «خدیفة بن یمان» هم از مشرق این رودخانه رفت و جایی را نیافت تا آن که به ریگزاری رسید با شن های سرخ که آن جا را «سهله» گویند و چون آمیختگی ریگ و شن را بدید، کوفه نامیدش. آن گاه در آن محل فرود آمدند و نماز اقامه کردند و این گونه نیایش کردند: پروردگارا! این مکان را برای ما مبارک گردان و آن را اقامتگاه ما قرار ده. و اوضاع را به سعد وقاص گزارش دادند در این حال سعد از مداین بیرون آمد و در محرم الحرام سال هفدهم هجری در کوفه اردو زد و برای خلیفه نوشت در جایی سکونت اختیار کرده ایم که میان حیره و فرات قرار دارد.[5]

بدین گونه اولین شهر اسلامی بعد از ظهور اسلام، توسط مسلمین احداث شد؛ ناحیه ای که در ۴۴ درجه و ٢٠ دقیقه طول شرقی و ٣٢ درجه عرض شمالی قرار دارد.

چگونگی شکل گیری شهر

سه مؤلفۀ اساسی در شکل گیری کوفه دخالت داشت: منطقه وسیع مرکزی که قداست داشت و به مسجد اختصاص یافت. در همین فضا مرکز اجتماع مسلمانان و مقرّ فرماندهی نیروهای رزمنده در نظر گرفته شد؛ مکانی که بعدها به صورت مرکز فرماندهی درآمد. در پشت این محل، خانه های مسکونی قبایل، گرد هسته مرکزی شهر ساخته شده بود. مؤلفۀ سوم گذرگاه ها و کوچه بندی هایی بود که ضمن مناسب بودن برای تردد و حمل و نقل، قلمرو استقرار هر قبیله را مشخص و تثبیت می کرد و تجمع افراد در فضای وسیع مرکزی و پیرامونی را امکان پذیر می نمود.

وقتی جایگاه مسجد معین شد، سعد دستور داد تا مردی تیرهایی را در جهت وزش باد قبله، باد شمال، باد جنوب و باد صبا رها کند و محل فرود آن ها را نشانه گذاری نماید. فاصله پرتاب تیرها ۵۵ متر بود که محدوده شهری را تعیین می کرد.[6]

بازار شهر در سمت شمال و در شرق مسجد کوفه قرار داشت؛ به طوری که ضلع شمالی مسجد را احاطه می کرد و به ضلع شرقی می رسید. این مرکز تجاری، پوششی از حصیر داشت. در همان محدوده مرکزی، سعد جایی را برای رسیدگی به امور سیاسی و اجتماعی کوفه تعیین کرد و بر گرداگردش حصاری از نی کشید و به دربی چوبی مجهز ساخت. این بنای ساده در دهه های بعد به قصر و دارالاماره مبدّل گردید. در جنوب غربی مسجد، فضایی در نظر گرفته شد که آن را «رحبه» می گفتند و جز در مواقعی خاص به اشغال درنمی آمد. حضرت علی (ع) وقتی به کوفه گام نهاد، به قصر حکومتی نرفت و در این میدان برای خویش خانه ای از نی در نظر گرفت.[7] خانه ای که امروزه به مثابه زیارتگاهی در کوفه از آن بازدید می شود، محل سکونت یکی از خواهران حضرت علی (ع) بوده و مولای متقیان در آن رفت و آمد داشته اند. دیوارکشی و ترکیب این بنا کاملا جدید است. افرادی که از خانه منسوب به امیرالمومنین (ع) دیدن می کنند، بدان تبرک می جویند و برخی در تعظیم شرافت و شأن والای صاحب خانه، در آن به خواندن دعا و نماز مشغول می گردند. اصل این عمارت توسط «محسن خان خراسانی» تعمیر و بازسازی گردیده است.[8]

سعد در شمال مسجد، پنج خیابان، در جنوب غربی (رو به قبله) چهار خیابان و در شرق و غرب، هر کدام سه خیابان گشود. قبیله «سلیم» و «ثقیف» را در شمال و در کنار دو راه ارتباطی جای داد؛ «همدان» را در کنار معبری و «بجیله» را در کنار راهی دیگر. در جنوب غربی «بنو اسد» را در کنار خیابانی مستقر ساخت و قبایل دیگر نیز در شرق و غرب استقرار یافتند.[9]

در پنج سال اول بنیان گذاری کوفه، کلبه هایی از نی ساخته شد که در آن ها حریق رخ داد و نابود شدند. در سال ٢۴ هجری چادرهایی با دیوارهایی از گل خشک تثبیت گردید و از سال ۵٠ هجری خانه هایی واقعی به کمک خشت ساخته شد.[10]

کوفه از سال هفده هجری که بنا گذاشته شد، تا سال ١٣٢ هجری هم چنان به صورت شهری باز و گسترده بود؛ البته در هر مرحله ای، تکامل و سامان یافته و جلوه های معماری را به خود می گرفت.

اگر چه طرح اولیه از نظمی جالب پیروی می کرد، اما افزایش مهاجرت به سوی کوفه، و رشد غیر طبیعی جمعیت، موجب هجوم به هسته مرکزی و برخی فضاهای باز کنار معابر گردید و کوفه را به صورت شهری انبوه، درهم، پرپیچ و خم، با کوچه های تنگ و بن بست درآورد. در واقع تراکم غیراصولی مناطق مسکونی، به معابر و مراکز ارتباطی فشار آورد.[11]

ساکنین کوفه

کوفه در آغاز تأسیس، نزدیک به چهل هزار نفر رزمنده را در خود جای داد[12] و با توجه به این که بسیاری از نیروهای نظامی و سربازان، خانواده خویش را به همراه آورده بودند، در آن زمان نزدیک به یکصد هزار نفر در کوفه اقامت داشتند.

بعد از به وجود آمدن این شهر اسلامی، به دلیل نزدیکی به رودخانه فرات و برخی شعبات آن، قرار گرفتن در حوالی سرزمین ایران، رونق اقتصادی که از راه غنایم و خراج سرزمین های فتح شده به دست آورده بود، مهاجرت اقوام و گروه های مختلف از دیگر نقاط جهان اسلام به سوی کوفه، روند فزاینده ای به خود گرفت و چون حضرت علی (ع) آن را مقرّ حکومت خود تعیین نمود، سیل مهاجرت ها شدت یافت؛ به گونه ای که در سال ٣٧ هجری و در نبرد صفین ۶۵٠٠٠ نیروی نظامی در کوفه مستقر بود.[13]

از سال ۵٠ هجری که «زیاد بن ابیه» از سوی معاویه، بر کوفه حاکم گردید، از بیم فراوانی شیعیان در این شهر، با فشار و ارعاب و تهدید، به انتقال نیروی عظیم انسانی از کوفه به شام و خراسان بزرگ و دیگر نقاط اقدام نمود. او تنها در یک مرحله پنجاه هزار نفر را به سوی خراسان کوچ داد. با این وجود هنوز یکصد و چهل هزار نفر در کوفه ساکن بوده اند.

ساکنین کوفه از نظر خاستگاه نژادی و جغرافیایی به دو دسته کلّی تقسیم می شدند: جوامع عرب و غیر عرب. بخشی از عرب های کوفه، قبایلی بودند که با شروع فتوحات اسلامی در ایران و بین النهرین، از شبه جزیره عربستان به قصد شرکت در جهاد، به سوی عراق کوچ کردند و بعد از خاتمه نبرد، در کوفه و بصره اقامت گزیدند. اینان که هسته اولیه سکنه کوفه را به وجود آوردند، از دو تیره «قحطانی» و «عدنانی» بودند که به «یمانی ها» و «نزاری ها» معروف گردیدند. بخش دیگری از عرب ها قبایل «بنی تغلب» بودند که قبل از ظهور اسلام، در نواحی جنوبی عراق سکونت داشتند و بعد از فتوحات اسلامی، در کوفه اسکان داده شدند.

مهم ترین گروه غیر عرب کوفه «موالی» بودند. آنان با قبایل مختلف عرب پیمان می بستند و ولایت آنان را می پذیرفتند. موالی از نژادهای گوناگون ایرانی، رومی و ترک بودند که عرب ها به همه آن ها «عجم» می گفتند. بزرگ ترین گروه موالی کوفه را ایرانیان با عنوان «حمراء دیلم» به وجود آوردند. آنان به رهبری شخصی به نام «دیلم» به رزمندگان اسلام پیوستند و با سپاه سعد وقاص پیمان همکاری بستند. این افراد برخی حرفه ها، فنون و صنایع متداول آن زمان را در کوفه اداره می کردند. موالی ضمن آن که انسان هایی زجردیده و محرومیت کشیده بودند، از حمایت علویان و شیعیان برخوردار شدند و به همین دلیل برای برپایی یک حکومت شیعی آماده هر گونه همکاری بودند؛ اما اشراف کوفه و برخی سران قبایل که هویت خویش را در پناه بنی امیه به دست آورده و حفظ کرده بودند، نمی توانستند تحمل کنند که موالی اقتدار سیاسی و اجتماعی به دست آورند.[14]

گرایش های فکری و کلامی در کوفه

مسلمین کوفه شامل شیعیان، خوارج، حامیان بنی امیه و افراد بی تفاوت بودند. در میان شیعیان، افراد سرشناس و برجسته ای چون «سلیمان بن صرد خزاعی»، «مسیب بن نجبه فزاری»، «مسلم بن عوسجه اسدی»، «حبیب بن مظاهر اسدی» و «ابوثمامه صاعدی» دیده می شدند که از یاران حضرت علی (ع)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) بودند. این افراد به خاندان طهارت و نبوت علاقۀ قلبی همراه با معرفت داشتند و چون معاویه به هلاکت رسید، برای انتقال خلافت به خاندان علوی با حضرت امام حسین (ع) به نامه نگاری پرداختند. شمار زیادی از مردم کوفه را شیعیان عادی تشکیل می دادند. این افراد اگرچه نسبت به ائمه هدی (ع) ارادت می ورزیدند، ولی اختناق و فشار سیاسی والیان ستمگری چون «زیاد بن ابیه» و فرزندش «عبیدالله» چنان آنان را در هراس و تشویش قرار داده بود که تا احتمال پیروزی حرکتی را با درصد بالا نمی دادند، در آن شرکت نمی کردند.

«عمروبن حجاج زبیدی»، «یزید بن حرث»، «عمروبن حریث»، «عبدالله بن مسلم»، «عمّاره بن عقبه»، «عمر سعد» و «مسلم بن عمروباهلی»، اشراف و افراد سرشناس کوفه بودند که می کوشیدند فضای سیاسی و اجتماعی کوفه و نواحی پیرامون را به نفع بنی امیه تغییر دهند. حکومت بیست ساله امویان در کوفه این شرایط را فراهم ساخت که این افراد در جهت اهداف ناپاک خود پیش بروند و حامیان بیشتری به دست آورند. برخی از این افراد به عنوان رئیس قبیله قادر بودند با نیرنگ هایی که به کار می گرفتند، فضای سیاسی کوفه را برای جلوگیری از خیزش ها و قیام های شیعیان متشنّج سازند. خوارج کوفه اگرچه در نبرد نهروان سرکوب شدند، اما سیاست های غلط امویان موجب گردید دوباره قدرت یابند و آشوب هایی را پدید آورند. علاوه بر این ها، اشخاصی در کوفه می زیستند که تابع شرایط اجتماعی پیش آمده بودند و چون احتمال پیروزی طیفی را می دادند، خود را به آن نزدیک می کردند؛ اما به محض مشاهده آثار شکست یا قدرت گرفتن و غلبه طرف مخالف، به سرعت صحنه را خالی می کردند. این ها که درصد مهمی از سکنه کوفه را تشکیل می دادند، صرفاً درصدد بودند لقمه نانی به دست آورند و امیال خویش را ارضا کنند و در واقع بنده شکم و شهوت بودند.[15]

درصد کمی از کوفیان، مسیحیان عرب (از بنی تغلب) مسیحیان نجران و نبطی، یهودیان رانده شده از جزیرة العرب در زمان خلیفه دوم و مجوسیان ایرانی بودند.

نظام سیاسی حاکم کوفه

مهم ترین مقام اجرایی کوفه، والی بود که از سوی حکومت مرکزی منصوب می شد. امیر کوفه علاوه بر اداره این شهر، بر توابع آن نیز نظارت داشت. این نقاط پیرامونی، شهرهای مهمی از ایران بود که توسط لشکر کوفی فتح گردیده و اداره آن ها در اختیار والی کوفه بود. عمده خراج این مناطق نیز در شهر کوفه هزینه می گشت. قزوین، زنجان، طبرستان، ری، کابل، سیستان و انبار در زمرۀ این نقاط بودند. عبیدالله زیاد با عمر سعد شرط کرد که اگر در جنگ کربلا و نبرد با امام حسین (ع) حضور یابد، به امارت ری برگزیده خواهد شد.[16]

والی کوفه این وظایف را عهده دار بود: فرماندهی کلّ قوا و سپاهیان برای پیگیری فتوحات جدید، سرکوبی مخالفان، جمع آوری خراج و زکات، عهده داری امر قضاوت با تعیین قاضی، مهیا نمودن امور حجّ، اجرای حدود شرعی، امامت جمعه و جماعت.

اولین حکم ران کوفه سعد بن ابی وقاص بود که در سال ١٧ هجری این شهر را بنیان نهاد و بر اداره اش اهتمام ورزید. «مغیرة بن شعیر» حاکم بعدی بود که معاویه از وجهه او برای اداره کوفه استفاده کرد. مغیره کوشید تا حدودی به طور مستقل عمل کند و در مقابل برخی خیزش های شیعیان دست به کشتارهای شدید و سرکوبی های خونین نزد. مغیره تمایلات عثمانی داشت و به همین دلیل از بیعت با حضرت علی (ع) امتناع ورزید.[17]

«عمار یاسر» که مسلمانی معتقد و مبارز و فداکار بود و صحابی صمیمی پیامبر اکرم (ص) به شمار می رفت، توسط خلیفه دوم به سمت استاندار کوفه تعیین شد. «عبدالله بن مسعود» نیز صندوق دار بیت المال گشت. عمار در این مقام بر اساس تعالیم اسلامی رفتار کرد و می کوشید با فروتنی، زهد و پارسایی و همچون مردم عادی روزگار بگذراند. او در نود و سه سالگی در جنگ صفین در رکاب حضرت علی (ع) به شهادت رسید. «نعمان بن بشیر انصاری» به عنوان امیر کوفه، روش آرام و ملایمی را در پیش گرفت و تا زمان مرگ معاویه، در این سمت باقی بود. نعمان از حامیان بنی امیه بود. «ابوموسی اشعری» را عثمان برای امارت کوفه در نظر گرفت و اگرچه از سوی حضرت علی (ع) در این سمت ابقا گردید، ولی بنای کارشکنی را با آن امام همام نهاد و مردم را از همکاری با امام متقین بازمی داشت. در ماجرای حکمیت، وی با حیله گری «عمروعاص»، حضرت علی (ع) را از خلافت خلع و فرمانروایی معاویه را تثبیت کرد.

وقتی زیاد بن ابیه که فردی جنگ جو، جاه طلب و اهل شرارت و فتنه بود، از سوی معاویه به عنوان والی کوفه تعیین شد، به سرکوبی خونین شیعیان دست زد و جمعی از یاران حضرت علی (ع) و امام حسن مجتبی (ع) را به شهادت رسانید.

فرزندش، عبیدالله که بعد از ناتوانی نعمان بن بشیر در سرکوبی قیام «مسلم بن عقیل»، علاوه بر حکومت بصره، حکمران کوفه نیز گردید، دوازده هزار نفر از شیعیان را دستگیر و محبوس ساخت. قیام فرزند عقیل و فرستاده امام حسین (ع) را درهم کوبید و او و برخی یارانش از جمله «هانی بن عروه» را به شهادت رساند و لشکری را برای مبارزه با حضرت اباعبدالله (ع) به کربلا روانه ساخت و در این رویداد مهم، جنایات بی شماری مرتکب گردید.

یکی از سفاک ترین والیان کوفه «حجاج بن یوسف ثقفی» است که «عبدالملک مروان» او را به این سمت منصوب کرد. وی با مردم این دیار و اطراف، رفتاری ظالمانه و خشن داشت و موجی از بیم و هراس را بر کوفه حاکم ساخته بود. منابع تاریخی گفته اند وی بیش از یکصد هزار نفر را زیر شکنجه به قتل رساند و موقعی که این خون خوار به هلاکت رسید، در زندان هایش پنجاه هزار مرد و سی هزار زن شرایط بسیار مشقت باری را سپری می کردند.[18]

منابع درآمد کوفه و کوفیان

خراج شهرهایی چون گرگان (استرآباد)، سیستان، انبار و برخی مناطق آذربایجان، به بیت المال کوفه انتقال می یافت و پس از تأمین نیازهای عمومی شهر و اهالی آن، مازادش برای حکومت مرکزی ارسال می شد، عمده درآمد دولت، از خراج نقاط فتح شده توسط رزمندگان کوفه بود. غیرمسلمان ها چون مجوسیان، یهودیان و مسیحیان، سالانه و به طور سرانه به حکومت جزیه پرداخت می کردند. غنایم منقول نقاط مفتوحه، اموال فرمانروایان و امرای دشمن نیز خزانۀ امارت کوفه را تشکیل می داد. اخذ عوارض بازرگانی از تاجرانی که اجناس و کالاهای گوناگون به کوفه می آوردند، به توان مالی حکمران کوفه می افزود. این درآمدهای قابل توجه، علاوه بر ارزش اقتصادی، یک نوع اقتدار سیاسی و اجتماعی برای والی این شهر به وجود می آورد و او از این رهگذر می توانست برای مخالفان و دشمنان دردسرهای زیادی فراهم کند. چنان که عبیدالله بن زیاد موفق شد با پرداخت رشوه های کلان به رؤسای قبایل و اشراف کوفه و نیز افزودن بر عطایای آنان، این افراد را برای نبرد با امام حسین (ع) راضی کند. وقتی «مجمع بن عبدالله عائذی» در کربلا به نیروهای سیدالشهدا (ع) پیوست، در پاسخ به آن حضرت که اوضاع و احوال کوفیان را جویا گردیده بود، گفت: بزرگان کوفه که از بخشش ها و رشوه های فراوان حکومت برخوردار شده اند، یکپارچه برای جنگیدن با شما بسیج گردیده اند.[19]

مردم کوفه بخشی از منابع مالی خود را از طریق کسب و کار، فعالیت های زراعی و دامی، روی آوردن به فنون و صنایع دستی و خدمات اداری و انتظامی در دستگاه حکومت وقت، به دست می آوردند.

کوفیان مقداری وجوهات نقدی به صورت یک جا یا در اقساطی سالانه، با عنوان «عطا» از حکومت دریافت می کردند و کمک های جنسی که شامل گندم، جو، خرما، روغن و برخی مواد غذایی دیگر بود و «رزق» نامیده می شد، به آنان تحویل می گردید. حضرت علی (ع) در پرداخت این مقرری، اصل مساوات و عدالت را رعایت می نمود و حتی مخالفان را از آن محروم نکرد.[20]

با روی کار آمدن امویان و مروانیان، هنگام پرداخت عطا، مسائل طبقاتی و سیاسی لحاظ گردید و شرط آن میزان تقرّب و وابستگی به دربار بنی امیه و سرسپردگی به حکومت مرکزی بود. مخالفان به خصوص شیعیان، تهدید به قطع آن شدند و موالی از دریافت آن محروم بودند.

متأسفانه وابستگی کوفیان به این مقرّری و یارانه والی کوفه، یک نقطه ضعف بزرگ را به وجود آورد و دستگاه حکومت از آن به عنوان اهرمی در برابر مخالفان خود استفاده کرد. وقتی مسلم بن عقیل همراه یاران خویش قصر عبیدالله زیاد را به محاصره درآورد،

وی اطرافیان مسلم را در صورت پراکنده گردیدن از اطرافش، به افزایش میزان عطا تشویق و در غیر این صورت به قطع آن تهدید نمود. او با همین شیوه، لشکر قابل توجهی را رهسپار کربلا کرد تا با امام حسین (ع) بجنگند.[21]

در روز عاشورا وقتی امام (ع) خواست در بیاناتی، حقایقی را بیان کند و با سپاه دشمن اتمام حجّت نماید، این افراد با سر و صدا و غوغا سعی می کردند از بیانات حضرت جلوگیری کنند. سرانجام حضرت اباعبدالله رشته کلام را به دست گرفت و خطاب به آن دنیازدگان فرمود: شما از روی عصیان به سخنان من گوش نمی دهید (و باید هم چنین باشد)؛ زیرا آن چه را که به شما داده اند، از مال حرام بوده و شکم هایتان از حرام انباشته گردیده و این امر بر قلب های شما مهر زده است.[22]

امتیازات کوفه در روایات

کوفه را «برج اسلام» (قبة الاسلام) و مردمش را «اهل الاسلام» وصف نموده اند و دربارۀ سلحشوران این شهر گفته اند: نیزۀ خدا، ذخیرۀ ایمان و جمجمه عرب هستند که سنگر مرزی را حفاظت کرده و دیگر مسلمانان را تقویت می نمایند.[23]

حضرت علی (ع) فرموده است:

مکه حرم الله، المدینة حرم رسول الله و الکوفه حرمی لا یریدها جبار بحادثه الّا الله؛

مکه حرم خداوند، مدینه حرم نبی اکرم و کوفه حرم من است.[24] هیچ ستمگر جباری اراده بدی درباره اش نمی کند، مگر این که خداوند متعال هلاکش می نماید. و نیز آن امام پارسایان می فرمایند: ای کوفه! تو را می بینم که همچون چرم عکاظی کشیده می شوی و از حوادث زمانه پایمال می گردی و به انواع بلایا و مصایب گرفتار می شوی و من می دانم که هیچ ظالمی به تو جفا نمی کند، مگر آن که خداوند او را به بلایی گرفتار کند یا کشنده ای را بر وی مسلّط نماید.[25]

از آن حضرت نقل شده که فرموده اند:

کوفه، شهر ما، محل اقامت ما و پایگاه شیعیان ماست.

امام صادق (ع) نیز می فرماید:

سرزمین کوفه به ما علاقه دارد و ما هم آن را دوست می داریم؛ سپس چنین دعا کردند: خدایا! بدخواه و دشمن کوفه را به مجازات برسان.[26]

امیرمؤمنان در تفسیر آیه «و آویناها الی ربوه ذات قرار و معین»[27] فرموده اند: منظور از «ربوه» شهر کوفه، «قرار» مسجد آن و «معین» رودخانه فرات می باشد.

«موسی بن بکره» از امام کاظم (ع) و آن حضرت از پدرانش روایت نموده که رسول اکرم (ص) فرمودند:

خداوند از میان شهرها، چهار شهر را برگزید و افزود: «والتین و الزیتون و طور سنین و هذا البلد الامین»[28] منظور از «تین» مدینه، «زیتون» بیت المقدس، «طور سنین» کوفه و «بلد امین» مکه می باشد.[29]

امیرمومنان (ع) کوفه را این گونه خطاب قرار داده اند:

ای کوفه! چقدر پاکیزه ای و بوی خوش داری، ولی بسیاری از اهل تو خبیثند؛ آن کس که از تو خارج شود، همراه گناهان بیرون می آید و آن که بر تو وارد گردد، به همت رحمت وارد می شود.[30]

به روایت «سید بن طاووس» امام صادق (ع) کوفه را باغی از باغ های بهشت معرفی کرده اند و در پاسخ مردی که پرسیده بود کجا منزل تهیه کند، فرموده بودند:

بر تو باد که به عراق بروی و در کوفه ساکن شوی؛ زیرا از چهار سوی آن تا چهار فرسخ دارای برکت است.[31]

به فرمودۀ امام ششم، از فضایل کوفه این است که یک درهم صدقه در این شهر، با صد درهم صدقه در نقاط دیگر برابری دارد و یک رکعت نماز در آن، معادل یکصد رکعت نماز می باشد.[32]

مسجد بزرگ کوفه

امام باقر (ع) فرموده اند:

کوفه سرزمین پاکیزه ای است که در آن مقابر پیامبران مرسل و غیر مرسل قرار دارد. فرستادگان الهی در آن منزل داشتند و در این مکان، آن بزرگان خداوند را عبادت کرده اند.

از برخی روایات چنین برمی آید که هفتاد پیامبر در مسجد کوفه نماز خوانده اند. در مسجد کوفه، از تنور نوح آب فوران کرد و در کنار پنجمین ستون مسجد حضرت ابراهیم (ع) نماز خواند. عصای موسی، انگشتر سلیمان و بوته کدوی سبز شده برای یونس نبی در مسجد کوفه بوده است. گویند حضرت ادریس در محل کنونی مسجد سهله، عبادت و خیاطی می کرده است.[33]

برخی منابع نوشته اند که پیرو شعیب پیامبر در کوفه، در سمت شرقی فرات دفن گردیده است، مورخین عقیده دارند آرامگاه یونس نیز در این شهر می باشد.[34]

جبرئیل در کوفه بر نوح فرود آمد و به وی گفت باید به فرمان الهی کشتی بسازد. از حضرت امام رضا (ع) نقل گردیده که فرموده اند:

مسجد کوفه خانه حضرت نوح است و اگر شخصی صد بار داخل این مکان مبارک گردد، خداوند او را مشمول صد مغفرت خواهد کرد؛ زیرا دعای حضرت نوح شامل حالش می گردد که فرمود: «رب اغفرلی و لوالدی و لمن دخل بیتی مومنا»[35]

فرزند نوح در محل کنونی کوفه از کوهی بالا رفت تا خود را از عذاب الهی برهاند؛ ولی آن کوه متلاشی شد و به صورت ریگ نرمی در آن بیابان گسترده شد و سرزمین نسبتا وسیعی را که نسبت به اطراف بلندتر بود، تشکیل داد که به نجف مشهور شد.[36]

حضرت ابراهیم (ع) به همراه برادرزاده اش حضرت لوط، از کنار فرات پیش رفت تا به کوفه رسید و در محل کنونی مسجد کوفه، کنار پنجمین ستون به نماز ایستاد. به همین دلیل امام صادق (ع) به اصحاب و پیروان خود توصیه کرده اند در کنار این ستون دو رکعت نماز بخوانند؛ زیرا آن جا مصلای حضرت ابراهیم (ع) بوده است. آن گاه آن حضرت از کوفه به کربلا رسید و از این جا به سوی محل سکونت «عمالقه» رفت.[37]

از روایات چنین برداشت می شود که مسجد جامع یا مسجد اعظم کوفه، از لحاظ قدمت و قداست، سابقه ای طولانی دارد. «سید بحرالعلوم» با استفاده از حدیثی نوشته است که حضرت آدم طرح آن را ریخته و نیز پیامبر اکرم (ص) فرموده اند:

در شب معراج در حالی که سوار بر براق بودم، جبرئیل مرا همراهی می کرد. از مسجد کوفه عبور کردم که جبرئیل گفت: ای محمد! این جا کوفه و آن هم مسجد کوفه است؛ فرود آی و در این محل نماز بخوان. رسول اکرم (ص) می فرماید: فرود آمدم و نماز خواندم؛ در این حال فرشته الهی گفت آگاه باش که این مسجد را بیست بار ویران و بیست بار آباد دیده ام!

امام صادق (ع) فرموده اند: انتهای مسجد کوفه، آخر سراجین است که حضرت آدم آن را ساخت و من اکراه دارم سواره وارد آن شوم. از ایشان پرسیدند چه کسی نقشه اش را تغییر داد؛ فرمود: توفان نوح آن را دگرگون ساخت؛ سپس اصحاب «کسری» و «نعمان بن منذر» و بعد از آن، «زیاد بن ابیه» باعث دگرگونی آن شدند.[38]

سعد وقاص هنگام بنیان گذاری کوفه، نخست طرح بنای مسجد کوفه را ریخت و این مکان مقدس و مبارک را در کانون اصلی و مرکزی شهر قرار داد؛ به گونه ای که محلات، بخش ها و اجزای شهر در بافتی یگانه با مسجد پیوندی تنگاتنگ داشتند و بافت شهری کوفه، هویت معنوی خود را از این مکان می گرفت. از آن زمان، تحولات و تعمیرات گوناگونی در این مسجد به وجود آمد.

«ابن جبیر» سیاح قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری که آن را از نزدیک دیده، می نویسد:

در این مکان محرابی دیده می شود که از کف رواق بالاتر است؛ چنان که گویی خود مسجد کوچکی است که همان محراب امیرالمومنین (ع) می باشد و در همان جایگاه بود که ملعون شقاوت پیشه «عبدالرحمن ابن ملجم مرادی» « حضرت را به شهادت رساند.[39]

مسجد کوفه از تمامی مساجد جهان اسلام، به جز مسجد الحرام، قدیمی تر است وحتی پیش از خلقت آدم، خداوند به آن برکت داده و طی قرون متوالی محل عبادت پیامبران، اولیا و اوصیای الهی و انسان های پارسا و پرهیزکار بوده است. در اهمیت آن همین بس که طبق فقه شیعه، مانند مسجدالحرام و مسجدالنبی نماز مسافر در آن کامل ادا می گردد و یک رکعت نماز در آن، پاداش هزار رکعت نماز در دیگر اماکن عبادی را دارد.

امام صادق (ع) مسجد کوفه را برتر از بیت المقدس و با فضیلت تر از آن معرفی کرده و فرموده اند: حتی نشستن در این مکان، بدون نماز و دعا، عبادت است.

«اصبغ بن نباته» روایت کرده است: روزی در مسجد کوفه در محضر امیرالمومنین بودیم که آن حضرت فرمود:

ای کوفیان! خداوند متعال چیزی به شما عطا کرده که تاکنون به هیچ کس نداده و عبادتگاه شما را بر سایر مراکز عبادی برتری داده است و آن، خانه حضرت آدم، نوح، ادریس، عبادتگاه ابراهیم خلیل و مصلّای برادرم خضر است. مسجد شما یکی از چهار مسجد بافضیلت است که خداوند آن را برای اهلش برگزیده و کس که در آن نماز گزارده، شفاعتی می کند که ردّ نمی شود. روزی فرا خواهد رسید که آن جا عبادتگاه و مصلای فرزندم حضرت مهدی (عج) و مؤمنان خواهد گردید و هیچ فرد باایمانی بر روی زمین باقی نمی ماند که یا در مسجد کوفه نماز خوانده یا در آرزوی آن است که این جا نماز بگزارد. این مسجد را ترک نکنید و با اقامه نماز در آن، به سوی خداوند متعال تقرب جویید و به منظور برآوردن حاجت های خود تضرّع نمایید.[40]

به نقل از «ابوحمزه ثمالی» امام باقر (ع) فرموده اند:

اقامه نماز واجب در مسجد کوفه، معادل یک حجّ مقبول و به جای آوردن نماز مستحبی در آن، هم وزن یک عمره پذیرفته شده می باشد.[41]

«محمد بن سنان» می گوید: از حضرت امام رضا (ع) شنیدم که فرمود:

نماز فرادا در مسجد کوفه از هفتاد نماز جماعت در دیگر مساجد فضیلت افزون تر دارد.[42]

تعداد نمازهای مستحبی زیارت مسجد کوفه به هفتاد رکعت می رسد و طبق مفاد روایات، انسان باید از باب الفیل وارد مسجد گردد. [43]

مساجد کوفه

بعد از مسجد کبیر کوفه، مسجدی به فضیلت مسجد سهله در آن قلمرو نمی باشد. این مکان مبارک و مقدس در سه کیلومتری مسجد اعظم کوفه و در شمال غربی آن واقع است. در سبب نام گذاری آن، چندین مورد را برشمرده اند: یکی این که در سرزمینی هموار و با خاکی نرم واقع گردیده است. دیگر آن که شخصی به نام سهیل بر بنای آن اهتمام ورزیده و رفته رفته نام او به سهل بدل یافته است. مسجد سهله در آغاز به «مسجد بنی ظفر» مشهور بوده و نیز به آن «مسجد برّی» و «مسجد القری» هم گفته اند. [44]

امام صادق (ع) فرموده اند:

وقتی وارد کوفه شدی، به مسجد سهله برو که محل اقامت و خیاطی ادریس نبی بوده و او در آن نماز می خواند. اگر کسی در آن به آن چه می خواهد دعا کند، خواسته های وی برآورده می شود و خداوند در روز رستاخیز مقام بزرگی همچون منزلت ادریس به وی عنایت می کند و از ناهمواری های دنیا و نیرنگ های دشمنان مصون می ماند.[45]

مسجد سهله تنها مکانی است که به اسناد معتبر، آن را به امام مهدی (عج) نسبت داده اند و بسیاری از تشرفات عصر غیبت کبری به حضور ایشان، در این مسجد اتفاق افتاده است و برخی روایات تصریح نموده اند که مسجد سهله، محل اقامت حضرت قائم خواهد بود. [46]

همچنین زید بن صوحان با انگیزه ای پاک و خالصانه در جنوب مسجد سهله مسجدی ساخت که از جمله اماکن مبارک و عبادی کوفه به شمار می آید و به نام خودش معروف است. «زید» از اصحاب خاص حضرت علی (ع) بود که در جنگ نهاوند یکی از دستانش قطع گردید و به افتخار جانبازی در جهاد نایل آمد؛ با این وجود در جنگ جمل و در رکاب حضرت علی (ع) به نبرد با ناکثین پرداخت و در این جنگ شهید شد. [47]

برادر زید، یعنی «صعصعة بن صوحان» که از اصحاب خاص امیرالمومنین است، در کوفه مسجدی ساخت که شایسته است در آن دو رکعت نماز خواند.

مسجد حنانه، مسجد حمراء معروف به مسجد حضرت یونس، مسجد جعفر و مسجد بنی کاهل از دیگر مساجد کوفه است. برای این مساجد نیز فضایل و مقاماتی ذکر گردیده و عبادات و دعا در آن ها سفارش شده است.[48]

در کوفه مساجد دیگری وجود دارد که به اماکن ملعونه معروفند و اگرچه اکنون آثاری از آن ها دیده نمی شود، ولی باید از سازندگان این بناها بیزاری جست. این مکان ها عبارتند از: «مسجد ثقیف» که «مغیرة بن شعبه ثقفی» آن را ساخت. وی از مخالفان اهل بیت و جاعل حدیث است. «مسجد اشعث بن قیس کندی» که به نشانه خصومت با حضرت علی (ع) آن را ساخت. «مسجد جریر بن عبدالله بجلی» و او کسی است که دشمنی خود را نسبت به حضرت علی (ع) بروز داد. «مسجد سماک بن مخزمه هالکی اسدی» که از حضرت علی فاصله گرفت. «مسجد شیث بن ربعی» که به نشانه مسرور گردیدن از کشته شدن امام حسین (ع) آن را ساخت.[49] محدث قمی در «منتهی الآمال» درباره این مساجد مطالبی آورده است.

 

[1] محمد تقی مدرسی امامان شیعه و جنبش های مکتبی،، ترجمه حمید رضا آژیر، ص ٣٩.

[2] کریستین سن ایران در زمان ساسانیان،، ترجمه رشید یاسمی، ص ١١۵.

[3] دانیل دنت، مآلیات سرانه و تاثیر آن در گرایش به اسلام، ترجمه محمد علی موحد، ص ۵٠.

[4] هشام جعیط، کوفه پیدایش شهر اسلامی، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، ص ٨۴ و ٨۵.

[5] تاریخ طبری، ج ۵، ص ١٨۴٧-١٨۴٠ و تاریخ ابن اثیر، ج ۴، ص ١۴۴٨.

[6] حسین قره چانلو، جغرافیای تاریخی کشورهای اسلامی، چ اول، ص ٢٧٠.

[7] بلاذری، فتوح البلدان، ص ٢٧۴ و معجم البلدان، یاقوت حموی، ج ۴، ص ۴٩١.

[8] سیمای کوفه، از همین قلم، ص ٢١١.

[9] کوفه، پیدایش شهر اسلامی، ص ١٣٨ و ١٣٩.

[10] تاریخ طبری، ج ۴، ص ١٨۴٧.

[11] کوفه، پیدایش شهر اسلامی، ص ١۵٩ و ١۶٠.

[12] معجم البلدان، ج ۴، ص ۴٩١.

[13] مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی و عاشورا، دفتر دوّم، ص ٣٨٣.

[14] باقر شریف قریشی، حیاة الامام الحسین (ع)، ج ٢، ص ۴٣٨؛ فتوح البلدان، ص ٢٧٩ و دینوری، اخبار الطوال، ص ٢٨٨.

[15] تاریخ طبری، ج ۵، ص ١٩٩۶؛ حیاة الامام الحسین، ج ٢، ص ۴۴١ و ابوعلی عسکویه رازی، تجارب الامم، ج٢، ص ۵٧.

[16] فارق محمر فوزی، تاریخ العراق، فی عصور الخلاقه العربیه الاسلامیه، ص ٢٢١.

[17] مروج الذهب، مسعودی، ج اول، ص ٧٠٩ و ٧۵۴.

[18] تتمة المنتهی، محدث قمی، ص ۶۴-۶٠؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ٣، ص ١۵، الشیعه و الحاکمون، محمد جواد مغنیه، ص ١٣٢ و ١٣٣.

[19] تنظیمات جیش العربی الاسلامی فی العصر الاموی، خالد جاسم الجناس، ص ٨۶ و الحیاة الاجتماعیة والاقتصادیة فی الکوفه فی القرن الاول الهجری، ص ٢٢٢-٢١٩.

[20] نهج البلاغه، خطبه ١٢۶.

[21] الحیاة الجتماعیه... ص ٨٧؛ تاریخ طبری، ج ۴، ص ٢٧٧ و حیاه الامام الحسین، ج ٢، ص ۴۵٣.

[22] موسوعة الکلمات الامام الحسین (ع)، قم، پژوهشکده باقر العلوم (ع)، ص ۴٣٢.

[23] طبقات الکبری، ابن سعد، ج ۶، ص ٣٧.

[24] الکافی، کلینی، ج ۴، ص ۵۶٣.

[25] تاریخ الکوفه، براقی، ص ۶٣.

[26] شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ٣، ص ٢٨۶.

[27] سوره مؤمنون، آیه ۵٠.

[28] سوره تین، آیات اول تا سوم.

[29] بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ٩٩، ص ٣٨٣ و معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص ٣٧٣.

[30] تاریخ الکوفه، ص ۶٠ و ۶١.

[31] بحارالانوار، ج ٩٩، ص ٣٨٠ و ج ١٠٠، ص٣٩٣.

[32] تاریخ ابن عساکر، ج ١، ص ۴۵ و فضل الکوفه و مساجدها، محمد بن جعفر مشهدی، ص ١۵.

[33] بحارالانوار، ج ٩٧، کتاب فرار، باب مسجد السهله و سایر مساجد کوفه.

[34] آرامگاه های خاندان پاک پیامبر، سید عبدالرزاق کمونه حسینی، ترجمه عبدالعلی صاحبی، ص ٢۵۶.

[35]سوره نوح، آیه ٢٩.

[36] تاریخ انبیاء از آدم تا خاتم، حسین عماد زاده، ص ٢١٣.

[37] بحارالانوار، ج ٩٧، ص ۴٣۵ و اعلام قرآن، محمد خزائلی، ص ٢٣٩.

[38] فضل الکوفه و مساجدها، ص ٢٩-٢٧.

[39] سفرنامه ابن جیبر، ص ٢۵٩ و ٢۶٠.

[40] بحارالانوار، ج ١٠٠، ٣٨٩ و ٣٩٠.

[41] ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق ص ٧٣ و ٧۴.

[42] کافی، ج ٣، ص ٢٩٠؛ بحارالانوار، ج ١٠٠، ص ٣٩١.

[43] فضل الکوفه و مساجدها، ص ٣٩ و ۴٠.

[44] بحارالانوار، ج ١٠٠، ص ۴٣۴.

[45] همان مآخذ.

[46] بحارالانوار، ج ۵٣، ص ١١ و ج ١٠٠، ص ٣٨۵.

[47] مصباح الزائر، ص ۵٣ و ۵۴ و المزار الکبیر، ص ۴٠ و ۴١.

[48] ر. ک: بحارالانوار، ج ١٠٠، ص ۴۴٨-۴۴۶ و فضل الکوفه و مساجدها، ص ١٩-١٧.

[49] تاریخ الکوفه، ص ۶٧ و ۶٨.

لینک کوتاه :