علما و مفاخر  /  علما و بزرگان دینی  /  قرن چهاردهم  /  محمد بهاری

اخلاق و کرامات شیخ محمّد بهاری


تعداد بازدید : 1116     تاریخ درج : 1400/03/17    

اسرار الهی در دل تابناک بهاری موج می زد. آن بزرگوار از حیث اخلاق، متواضع، مؤدب و در حفظ آداب معاشرت و سعه صدر، سعیی بلیغ می نمود.

بهاری در اخلاق، حسن رفتار، حلم، بردباری و خوش خُلقی از بین شاگردان مرحوم آخوند، زبانزد و نمونه و بارز بود. او در نجف، شیوه تربیتی استادش را ادامه داد. بسیاری از عالمان و تاجران ایرانی، عرب و هندی شیوه سلوک و خود سازی را از او طلب می کردند وی نیز با کمال گشاده رویی و مهر و محبّت، شفاهی یا کتبی آنان را هدایت و ارشاد می نمود و بدین ترتیب مکتب آخوند را استمرار و تداوم می بخشید.

میرزا جواد آقا ملکی تبریزی که از بزرگان اهل معرفت زمان خویش بود، درباره استاد خویش، آخوند همدانی می نویسد:

در یک برخورد اعجاب آنگیز، مرحوم آخوند یک فرد منحرف را دگرگون می ساخت. گویند: آقایی آمد نزد مرحوم آخوند و ایشان او را توبه دادند. در عرض 48 ساعت بعد، وقتی که آن مرد آمد به گونه ای متحوّل شده بود که باورمان نمی شد که این همان آدم چند ساعت پیش باشد.[1]

آیت الله شیخ محمّد بهاری همانند استاد گرانقدرش بود. او در همان برخورد اول، طرف مقابل را مجذوب و شیفته خود می ساخت. او روزی در نجف اشرف، با جمعی از طلاب در محوطه حیاط مدرسه ایستاده بود. رهگذری جسارتی به طلاب می نماید. طلبه ها در صدد پاسخ به توهین او بر می آیند، امّا بهاری می گوید: او را به من واگذارید. بهاری به رهگذر می گوید: آیا نخواهی مُرد؟ آیا وقت آن نرسیده است که از خواب غفلت بیدار شوی؟ آن مرد نگاهی به پشت سرخود می کند و خطاب به بهاری می گوید: چرا، چرا؟ اتفاقاً موقعش فرا رسیده است! او در حضور بهاری توبه می کند و تحوّل و انقلابی درونی در او پیدا می شود و از زهّاد و عبّاد و از اوتاد زمان خود می شود.

چهره ای متبسم در پس اندوه

حجت الاسلام و المسلمین عندلیب زاده همدانی درباره شیخ محمّد بهاری فرمود: «او قلبی مطمئن و آکنده از اندوه داشت، اما در پس این اندوه، چهره ای بشاش و شادمان داشت و از جدال و مناظره برکنار بود. بیان و کردار، حتی قیافه ای دلنشین و جذاب داشت، به گونه ای که کودکان هم حضور در محضر او را بر بازی های کودکانه شیرین خود ترجیح می دادند!

گریز از تعریف و تمجید دیگران

شیخ محمّد بهاری مصداق بازر آیه (رجالٌ لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکرالله)[2] بود او همواره به یاد خدا بود. معنویت، اخلاص، تقوا و زهد از اوصاف بارز ایشان بود.

بهاری از این که در عرصه شهرت قرار بگیرد، گریزان بود. شاید این جهت است که تنها دو اثر علمی تذکرة المتقین و منشآت از او باقی مانده است. او از تعریف و تمجید دیگران و از این که در معرض مدح قرار گیرد، گریزان بود.

آیت الله العظمی آخوند ملاحسینقلی همدانی به نقل از یکی از شاگردان شیخ محمّد بهاری، فرمود: نزد بهاری درس اخلاق می خواندیم، یک روز به محل درس بهاری مراجعت کردیم، استاد فرمود: دیگر درسی نیست؟! عرض کردیم: چرا! فرمود: آیا طی این مدت تغییر حال پیدا نکرده اید؟ اگر نکرده اید، طبیب را عوض کنیم[3] بهاری با نفس مسیحایی خود، درصدد ایجاد تحول و انقلاب درونی در شاگردانش بود. او که خودش را از قید و بند دنیوی آزاد ساخته بود، در فکر آزاد سازی دیگران هم بود.

پی نوشت ها:

[1] فلسفه اخلاقی، ص 12  19.

[2] سوره نور، آیه 37.

[3] روزنامه جمهوری اسلامی، شماره 5931.

لینک کوتاه :  
نویسنده : سعید آقایی تاریخ : 1402/11/26

روحش تا ابد شاد هذٰا من فَضلُ ربًی