پرسش و پاسخ  /  احکام  /  اصطلاحات فقهی

اختلاس و حکم شرعی آن

معنای اختلاس در لسان روایات و فقه به معنای ربودن و قاپ زنی به کار رفته است و آنچه امروز متداول است که اختلاس به معنای دزدی از بیت المال به کار می رود، در گذشته کاربردی نداشته است. از سوی دیگر دزدی از بیت المال در صورتی که شرایط لازم برای قطع دست را داشته باشد، این حد الهی در آن جاری می شود.

تعداد بازدید : 4595     تاریخ درج : 1398/03/21     منبع : اختصاصی پایگاه حوزه    

سوال

اختلاس به چه معناست و حکم شرعی آن چیست؟


جواب

اختلاس در اصطلاح فقهی به دو معنای:

1) ربودن سریع مال در حال غفلت صاحب آن [قاپ زنی]

2) ربودن آشکار مال

به کار رفته است.

تفاوت معنای نخست با معنای دوم این است که در معنای دوم بر خلاف معنای اول، سرعت و غفلت شرط نیست، امّا حکم هر دو یکی است که در باب حدود آمده است.

رباینده پس از گرفتن مال از او، تعزیر می شود و حدّ دزد و محارب بر او جاری نمی شود.[1]

در اینجا به دو نمونه از روایات که اختلاس در آنها به کار رفته توجه کنید:

1- عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَضَی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فِی رَجُلٍ اخْتَلَسَ ثَوْباً مِنَ السُّوقِ فَقَالُوا قَدْ سَرَقَ هَذَا الرَّجُلُ فَقَالَ إِنِّی لَا أَقْطَعُ فِی الدَّغَارَةِ الْمُعْلَنَةِ وَ لَکنْ أَقْطَعُ یدَ مَنْ یأْخُذُ ثُمَّ یخْفِی.[2]

امام باقر علیه السلام فرمود: «امیرالمؤمنین علیه السلام دربارۀ مردی که لباسی را از بازار ربوده و مردم گویند که این شخص سرقت کرده است، فرمود: من در قاپ زنی آشکار دست قطع نمی کنم ولی دست کسی که مخفیانه سرقت می کند، قطع می کنم».[3]

2- عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یقُولُ یقْطَعُ النَّبَّاشُ وَ الطَّرَّارُ وَ لَا یقْطَعُ الْمُخْتَلِسُ.[4]

منصور بن حازم گوید: «از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: دست نبّاش و جیب بُر قطع می شود ولی قاپ زن دستش قطع نمی شود».[5]

 بنابراین ملاحظه می شود که معنای اختلاس در لسان روایات و فقه به معنای ربودن و قاپ زنی به کار رفته است و آنچه امروز متداول است که اختلاس به معنای دزدی از بیت المال به کار می رود، در گذشته کاربردی نداشته است.

از سوی دیگر دزدی از بیت المال در صورتی که شرایط لازم برای قطع دست را داشته باشد، این حد الهی در آن جاری می شود، به این حدیث توجه کنید:

علی ابن ابی رافع، کاتب حضرت علی(ع) و خزانه دار بیت المال می گوید:

از طرف علی بن ابی طالب، خزانه دار بیت المال و کاتب او بودم، در بیت المال گردن بند مرواریدی بود که از جنگ بصره به دست آمده بود. دختر امیرالمؤمنین نزد من فرستاد که شنیدم در بیت المال گردن بند مرواریدی هست که در اختیار توست، می خواهم برای آرایش عید قربان آن را عاریه بگیرم. من پیام فرستادم آیا آن را به عنوان عاریه مضمونه می خواهی که باز گردانی؟ گفت: آری، عاریه مضمونه که پس از سه روز باز گردانم. گردن بند را به او دادم، امیرالمؤمنین گردن بند را نزد دخترش دید و آن را شناخت، به او گفت: این را از کجا آورده ای؟ دختر گفت: آن را از علی بن ابی رافع خزانه دار بیت المال، عاریه گرفتم برای آرایش در روز عید، سپس آن راباز می گردانم. امیرالمؤمنین مرا خواست، نزد او رفتم، گفت: ای پسر ابو رافع آیا به مسلمانان خیانت می کنی؟ گفتم: پناه بر خدا از خیانت به مسلمانان. گفت: چگونه گردن بندی که جزو بیت المال مسلمانان است، بدون اذن من و رضایت آنان به دختر امیرالمؤمنین عاریه دادی؟ گفتم: یا امیرالمؤمنین: او دختر تو بود و آن را از من عاریه خواست، من نیز آن را به عنوان عاریه مضمونه به او عاریه دادم که باز گرداند، من ضامن آن هستم و بر من است که آن را سالم به جای خود برگردانم. فرمود: آن را همین امروز به جای خود برگردان و اگر مثل این کاررا تکرار کنی، تو را مجازات خواهم کرد. سپس فرمود: اگر دختر من این گردن بند را به صورت عاریه مضمونه نگرفته بود، به خدا سوگند نخستین هاشمی می بود که دست او را به جرم سرقت قطع می کردم. این سخن امام به دخترش رسید، دختر امام به او گفت: یا امیرالمؤمنین، من دختر تو و پاره ای از وجود تو هستم، چه کسی از من به پوشیدن این گردن بند سزاوارتر است؟ امیرالمؤمنین به او فرمود: ای دختر علی بن ابی طالب، خود را از حق دور مکن، آیا همه زنان مهاجران در این عید، با چنین گردن بندی آرایش کرده بودند؟ ابن ابی رافع می گوید: گردن بند را از دختر امیرالمؤمنین گرفتم و به جای خود باز گرداندم[6]

پی نوشت ها

[1] رک: فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام؛ ج‌1، ص: 307، جمعى از پژوهشگران زير نظر شاهرودى، سيد محمود هاشمى، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بيت عليهم السلام، قم - ايران، اول، 1426 ه‍ ق

[2] الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏7، ص: 226

[3] ترجمه از کتاب منابع فقه شيعه (ترجمه جامع أحاديث الشيعة)، ج‏30، ص: 943 نقل شده است.

[4] الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏7، ص: 230

[5] ترجمه از کتاب منابع فقه شيعه (ترجمه جامع أحاديث الشيعة)، ج‏30، ص: 947 نقل شده است.

[6] عَنْ عَلِی بْنِ أَبِی رَافِعٍ قَالَ: کنْتُ عَلَی بَیتِ مَالِ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع وَ کاتِبَهُ وَ کانَ فِی بَیتِهِ عِقْدُ لُؤْلُؤٍ وَ هُوَ کانَ أَصَابَهُ یوْمَ الْبَصْرَةِ قَالَ فَأَرْسَلَتْ إِلَی بِنْتُ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَقَالَتْ لِی بَلَغَنِی أَنَّ فِی بَیتِ مَالِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عِقْدَ لُؤْلُؤٍ وَ هُوَ فِی یدِک وَ أَنَا أُحِبُّ أَنْ تُعِیرَنِیهِ أَتَجَمَّلُ بِهِ فِی أَیامِ عِیدِ الْأَضْحَی فَأَرْسَلْتُ إِلَیهَا وَ قُلْتُ عَارِیةٌ مَضْمُونَةٌ یا ابْنَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَتْ نَعَمْ عَارِیةٌ مَضْمُونَةٌ مَرْدُودَةٌ بَعْدَ ثَلَاثَةِ أَیامٍ فَدَفَعْتُهُ إِلَیهَا وَ إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ رَآهُ عَلَیهَا فَعَرَفَهُ فَقَالَ لَهَا مِنْ أَینَ صَارَ إِلَیک هَذَا الْعِقْدُ فَقَالَتِ اسْتَعَرْتُهُ مِنِ ابْنِ أَبِی رَافِعٍ خَازِنِ بَیتِ مَالِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ- لِأَتَزَینَ بِهِ فِی الْعِیدِ ثُمَّ أَرُدَّهُ قَالَ فَبَعَثَ إِلَی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَجِئْتُهُ فَقَالَ أَ تَخُونُ الْمُسْلِمِینَ یا ابْنَ أَبِی رَافِعٍ فَقُلْتُ لَهُ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ أَخُونَ الْمُسْلِمِینَ فَقَالَ کیفَ أَعَرْتَ بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ الْعِقْدَ الَّذِی فِی بَیتِ مَالِ الْمُسْلِمِینَ بِغَیرِ إِذْنِی وَ رِضَاهُمْ فَقُلْتُ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّهَا ابْنَتُک وَ سَأَلَتْنِی أَنْ أُعِیرَهَا إِیاهُ تَتَزَینُ بِهِ فَأَعَرْتُهَا إِیاهُ عَارِیةً مَضْمُونَةً مَرْدُودَةً وَ ضَمَّنْتُهُ فِی مَالِی وَ عَلَی أَنْ أَرُدَّهُ مُسَلَّماً إِلَی مَوْضِعِهِ فَقَالَ رُدَّهُ مِنْ یوْمِک وَ إِیاک أَنْ تَعُودَ لِمِثْلِ هَذَا فَتَنَالَک عُقُوبَتِی ثُمَّ أَوْلَی لِابْنَتِی لَوْ کانَتْ أَخَذَتِ الْعِقْدَ عَلَی غَیرِ عَارِیةٍ مَضْمُونَةٍ مَرْدُودَةٍ لَکانَتْ إِذَنْ أَوَّلَ هَاشِمِیةٍ قُطِعَتْ یدُهَا فِی سَرِقَةٍ قَالَ فَبَلَغَ مَقَالَتُهُ ابْنَتَهُ فَقَالَتْ لَهُ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَنَا ابْنَتُک وَ بَضْعَةٌ مِنْک فَمَنْ أَحَقُّ بِلُبْسِهِ مِنِّی فَقَالَ لَهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یا بِنْتَ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ لَا تَذْهَبِی بِنَفْسِک عَنِ الْحَقِّ أَ کلُّ نِسَاءِ الْمُهَاجِرِینَ تَتَزَینُ فِی هَذَا الْعِیدِ بِمِثْلِ هَذَا فَقَبَضْتُهُ مِنْهَا وَ رَدَدْتُهُ إِلَی مَوْضِعِهِ. (بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏40، ص: 338)

کلمات کلیدی
اختلاس  |  تولیدی پایگاه حوزه نت  |  قاپ زنی  |  دزدی از بیت المال  |  قطع دست  |  اختلاسگر  |  اختلاس کننده  | 
لینک کوتاه :  
نویسنده : روح اله تاریخ : 1398/03/22

با تشکر از شما. بنابراین حکم اختلاس در زبان امروزی که از بیت المال دزیده بشه ممکنه حکم دزد رو داشته باشه و یا حکم دزد را نداشته باشه. بنابراین کلمه اختلاس که امروز استفاده می شه هیچ ربطی به کلمه اختلاس که در روایات اومده نداره