×

موقوفات امام کاظم (ع)


تعداد بازدید : 455     تاریخ درج : 1394/04/03

درآمد

این مال به دلیل خروج از اموال واقف، به ورثه او منتقل نمی شود. روش آزادسازی منافع این مال و استفاده از آن و همین طور افرادی که حق چنین استفاده ای را دارند، توسط واقف به صورت شفاهی یا کتبی در وقفنامه قید می شود. [i]

رویه فقهی علما «وقف» نامیدن این کار خیرخواهانه است؛ تعبیری که در قرآن کریم وارد نشده و در روایات و احادیث هم به ندرت یافت می شود؛ چرا که در روایات، از این عمل، بیشتر به «صدقه» و «صدقه جاریه» یاد شده است.[ii]این امر بر کسی که با احادیث اُنس و الفت دارد، پوشیده نیست. درباره اوقاف امیرمؤمنان علی (ع) و فاطمه زهرا (س) تعبیر به صدقه شده است:

«هذا ما تَصَدَّقَ بِهِ عَلِی و فاطِمةُ»؛ این (مال) همانی است که علی و فاطمه (علیهما السلام) صدقه اش داده اند.[iii]

محدّث بحرانی می نویسد:

بر کسی که با روایات سر و کار دارد و لابه لای آن را گشته، مخفی نیست که در دوره اول اسلام یعنی در زمان پیامبر گرامی (ص) و امامان (علیهما السلام) از وقف تعبیر به «صدقه» می شده است. [iv]

اولین کسی که وقف را تشریع و خود به آن عمل نمود و مردم را بر انجام آن تشویق کرد، رسول گرامی اسلام (ص) بود. امیرمؤمنان علی بن ابی طالب (ع) و سرور زنان عالم فاطمه زهرا (س) نیز وقفیاتی داشته اند. [v]تعدادی از صحابه که توانایی مالی داشتند نیز از انجام این کار غافل نماندند. [vi] جابر بن عبدالله انصاری می گوید: «از اصحاب توانگر رسول خدا (ص) کسی نماند، جز این که وقفی از خود به جای گذاشت»[vii]

در این نوشتار، هرچند کوتاه، فقط از موقوفه امام کاظم (ع) یاد می کنیم.

امام موسی بن جعفر (ع) زمینی زراعی در حجاز داشتند و آن را وقف نمودند. امام (ع) با این وقف، تمام حقوق مادّی و معنوی خود در این زمین را برای فرزندان خود وقف می نمایند. برای شمول این وقف بر فرزندان و نوادگان مؤنث نیز شرطی را قرار دادند. همچنین امام به عنوان ناظر وقف، نام چند تن از فرزندانشان را ذکر می کنند که در صدر ایشان نام مبارک امام هشتم علی بن موسی الرضا (ع) قرار گرفته است.

وامّا متن این وقفنامه شریف:

صفوان بن یحیی از محمد بن علی بن محبوب، از علی بن سندی، از عبدالرحمان بن حجاج نقل کرده است که امام ابوالحسن الکاظم (ع) این گونه وقف نموده اند:

بسم الله الرحمن الرحیم

این (زمین) همانی است که موسی بن جعفر به عنوان صدقه (وقف) ردّ نمود. او تمام زمین را که در (فلان) منطقه واقع شده، صدقه داده، محدوده این زمین از (فلان تا فلان) ١است و همه آن به صدقه داده شده است. درختانش، زمین، قناتش، آبش، محوطه اش و فضایش و به طور کلّی هر حقّی که نسبت به آن وجود دارد، مثل خوردن از آب این زمین و هر آنچه به عنوان حقّ نسبت به این زمین شناخته می شود؛ چه در بالای زمین باشد یا بر پشت آن؛ در شمال و جنوب آن باشد یا در شرق و غرب آن؛ در پستی زمین باشد یا در بلندی آن؛ بر اصل قنات و چشمه باشد یا بر انشعابات و راه های آن؛ در قسمت های آباد زمین باشد یا در قسمت های خشک آن. البته بعد از کسر مخارج زمین در درآمد غلّه و جدا کردن خرمای کامل و سی نفر نخل و تقسیم آن میان تهی دستان از فرزندان و نوادگان موسی بن جعفر، آن هم به شکل دو سهم برای مردان و یک سهم برای زنان.

اگر کسی از دختران موسی بن جعفر ازدواج کرد، دیگر حقّی در این صدقه ندارد، مگر این که از نظر خود برگردد و شوهری برایش نباشد، که اگر برگشت، مانند همان بهره ای که دختران ازدواج نکرده موسی بن جعفر از این وقف می برند، بهره مند خواهند شد.

اگر کسی از فرزندان موسی بن جعفر از دنیا رفت و فرزندی نداشت، سهمش به اهل وقف بازمی گردد و اگر فرزندی داشت، او به جای پدرش قرار خواهد گرفت؛ البته به شکل دو سهم برای مردان و یک سهم برای زنان و مثل همان شرطی که موسی بن جعفر برای دختران خود گذاشت، برای آنها هم نافذ خواهد بود.

برای نوه های دختری ام سهمی در این صدقه وجود ندارد، مگر این که پدرانشان از دوستداران ما باشند.

هیچ کس در این صدقه با فرزندانم و فرزندان آنها و نسل آنها تا زمانی که هستند، شریک نیست؛ اما اگر فرزندان من مقطوع النسل شدند و حتی یکی از آنان هم باقی نماند، این صدقه برای برادران و خواهران پدری و مادری من است و تا زمانی که حتی یکی از آنان باقی است، کسی حق مشارکت در این صدقه را ندارد؛ اما اگر نسل آنان نیز قطع شد و کسی از آنان باقی نماند، این صدقه به مؤمنین و شیعیان می رسد، به ترتیب اولویت، تا این که خداوند خود امر آن را به دست گیرد که بهترین وارث، اوست.

موسی بن جعفر این صدقه را در سلامت کامل ذهن و جسم انجام داده است. صدقه ای است قطعی و جدا شده از اموال من، به نحو یقینی؛ به گونه ای که هیچ راه بازگشتی در آن نیست؛ صدقه ای است برای به دست آوردن خشنودی پروردگار و خانه آخرت.

برای مؤمنی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد، خرید و فروش این زمین جایز نیست و کسی نمی تواند آن را به دیگری ببخشد و یا آن را از شکل صدقه منحل نماید و کسی نمی تواند چیزی از شروطی که درباره این صدقه قرار داده ام را تغییر دهد، تا امر این زمین به دست خدا برسد. این صدقه را به نظارت فرزندم «علی» (امام رضا (ع)) و «ابراهیم» گذاشتم، پس اگر یکی از آنان فوت کرد، «قاسم» به جای او قرار گیرد و اگر یکی از آنان فوت کرد «اسماعیل» به جای او آید و اگر باز یکی از آن دو فوت کرد «عبّاس» بیاید و اگر یکی از آنان فوت کرد، فرزند بزرگ تر به جای او بنشیند و اگر کسی از فرزندانم جز یک نفر زنده نبود، همو ناظر وقف خواهد بود. [viii]

اما این موقوفه مانند سایر موقوفات نبی مکرّم (ص) و دیگر معصومین (علیهما السلام) از دست اندازی و تجاوز دشمنان و ظالمان در امان نماند. حاکمان ستمگر بر آنها چیره شدند و از استمرار استفاده و انفاقش جلوگیری کردند و پس از گذشت حدود پانزده قرن، درباره آن موقوفات چه می توان گفت و اندیشید، در حالی که از وجود آنها جز در کتاب های روایی خبری در دست نیست.

 

[i] محمد بن مکی عاملی (شهید اول)، دروس، ج٢، ص٢۶٣؛ محمدجواد مغنیه، الفقه علی المذاهب الخمسة، ج٢، ص٣۵٧.

[ii] محمدحسین کاشف الغطاء، تحریر المجلّه، ج۵، ص١٣٨.

[iii] شیخ طوسی، استبصار، ج۴، ص٩٨.

[iv] شیخ یوسف بحرانی، حدائق الناضره، ج٣٣، ص١٢٨.

[v] وسائل الشیعه، ج١٩، ص١٧٢، ح۵.

[vi] احمد بن یحیی زیدی، البحر الزّخار، ج۵، ص١۴٧.

[vii] ابن قدامه مقدسی، مغنی، ج٨، ص١٨۵.

[viii] وسائل الشیعه، ج١٩، ص٢٠٣، باب١٠، ح۴.

لینک کوتاه :