پرسش و پاسخ

شرح صدر پیامبر(ص)

مقصود از شرح صدر در سوره انشراح، گسترش سینه پیامبر(ص) به وسیله نور الهى و آرامش خدادادی است. این توسعه مى تواند شامل وسعت علمى پیامبر(ص) و نیز گسترش استقامت او در برابر دشمنان باشد. بر همین اساس، هنگامى که موسى مأمور دعوت فرعون می شود، به پروردگار عرض مى کند: خدایا سینه ام را گشاده و کار را بر من آسان گردان. در حقیقت شرح صدر، برترین هدیه الهى به رسول اللّه(ص) بود تا پیامبر(ص) بتواند رسالتش را به عالی ترین وجه به انجام برساند.

تعداد بازدید : 3916     تاریخ درج : 1397/08/16     منبع : سایت دفتر آیت الله مکارم شیرازی مدظله العالی    

سوال

منظور از شرح صدر، در مورد پیامبر(صلى الله علیه وآله) چیست؟


جواب

خداى متعال در اولین آیهاز سوره«الم نشرح» به یکى از مهمترین موهبت های خویش به پیامبر(صلى الله علیه وآله) اشاره نموده، مى فرماید: (آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم؟)؛ «اَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ».

«نَشْرَح» از ماده «شرح» در اصل، به گفته «راغب» در «مفردات»، به معنى گسترش دادن قطعات گوشت و تولیدورقه هاى نازک تر است، سپس مى افزاید: منظور از شرح صدر، گسترش آن به وسیله نور الهى و سکینهو آرامش خداداد مى باشد و بعد مى گوید: شرح دادن مشکلات کلام و سخن، به معنى گسترش آن و توضیح معانى مخفى است.

به هر حال، شک نیست که: منظور از «شرح صدر» در اینجا، معنى کنائى آن است و آن توسعه دادن به روح و فکر پیامبر(صلى الله علیه وآله) است و این توسعه مى تواند مفهوم وسیعى داشته باشد، که هم وسعت علمى پیامبر را از طریق وحى و رسالت شامل گردد و هم بسط و گسترش تحمل و استقامت او در برابر لجاجت ها و کارشکنى هاى دشمنان و مخالفان.

لذا، هنگامى که «موسى بن عمران» ماموریت دعوت «فرعون» طغیانگر را پیدا مى کند: «اذْهَبْ اِلى فِرْعَوْنَ اِنَّهُ طَغى» بلافاصله عرض مى کند: «رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی اَمْری»؛ (خداوندا! سینه ام را گشاده ساز و کار را بر من آسان کن).(1)

و در جائى دیگر، خطاب به پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آمده است: «فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَ لا تَکُنْ کَصاحِبِ الْحُوت»؛ (اکنون که چنین است منتظر فرمان پروردگارت باش، استقامت و شکیبائى پیشه کن و مانند یونس مباش [که بر اثر ترک شکیبائىِ لازم، گرفتار آن همه مشکلات و مرارت شد]).(2)

«شرح صدر» در حقیقت، نقطه مقابل «ضیق صدر» است، چنان که در آیه97 سوره«حجر» مى خوانیم: «وَ لَقَدْ نَعْلَمُ اَنَّکَ یَضیقُ صَدْرُکَ بِما یَقُولُون»؛ (ما مى دانیم که سینه تو به خاطر گفتگوهاى [مغرضانه] آنها تنگ مى شود).

اصولاً، هیچ رهبر بزرگى نمى تواند بدون شرح صدر به مبارزه با مشکلات رود و آن کس که رسالتش از همه عظیم تر است (مانند پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)) شرح صدر او باید از همه بیشتر باشد، طوفان ها، آرامش اقیانوس روح او را بر هم نزند، مشکلات، او را به زانو در نیاورد، کارشکنى هاى دشمنان، مایوسش نسازد، سوالات از مسائل پیچیده، او را در تنگنا قرار ندهد و این عظیم ترین هدیه الهى به رسول اللّه بود.

لذا، در حدیثى آمده است: «پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: من تقاضائى از پروردگارم کردم که دوست مى داشتم این تقاضا را نمى کردم، عرض کردم:

خداوندا! جریان باد را در اختیار بعضى از پیامبران قبل از من قرار دادى، و بعضى از آنها مردگان را زنده مى کردند، خداوند به من فرمود:

آیا تو یتیم نبودى پناهت دادم؟

گفتم: آرى.                       

فرمود : آیا گمشده نبودى هدایتت کردم؟

عرض کردم: آرى، اى پروردگار!.

فرمود: آیا سینه تو را گشاده، و پشتت را سبک بار نکردم؟

عرض کردم: آرى اى پروردگار»!(3)

این، نشان مى دهد که نعمت «شرح صدر» مافوق معجزات انبیاء است، و به راستى، اگر کسى حالات پیامبر(صلى الله علیه وآله) را دقیقاً مطالعه کند و میزان شرح صدر او را در حوادث سخت و پیچیده دوران عمرش بنگرد، یقین مى کند این از طریق عادى ممکن نیست، این یک تایید الهى و ربانى است.

در اینجا بعضى گفته اند: منظور از «شرح صدر» همان حادثه اى است که در طفولیت یا جوانى پیغمبر(صلى الله علیه وآله) واقع شد، که فرشتگان آسمان آمدند، سینه او را شکافتند، قلبش را بیرون آورده، شستشو دادند، و آن را از علم و دانش و رافت و رحمت پر کردند.(4)

بدیهى است، منظور از این حدیث، این قلب جسمانى نیست، بلکه کنایه و اشاره اى است به امدادهاى الهى از نظر روحى، تقویت عزم و اراده پیغمبر و پاکسازى او از هر گونه نقایص اخلاقى و وسوسه هاى شیطانى.

ولى، دلیلى نداریم که آیهمورد بحث اشاره به خصوص این ماجرا باشد، بلکه مفهومى گسترده و وسیع دارد که این داستان ممکن است مصداقى از آن محسوب شود.

و به خاطر همین شرح صدر بود که پیامبر(صلى الله علیه وآله) به عالى ترین وجهى مشکلات رسالت را پشت سر گذاشت، و وظائف خود را در این طریق به خوبى انجام داد.(5)

پی نوشت: (1). سوره طه، آیات 24 ـ 26.

(2). سوره قلم، آیه 48.

(3). «مجمع البیان»، جلد 10، صفحه 508.

(4). تفسیر «درّ المنثور» طبق نقل تفسیر «المیزان»، جلد 20، صفحه 452؛ تفسیر «فخر رازى»، جلد 32، صفحه 2 ـ مضمون این حدیث در «صحیح بخارى»، «ترمذى» و «نسائى» نیز در داستان «معراج» آمده است.

(5). گرد آوري از کتاب: تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سی و ششم، ج 27، ص 141.

کلمات کلیدی
پیامبر  |  شرح صدر  |  صدر  | 
لینک کوتاه :