×

فرهنگنامه زیارت


نویسنده : حجت الاسلام جواد محدثی تعداد بازدید : 149     تاریخ درج : 1394/02/28

سنگاب

از آن جا که حرم ها، زیارتگاه ها و مساجد، پناهگاه و تأمین کنندۀ نیازهای مردم است، اهل ایمان حتی برای دمی آسودن و جرعه ای آب نوشیدن، به این اماکن روی می آورند. در قدیم، ظرف بسیار بزرگی از پاره سنگی تراشیده می شد و در حیاط مساجد و تکایا برای آشامیدن آب و شربت و گاه برای جمع آوری نذورات و صدقات از آن استفاده می شد و به آن «سنگاب» می گفتند. یکی از قدیمی ترین سنگاب ها به نام «سنگاب خوارمشاهی» در موزۀ آستان قدس موجود است.[1]

«سنگابخانه» نام مکانی است که یک یا چند ظرف بزرگ سنگی (سنگاب) برای نوشیدن آب سرد، در ایام عزاداری سیدالشهدا (علیه السلام) در آنها نهاده می شد و سقّاها، آمادۀ آب دادن به عزاداران و هیئت های سینه زنی بودند. معمولاً سنگابخانه در محوطه ای بود که روی آن چادر می زدند و اطراف آن را با پارچۀ سیاه و کتیبه های مخصوص و عکس و شمایل می پوشاندند و در آن جا نگهبان و شبخواب می گذاشتند. از سنگاب، هم برای نوشیدن آب و گاهی وضو گرفتن استفاده می کردند و ظرفیت های مختلفی داشته است. به نوشتۀ دهخدا «ظرف بزرگ از سنگ تراشیده که یک کر و بیشتر آب گیرد و در مساجد و امامزاده ها نهند»[2]. (به واژۀ سقّاخانه مراجعه شود).

سلام

به سلام آمدگان حرم مصطفوی «ادخلوها بسلام» از حرم، آوا شنوند

سلام به معنای درود و تحیت است و از نام های خداست.[3] سرآغاز بسیاری از زیارتنامه ها، سلام است.

(السلام علیک) و نشان ابراز محبت و ارادت به کسی است که زیارت می شود و اعلام همبستگی و پیوند و مودّت با اوست؛ همچنان که «لعن» هم که در زیارتنامه ها فراوان است، نشانۀ تبرّی و جدایی است. زائر با سلامی که به امام یا امام زاده می دهد، خط فکری و ارتباطی و حتی سیاسی خود را نشان می دهد؛ زیرا گاهی سلام دادن و سلام ندادن، گواه دوستی یا دشمنی با طرف مقابل است؛ آن گونه که حضرت زینب(س)، هنگام ورود به مجلس ابن زیاد با سلام ندادن، به او بی اعتنایی کرد و مسلم بن عقیل در کوفه پس از دستگیر شدن، هنگام ورود به دارالأماره، به عبید الله بن زیاد سلام نداد؛ چون «امیر» بودن و «والی» بودن او را قبول نداشت و این عقیده را با ترک سلام، نشان داد. وقتی نگهبان به او گفتند: به امیر سلام کن، گفت: ساکت باش! به خدا که او امیر من نیست.[4]

ادب حضور در حرم ها و تحیت زائر نسبت به مزور، با «سلام» است.[5] در زیارتنامه ها هم عنوان سلام است، هم تسلیم (سلام دادن) و در زیارت های وداع آمده است: خدایا! این را آخرین زیارت و سلام من بر حجّت خود قرار مده.

سوغات

چیزی که مسافر، هنگام بازگشت از سفر، برای خانواده و فرزندان و دوستان به ارمغان می آورد. آوردن سوغات در هر سفری نیکوست و به آن سفارش شده و مستحب است. از این رو، کسانی هم که به زیارت حج، یا عتبات عالیات یا مشهد مقدس و شهرهای زیارتی می روند، برای بستگان خویش سوغات می آورند؛ به ویژه که دریافت کنندگان سوغات زیارت، به آن هدیه، به چشم مقدس و متبرّک می نگرند و اگر آن لباس یا پارچه یا ارمغان، به ضریح حرم متبرک شده باشد، برای دریافت کننده، عزیزتر خواهد بود. سوغات حرم ها چیزهایی از قبیل مُهر، سجّاده، کفن متبرک، لباس و پارچه و وسایل دیگر مورد نیاز است. گاهی نیز سوغاتی بهانه ای مناسب برای کمک به نیازمندان بوده که حرمت و شأن آنان هم حفظ شود.

سوگواری

عزاداری برای یک امام یا حجت خدا گاهی در خانه ها و حسینیه ها و مساجد است و گاهی در زیارتگاه ها و حرم های معصومین و امام زادگان علیهم السلام. گاهی زیارت، در ایام سوگ امامان انجام می گیرد و به آن توصیه شده است؛ مثل زیارت عاشورا در روز شهادت امام حسین (علیه السلام) یا اربعین و در کنار قبر مطهّر سیدالشهدا (علیه السلام).

روزی ابوهارون مکفوف، به محضر امام صادق (علیه السلام) رسید؛ حضرت فرمود: در سوگ سیدالشهدا برایم شعر بخوان؛ او نیز خواند. امام فرمود: نه، این طور نه؛ بلکه همان گونه که برای خودتان شعرخوانی می کنید و همان گونه که نزد قبر حضرت اباعبدالله (علیه السلام) مرثیه می خوانید.[6]

این روایت نشان می دهد که سوگواری در کنار حرم حسینی مرسوم بوده و مورد تأیید امام صادق (علیه السلام) قرار گرفته است. چه بسا کسانی نذر می کنند که در حرم ها مجلس روضه خوانی و سوگواری برپا کنند.

سیاه پوشی

سیاه پوشی در سوگ عزیزان، یا در ایام وفات ائمه و شهادت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) و ماه محرّم و صفر مرسوم است. علاوه بر انسان ها، سیاه پوش کردن اماکن عمومی و حرم ها و زیارتگاه ها و تکیه ها نیز، به رسم عزاداری انجام می گیرد و سیاه پوشی و جامۀ سیاه و نیلی در ادبیات، کنایه از عزای خامس آل عبا به کار می رود:

ای عالمی سیاه به تن در عزای تو ای جان پاک آدم خاکی فدای تو

شاعران، سیاهی شب یا پردۀ سیاه کعبه را هم رمزی از عزای حسینی دانسته اند:

کعبه ز کف داده چو مولود خویش گشته سیه پوش عزای علی[7]

سیاه جامگانی که به رهبری ابومسلم خراسانی قیام کردند، به همین سبب، جامۀ سیاه را به نشان عزاداری سالار شهیدان برگزیدند. پرچم سیاه بر فراز گنبد حرم ها و سیاه پوش کردن در و دیوار و ایوان ها و رواق های زیارتگاه ها، به نشانه فرارسیدن سوگواری اولیای الهی است.

شام

نام قدیم سوریۀ فعلی. شام و شامات، در گذشته به منطقۀ وسیع تری گفته می شد که شامل سوریه، لبنان، اردن و فلسطین هم می شد. این سرزمین در صدر اسلام فتح شد و معاویه در دورۀ عمر و عثمان والی آن جا بود و امویان پس از استیلا بر خلافت، دمشق را پایتخت خود قرار دادند. در روایات، از سرزمین شام نکوهش شده و ائمه نیز از آن به بدی یاد کرده اند و از سوی بنی امیه ظلم های فراوان به اهل بیت پیامبر شد و عترت پیامبر از آن سامان خاطرات تلخی داشتند. وقتی از امام سجاد (علیه السلام) پرسیدند در سفر کربلا سخت ترین مصیبت های شما کجا بود، فرمودند:

«الشّام، الشّام، الشّام»[8]

شام در عین حال یکی از سرزمین های زیارتی است و زیارتگاه های بسیاری از اصحاب و تابعین و شهدای اهل بیت علیهم السلام در این دیار است؛ مثل قبر حضرت زینب علیهاالسلام در راویه معروف به السیدۀ زینب (نزدیک دمشق) و حرم حضرت رقیه علیها السلام در دمشق و حرم های دیگر در نقاط دیگر مانند مزار عمار یاسر در رقه و حجر بن عدی در مرج عذرا. مقبره ای معروف به «باب الصغیر» در دمشق است که گویند سر مطهر حضرت عباس و علی اکبرعلیه السلام و حبیب بن مظاهررحمه الله و.. . در آن جا مدفون است. گفته اند مدفن سر ١٧ تن از شهدای کربلا آن جاست. ضریحی بر آن ساخته اند و نام تعدادی از شهدای کربلا بر آن نقش بسته است. برخی هم قبر عبدالله بن جعفر (همسر حضرت زینب علیهاالسلام) را در باب الصغیر شام می دانند.[9] علاوه بر این حرم ها، قبر بلال حبشی و مسجد جامع اموی و مساجد و مدارس و بناهای قدیمی بسیاری در آن جاست که زائران سوریه، به برخی از آن ها برای زیارت می روند. چون شام سرزمینی باستانی است و اماکن زیارتی و آثار باستانی و مراکز سیاحتی بسیاری دارد، جاذبۀ بالایی برای زائران دارد.

شبستان

در لغت به معنای خوابگاه است، و به قسمتی از مسجد که از هیچ طرف باز نیست و ورود و خروج به آن از طریق درها صورت می گیرد؛ چون در شب های سرد زمستان، نماز جماعت را در آن جا می خوانند، شبستان نام دارد.[10] ولی به طور کلّی به هر فضای سقف دار و بزرگی که دارای ستون های مرتب و در ردیف های موازی است و یک طرف آن به صحن مسجد یا حرم باز می شود، شبستان گویند. در زیارتگاه ها برای حضور و تجمّع هرچه بیشتر زائران یا نمازگزاران و برای برگزاری مراسم های بزرگ و پرجمعیت، شبستان احداث می کنند. مثلاً در حرم حضرت رضا (علیه السلام) در چهارگوشۀ مسجد گوهرشاد، هفت شبستان وجود دارد و در بخش های دیگر، شبستان های جدید و وسیعی احداث شده است. از این نمونه ها در زیارتگاه های دیگر هم وجود دارد.

شرح زیارت

در زیارتنامه هایی که از ائمۀ معصومین علیهم السلام روایت شده است (زیارت مأثور) معارف بلندی نهفته است که نیاز به تبیین و تشریح دارد. برخی از علما به نگارش کتبی در شرح این زیارتنامه ها پرداخته اند، تا هم واژه ها و اصطلاحات آن را توضیح دهند و هم به آن مفاهیم بلند و عمیق، به طور مبسوطتری بپردازند. مثلاً دربارۀ شرح زیارت جامعه، زیارت عاشورا، زیارت رجبیه، زیارت ناحیه، بیشترین تألیف ها وجود دارد.[11]

شفاخانه

تعبیری است که درباره حرم های مطهّر به کار برده می شود. از آن جا که گرفتاران و دردمندان به قبور مطهّر اولیای الهی پناه می برند و با توسّل به آنان، از خداوند متعال شفا می خواهند و به مقصود می رسند، حرم های امامان را شفاخانه و دارالشفا می گویند. درمانگاه ها و بیمارستان های مرتبط به حرم های مقدس را نیز تبرّکاً دارالشفا و شفاخانه می نامند. غیر از شفای دردهای روحی که از ویژگی های حضور در حرم اولیای الهی است، دردهای لاعلاج و بیماری های درمان ناپذیر و افراد نابینا و فلج و گرفتاران زیادی به برکت توسّل به ائمۀ اطهار در حرم های مطهّر، شفا گرفته اند و وقایع بسیاری از این عنایت ها و کرامت ها دیده و نقل شده و کتاب هایی هم دربارۀ شفایافتگان زیارتگاه های مقدسه نگاشته شده است.

شفاعت

مقام شفاعت، عطیه ای است که خداوند به پیامبران و اوصیا و حضرت محمدصلی الله علیه وآله و امامان شیعه و اهل بیت علیهم السلام و شهیدان و عالمان و صالحان داده است. در زیارتنامه های متعددی، از امامان به عنوان «شفعاء عندالله» یاد شده است و زائر، هنگام تشرف به زیارت، از جمله خواسته هایش، برخورداری از شفاعت است. در زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام می خوانیم:

«یا فاطمة اشفعی لنا فی الجنة». در روایات هم این مضمون که ائمۀ اطهار، در قیامت از زائران قبرشان شفاعت می کنند و وسیلۀ آمرزش آنان می شوند، فراوان به چشم می خورد. شفاعت، لیاقت می خواهد و وقتی زائر، امید شفاعت دارد، یا درخواست شفاعت می کند، این اثری تربیتی در او دارد که به اصلاح خود و توبه و انابت، لایق شفاعت گردند.

کریمان با بدان هم بد نکردند

شمسه

اصطلاحی در معماری اسلامی است که اشاره به شکلی هندسی دارد. هر تصویر مدوّر و منقّش را شمسه گویند. آن چه از فلز به شکل خورشید می سازند و بالای قبّه و مانند آن نصب می کنند را گویند.[12] در حرم ها و زیارتگاه ها که معماری آن به صورت سنتی است و هنرهای تزئینی مانند کاشی کاری، نجّاری، آینه کاری، خطّاطی در آن ها به کار می رود، از این نقش فراوان استفاده می شود. نقش و نگارهای ضریح ها و درب های ورودی نیز از این نمونه ها فراوان دارد و از شاخص های هنر دینی در معماری بقاع متبرّکه به شمار می رود. در وصف حرم حضرت رضا (علیه السلام) گفته اند:

از شرم شمسه های زرش کعبتینِ شمس در تخته نرد چرخ چهارم به شش در است [13]

شمع گردانی

مراسم ویژه ای که در حرم های مطّهر، در روزهای عید، یا مناسبت های خاص برگزار می شود و خدّام حرم و متولّیان آستانه، قندیل ها و شمعدان های روشن را با احترام دست به دست می گردانند. شمعدان ها معمولاً به رنگ زرد طلایی است و این آیین، به صورت نمادین بیانگر شکوه و عظمت بارگاه و صاحب حرم است. شمع گردانان نیز با لباس رسمی خادمی در این مراسم شرکت می کنند و معمولاً خدام قدیمی و پیش کسوت عهده دار اجرای این برنامه می شوند که بر جنبۀ معنوی آن می افزاید.

ادامه دارد..

[1] حرم در واژه ها، آستان قدس رضوی، ص٢٩.

[2] لغتنامه دهخدا، فرهنگ عاشورا، ص٢۵٠.

[3] (الملک القدّوس السلام) (حشر، آیه٢٣).

[4] سید بن طاووس، اللهوف، ص١٢١.

[5] اعراف، آیه۴۶؛ یونس، آیه١٠؛ رعد، آیه٢۴؛ نحل، آیه٣٢؛ صافات، آیه٧٩و١٠٩و ده ها آیه دیگر.

[6] علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۴، ص٢٨٧.

[7] حسان

[8] فشارکی، عنوان الکلام، ص١١٨.

[9] شیخ حر عاملی، اعیان الشیعه، ج١، ص۶٢٧.

[10] لغتنامه دهخدا و فرهنگ معین.

[11] ر. ک: سید محمد حسینی، زیارت، ص٢١٣ به بعد و کتاب شناسی زیارت.

[12] از قصیده «اهل بیت آفتاب» از نویسنده. فرهنگ معین؛ فرهنگ مصور اصطلاحات هنر ایران.

[13] از خالد نقشبندی، ر. ک: مجموعه مقالات هم اندیشی زیارت، ج٢، ص١٠٣٠.