پرسش و پاسخ

برهان وجوب و امکان، صدیقین، انی و لمی و شبه لمی و برهان شیخ اشراق

تعداد بازدید : 5844     تاریخ درج : 1389/01/23     منبع : پایگاه حوزه، شماره 15196    

سوال خلاصه برهان وجوب و امکان، صدیقین، انی و لمی و شبه لمی و برهان شیخ اشراق را بیان کنید

جواب

برهان وجوب و امکان:

موجود یا واجب الوجود بالذات است و یا واجب الوجود بالغیر(ممکن الوجود) و هر واجب الوجود بالغیری ناچار منتهی به واجب الوجود بالذات می شود پس واجب الوجود بالذات وجود دارد

برهان صدقین:

این برهان را صدر المتالهین بر اساس اصول حکمت متعالیه که خود وی آنها را بیان کرده است اقامه فرموده و آن را استوارترین براهین و شایسته نام برهان صدیقین دانسته است این برهان بصورتهای مختلفی تقریر شده ولی بنظر میرسد که متینترین آنها همان تقریر خود وی می باشد و بیان آن از سه مقدمه تشکیل می یابد:

1- اصالت وجود و اعتباری بودن ماهیت چنانکه در درس بیست و هفتم به اثبات رسید .

2- مراتب داشتن وجود و تشکیک خاص بین علت و معلول بگونهای که وجود معلول استقلالی از وجود علت هستی بخش ندارد

3- ملاک نیاز معلول به علت همان ربطی بودن و تعلقی بودن وجود آن نسبت به علت و بعبارت دیگر ضعف مرتبه وجود آن است و تا کمترین ضعفی در موجودی وجود داشته باشد بالضروره معلول و نیازمند به موجود عالیتری خواهد بود و هیچگونه استقلالی از آن نخواهد داشت

با توجه به این مقدمات می توان برهان صدیقین را بر اساس مشرب صدر المتالهین به این صورت تقریر کرد .

مراتب وجود به استثناء عالیترین مرتبه آن که دارای کمال نامتناهی و بینیازی و استقلال مطلق میباشد عین ربط و وابستگی است و اگر آن مرتبه اعلی تحقق نمیداشتسایر مراتب هم تحقق نمییافت زیرا لازمه فرض تحقق سایر مراتب بدون تحقق عالیترین مرتبه وجود این است که مراتب مزبور مستقل و بینیاز از آن باشند در حالی که حیثیت وجودی آنها عین ربط و فقر و نیازمندی است .

برهان لمی:

اگر در قیاس حد وسط علت باشد برای ثبوت اصغر برای اکبر به آن برهان لمی می گویند مانند این مثال:این آهن حرارت دیده است، هر آهنی حرارت ببیند منبسط می شود پس این آهن منبسط شده است، در اینجا حرارت علت است برای ثبوت انبساط برای این آهن.این مورد در مورد خداوند امکان ندارد چرا که خداوند علت ندارد که از آن به معلول که خدا باشد برسیم.

برهان انی:

اگر حد وسط علت برای ثبوت اصغر برای اکبر نباشد و معلول باشد برای وجود اکبر در اصغر برهان انی می شود یعنی ما از وجود معلول علم به وجود علت پیدا می کنیم مانند این آهن منبسط شده است و هر آهنی منبسط شود حرارت دیده است پس این آهن حرارت دیده است اینجا حد وسط که همان منبسط شدن است معلول است برای ثبوت حرارت برای آهن، و نیز اگر اگر موجودات و مخلوقات پی به علت و خالق ببریم از برهان انی رفته ایم.

برهان شبه لمّی (استدلال از ملازمه (:

چون وجود حقیقی در ذات الاهی منحصر شده، وجودی فراتر از آن وجود ندارد تا آن به عنوان علت برای خدا  فرض شود و از طریق علم به علت خداوند، برهان لمّی به وجود خدا ثابت شود؛ اما میتوان نوعی از برهان را اقامه کرد که نه استدلال از معلول به علت باشد) برهان انی) و نه استدلال از علت به‏معلول (برهان لمّی معروف)؛ بلکه نوع سومی است. در این برهان، معلول و علت متعلق علم و وجه استدلال قرار نمیگیرد؛ بلکه حد وسط در حقیقت یک وجود خاصی است که آن با وجود خداوند ملازمه دارد، که از طریق علم به یک ملازم به ملازم دیگری علم می یابیم؛ برای مثال، ما به وجودهای خارج قطع داریم (بنابر مکتب رئالیسم). این وجودها یا خود واجب الوجودند یا ممکن الوجود. اگر واجب الوجود باشند، در واقع وجود حق متعالی برای ما منکشف است و به برهان نیازی نیست؛ اما اگر ممکن الوجود باشند، امکان ماهوی یا فقری یک حالت وجود است که آن با حالت دیگر وجود یعنی واجب الوجود ملازمه دارد، به این معنا که وجود ممکن الوجود بالضروره با وجود واجب الوجود ملازمه دارد. به عبارت دقیق‏تر، نفس وجود، وجود واحد و بسیطی است که حقیقت اعلای آن به واجب الوجود منحصر است؛ اما اصل وجود از مقوله مشکک است که از جهت قوه و شدت، و کمال و ضعف، مراتب گوناگون دارد؛ مانند وجود نور، ما با علم به مرتبه رقیقه و ضعیف آن یعنی وجود ممکن به اصل وجود یعنی حقیقت اعلای آن علم می یابیم؛ پس واسطه اثبات، همان وجود البته با وصف ضعیف است که آن وجود ضعیف نه معلول واجب الوجود و نه معلول علت دیگری است.

برهان شیخ اشراق:

شیخ اشراق در بیان برهان صدیقین می فرمایند:«هرگاه نور مجرد به لحاظ ماهیت و در ماهیت خود محتاج باشد، محتاج نوری خواهد بود که قایم و استوار به ذات خود باشد، نه جوهر غاسق ومبتنی که قادر به خلق و افاده ی نور نیست، و از برهان لزوم تناهی امور مجتمعه ثابت می شود که سلسله ی انوار مجرده ی مترتبه به طور بی نهایت، محال است پس واجب است که انوار قایم به ذات و انوار عارضه و هیئات آنها همه به نوری منتهی شود که ورای نوری دیگر بدان سان نبود و آن نورالانوار و نور اعظم اعلی است ».و یا در بیانی دیگر می فرمایند:«هیچ چیزی مقتضی عدم خود نیست و الا اصلا موجود نمی شد و نورالانوار موجود وحدانی الذات بود که در تقرر ذات و وجودش شرطی نبود و آنچه جز اوست تابع او بود و چون او را نه شرطی بود و نه ضدی پس او را مبل ذاتی نبود پس وجود او همیشگی و قیوم بالذات بود». شیخ اشراق نور را امری می داند که در حقیقت ظاهر بوده و ظاهر کننده ی موجودات دیگر است و فی نفسه از هر چیزی که ظهور زاید بر حقیقت اوست، ظاهرتر می باشد (29) ، با توجه به این دیدگاه و مجموعه ی بیانات و اصولی که در بیانات فوق نقل شد به ضمیمه ی اصل تشکیک در حقیقت نور که مورد نظر شیخ اشراق است حقیقتی را اثبات می کند که واجب بالذات بوده و جامع همه ی کمالات است و ظهور و روشنی او فوق تصور و ورای هر گونه تعریف و توصیف است.

 

 

کلمات کلیدی
برهان وجوب و امکان  |  برهان  |  واجب‌الوجود  |  آهن  |  صدیقین  |  لمی و برهان شیخ اشراق  |  شبه لمی و برهان شیخ  | 
لینک کوتاه :