×

کوچه اول


تعداد بازدید : 1055     تاریخ درج : 1394/08/27

گاهی در دلت چیزهایی هست که می خواهی آن را با دوستت در میان بگذاری. اگر ببینی اش حتماً حرف هایت را با او می زنی. اگر نبینی اش سعی می کنی تلفن بزنی. اگر امکانات پیشرفته ی امروزی هم نبود، تصمیم می گیری نامه ا ی بنویسی. نامه که می نویسی، خیلی از راه ها را طی کرده ای. فقط می ماند رساندن نامه به دوست. گاهی دوستت را می توانی هر روز ببینی. گاهی هم نه. گاهی هم دوستت آن قدر بزرگ است که باید به خانه اش بروی. یا نه، سر به آسمان بلند کنی و حرف هایت را بزنی تا کائنات حرف هایت را به آن عزیز برسانند. آنچه می خوانید نامه هایی است از کسانی که برای حضرت معصومه(س) نوشته اند. صمیمیت و صداقت نامه ها نگذاشت چیزی از آن کم کنیم. خب هر چه باشد یکی از این روزها متعلق به بانوی کرامت، حضرت معصومه(س) است. این بار اگر به حرم رفتم، سلام شما را هم به ایشان می رسانم. مرا سیراب کن سلام بر تو! نمی دانم آیا تو را شناخته ام و آیا در زمره ی شما خواهم بود؟ اسوه ی عزیزم! مرا سیراب کن. تشنه ی معرفت و عرفان توأم. چند روزی است می خواهم برایت نامه بنویسم. تا این که امروز مقداری از وقتم را به تو اختصاص دادم؛ زیرا در سه ماهه ی تعطیلی به بازی های خود مشغول بودم و از تو دور مانده ام؛ ولی اکنون با این نامه می خواهم این ریسمان محبت قطع شده را با واسطه قراردادن جمله های زیبایم وصل نمایم و معرفتم به شما معصومه ی کریمه بیش تر شود و به این واسطه به معبود حقیقی ام نزدیک تر شوم. از تو می خواهم روز قیامت شفیع من باشی! می دانم خداوند به من نعمت بزرگی را عطا نموده است و آن زندگی در حرم اهل بیت «قم» می باشد. از تو خواستارم که آن را از من نگیری که برکت زندگی ام را مدیون تو می باشم. می خواهم مرا به خانه ات دعوت نمایی؛ زیرا مهمانان خود را حبیب خداوند می دانی که درخانه ات به روی بندگان خداوند باز است. هرگاه گنبد طلایی ات را از دور می بینم گرد و غبار غم از دلم پاک می شود. زمانی که زیارت نامه ات را می خوانم روح تازه ای در جسمم می دمد و زندگی ام روشن تر می شود. به این حدیث امام رضا(ع) امیدوارم که «هر کس او را زیارت کند بهشت از برای اوست» بتوانم وارد بهشت شوم و در جوار شما زندگی نمایم. در آخر از شما خواستارم عمرم را به نیکبختی در جوار مرقد منوّرت به پایان رسانم. آرزو دارم هر چه زودتر بزرگ شوم تا هر روز به دیدارت بیایم. به تمامی خاندان عصمت و طهارت و جده ات و تمامی خویشان گرامی ات سلام مرا برسان! هر چند دلم نمی آید از شما خداحافظی نمایم، باید نامه را به پایان رسانم؛ ولی هر روز با خواندن زیارت نامه ات با تو صحبت خواهم کرد. ابوالفضل زینعلی - قم بهترین خواهر قلم در دست می گیرم؛ امّا تواناییِ نوشتن ندارم. خداوندا! مرا یاری کن تا نامه ای برای بانوی بزرگم بنویسم. سلام بر دختر موسی بن جعفر! سلامِ خداوند بر تو ای پاک دامن، تو که بهترین خواهری! دوست داشتم الآن در کنار شما بودم و من دامن پاک، پُر مهر و محبّتِ شما را در دستانم می گرفتم و اشک شوق می ریختم. یا حضرت معصومه! وقتی از زندگانیِ شما باخبر شدم، زمانی که فهمیدم شما برای دیدن برادرتان امام رضا(ع) به قم آمدید و در این شهرِ مقدس از دوری برادرِ عزیزتان در بستر بیماری افتادید، آرزو کردم کاش در آن زمان در کنارِ شما بودم و از شما پرستاری می کردم؛ امّا می دانم که من چنان لیاقتی ندارم. حالا از شما می خواهم که برای من دعا کنید و از خداوند بخواهید تا مرا یاری کند که خوب درس بخوانم تا در آینده دکتر نمونه و دلسوزی برای دردمندان بشوم! پریسا مسعودی - قم مثل کبوتر وضو می گیرم و به پابوسی حرم مطهّرت می آیم. شب تاریکی است. از دور گلدسته های زیبا و نورانی ات را می بینم. دلم مثل کبوتران سبکبال حرمت پر می کشد. دلم سرشار از عشق است. بی اختیار قطرات اشک جاری می شود و زمزمه هایم را آهسته می کنم.گفته اند مرد اشک نمی ریزد. اما چرا اطرافیان با این که بزرگ تر از من هستند، همین که وارد حرمت می شوند گریه می کنند؟ دعا پلی است میان بنده و خدایش، و من هم دعا می کنم: «یا حضرت معصومه!‍ شفاعت کن که خدا مرا ببخشد! یا حضرت معصومه! به من توفیق بده که هرگز قلبم از عشق تو تهی نماند!» من هر وقت به یاد این جمله حضرت امام رضا می افتم که فرمودند: «اگر می خواهید زیارت تان قبول شود و از حرم من ناامید نروید، باید حرم خواهرم حضرت معصومه را زیارت کنید.» دلم پرمی کشد به سوی حرمت. بی بی بزرگوار! از تو می خواهم که مرا فرد مفید برای کشور و جامعه ام قرار دهی و آینده ام را روشن کنی که از راه الهی و راه درست منحرف نشوم. بتوانم درس بخوانم و در هر کاری رنگی از خدا و ائمه را زینت بخش آن کارم بکنم. من خدا را نیز به آبروی تو قسم می دهم که مرا جزء افرادی که در آخرت سربلند هستند قراردهد! به من توفیق بده تا تسلیم حوادث روزگار نشوم و بتوانم به سهم خودم دراین دنیا کارهای خوبی انجام دهم؛ پدر و مادرم از من راضی باشند. حرف های زیادی در دلم هست که به هیچ کس نمی توانم بگویم؛ امّا به تو می گویم: تو خودت بزرگ ترین آرزوی من را می دانی. دلم می خواهد آن قدر بزرگ شوم و آن قدر تلاش کنم که هیچ کدام از انسان ها در رنج نباشند. صلح در تمام جهان برقرار شود. می دانم زمانی که امام زمان(عج) ظهور می کند این امر امکان پذیر است؛ امّا از تو می خواهم که مرا یکی از سربازان امام زمان(عج) قرار دهی؛ چون دلم می خواهد در این زمان ها نیز کودکان به خاطر جنگ و خون ریزی قتل عام نشوند. من مادرم را دوست دارم؛ اما می دانم که عدّه ای هم سن و سال من مادران و پدران شان را از دست داده اند. خودت به آن ها کمک کن. شاید آن ها فرصت نکنند رازشان را به تو بگویند! در پایان از تو می خواهم به درد دل های من گوش کنی، دعاهایم را مستجاب کنی و دلم را همیشه پاک نگه داری. ای کاش دل ها آن قدر پاک بودند که قبل از پایین آوردن دست ها، دعاها مستجاب می شد! آیت محمدی الآن در بهشتی حضرت معصومه(س) سلام! می دانم که الآن در بهشت هستی و حالت حتماً خوب است. پس دیگر نمی گویم که امیدوارم حالت خوب باشد؛ چون می دانم که خوبِ خوب هستی. بی بی جان! می خواهم برایت یک نامه بنویسم و با تو درد دل کنم. تو که مهربان ترینی، تو که بهترینی، تو که دختر امامی، تو که خواهر امامی، تو که حضرت معصومه ای، حضرت معصومه ی خوب من! من تو را خیلی دوست دارم و هر بار که به حرم تو می آیم احساس آرامش عجیبی دارم. دلم می خواست یک کبوتر بودم و هر بارکه دلم تنگ می شد، هربار که دلم هوای حَرمت می کرد، پر می زدم و می آمدم به سوی گنبد طلایی تو و های های گریه می کردم. آخه من می دانم کبوترهای عاشق بَلَدند گریه کنند. آه...حضرت معصومه ی عزیز من! وقتی که غروب روزهای جمعه می رسد، دلم خیلی می گیرد.آخر مادرم می گفت امام زمان(عج) صبح یک روز جمعه ظهور می کند، و غروب روز جمعه ای که امام زمان(عج) ظهور نکرده باشد، دلگیر می شود. حالا هم خیلی دلم گرفته است. نمی دانم چرا. شاید به خاطر این است که به یاد غروب روز جمعه افتاده ام! حضرت معصومه ی خوبم! یک خواهش بزرگ از تو دارم. می دانم که آن قدر بزرگوار هستی که خواهشم را رَد نمی کنی. از تو می خواهم در روز قیامت، آن روز که مادر از فرزند فرار می کند، آن روزکه هیچ کس به فکر هیچ کس نیست و حساب و کتابِ دفتر اعمال ما انجام می شود، آن روز، تو ما را شفاعت کنی و دست ما را بگیری. یا حضرت معصومه(س)، ای که مظلومه هستی و غریب، مثل برادرت امام رضا(ع)! می خواستم بگویم که درست است تو غریب و تنها بودی که شهید شدی، ولی حالا که ما زائر حرم تو هستیم، هیچ وقت احساس غریبی نکن. خیلی دوستت دارم حضرت معصومه(س)! رقیه پاک بین به گرمی آفتاب ای بانوی بزرگ! ای فرزند زهرا! سلام برتو! سلامی به وسعت عشق؛ عشقی بیکران به خدا و رسولش و جانشینان او! سلامی به حَرَمت؛ حَرَمی که در شهر قم قرار دارد! سلامی به کبوتران دور حرمت که آزادانه و دیوانه وار دور گنبد طلایی ات می گردند! سلامی به گرمی آفتاب و بالأخره به گنبد حرمت که خیره خیره مردمی را که به آن جا می آیند نظاره می کند! بانوی بزرگ! تو همچون فرشته ای هستی که مردم این شهر را بهره مند می سازی. می بینی مردم چه قدر متفاوتند؛ خاکی و افلاکی آنان که با عشق و ولایت زنده اند و آنان که به دور از عشق ولایت حرص دنیا را دارند. ای گل خوش بو، فرشته ی نجات، سیمرغ سعادت، شبنم زیبا، باران رحمت، پرنده ی آزاد، فرشته ی فصاحت، برترین سعادت، آیینه ی رحمت، برترین زیبایی، نیلوفر امامت، بار دیگر نیز لطفی بنما و نظری به ما گناه کاران طلب مغفرتی بفرما! من وقتی وارد حَرمت می شوم وچشمم به گنبد زردت می افتد بی اختیار اشک در چشمانم حلقه می زند، به خاک می افتم، سجده می کنم و خدا را به بزرگی یاد می نمایم. کاش می توانستم یکی از خدام افتخاری تو باشم و گرد و غبارحَرَمت را بِزدایم؛ زیرا که گرد و غبارحرمت تربت است و می تواند مریضان را شفا بخشد. خوشا به حال کبوترانی که دور گنبدت دیوانه وار می چرخند. اگر من به جای آن ها بودم برفرازگنبدت ایستاده و بر تک تک زائرانت درود می فرستادم و برای آن ها طلب آمرزش می کردم. امیدوارم که ما نیز بتوانیم جزء آن دسته بندگان صالح خداوند باشیم. محمد ابوالمعالی ما را بطلبید به خانمم حضرت معصومه(س) خانوم سلام! باور کنین من اصلاً راه و رسم نامه نوشتن را بلد نیستم. تا به حال هم برای کسی نامه ننوشتم؛ یعنی هر وقت خواستم برای کسی نامه بنویسم، اون قدر دستپاچه شدم که تموم حرف هامو فراموش کردم؛ امّا خدا کنه بتونم تا آخر نامه حرف هامو بزنم. راستش بچّه که بودم یک بار به اتفاق خانواده ام برای زیارت شما به قم اومدم؛ امّا از اون موقع به بعد تا حالا که سال سوم دبیرستان هستم هیچ وقت پیش نیومدکه موفق بشم به زیارت شما مشرف بشم. خلاصه این که خیلی دوست دارم یک بار دیگه بتونم شمارو زیارت کنم. این روزها سخت درگیر امتحان، درس هستم، ولی وقتی شنیدم می شه برای شما نامه نوشت، گفتم دیگه بهتر از این نمی شه. خانوم حضرت معصومه خودش کمکم می کنه و امتحان فیزیک فردا را به خوبی به پایان می رسونم. الآن کنار بخاری نشستم و گاهی خودکارمو گاز می گیرم و فکر می کنم که دیگه چی بنویسم. مادرم که مدتی است مریض هستن، از من پرسیدند: «چه کار می کنی؟» گفتم:«دارم برای حضرت معصومه نامه می نویسم.» مادرم گفتن سلام ایشون رو هم خدمت شما برسونم. تلویزیون داره برنامه ای را به مناسبت حمله ی نظامی آمریکا و انگلیس به عراق پخش می کنه. خداکنه که تمام جنگ های دنیا به نفع اسلام و مسلمین خاتمه پیدا کنه! هر وقت اسم جنگ میاد دلم هُری می ریزه پایین. آخه برادر بزرگ من هم درجنگ با عراقی ها شهید شد. البته من خیلی بچه بودم و از ایشون چیز زیادی به خاطر ندارم؛ ولی مامانم می گه که برادرم خیلی مهربون بوده و من مطمئنم که الآن ایشون خوش حالند که دارم برای شما نامه می نویسم. توی عکسی که در حرم شما گرفتم، عکس برادرم هم هست. بعد از این که نامه تموم شد حتماً می رم سراغ آلبوم تا هم عکس حرم شما را ببینم، هم عکس داداش را. احتمالاً حالا که سال ها از سفرم به قم می گذره، حرم شما هم باید خیلی عوض شده باشه. چند ماه قبل که رفتیم مشهد و خدمت برادر شما حضرت امام رضا(ع) رسیدیم، دیدم حرم ایشون کلّی عوض شده، صحن ها خیلی بزرگ شده اند و داره تلاش می شه تا محوطه ی صحن ها بزرگ تر بشه تا زوّار بیش تری بتونن برای زیارت از صحن ها استفاده کُنن. خانوم من! خیلی دوستتون دارم. شما را به جون امام رضا(ع) قسم می دهم من و مامانمو هم بطلبید تا برای زیارت تون به قُم بیاییم. ببخشید که دیگه نمی دونم چی بنویسم! راستی داشت یادم می رفت. مادربزرگم که حدود سه ماه پیش از دنیا رفتند هم خیلی آرزومند زیارت شما بودند؛ ولی افسوس که... خانوم من! از شما خواهش می کنم برای همه ی مریض ها، اسیرها، مظلومان و... دعا کنید. از خدا می خواهم که همون طور که قول داده مستضعفان و محرومان را وارثان زمین قرار بدهه. خانوم من! برای من و خانواده ام هم دعا کنید! این روزها بیش از هر وقت دیگه به دعای خیر احتیاج داریم.خیلی کارهای ما گره در گره شده. دعا کنید این گره ها زودتر باز بشن و سایه ی پدر و مادرم از سر خانواده ی ما کم نشه. امیدوارم بتونم برای زیارت تون به قُم بیام. اون وقت تموم حرف هامو، رودررو با شما می زنم.

لینک کوتاه :