پرسش و پاسخ

آگاهی از اوقات نماز در ابتدای اسلام

اگر چوب، میله و مانند آن را(که شاخص نام دارد) به صورت عمودی و راست، در زمین هموار فرو برند، سایۀ آن در صبح که آفتاب طلوع می کند، به طرف مغرب است و هر چه آفتاب بالا می آید، سایۀ آن کم می شود؛ و در شهرهای ما، در اول ظهر شرعی به آخرین درجۀ کمی خود می رسد و ظهر که گذشت، سایۀ آن به طرف مشرق برمی گردد، و هر چه آفتاب رو به مغرب می رود، سایه زیادتر می شود. بنابر این وقتی که سایه به آخرین درجۀ کمی خود رسید و دو مرتبه رو به زیاد شدن گذاشت، معلوم می شود ظهر شرعی شده است. اگر امروزه برای اوقات نماز، ساعت تعیین شده، و بر اساس آن اذان پخش می شود، این ساعت از معیارهای شرعی مذکور در رساله ها گرفته شده است؛ چه بسا ممکن است ساعت خراب شود و وقت را دقیق نشان ندهد؛ بسیاری از روستاییان با نگاه به آفتاب در ظهر، وقت نماز را تشخیص می دهند. ثمّ أتاه حین طلع الفجر فأمره فصلّی الصّبح؛ جبرئیل، در اوقات نماز نزد رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله آمد. سپس ابن عباس عرض کرد: یا امیر المؤمنین چرا تماشای خورشید می فرمائید؟ فرمود: برای اینکه بدانم کی وقت زوال خورشید می شود تا نماز بخوانم. سر بر نداشت تا خورشید غروب کرد و امیر المؤمنین علیه السّلام چون نمی توانست سر رسول خدا(ص) را بر زمین نهد، نماز عصر را به همان حال نشسته خواند و به ناچار رکوع و سجده آن را به اشاره برگزار کرد.

چکیده ماشینی


تعداد بازدید : 18461     تاریخ درج : 1392/06/05     منبع : پایگاه حوزه، شماره 26104    

سوال با توجه به اینکه در زمان های قدیم، وسایل و امکانات پیشرفته امروزی برای تعیین اوقات شرعی وجود نداشته است، پیامبر گرامی اسلام و ائمه علیهم السلام چگونه از وقت نماز مطلع و برای نماز صبح بیدار می شدند؟ آیا اتفاق افتاده که نماز پیامبر و یا ائمه علیهم السلام به تأخیر بیفتد و یا قضا شود(اهل تسنن بر این عقیده هستند)؟ همچنین آیا نماز شب بر ائمه و پیامبر واجب بوده است؟

جواب

یکی از فواید خورشید، ماه، ستارگان و آسمان، تشخیص زمان ها و فصول سال است. بر همین اساس پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام برای تشخیص اوقات نمازهای پنج گانه، طریقی کاملاً عرفی، عمومی و برگرفته از طبیعت معرفی کرده اند که در رساله های عملیه مراجع عظام آمده است.

به عنوان نمونه در توضیح المسائل حضرت امام(ره) آمده است:

وقت نماز ظهر و عصر

مسأله 713. علامت ظهر شرعی وقت نماز ظهر و عصر

اگر چوب، میله و مانند آن را(که شاخص نام دارد) به صورت عمودی و راست، در زمین هموار فرو برند، سایۀ آن در صبح که آفتاب طلوع می کند، به طرف مغرب است و هر چه آفتاب بالا می آید، سایۀ آن کم می شود؛ و در شهرهای ما، در اول ظهر شرعی به آخرین درجۀ کمی خود می رسد و ظهر که گذشت، سایۀ آن به طرف مشرق برمی گردد، و هر چه آفتاب رو به مغرب می رود، سایه زیادتر می شود. بنابر این وقتی که سایه به آخرین درجۀ کمی خود رسید و دو مرتبه رو به زیاد شدن گذاشت، معلوم می شود ظهر شرعی شده است. در برخی از شهرها، مثل مکۀ مکرّمه، گاهی در وقت ظهر، سایۀ شاخص به کلّی از بین می رود و سپس دوباره سایه پیدا می شود و بدین ترتیب معلوم می شود ظهر شده است.

وقت نماز مغرب و عشا

مسأله 719. مغرب شرعی

مغرب وقتی است که سرخی طرف مشرق که بعد از غروب آفتاب پیدا می شود، از بین برود.

وقت نماز صبح

 مسأله 725. فجر اول، فجر دوم، وقت نماز صبح

1- فجر اول: سفیدی فجر که در نزدیکی اذان صبح، از طرف مشرق رو به بالا می رود.

2- فجر دوم: وقتی است که سفیدی فجر اول در طرف مشرق و افق، پهن و گسترده می شود.

3- اول وقت نماز صبح همان آشکار شدن فجر دوم است و آخر آن وقتی است که آفتاب طلوع کند.[1]

پس معلوم شد که در زمان های قدیم با استفاده از ابزار همگانیِ چشم، آسمان و شاخص، پیامبر و سایر مردم، اوقات نماز را تشخیص می دادند.

اگر امروزه برای اوقات نماز، ساعت تعیین شده، و بر اساس آن اذان پخش می شود، این ساعت از معیارهای شرعی مذکور در رساله ها گرفته شده است؛ چه بسا ممکن است ساعت خراب شود و وقت را دقیق نشان ندهد؛ بسیاری از روستاییان با نگاه به آفتاب در ظهر، وقت نماز را تشخیص می دهند.

ابو ثمامه صیداوی در وقت ظهر به امام حسین علیه السلام گفت:

یا ابا عبد اللَّه! جانم به فدای تو باد. این گروه به تو نزدیک شده اند. به خدا قسم تو کشته نخواهی شد مگر اینکه من در حضور تو کشته گردم. ولی در عین حال من دوست دارم خدا را در حالی ملاقات نمایم که این نماز را خوانده باشم. امام حسین علیه السلام سر خود را به طرف آسمان بلند کرد و فرمود: به یاد نماز آمدی؛ خدا تو را از نمازگزاران محسوب نماید. آری اکنون اول وقت نماز است. از این مردم بخواهید دست از ما بردارند تا نماز بخوانیم.[2]

ابوثمامه و امام حسین علیه السلام در کربلا با نگاه به آسمان، وقت نماز ظهر را تشخیص دادند. وقت نماز صبح و مغرب که بسیار راحت تر است.

از روایات استفاده می شود که جبرئیل، اوقات نماز را به پیامبر شناساند.

از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که فرمودند: «أتی جبرئیل رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله بمواقیت الصّلاة: 

فأتاه حین زالت الشّمس فأمره فصلّی الظّهر.

ثمّ أتاه حین زاد الظّلّ قامة فأمره فصلّی العصر.

ثمّ أتاه حین غربت الشّمس فأمره فصلّی المغرب.

ثمّ أتاه حین سقط الشّفق فأمره فصلّی العشاء.

ثمّ أتاه حین طلع الفجر فأمره فصلّی الصّبح؛ جبرئیل، در اوقات نماز نزد رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله آمد. در وقتی که آفتاب از میانه آسمان مایل گردید، نزد آن حضرت آمد، پس دستور داد که نماز ظهر را بگزارد. سپس در وقتی که سایه به اندازه قامتی رو به فزونی نهاد، نزد او آمد و دستور داد که نماز عصر را بگزارد. باز در وقتی که آفتاب غروب کرد، نزد او آمد و دستور داد که نماز مغرب را بگزارد. سپس در وقتی که(سرخی) شفق از بین رفت، نزد او آمد و دستور داد که نماز عشاء را بگزارد، باز وقتی که سپیده صبح دمید، نزد او آمد و دستور داد که نماز صبح را بگزارد.»[3]

در حالات پیامبر(ص) آمده است که خواب ایشان عمیق نبوده و هر لحظه، حتی در نیمه های شب، منتظر نزول وحی بوده اند. پس پیامبر و اهل بیت آن حضرت با توجه به عنایت خداوند و مقامات معنوی و کمالاتی که داشتند، بدون هیچ گونه زحمتی در ساعت مقرر بیدار و به تکلیف الهی خود عمل می کردند.

امام صادق علیه السلام فرموده است: «وَ نَمْ نَوْمَةَ الْمُتَعَبِّدِینَ وَ لَا تَنَمْ نَوْمَةَ الْغَافِلِینَ فَإِنَّ الْمُتَعَبِّدِینَ الْأَکیاسَ ینَامُونَ اسْتِرْوَاحاً- وَ أَمَّا الْغَافِلُونَ ینَامُونَ اسْتِبْطَاراً- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) تَنَامُ عَینِی وَ لَا ینَامُ قَلْبِی- وَ انْوِ بِنَوْمِک تَخْفِیفَ مَئُونَتِک عَلَی الْمَلَائِکةِ وَ اعْتِزَالَ النَّفْسِ مِنْ شَهَوَاتِهَا؛ بخواب چون عابدان نه چون غافلان، زیرا عابدان زیرک برای رفع خستگی می خوابند و اما غافلان برای خوشی بخوابند. رسول خدا (ص) فرمود: چشمم به خواب است نه دلم. خوابت به قصد سبک کردن کار فرشته هایت باشد و کنار بودن از شهواتت.»[4]

اما این که نماز پیامبر و یا ائمه(ع) قضا شده است یا نه، وقتی به سیره عملی پیامبر و ائمه علیهم السلام توجه کنیم، می فهمیم که هرگز نمازشان قضا نشده است. علی علیه السّلام در جنگ صفین که آتش جنگ روشن بود و زبانه می کشید، تماشای خورشید می کرد. سپس ابن عباس عرض کرد: یا امیر المؤمنین چرا تماشای خورشید می فرمائید؟ فرمود: برای اینکه بدانم کی وقت زوال خورشید می شود تا نماز بخوانم. ابن عباس عرض کرد: آقا مگر اکنون که ما سرگرم پیکاریم، وقت نماز است؟ علی علیه السّلام فرمود: مگر برای چی می جنگیم. همانا ما برای نماز پیکار می کنیم.[5]

سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام که در مقابل هزاران تیر دشمن، نماز را اول وقت و به جماعت برگزار می کند، چطور ممکن است نمازشان قضا و یا تأخیر داشته باشد؟ البته لازم است به این نکته توجه داشته باشیم که خواندن نماز در اول وقت فضیلت است نه واجب و بسیار هم بر آن تاکید شده است؛ ولی اگر به خاطر اضطرار، نماز به تأخیر بیفتد اشکالی ندارد و واجبی ترک نشده است.

بسیاری از انسان های مؤمن هستند که حتی یک روز نماز صبح شان قضا نمی شود؛ چه رسد به انبیا و ائمه اطهار. ما نباید دیگران بخصوص انبیا را با خودمان مقایسه کنیم. انسان اگر اهل معصیت نباشد، خداوند در انجام واجبات به او توفیق می دهد و هر لحظه که اراده کند، با عنایت خداوند بیدار می شود. قضا شدن نماز صبح، نتیجه گناهانی است که در طول روز انسان مرتکب شده و یا نتیجه سنگینی معده است؛ و معصومین(ع) گناه نمی کنند، تا نمازشان قضا شود.

اما حدیثی که در مورد قضا شدن نماز پیامبر(ص) نقل شده است: «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَلِی بْنِ الْحَکمِ عَنْ أَبَانٍ الْأَحْمَرِ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ الطَّیارِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ لِی اکتُبْ فَأَمْلَی عَلَی إِنَّ مِنْ قَوْلِنَا إِنَّ اللَّهَ یحْتَجُّ عَلَی الْعِبَادِ بِمَا آتَاهُمْ وَ عَرَّفَهُمْ ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَیهِمْ رَسُولًا وَ أَنْزَلَ عَلَیهِمُ الْکتَابَ فَأَمَرَ فِیهِ وَ نَهَی أَمَرَ فِیهِ بِالصَّلَاةِ وَ الصِّیامِ فَنَامَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) عَنِ الصَّلَاةِ فَقَالَ أَنَا أُنِیمُک وَ أَنَا أُوقِظُک فَإِذَا قُمْتَ فَصَلِّ لِیعْلَمُوا إِذَا أَصَابَهُمْ ذَلِک کیفَ یصْنَعُونَ لَیسَ کمَا یقُولُونَ إِذَا نَامَ عَنْهَا هَلَک وَ کذَلِک الصِّیامُ أَنَا أُمْرِضُک وَ أَنَا أُصِحُّک فَإِذَا شَفَیتُک فَاقْضِه[6]؛ حمزة بن طیار گوید: امام صادق(ع) به من فرمود: بنویس. سپس برایم املا کرد: از عقیده ماست که خدا نسبت به آنچه به بندگان داده و به ایشان معرفی کرده، احتجاج کند. به سوی ایشان پیغمبر فرستاده و برایشان کتاب نازل کرده که در آن امر فرموده و نهی نموده است. به نماز و روزه امر فرموده  است. روزی بین الطلوعین در وادی معرس، پیغمبر(ص) را از انجام نماز، خواب ربود(نماز صبحش قضا شد)؛ خدایش فرمود: من تو را به خواب برم و من تو را بیدار کنم؛ هر وقت از خواب برخاستی نماز بخوان تا مردم بدانند اگر از نماز، خوابشان ربود، باید چه کنند. چنان نیست که ایشان گویند: چون پیغمبر از نماز خوابش ربود، هلاک گشت؛ و هم چنین است موضوع روزه. خدای تعالی فرماید: من مریضت می کنم و من بهبودت می دهم؛ چون شفایت بخشیدم، روزه را قضا کن.»

باید گفت که این روایت مردود است چرا که:

اولاً روایت ضعیف است؛ زیرا مرحوم آیت الله خوئی می فرمایند: آقای حمزه بن طیار که راوی حدیث است، فردی است که با قرآن و نماز آشنایی نداشته و شخص مورد اطمینانی نیست. ایشان روایتی از امام صادق(ع) نقل می کنند که آقای حمزه با اهل بیت دشمن بوده و پدر ایشان(محمد) فرد عالم و مورد اطمینان بوده است.[7]

ثانیاً قضای نماز از جانب پیامبر، موجب ترک واجب می شود.

ثالثاً با حدیث مشهور پیامبر سازگاری ندارد؛ حضرتش فرمود: «تَنَامُ عَینِی وَ لَا ینَامُ قَلْبِی؛ چشمم به خواب می رود، ولی قلبم بیدار است.» کسی که قلبش بیدار است، اگر نمازش قضا شود، معلوم می شود که تعمد دارد؛ و تعمد در ترک نماز از گناهان کبیره است.

رابعاً از قصه ردّ الشمس برای امیر المؤمنین(ع) فهمیده می شود که چه قدر پیامبر و اهل بیت(ع) به اقامه نماز در وقت خودش اهمیت می دادند.

خامساً روایتِ ناقلِ قضای نماز پیامبر، با روایت مشهور ردّ الشمس مخالفت دارد.

اما برخی در توجیه این روایت گفته اند: پیامبر برای آموزش مردم به خواندن نماز قضا، یک مرتبه در طول عمرش، نمازخودش را قضا کرد. ما جواب می دهیم: اگر آموزشِ مسأله ای، موجب ترک واجبی شود، ممکن است بگوییم پیامبر جهت آموزش غیبت، لازم است خودش غیبت کند تا به مردم آموزش دهد.

اما حدیث ردّ الشمس: «مَا رَوَتْهُ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَیسٍ وَ أُمُّ سَلَمَةَ زَوْجُ النَّبِی(ص) وَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِی وَ أَبُو سَعِیدٍ الْخُدْرِی فِی جَمَاعَةٍ مِنَ الصَّحَابَةِ أَنَّ النَّبِی(ص) کانَ ذَاتَ یوْمٍ فِی مَنْزِلِهِ وَ عَلِی(ع) بَینَ یدَیهِ إِذْ جَاءَهُ جَبْرَئِیلُ(ع) ینَاجِیهِ عَنِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ فَلَمَّا تَغَشَّاهُ الْوَحْی تَوَسَّدَ فَخِذَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ(ع) فَلَمْ یرْفَعْ رَأْسَهُ عَنْهُ حَتَّی غَابَتِ الشَّمْسُ فَاضْطُرَّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع) لِذَلِک إِلَی صَلَاةِ الْعَصْرِ جَالِساً یومِئُ بِرُکوعِهِ وَ سُجُودِهِ إِیمَاءً فَلَمَّا أَفَاقَ مِنْ غَشْیتِهِ قَالَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ(ع) أَ فَاتَتْک صَلَاةُ الْعَصْرِ قَالَ لَهُ لَمْ أَسْتَطِعْ أَنْ أُصَلِّیهَا قَائِماً لِمَکانِک یا رَسُولَ اللَّهِ وَ الْحَالُ الَّتِی کنْتَ عَلَیهَا فِی اسْتِمَاعِ الْوَحْی فَقَالَ لَهُ ادْعُ اللَّهَ لِیرُدَّ عَلَیک الشَّمْسَ حَتَّی تُصَلِّیهَا قَائِماً فِی وَقْتِهَا کمَا فَاتَتْک فَإِنَّ اللَّهَ یجِیبُک لِطَاعَتِک لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ فَسَأَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ اللَّهَ عَزَّ اسْمُهُ فِی رَدِّ الشَّمْسِ فَرُدَّتْ عَلَیهِ حَتَّی صَارَتْ فِی مَوْضِعِهَا مِنَ السَّمَاءِ وَقْتَ الْعَصْرِ فَصَلَّی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع صَلَاةَ الْعَصْرِ فِی وَقْتِهَا ثُمَّ غَرَبَتْ فَقَالَتْ أَسْمَاءُ أَمَ وَ اللَّهِ لَقَدْ سَمِعْنَا لَهَا عِنْدَ غُرُوبِهَا صَرِیراً کصَرِیرِ الْمِنْشَارِ فِی الْخَشَبَة؛ اسماء بنت عمیس و ام سلمة همسر رسول خدا(ص) و جابر بن عبد اللَّه انصاری، و ابو سعید خدری و گروهی از اصحاب رسول خدا(ص) روایت کرده اند که: پیغمبر(ص) روزی در خانه خود بود و علی علیه السّلام نیز در خدمت او بود. در این هنگام جبرئیل از جانب خدای سبحان به نزد او آمده با او به رازگویی پرداخت؛ و چون هنگام رسیدن وحی آن حضرت را سنگینی، عارض می شد و به ناچار به جایی تکیه می کرد، در اینجا هم چون وحی رسید، زانوی امیر المؤمنین را بالش کرد و سر خویش را بر آن نهاد. سر بر نداشت تا خورشید غروب کرد و امیر المؤمنین علیه السّلام چون نمی توانست سر رسول خدا(ص) را بر زمین نهد، نماز عصر را به همان حال نشسته خواند و به ناچار رکوع و سجده آن را به اشاره برگزار کرد. چون رسول خدا به حال عادی برگشت، به امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: آیا نماز عصر از تو فوت شد؟ عرض کرد: ای رسول خدا! به خاطر شما و آن حالتی که برای شنیدن وحی به شما دست داده بود، نمی توانستم سر شما را بر زمین نهاده و ایستاده نماز بخوانم! به او فرمود: خدا را بخوان تا خورشید را برایت باز گرداند و تو نمازت را چنانچه از تو فوت شده ایستاده بخوانی؛ زیرا اگر در این باره خدا را بخوانی، خداوند دعایت را مستجاب کند؛ چون تو در حال اطاعت خدا و رسول او بوده ای. پس امیر المؤمنین علیه السّلام برگشتن خورشید را از خداوند درخواست کرد و خورشید بازگشت؛ و در آن جایی از آسمان قرار گرفت که وقت نماز عصر بود. پس امیر المؤمنین علیه السّلام نماز عصر را در وقت خواند. سپس خورشید غروب کرد. اسماء گوید: به خدا سوگند هنگام غروب کردن، صدایی از آن شنیدیم مانند صدای اره هنگام کشیدن در میان چوب.»[8]

در پایان لازم به ذکر است که نماز شب بر شخص پیامبر(ص) واجب بوده و بر ائمه اطهار(ع) واجب نبوده است؛ ولی امامان معصوم علیهم السلام به اقامه نماز شب عنایت ویژه ای داشته و از ترک آن پرهیز می کرده اند.[9]

                            

پی نوشت ها:



[1] توضیح المسائل، ص 167-163‌.

[2] نجفی، محمدجواد، زندگانی حضرت امام حسین(ع)، ص 35.

[3] تهذیب‏الأحکام، ج 2، ص 253.

[4] بحار الأنوار الجامعة، ج‏73، ص 190.

[5] رضایی، ترجمه ارشاد القلوب، ج ‏2، ص 20.

[6] الکافی، ج‏1، ص 165.

[7] آیت اله خوئی، معجم رجال الحدیث، ج 6، ص 279-280.                 

[8]  الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج‏1، ص 346.

[9] تفسیر نمونه، ج ‏25، ص 17.

کلمات کلیدی
پیامبر  |  ظهر  |  نماز  |  خورشید  |  نماز صبح  |  وقت نماز  |  وقت نماز ظهر و عصر  |  ظهر شرعی وقت نماز ظهر  | 
لینک کوتاه :  
نویسنده : ساسان تاریخ : 1401/01/31

متاسفانه هیچ پاسخی درستی داده نشد که در گذشته به چه صورتی زمان اذان معلوم میشده اصلا این تایم هایی که الان هست بر چه اساسی است.به جز پیامبر و امامان مردم عادی چطوری باید متوجه میشدن که الان وقت نماز صبح است مگر ساعت داشتن که بیدار بشن وقتی بیدار میشدن مگه همه دانش اینو داشتن که بدونن چه تایمیه الان پاسخ هایه بسیار پیشه پا افتاده و بسیار سبک داده شد.من به شخصه بر این باورم تایم معنایی نداره در زمان عبادت یک ساعت جلوتر یا دیر تر برایه خدا فرقی نداره خدا همیشه هستو حاضره ما باید آماده باشیم