پرسش و پاسخ  /  عقاید  /  مسائل متفرقه اعتقادی  /  لعن و نفرین

ازدواج های اهل بیت (ع)

بنابراین بدیهی است در چنین شرایطی به صرف اینکه یک نام متعلّق به شخصیت مشهوری باشد، دلیل نمی شود که همه کسانی که آن نام را برگزیده اند به آن شخصیت نیز علاقه داشته باشند؛ مگر اینکه به این انگیزه تصریح شده باشد؛ چنانکه در روایتی از امام علی(علیه السلام) به این نکته تصریح شده است که: انتخاب نام عثمان برای فرزندم به خاطر برادرم «عثمان بن مظعون» بوده است (نه عثمانبن عفان]: «سَمَّیْتُهُ بِاسْمِ اَخِی عُثْمَانَ بْنِ مَظْعُون ». امّا اختلاف آنان بر سر یک مساله اساسی یعنی رهبری جامعه پس از رحلت حضرت رسول(صلی اللهعلیه و آله) بود و جریان سقیفه و یورش به خانه امام علی(علیه السلام) برای گرفتن بیعت و غصب فدک و دیگر ظلم هایی که به اهل بیت(علیهم السلام) صورت گرفت، هرگز با چند ازدواج موردی از میان نمی رود؛ چنان که تاکنون از میان نرفته است. اگر نیاکان زوج و یا زوجه نسبت به خاندان رسالت بی مهری کرده و بر دخت گرامی پیامبر ستم روا داشته اند، دلیل نمی شود که نوه و نبیره های آنان در این جرم شریک باشند؛ زیرا هر کسی مسئول اعمال خویش است و چه بسا این نوه ها و نبیره ها برخلاف نیاکان خود دوست دار اهل بیت(علیهم السلام) بوده اند و یا این ازدواج زمینه دوستی آنها را فراهم کند. در بین اهل سنت، مشهور است که امیرالمؤمنین علی علیه السلام دختر خود امّ کلثوم را به ازدواج خلیفه دوم، عمر بن خطاّب، در آوردند. ایشان در این باره می فرمایند: «امّ کلثوم که با عمر ازدواج کرد، ربیبه علی علیه السلام و دختر اسماء بنت عمیس از ابوبکر بود.

چکیده ماشینی


تعداد بازدید : 9559     تاریخ درج : 1397/10/18     منبع : اختصاصی حوزه نت    

سوال

با مطالعه تاریخ به ازدواج هایی بر می خوریم که نشان می دهد بین خاندان اهل بیت و کسانی که ما آن ها را ظالم یا غاصب می دانیم ازدواج هایی وجود داشته است مثلا امام علی پس درگذشت ابوبکر (خلیفۀ اول)، با همسر وی (اسماء بنت عمیس) ازدواج کرد و سرپرستی فرزندانش را به عهده گرفت. و یا دخترش اُم کلثوم را به ازدواجِ عمربن خطاب (خلیفۀ دوم) درآورد. و یا اُم کلثوم دختر حضرت زینب به ازدواج حجاج بن یوسف ثقفی درآمد. همچنین امام حسن با حفصه (بنت عبدالرحمن) که نوۀ ابوبکر (خلیفۀ اول) است ازدواج کرد. و اُم الحسن دختر امام حسن به ازدواج عبدالله بن زبیر (که بسیاری با او به عنوان خلیفه بیعت کردند و بر بخش وسیعی حکومت می کرد) درآمد. همچنین امام حسین با لیلی (بنت میمونة بنت أبی سفیان) که نوۀ ابوسفیان است ازدواج کرد و یا امام حسین همچنین با اُم اسحاق که دختر طلحه است ازدواج کرد. اُم اسحاق پیش تر همسر امام حسن بود و پس از درگذشت وی، به ازدواج امام حسین درآمدو....

آیا این ازدواج ها می تواند دلیل بر وجود روابط حسنه بین اهل بیت و آن ها باشد؟


جواب

پاسخ به مساله را در دو بخش می توان بررسی کرد:

بخش اول: اشتباه در نحوه استدلال:

برخی به صرف وصلت متقابل اهل بیت(علیهم السلام) و صحابه با خاندان همدیگر و یا نام گذاری برخی از فرزندان اهل بیت(علیهم السلام) به نام خلفا، می خواهند بر همه ظلمها و جنایت هایی که در طول تاریخ به اهل بیت(علیهم السلام) شد سرپوش گذاشته و این امور را نشانه دوستی بین آنها تلقی کنند؛ در حالی که صرف این امور در هیچ زمانی معیاری برای دوستی یا دشمنی نبوده است و در صدر اسلامنیز امری رایج در فرهنگ آن زمان بوده است. قرائن و شواهد فراوانی وجود دارد که این امر را تایید می کند:

1) نام خلفا نام رایج آن زمان بود و اختصاص به خلفا نداشت:

نام خلفا نام اختصاصی آنها نبود و اگر کسی فرزندش را به این نام ها نام گذاری می کرد، هرگز به این معنی نبود که به خاطر علاقه به خلفا چنین نامی را انتخاب کرده است؛ بلکه این نام ها، نام های مصطلح و مشهور و رایج جامعه آن زمان بودند و کتاب های رجالی نیز به این حقیقت گواهی می دهند. مراجعه به کتاب هایی مانند الاستیعاب نوشته ابن عبدالبر و اسد الغابه نوشته ابن اثیر نشان می دهد که بسیاری از صحابهنام هایی چون ابوبکر، عمر یا عثمانداشتند. به عنوان نمونه در این جا تنها به یک کتاب به نام «اسدالغابه فی معرفه الصحابه» بسنده می کنیم و از کسانی نام می بریم که نام آنان «عمر» بود:

1. عمر الاسلمی 2. عمر الجمحی 3. عمربن الحکم 4. عمربن سالم الخزاعی 5. عمر بن سراقه 6. عمر بن سعد الانماری 7. عمر بن سعد السلمی 8. عمر بن سفیان 9. عمر بن ابی سلمه 10. عمر بن عامر السلمی 11. عمر بن عبید اللَّه 12. عمر بن عکرمه 13. عمر بن عمرو اللیثی 14. عمر بن عمیر 15. عمربن عوف 16. عمر بن غزیه 17. عمر بن لاحق 18. عمر بن مالک بن عقبه 19. عمر بن مالک الانصاری 20. عمر بن معاویهالغاضری 21. عمر بن یزید22. عمر بن الیمانی و.... (1)

اینها کسانی هستند که ابن اثیر آورده و اگر تابعان را هم که نام شان عمر بوده، بر آن ها بیفزایید تصدیق خواهید کرد که این نام و نام های دیگر خلفا، از اسامی معروف میان عرب جاهلی و اسلامبوده و هرگز از شنیدن این نام، تنها آن سه نفر به ذهن تداعی نمی کرد.(2)

بنابراین بدیهی است در چنین شرایطی به صرف اینکه یک نام متعلّق به شخصیت مشهوری باشد، دلیل نمی شود که همه کسانی که آن نام را برگزیده اند به آن شخصیت نیز علاقه داشته باشند؛ مگر اینکه به این انگیزه تصریح شده باشد؛ چنانکه در روایتی از امام علی(علیه السلام) به این نکته تصریح شده است که: انتخاب نام عثمان برای فرزندم به خاطر برادرم «عثمان بن مظعون» بوده است (نه عثمانبن عفان]: «سَمَّیْتُهُ بِاسْمِ اَخِی عُثْمَانَ بْنِ مَظْعُون ».(3)

در طول زمان حیات ائمه اطهار(علیهم السلام) و اصحاب شان نیز همین قاعده حاکم بود. حتّی بعد از واقعه عاشوراکه گاهی انتخاب نام فرزندان جنبه سیاسی پیدا می کرد نیز انتخاب چنین نام هایی از سوی دوست داران اهل بیت(علیهم السلام) صورت می گرفت؛ امّا به هیچ وجه نشانه علاقه آنها به غاصبان خلافتو ظلم کنندگان در حق اهل بیت(علیهم السلام) نبود. مخالفت اصحاب ائمه با شخصیت هایی چون معاویهو یزیدامری بدیهی در تاریخ تشیع است؛ با این حال شاهد نام گذاری فرزندان برخی از ایشان به این اسامی هستیم مانند یزیدالجعفی و معاویه بن عمّار و غیر ایشان.(4) این نشان می دهد در فرهنگ آن زمان انتخاب نام فرزندان همیشه بر مبنای علاقه به فرد خاصی نبوده است و علایق در انتخاب نام نقش نداشت.

همه این شواهد نشان می دهد شباهت اسمی بین فرزندان اهل بیت(علیهم السلام) با برخی صحابه که با آنها مخالفت ورزیده اند، به معنی برطرف شدن دشمنی بین آنها نیست و تنها با نام گذاری نمی توان همه ستم هایی را که در تاریخ بر اهل بیت(علیهم السلام) روا شده انکار کرد.

2) وصلت خانوادگی و انتخاب یک نام گاهی برای کم کردن فشار و خفقان است نه دوستی:

اگر وضعیت خفقان، وحشت و فشار بر شیعیانِ آن روزگار را در نظر آوریم، خواهیم دید، ائمه معصوم اهل بیت(علیهم السلام) برای نجات شیعیان، ناگزیر دست به اقداماتی می زدند که در نظر شرع جایز بود؛ از جمله اینکه نام خلفا را بر فرزندان شان می نهادند و یا با بزرگان صحابهو تابعینبه واسطه ازدواج، پیوند خویشاوندی برقرار می کردند تا از این فشارها بکاهند و دستگاه ظلم بنی امیه و بنی عباسنتوانند به این بهانه که آنان با خلفای سه گانه معارض اند، از سادگی مردم سوء استفاده کرده عرصه را بر آنان و شیعیان شان سخت بگیرند و دست به قتل و غارت بزنند و.... (5)

با این حال در شرایط عادی شیعه معتقد است که انتخاب نام برای فرزندان امری مباح است و از قرار دادن نام خلفا بر کسی، گمان دشمنی با شیعه را نمی توان برداشت کرد و از آن سو نیز صرف نام نهادن به نام اهل بیت(علیهم السلام) را هم دلیل بر دوستی اهل بیت نمی توان دانست. در عین حال طبق روایاتی که از اهل بیت(علیهم السلام) نقل شده نام نهادن به اسامی ای مثل محمّد و علی و حسن و حسین نیکو شمرده می شود.(6)

 3) اختلاف میان اهل بیت(علیهم السلام) و برخی صحابه اختلاف عقیدتی و مبنایی بود که با چند ازدواج از میان نمی رود:

مساله اختلاف میان اهل بیت(علیهم السلام) و برخی از صحابه- نه همه آنها - نه اختلاف قبیله ای، که اختلاف عقیدتی و به یک معنا رفتاری بود؛ روشن است که چنین اختلافی با ازدواج چند نفر از نوه ها و نبیره ها از میان نمی رود. اگر اختلاف خاندان رسالت با گروه های دیگر اختلافی صرفا سیاسی و یا مالی بود، می توانستیم بگوییم بواسطه ازدواج های متقابل، مواضع هر دو گروه به هم نزدیک شده و دست الفت به یکدیگر داده اند. امّا اختلاف آنان بر سر یک مساله اساسی یعنی رهبری جامعه پس از رحلت حضرت رسول(صلی اللهعلیه و آله) بود و جریان سقیفه و یورش به خانه امام علی(علیه السلام) برای گرفتن بیعت و غصب فدک و دیگر ظلم هایی که به اهل بیت(علیهم السلام) صورت گرفت، هرگز با چند ازدواج موردی از میان نمی رود؛ چنان که تاکنون از میان نرفته است. پس ازدواج دو سه نفر از فرزندان حسین بن علی(علیهما السلام) یا حسن بن علی(علیهما السلام) با چند تن یا نواده های خلفا یا همدستان آن ها دلیل بر این نیست که آن ها در همه مسائل عقیدتی، فقهی و سیاسی با هم اشتراک نظر داشتند.

در عراق و ایران و سایر مناطقی که شیعه و سنی در کنار یکدیگر زندگی می کنند ازدواج در میان خانواده های سنی و شیعی فراوان است ولی هرگز این دلیل بر آن نیست که خانواده هر یک از زوجین پذیرای عقیده دیگری شده است. خلیفه سوم دارای همسری مسیحی به نام نائله بود آیا این دلیل بر این است که عثمان مسیحی شده بود؟(7) اگر چنین قاعده و مبنایی را بپذیریم باید حکم به مسیحی شدن سومین خلیفه اهل سنت کنیم درحالی که احدی به صرف ازدواج با یک مسیحی حکم به مسیحی شدن نمی کند.

ضمن اینکه بسیاری از این ازدواجها که بین نوه ها و نبیره های اهل بیت(علیهم السلام) و مخالفان شان بوده، اصلا ربطی به اختلاف هایی که بین آنها وجود داشته ندارد؛ چراکه این ازدواجها بر یک اصل قرآنی استوار بوده و آن اینکه «وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ اُخْری»(8)؛ (هیچکس بار گناه دیگری را بر دوش نمی گیرد). اگر نیاکان زوج و یا زوجه نسبت به خاندان رسالت بی مهری کرده و بر دخت گرامی پیامبر ستم روا داشته اند، دلیل نمی شود که نوه و نبیره های آنان در این جرم شریک باشند؛ زیرا هر کسی مسئول اعمال خویش است و چه بسا این نوه ها و نبیره ها برخلاف نیاکان خود دوست دار اهل بیت(علیهم السلام) بوده اند و یا این ازدواج زمینه دوستی آنها را فراهم کند. گاهی هم همان طور که اشاره شد پیشوایان معصوم برای کاهش فشارها و دشمنی هایی که به دوست داران اهل بیت تحمیل شده بود به این نوع ازدواجها رضایت می دادند.

حاصل آنکه نوع پیوندها را نمی توان همیشه دلیل بر وحدت عقیده گرفت.(9)

اگر از دیدگاه اهل سنت ازدواج و رابطه سببی و نسبی افراد همیشه به معنی وجود علاقه شدید و اعتبار بالای آنها نزد یکدیگر باشد، هرچه شخصی در این روابط به کسی نزدیک تر باشد، می بایست بر اعتبار شخص نزد او بیافزاید؛ با توجّه به اینکه امام علی(علیه السلام) نزدیک ترین افراد از حیث سببی و نسبی به پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بودند، پس از همه برای جانشینی ایشان لایق تر بودند.(10) این در حالی است که در اینجا که این مبنا به ضرر مطرح کنندگان چنین شبهه ای می تواند مطرح شود، دیگر اسمی از آن نمی برند و فراموش می کنند که چگونه برخی که در هیچ زمینه ای قابل مقایسه با امیرالمومنین(علیه السلام) نبودند و درحالی که برخی صحابه درحال تغسیل و تدفین پیامبر(صلی الله علیه وآله) بودند، با توطئه و نیرنگ خود را خلیفه پیامبر(صلی الله علیه وآله) اعلام کردند و از ظلم به اهل بیت نیز پروایی نداشتند.

حاصل اینکه: نام گذاری و مصاهره(وصلت خانوادگی) دلیل تایید متقابل و یا هم فکری نیست؛ خیلی از موارد در واقعیت بیرونی و تاریخ هست که دامادها مخالفان عقیدتی خانواده دختر هستند و یا شخصی با اینکه هم نام بزرگان یک مکتب است، امّا از حیث عقیده کاملا با آنها مخالف است.

بخش دوم: بررسی تاریخی ازدواج هایی که به عنوان مصداق اشاره شده است:

1. ازدواج حضرت علی (ع) با اسماء همسر ابوبکر و دختر عثمان:

اسماء بنت عمیس از زنان نامی جهان اسلام همسر حضرت جعفر بن ابی طالب بود که از همان سال های نخست بعثت ایمان آورد و همراه جعفر به حبشه مهاجرت نمود. بعد از شهادت جعفر، در زمان حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، به همسری ابوبکر در آمد و از ایشان محمد بن ابی بکر را داشت و بعد از مرگ ابوبکر به همسری حضرت امیر علیه السلام در آمد و از ایشان یحیی و محمد اصغر را داشت که یحیی در همان زمان حیات حضرت از دنیا رفت.(11]

حضرت علی علیه السلام بنا بر سفارش حضرت فاطمه زهرا علیها السلام بعد از شهادت ایشان با امامه بنت ابی العاص، خواهر زاده حضرت زهرا سلام الله علیها، ازدواج نمود.(امامه دختر زینب بنت رسول الله صلی الله علیه و آله و پدرش ابوالعاص بود که در زمان جاهلیت با زینب ازدواج نموده و بعد از اسلام دو سال بعد از هجرت، پیامبر اکرم، بدون عقد مجدد او را به ابوالعاص بر گرداند.) بنابراین حضرت امیر علیه السلام دختر عثمان را به عقد خود در نیاورده است.(12]

2. ازدواج ام کلثوم دختر حضرت علی (ع) با عمر بن خطاب

موضوع ازدواج ام کلثوم با عمر از دو دیدگاه قابل بحث و بررسی است:

الف. از منظر منابع اهل سنّت؛

در بین اهل سنت، مشهور است که امیرالمؤمنین علی علیه السلام دختر خود امّ کلثوم را به ازدواج خلیفه دوم، عمر بن خطاّب، در آوردند. آنها این ازدواج را نشانگر دوستی و روابط حسنه میان علی علیه السلام و خلیفه دوم قلمداد می کنند.

در نقد و بررسی این موضوع به چند نکته اشاره می شود:

1. مسئله ازدواج امّ کلثوم در هیچ یک از دو کتاب معتبر نزد اهل سنت، یعنی صحیح بخاری و صحیح مسلم که در نزد اهل سنت معتبرترین کتابها بعد از قرآن شمرده می شوند ذکر نشده است.

هیچ یک از صحاح ششگانه اهل سنّت ازدواج امّ کلثوم را ذکر نکرده اند.

2. برخی از مسانید معتبر نزد اهل سنت، مانند: مُسند احمد بن حنبل نیز این رویداد را بیان ننموده اند.

3. برخی از منابع تاریخی و روایی اهل سنّت، مانند: «طبقات» ابن سعد و «المستدرک» حاکم نیشابوری، ازدواج ام کلثوم با خلیفه دوم را مطرح نموده اند. در این باره، دو نکته شایان ذکر است:

الف. براساس مبانی رجالی اهل سنّت، تمام راویان این روایت، متّهم به صفات «کذّاب»، «وضّاع»، و «ضعیف» و «مدلَّس» می باشند؛ لذا براساس منابع اهل سنت، موضوع ازدواج امّ کلثوم با عمر بن خطّاب به لحاظ سندی فاقد اعتبار و ارزش می باشد.

ب. صرف نظر از ضعف سندی، این روایت به لحاظ دلالت و معنی نیز دچار تعارض، چندگانگی و تشویش در نقل می باشد؛ به گونه ای که برخی از نقلها برخی دیگر را تکذیب می نمایند. به عنوان مثال، در برخی نقلها این گونه آمده است که وقتی عمر به خواستگاری امّ کلثوم آمد، علی علیه السلام مسئله کوچکی سنّ ام کلثوم را مطرح نمودند و در برخی نقلها آمده است که حضرت فرمودند: «من او را برای فرزندان برادرم جعفر بن ابی طالب نگه داشته ام.» در نقل دیگری بیان شده است که علی علیه السلام بدون درنگ ام کلثوم را نزد عمر فرستاد تا او را نگاه کند.

ب. از منظر منابع شیعه

در مورد ازدواج امّ کلثوم با خلیفه دوم، در میان دانشمندان شیعه دیدگاه های متفاوتی مطرح است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود:

1. برخی از دانشمندان شیعه از جمله شیخ مفید، این تزویج را به شدّت انکار نموده و بر این باورند که چنین ازدواجی اساسا رخ نداده است.

2. دیدگاه دیگر این است که اُمّ کلثوم دختر واقعی علی علیه السلام نیست؛ بلکه ربیبه دختر خوانده علی علیه السلام بوده است. براساس این دیدگاه، امّ کلثوم دختر واقعی ابوبکر بوده، مادرش أسماء بنت عمیس است. پس از مرگ ابوبکر، اَسماء به همسری علی علیه السلام در آمد و امّ کلثوم همراه مادرش به خانه علی علیه السلام آمدند.

این دیدگاه متعلّق به آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی رحمه الله است. ایشان در این باره می فرمایند: «امّ کلثوم که با عمر ازدواج کرد، ربیبه علی علیه السلام و دختر اسماء بنت عمیس از ابوبکر بود. او کودک بود و با ازدواج اسماء با علی علیه السلام پس از مرگ ابوبکر به خانه علی علیه السلام آمد و بزرگ شد و با عمر ازدواج کرد. او را همه جا امّ کلثوم بنت علی علیه السلام می گفتند. او با پسرش زید بن عمر در زمان امام مجتبی علیه السلام فوت کردند. امام علیه السلام بر او و پسرش یک نماز میّت خواند و همین دلیل بر جواز نماز بر دو میّت در یک نماز شد.

امّ کلثوم دختر فاطمه علیهاالسلام در کربلا با خواهرش زینب علیهاالسلام بود و در شب یازدهم تا صبح مواظب اطفال امام حسین علیه السلام بود که خود دلیل دیگری بر نفی ازدواج او با عمر است؛ زیرا اگر زن عمر بود و فرزندی داشت، در جریان کربلا منعکس می شد، در اسارت کوفه و شام مطرح می گشت. اصولاً برای او حرمتی قائل می شدند.»

3. دیدگاه دیگر این است که این ازدواج صورت گرفت؛ ولی از روی تهدید و اکراه و اجبار. در منابع حدیثی شیعه روایاتی وجود دارد که نشانگر وقوع این ازدواج از روی تهدید و ارعاب می باشد. در ذیل به نمونه ای اشاره می شود:

محمد بن ابی عمیر از هشام بن سالم از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: «هنگامی که عمر (از اُم کلثوم (نزد علی علیه السلام خواستگاری نمود، حضرت در پاسخ او فرمودند: او کم سنّ و سال است. عمر با عباس عموی علی علیه السلام ملاقات کرد و گفت: آیا در من عیبی هست؟»

عباس گفت: چه شده؟ عمر گفت: به خواستگاری دختر برادرزاده ات رفتم؛ (ولی او پاسخ منفی به من داد و (من را ردّ نمود. به خداوند سوگند! چاه زمزم را پُر می کنم و هیچ نشانه بزرگی و کرامت برای شما نیست، مگر آنکه آن را از بین خواهم برد و هر آینه دو شاهد برای او اقامه کرده، به اتّهام سرقت دست راست او را قطع خواهم نمود. پس عباس نزد علی علیه السلام آمد و او را (از تهدیدهای عمر)آگاه ساخت و از ایشان درخواست نمود تا امر (این ازدواج( را به او واگذار نماید. علی علیه السلام نیز مسئله ازدواج ام کلثوم را به عموی خود عباس سپرد.»

در مورد این روایت، چند نکته دارای اهمیت می باشد:

1. در وهله اوّل، علی علیه السلام به درخواست عمر پاسخ منفی دادند و فرمودند: امّ کلثوم هنوز به سنّ ازدواج نرسیده است. این پاسخ، خود بیانگر ناخرسندی علی علیه السلام از این پیوند بوده است.

2. عمر از تهدیدهای شدیدی مانند نابود ساختن نشانه های بزرگی و کرامت اهل بیت علیهم السلام و اتّهام سرقت بهره برده است. این تهدیدها از یک سو، جان علی علیه السلام و خاندان و شیعیان ایشان را به مخاطره انداخت و از سوی دیگر، کیان دین و جامعه اسلامی را مورد تهدید و بی ثباتی قرار می داد.

3. علی علیه السلام، به منظور احترام گذاشتن به درخواست عموی خود، تصمیم گیری نهایی در مورد این ازدواج را بر عهده عباس گذاشتند.

با توجه به آنچه ذکر شد، چگونه این پیوند می تواند از روی رضایت و خشنودی علی علیه السلام صورت گرفته باشد؟ ازدواجی که آغازش با انکار و مخالفت علی علیه السلام بود و منجرّ به تهدیدهای شدید از سوی خلیفه دوم گردید، چگونه می تواند نشانگر دوستی و روابط حسنه میان علی علیه السلام و خلیفه دوم باشد؟

مخصوصا از این جهت که اصلِ این ازدواج و اصل وجود فردی از فرزندان علی علیه السلام به نام امّ کلثوم که با عمر ازدواج نمود، مورد نفی و انکار برخی از دانشمندان بزرگ شیعه است.

1.ازدواج ام کلثوم دختر حضرت زینب:

ام کلثوم دختر حضرت زینب را معاویه بن ابی سفیان در مقابل پرداخت دین عبدالله بن جعفر, از وی خواستگاری کرد, ولی عبدالله با بیان این که مرا امیری است که بی اذن او کاری نکنم, اختیار دخترش را به حسین بن علی(ع) واگذار کرد و حسین(ع), با وجود این که مروان بن حکم, به دستور معاویه، با عده ای از مردم برای جلب رضایت حسین بن علی(ع) بر در خانه او جمع شده بودند, با گرفتن وکالت از ام کلثوم, وی را به ازدواج قاسم بن محمدبن جعفر درآورد. پس از وفات قاسم, حجاج بن یوسف, امیر مکه و مدینه, ام کلثوم را به ازدواج خود درآورد. گفته شده حجاج برای تحقیر آل ابی طالب ام کلثوم را از عبدالله بن جعفر که در این زمان فقیر و محتاج شده بود, خواستگاری کرد و برای او 90 هزار دینار مهر قرار داد. اما خالدبن یزید به این خواستگاری اعتراض کرد و به عبدالملک بن مروان گفت: برای من قبیله ای دوست داشتنی تر از قبیله قریش وجود ندارد; چگونه اجازه می دهی حجاج بن یوسف که غیر قریشی و زیر دست توست با بنی هاشم ازدواج کند. به درخواست خالد, عبدالملک به حجاج نامه نوشت و دستور داد ام کلثوم را طلاق دهد.

2.ازدواج حضرت سکینه با مصعب بن زبیر

حضرت سکینه پس از شهادت عبد الله بن حسن در واقعه کربلا(13)، با مصعب بن زبیرکه نوه عمه جدش امام علی(علیه السلام) بوده ازدواج نموده است و سبط بن الجوزی در این باره می گوید: اولین کسی که سکینه به عقد وی درآمد، آن هم از سر اجبار، مصعب بن زبیربود.(14)

همچنین مورخین ازدواجهای دیگری را برای حضرت سکینه ذکر کرده اند که در اینجا به آن اشاره می کنیم: عبداللَّه بن عثمان حزامی، زید بن عمرو بن عثمان بن عفان، اصبغ بن عبدالعزیز بن مروان و ابراهیم بن عبدالرحمن بن ابی عوف.(15)

شاید برای بسیاری جای این پرسش باشد که چگونه ازدواجهای مکرر برای ایشان رخ داده است؟

در پاسخ به این سئوال باید گفت: بنا به گزارش های مورخان دختران امام حسین(علیه السلام) پس از درگذشت شوهرانشان از سوی حاکمان بنی امیه مورد خواستگاری قرار می گرفتند و چون آنان از خاندان بنی امیه بر اثر ظلمهایی که می کردند نفرت داشتند از این رو برای اینکه در طعمه آنان قرار نگیرند با افراد دیگری ازدواج می کردند تا از این رو هم به آنان پاسخ منفی داده باشند و هم از اذیت و آزاری که از سوی حاکمان بنی امیه بر آنان روا داشته می شد بکاهند.(16)

از این رو حضرت سکینه بعد از شهادت عبدالله بن حسن با مصعب بن زبیرکه حاکم کوفه شد ازدواج کرد.(17)

و پس از آنکه مصعب در جنگ با عبدالملک بن مروان کشته شد. عبدالملک بن مروان از سکینه خواستگاری کرد ولی وی نپذیرفت و این باعث کینه دستگاه خلافت مروانی با سکینه شد.(18)

از این رو سکینه پس از مصعب با عبداللَّه بن عثمان بن عبداللَّه بن حکیم بن حزام ازدواج کرد.(19)

و پس از وی نیز با اصبغ بن عبدالعزیز که حاکم مصر بود ازدواج کرد و عبدالملک بن مروان وقتی متوجه این ازدواج شد به اصبغ دستور داد تا سکینه را طلاق دهد.(20)

در نتیجه از منابع تاریخی استفاده می شود که دستگاه خلافت بنی امیه نقش مهمی در ازدواج های حضرت سکینه داشته است.(21)

3.ازدواج امام رضا با ام حبیبه

شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا روایت کرده است که مأمون پس از آن که امام رضا (ع) را به ولی عهدی خود منصوب کرد دخترش ام حبیب یا ام حبیبه را در آغاز سال 102 به ازدواج وی درآورد(22]. و در روایت دیگری آمده است: مأمون دخترش ام حبیبه را به ازدواج امام رضا (ع) درآورد و دخترش ام الفضل را برای امام جواد (ع) نامزد کرد. و آن حضرت با پوران دختر حسن بن سهل در یک روز ازدواج کرد. مسعودی در اثبات الوصیه گوید: مأمون دخترش و بنابر قولی خواهرش مکنی به ام أبیها را به همسری امام رضا (ع) درآورد. وی می گوید: روایت صحیح آن است که ام حبیبه خواهر مأمون بود. زیرا مأمون از امام خواست که از وی خواستگاری کند. همین که مردمان جمع شدند امام (ع) خطبه ای خواند و در پایان آن گفت: و دختری که ام حبیبه نام دارد و خواهر امیر مؤمنان عبد الله مأمون است برای صله رحم و پیوند با یکدیگر خواستگاری می کنم و صداق او را پانصد درهم قرار می دهم آیا ای امیر مؤمنان او را به همسری من می دهی؟ مأمون گفت: آری او را به همسری تو دادم. امام (ع) هم فرمود: پذیرفتم و بدان خرسندم.

4.ازدواج امام جواد(ع) با ام فضل

امام جواد در سال 195ه در شهر مدینه بدنیا آمد(23)و پس از سفر اجباری امام رضا به مرو در مدینه ماند. طبری و ابن کثیر از سفر امام در سال 202ه در هفت سالگی به طوس خبر داده اند و ازدواج امام را با ام فضل دختر مامون در این زمان دانسته اند.(24)در برابر این گزارش برخی ازدواج امام را در سال 215ه در سن 20 سالگی در تکریت عراق دانسته اند و برآنند که امام پس از این ازدواج جهت انجام مناسک حج به همراه خانواده خود به مکه رفت و از آنجا عازم مدینه شد و تا پایان عمرِ مامون در مدینه ماند(25)

بر فرض صحت گزارش اول که ازدواج امام را در هفت سالگی دانسته است این عمل با شرع هیچ منافاتی ندارد چرا که شرعا مجاز است که پسرقبل از سن بلوغ ازدواج نماید؛ اگرشرعا مجاز شده فرقی ندارد سنش 9 یا بیشتر باشد؛

حکمت ازدواج امام جواد:

1- ازدواج با چنین زنانی درشرایط خاص صورت گرفته وائمه علوم خودرا دراین امور دخالت نداده اند؛درسیره ی پیامبر و دیگرامامان نیز چنین ازدواجهایی صورت گرفته است.

شرایطی که گاه از سوی خلفا و حاکمان اموی و عباسی بر امامان تحمیل می شد ائمه را نسبت به قبول برخی از خواسته های آنان تا زمانیکه به اصل دین و مذهب آسیبی نرسد مجبور می نمود. سفر امام رضا به مرو و قبولی منصب ولایتعهدی مامون و سپس ازدواج با ام حبیبه دختر مامون و ازدواج امام جواد با دیگر دختر مامون از آن جمله است.

2- درباره امام جواد نیز که با دختر مامون ازدواج کرد شرایط خاص و اضطرار و اجبار در کار بود که امام ناگزیر از قبول پیشنهاد مامون بود، و آن حضرت از دختر مامون دارای فرزندی نشد که هدف مامون از تزویج دخترش به امام علاوه بر زیر نظر گرفتن فعالیتهای امام و انتقال نسل امامت به خاندان عباسی بود که به این هدف نایل نشد.

امام غیر از دختر مامون زنان صالحه ای دیگری داشت که با وفا دیندار بوده و ارادت کامل به امام داشتند دارای اولاد صالحی بودند که نسل امامت از آنها استمرار یافت.

3- امام جواد از زنان پاک دامن برخوردار بود؛ اما بر اساس برخی از شرایط عده ای با تحمیل شرایط به همسری آنها برآمده و دشمنی نمودند چنانکه این مسئله برای تمام انسانها ممکن است. آنها نیز بر اساس اینکه انسان بودند با برخی از گرفتاریها و تلخیها مواجه می شدند؛ تا برخورد آنها برای ما الگو باشد، آنها در زندگی مادی از علوم الهی خویش برای بهبود زندگی مادی سود نجسته اند؛ تا زیباترین زنان را در اختیار داشته باشند بلکه آنها نیز با ناملایمات زندگی در مقابل خداوند امتحانات سختی را پشت سر گذاشته اند، لذا الگوی کامل برای انسانها هستند.

4- درپایان لازم به ذکر است که پیامبر و ائمه از اسرار و باطن دیگران آن مقدار می دانستند که خداوند برای آنها اجازه داده بود، چون منشاء علوم آنان خداوند بودوخدا هر مقدار اذن استفاده ویا اطلاع داده بود به همان میزان می توانستند استفاده ویا به دیگران یاد بدهند.

این ازدواجها را نمی توان تاییدی بر حکومت مامون دانست؛اگرچه مامون مقاصدی از این امور داشت مانند اینکه جمع کردن امامت وحکومت درآل عباس ودائمی نمودن حکومت عباسیان اما نتوانست به هیچ یک از این مقاصد دست یابد؛ چون امام رضا (ع) از همه نیتهای او آگاهی داشت ومی دانست با زن گرفتن از بنی عباس حکومت آنان تایید ومشروع نمی شود؛ امام برخوردهایی صریح با مامون داشت که این مسائل را حل می کرد ومردم می دیدند که حکومت مامون نا مشروع است واو در جایگاه حاکمیت قرار ندارد.

پی نوشت

(1). ر.ک: أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ابن الأثیر، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 2، ص 313، باب العین.

(2). پاسخ جوان شیعی به پرسشهای وهابیان، طبری، محمد، نشر مشعر، تهران، 1386 ش، چاپ دوم، ص 46.

(3). بحار الأنوار، مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 ق، چاپ دوم، ج 45، ص 38؛ به نقل از: مقاتل الطالبین، ابوالفرج اصفهانی، ص 58.

(4). نقض، عبد الجلیل قزوینی رازی، انتشارات انجمن آثار ملی، تهران، 1358 ش، ص 402.

(5). پاسخ جوان شیعی به پرسشهای وهابیان، همان، ص 47.

(6). نقض، همان، ص 404.

(7). البدایة والنهایه، إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی، مکتبة المعارف، بیروت، ج 7، ص 153.

(8) سوره نجم، آیه 38.

(9). ر.ک: پاسخ جوان شیعی به پرسشهای وهابیان، همان، ص 57.

(10). تاریخ علم کلام در ایران و جهان، دکتر علی اصغر حلبی، انتشارات اساطیر، تهران، 1376 ش، چاپ دوم، ص 98.

 (11) بحار الانوار، ج 21، ص 55 و معارف و معاریف، ج 2، ص 235 اثر سید مصطفی دشتی.

(12) معارف و معاریف، سید مصطفی دشتی، ج 6، ص 133 و 134 و منتهی الآمال، شیخ عباس قمی.

 (13). بحارالانوار، ج 42، ص 92؛ قوت القلوب، ابوطالب مکی، ج 1، ص 471، دارصادر، بیروت؛ مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 38، منتهی الآمال، محدث قمی، ج 1، ص 231؛ منتخب التواریخ، ملاهاشم، ص 143.

 (14). تذکرة الخواص، سبط بن جوزی، ص 249.

(15). الطبقات الکبری، ترجمه، ج 8، ص473؛ أنساب الأشراف،ج 5،ص:614(چاپ زکار،ج 6،ص:245)

(16). الکامل، ابن اثیر، ج 5، ص 113.

(17). المنتظم، ابن جوزی، ج 7، ص 176، انساب الاشراف، ج 2، ص 415؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 3، ص 296.

(18). انساب الاشراف، ج 2، ص 415.

(19). جمهرة انساب العرب، ص 54.

(20). اعلام النساء، ج 2، ص 221.

(21). تحقیق و پژوهش: واحد پاسخ به شبهات پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله مکارم شیرازی(حفظه الله).

 (22). سید محسن امین، سیره معصومان ترجمه حجتی کرمانی، ج 6،ص:183

(23). مسعودی، اثبات الوصیه ص209؛ طبرسی، اعلام الوری ص344.

(24). طبری، تاریخ ج7، ص149؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه ج10، ص260.

(25). طبری، همان ج7، ص190؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد ج3، صص54-55.

کلمات کلیدی
ازدواج  |  ام کلثوم  |  مصعب  |  عمر  |  تولیدی پایگاه حوزه نت  | 
لینک کوتاه :