پرسش و پاسخ  /  عقاید  /  ولایت و امامت  /  امامت در قرآن

چرا نام حضرت علی(ع) در قرآن نیامده است؟

چرا در ‏قرآن نیامده است که علی و اولاد او حقی از امامت ندارند تا این همه اختلافات پیش نیاید اگر ‏قرآن یک اشاره ای می کرد و یا صریحاً می فرمود که اینان از ولایت برامت پیامبر(ص) برکنار هستند قهراً ‏زمینه برای اختلاف بوجود نمی آمد. ‏ج:‏ اگر در قرآن اسم امام می آمد هیچ بعید نبود و این امکان کاملاً قابل طرح بود که عده ای که دارای ‏تشکیلات به هم پیوسته و منظمی بوده اند،  توطئه چیده و بگویند که پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم ‏در آخرین لحظات حیات خود فرموده که این آیه باید نسخ گردد و مثلاً انتخاب خلیفه به شورا واگذار ‏شده است و صلاحیت حضرت امیر (ع) از طرف خداوند سلب گردیده است. ‏د: ‏ ممکن است گفته شود: اگر در قرآن اسم امام می آمد ریشه اختلاف می خشکید ‏چون قابل تصور نیست که مسلمانان صدر اسلام  بر خلاف متن قرآن عمل بکنند.

چکیده ماشینی


تعداد بازدید : 62605     تاریخ درج : 1385/11/02     منبع : پایگاه حوزه    

سوال

دلایل عدم صراحت قران در ذکر نام مولا علی(ع) چیست ؟


جواب

ما سؤال شما را به گونه ای  دیگر طرح می کنیم و آنگاه به پاسخ آن می پردازیم: 

چرا نام امام علی (ع) در قرآن به صراحت نیامده تا این همه اختلاف در طول تاریخ ‏در جهان اسلام بوجود نیاید و این همه مشکلات پدیدار نشود؟

‏1)‏جواب نقضی:

چرا در ‏قرآن نیامده است که علی و اولاد او حقی از امامت ندارند تا این همه اختلافات پیش نیاید اگر ‏قرآن یک اشاره ای می کرد و یا صریحاً می فرمود که اینان از ولایت برامت پیامبر(ص) برکنار هستند قهراً ‏زمینه برای اختلاف بوجود نمی آمد. و اصلا چرا در قرآن نامی از خلفای راشدین نیامده تا اختلافی بوجود ‏نیاید؟!    اگر نامی از حضرت علی (ع) نیامده است نامی از خلفای راشدین هم برده نشده است.‏

‏2)‏ جواب حلی :

الف:  قرآن کتابی است که به بیان کلیات می پردازد نه ‏جزئیات، اصل امامت به صراحت در قرآن ذکر شده است  اما جزئیات و مصادیق آن به خاطر مصالحی به صراحت نیامده است .

بسیاری از مسائل هستند که در ‏جهان اسلام اختلافات دامنه داری را ایجاد کرده اند در حالی که قرآن به آنان اشاره ای نکرده است. ‏مثلاً در معرفی خدا که از معرفی حضرت امیر بالاتر و والا تر است بگونه ای عمل نکرده است که ‏اختلاف بین مسلمانان بوجود نیاید مثلا آیا اصلاً خداوند صفت دارد یا ندارد؟ و اگر فرضاً دارد متحد با ‏ذات است یا نه؟ و آیا ممکن است خدا جسم  و مکان داشته باشد؟ کلام خدا و اراده خدا ‏حادث است یا نه؟ و...  اینها مباحثی است که اختلافات زیادی را در بین مسلمانان موجب گشته است، حال آیا می شود اشکال کرد ‏که چرا قرآن اینها را بگونه ای  واضح ننوشت که مردم در آن اختلاف نکنند. در حالیکه با تدبر در قرآن همة این ‏مسائل و حتی امامت امیرالمؤمنین علیه السلام قابل اثبات است.‏

‏ب: ‏ اگر فرضاً در قرآن اسم امام را هم تعیین می کرد از کجا که اختلاف دیگری بین مسلمانان ایجاد نمی گشت، واز کجا معلوم که به انکار اصل دین منجر نمی شد و اگر قرآن می فرماید: "انا نحن نزلنا الذکر و انا له ‏لحافظون" یکی از معانی آن این است که قرآن بگونه ای طراحی شده است که هم راه هدایت را برای حقیقت جویان تبیین می نماید و هم این تبیین را بگونه ای به انجام می رساند که از آسیب ‏دیگران در امان باشد و زمینه را برای تحریف فراهم نسازد و ما معتقدیم که جای دادن آیات مربوط به اهل بیت  در بین ‏آیات دیگرتوسط پیامبر(ص) درهمین راستا قابل ارزیابی است.‏

‏ج:‏ اگر در قرآن اسم امام می آمد هیچ بعید نبود و این امکان کاملاً قابل طرح بود که عده ای که دارای ‏تشکیلات به هم پیوسته و منظمی بوده اند،  توطئه چیده و بگویند که پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم ‏در آخرین لحظات حیات خود فرموده که این آیه باید نسخ گردد و مثلاً انتخاب خلیفه به شورا واگذار ‏شده است و صلاحیت حضرت امیر (ع) از طرف خداوند سلب گردیده است.‏

‏د: ‏ ممکن است گفته شود: اگر در قرآن اسم امام می آمد ریشه اختلاف می خشکید ‏چون قابل تصور نیست که مسلمانان صدر اسلام  بر خلاف متن قرآن عمل بکنند.

 درجواب می گوئیم: در موارد متعددی مشاهده شده است که خلفای ‏سه گانه بر خلاف صریح قرآن عمل کردند . اینک نمونه هایی از آن را برمی شماریم:

 

1) ابوبکر با آوردن حدیثی که تنها خود شاهد صدور آن از پیامبر اکرم (ص) بود بر خلاف آیات ‏شریفه “و ورث سلیمان داوود“ (نمل/16) و “فهب لی من لدنک ولیاً یرثنی و یرث من آل ‏یعقوب و اجعله رب رضیا” (مریم/5) ارث بردن از پیامبران را انکار و فدک را از حضرت فاطمه (ص) ‏پس گرفت.‏

2) ابوبکر بر خلاف صریح آیة 41 سورة انفال: “واعلموا انما غنمتم من شیء فأن لله خمسه وللرسول ‏و لذی القربی”  از پرداخت خمس به حضرت فاطمه (س) و اولاد او سرباز زد و احدی بدو ‏اعتراض نکرد.

‏3) آیه ی "فما استمعتم به منهن فآتوهن اجورهن" (سوره نساء آیه 24) صریح در متعه النساء است و اما خلیفه ‏دوم آن حکم را ممنوع اعلام کرد.‏

4) عمر آیه ی "فمن تمتع بالعمره الی الحج (بقره آیه 196) را منسوخ اعلام کرد و دستور داد تا بدان عمل ننمایند.

5) قرآن کریم   در باره ی پیامبر(ص) می فرماید: " و ما ینطق عن الهوی ان هو الاوحی یوحی علمه شدید القوی" (نجم آیه 3) ولی ‏وقتی پیامبر(ص) قلم و دوات برای نوشتن خواست تا بدان وسیله جلوی ضلالت امت را بگیرد، گفتند: این ‏مرد هذیان می گوید، در حالیکه این خلاف صریح قرآن است.

البته مواردی ازاین دست  بسیاراست و ما به جهت اختصار به همین مقدار بسنده می کنیم و شما را به مطالعه ی کتابی همچون المراجعات حواله می دهیم.‏

ه: دانشمندان معتقدند که "الکنایه ابلغ من التصریح" یعنی به کنایه سخن گفتن از تصریح بلیغ تر است و در قرآن از این شیوه برای معرفی حضرت علی (ع) استفاده شده است . بعنوان مثال آیا بردن نام حضرت کارگشاتر است یا معرفی آن حضرت با صفتی (مثل اینکه بگوید رهبر شما کسی است که در رکوع انگشترش را به سائل داد و.... ) که هیچ مصداقی غیر از امام علی (ع)  ندارد.

برتری شیوه ی دوم در اینست که هم شما با صفات و ویژه گی های رهبرتان آشنا می شوید و هم  بازیگران سیاست به جهت ابهام آن در صدد محو آن بر نمی آیند. 

‏ نتیجه اینکه آمدن اسم امام در قرآن نه تنها به نفع امامت نبود بلکه به مراتب خطرناکتر از عدم نام ‏بردن او بود و این احتمال خیلی قوی است که بگوئیم حتی اساس دین هم در خطر قرار می گرفت زیرا همانطوریکه ملاحظه شد عمل کردن بر خلاف ‏قرآن امری معمولی و عادی بوده و چندان حساسیتی را در بین مسلمین ایجاد نمی کرده است .

البته درپایان لازم است متذکر گردیم که بازیگران صحنه سیاست هیچ وقت خود را در مقابل اعتقادات مردم قرار نمی دادند و به مخالفت صریح با قرآن نمی پرداختند بلکه در این کار با توجیهات عوام پسند ، مردم را مجاب می کردند.‏

‏(برای مطالعه ی بیشتر رجوع کنید به: کشف الاسرار امام خمینی چاپ جیبی، ص 112 ال ص 120)‏

کلمات کلیدی
قرآن  |  پیامبر  |  امام  |  امامت  |  نام حضرت علی  |  حضرت علی ( ع )  |  قرآن اسم امام  | 
لینک کوتاه :  
نویسنده : بهمن تاریخ : 1400/07/19

با سلام اگر بهشت و انصاف می خواهید به اهل بیت حضرت رسول در روز مباهله رجوع کنید در غیر آن خودتان را به غفلت زده اید. کسی که خود را به خواب زده باشد دلایل ۱۰۰۱ بهینه هم بیدار نمی شود ضمنا بعد از پیامبر تا امروز چه کسانی کرامت داشتند و دارند? با تعصب برای خود و نسلتان آتش نخرید والسلام علی من التبع الهدی

نویسنده : 😭 تاریخ : 1399/09/25

لطفاً خلاصه این متن را بگویید

نویسنده : عرفان تاریخ : 1399/03/18

بنظرم در این بحث بهتره آیه ای را به کسی ربط نداد.من هرچی تو این مقاله خوندم برگرفته از تعصب و بدور از شناختی از اون دوره و زمان و مکان و بیشتر جنبه ی حدس و گمان نویسندگان و فاقد ارزش برای وحدت اسلام است...

نویسنده : ناشناس تاریخ : 1399/03/30

سلام مطالبی را که ذکر کردید صحیح مطلق نیست وحضرت علی ع در ان زمان حضور داشته واکر به این صراحت که فرمودی باشد بر خلاف نص صریح نهج البلاغه است در رابطه با سکوت در برابر تحریف یا عمل نکردن به قران یه کمی تامل کنید

نویسنده : ناشناس تاریخ : 1399/03/17

هم چنین علامه شهاب الدین شافعی نیز چنین روایتی را نقل می کند: العلامه شهاب الدین أحمد الشیرازی الحسینی الشافعی(من علماء المخالفین) قال: و عن علاء بن فضیل قال: سألت أبا عبد الله جعفر بن محمد علیه السلام عن هذه الآیه «وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا». قال : هو (بی شک «هو» در این عبارت به اقربِ مراجع یعنی «علیا» باز می گردد.) علی بن أبی طالب علیه السّلام. (توضیح الدلائل ص ۱۶۴) متاسفانه، اغلب مفسران اهل سنت به‌تبعِ یکی از علمای درباری بنی‌امیه (به نام مجاهد) جمله « وَ جَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیّاً» را به صورت «برای آنها ثنای نیکویی قرار دادیم»[۱] (مثلا در معانی القرآن، نوشته ابوزکریا الفراء (متوفی ۲۰۷)، ج۲، ص۱۶۹؛ بیروت: عالم الکتب، ۱۴۰۳) تفسیر کرده‌اند.

نویسنده : ناشناس تاریخ : 1399/03/17

در  منابع اهل سنت: حاکم حسکانی از مفسران بنام اهل تسنن در کتاب «شواهد التنزیل لقواعد التفضیل» حدیثی را ذکر می کند که به نوعی به شأن نزول این آیه اشاره دارد: پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: آن شب که مرا به معراج بردند، جبرئیل مرا با بال راست خود حمل کرد به من گفته شد که چه کسى را جانشین خود براى اهل زمین قرار دادى؟ گفتم: بهترین اهل آن على بن ابى طالب علیه السلام برادرم و دوستم و دامادم و پسر عمویم را. گفته شد: اى محمد! آیا او را دوست دارى؟ گفتم: آرى اى پروردگار جهانیان. به من گفته شد: او را دوست بدار و امت خود را به دوست داشتن او امر کن، همانا من على اعلى هستم و نام او را از نام‏هاى خود مشتق کردم و او را على نامیدم، پس جبرئیل فرود آمد و گفت: خداوند بر تو سلام مى‏ رساند و به تو مى‏ گوید: بخوان. گفتم: چه بخوانم؟ گفت: «وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا، وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا»؛ و بخشیدیم به ایشان از جانب رحمتان و قرار دادیم برای ایشان لسان صدق که علی علیه السلام است. (الحافظ الحاکم الحسکانی ، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج‏۱، ص: ۴۶۳)

نویسنده : ناشناس تاریخ : 1399/03/17

این دلیل که ذکر کردید قانع کننده نبود بقیه دلیل ها و مصداق عمل نکردن به آیات دیگر قرآن چی؟ یا آیاتی که از اوصاف و ماجرا به صورت واضح درباره علی علیه السلام یا اهل بیت هست و علمای اهل سنت هم قبول دارند. اولی الامر چه کسانی هستند؟ اگر در این زمینه اختلاف افتادید به خدا و رسول مراجعه کنید. روایات متواتر که از اهل سنت در این امور ولایت اهل بیت و.. از رسول اکرم صل الله علیه و آله نقل شده.

نویسنده : ابوالفضل تاریخ : 1399/02/30

با تشکر از مقاله خوبتون

نویسنده : ابوالفضل تاریخ : 1399/02/30

دلایلی که ذکر کردید اصلا قانع کننده نبود ، در قسمت جواب نقض گفتید که مگر نام ابوبکر و عمر در قرآن آمده که نام امام علی در قرآن ذکر شود ، موضوع اینه که شیعه ادعا داره که امامت از اصول دین هست و اهل سنت هم سوال میکنن که اگر امامت مثل توحید و نبوت و معاد جزو اصول دین هست چرا بر خلاف سه اصل دیگه که واضح در قران ذکر شدن ،آیه یی در موردش به صورت واضح و صریح نیست؟ در مورد ابوبکر عمر و عثمان که اهل سنت ادعای خلافت این سه نفر رو از طرف خداوند ندارن تا پرسیده بشه چرا اسمشون ذکر نشده در قرآن!

نویسنده : علی تاریخ : 1399/02/28

چرا می ترسید بگید نام حضرت علی در قرآن هست؟

نویسنده : مظفری تاریخ : 1399/01/10

مگر قرآن گفته بود جناب ابوبکر خلیفه اول باشد؟ مگر قرآن و یا پیامبر به جناب ابوبکر گفته بودند که پس از خودش جناب عمر را به خلافت منصوب کند؟ مگر جناب ابوبکر و عمر اهل سنت نبودند؟ اگر بودند، پس چرا از سنت پیامبر ص پیروی نکردند و برای بعد از خودشان خلیفه منصوب کردند؟ چرا جناب عمر شش نفر را برگزید تا آن ها یکی از شش نفر را به خلافت منصوب کنند. کدام آیه قرآن چنین اجازه ای را به آن ها داده بود؟ آیا آنان دلسوزتر از پیامبر ص بر امت بودند که برای مردم تعیین تکلیف کردند؟!

نویسنده : احمد تاریخ : 1399/02/16

ابوبکر وعمر وعثمان معصوم نبودند.خلافت زیبنده حضرت علی بود.

نویسنده : حسین تاریخ : 1398/11/11

به نظر جواب سوال رو ندادید.فقط رفتید توی حاشیه و اما و اگر و شاید.

نویسنده : غلامحسین پور علی تاریخ : 1398/10/25

آیا می شود اینطور جواب داد که پیامبر اسلام طبق سوره نجم آیات 3و4 کلامش وحی الهی است یعنی همان کلام خدا پیامبر از علی و اهل بیت چقدر مطلب گفت انقدر که قابل شمارش نیست یعنی معرفی علی ع و اهل بیت ع توسط پیامبری که کلامش وحی است انجام شد اما انبیا گذشته نیاز به معرفی بیشتر از طرف قران بود تا همه تمکین کنند هم مسلمانان وهم غیر مسلمان .وباید گفت که هر شخص مسلمان که قران را قبول دارد باید کلام پیامبر راقبول داشته باشد پس قبول علی ع و اهل بیت از وحی الهی صورت گرفت نه یک یا ده بار بلکه صدها بار حتی شرح حالات انها از زبان پیامبر مطرح شد پس لازم نبود خدا نام علی ع و اهلبیت ع را در قران با صراحت بیان کند چون پیامبر ص بود که به اندازه کافی از اهل بیت ع و ماموریتشان برای امت تشریح کند .دهها روایت از پیامبر ص در باب اهل بیت ع وفضیلتشان بیان شد . که همه اینها وحی الهی است.

نویسنده : ناشناس تاریخ : 1398/10/08

پس لازم میآید یگانگی خدا و .... به خاطر حفظ قرآن بیان نمی شد

نویسنده : ناشناس تاریخ : 1398/09/19

چه استدلال های قانع کننده ای

نویسنده : مسعود تاریخ : 1398/09/16

با آنکه بارها نام و لفظ "علی" علیه السلام در قرآن آمده اما باز ائمه به خاطر شرایط آن دوران از اشاره مستقیم به آنها و بصورت علنی پرهیز می کردند اما خدارو شکر اسناد معتبری از این اشارات در کلام معصومین از طریق افراد موثق بدست ما رسیده که در این زمان بخاطر محفوظ بودن قرآن بدلیل همه گیر شدنش و سیستم های کامپیوتری دیگر دلیل بر کتمانشان نیست. و بهتره جهان تشیع با حفظ وحدت و از طریق استدلال به تلیغ اونها بپردازند و امدوارم شیعه نیوز هم یه پست جامعی در این مورد بزاره اولین اشاره مستقیم بنام مولای متقیان علی علیه السلام با سند معتبری از امام صادق علیه السلام ذکر میشه: سند این روایت دست تک تک کسانیکه است که دارن این متن رو مطالعه میکنن. کافیه از قفسه کتاب خانه تان کتاب شریف مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمی رحمة الله علیه رو وردارین و زیارت ششم امیرالمومنین رو باز کنید. این زیارت به سند معتبر از امام صادق علیه السلام است. در فرازی از این دعا امام صادق خطاب به مولای متقیان علی علیه اسلام می فرمایند: وَ الْمُنْجِی مِنَ الْهَلَكَاتِ الَّذِی ذَكَرَهُ اللَّهُ فِی مُحْكَمِ الْآیَاتِ فَقَالَ ت

نویسنده : مسعود تاریخ : 1398/09/05

البته نام امیرالمومنین در قرآن آمده و این ماسوی ایاتی است که در شان مولا علی علیه السلام است، در آیاتی نام مولا به وضوح با عنوان "علی" ذکر شده برای مثال طبق دعای زیارت ششم امیرالمومنین که شیخ عباس قمی در مفاتیج الجنان از امام صادق علیه السلام ذکر میکنه آمده: المنجی فی الهلکات الذی ذکر الله فی محکم الایات فقال تعالی و انه فی ام الکتاب لدنیا لعلی حکیم رهایی بخش از هلاکت ها شخصی که خداوند در قرآن از اون اینگونه یاد کرده؛ و او در اصل کتاب در نزد ما علی حکیم است که اشاره به سوره مبارکه زخرف آیه شریفه ۴ است.

نویسنده : یک حقگو تاریخ : 1399/02/16

چرا درتفسیرقرآن دست به تحریف می زنید؟ترجمه آیه های اول تاچهارم سوره زخرف این است:حم(۱)و این(قرآن)کتابی واضح وروشنگراست(۲)ماآن را به زبان عربی فصیح نازل کردیم تا در آن تعقل وخردورزی کنید(۳)و همانا این کتاب نزد ما در لوح محفوظ که اصل مخزن کتب آسمانی است بسی بلند پایه و محکم اساس است.(۴).خداوند دارد درمورد قرآن صحبت می کند نه حضرت علی.اگه به خواننده ها رحم نمی کنی به امام ها رحم کن وحدیث جعلی به آن بزرگواران نسبت نده.خود آن معصومین فرموده اند اگرحدیثی از ماشنیدید با قرآن مطابقت دهیداگر خلاف قرآن باشد آنرا از هرکس که شنیدید، نپذیرید.

نویسنده : عبدالرحمان تاریخ : 1398/08/07

سلام گزینه 3 و 4شماه آیات اشتباه می‌باشد گینه 3 آیه ی شریفه 24 نسا است که به اشتباه 28نوشته شده گزینه 4 آیه ی شریفه۱۹۶ بقره می‌باشد که۱۹۲ نوشته شده لطفاً برای گمراه نشدن مخاطب اصلاح شود

پاسخ مدیر :

سلام.

ضمن تشكر از حسن توجه شما برادر عزیز به این پایگاه، به استحضار می رسانیم ایردات مذكور اصلاح شد.

موفق باشید