پرسش و پاسخ

هدف از معراج

از جملۀ این خرافات، پاره ای مطالب است که دربارۀ هدف معراج گفته میشود و چنین وانمود میگردد که منظور نهائی از این سفر شبانه و سیر فضائی بار یافتن بدربار خداوند و مشاهده او بر بالای کرسی مخصوصش بر فراز عرش بوده است! مثلا جان دیون پورت نویسنده کتاب«محمد و قرآن»در بحث معراج چنین مینویسد: اگر بعضی از نوشته های این نویسنده در این قسمت دو پهلو و قابل تفسیر باشد نوشته های نویسنده کتاب«محمد پیغمبری که از نو باید شناخت»کاملا بی پرده و روشن و غیر قابل تفسیر است. در این آیه هدف این سیر شبانه را مشاهده آثار عظمت و بزرگی خداوند در جهان آفرینش معرفی نموده و در آیه 18 سوره«النجم»میفرماید: «پیامبر در این سفر، آیات بزرگ خدا را مشاهده نمود».

چکیده ماشینی


تعداد بازدید : 1279     تاریخ درج : 1398/03/01     منبع : درسهایی از مکتب اسلام » مرداد 1345، سال هفتم - شماره 10؛ مکارم شیرازی، ناصر    

سوال

چرا پیامبر به معراج رفت؟


جواب

متأسفانه جریان معراج پیامبر (ص) مانند بسیاری دیگر از جریانهای صحیح تاریخی آمیخته با خرافاتی شده است که قیافه اصلی آنرا در نظر کسانی که مطالعات کافی در این قسمتها ندارند ناپسند نشان داده است.

این خرافات زائیده افکار منحط و آلودۀ افرادی است که بر اثر بی بند و باری در نقل حقایق تاریخی و احادیث، یا افزودن سلیقه های شخصی باین حقایق بسوی آن رانده شده اند، هیچ بعید نیست دستها نا پاکی نیز برای دگرگون ساختن چهرۀ حقیقی عقائد اسلامی، و غیر علمی- نشان دادن آنها، باین موضوع کمک کرده باشد.

از جملۀ این خرافات، پاره ای مطالب است که دربارۀ هدف معراج گفته میشود و چنین وانمود میگردد که منظور نهائی از این سفر شبانه و سیر فضائی بار یافتن بدربار خداوند و مشاهده او بر بالای کرسی مخصوصش بر فراز عرش بوده است!

عجیب اینست نوشته های خاورشناسان خیر اندیش و باصطلاح دانشمند!نیز از این خرافات خالی نیست، حتی خرافاتی در لابلای عبارات آنها در این بحث دیده میشود که هیچ معلوم نیست از چه منبعی گرفته اند؟

مثلا جان دیون پورت نویسنده کتاب«محمد و قرآن»در بحث معراج چنین مینویسد:

«محمد پس از وارد شدن بآسمال اول، جمعی از فرشتگان را بصورتهای مختلفی مشاهده نمود. باین بیان که دسته ای از آنها بصورت انسان بودند، و دسته دیگری بصورت پرندگان، و سایرین بصورت حیوانات مختلف، میان پرندگان خروس بی اندازه بزرگی را مشاهده نمود که پر و بالش مانند برف سفید بود!همۀ فرشتگان از زمین امده بودند تا برای حیواناتی که اینجا زندگی یمکنند شفاعت کنند!

بالاخره مسافرین وارد محلی شدند که درخت طوبی در آنجا بود و سر حد باغ لذائذ(بهشت) را نشان میداد، میوه های این درخت بقدری بزرگ بود که برای تغذیۀ همه موجودات در مدت طولانی کافی بود!

در اینجا به سد و مانعی بر خوردند که برای هیچ مخلوق فنا پذیری قابل عبور نبود، و اینجا نقطه ایست که آسمان را از«کرسی خدای متعال» جدا میکنند! . . .

بالاخره اجازۀ تقرب حضور یافت و تا جائی رفت که باندازه دو کمان[1] تا عرض خدا بیشتر فاصله نداشت!. . . »[2]

همانطور که ملاحظه میفرمائید این نویسنده غربی در این عبارت برای خداوند کرسی خاصی بر فراز آسمانها تعیین کرده، و پیامبر اسلام(ص) را تقریبا تا دو متری آن کرسی عجیب پیش برده است؟

اگر بعضی از نوشته های این نویسنده در این قسمت دو پهلو و قابل تفسیر باشد نوشته های نویسنده کتاب«محمد پیغمبری که از نو باید شناخت»کاملا بی پرده و روشن و غیر قابل تفسیر است. او مینویسد:

در آخرین آسمان، پیامبر بخداوند بقدری نزدیک شد که صدای قلم خداوند را میشنید!و میفهمید که خدا مشغول نگاهداری حساب افراد میباشد! ولی با اینکه صدای قلم خدا را میشنید او را نمیدید. زیرا هیچکس نمی - تواند خداوند را ببیند ولو پیمبر باشد. . .

هنگامیکه محمد از نزد خداوند مرخص شد که بزمین بر گردد دوازده فرمان دریافت، همانگونه که موسی ده فرمان دریافت کرده بود و مأمور گردید که آنها را بمسلمانان ابلاغ کند.[3]

این نویسنده نیز برای خداوند محل امن و امانی در گوشه ای از آسمانها در نظر گرفته است تا وظیفه بسیار سنگین خود(نوشتن اعمال بندگان) را در آن محل خاموش و آرام با خیال راحت انجام دهد!

سپس پیامبر را تا بارگاه او پیش برده بقدری که صدای قلم خدا را شنیده! اما متأسفانه خودش را نتوانسته است ببیند (معلوم نیست خدائی که قلم دارد و دست و پا دارد چرا قابل مشاهده نبوده است!) سپس او را با دوازده فرمان از حضور وی مرخص نموده و بزمین آورده است!

نمیدانیم این خاورشناسان، این نویسندگان، این افراد باصطلاح محقق و دانشمند، این لا طائلات و خرافات ار از کجا گرفته اند، و چگونه بخود اجازه داده اند آنها را بعنوان تاریخ زندگی پیامبر اسلام(ص)و عقائد مسلمانان منعکس سازند.

آیا بعقیده شما آنها در این کار«حسن نیت» داشته اند و میخواسته اند بتاریخ اسلام و مسلمین خدمت کنند؟!

قرآن از روی این حقیقت پرده بر میدارد

در هر صورت بهترین سند زنده و دست نخورده برای درک هدف اصلی معراج پیغمبر(ص) و برای درک همۀ حقایق اسلامی همین قرآن مجید است.

ما میتوانیم هدف این سیر شبانه را بخوبی از آیات قرآن استنباط کنیم، هدفی کا کاملا با با موازین علمی و منطقی سازگار است.

با اینکه آیات اصلی مربوط بمعراج در قرآن به ده آیه نمیرسد، در عین حال در دو آیه هدف معراج توضیح داده شده است.

در سوره اسراء آیه اول چنین میخوانیم:

سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بار کنار حوله لنریه من آیاتنا:

«منزه است خدائی که بندۀ خود را شبانه از مسجد الحرام به مسجد اقصی، همان مسجدی که اطراف آن را پر برکت ساختیم، برد تا آیات خویش را باو نشان دهیم.»

در این آیه هدف این سیر شبانه را مشاهده آثار عظمت و بزرگی خداوند در جهان آفرینش معرفی نموده و در آیه 18 سوره«النجم»میفرماید:

لقد رای من ایات ربّه الکبری:

«پیامبر در این سفر، آیات بزرگ خدا را مشاهده نمود».

از این دو آیه بخوبی بر میآید که هدف این سیر فضائی بار یافتن ببار گاه سلطنت خداوند یا شنیدن صدای قلم او یا مشاهدۀ دیدارش نبوده است.

اصولا بعقیدۀ ما مسلمانان خداوند محل خاصی ندارد، او در همه جا و در تمام جوانب عالم هست، اینما تولوا فثم وجه الله: بهر سو رو کنید خدا در آنجاست، و هو معکم اینما کنتم: هر کجا باشید خدا با شماست. خداوند بار گاه و کرسی مخصوصی بر فراز آسمانها ندارد بلکه کرسی حکومت او سرتاسر جهان هستی است: وسع کرسیه المسوات و الارض: «کرسی او بوسعت آسمانها و زمین میباشد».

بنابراین منظور از معراج همان مشاهده آثار عظمت خدا در جهان بالا بوده است، تا قلب نورانی پیامبر در پرتو مشاهدۀ این آثار حیرت انگیز، نورانی تر گردد، و فکر و روح بلند او وسیعتر شود و برای رهبری و هدایت خلق بسوی خدا، آمادگی بیشتری پیدا کند.

معراج و عظمت خیره کننده کواکب آسمان

آنروز که این آیات نازل گردید و از این سفرعجیب پیامبر خبر داد هنوز عظمت آسمانها و کرات عظیم جهان بالا درست بر کسی روشن نبود، معلومات آنروز غالب مردم دربارۀ آسمانها محدود بهمان بود که با چشم خود میدیدند: گنبدی نیلگون، و نقطه هائی درخشان که مانند میخهائی از طلا و نقره در گرداگرد آن کوبیده شده بودند، و دو گوی کوچک و زیبا که یکی درخشنده تر و دیگری کم نورتر آنرازینت میداد و منظرۀ شاعرانه خاصی بآن بخشیده بود، به چشم میخورد!.

در آن روز آسمان با آنهمه عظمت و شگفتیها در چشم بعضی بقدری کوچک جلوه کرده بودکه شاید در نظر آنها سفر پیامبر برای دیدن آن آثار مختصر بزحمتش نمی ارزید.

اما امروز. . . امروز با پیشرفت دانشهای نجومی و فضائی و کشف وسائل جدید مطالعه ستارگان و کهکشانها و سحابیها و عوالم دور دست اهمیت این سیر فضائی کاملا آشکار میگردد و عظمت این تعبیر قرآن:

لقد رای من آیات ربه الکبری

کاملا روشن میشود!

بد نیست در اینجا به گوشۀ بسیار کوچکی از آنچه اکتشافات دانشمندان امروز دربارۀ عظمت آسمانها میگوید بعنوان نمونه اشاره کنیم.

علم امروز بما میگوید:

1-خانواده منظومۀ شمسی ما تا آنجا که میدانیم از یک مرکز(خورشید )و 9 سیاره و 31 قمر که بدور سیارات آن گردش میکنند تشکیل یافته، با اینکه کره مسکونی ما جزء این خانواده است و بر اثر نزدیکی بسایر سیارات و اقمار این خانواده امکانات فراوانی برای مطالعه درباره آنها داریم، ولی باز اطلاعات ما دربارۀ سایر اعضای این خانواده بسیار ناچیز است.

زیرا همین خانواده باصطلاح کوچک و فقیر آسمانی بقدری بزرگ است که اگر فی المثل بخواهیم با همان وسائلی که اخیرا یک ایستگاه فرستنده را سالم در ماه فرود آورد (و تقریبا سه شبانه روز در راه بود) به دورترین عضو این خانواده« سایر پلوتو» سری بزنیم وصلۀ رحمی بجا آوریم، فقط 250 سال وقت لازم است که این سرکشی وصله رحم انجام پذیرد و تصدیق میکنید بزحمتش نمی ارزد، مگر اینکه پیشرفت علم وسائل سریعتر و مجهزتری در اختیار ما بگذارد.

در کرات منظومه شمسی مسلما مناظر شگفت انگیز فراوانی است که شبحی از آن در پشت تلسکوپهای عظیم امروز بچشم ما میخورد، کانالهای منظم و عجیب کرۀ مریخ، حلقه های زیبا و درخشان و خیال انگیز کرۀ زحل، قیافۀ مرموز کره زهره که همیشه در پشت ابرهای ضخیم و انبوهی پوشیده شده است همه از این مناظر مسحورکننده است.

باحتمال قوی لا اقل در بعضی از این کرات موجودات زنده وجود دارد و حتی احتمال میدهند در پاره ای از آنها موجوداتی، با تمدنی عالیتر و افکاری درخشانتر از مردم کره زمین وجود دارند که بر کم فکری و کودنی ما تأسف میخورند!ولی متأسفانه هنوز اطلاعات دقیقی در این زمینه ها در دست نداریم!

حتی اطلاعات ما از همسایه دیوار بدیوارمان(کره مریخ و زهره)بسیار ناچیز و اسف - انگیز است.

2-خورشید آنطور که بنظر میرسد یک گوی درخشان نیست بلکه کره عظیمی است که یک میلیون و سیصد هزار مرتبه از زمین بزرگتر میباشد: درجه حرارت در سطح خورشید در حدود شش هزار درجه و در مرکز آن از یک ملیون درجه هم تجاوز میکند، و با وجود همۀ اینها خورشید یکی از ستارگان کوچک یا متوسط عالم بالاست و کراتی در آسمان وجود دارد که هزاران مرتبه از خورشید ما بزرگتر و پر نورترند، ولی چون از ما فوق العاده دورند بصورت یک ستاره معمولی(یک میخ درخشان)خودنمائی میکنند!

جالب توجه اینکه طبق تحقیقات اخیر دانشمندان از هر سیصد ستاره که در کهکشان ما وجود دارد یک ستاره با جرمی بزرگتر از دو برابر خورشید میباشد، و با در نظر گرفتن اینکه مجموع اختران کهکشان ما را به سی هزار ملیون ستاره تخمین زده اند ثابت میشود تنها در همین کهکشان ما 150 ملیون ستاره بزرگتر از خورشید وجود دارد![4]

3-نکته دیگری از عظمت جهان بالا اینست که طبق تحقیقات دانشمندان فلکی امروز ثابت شده جهان با سرعت عجیبی در حال گسترش است، مثلا تودۀ کهکشان«شجاع»در هر ثانیه!شصت هزار کیلومتر!از ما دور میشود، یعنی تنها در نیم ساعت که شما مشغول مطالعۀ این مقالات هستید بیش از یکصد ملیون کیلومتر از ما فاصله گرفته است.[5]

در اینجا بار دیگر این تعبیر پر معنی قرآن را

«لقد رای من آیات ربه الکبری:

پیامبر آیات و نشانه های بزرگ خدا را در شب معراج دید»یادآور شده و سلسله مقالات خود را در بحث معراج بهمین جا پایان میدهیم.

پی نوشت ها

[1] گویا این مطلب را خواسته است از آیه "ثمّ دنا فتدلی فکان قاب قوسین اوادنی" استفاده کند درحالی که بعقیده محققین این آیه مربوط به ملاقات پیامبر با فرشته وحی (جبرئیل ) میباشد و قرائن موجود در آیات سورۀ نجم نیز این معنی را تأیید میکند.

[2] محمد و قرآن صفحه 37 چاپ سوم.

[3] «محمد پیغمبری که از نو باید شناخت »صفحه 125.

[4] بکتاب «مرزهای نجوم »مراجعه شود.

[5] بکتاب «مرزهای نجوم »مراجعه شود.

کلمات کلیدی
معراج پیامبر ( ص )  |  هدف از معراج  | 
لینک کوتاه :